به گزارش سرویس حقوق پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله عباس کعبی؛ عضو جامعه مدرسین و نماینده مجلس خبرگان رهبری در درس خارج تحلیل مبانی اصول قانون اساسی به تحلیل اصل دوم قانون اساسی پرداخت که بخش چهارم و پایانی آن در ذیل تقدیم می گردد.
بخش سوم) راههای تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران
پس از تبیین ارکان و نیز اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران؛ در این قسمت به تبیین راهکارهای تحقق این اهداف خواهیم پرداخت. باید توجه داشت که راههایی که در این اصل برای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی عنوان شده است یعنی اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام، استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها و نفی هر گونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری؛ برای تحقق همه اهداف است و نه این که راه اول برای تحقق هدف اول و راههای دیگر هر یک برای تحقق هدفی دیگر باشد.
گفتار اول) اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام
از منظر قانون اساسی اجتهاد مستمر پایه اداره جامعه بوده و پیشرفت و توسعه که در بند بعد به آن اشاره شده است بدون ابتنا بر اجتهاد ارزشی ندارد. اما مهمترین سئوالاتی که در خصوص این بند قابل طرح است مفهوم اجتهاد مستمر، اجتهاد معیار و علت عدم ذکر سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اکتفا به سنت معصومین علیهم السلام است.
مبحث اول) مفهوم اجتهاد مستمر
اجتهاد از ریشه جهد و در کتب لغت به معنای تلاشی همراه با تحمل سختی برای به دست آوردن ظن شرعی-برای فهم حکم خداوند- تعریف شده است. در کتب فقهی نیز با تفاوت مختصری همین تعریف برای اجتهاد ذکر شده است. از این رو به نظر میرسد تعریف لغوی و اصطلاحی اجتهاد منطبق بر یکدیگر است. این تعریف هر چند قید استمرار را با خود به همراه دارد؛ اما ذکر آن به طور خاص در این بند از قانون اساسی، مفید معنای دیگری نیز هست و آن این که اجرای دین در دوران جدید و پدید آمدن اقتضائات خاص زمانی و مکانی و به تبع مسائل مستحدثهای که در طول زمان پدید میآید، نیازمند فهم دقیق از ثابتات و متغیرات دین است و این همان مفهوم اجتهاد مستمر است. در صورتی که این اجتهاد مستمر در نظام اسلامی تأمین نگردد؛ اجرای دین یا به بلای تحجر گرفتار خواهد شد یا به بلای روشنفکر مآبی.
همچنین اجتهاد در مقابل متن نیست بلکه درون متن است. به این معنی که وقتی نص و متن صریحی در خصوص موضوعی وجود دارد جایی برای اجتهاد باقی نخواهد ماند.
بلکه اجتهاد در درون متن دین و برای فهم مراد شارع صورت میپذیرد.
مبحث دوم) اجتهاد معیار در نظام اسلامی
سؤال دیگری که در خصوص اجتهاد مطرح است این است که اجتهاد چه کسی برای اداره جامعه مالک و معیار است؟ اجتهاد ولی فقیه؟ اجتهاد فقهای شورای نگهبان؟ اجتهاد مراجع تقلید یا حوزههای علمیه؟ یا آنکه ترکیبی هر یک از این موارد باید به عنوان اجتهاد و فتوای معیار در اداره نظام اسلامی در نظر گرفته شود؟
این بند تنها به اصل «اجتهاد» اهتمام داشته است و در صدد تأکید بر این مطلب است که برای اداره جامعه و تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی نیاز به اجتهاد مستمر وجود دارد ولی مرجع اجتهاد و فتوای معیار برای اداره نظام اسلامی را معین نکرده است. از این رو برای پاسخ به این سؤال باید از قرائن برون متنی استفاده کرد.
از قرائن برون متنی نیز میتوان به نظریه تفسیری شورای نگهبان و نیز فتوای رهبری اشاره کرد.
شورای نگهبان در پاسخ به این سؤال که تشخیص مغایرت مصوبات مجلس با شرع که در اصل 96 قانون اساسی به عهده اعضای شورای نگهبان نهاده شده است مغایرت با کدام یک از موارد مذکور است با اجماع مسلمین؟ با اجماع فقهای مسلمین؟ با فتوای مشهور؟ یا با نظر و اجتهاد خود اعضای شورای نگهبان؟ در رأی تفسیری شماره 2473 بیان کرده است که «تشخیص مغایرت یا انطباق قوانین با موازین اسلامی به طور نظر فتوائی با فقهای شورای نگهبان است.» با توجه به این رأی میتوان گفت که اجتهاد معیار در خصوص مصوبات مجلس شورای اسلامی که رکن اصلی قانونگذاری در کشور بوده و به موجب اصل 71 قانون اساسی حق دارد در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی قانونگذاری کند فتوای فقهای شورای نگهبان میباشد.
به طور عام میتوان گفت فتوای معیار برای اداره نظام اسلامی فتوای فقیه حاکم است و فتوای فقهای شورای نگهبان نیز که در بالا مورد اشاره قرار گرفت در راستای انتصاب ایشان از سوی ولی فقیه و به تبع انتساب نظراتشان به وی قابل قبول است. رهبر انقلاب اسلامی نیز در استفتایی مبنی بر این که در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در زمینه مسائل اجتماعی، سیاسی و ... حکم چیست؟ به این که فتوای ولی امر مسلمین ملاک است حکم کرده و بیان کرده اند «در مسائل مربوط به اداره کشور اسلامی و اموری که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولی امر مسلمین باید اطاعت شود. ولی در مسائل فردی محض، هر مکلفی باید از فتوای مرجع تقلیدش پیروی نماید.»
مبحث سوم) علت عدم ذکر سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم
سئوال دیگر این است که چرا به جای سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از عبارت سنت معصومین علیهم السلام استفاده شده است؟ آیا سنت معصومین علیهم السلام جدا از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است؟
در پاسخ باید گفت که با توجه به اکثریت جمعیت ایران که شیعیان بودند تدوین کنندگان قانون اساسی تأکید داشتند آموزههای حکومتی شیعه را در قانون اساسی تصریح کنند. از این رو هر چند که سنت معصومین علیهم السلام در حقیقت در امتداد سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرار دارد اما به جهت جایگاه ویژه ائمه معصومین علیهم السلام بر این موضوع تأکید شده است.
گفتار دوم) استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها
همانطور که در بند قبل بیان شد حکومت مطلوب از منظر قانون اساسی حکومتی است که توسعه و پیشرفت خود را با اتکا به اجتهاد مستمر به دست آورده باشد؛ اما در خصوص پیشرفت نظام اسلامی سئوالاتی قابل طرح است که باید به آنها پاسخ داد.
اولین سؤال این است که مفهوم پیشرفت نظام اسلامی چیست؟ آیا همان پیشرفت مصطلح در کشورهای سکولار است یا آن که با آن متفاوت است؟ سؤال دیگر این که چه لزومی برای پیشرفت وجود دارد؟ به بیان دیگر آیا پیشرفت برای نظام اسلامی یک حق است یا تکلیف؟ سؤال دیگر آن که اصول و راهبردهای پیشرفت کدام است؟ و در نهایت این که با چه معیار و شاخصه(هایی) میتوان پیشرفت نظام اسلامی را ارزیابی نمود؟
مبحث اول) مفهوم پیشرفت جامعه اسلامی
پیشرفت که گاه معادل واژه توسعه به کار برده میشود به مفهوم ترقی و رشد است و آن حرکت از وضعیت کنونی به وضعیت مطلوب یا مطلوبتر میباشد. این رشد و ارتقاء همه جنبههای فردی و اجتماعی را در بر میگیرد و در خصوص جامعه اسلامی باید گفت پیشرفت یک جامعه اسلامی پیشرفتی همه جانبه بر مدار و محور دین است.
مبحث دوم) ادله لزوم پیشرفت جامعه اسلامی
در خصوص لزوم پیشرفت و این که آیا پیشرفت نظام اسلامی یک حق است یا یک تکلیف؟ و نیز این که آیا از منظر اسلام تفاوتی میکند که مسلمان در کاخ زندگی کند یا در کوخ؟ و آیا نظام اسلامی میتواند از پیشرفت صرفنظر کرده و همچون جوامع ابتدایی به صورت بسیط زندگی کند؟ باید گفت که آموزههای اسلامی بیانگر لزوم پیشرفت برای جوامع اسلامی است. این آموزه ها را در دو بخش قرآن و سیره معصومین علیهم السلام مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بند اول) قرآن کریم
الف) ترغیب مؤمنین به بهرهگیری از مواهب طبیعی
یکی از بارزترین آیاتی که در ترغیب به بهرهگیری از مواهب طبیعی میتوان به عنوان شاهد مثال ذکر کرد؛ آیه 32 سوره مبارکه اعراف است.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَه اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاه الدُّنْیا خالِصَه یوْمَ الْقِیامَه کذلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ. (بگو زینتهای خدا و روزیهای پاکیزهای را که برای بندگانش پدید آورد، چه کسی حرام کرده؟! بگو) آنها در زندگی دنیا از آنِ کسانی است که ایمان آوردهاند [البته اگر چه غیر مؤمنان هم با آنان در بهرهوری شریکند، ولی] در قیامت فقط ویژه مؤمنان است ما این گونه آیات خود را برای گروهی که میدانند [و اهل دانش و بصیرتاند] بیان میکنیم.
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه زینت را به معنای اموری دانستهاند که عیب و نقص را از بین میبرد و در مقابل هر چیزی است که مایه رسوایی و نفرت دیگران است. ایشان بهرهمندی از زینت را مایه استواری جامعه دانسته و معتقدند توجه به این موضوع به میزان مدنیت جامعه بستگی دارد و بر مبنای آن تنزل و ترقی مییابد. به این معنی که هر چه بهره جوامع از زینتهای الهی بیشتر باشد سطح مدنیت آنها بالاتر و هر چه کمتر باشد سطح مدنیت آنها پایینتر است.
ب) سیره پیشوایان دینی در بهرهمندی از فناوریهای پیشرفته
در مورد سیره پیشوایانی که از پیشرفتهترین فناوریهای عصر خود بهره میبردند؛ میتوان به آیاتی از قرآن کریم در خصوص حضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام اشاره کرد. آیات 12 و 13 سوره مبارکه سبأ به بخشی از این بهره مندیها اشاره کرده است.
وَ لِسُلَیمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شهْرٌ وَ أَسَلْنَا لَهُ عَینْ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنّ مَن یعْمَلُ بَینْ یدَیهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَن یزِغْ مِنهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ× یعْمَلُونَ لَهُ مَا یشَاءُ مِن محاَرِیبَ وَ تَمَاثِیلَ وَ جِفَانٍ کاَلجْوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِیتٍ اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُکرًا وَ قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِی الشَّکورُ. و باد را برای سلیمان [مسخّر و رام کردیم]، که رفتن صبحگاهش [به اندازه] یک ماه و رفتن شامگاهش [به اندازه] یک ماه بود و چشمه مس را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن به اذن پروردگارش نزد او کار میکردند، و هر کدام از آنان از فرمان ما سرپیچی میکرد از عذاب سوزان به او میچشاندیم. [گروه جن] برای او هرچه میخواست، میساختند از نمازخانهها، و مجسمهها، و ظروف بزرگی مانند حوضها، و دیگهایی ثابت. ای خاندان داود! به خاطر سپاسگزاری [به فرمانها حق] عمل کنید و از بندگانم اندکی سپاسگزارند.
آن چه از این آیات برمیآید این است که اولاً اصل فرآیند صنعتی شدن برای جامعه اسلامی ممدوح و مورد ترغیب است. ثانیاً لزوم استفاده صحیح از آن در سیره پیشوایان دینی بیان شده است. ثالثاً مهمترین بهره درست از صنایع پیشرفته هر عصر عبارت است از تأمین نیازهای علمی و عملی مردم آن عصر و رابعاً اینکه آنچه در قرآن از بهرهبرداری از مواهب طبیعی توسط پیشوایان دینی بیان شده است جنبه تمثیل دارد و نه تعیین؛ از این رو جامعه اسلامی باید به جدیدترین فناوریهای بشری با لحاظ شرایطی که بیان شد دست یابد.
ج) خطاب امت نمونه در مورد امت اسلام
استدلال دیگری که در مورد لزوم پیشرفته بودن جامعه اسلامی میتوان بیان کرد خطاب امت نمونه در قرآن کریم است. توضیح آن که قرآن کریم از امت پیامبر به عنوان امت نمونه (أُمَّه وَسَطاً) یاد کرده است و در آیه 143 سوره مبارکه بقره فرموده است که ما شما را امت نمونه قرار دادیم. (وَ کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّه وَسَطاً) منظور از این "جعل" جعل تشریعی است نه جعل تکوینی؛ به این معنی که بر شما واجب است که برای نمونه شدن و تحقق اراده الهی تلاش کنید؛ نه این که به صرف اراده الهی شما ناگزیر امت نمونه خواهید شد.
بند دوم) سیره پیامبر و ائمه معصومین علیه السلام
در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ترغیب دیگران به کار و فعالیت بسیار مشاهده میشود تا جایی که کسانی که با کار و تلاش به تأمین معاش خود و خانواده میپردازند از منظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ردیف مجاهدان راه خداوند و حجاج و عمره گزاران شمرده شدهاند.
امام باقر علیه السلام در جواب فردی که از ایشان در مورد چرایی کار کردن در هوای گرم سؤال کرده بود فرمودند اگر در این حال مرگ به سراغم بیاید در حال بندگی خداوند از دنیا رفتهام چرا که به واسطه کار کردن از مردم بی نیاز خواهم بود و عزت نفسم محفوظ خواهد ماند.
این نمونهها در کنار روایات متعددی که به تولید ثروت-که از مظاهر پیشرفت اقتصادی است- تشویق کرده است؛ نشان دهنده لزوم پیشرفت برای نظام اسلامی است و آن را یک تکلیف برای نظام اسلامی میداند که باید در راستای تحقق آن تلاش شود.
مبحث سوم) اصل تقدم پیشرفت معنوی بر پیشرفت مادی
از آنجایی که تحقق همه اهداف و به نحو کامل با میزان امکاناتی که در دسترس است؛ همواره میسر نیست؛ باید در پیشرفت و رشد نیز اولویتها مشخص شود تا بتوان بر مبنای آن برنامهریزی صحیح انجام داد. یکی از اصول اصلی پیشرفت در نظام اسلامی اصل تقدم پیشرفت معنوی بر پیشرفت مادی است به این معنی که در پیشرفت نظام اسلامی در صورت تزاحم پیشرفت اخلاق و معنویات با پیشرفت در عرصه مادی باید رشد اخلاقی و معنوی را اولویت داد.
مبحث چهارم) شاخصههای پیشرفت
مقصود از شاخصههای پیشرفت بیان ملاکهایی است که به کمک آنها بتوان پیشرفت و رشد جامعه اسلامی را ارزیابی نمود.
با توجه به مهمترین ابعاد پیشرفت یعنی پیشرفت فرهنگی، پیشرفت اقتصادی و پیشرفت سیاسی باید در هر یک از این سه قسم معیارهایی را ارائه نمود تا بتوان میزان پیشرفت نظام را مورد سنجش قرار داد.
در عرصه فرهنگی که زیربنای پیشرفت در نظام اسلامی به حساب میآید از مهمترین مؤلفه فرهنگ، یعنی دین باید نام برد. در زمینه دین نیز معیارهای پیشرفت عمدتاً کیفی است. رشد تقوا و اخلاق از جمله مهمترین مؤلفههای پیشرفت نظام اسلامی است.
در بعد اقتصادی، تأمین رفاه حداکثری در نظام اسلامی از شاخصههای پیشرفت است. چنان که در مشخصات عصر ظهور که پیشرفت نظام اسلامی در بالاترین مرتبه خود در آن عصر محقق خواهد شد؛ این مؤلفه به وضوح مشاهده میشود.
در بعد سیاسی مهمترین شاخصه پیشرفت حضور حداکثری مردم در امر اداره نظام اسلامی و نیز حضور صالحان در نظارت بر اداره امور توسط مردم است. چنان که امروزه یکی از شاخصههای رایج در سنجش میزان توسعه یافتگی نظامهای سیاسی شایسته سالاری عنوان میشود اما در مقدمه قانون اساسی بر اساس آموزههای قرآنی حق حاکمیت از آن صالحان دانسته شده و تصریح شده که «در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است بر اساس تلقی مکتبی، صالحان عهده دار حکومت و اداره مملکت میگردند.»
در سیره معصومین علیه السلام توجه به این مسأله از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. به عنوان مثال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به درخواست یکی از یارانشان مبنی بر گماردن وی بر یکی از پستهای مهم فرمودند) «تو ضعیف هستی و این پستها امانت است و امانت الهی سنگین است و روز قیامت مایه رسوایی و پشمانی میگردد، مگر کسی که آن را به حق بگیرد و وظیفه خود را درباره آن ادا کند.» (مسلم، بیتا، ج6) با توجه به این معیار و شاخص میتوان شایسته سالاری به معنای واقعی آن را در نظام اسلامی محقق کرد.
گفتار سوم) نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری
همانطور که پیشتر اشاره شد این بند برگرفته از آیه 279 سوره مبارکه بقره است که هر چند در مقام بیان موضوعی خاص است اما هم در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی (صورت مشروح مذاکرات...، 1364، 208) و هم در بیان رهبران نظام جمهوری اسلامی نیز به عنوان مبانی نظام جمهوری اسلامی آمده است.
دو ویژگی اول یعنی نفی ستم گری و ستم کشی ناظر به بعد داخلی نظام جمهوری اسلامی بوده و دو ویژگی دوم یعنی نفی سلطهگری و سلطهپذیری ناظر به بعد بینالمللی نظام است. توضیح آن که در عرصه داخلی نظام اسلامی نباید ستمگری کرده و نیز مورد ستم واقع شود و در عرصه بین المللی نیز نه باید سلطه گر بوده و نه این که سلطه دیگران را بپذیرد.
نکته مهمی که در خصوص مورد ستم واقع نشدن در عرصه داخلی است این است که در عرصه درون حکومتی کسی حق ندارد نظام اسلامی را به مثابه یک مجموعه واحد به انحاء مختلف مورد ستم قرار دهد و در صورت ایراد اتهامات ناروا نظام حق دارد از خود دفاع کند. رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای دام ظله در تبیین این موضوع میفرمایند) «ما درباره افرادی که به آنها اهانت میشود، تهمت زده میشود، میگوئیم اینها حق دفاع دارند؛ خب، نظام هم همینجور است؛ نظام هم حق دفاع از خودش را دارد. این خطاست که کسی خیال کند چون نظام حاکمیت است و قدرت سیاسی است، نباید دفاع کند؛ بیدفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخلافتی، معارضهای، قانونشکنیای، مرزشکنیای انجام بگیرد، باید عکسالعمل نشان ندهد؛ این درست نیست؛ هیچ جای دنیا هم چنین نیست... اینجور نیست که قبول کنند یک نفری بیاید در یک نظامی علیه مبانی آن نظام مبارزه کند، معارضه کند، آن وقت نظام در مقابل او ساکت و آرام بنشیند. به کمتر از آن هم گاهی دیده میشود که در همین نظامهای اروپائی برخوردهای خشن و تندی میکنند.» (بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 20/6/88)
گفتار چهارم) جمع بندی
در جمعبندی این بحث میتوان گفت که در ساختار توسعه در اسلام، ایمان به عنوان زیربنا و علم و تجارت به عنوان ابزارهای آن خواهد بود. قانون اساسی به دنبال پایهریزی نظامی پیشرفته وتوسعهیافته است که از همه علوم و فنون روز بهره بگیرد و در مسیر توسعه خود همواره از اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بهره برده و به اصطلاح توسعه جامعه را بر پایه دین و فقاهت قرار دهد؛ چرا که اصول دین خاتم به کمک اجتهاد مستمر است که ضمانت اجرایی در عصر جدید و اقتضائات زمان و مکان پیدا میکند. همچنین نظام جمهوری اسلامی در مسیر توسعه خود بر مبنای تعالیم دین از ستمگری به دیگران اجتناب خواهد نمود و به قیمت نابود کردن دیگران توسعه خود را تأمین نخواهد کرد. البته مورد ستم واقع نشدن راه تحقق اهداف نیست بلکه به جهت ارتباط معنایی که میان ستم نکردن و مورد ستم واقع نشدن وجود داشته است؛ قانون اساسی این دو را در کنار یکدیگر ذکر کرده است./ف