vasael.ir

کد خبر: ۶۳۳۸
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۶ - 23 September 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله علم الهدی/ جلسه 54(96-95)

بررسی وظیفه فقیه در برابر حاکم جائر از دیدگاه مرحوم صاحب جواهر

وسائل- آیت الله علم الهدی با توجه به نظر مرحوم صاحب جواهر درباره حاکم جائر گفت: اگر برای فقیه امکان داشته باشد بایستی علیه حاکم جائر قیام کرده و تشکیل حکومت بدهد و اگر امکان نداشت باید با حاکم جائر تعامل کند و تعامل فقیه در عرصه سیاسی این است که بایستی وارد شود و تلاش کند که تا حدّ ممکن در حکومت نفوذ کند تا بتواند حدود الهی را اجرا نماید.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سید احمد علمالهدی، نماینده‌ ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه شهر مقدس مشهد در پنجاه و چهارمین جلسه‌ درس خارج فقه حکومتی که سه شنبه نوزدهم بهمن سال جاری در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد مقدس برگزار شد، در ادامه‌ تبیین بحث «جواز اقامه الحکم فی عصر الغیبه»، به بررسی دیدگاه مرحوم صاحب جواهر درباره حاکم پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله علم الهدی در بررسی دیدگاه مرحوم صاحب جواهر پیرامون وجوب قیام بر فقیه گفت: با توجّه به جمله «قیام الحجه بوجود الناصر» در خطبه‌ شقشقیه، وجود ناصر برای تحصیل ولایت واجب است؛ این جمله نظر و مبنای صاحب جواهر را ثابت می‌کند که اگر ناصر باشد برای قیام، بر فقیه واجب است که برای تحصیل ولایت قیام نماید.

وی افزود: برخی گفته‌اند اصلا تحصیل ولایت مقدّمه‌ وجوب است، نه مقدّمه‌ واجب. به عنوان مثال، استطاعت مقدّمه‌ وجوب حج است، اگر استطاعت بود، حج واجب است؛ اما تحصیل استطاعت که واجب نیست. مرحوم صاحب جواهر در پاسخ می‌فرمایند که اینجا ولایت فعلی شرط وجوب نیست،‌ بلکه شرط واجب است. یعنی وجوب امر به معروف و نهی از منکر متوقّف است بر ولایت فعلی. امر به معروف و نهی از منکر واجب مطلق است و مشروط به هیچ چیز نیست. نظر حضرت امام خمینی(ره) هم همین است. لذا ایشان قیام فرموده و حکومت تشکیل دادند، نه این که منتظر حرکت و قیام خود مردم باشند.

این استاد حوزه در پایان گفت: امام خمینی(ره) واقعاً مظلوم بودند زیرا برخی با منطق و استدلال خودشان قیام ایشان را محکوم می‌کردند و می گفتند چرا قیام کرده‌ای و باعث ریختن خونها شده‌ای در صورتی که خون مردم که از خون اهل بیت سید الشهداء علیهم السلام عزیزتر نبوده است؛ ایشان برای امر به معروف و نهی از منکر قیام فرمودند و آن را عمل به سنّت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم دانستند.

 

خلاصه درس حاضر

آیت الله علم الهدی در بررسی دیدگاه مرحوم صاحب جواهر درباره حاکم گفت: ایشان حکّام را به دو قسم عادل(پیامبر و معصومین و منصوبین ایشان) و جائر (غیر آنان) تقسیم نموده‌اند. از نظر ایشان هر حاکمی غیر دسته‌ اول جائر است، چه با زور و کشورگشایی به حکومت برسد و چه با رأی و انتخاب مردم. در ادامه ایشان بحثی برای نوع برخورد با حاکم جائر دارند که اگر برای فقیه امکان داشته باشد بایستی علیه او قیام کرده و تشکیل حکومت بدهد و اگر امکان نداشت باید با حاکم جائر تعامل کند که این تعامل به دو نوع است، یکی در عرصه‌ سیاسی و دیگری در عرصه‌ اقتصادی.

وی افزود: در بخش سیاسی، فقیه بایستی با حاکم جائر وارد تعامل بشود و باید تلاش کند که تا حدّ ممکن در حکومت نفوذ کند تا بتواند حدود الهی را اجرا نماید. مرحوم صاحب جواهر در حوزه‌ سیاسی سه دسته روایت می‌آورند دسته‌ اول روایاتی است که شارع مقدّس هرگونه خدمت و تعامل را نهی می‌کنند. دسته‌ دوم روایات دلالت بر جواز همکاری با حکّام جور -البتّه با ملاک و شرایطی خاص- می‌نمایند که مرحوم صاحب جواهر در این دسته از روایات به روایتی که دلیل پذیرفتن ولایت عهدی امام رضا علیه السلام را از مأمون بیان می کند اشاره‌ای می‌کنند و می‌فرمایند که قبول پست در حکومت جائر فقط برای ادای حقّ یا کمک کردن به مؤمن و مظلوم اشکالی ندارد.

این استاد حوزه ادامه داد: دسته‌ سوم روایاتی است که تشویق و ترغیب می‌کنند که فقهاء بروند با حاکم جائر همکاری کنند از جمله روایتی که در آن کسانی را که در دستگاه حاکمیّت جور وارد شده و عامل احقاق حق یا دفع شرّ از مؤمنین می‌شوند را با عالی‌ترین صفات مورد تقدیر و تعظیم قرار داده‌اند.

 

تقریر درس

انواع حاکم از دیدگاه مرحوم صاحب جواهر

مرحوم صاحب جواهر بحثی درباره‌ حاکم جائر دارند که تقریباً مرتبط با بحث ولایت فقیه است. ایشان حکّام را به دو قسم عادل (پیامبر و معصومین و منصوبین ایشان) و جائر (غیر آنان) تقسیم نموده‌اند.

از نظر ایشان هر حاکمی غیر دسته‌ اول جائر است، چه با زور و کشورگشایی به حکومت برسد و چه با رأی و انتخاب مردم. در ادامه ایشان بحثی برای نوع برخورد با حاکم جائر دارند.

یک بخشی از آن در مبحث امر به معروف و نهی از منکر گذشت که اگر برای فقیه امکان داشته باشد، بایستی به عنوان مقدّمه‌ واجب (امر به معروف و نهی از منکر) علیه او قیام کرده و تشکیل حکومت بدهد. حال اگر زمینه‌ قیام و تشکیل حکومت نبود، تکلیف فقیه در قبال حاکم جائر چیست؟ آیا می‌تواند با او بسازد یا خیر؟ اینجا مرحوم صاحب جواهر وارد بحث تعامل با حاکم جائر شده‌اند.

این تعامل به دو نوع است، یکی در عرصه‌ سیاسی است و دیگری در عرصه‌ اقتصادی؛ در بخش سیاسی، فقیه بایستی با حاکم جائر وارد تعامل بشود، کاری که مرحوم کرکی در دوران صفویّه کردند. در اینجا فقیه اگر نتوانست مبارزه و قیام کند و به عنوان مقدّمه‌ واجب اقدام به تشکیل حکومت کند، نبایستی برود و خانه‌نشین شود بلکه باید تلاش کند که تا حدّ ممکن در حکومت نفوذ کند تا بتواند حدود الهی را اجرا نماید.

سه دسته روایت درباره‌ ورود فقهاء به حاکمیّت جور

مرحوم صاحب جواهر در حوزه‌ سیاسی سه دسته روایت می‌آورند و بعد از جمع‌بندی آنها نتیجه‌گیری می‌کنند.

دسته‌ اول روایاتی است که شارع مقدّس هرگونه خدمت و تعامل را نهی می‌کنند. روایاتی که در جواهر ج22 ص157 نقل کرده‌اند و همگی به نقل از وسائل الشیعه است.

اولین روایت، روایت مسند از امام باقر علیه السلام که امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: ... فی بعضها «من سود اسمه فی دیوان ولد سابع حشره الله خنزیراً»‌[1] هرکس که اسمش را در دفتر بنی عبّاس ثبت نماید، خداوند او را خوک محشور می‌نماید.

روایت بعدی از زیاد بن ابی سلمه است: و فی خبر زیاد بن أبی سلمة منها «قال: دخلت على أبى الحسن موسى علیه السلام فقال لی یا زیاد انک لتعمل عمل السلطان قال: قلت: أجل قال: لی و لم قلت: انا رجل لی مروة و علی عیال و لیس وراء ظهری شی‌ء، فقال: لی یا زیاد لئن أسقط من خالق ، فانقطع قطعة قطعة، أحب إلى من أن أتولى لأحد منهم عملا أو أطأ بساط رجل منهم، إلا لماذا؟ قلت: لا أدری جعلت فداک قال: إلا لتفریج کربة عن مؤمن، أو فک أمره أو قضاء دینه، یا زیاد إن أهون ما یصنع الله عز و جل بمن تولى لهم عملا أن یضرب علیه سرادق من نار، إلى أن یفرغ الله من حساب الخلائق»‌[2]

امام علیه السّلام در این روایت می‌فرمایند که آسان‌ترین کیفری که خداوند برای کسانی که متولّی امری برای حاکم جائر می‌شوند این است که پرده‌هایی از آتش را بر ایشان می‌افکنند تا این که از حساب خلق فراغت یافته [و به حساب او برسد]

روایت سوم:

و قال: داود بن زربی فی الصحیح أو الحسن أخبرنی مولى لعلی ابن الحسین علیه السلام «قال: کنت بالکوفة فقدم أبو عبد الله علیه السلام الحیرة فأتیته، فقلت: له جعلت فداک، لولا کلمت داود بن علی أو بعض هؤلاء، فأدخل فی بعض هذه الولایات، فقال: ما کنت لأفعل، فانصرفت إلى منزلی فتفکرت فقلت: ما أحسبه منعنی إلا مخافة أن أظلم أو أجور، و الله لآتینه، و لأعطینه الطلاق و العتاق و الایمان المغلظة، ألا أظلم أحدا و لا أجور و لأعدلن، فأتیته فقلت: جعلت فداک إنی فکرت فی إبائک علی، فظننت أنک إنما کرهت ذلک مخافة أن أجور أو أظلم، و ان کل امرأة لی طالق و کل مملوک لی حر و على و على إن ظلمت أحدا أو جرت علیه و إن لم أعدل، قال: کیف؟قلت: فأعدت علیه الأیمان فرفع رأسه إلى السماء فقال: تناول السماء أیسر علیک من ذلک»‌[3]

در فراز آخر این روایت، امام علیه السّلام می‌فرمایند که رسیدن به آسمان آسان‌تر است از آن که کسی بخواهد در دستگاه حاکم جائر، عدالت را اجرا نماید.

روایت چهارم:

قال: أبو بصیر فی الحسن کالصحیح  «سألت أبا جعفر علیه السلام عن أعمالهم فقال: یا أبا محمد لا و لا مدة بقلم ان أحدا لا یصیب من دنیاهم شیئا، إلا أصابوا من دینه مثله أو قال: حتى یصیبوا من دینه مثله»‌[4]

در این روایت هم، هر حرکتی از یاوران حکّام جور، ولو در حدّ کشیدن قلمی، آسیب‌زننده‌ ای به دینشان شمرده شده است.

دسته‌ دوم روایات دلالت بر جواز همکاری با حکّام جور -البتّه با ملاک و شرایطی خاص- می‌نمایند.

روزی یک خارجی به امام رضا علیه السلام می‌گوید که چرا ولایت عهدی را از مأمون پذیرفتی؟ حضرت به عمل یوسف علیه السلام استناد می‌کنند. مرحوم صاحب جواهر به این روایت اشاره‌ای می‌کنند و می‌فرمایند که قبول پست در حکومت جائر فقط برای ادای حقّ یا کمک کردن به مؤمن و مظلوم اشکالی ندارد.[5]

نعم احتمل ترجیح مصلحة الأمر بالمعروف على المفسدة المقتضیة لحرمتها فتحل حینئذ مع توقفه علیها إلا أنه لم أجد له موافقا علیه، عدا تلمیذه فی شرحه فی الجملة بل یمکن تحصیل الإجماع على خلافه فضلا عما سمعته فی المعونة بل ادعاه غیر واحد کما عن المنتهى نفی الخلاف عنه بل فی المحکی عن فقه القرآن للراوندی أن تقلید الأمر من قبل الجائر جائز إذا تمکن من إیصال الحق لمستحقه بالإجماع المتردد، و السنة الصحیحة  و قوله تعالى «اجْعَلْنِی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ» مضافا إلى ظهور جملة وافرة من‌النصوص فی الجواز «کالحسن ما یمنع ابن أبی سماک ان یخرج شباب الشیعة فیکفونه ما یکفیه الناس و یعطیهم ما یعطیه الناس»‌و غیره بل هی لا تقصر فی العدد عن نصوص المنع  خصوصا بعد ضم النصوص المشتملة  على الاعتذار عن الرضا علیه السلام عن قبول العهد بما وقع من یوسف علیه السلام إلیها، باعتبار ظهورها فی کون ذلک من یوسف باختیاره، بل فی جملة أخرى الحث و الترغیب فی ذلک.[6]

دسته‌ سوم روایاتی است که اصلاً حضرت تشویق و ترغیب می‌کنند که فقهاء بروند با حاکم جائر همکاری کنند.

کالخبر‌ المروی عن الکشی فی ترجمة محمد بن إسماعیل بن بزیع عن مولانا الرضا علیه السلام «أن الله تعالى بأبواب الظلمة، من نور الله به البرهان، و مکن له فی البلاد، لیدفع عن أولیائه، و یصلح الله تعالى به أمور المسلمین، لأنهم صلحاء المؤمنین، إلى أن قال أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا، أولئک أمناء الله فی أرضه، أولئک نور الله فی رعیتهم، یوم القیامة یزهر نورهم لأهل السموات کما تزهر الکواکب الزهریة لأهل الأرض، أولئک من نورهم نور یوم القیامة، تضی‌ء منهم القیامة خلقوا و الله للجنة و خلقت الجنة لهم، فهنیئا لهم ما على أحدکم أن لو شاء لنال هذا کله قال: قلت: بما ذا جعلنی الله فداک قال: تکون معهم، فتسرنا بإدخال السرور على المؤمن من شیعتنا، فکن منهم یا محمد»‌[7]

در این روایت، کسانی را که در دستگاه حاکمیّت جور وارد شده و عامل احقاق حق یا دفع شرّ از مؤمنین می‌شوند را با عالی‌ترین صفات مورد تقدیر و تعظیم قرار داده‌اند.


[1] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 157؛ الوسائل الباب 42 من أبواب ما یکتسب به الحدیث 9.

[2] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 158؛  الوسائل الباب 46 من أبواب ما یکتسب به الحدیث 9.

[3] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 158؛  الوسائل الباب 46 من أبواب ما یکتسب به الحدیث 4.

[4] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 159؛ الوسائل الباب 42 من أبواب ما یکتسب به الحدیث 5.

[5] . وسائل ج12 ص150 ح10 (20جلدی) و عیون اخبار الرضا علیه السلام ج2 ص139

[6] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 160‌

[7] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌22، ص: 161

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹