به گزارش سرویس حقوق پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله عباس کعبی؛ عضو جامعه مدرسین و نماینده مجلس خبرگان رهبری در درس خارج تحلیل مبانی اصول قانون اساسی به تحلیل اصل سوم قانون اساسی پرداخت که بخش دوم آن در ذیل تقدیم می گردد.
گفتار دوم: وظایف فرهنگی دولت اسلامی
مسائل فرهنگی و تعلیم و تربیت از اهداف عالیه انبیاء و ضرورتی اجتناب ناپذیر در رشد و تعالی انسان و امری واجب در اسلام و از موجبات برتری انسان از دیدگاه قرآن کریم است. از اهداف تعلیم و تربیت، ایجاد تحول اساسی در انسان و یافتن هویتی مطلوب برای او در زندگی فردی و اجتماعی است. در منطق قرآن کریم، انسان مختارانه و با اعمال ارادی در کار شکل دادن به هویت خویش است و تعلیم و تربیت چراغی است فراروی راه این انسان عامل تا در پرتو آن تحولی بنیادین در او پدید آمده و پیوند پایدار با خداوند متعال حاصل کند.
از ویژگیهای اساسی نظام اسلامی توجه به بعد معنوی جامعه و کمال مطلوب آن است تا چشم و دل انسانها از زنگار جهل و بی خبری پاک شود و آگاهانه مسئولیت خود را درک کنند و استعدادهای نهفته از این طریق وارد صحنه شود. در این صورت است که کرامت و ارزشهای والای انسانی متناسب با استعدادها و تلاشهای علمی ظهور و بروز مینماید و نقش سازنده آن برای اداره و بر عهده گرفتن مسئولیتها ثبت میشود.
در قرآن کریم، مقوله تعلیم و تربیت در حوزه افکار، اندیشه و عقاید و باورها- که به اصطلاح فرهنگ نامیده میشود- بسیار حائز اهمیت است و بر همین مبنا حکومت اسلامی وظیفه دارد با تعلیم و تربیت صحیح، زمینه و بستر لازم را برای رشد همه جانبه انسانها فراهم نماید تا انسانها به سمت گمراهی و ضلالت کشیده نشوند؛ چراکه جهالت و ضلالت، دو عامل قطعی انحطاط جامعه است. در این باره آیت الله جوادی آملی معتقدند: «مهمترین هدف حکومت اسلامی در بخش فرهنگ به معنای جامع، جهالتزدایی و ضلالتروبی است تا با برطرف شدن جهل و نادانی، علم و کتاب و حکمت جایگزین آن گردد و با برطرف شدن ضلالت و گمراهی اخلاقی و انحراف عملی، تزکیه و تهذیب روح، جانشین شود. لذا در آیه دوم از سوره مبارکه جمعه و مانند آن که اهداف و برنامه زمامداران اسلامی مطرح میشود، جهلزدایی توسط تعلیم، رفع ضلالت توسط تزکیه، از شاخصههای اصلی آن قرار گرفته است و آیه مذکور، جامعه امی و نادان و بیسواد را به فراگیری دانش تشویق میکند.»
از این رو دولت اسلامی وظیفه دارد لوازم و مقدمات تعلیم و تربیت همگانی افراد جامعه را در ابعاد مختلف تأمین نماید که بخشی از این وظایف در ابعاد فرهنگی و تعلیم و تربیت عبارت است از:
بند اول: رشد عقلانیت در جامعه
مهمترین وظیفه فرهنگی دولت اسلامی بر اساس تعالیم دینی، رشد عقلانیت در جامعه است. تقریبا همه لغت شناسان در اصل، ریشه و معانی مشتقات عقل، اتفاق نظر دارند. عقل در لغت به معنای خودداری، نگهداری، حفظ کردن و حبس کردن است. عقل در اصطلاح دارای معانی متعددی است که از جمله این معانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قدرت تشخیص خوب و بد (سالم؛ ضد آن جنون و دوانگی است)
- قدرت تشخیص سود و زیان (رشید؛ ضد آن سفیه و سفاهت است)
- ادراک، توانایی بالای ادراک نظری و ادراک عملی
- قدرت درک و فهم بالا
- عقل به معنای حکمت و بصیرت
- عقل فطری: عقلی است که باعث میشود نور ایمان در دل بطلبد و معرفت به جهان هستی پیدا کند.
- در برخی از روایات عقل به وسیلهای برای عبادت پروردگار و نزدیک شدن به بهشت معرفی شده است.
مسلماً دولت دینی وظیفه دارد به منظور ارتقای رشد عقلانی جامعه به همگی ابعاد عقلانیت که نام برده شد عنایت ویژه داشته باشد و باید نظام تعلیم و تربیت را به گونهای طراحی نماید تا درجه عقلانیت آحاد جامعه ارتقا یابد. بدین معنا که دولت مسئولیت دارد در نظام تعلیم و تربیت شرایطی را فراهم نماید که عقلانیت جامعه بالا برود به گونه ای که نه تنها جامعه دچار فریب نشود و به سمت ضرر و زیان خود حرکت نکند بلکه قدرت فهم و شعور بالا برای تجزیه و تحلیل مسائل پیدا کند و از هر گونه خرافات و بدعت نیز مصون ماند. رشد عقلانیت در جامعه از چنان جایگاهی برخوردار است که رشد فکری و عقلی از جمله شاخصههای آحاد مردم در زمان ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده است.
بند دوم: ارتقای فرهنگ عمومی و مشارکت فرهنگی
از وظایف دولت اسلامی در عرصه فرهنگی ارتقای فرهنگ عمومی و مشارکت فرهنگی است. فرهنگ عبارت است از کلیتی که از خصوصیات روحی، مادی، فکری و احساسی متفاوتی ترکیب یافته است که شاخصههای یک جامعه یا یک گروه است و نه تنها هنرها و نوشتارها بلکه حالات زندگی، حقوق بنیادین انسان، نظامهای ارزشی، سنتها و باورها را در بر میگیرد و به او حیات عقلانی، قضاوت نقادانه و احساس تعهد اخلاقی میبخشد تا توان بروز خود را پیدا کنند.
در بیان اهمیت ارتقای فرهنگ عمومی باید گفت رشد و شکوفایی جامعه اسلامی در گرو ارتقای فرهنگ عمومی است، زیرا یک جامعه وقتی میتواند روی پای خود بایستد و استقلال و عزت و کرامت خود را برابر بیگانگان حفظ کند که از سطح فرهنگ و دانش بالایی برخوردار باشد. از این رو برای رسیدن به جامعه ایده آل و مدینه فاضله اسلام، رشد و توسعه فرهنگی دینی بر هر چیزی مقدم داشته شده و بنیان کامیابی مادی و معنوی حیات بشری را تشکیل میدهند.
بر طبق اصل سوم قانون اساسی، تامین وترقی فرهنگ عمومی با اتخاذ راهکارها و تدابیری است که از آن جمله میتوان به ترویج فضایل اخلاقی، شکوفایی و تحکیم عواطف انسانی بر پایه رحمت، رافت و محبت و مودت، شکوفایی عاطفه و توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی اشاره نمود که در این جا به توضیح موارد مذکور میپردازیم:
1. رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی
رشد و شکوفایی اخلاقی جزء وظایف اصلی دولت دینی است. دولت دینی موظف است علاوه بر این که خود به فضایل اخلاقی آراسته است، به تبلیغ و گسترش فضایل اخلاقی که مبتنی بر باورها و ارزشهای اصیل اسلامی و منطبق با فطرت الهی است، مبادرت نماید.
شکوفایی اخلاق و رشد فضایل اخلاقی در جامعه به اندازهای حائز اهمیت است که رسول خدا (ص) هدف از بعثت خود را گسترش و بسط مکارم اخلاق معرفی کرده است. همچنین پیامبر گرامی اسلام (ص) در جای دیگر خطاب به معاذ هنگامی که وی را به ولایت یمن گماشت، علاوه بر پاسداری از فرهنگ دینی، توجه به فضایل اخلاقی و ارزشهای الهی و حفظ و احیای آن را از وظایف اساسی دولت اسلامی معرفی مینماید.
ارزشها و فضایل اخلاقی در قرآن کریم و روایات متعدد نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است و بر این اساس دولت اسلامی موظف است هم خود بدان مزین گردد و هم به بسط و گسترش آن بپردازد. از جمله فضایل اخلاقی که در قرآن به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است، میتوان به خوش خلقی، پند و اندرز و موعظه، صبر و استقامت، حجاب و عفاف، رأفت و مهربانی، نیکی به پدر و مادر، شورا و مشورت، توکل، یتیم نوازی و... اشاره نمود.
با توجه به همین مبانی است که قانون اساسی در بند اول از اصل سوم، دولت را موظف نموده است تا محیط مساعدی برای رشد فضایل اخلاقی ایجاد نماید.
2. تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی
توسعه تعاون عمومی بین مردم و تحکیم برادری اسلامی بر اساس بند پانزدهم اصل سوم قانون اساسی از وظایف اصلی در حوزه فرهنگی است؛ واژه «تعاون» در لغت به معنای یکدیگر را یاری کردن و همیاری نمودن است. این که انسان برای تأمین سعادت خود در زندگی و وصول به کمال نیازهایی دارد که به تنهایی نمیتواند آنها را برآورده سازد در آثار اندیشمندان به کرات مشاهده میشود، چرا که تفاوتهای افراد جامعه از نظر تواناییهای جسمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جز اینها نیز اقتضا دارد که در ابعاد گوناگون زندگی یاور یکدیگر باشند. بنابراین اساس اجتماع مدنی تعاون و همکاری و مبادلة منافع است. لذا در ادبیات دینی بر مقوله همکاری و همیاری در مسیر حق تأکید و سفارش ویژهای شده است. به عنوان نمونه در آیه 2 سوره مبارکه مائده بر همکاری در مسیر انجام نیکی و تحقق تقوای الهی سفارش و از همکاری در مسیر گناه و نافرمانی خداوند پرهیز داده شده است. برخی مفسران با ارائه مفهومی وسیع از آیه، مراد این آیه را هموار ساختن راه خیر و نیکی و بستن راه شرارت و دشمنی دانستهاند. علاوه بر قرآن کریم در روایات نیز درباره تعاون عمومی و برادری تأکیدات ویژهای شده است؛ به نحوی که تعاون مومنان با یکدیگر از پایههای برادری دینی شناخته شده و پیشوایان دین بر ضرورت آن تاکید کردهاند. بنابر احادیث، اثر مهم تعاون عمومی، رسیدن خیر به امت اسلامی است و از جمله اثر عدم تعاون، سلطه جویی برخی بر برخی دیگر و از میان رفتن برکات است.
در متون فقهی نیز به مساله تعاون اهمیت فراوانی داده شده است، به نحوی که به نظر دانشمندان، حکمت بسیاری از احکام فقهیِ واجب یا مستحب، گسترش روح تعاون و همبستگی در جامعه است؛ برای مثال میتوان به مقرر شدن دیه در قتل ناشی از خطا بر عهدة عاقله (خویشاوندان پدری) و نیز حمایت از اشخاص ضعیف، فقیر، بدهکار و مانند اینها از راه تشریع احکام الزامی یا غیرالزامی (مانند پرداخت نفقة خویشاوندی، زکات، خمس، صدقه، وصیت و وقف) اشاره کرد. فقها در برخی فروع فقهی، برای اثبات حکم وجوب یا جواز، به آیة تعاون استناد کرده و آنها را مصداق تعاون در نیکی (بِرِّ) دانستهاند.
از واژگان نزدیک به واژه تعاون، اخوت و برادری است؛ برادری اصطلاحاً به پیوند نسبی میان دو تن اعم از زن و مرد و با توسعه معنایی به پیوند عمیق دینی و عاطفی اطلاق میشود. قرآن کریم برای ایجاد روح دوستی و همبستگی بین مسلمانان و در جامعه دینی آنان را برادر یکدیگر خطاب کرده است. در احادیث نیز به بیان اهمیت و جنبههای گوناگون برادری اشاره شده است؛ از جمله این که از برادران دینی همانند دو دستی که همدیگر را میشوبند تعبیر شده یا به منزله دو چشم که هرگز به همدیگر خیانت نمیکنند آمده است.
3. افزایش سطح آگاهیهای عمومی
از شاخصهای اساسی ارتقای فرهنگ عمومی و مشارکت فرهنگی آحاد مردم، بر اساس بند دوم اصل سوم قانون اساسی، افزایش سطح آگاهیهای عمومی با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی است.
مبنای دینی افزایش سطح آگاهیهای عمومی مردم را باید در رشد فرهنگی و فکری جستجو کرد. پیشتر بیان شد که در اسلام رشد در حوزه افکار، اندیشه، عقاید و باورها- که به اصطلاح فرهنگ نامیده میشود- بسیار حائز اهمیت است و در قرآن کریم بدان اشاره شده است به نحوی که قرآن کریم رشد جامعه را مستلزم آگاهی و دانایی، و علم منهای آگاهی را بی اعتبار دانسته است. بر این اساس حکومت اسلامی وظیفه دارد با تعلیم و تربیت صحیح، زمینه و بستر لازم را برای رشد همه جانبه انسانها و افزایش آگاهیهای عمومی فراهم نماید تا انسانها به سمت گمراهی و ضلالت کشیده نشوند.
بر اساس بند چهارم اصل سوم قانون اساسی، بالابردن آگاهیهای عمومی و افزایش مشارکت فرهنگی، مستلزم استفاده صحیح از رسانههای گروهی از جمله تلویزیون، رادیو، روزنامه و... است؛ زیرا رسانههای گروهی به خاطر طیف وسیع، سرعت انتقال و سهولت استفاده نقش بسیار موثر و سازندهای را در بالابردن آگاهیهای عمومی دارند. امروزه رسانهها و از جمله صدا و سیما در زمره مهمترین ابزارهای اطلاعاتی به شمار آمده و به همین جهت حکومتها نگاه ویژهای به مقوله صدا و سیما دارند. حضرت امام(ره) آن را دانشگاهی عمومی دانسته که لازم است در راستای تربیت مردم اهتمام لازم را به خرج داده و «تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگی بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد.»
در ادبیات قرآن کریم نیز به جایگاه ابزار ادراکی انسان اشاره ویژهای شده و همگی آنها (اعم از قلب که ابزار تعقل است، گوش و چشم) را در مقابل آنچه درک میکنند، نزد خداوند متعال مسئول معرفی کرده است و اگر بندگانی را مورد بشارت قرار داده است که سخنان مختلف را شنیده و از بهترین آنها تبعیت میکنند؛ بهترین اقوال را همان دعوت به سوی خداوند معرفی کرده است که مردم باید از آن تبعیت کنند.
در روایات معصومین علیهم السلام نیز به مراقبت از ابزار ادراکی انسان اشاره و حساسیت آن تا به حدی معرفی شده است که فرمودهاند کسی که به سخن دیگری گوش میدهد، مانند آن است که در حال پرستش وی است. اگر گوینده از خداوند سخن بگوید وی در حال عبادت خدا و اگر از شیطان سخن بگوید شنونده در حال عبادت شیطان است. و در همین راستا در روایات دیگر تاکید فراوان بر توجه و اهتمام بر غذای روح انسانها شده و به نوعی از غذای جسم مهمتر و موثر دانسته شده است.
آیات و روایات مزبور که تنها بخشی از تأکیدات بسیار زیاد آموزههای دینی در خصوص مراقبت از ابزارهای ادراکی انسان است نشان دهنده جایگاه برجسته این مقولات در منظومه معرفت دینی است. از این رو نهادهایی که به هدایت این امر مشغولند، از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. در عین حال آموزههای اسلامی بر رشد تعقل انسانها و مواجه شدن صحیح و منطقی با افکار مخالف نیز تأکید ویژهای دارد.
با این وصف میتوان گفت در نظام جمهوری اسلامی که در پی عمل به آموزههای دین میباشد باید این دو بعد توأمان دیده شود. به این معنا که در عین توجه به اهمیت جایگاه رسانه در انتقال معارف صحیح به آزاد اندیشی و رشد عقول آنها نیز توجه داشته باشد. اهمیت در نظر داشتن این دو بعد در عصر اطلاعات و گفتمان دهکده جهانی به مراتب بیشتر از دورههای پیشین است.
بند سوم: ترویج علوم و فنون در حد خودکفایی
طبق بند سیزدهم اصل سوم قانون اساسی از وظایف فرهنگی دولت دینی، ترویج علوم و فنون در حد خودکفایی است. قرآن و روایات برای علم و دانش مقام ارجمندی قرار داده و کسب دانش را نه تنها هدف بعثت انبیا و فریضه عمومی اعلام، بلکه کسانی را که بی حد و حصر دنبال علم و دانش هستند دوستدار خود معرفی نموده است.
مطابق روایات، کمال معنوی و عزت و اقتدار جهانی مسلمانان وابسته به پیشرفت علمی است. به خصوص که در عصر نوین زندگی بشر، امنیت، رفاه، حفظ سلامت و نشر معارف دینی نیز در گرو دستیابی به آخرین دستاوردهای دانش در همه عرصههای صنعت، کشاورزی، نظامی، فنی، مهندسی و... است. حکومت اسلامی وظیفه دارد اهتمام جدی به مساله علم و دانش آحاد ملت داشته باشد و مطابق بند چهارم اصل سوم قانون اساسی، بستر و زمینه لازم را جهت تقویت روحیه علم آموزی و پژوهش در تمام زمینههای علمی، فنی از طریق تاسیس پژوهشکدهها و مراکز تحقیقاتی را فراهم نماید.
بر این اساس و مطابق نظر اندیشمندان اسلامی، وجوب علم آموزی تنها منحصر به علوم دینی نیست بلکه هر علمی که برآوردن نیازهای لازم جامعه اسلامی موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد، تحصیل آن علم نه تنها اتلاف عمر نیست بلکه از باب به اصطلاح «مقدمه تهیئی» واجب و لازم است.
جمع بندی گفتار دوم
پس از تبیین وظیفه دینی دولت اسلامی که مهمترین وظیفه دولت نیز به شمار میرود، وظیفه فرهنگی در اولویت دوم از سلسله وظایف دولت اسلامی قرار دارد. از آنجایی که تعاریف گسترده و متنوعی نسبت به فرهنگ صورت گرفته است، مراد ما از وظایف فرهنگی دولت اسلامی وظایف دولت در نظام تعلیم و تربیت اسلامی است. در این زمینه اولین وظیفه دولت اسلامی رشد دادن عقلانیت در سطح جامعه است؛ چرا که حکومت کردن بر گروهی از انسانها که از رشد عقلی برخوردار باشند بسیار آسانتر از حکومت کردن بر مردم ناآگاه و بعضاً جاهل است که هر نوع سخنی آنها را به سمت خود متمایل میکند و نسبت به حق یا باطل بودن آن چندان اهتمامی ندارند. از جمله ویژگیهای حکومت جهانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز رشد عقلها و بلوغ فکری انسانهاست. در کنار رشد عقلی، وظیفه دوم دولت اسلامی ارتقای فرهنگ عمومی جامعه از طریق رشد فضایل، تحکیم برادری و افزایش سطح آگاهیهای عمومی است و نهایتاً وظیفه دولت اسلامی در عرصه نظام تعلیم و تربیت اسلامی ایجاد بستر جهت پیشرفت در کلیه علوم و فنونی است که جامعه اسلامی برای نیل به اهداف خود به آنها نیازمند است؛ چرا که وجوب فراگیری علم که در روایات مکرر بیان شده است ناظر به علوم دینی به معنای خاص آن نبوده، بلکه مقصود علمی است که جامعه اسلامی به آن نیازمند است./ف