به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه تخصصی وسائل اسلام بر همه مسلمین واجب میکند که ضامن یکدیگر باشند. وظیفه دولت در این قسمت، مانند آمر به معروف و ناهی از منکر، ملزم نمودن مردم به رعایت تکالیف قانونیشان است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که: چه مقدار از کفالت و تأمین احتیاجات افراد نیازمند واجب است؟ از مطالعه روایات و متون اسلامی چنین استنباط میشود که کفالت در حد تأمین نیازهای ضروری است. اسلام اصل کفالت را با اصل برادری به یکدیگر پیوند داده است و بدین ترتیب به اصل کفالت دیگران رنگ اخلاقی بخشیده است.
بهموجب اصل کفالت و اخوت، مردم موظفاند مستقیماً تا سطح ضروریات زندگی مسلمانان را فراهم نمایند. وظیفه افراد در این مورد ضمان تأمین مخارج ضروری افراد است. به خلاف ضمان دولت که تأمین مخارج زندگی افراد در حد کفاف است که کفاف امری نسبی و قابلانعطاف است که در موقعیتهای مختلف تغییر میکند. بنابراین دولت به خلاف مردم باید نیازهای ضروری و نیازهای در حد عرف جامعه را که در مفهوم کفاف قرار میگیرند، برای فقرا و محرومین تأمین نماید.
نصوص وارده در این باب روشن و بدون ابهام است. در حدیث صحیح از سماعة آمده است که از امام صادق (ع) پرسیده شد که گروهی دارای مال و ثروت بسیار و عدهای سخت در مضیقهاند، بهطوریکه زکات هم در امورشان گشایشی نمیدهد. آیا درست است که در این دوران قحطی، عدهای سیر و عدهای دیگر گرسنه بسر برند؟ امام پاسخ داد: مسلمانان باهم برادرند، نباید به یکدیگر ستم روا داشته و همدیگر را خوار نمایند، نباید به محرومیت هم راضی باشند. مسلمانان باید در این راه تلاش کنند، باهم بکوشند و تعاون نمایند باید چیزى از مال خود را در اختیار نیازمندان که در میانشان هستند قرار دهند، تا چنان رفتار کرده باشید که خداوند امر کرده است: همه نسبت به یکدیگر مهربان باشند، و میان خود مهربانى و بخشندگى را مراعات کنند.
همچنین امام صادق (ع) در جای دیگری فرمودهاند: هر مؤمنى که بتواند نیاز مؤمن دیگر را رفع کند- خواه از خودش و خواه از دیگرى (و با وساطت)- و چنین نکند، خدا در روز قیامت او را با چهره سیاه و چشمان حیرتزده و دستهای به گردن آویخته برمیانگیزد و آنگاه خطاب میشود: این است آن خائنى که به خدا و رسول خدا خیانت کرده است؛ آنگاه فرمان مىرسد تا او را در آتش افکنند.
بدیهی است که عقوبت با آتش نشان میدهد که رفع حاجت دیگران در حدود توانائی، وظیفه واجب مسلمانان شناختهشده است وگرنه کسی به علت ترک امر غیر واجب، نباید با آتش مجازات شود. کلمه حاجت در حدیث هرچند بهطور مطلق بکار رفته، ولی به قرینه حدیث اول، مقصود از آن نیاز ضروری است، چراکه رفع حاجتهای غیرضروری، وظیفه اجتماعی و همگانی محسوب نمیشود.
امام علی (ع) درباره مسئولیت ثروتمندان در مقابل نیازهای غذایی فقیران و علت وجود چنین فقری در جامعه میفرماید: خداوند سبحان، فراهم آوردن قوت و روزى فقیران را از اموال ثروتمندان واجب کرده است، پس هیچ فقیرى گرسنه نمىماند مگر اینکه توانگرى مانع رسیدن روزى او شود؛ و خداى متعال دراینباره ایشان را مؤاخذه خواهد کرد. همچنین امام صادق (ع) میفرمایند: خدا بر مردمان توانگر واجب کرده است که از اموال خود زندگى فقیران را تأمین کنند، پس اگر فقیران از گرسنگى، یا از کار کردن بیشازاندازه آسیب بینند، یا برهنه بمانند، سبب آن خوددارى توانگران از پرداخت سهم فقراست؛ و خدا در روز قیامت بهحساب اینان مىرسد و با عذابى بس دردناک عذابشان مىدهد.
ازآنچه گفته شد، نتیجه گرفته میشود که بر اساس لزوم کفالت اجتماعی ، اخوت و جانشینی انسان در زمین و درنتیجه مسئولیت متقابل افراد نسبت به یکدیگر هر یک از افراد انسانی نسبت به یکدیگر مسئول میباشند و باید مخارج ضروری زندگی افرادی که توانایی کسب مخارج خود را ندارند، تأمین نمایند.
بهعبارتدیگر میتوان گفت محدوده رفع حاجت توسط سایر مسلمانان، همان خط فقر در ادبیات اقتصاد متعارف است. خط فقر شاخصی است که برای تعیین دایره افرادی که باید تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار گیرند، و میزان کمک پرداختی، به کار میرود. خط فقر معمولاً از مؤلفههایی ترکیب مییابد که امکان و عدم امکان ادامه حیات را رقم میزند. در اینکه ادامه حیات به چه چیزهایی بستگی دارد در بین اقتصاددانان اختلاف وجود دارد، لکن خوراک، پوشاک، مسکن و تأمین بهداشت و سلامت از موارد بدیهی و مسلم بین آنان تلقی میشود. بنابراین درآمدی که بتواند حداقل میزان لازم خوراک برای زنده ماندن و نیز همین سطح از پوشاک و مسکن را تأمین کند، خط فقر نامیده میشود. بنابراین رفع فقر شرایطی است که بر اساس آن، افراد یک جامعه (فقط) حداقل نیازهای مادی جهت تداوم حیات خود را به دست میآورند.
حد مسئولیت دولت در تأمین اجتماعی
وظیفه دولت در تأمین سطح زندگی مناسب برای افراد، صرفاً محدود به تأمین مخارج ضروری نیست، زیرا طبق اصل سهیم بودن مردم در ثروتها و درآمدهای عمومی، دولت موظف است تا سطح زندگی مناسبی را برای تمام افراد جامعه اسلامی فراهم نماید. ضمان دولت در این مورد ضمان اعاله است، یعنی تأمین مایحتاج زندگی افراد در حد متعارف جامعه. نصوص حقوقی، مسئولیت مستقیم دولت را در این خصوص نشان می دهد که در زیر به بعضی از این نصوص اشاره میشود:
1. با مراجعه به روایات باب زکات و موارد مصرف آن مییابیم که منظور از رسیدن فرد به غنا و بینیازی آن است که تا آنجا به او و خانوادهاش کمک و رسیدگی شود که مطابق با شأن و شخصیت اجتماعیاش سطح زندگی متعارفی داشته باشد و همراه با حد متوسطی از رفاه، امرارمعاش کند. اسحاق بن عمار میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا میتوانم به یک مستحق صد درهم از زکات بدهم؟ حضرت فرمود: آری. پرسیدم: دویست درهم چطور؟ فرمود: آری.پرسیدم: سیصد درهم چطور؟ فرمود: آری. پرسیدم: چهارصد درهم؟ فرمود: آری. پرسیدم: پانصد درهم؟ فرمود: آری تا آنکه وی را بینیاز سازی.
2. امیر مؤمنان حضرت علی (ع) بااینکه در دوران حکومت کوتاه خود با مشکلات و مسائل فراوانی روبهرو بود (ازجمله سه جنگ جمل، صفین و نبرد با خوارج نهروان) درباره وضع کوفه و میزان تأمین نیازهای مردم و رفاه آنان فرمود: همه مردم کوفه اکنون داراى وضعیت خوبى هستند، حتى پایینترین افراد، نان گندم مىخورد( در مقایسه با نان جو که نان گندم مرغوبتر است)، خانه دارد، و از آب آشامیدنى خوب استفاده مىکند. با توجه به این کلام امام (ع)، همه مردم دارای امکانات زندگی در حد متعارف جامعه بودند و این مرحله از تأمین، در شرایط زندگانى آن روز، بسیار قابلقبول بوده است.
3. امام کاظم (ع) میفرماید: هرکس از راه حلال در پى روزى مقسوم برآید تا مخارج خود و خانوادهاش را تحصیل کند، همانند مجاهدى است که درراه خداى- عز و جل- پیکار کند. اگر در پیکار زندگى مغلوب شد، به امید خدا و رسول خدا وام بگیرد و قوت خانوادهاش را تأمین کند. و اگر نتواند وام خود را ادا کند، بعد از مرگ، تکلیف حاکم مسلمین است که وام او را پرداخت کند و اگر پرداخت نکند بار مسؤولیت بر عهده حاکم باقى خواهد ماند، چراکه خداوند- عز و جل- مىگوید: «صدقات ویژه مستمندان و بیکاران و مأموران زکات است ... و براى بدهکاران.
ازاینرو گروههای زیر در نظام تأمین اجتماعی اسلامی در روایات و آیات بهعنوان مصادیقی که دولت باید به آنها بهطور معین کمک کند ذکرشدهاند:
أ. تأمین نیازهای متعارف فقیران
در میان موارد تحت پوشش تأمین اجتماعی اسلام محور، رایجترین آنها عنوان «فقیر» بوده است. این واژه، وقتی بهتنهایی به کار میرود، موارد مشابهی چون؛ مسکین، سائل، محروم و یتیم را نیز در برمیگیرد. «فقیر» به کسی اطلاق میشود که به دلایل گوناگون مانند فقدان و یا کمبود درآمد، فوت سرپرست، بیکاری، بیماری، معلولیت، سالمندی و ازکارافتادگی قادر به تأمین مخارج زندگی خود نباشد. در چنین مواردی، دولت در مقابل تأمین نیازهای زندگی او مسئول بوده، باید او را تا حد رساندن به سطح زندگی سایر مردم موردحمایت قرار دهند. عناوین فقیر، مسکین و یتیم در موارد مصرف زکات، صدقات، انفاقات، خمس و فیء، که عمده منابع تأمین اجتماعی را تشکیل میدهند، ناظر به تأمین این هدف میباشند.
رسیدگى به اقشار آسیبپذیر و تأمین نیازمندىهاى آنان، اولویت نخست مصرف بیتالمال بود. امام على(ع) در نامههایى که به کارگزاران خویش مىنوشت، همواره بر این امر تأکید مىفرمود. در نامه حضرت به مالک اشتر آمده است:
خدا را خدا را! در مورد طبقه پایین، آنها که راه چاره ندارند؛ یعنی مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و ازکارافتادگان، در این طبقه هم کسانی هستند که دست سؤال دارند و هم افرادی که باید به آنها بدون درخواست، بخشش شود، بنابراین، به آنچه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده عمل نما! قسمتی از بیتالمال و قسمتی از غلات خالصهجات اسلامی را در هر محل به آنها اختصاص ده و بدان! آنها که دورند به مقدار کسانی که نزدیکاند سهم دارند... اگر یکى از سربازانت و کسانى که با دشمنان تو مبارزه مىکنند، به شهادت رسید، مانند یک وصى دلسوز و مورد اعتماد، جاى او را پر کن بهگونهاى که اثر فقدان او در چهره آنان مشاهده نشود.
ب. پرداخت بدهی بدهکاران
آنان که برای تأمین نیازهای مشروع زندگی خویش، ناگزیر شدهاند از دیگران وام بگیرند و یا از غیر راه وام به دیگران بدهکار شدهاند و اکنون به دلایلی چون ورشکستگی، تعهد به پرداخت دیه و یا قرض گرفتن توان پرداخت بدهی خود را ندارند، اینگونه افراد مشمول تأمین اجتماعی میشوند و میتوان از زکات به آنان داد تا وام خود را بپردازند. چنانچه آنان نتوانند از راه کسب درآمد با دریافت زکات وام خود را ادا کنند، طلبکار نیز حق ندارد، طلب خویش را از آنان مطالبه کند، تا زمانی که قدرت پرداخت بدهی خود را داشته باشند.عنوان «الغارمین» در بیان مصارف زکات در آیه 60 سوره توبه، بر همین معنا دلالت میکند.
امام رضا «ع»: محمد بن سلیمان مىگوید: کسى از (امام ابوالحسن علی بن موسى) الرّضا «ع» چیزى پرسید و من مىشنیدم، گفت: فدایت شوم! خداى بزرگ مىفرماید: «وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَیْسَرَةٍ اگر (بدهکار) گرفتار عسرت (سختى، تنگدستى) باشد، (طلبکار) باید منتظر بماند تا عسرت او رفع شود»؛ اکنون به من بفرمایید که این منتظر ماندن (و مهلت دادنى) را که خداى بزرگ در کتاب خود فرموده است، آیا اندازهاى دارد که باید تا آن اندازه به این تنگدست مهلت داد و منتظر ماند، یعنى آدمى که مال دیگرى را گرفته و خرج خانواده خودکرده است، و نه غلّهاى دارد که در انتظار رسیدن آن باشد و نه طلبى که زمان پرداخت آن برسد، و نه مالى در دست مسافرى که منتظر آمدن او باشد. امام «ع» فرمود: آرى، باید آنقدر منتظر بماند تا خبر او به امام برسد، و دین او را از سهمى که بدهکاران (در بیتالمال) دارند بدهد، بهشرط آنکه آن شخص مال را درراه معصیت مصرف نکرده باشد.
بر طبق این روایت هر بدهکاری که بدهی او درراه تأمین معیشت حلال زندگی باشد، اگر بدهی خود را به امام عرضه بدارد و اعسار او اثبات گرد، بدهیاش بر عهده حاکم اسلامی است و حاکم اسلامی موظف به پرداخت این بدهی از بیتالمال مسلمین است.
أ. کمک به درراه ماندگان
درراه ماندگان کسانی اند که در شهر خود دارای زندگی مناسبی میباشند ولی در سفر فاقد هزینه مسافرت شدهاند و برای تأمین مخارج سفر خود نیازمند به کمک میباشند. واژه «ابن السبیل» در میان موارد مصرف خمس، فیء، زکات، انفاق، احسان و حق الحصاد ناظر به تشریع این مورد از اهداف تأمین اجتماعی است.
ب. آزاد کردن بردگان
یکی از موارد مصرف زکات در قرآن " و فی الرقاب " یعنی بردگان است، به این صورت که اگر آزادی بردهای از راههای دیگری صورت نگیرد حاکم اسلامی میتواند از زکات برای آزادی وی استفاده کند. در صدر اسلام در شبهجزیره عربستان، بردهدارى رواج داشت. این پدیده که اصل هویت انسان و تمامیت آزادی او را به گروگان میگرفت، یکی از مشکلات اجتماعی به شمار میرفت. ازاینرو، آزادی بردگان بهعنوان یکی از موارد مصرف زکات «الرّقاب» و کفاره برخی گناهان، در صدر اسلام مورد تأکید و تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار گرفت.
ت. تأمین سالمندانِ ازکارافتاده
اگر افرادی از جامعه که در اثر پیری و کهولت سن، قدرت کار را ازدستداده و دارایی لازم برای هزینه زندگی ندارند، روایاتی از معصومین (ع) بر راه تأمین هزینه زندگی آنان دلالت دارد. امام علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر فرمود: رسیدگى به حال یتیمان و زمینگیران و سالخوردگان بیچاره، که پیش کسى دست دراز نمىکنند را بر عهده گیر و روزىشان را جارى کن، که ایشان بندگان خدایند. پس با مددرسانى به ایشان و تأمین روزى و اداى حقوقشان بهاندازه لازم، به خداوند نزدیکى بجوى، که کارها با پاکىِ نیتها خلوص مىیابند!
اهمیت تأمین سالمندان ازکارافتاده بهاندازهای است که در روایتی که از امام علی (ع) واردشده، آمده است: روزی آن حضرت بهپیر سالخورده کورى که در حال تکدی بود و از مردم کمک مىخواست، برخورد کرد. امیرالمؤمنین فرمود: این کیست؟ گفتند: یا امیرالمؤمنین، مردى نصرانى است. فرمود: از او کار کشیدید و چون پیر و ناتوان شد او را به حال خود رها کردید؟ خرج او را از بیتالمال بدهید.
ث. رسیدگی به بیماران (افراد معلول، عقبمانده و ...)
بیماران در هر جامعه ایی با معضلات گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مواجهاند. از آنجائی که در دین مقدس اسلام،همه انسانها دارای حقوق مشخص میباشند، کمک و مساعدت به بیماران نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است .چنانکه پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص) به افراد معلول و ضعیف شفقت زیادی میکردند. ازآنجاکه هزینه درمان بیماریها معمولاً بسیار سنگین بوده و اغلب خانوادههای درگیر از اقشار کمدرآمد جامعه هستند. تأمین هزینههای گزاف و بسیار گران درمانی و دارویی این بیماران در وضعیت سخت معیشتی ، قطعاً برای خانوادههایی با درآمد متوسـط و حتی بالاتر کمرشکن و غیرقابلتحمل بوده و معمولاً آنها را دچار مشکلات عدیدهای میکند و گاهی موجب بروز مشکل در کیان خـانـواده شده و در درمان طولانیمدت اجباراً بیماران رهاشده و به دست حوادث روزگار سپرده میشوند.شرایط فوق علاوه بر تشدید ناراحتی این بیـماران و نگرانی خانوادهها،مشکلاتی را نیز برای جامعه به وجود میآورد. کمک به اینگونه بیماران نیازمند عزم و اراده و مشارکت و همیاری ملی نهادها و دستگاههای دولتی و غیردولتی برای کاهش آثار زیانبار اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و فردی این بیماران است.
در صدر اسلام سعد [معاذ] در جنگ خندق با تیر قریش آسیب دید. حضرت دستور داد در مسجد خیمهای برای خواباندن او زدند و در فواصل کوتاه، از او عیادت و احوالپرسی میکرد. ابن اسحاق گوید: آن خیمه متعلق به زنی از قبیله اسلم بود به نام رفیده، و آن زن، زخمیها را مداوا میکرد و خود را وقف خدمت به آسیبدیدگان مسلمان کرده بود. کعیبه بنت سعد اسلمی خواهر رفیده نیز از بیماران پرستاری میکرد. این مفصلترین مطلب از سابقه بیمارستان در عصر پیامبر(ص)، راجع به بیمارستانهای به معنای اصطلاحی است. بیمارستان، نخستین بار در زمان ولیدبن عبدالملک به سال 88 تأسیس شد و پزشکان را در آن به کار گماشتند و هزینه معین کردند و دستور داده شد جذامیان آنجا نگهداری شوند که شبها بیرون نیایند، و نیز برای جذامیان و کوران مستمری تعیین شد.
یکی از موارد مصرف زکات «سبیل الله» است که عموم آن، کمک به بیماران را نیز شامل میشود. در همین راستا، راهکار مهمی که در صدر اسلام برای حل اساسی نیازهای عمومی در پیشگرفته شد، سنت وقف یا صدقات جاریه بود که مواردی چون ساختن راه، مسجد، پل و آبانبار را شامل میگردید. بهطورقطع، یکی از موارد وقف، ساختن بیمارستان و قرار دادن املاک درآمدزا برای تضمین مخارج اداره آن و درمان بیماران است. بر اساس این رهیافت، بهموازات پیشرفتهای سریع تمدن اسلامی و توسعه بهداشت و درمان، ساختن بیمارستانهای موقوفه و درمان مجانی بیماران و حتی کمک مالی به آنها پس از ترخیص، بهخوبی در نظام تأمین اجتماعی سرزمینهای اسلامی جایگاه خود را پیدا کرد.
ج. بیکاران
کسانی که قدرت کاردارند، ولی اکنون در اثر نبود تقاضا برای کار، بیکار ماندهاند و یا شغل مناسب خویش را نیافتهاند. دولت مکلف است تا زمان پیدا شدن کار مناسب، این افراد را تأمین کند. مقصود از شغل مناسب، شغلی است که انسان از عهده انجام آن برآید. اما اگر کسی مثلاً میتواند نجاری کند ولی بنایی به او پیشنهاد میشود و او نتواند از عهده آن برآید، یا اینکه در فیزیک تخصص دارد و به او حسابداری پیشنهاد شود، او حق دارد در انتظار به دست آوردن شغل مناسب از تأمین اجتماعی برخوردار باشد و همزمان، درصدد پیدا کردن کاری باشد.
ح. ضعیفان
کسانی که قدرت کاردارند ولی باکار خویش، درآمد مناسب برای تأمین همه نیازهای متعارف خود و خانواده را ندارند و فقط میتوانند نیازهای ضروری زندگی خود را برطرف کنند. این افراد نیز میتوانند برای تأمین نیازهای متعارف خود از تأمین اجتماعی استفاده نمایند. مصداق مهمی که برای این مورد میتوان نام برد، کمک مالی دولت به کسانی است که دارای فرزندان زیادی میباشند و در تأمین مخارج زندگی خود با مشکل مواجهاند و یا افرادی که نیاز به تشکیل خانوادهدارند و از عهده مخارج آن برنمیآیند. بنا بر روایتی، بهفرمان امام علی(ع)، مخارج ازدواج جوان مجردى که دچار فساد اخلاقى شده بود، از بیتالمال پرداخت گردید.
خ. یتیمان
مشکل یتیمی از مشکلات اجتماعی محسوب میشود که از گذشته در جوامع انسانی مطرح بوده است، دولتها و جوامع نیز بهتناسب با چنین قشری برخوردی متفاوت داشتهاند، برخی از دیده ترحم و عطوفت ایتام را گرامی داشته و بعضی هم بر مشکلات ایتام افزودهاند، دین مقدس اسلام بهعنوان آیینی جهانی که برای تمام بخشهای جامعه انسانی برنامه دارد، بیتردید درباره یتیمان و مسائل مادی و معنوی آنها برنامه و توصیههای فراوانی دارد که برخی در قرآن کریم بیانشده و بعضی نیز در روایات و سخنان پیشوایان معصوم- علیهمالسلام- آمده است. توجه و اهمیت دین اسلام درباره یتیمها نیز افزون بر آنکه از رحمت و لطف خدا سرچشمه میگیرد، جنبه دیگری نیز دارد و آن نگاه پیشگیرانه از عواقب رها شدن یتیمها به حال خود است، چون اگر چنین افرادی به حال خود رها شوند در آینده هزینههای سنگینی را بر جامعه وارد خواهند ساخت و میتوانند عامل بسیاری از ناهنجاریهای جامعه شوند، به همین خاطر، قرآن کریم به این مسئله نیز توجه کافی داشته است. در آیات قرآنی، اکرام یتیمان و مسکینان گاهی بعد از ایمان به خدا و روز جزا و ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی و فرشتگان ذکرشده است و در مواردی بعد از ایمان به خدا و نیکی به پدر و مادر و خویشاوندان. مانند این آیه کریمه: «و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون إلا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی و الیتامی و المساکین...» و (یاد آرید) هنگامیکه از بنیاسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران.
در اسلام افراد نابالغی که پدر خویش را ازدستدادهاند و برای تأمین نیازهای آنان، ارث کافی بهجای نمانده است، از افراد مشمول تأمین اجتماعی میباشند که دولت موظف به تأمین آنها است.
د. عموم افراد جامعه
در مواردی که دولت اسلامی بتواند، اقدام به برقراری بیمههای عمومی کند، آموزش، بهداشت و درمان را برای همه رایگان قرار میدهد، حقوق بازنشستگی و ازکارافتادگی را برای همه تأمین میکند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: برخورداری از تأمین اجتماعی ازنظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی ، بیسرپرستی، درراه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی بهصورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و مشارکت مردم ، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یکایک افراد کشور تأمین کند.
منبع: پایاننامه کارشناسی ارشد مبانی و راهبردهای تأمین اجتماعی در اقتصاد اسلامی نوشته امید ایزانلو، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، آذر 1393
امید ایزانلو
دانشجوی دکترای اقتصاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
323/702/ع