به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل، برای اکثر افرادی که در زمینه افکار و رفتار مردم در عرصه ساسی به تفکر و مشاهده پرداختهاند، تعیینکنندگی عناصر فرهنگی و تربیتی و شخصیت افراد جامعه بر نحوه گردش امور هر جامعه، امری انکار ناپذیر است.
از طرف دیگر، نظامهای سیاسی نیز به دنبال پرورش افرادی با روحیات و تواناییهای متناسب با حکومت خود هستند و بنابراین، مسأله تربیت سیاسی، هم برای افراد و گروهها و هم برای دولتها مسألهای حائز اهمیت است.
در این نوشتار، سیاست را به معنای عام آن، یعنی اداره کردن و سامان دادن امور جامعه در نظر گرفتهایم و منظور از تربیت نیز پرورش استعدادهای دروین و ابعاد اساسی انسان و آمادگی او برای انجام اموری است که از او انتظار میرود.
بنابراین تربیت سیاسی، امری خواهد بود که عمدتاً با جنبه اجتماعی شخصیت افراد سروکار دارد و معنای آن نیز ایجاد و رشد شخصیت سیاسی انسان، به شکلی متناسب با فرهنگ جامعه و همچنینی تقویت بینش و توانایی او برای کسب استقلال شخصیتی و مشارکت سیاسی در جهت بهبود اوضاع کشور است.
این مسأله در حکومتهایی که جنبه ایدئولوژیک و اعتقادی پررنگتری دارند، اهمیت مضاعف دارد؛ با پیروزی انقالب اسلامی ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی و لزوم پیگیری اهداف اسلامی و اجرای احکام شرعی در این نظام، تربیت سیاسی نیز میبایست به شکل متناسب با آموزههای اسلامی و اهداف نظام جمهوری اسلامی سامان مییافت.
بینش سیاسی
عمیقترین و مهمترین وجه تربیت سیاسی در سطح بینشها قابل ردیابی و مشاهده است؛ در این وجه از شخصیت اجتماعی انسان، تصورات کلی و گرایشات عمده وی نسبت به سیاست، فعالیتهای سیاسی و نظام حکومتی تعیین میشود؛ به نظر میرسد در نظام تربیتی مورد نظر حضرت امام(ره) شاخصههای زیر باید در سطح بینشی مورد توجه قرار گیرد.
1.آرمانگرایی
ایدهها و آرمانهایی همچون جامعه توحیدی، حکومت اسلامی، قیام لله و... قسمتی از بینش سیاسی افراد را شکل میدهند؛ باید التفات داشت که مطرح شدن این مؤلفهها به عنوان الگو و آرمان به این معنا نیست که امکان ظهور و بروز آنةا در سطح واقع ممکن نباشد؛ بلکه هر فرد، ضمن آنکه چنین مفاهیم و مؤلفههایی را در ذهن دارد، به تناسب موقعیت، توان و سطح برداشت خود، سعی در نزدیک به حالت ایدئال آنها دارد و در یک نگاه کلی از نمونههایی مانند حکومت پیامبراکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و همچنین حکومت امام زمان(عج) به عنوان آرمان حکومت عدل بهره میگیرد.
2. اصولگرایی
در نظر امام خمینی(ره) آرمانهای مدنظر هر فرد در عرصه سیاسی، میباید با تکیه بر برخی اصول کلی پیگیری شوند؛ اصل بودن یک امر در عرصه سیاسی بدین معناست که همه نظرات، فعالیتها و اهداف، میبایست مبتنی بر آنها و با عطف توجه به آنها صورت گیرد؛ این اصول در اندیشه حضرت امام (ره) بدین ترتیب هستند:
الف. استقلال
اصل استقلال در بینش سیاسی، بارزترین پیوند میان تربیت سیاسی و عمل سیاسی را در سطوح فردی و کلان برقرار میکند؛ از فرمایشات امام(ره) میتوان مشاهده کرد، تربیت مناسب افراد ملت(بهگونهآی که افرادی مستقل و غیروابسته بار بیایند) فاصله چندانی با بهبود وضع کشور و استقلال آن ندارد.
بنابراین میتوان گفت مؤلفه استقلال میباید به منزله یک اصل در بینش و عمل افراد، در امور تربیتی، سیاسی و ... مدنظر قرار گرفته شود، به طوری که در حوزه نظریات و فعالیتهای سیاسی، نظرها و اعمالی در منافات با این اصل ظاهر نگردد.
ب. نظم و وحدت
نظم و وحدت در امور اجتماع، باعث به وجود آمدن یک انسجام و هماهنگی برای انجام امور گشته و مقدمات پیشرفت کشور را فراهم میآورد؛ این مؤلفهها باید از اصول شکلدهنده بینش سیاسی محسوب شوند و نه تنها به عنوان بازدارنده در مقابل امور تشتتآور عمل کنند، بلکه همواره در جهتگیریهای کلی و نیز نظرات و اعمال سیاسی، به عنوان یک میزان در نظر گرفته شوند.
ج. عدالت
د. تزکیه
آنچه از اصل تزکیه مراد است، ذومراتب بوده و باید حداقلهای آن که تربیت و تزکیه «انسانی» (در مقابل الهی) است مورد توجه قرار گیرد. از نتایج چنین تربیتی، استقامت، امانت و عدم خیانت خواهد بود: «چنانچه تربیت انسانی بشوند جوانهای ما، اینها دیگر خیانتکار به کشرو خودشان نمیشود؛ اینها دیرگ طراح نیستند برای اینکه منافع کشور ما را به دیگران بدهند.»
3. اصلاحگرایی
از نظر امام(ره)، تربیت سیاسی باید مبتنی بر آموزههای اسلامی باشد تا از هرگونه کجروی فاصله بگیرد؛ از مهمترین مواردی که ایشان در این زمینه به آن پرداختهاند، مسأله غربزدگی(خصوصاً در دانشگاهها) و مسأله عدم دخالت در سیاست(خصوصاً در حوزههای عملیه) است.
در نظام تربیتی مورد نظر امام خمینی(ره) دانش سیاسی، قسمتی از فرایند تربیت سیاسی را شکل میدهد؛ آگاهی از رویدادهای سیاسی پیرامون خود و آموزش و توجه به مقولات سیاسی مقدمات دستیابی به تحلیلهای مناسب در عرصه سیاست را فراهم میکند؛ این دانشها نیز مانند هر نوع دانش دیگر، دارای مراتب و سطوح مختلف بوده و بنابراین، تربیت سیاسی در این حوزه نیز باید به این تفاوتها توجه داشته باشد و امر آموزش، اطلاعرسانی و ... را متناسب با سن، سطح درک و ... مخاطب پیگیری کند.
از دیدگاه امام(ره)، تربیت سیاسی باید به گونهای باشد که در عرصه عمل، فعالیتهای منتقدانه و اصلاحگرایانه را مدنظر خود قرار دهد و بدین ترتیب، زمینه رشد دیگر ابعاد انسانها را فراهم کند؛ بنابراین وجه عملی تربیت سیاسی، در رابطهای فراگردی با وجوه دانشی و بینشی قرار دارد و تقویت هریک به تقوی دیگری میانجامد.
التزام به قانون
بیشک یکی از مهمترین عوامل حفظ نظم و ثبات و کارآیی و عدالت در نظامهای سیاسی، گردن نهادن بر حکم قانون است؛ کمترین چیزی که باید در تربیت سیاسی افراد برآورده شود، توجه دادن آنان به اهمیت پایبندی به قانون در حفظ نظم و ... است.
از نظر امام(ره) آزادی در آموزههای اسلام و در سطح جامعه نباید موجب این توهم شود که تخلف از قانون امکانپذیر است، ایشان چنین گوشزد کردهاند که «آزادی در حدود اسلام است، در حدود قانون است، تخلف از قانون نشود به خیال اینکه آزادی است.»
حضرت امام(ره) تخلف از قانون را حتی برای رییس جمهور که منتخب اکثریت مردم است، جاییز نداسته و حکم تنفیذ ولیفقیه و رأی مردم به وی را مشروط و محدود به رعایت حدود قوانین کردهاند: «اینجانب به موجب این حکم، رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم؛ لکن تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم؛ لکن تنفیذ و نصب این جانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسی اسلامی ایران.»
جمعبندی و نتیجهگیری
تربیت سیاسی، مسألهای است که دارای ابعاد گوناگونی است و گسترهای به اندازه تمام افراد جامعه دارا است.
تربیت سیاسی، نهایتاً با رفتارهای سیاسی پیوند میخورد و به دنبال تنظیم رفتار شهروندان و کارآمد کردن آنان برای نظام سیاسی است؛ در واقع، دو حوزه دانش و بینش فرد، گرایشات عمده وی برای فعالیتهای سیاسی را تعیین میکند و بسته به نوع دریافت فرد از سیاست، اعمال سیاسی او را رقم میخورد.
در نظام تربیتی مورد نظر امام خمینی(ره) در حوزه عمل سیاسی، اولاً افراد باید در فعالیتهای سیاسی و به طور کلی، در اداره امور کشور نقش فعال داشته باشند و ثانیاً این فعالیتها باید در محدوده قانون باشند.
اگرچه همه افراد جامعه، موضوع تربیت سیاسی قرار میگیرند، تربیت سیاسی به معنای یکسانی و همانندی افراد جامعه نخواهد بود، بلکه هرکسی به تناسب موقعیت و سطح برداشت و همت خود، رشد مییابد و دست به فعالیت میزند.
التزام به قانون باید در بین همه افراد (در هر سطح از بینش و دانش) فراگیر باشد، بنابراین میتوان عمل در حوزه قانون را حداقل امر مورد انتظار از شهروندان به حساب آورد./205/م
امید شفیعی قهفرخی