vasael.ir

کد خبر: ۶۲۴۲
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۹ - 12 September 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله مقتدایی / جلسه 57

بی توجهی به دنیا از شرائط زعامت و رهبری جامعه اسلامی است

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در بررسی دلالت موثقه سکونی بر ولایت فقیه گفت: حضرت امام(ره) می‌فرماید وقتی روایت می‌گوید فقهاء، امناء الرسل هستند می‌رساند که آنها امین او هستند؛ یعنی تمامی شؤونی که او دارا می‌باشد امین نیز دارا است که از جمله روشن‌ترین شأن پیامبر زعامت امت است که برای آن باید حکومت ایجاد کند و اعوان و انصار لازم است.

به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه پنجاه و هفتم درس خارج ولایت فقیه که دوشنبه 27 دی 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به ادامه بررسی دلالت روایت سکونی در اثبات ولایت فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی روایاتی که برای اثبات ولایت فقیه است گفت: از جمله آن روایات موثقه سکونی است که حضرت امام(ره) در کتاب البیع و نیز دیگران به آن استدلال کرده‌اند.

وی در بررسی سند روایت سکونی گفت: هیچکس سکونی را رمی به عدم وثاقت نکرده است و تنها چیزی که میگویند «انه عامی» یعنی شیعه نبود ولی مرحوم شیخ او را ثقه می‌داند و مؤید ثقه بودن او این است که چون او روایاتی در فضل ائمه علیهم السلام نقل کرده است علمای عامه او را تضعیف می‌کنند و دلیل دیگری بر تضعیف او ندارند و همچنین علما به روایاتش عمل نموده اند، پس روایات سکونی موثق است.

این استاد حوزه در ادامه گفت: یکی دیگر از افراد در سند، حسین بن یزید نوفلی است که جمعی از قمی ها قائل بودند در آواخر عمرش از غالیان شده بود در حالی که روایات را در ابتدا یا اواسط عمرش نقل کرده است و هیچ روایتی از نوفلی ندیدیم که نشانه غلو در مورد ائمه علیهم السلام باشد شاید منشأ نسبت غلو دادن به او کلماتی است که در باب کرامات اهل بیت علیهم السلام نقل کرد که الان در کتاب ما جزء مسلمات ما هست ولی در آن زمان دور از ذهن بوده است پس سند روایت نیز از نظر نوفلی مورد قبول است و ایرادی ندارد.

وی در پایان به ذکر روایاتی در نکوهش علمای دنیا پرست و دنیا دوست پرداخت و گفت: علماء امناء رسل هستند در صورتی که داخل تشریفات دنیایی نشوند و ساده زیستی را رها نکنند و یکی از مصادیق دنیائی شدن علماء اتکا به سلطان‌های جور است.

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی بعد از بیان روایتی در نکوهش علمای دنیا دوست گفت: این روایت ناظر به نقطه دیگر در مورد عالم است زیرا ممکن است کسی بگوید علماء زهد قهری دارند یعنی چیزی نمی‌توانند از مال دنیا به دست آورند گویا می‌گوید راه‌های دیگری نیز برای فاسد شدن و سقوط علماء وجود دارد.

وی افزود: یکی از مصادیق عالم دنیایی شدن، پیروی از سلاطین جور است و مسأله بسیار مهمی است و به فرمایش امام(ره) سقوط روحانیت در این علاقه مندی به دنیا است و با توجه به سخن مقام معظم رهبری برای رهبری باید کسی انتخاب شود که اولاً عاقل باشد ثانیاً آشنا به دشمن باشد ثالثاً بی‌توجه به دنیا باشد.

این استاد حوزه در بررسی دلالت موثقه سکونی بر ولایت فقیه گفت: تعبیر امام (ره) این است که وقتی روایت می‌گوید فقهاء امناء الرسل هستند می‌رساند که آنها امین او هستند؛ یعنی تمامی شؤونی که او دارا می‌باشد امین نیز دارا می‌باشد که از جمله روشن‌ترین شأن پیامبر زعامت امت است که مقدماتی دارد و برای تهیه آن باید حکومت ایجاد کند و اعوان و انصار لازم است.

 وی در پاسخ به این سؤال که چگونه می شود این شخصیت ها را جانشین پیامبر قرار داد، گفت: این مساله امر عقلائی است. وقتی شهید بهشتی را ترور کردند مردم شعار می‌دادند ایران پر از بهشتی است و مرحوم بهشتی یک شخصیت بود نه شخص. درست است که مانند معصومین پیدا نمی شود ولی شبیه آنان و در درجاتی پائین‌تر موجود است. مثلاً بعد از دوازده امام، معصوم وجود ندارد اما در درجه ای پایین‌تر می‌گوییم باید عادل باشد.

 

تقریر درس

مقدمه

یکی از روایاتی که برای اثبات ولایت فقیه حضرت امام(ره) در کتاب البیع و نیز دیگران به آن استدلال کرده‌اند موثقه سکونی است: «عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.» بنابراین ما باید هم از نظر سند و هم از نظر دلالت روایت را مورد بررسی قرار دهیم.

از نظر بررسی سند در مورد سکونی اگر طول هم بکشد عیبی نیست چون در فقه روایات زیادی از سکونی داریم البته در رجال در رابطه با سکونی سخن زیادی بیان نشده است ولی هیچکس او را رمی به عدم وثاقت نکرده است. تنها چیزی که گفته شده این است که «انه عامی» یعنی شیعه نبود. ولی از عبارات مرحوم شیخ بدست می‌آید که او را ثقه می‌داند. ایشان در العدة مفصل بحث می‌کند که کسانی که از عامه بودند ولی روایات آنها به اتفاق اصحاب قبول است و یکی از آنها سکونی است. مرحوم محقق در کتاب معتبر، روایتی را از سکونی نقل می‌کند و معتبر می‌داند و می‌فرماید: «انه ثقة»

علمای امامیه عمل کردند به آنچه که حفص بن غیاث، غیاث بن کلوب، نوح بن دراج، سکونی و دیگران که از عامه هستند و از امامان معصوم شیعه روایت کردند و اتفاق دارند که روایات آنان مورد قبول است. تا این‌جا می‌گوییم که سکونی از عامه بود ولی به روایت او عمل کردند. در بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال که از کتاب رجالی است از منتهی المقال از جدش نقل می‌کند که گمان من این است که سکونی امامی است ولی با علمای عامه مخلوط بود و معاشرت داشت لذا تقیه می‌کرد.

صاحب بهجةالآمال مواردی را به عنوان مثال آورده است از جمله در باب تیمم روایتی از شیعه نقل کرده‌اند و نیز روایتی از عامه نقل کرده‌اند که فقهاء روایت سکونی را بر روایت راوی شیعه ترجیح داده‌اند. بنابراین روایات سکونی را نمی‌توانیم بگوییم ضعیف است بلکه لااقل موثق است.

نوفلی شاعری ادیب بوده و در شهر ری ساکن بود و در همانجا فوت نموده و جمعی از قمیین قائل بودند که در آواخر عمرش از غالیان شده بود و نسبت به تمجید از امامان معصوم علیهم السلام بسیار از فضائل نقل می‌کرد. خود نجاشی می‌گوید «والله اعلم» خداوند بهتر می‌داند که او غالی بود یا نبود. و در ادامه می‌گوید اما هیچ روایتی از نوفلی ندیدیم که نشانه غلو در مورد ائمه علیهم السلام باشد و یک کتاب هم در مورد تقیه دارد. شاید منشأ نسبت غلو دادن به نوفلی شیعه این است که کلماتی در باب کرامات اهل بیت علیهم السلام نقل کرد که الان در کتاب ما هست و ما آنها را جزء مسلمات می‌گیریم ولی در آن زمان دور از ذهن بوده است. سند روایت از نظر سکونی موثق است و نیز از نظر نوفلی مورد قبول است و ایرادی ندارد.

امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است فقهاء امین‌های پیامبران هستند تا زمانی که خودشان را آلوده به دنیا نکنند. گفته شد داخل در دنیا شدن به چه معنا است؟ فرمودند: تابع سلطان نشوند و اگر تابع سلطان شدند از اینها راجع به دینتان بترسید و از ایشان استفتاء نکنید و اگر فتوائی دادند نپذیرید و مسأله گفتند قبول نکنید. این روایت را کلینی در باب «المستأکل بعلمه» آنها که علم را وسیله ارتزاق قرار می‌دهند نقل کرده روایات عجیبی در این باب است که مناسب است مراجعه کنید.

کسی که برای منفعت دنیا به دنبال علوم اهلبیت علیهم السلام می‌رود در آخرت از این علمش نصیبی نمی‌برد. اما اگر به خاطر آخرت به دنبال علم برود خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عنایت می‌کند. در حالی که ما روایات فراوان داریم که برای علماء درجات بالائی در حد یک پله پائین‌تر از پیامبران قرار داده است اما معلوم می‌شود مقید به عالم لله بودن است. اگر عالمی را دیدید که محب دنیا است او را متهم بدانید که دینتان را از او بگیرید چون انسان از هرچه که دوست دارد مراقبت می‌کند و این عالم دنیائی است و نمی‌تواند دینتان را حفظ کند.

در روایتی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید: خداوند به داود وحی فرستاد عالمان فریفته دنیا را بین من و خودت قرار نده که مانع رسیدنت به طریق محبت من می‌شوند و تو را از خدا دوستی باز می‌دارند زیرا ایشان قطاع الطریق راه رسیدن بندگان به من هستند. کمترین مجازاتی که برای این گروه از عالمان دارم این است که شیرینی مناجات با خودم را از آنان می‌گیرم و ارتباط آنان با من قطع خواهد شد و باید به خدا پناه ببریم که چنین وصفی در مورد علماء پیش نیاید. و لذا حوزه‌های علمیه باید بسیار مراقب باشند.

ادامه بررسی موثقه سکونی

در رابطه با موثقه سکونی سخن گفتیم و مشخص شد که روایت قطعاً موثقه محسوب می شود فقط در دو نفر یعنی سکونی و نوفلی نکاتی مطرح شد که هر دو را بحث کردیم.

شیخ فرمود طائفه به روایات سکونی عمل کرده‌اند و نوفلی نیز رمی به غلو شده است و گفته اند در آخر عمر غلو پیدا کرد، اما گفتیم اغلب روایاتی که از سکونی نقل شده به وسیله نوفلی است؛ پس وقتی به آنها عمل شده به روایات نوفلی نیز عمل شده است.

همچنین گفتیم شاید غلو را نیز این گونه توجیه کنیم که ایشان روایاتی در مورد فضائل و کمالات ائمه علیهم السلام نقل کرده است و آن موقع در ذهنشان بعید می‌آمده و نسبت غلو می‌دادند ولیکن این فضائل الان رایج است و در کتب ما فراوان موجود است و به عنوان کرامات و فضائل اهلبیت علیهم السلام پذیرفته است.

مضافا اینکه اواخر عمرش نسبت غلو به او داده‌اند و این بعد از روزگار فعالیت آموزشی تبلیغی ایشان و نقل روایات بوده است و لذا بر فرض نسبت به غلو مضر باشد در این مورد مضر نیست.

پس از نظر سند با خاطر جمعی اطمینان داریم که موثقه هستند و اینکه موثقه می‌گوییم به خاطر اینکه سکونی از عامه است ولی چون مورد اعتماد است موثقه است.

بررسی دلالت روایت

امام علیه السلام فرمودند فقها امناء رسولان هستند مادامی که در دنیا دخول نداشته باشند یعنی دنبال جمع مال و اشرافی‌گری نباشند و مثالی که امام علیه السلام در روایت آورده‌اند اتباع سلطان است که به طمع مال و طلب جاه است، پس یعنی محب دنیا نباشد و اگر چنین کسی بود از دینتان بر او بترسید از این جهت اعتمادی به فتوای او نیست و لذا تابع سلطان شدن خصوصیت ندارد بلکه یکی از مصادیق عالم دنیایی شدن پیروی از سلاطین جور است.

این مسأله برای روحانیت مسأله بسیار مهمی است و به فرمایش امام(ره) سقوط روحانیت در این علاقه مندی به دنیا است. مرحوم امام در توجیه و استدلال به این روایت می‌فرماید این بخش از روایت بخش مهمی است که فقهاء نباید به دنیا علاقه مند باشند و حرف نیز زیاد دارد ولی اینجا جای آن نیست.

فعلاً بحث ما در این بخش از روایت نیست ولی ما گفتیم با توجه به اینکه ما خیلی عجله‌ای نداریم که ولایت فقیه را اثبات کنیم و بحث ولایت فقیه را تمام کنیم لذا تناسب ذکر این بخش از روایت فرصتی است و غنیمت است. این جهت خیلی مهم است که روحانی بی‌توجه به دنیا باشد و مردم اگر ببینند محبّ دنیا است از او فراری خواهند شد.

آیت الله سیستانی آن تعبیر را نسبت به آیة الله حجت داشته‌اند و بعد فرمودند من هستم و این عبا و قبا و این منزل نیز اجاره‌ای است و فرمود مردم دوست دارند که روحانی همان روش علمای گذشته را داشته باشند و امروز مقداری نگرانی است که اگر وجوهاتی نیز می‌آید در حفظ مقام و مرجعیت و جایگاه خودشان مصرف شود و اگر مردم اینگونه بفهمند اعتقادشان از روحانی سلب می‌شود و زندگی باید ساده و مثل گذشته باشد.

مرحوم امام نیز اینگونه بودند و زندگی ساده‌ای داشتند چه در زمانی که استاد حوزه قم بودند و چه در زمان رهبری به همین سبک زندگی می کردند.

در ابتدای ورود به قم درس ایشان می‌رفتیم در ایام فاطمیه سه روز در منزلشان روضه داشتند و در ورودی همین منزلی که در قم باقی است حیاط کوچکی است که از پله ها وقتی می‌روی اتاق تقریبا 12 متری مربوط به خودشان بود و گوشه ای از منزل نیز یک نفر بود چای درست کرده بود و چای می‌ریختند و یک صندلی گذاشته بودند و آقای آل طه هم سخنرانی می‌کردند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و رسیدن به رهبری هم مرحوم خادمی برای دیدار با امام خمینی به قم آمدند. با آقای شیخ حسن صانعی تماس گرفتیم که وقت ملاقات بگیریم. ایشان گفتند که امام رفتند دوش بگیرند و بیایند به ایشان می‌گویم و به شما خبر می‌دهم. بعد تماس گرفتند که امام می‌فرماید من می‌آیم.

امام آمدند و بعد از آقای خادمی برای شام دعوت کردند و ما چون میزبان آقای خادمی بودیم از ما نیز دعوت شد و شام خدمت امام رفتیم. شخص امام بود و من و آقای خادمی و خادمی امام داشت، که آمد سفره پهن کرد و در سفره یک دیس برنج بود و یک مدل خورشت و یک ظرف ماست بود و بعد از خوردن غذا خود امام دست دراز کردند لیوانی برداشتند و دو سه تا قاشق از آن ماست در لیوان ریختند و دوغ درست کردند و خوردند. روش امام در پذیرایی همین بود و اگر روحانیون و فقهای ما نیز این روش سلف صالح را داشته باشند می‌توانند فقیه باشند و کارایی داشته باشند.

دیروز از باب مستأکل بالعلم در کافی دو روایت نقل کردیم که به اختصار مرور می‌کنیم.

روایت اول

«مَنْ‌ أَرَادَ الْحَدِیثَ‌ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی الْآخِرَةِ نَصِیبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْرَ الْآخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.»

این شخصی که به خاطر دنیا به فراگیری علوم می پردازد بهره ای از آن نخواهد برد و اگر کسی برای آخرت علم بیاموزد هم دنیا و هم آخرت را به او می دهند.

روایت دوم

«إِذَا رَأَیْتُمُ‌ الْعَالِمَ‌ مُحِبّاً لِدُنْیَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِینِکُمْ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیْ‌ءٍ یَحُوطُ مَا أَحَبَ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ علیه السلام لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ.»

عالمی که مفتون دنیا است واسطه بین من و خودت قرار نده و این افراد قطاع طریق عباد من هستند. کمتر عقوبتی که من برای این ها قرار داده ام این است که حلاوت و انس مناجات با خودم را از آنان می گیرم.

این دو روایت در جلسه قبل توضیح و شرح داده شد.

روایت سوم

«مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ طَلَبَ‌ الْعِلْمَ‌ لِیُبَاهِیَ‌ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ یُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا.» الکافی، کلینی، ج1، ص47، کتاب فضل العلم، باب14، باب المستأکل بعلمه و المباهی به، ح6

این روایت ناظر به نقطه دیگر در مورد عالم است زیرا ممکن است کسی بگوید علماء زهد قهری دارند یعنی چیزی نمی‌توانند از مال دنیا به دست آورند که به دنبال جمع مال باشند. این روایت گویا می‌گوید راه‌های دیگری نیز برای فاسد شدن و سقوط علماء وجود دارد.

در این روایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند کسی که طلب علم کند برای اینکه در بین علما مباحات نماید و باعث افتخارش باشد یا اینکه با سفها مجادله نماید و با بی اعتنایی با آن برخورد می‌کند و یا این که بین مردم معروف شود، جایگاه و نشیمن­گاه چنین کسی آتش است و ریاست برای کسی است که اهلیت داشته باشد.

بنابراین طالب علم باید این توجه را داشته باشد و اینها از شرایط رهبری نیز هست.

مقام معظم رهبری نیز در جلسه‌ای که دو سه نفر به عنوان خبرگان رهبری بودیم خطاب به خبرگان می‌فرمودند برای رهبری باید کسی انتخاب شود که اولاً عاقل باشد ثانیاً آشنا به دشمن باشد ثالثاً بی‌توجه به دنیا باشد.

در هر حال از این فرصت استفاده کردیم و چند روایت اخلاقی را بررسی کردیم.

بررسی روایت سکونی در مورد ولایت فقیه

در روایت موثقه به جمله «الفقهاء امناء الرسل» تمسک شد و رسل جمع رسول است که یکی از آنها پیامبر اسلام است. فرض کنید به جای جمله فوق گفته باشیم «الفقهاء امناء رسول الله» بر این اساس می‌گوییم در زمان حیات پیامبر خودش شؤونی دارد که حکومت تشکیل داد، سد ثغور می‌کرد، رتق و فتق امور می‌کرد و تدبیر امور داشت.

حال در زمانی که حیات ندارد فقهاء جانشینان او هستند و این فقط به معنی جانشین برای بیان احکام نمی‌باشد. به قول حضرت امام، مگر پیامبر فقط مسأله‌گو بود که فقهای جانشین نیز فقط مسأله‌گو باشند بلکه می‌گوییم کلیه شؤونی که برای پیامبر ثابت بود در این عصر برای فقهاء ثابت است یعنی فقهاء در این زمان باید در بین مردم عدالت را گسترش دهند و برای دفاع در داخل و خارج از مردم تدبیر کنند و به طراحی و تنظیم امور زندگی آنها بپردازند. به تعیین قاضی و نیز والی در مناطق بپردازند.

نباید بگوییم پیامبر علم خودش را نزد فقهاء به امانت گذاشته است و عالمان همان علم را نشر می‌دهند زیرا این دید بسیار کوتاهی در استفاده از روایات که امین بودن را قرینه نقل علم پیامبر بدون تصرف بدانیم گرچه عمومی که می‌گوییم این مورد را نیز شامل می شود.

بنابراین تعبیر امام خمینی(ره) این است: «و کیف کان، قوله صلی الله علیه و آله أُمناء الرسل بالتقریب المتقدّم، یفید کونهم أُمناء لرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی جمیع الشؤون المتعلّقة برسالته، و أوضحها زعامة الأُمّة، و بسط العدالة الاجتماعیّة، و ما لها من المقدّمات و الأسباب و اللوازم. فأمین الرسول أمین فی جمیع شؤونه، و لیس شأن رسول اللّه صلی الله علیه و آله ذکر الأحکام فقط، حتّى یکون الفقیه أمیناً فیه، بل المهمّ إجراء الأحکام، و الأمانة فیها أن یجریها على ما هی علیه.» کتاب البیع، امام خمینی، ج2، ص473، اسماعیلیان

به هر حال اینکه روایت می‌گوید فقهاء امناء الرسل هستند می‌رساند که آنها امین او هستند؛ یعنی تمامی شؤونی که او دارا می‌باشد امین نیز دارا می‌باشد که از جمله روشن‌ترین شأن پیامبر زعامت امت است که مقدماتی دارد و برای تهیه آن باید حکومت ایجاد کند و اعوان و انصار لازم است.

تصدی تمام این امور به معنی این است که فقیه باید ولایت امر داشته باشد کما اینکه خود پیامبر اینگونه بودند.

سوال: چگونه می شود این شخصیت ها را جانشین پیامبر قرار داد؟

پاسخ: می‌گوییم این مساله امر عقلائی است. وقتی شهید بهشتی را ترور کردند مردم شعار می‌دادند ایران پر از بهشتی است و مرحوم بهشتی شخصیتی بود که از هر بخشی کسی مشکل داشت به ایشان مراجعه می‌کرد و با شهادت ایشان نگفتند رفت و تمام شد بلکه می‌گفتند ایران پر از بهشتی است. همین طور با شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نیز این گونه است و درست است که مانند آنان پیدا نمی شود ولی شبیه او و درجاتی پائین‌تر موجود است. مثلاً بعد از دوازده امام، معصوم وجود ندارد اما در درجه ای پایین‌تر می‌گوییم باید عادل باشد.

سوال: این جانشینی پیامبر دلالت التزامی دارد یا خیر؟

پاسخ: این مساله اطلاق است. پس اطلاق روایت می‌گوید امین پیامبر به صورت مطلق است و اگر بخواهیم به خصوص احکام بگوییم باید قید بیاورد و چون قیدی نیامد نشان می‌دهد که فقیه در همه شؤون بعد از پیامبر ولایت دارد./904/926/ر

                                                                        تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰