به گزارش پایگاه تخصصی فقه حکومتی حجت الاسلام احمد مخبری، معاون نشریات خبرگزاری رسا در گفتگو با پایگاه وسائل، با تبیین وظایف رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، به برخی شبهاتی که در رابطه با نسبت جایگاه رهبری با سایر قوا و نهادها مطرح است، پاسخ داد.
وسائل ـ آیا اختیارات ولی فقیه محدود به قانون اساسی است و ذیل قانون اساسی تعریف می شود یا بالاتر از آن است؟
وظیفه رهبر در نظام جمهوری اسلامی
بنده در ابتدای پاسخ این سؤال بخشی از سخنان رهبری معظم انقلاب را نقل می کنیم که ایشان در مهرماه سال 1390 در دیدار دانشجویان کرمانشاه فرمودند: «... یک مسئله، مسئلهی رهبری است؛ چیزی که در دنیا معمول نیست، در جمهوری اسلامی هست. ولایت فقیهی که امام بزرگوار ما معنا کردند، تعریف کردند، یعنی یک مدیریت زنده و بالنده و پیشرونده. یک جملهای را امام بیان کردند: «ولایت مطلقهی فقیه». یک عدهای با مغالطه خواستند این قضیه را به نحوی مشوب کنند و یک معنای غلط و تفسیر غلطی بدهند. گفتند، معنای ولایت مطلقه این است که رهبری در نظام جمهوری اسلامی، مطلق از همهی قوانین است. امام بزرگوار خودش از همه بیشتر به رعایت قوانین، به رعایت اصول، به رعایت مبانی، به رعایت جزئیات احکام شرعی مقید بود؛ و این، وظیفهی رهبری است. در نظام جمهوری اسلامی، رهبری فقط تابع این نیست که کسی او را به خاطر اینکه شرائط را از دست داده، عزل کند؛ اگر این شرائط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودی خود عزلشده است؛ این، خیلی چیز مهمی است.
در نظام جمهوری اسلامی، رهبری فقط تابع این نیست که کسی او را به خاطر اینکه شرائط را از دست داده، عزل کند؛ اگر این شرائط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودی خود عزلشده است
رهبری یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائی نیست. مدیریت اجرائی در بخش قوهی مجریه ضوابط مشخصی دارد، معلوم است، مسئولین معینی دارد؛ در قوهی قضائیه هم - که آن هم مدیریت اجرائی است - همین طور، هر کدام مسئولیتهائی دارند؛ قوهی مقننه هم که معلوم است. رهبری، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلی نظام مراقبت کند. در واقع، رهبری، یک مدیریت کلان ارزشی است. همین طور که اشاره کردم، گاهی اوقات فشارها، مضیقهها و ضرورتها، مدیریتهای گوناگون را به بعضی از انعطافهای غیر لازم یا غیر جائز وادار میکند؛ رهبری بایستی مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. این، مسئولیتِ بسیار سنگینی است. این مسئولیت، مسئولیت اجرائی نیست؛ دخالت در کارها هم نیست. حالا بعضیها دوست میدارند همین طور بگویند؛ فلان تصمیمها بدون نظر رهبری گرفته نمیشود. نه، اینطور نیست.
در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگرائیها قرار بگیرد
مسئولین در بخشهای مختلف، مسئولیتهای مشخصی دارند. در بخش اقتصادی، در بخش سیاسی، در بخش دیپلماسی، نمایندگان مجلس در بخشهای خودشان، مسئولان قوهی قضائیه در بخش خودشان، مسئولیتهای مشخصی دارند. در همهی اینها رهبری نه میتواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاً امکان ندارد. خیلی از تصمیمهای اقتصادی ممکن است گرفته شود، رهبری قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمیکند؛ مسئولینی دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجائی که اتخاذ یک سیاستی منتهی خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبری مسئولیت پیدا میکند. در تصمیم و عملِ رهبری باید عقلانیت در خدمت اصول قرار بگیرد، واقعبینی در خدمت آرمانگرائیها قرار بگیرد. در قضیهی هستهای، در آن دورهی اول که تلاطمهائی بود، بعضاً اقدامهائی انجام میگرفت که شاید مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانی عمومی گفتم، اگر چنانچه این کارها انجام نگیرد، خودم وارد میشوم و همین هم شد. این، معنای رهبری است؛ این، یک چیزی است که از اسلام گرفته شده است؛ یک نکتهی مثبتی است در نظام اسلامی. دستگاههای گوناگون - قوهی قضائیه، قوهی مجریه، قوهی مقننه - مثل همه دنیا، کارهای موظف قانونی خودشان را دارند انجام میدهند، با اختیارات کاملی که در قانون اساسی معین شده؛ اما حرکت کلان و کلی نظام اسلامی به سمت آن آرمانها باید منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، باید گریبان رهبری را گرفت، او را بایستی مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد...».
به نظرم پاسخ این سؤال را به راحتی می توان از این سخنان رهبر انقلاب دریافت کرد و به توضیحی بیشتر نیاز ندارد؛ چون رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت صریح به این موضوع پاسخ گفتهاند و ما اگر می خواهیم در جامعه به حقیقت و واقعیت ها نزدیک تر شویم باید به همین گفتار حکیمانه جامعه عمل بپوشانیم.
متأسفانه ادبیات نادرستی در میان برخی افراد مرسوم است که کاستی های کشور را به گردن رهبری می اندازند، در حالی که مسئولیت کارهای اجرایی کشور بر عهده رییس قوه مجریه است؛ البته سایر قوا نیز در اجرا و این کاستی ها مقصر هستند؛ اما اینکه این نواقص را به گردن رهبری بیندازیم، کار درستی نیست.
وسائل ـ با توجه به انتخاب رییس جمهور با رأی مستقیم مردم و تنفیذ حکم او به دست رهبری آیا انتخاب مردم به تأیید ولی فقیه هم نیاز دارد؟
علت تنفیذ حکم رییس جمهور به دست رهبر
انتخاب رییس جمهور توسط مردم با تنفیذ ولی فقیه معنادار می شود و وقتی رهبری آن را تأیید کرد، ریاست جمهوری رسمیت پیدا می کند
حضور و رأی مردم در هر انتخابات اهمیت زیادی دارد و رهبر انقلاب و امام خمینی نیز بر این مسله مهم تأکید فراوانی داشتهاند؛ بنابراین انتخاب مردم نیز بسیار مهم خواهد بود و ما نباید از آن غفلت کنیم؛ اما باید دانست که انتخاب رییس جمهور توسط مردم با تنفیذ ولی فقیه معنادار می شود و وقتی رهبری آن را تأیید کرد، ریاست جمهوری رسمیت پیدا می کند.
حضور مردم در انتخابات و انتخاب فرد اصلح باعث می شود تا مسیر انقلاب کج نشود
حضور مردم در انتخابات و انتخاب فرد اصلح باعث می شود تا مسیر انقلاب کج نشود و یا به بی راهه کشیده شود؛ زیرا اگر مسیر انقلاب کج شود، راه بازگشت بسیار مشکل خواهد بود.
البته تأیید و تنفیذ رهبری به معنای این نیست که رهبری در امور اجرایی دخالت داشته باشد؛ چون همانگونه که رهبر انقلاب بارها اعلام فرمودند، هرگز ایشان در مسائل جزیی و اجرایی دخالت نداشته و نخواهند داشت؛ اما اگر جایی احساس کنند که انقلاب از مسیر اصلی خود انحراف پیدا می کند، ایشان با شجاعت و صراحت با آن مقابله میکنند؛ البته نوع و شیوه برخورد متفاوت است و ما نباید چنین تصور کنیم که رهبری همچون یک فرد عادی با رییس جمهور یا افراد منحرف برخورد کنند؛ ایشان با ظرافت و عقلانیت با انحرافات برخورد می کنند و هرگز به فضاهای سیاسی، جناحی و احساسی وارد نمی شوند.
امام خمینی(ره) نیز در دوران رهبری شان اینگونه عمل و همین مشی را دنبال میکردند؛ حضرت آیتالله خامنهای نیز همان مشی امام خمینی(ره) را الگوی خود قرار داده و به آن عمل میکنند و جای شکر دارد که خبرگان رهبری اینگونه فرد شایسته و شجاعی را به رهبری انتخاب کردند و ما نیز باید حمایت لازم را از رهبری عزیز داشته باشیم.