vasael.ir

کد خبر: ۶۲۸۳
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۲ - 20 September 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 35

تبیین حرمت تواکل در امر به معروف و نهی ار منکر

وسائل - اگر فرد به فرد آمران و ناهیان بگویند این امر و نهی فایده ندارد، بی شک حکومت اشرار محقق می شود. برای جلوگیری از این مساله، پیش فرضی در امر به معروف و نهی از منکر است و آن «حرمت تواکل» است. تواکل یعنی واگذار کردن انجام امر به معروف و نهی از منکر به دیگران. اگر تواکل توسط مکلفین انجام گیرد بی شک عذاب نازل می شود که حکومت اشرار یکی از همین عذاب ها است.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح شنبه ، بیستم آذر ماه 1395 در جلسه سی و پنجم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، در ادامه بررسی بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی به ارائه تبیین های دیگری پیرامون نهضت سیدالشهداء و چگونگی استناد به آن به منظور اثبات این امر پرداخت.

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

مایحصل به التکمین: الثالث: السعی لاقامه حکم الله

بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی

بررسی نهضت سید الشهداء(ع) 3

بحث درباره احتمال تاثیر به عنوان یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر بود و اینکه تناسب آن با نهضت سید الشهداء(ع) چگونه است؟ اگر آمر به معروف و ناهی از منکر احتمال بدهد مرتکب منکر از او نپذیرد و هیچ تاثیری نداشته باشد، آیا باز هم نهی از منکر واجب است؟ برخی روایات می گوید، خیر؛ برخی حمل کرده اند در صورتی که اثر ندارد فایده ندارد. علاج این روایات چیست؟ و چگونه بر قیام سید الشهداء قابل تطبیق است؟

نمونه ای از روایات احتمال تاثیر و بررسی آنها

روایت اول: در خبر یحیی آمده است: «إِنَّمَا یُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یُنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ مُؤْمِنٌ فَیَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَیَتَعَلَّمُ فَأَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ وَ سَیْفٍ فَلَا»[1] یعنی: کسانی امر به معروف و نهی از منکر می شوند که یا مومن است و قصد تذکار و بیداری دارد، یا جاهلی است قصد یادگیری دارد. اما صاحب شلاق و شمشیر(کنایه از صاحب قدرت) را امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند. چون ذات کار او منکر است. همچنانکه آیه شریفه می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ»[2] با آن آمر به معروف و ناهی از منکر برخورد می کنند و اثر هم ندارد.

روایت دوم: در خبر داود رقی آمده است: «لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قِیلَ لَهُ وَ کَیْفَ یُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ یَتَعَرَّضُ لِمَا لَا یُطِیقُ»[3] سزاوار نیست مومن خود را ذلیل کند؛ به گونه ای که مومن مشغول کاری شود که از توانش خارج باشد. که بعد بخواهند با او برخورد کنند و ذلیلش کنند.

روایت اول که مربوط به صاحب شلاق و شمشیر بود، در شرایط عادی و از یک نفر در مقابله با مومن طالب اصلاح و جاهل متعلم است. اما این روایت، در مقام مذمت حاکمان ستمگر است و اینکه آنان پند نمی گیرند. نه اینکه در مقابل حاکمان ستمگر نباید اقدامی کرد. یعنی امر به معروف و نهی از منکر عادی در مقابل حاکمان ستمگر اثر ندارد. مومن است که پند می گیرد و جاهل متعلم است که پند می گیرد برخلاف حاکم ستمگر.

بنابراین روایت در مقام بیان ذم این حاکم ستمگر است. نه اینکه نسبت به حاکم ستمگر باید ساکت شد. یعنی امر به معروف و نهی از منکر عادی نتیجه ندارد و در مورد قیام بر علیه حاکم جائر تطبیق نمی شود.

روایت دوم نیز، که مومن نباید خود را ذلیل کند، یعنی اگر تنها باشد. در حالی که نهضت امام حسین(ع) برای عزت است: «هیهات منا الذله»[4] و اینکه حکومت ستمگر را بپذیرد ذلت است. نه شهادت و مرگ با عزت.

بنابراین مومن خود را ذلیل نکند، اشاره به کارهایی است که موجب تحقیر مومن شود و نتیجه ای هم نداشته باشد.

روایت سوم: در خبر حَرث آمده است: «مَا یَمْنَعُکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمْ مَا تَکْرَهُونَ وَ مَا یَدْخُلُ عَلَیْنَا بِهِ الْأَذَى أَنْ تَأْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تَعْذِلُوهُ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلًا بَلِیغاً فَقُلْتُ [لَهُ‏] جُعِلْتُ فِدَاکَ إِذاً لَا یُطِیعُونَا وَ لَا یَقْبَلُونَ مِنَّا فَقَالَ اهْجُرُوهُمْ وَ اجْتَنِبُوا مَجَالِسَهُمْ»[5] امام می فرماید چرا شما در مقابل کسانی که  علیه ما سخن می گویند، برخورد نمی کنید و نصیحتشان نمی کنید؟ حَرث می گوید: گفتم از ما قبول نمی کنند. حضرت فرمود: پس قطع رابطه کنید و از مجالسشان اجتناب داشته باشید.

این هم مرتبه ای از امر به معروف و نهی از منکر است: هجر و ترک و تبری. این روایت هم خارج از بحث احتمال تاثیر و عدم آن است؛ چون احتمال تاثیر در حد نهضت و قیام، برای از بین بردن باطل است اما در این روایت شخصی است.

روایت چهارم: خبر ابان نیز همچنین است: «کَانَ الْمَسِیحُ ع یَقُولُ إِنَّ التَّارِکَ شِفَاءَ الْمَجْرُوحِ مِنْ جُرْحِهِ شَرِیکٌ لِجَارِحِهِ لَا مَحَالَةَ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَارِحَ أَرَادَ فَسَادَ الْمَجْرُوحِ وَ التَّارِکَ لِإِشْفَائِهِ لَمْ یَشَأْ صَلَاحَهُ فَإِذَا لَمْ یَشَأْ صَلَاحَهُ فَقَدْ شَاءَ فَسَادَهُ اضْطِرَاراً فَکَذَلِکَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِکْمَةِ غَیْرَ أَهْلِهَا فَتَجْهَلُوا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَأْثَمُوا وَ لْیَکُنْ أَحَدُکُمْ بِمَنْزِلَةِ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی إِنْ رَأَى مَوْضِعاً لِدَوَائِهِ وَ إِلَّا أَمْسَکَ»[6] حضرت مسیح می فرمود: کسی که معاجله بیمار را رها کند، و آن شخص از بیماری جان بدهد، در آن شریک است. تا اینجا که حکمت را به غیر اهلش آموزش ندهید. چون جهل است و از اهلش منع نکنید که گناه است. و هریک از شما مانند طبیب درمانگر باشید که دارو را در جای خودش اقدام می کند وگرنه دارو نمی دهد.

دیدگاه مرحوم صاحب جواهر(ره) درباره شرط احتمال تاثیر

مرحوم صاحب جواهر(ره) درباره این همه روایات تصریح می کند: « لا دلالة فیه على السقوط مع الظن کما زعمه بعض الأفاضل خصوصا فیما عدا الأول»[7] یعنی روایاتی که گفته شد هیچکدام دلالت ندارد که امر به معروف و نهی از منکر ساقط است، چون اثر ندارد. مگر روایت اول که فرموده بود: «أَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ وَ سَیْفٍ فَلَا»[8] که آن را هم پاسخ دادیم و گفتیم در مقام مذمت حاکم جائر است و امر به معروف و نهی از منکر عادی برای او فایده ندارد. نه اینکه قیام بی اثر است.

سپس مرحوم صاحب جواهر می فرماید: «بل یمکن ظهوره خصوصا الأخیر فی عکسه» یعنی این روایات خصوصا روایت اخیر(طبیب) بر عکس آن دلالت دارد. یعنی می گوید به اندازه بیماری باید دوا کنید. لذا اگر نهی از منکر با یک نفر حل نشود، ممکن است با صد نفر حل شود. لذا باید برای برخی منکرات قیام عمومی کرد.

«الطبیب قد یعطی الدواء مع احتمال الشفاء»، طبیب شفا می دهد اگر شفایی باشد.

سپس در ادامه می فرماید: «و أما الأول فلا دلالة فیه على العلم بالقبول، مع أن الخصم لا یقوله أیضا ضرورة الوجوب عنده مع تساوی الطرفین، و یمکن حمل عبارة المصنف و نحوها على أن المراد بغلبة الظن الطمأنینة العادیة التی لا یراعى معها الاحتمال لکونه من الأوهام فیها لا أن المراد عدم وجوبه مع الاحتمال المعتد به عند العقلاء الذی هو مقتضى إطلاق الأدلة خصوصا بعد تصریح غیر واحد بأن الساقط مع العلم بعدم التأثیر الوجوب دون الجواز، بل عن بعض الأصحاب استحبابه، و اللّٰه العالم.» ایشان چند نکته می فرمایند:

یک: بحث درباره علم و یقین (که در روایت اول آمده ) نیست، بلکه درباره احتمال تاثیر است. غلبه ظن هم احتمال عادی است، نه علم صد در صدی. یعنی اطمینان داشته باشیم که امر به معروف و نهی از منکر، فایده ندارد. نه اینکه اگر ظن داشته باشیم فایده ندارد، ساقط بشود.

دو: بعد از همه این بحث ها، آنچه ساقط است، وجوب امر به معروف و نهی از منکر است، نه استحباب آن. یعنی اگر گفته شود کسی به شرط احتمال تاثیر یا اطمینان عمل نکند، به وجوب امر به معروف و نهی از منکر عمل نکرده، ولی استحباب بر جای خود باقی است.

هذا تمام الکلام درباره روایات احتمال تاثیر.

بررسی روایات امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی

همانطور که از لسان روایات پیداست، امر به معروف و نهی از منکر شخصی را می گوید. یعنی مومن درمقابل مومن. یا امر به معروف و نهی از منکر با ضعف همراه باشد و از موضع ضعف برخورد شود. اما اگر اعداد عُده کند و شرایط فراهم بیاورد یا منکر، منکری باشد که مستلزم آمادگی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باشد، روایات در مقام بیان این مطالب نیست. خصوصا اگر به اطلاقات و عمومات امر به معروف و نهی از منکر نگاه شود، استفاده می شود شارع مقدس فلسفه این فریضه را بر این گذاشته که حکومت اشرار محقق نشود.

روایت اول: در روایت مربوط به تسلط اشرار در صورت عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر آمده است: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ»[9] یعنی یا امر به معروف و نهی از منکر کنید یا اگرنه اشرار بر شما مسلط می شوند. آن زمان دعا می کنید و دعا مستحاب نمی شود. استفاده می شود فلسفه این فریضه این است که حکومت اشرار محقق نشود. روشن است که برای جلوگیری از حکومت اشرار می فرماید: «َیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ» برای اینکه والیان شما اشرار نشوند، باید امر به معروف و نهی از منکر کنید.

حرمت «تواکل» در امر به معروف و نهی از منکر

اگر فرد به فرد آمران و ناهیان بگویند فایده ندارد، حکومت اشرار محقق می شود. برای جلوگیری از این مساله، پیش فرضی در امر به معروف و نهی از منکر است و آن «حرمت تواکل» است. تواکل یعنی واگذار کردن به دیگران. هر کدام هم بگویند احتمال تاثیر نمی دهم. بلکه اگر تواکل باشد، عذاب نازل می شود. روایت بعد از این می فرماید: «بِالْإِسْنَادِ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ إِذَا أُمَّتِی تَوَاکَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلْیَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّه‏»[10] زمانی که امت من امر به معروف و نهی از منکر را به همدیگر واگذار کنند،  خود را برای عذاب الهی آماده کنند. مانند آنجا که درباره ربا می فرماید: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[11] یعنی جنگ با خداست. یعنی آنانی که باید امر به معروف و نهی از منکر کنند و نمی کنند، گویی به جنگ خدا رفته اند. منتظر برخورد خدا باشند.

بنابر این روایات، تحت هیچ شرایطی این فریضه ساقط نمی شود. چون جلوی حکومت اشرار را می گیرد. مواردی که فقها احتمال تاثیر و امثال ان را بیان کرده اند، در موارد شخصی است نه عمومی و اجتماعی و سیاسی. مثلا در زمان ما امروزه عفاف و حجاب، متاسفانه دچار شعص شده است. یا در فضای مجازی، شبهات فراوان شده است و به فرموده رهبر عزیزمان «قتلگاه جوانان» شده است. اگر همه بگویند تذکر دادن فایده ندارد، من هم یک نفر هستم، کار من در فضای مجازی اثری ندارد. دیگران و مسئولین باید انجام دهند، ما نمی توانیم، و... همه مسئول خواهند بود. این تواکل است و حرام.

روایت دوم: روایت مهم دیگری است که البته مرسل است اما از نظر عقلی و منطقی قابل قبول است: «یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ .... وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا یَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا کَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا»[12]. یعنی قومی در آخر الزمان می آیند که تابع ریاکاران هستند تا اینکه می فرماید: همین نماز عادی اگر ضرری برای اموال و بدن هایشان داشته باشد، ترک می کنند! همچنانکه بهترین و نمونه ترین واجبات که امر به معروف و نهی از منکر است، انجام نداده اند.

این منطق احتمال تاثیر و غلبه ظن بر تاثیر کار را به اینجا می کشاند که می گویند اگر نماز بخوانیم، حاکم با ما برخورد می کند. پس نماز نمی خوانیم!

در ادامه روایت، ویژگی هایی برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده که با توجه به فلسفه این فریضه، به نظر می آید شرط احتمال تاثیر و شرط بعدی آن یعنی امن از ضرر، در لسان امر به معروف ونهی از منکر اجتماعی اخذ نشده است. بلکه فلسفه امر به معروف و نهی از منکر، حفظ باورها و ارزشهای اسلامی و تعمیق آنها در جامعه اسلامی است: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ» این فریضه واجب بزرگی است که واجبات دیگر به وجود آن انجام می شود. یعنی امر به معروف و نهی از منکر ضمانت اجرای احکام اسلام است. به فرموده علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان، امر به معروف و نهی از منکر قوه مجریه اسلام است.

«هُنَالِکَ یَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمْ فَیَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَیُهْلَکُ الْأَبْرَارُ فِی دَارِ الْفُجَّارِ وَ الصِّغَارُ فِی دَارِ الْکِبَارِ» اینجاست که خداوند غضب می کند و عذاب عمومی اینها را می گیرد. ابرار و انسانهای خوبی که تارک این فریضه اند، در دار اشرار هلاک می شوند و انسان های کوچک نیز در خانواده بزرگان از بین می روند.

سیره انبیاء: امر به معروف اجتماعی نه جزئی و فردی

غرض این نکته است که می فرماید: « إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ»[13] امر به معروف و نهی از منکر روش انبیاء است. آیا آنان امر به معروف شخصی می کردند یا دعوت به توحید و عدل و مقابله با ظلم و طواغیت و مفسدین می کردند؟ این مدل از امر به معروف و نهی از منکر، شیوه  انبیاء است نه در امورات جزئی و شخصی و البته متعرض آنها می شدند و مجبور به شکنجه و هجرت و شهادت می شدند، اما تا پایان عمرشان از این فریضه دست برنداشتند.معلوم می شود امر به معروف و نهی از منکر مصادیق عالی دارد که غیر از مصادیق جزئی است.

مفروض آقایان در احتمال تاثیر و عدم ضرر، این است که: حکومت جائری مسلط است، کسی هم نمی تواند کاری کند، افراد جزء هم قدرت اندکی دارند، مومنین نیز مستعضف اند. با امر به معروف و نهی از منکر نه تنها از استضعاف خارج نمی شوند، بلکه احتمال کشته شدن هم هست. اینجا نه تنها شرط احتمال تاثیر بلکه شروط تقیه در اینجا جاری است. بنابراین این بحث تخصصا از بحث ما خارج است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین مواردی تشریع نشده است، بلکه در اعم از آن تشریع شده است: «فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ»[14] یعنی در سایه این فریضه راهها امن می شوند بازار حلال می شود و حرامخواری اتفاق نمی افتد. مظالم رد می شود و مانع ظلم می شود، زمین آباد می شود و مانع اقدام دشمنان می شود و کارها درست می شود.

روایت سوم: حالا روایاتی که بیان شد اگر با روایات احتمال تاثیر مقایسه شود، می بینیم دو مدل امر به معروف و نهی از منکر است. این فریضه هزینه دارد و آمر و ناهی باید مستعد پرداخت هزینه باشد. خصوصا روایت دیگری از امیرالمومنین(ع) که می فرماید: «خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ حَیْثُمَا عَمِلُوا مِنَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِکَ وَ أَنَّهُمْ لَمَّا تَمَادَوْا فِی الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِکَ نَزَلَتْ بِهِمُ الْعُقُوبَاتُ فَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَنْ یُقَرِّبَا أَجَلًا وَ لَنْ یَقْطَعَا رِزْقاً الْحَدِیثَ»[15] یعنی امر به معروف و نهی از منکر مرگ را نزدیک نمی کند و روزی را کم و قطع نمی کند. نسبت به عمر و روزی، نترسید. یعنی اگر به ظاهر ضرر داشته باشد و احتمال عدم تاثیر داشته باشد، نترسید. این واژه نترسید زمانی که همه بخواهند اقدام کنند.

مطلب دیگر از این روایت، اینکه امر به معروف و نهی از منکر به ویژه وظیفه علما و رهبران الهی است حتی اگر برای آنها هزینه داشته باشد. یعنی نهضت و قیام سیدالشهداء(ع) برای عمل به این نوع واجبات است؛ چرا که حضرت امیر می فرماید: امتهای گذشته هلاک شدند، چون رهبرانشان امر به معروف و نهی از منکر نکردند. خب معلوم است که امر به معروف رهبران، جزئی نیست و در امورات اصلی و کلی است.

روایت چهارم: روایت دیگری است که البته مرسل است از امام صادق(ع) «مَا قُدِّسَتْ أُمَّةٌ لَمْ یُؤْخَذْ لِضَعِیفِهَا مِنْ قَوِیِّهَا بِحَقِّهِ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ»[16] که البته این روایت مرسل در نهج البلاغه در نامه به مالک اشتر چنین آمده است: «فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِ»[17] یعنی جامعه ای که نشود حق ضعفا را از اقویا بگیرند، آن جامعه به قداست نمی رسد. یعنی باید گرفت. این سنخ روایات، ببیشتر جنبه سیاسی و اجتماعی دارد تا جنبه فردی. فرد اعلای امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با طاغوت است. اینجاست که امام حسین(ع) در مبارزه با یزید طاغوت به امر به معروف و نهی از منکر تمسک می کنند که مصداق اجلای آن عمل سید الشهداء(ع) است.

پایان جلسه سی و پنجم

 


[1] . الخصال، ج1، ص 35.

[2] . بقره/ 206

[3] . الکافی، ج 5 ، ص63

[4] . اللهوف، ص97: ألا و إن الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة.

[5] . الکافی، ج8 ،ص162.

[6] . الکافی، ج8 ، ص345.

[7] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 369.

[8] . الخصال، ج1، ص35.

[9] . الکافی، ج5، ص56.

[10] . وسائل‏الشیعة،  ج 16، ص 119.

[11] . بقره/ 279.

[12] . الکافی، ج5 ، ص55: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ بِشْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عِصْمَةَ قَاضِی مَرْوَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ یَتَقَرَّءُونَ وَ یَتَنَسَّکُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لَا یُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْیاً عَنْ مُنْکَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَرَ یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِیرَ یَتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ یُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ مَا لَا یَکْلِمُهُمْ فِی نَفْسٍ وَ لَا مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا یَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا کَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ هُنَالِکَ یَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمْ فَیَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَیُهْلَکُ الْأَبْرَارُ فِی دَارِ الْفُجَّارِ وَ الصِّغَارُ فِی دَارِ الْکِبَارِ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِیلَ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ هُنَالِکَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِکُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ غَیْرَ طَالِبِینَ سُلْطَاناً وَ لَا بَاغِینَ مَالًا وَ لَا مُرِیدِینَ بِظُلْمٍ ظَفَراً حَتَّى یَفِیئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ یَمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ قَالَ وَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَیْبٍ النَّبِیِّ ص أَنِّی مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِکَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِینَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً مِنْ خِیَارِهِمْ فَقَالَ ع یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْیَارِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ یَغْضَبُوا لِغَضَبِی.

[13] . همان.

[14] . همان.

[15] . وسائل‏الشیعة، ج 16 ، ص119.

[16] . الکافی، ج 5 ، ص56.

[17] . نهج‏البلاغة، نامه 53.

 

120/904/د

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱