vasael.ir

کد خبر: ۶۱۸۶
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۵ - 10 September 2017
گزارش از مقاله؛

بنیادهای حاکمیت سیاسی در قرآن

وسائل ـ با توجه به اسلامیت جامعه و نظام سیاسی کشورمان، تبیین صحیح حاکمیت از منظر قرآن کریم، افزون بر پاسخ دهی به شبهات، تأثیر مهمی در اتقان و استحکام مبانی نظام، تنظیم جهت گیریها و رفتارهای سیستم سیاسی و کارگزاران آن خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل؛ مولفین در مقدمه با اشاره به اجتماعی بودن انسان، به «منشأ اقتدار و حاکمیت سیاسی از منظر قرآن و ضوابط اِعمال حاکمیت» می‌پردازند و معتقدند از منظر قرآن منشأ حاکمیت سیاسی، الهی و نشأت گرفته از ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند متعال میباشد و اِعمال حاکمیت سیاسی و اقتدار برتر در عرصههای تقنینی، اجرایی، قضایی و بین المللی، تنها در چارچوب ضوابط و احکام دینی پذیرفته است. حاکمیت ملی نیز در طول حاکمیت خداوند معنا مییابد.

مولف برای اثبات این فرضیه، ابتدا به مفهومشناسی و بررسی ماهیت، ابعاد و ویژگیهای نظریه‌های حاکمیت پرداخته تا با شناسایی شاخصههای حاکمیت سیاسی و با روشی تحلیلی و توصیفی، آموزه‌های قرآنی را پیرامون این شاخصهها و بر اساس تفاسیر فریقین، بررسی کنند.

مفهوم حاکمیت

حاکمیت از ماده «حکم» به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح است و در سه معنای «قانونگذاری»، «قضاوت و داوری» و «سرپرستی امور جامعه» به کار میرود.

همچنین واژه حاکمیت به معنای استیلا، سلطه برتر داشتن و تفوّقِ همراه با منع از هرگونه تبعیت یا رادعیت از سوی نیرویی دیگر است. در اصطلاحات سیاسی  به معنای «حق انحصاری دولت برای اعمال قدرت سیاسی در داخل (قانونگذاری، قضاوت و اجرا) و استقلال از بیگانه در عرصه بین الملل» است.

همچنین در خصوص جوهره حاکمیت از دیرباز تاکنون، نظریات متفاوتی ارائه شده است که شامل  نظریة حاکمیت الهی، نظریة حاکمیت فردی و  نظریه حاکمیت مردم؛ در این نظریه هر یک از افراد مردم به طور مساوی و بدون واسطه، در تعیین سرنوشت خویش نقش اساسی دارند.

در ادامه مقاله، ابعاد و شاخصههای حاکمیت در دو سطح داخلی و خارجی مورد بحث قرار می‌گیرد در سطح داخلی شامل انحصار و قدرت برتر فرماندهی در قانونگذاری، اجرا و قضاوت و در سطح خارجی شامل استقلال از بیگانگان می‌شود.

منشأ حاکمیت

به اعتقاد مولفین، در اندیشه سیاسی اسلام، حاکمیت مطلق و کامل در عرصه هستی و حیات سیاسی انسانها تنها از آن خداوند متعال است و جز خداوند، هیچ کس حق حاکمیت بر انسانها را ندارد؛ زیرا او مالک حقیقی و حاکم مقتدر بر جهان است و امر بنیادینِ حاکمیت و ولایت به نحو مطلق و بالذات، تحت قدرت لایزال و بی انتهای خداوندی است.

مولف برای اثبات این ادعا به آیاتی از قرآن و کلام امام علی(ع) اشاره می‌کند. به اعتقاد مولفین،  همچنین از منظر فقهی، اصل، عدم ثبوت ولایت است. در حقیقت از منظر اندیشه سیاسی اسلام، منشأ حاکمیت سیاسی، ذات اقدس الهی است؛ زیرا اولاً حق حاکمیت تنها از آن اوست. ثانیاً او خالق، مالک و آگاه به همه مصالح و مفاسد زندگی بشر است.

به اعتقاد مولفین، حاکمیت در مفهوم اسلامی سه گونه مطرح میشود که شامل 1. حاکمیت خداوند بر جهان آفرینش (حاکمیت تکوینی). 2. حاکمیت خداوند بر انسان و عمل او (حاکمیت تشریعی) که در قانونگذاری تجلی پیدا میکند و 3. حاکمیت انسان بر عمل و سرنوشت خود که مبتنی بر اصل اعتقادی «آزادی و اختیار انسان» است، می‌شود.

 حاکم بودن انسانها بر سرنوشت خویش و آزاد بودنشان در اعمال اراده و انتخابهای خود، به این معناست که در روابط بین انسانها، کسی از جانب خود و بالذات حق تعیین تکلیف و امر و نهی به دیگران و در نهایت، حق حاکمیت و تحمیل اراده و خواست خود بر جامعه انسانی را ندارد تا با تسخیر ارادهها و گزینشها، مسئول کردارها و اعمال انسانها بوده باشد، بلکه از دیدگاه اسلام، فرجامِ نیک و بَد هر قوم و ملتی، محصول اراده و انتخاب آزاد خودشان است.

تبیین حاکمیت سیاسی در قرآن

به اعتقاد مولفین از منظر روش شناسی استنباط و فهم صحیح آیات الهی، در راستای تبیین حاکمیت در قرآن، نمی-توانیم صرفاً به دنبال لفظ و واژه «حاکمیت» در قرآن کریم بود و برای تبیین حاکمیت سیاسی از منظر قرآن باید به آیات پیرامون حکم و حکومت، ولایت و سایر شاخصههای ولایت؛ نظیر قانونگذاری، قضاوت، اجرا، و...، مراجعه کرد..

آیات مرتبط با حاکمیت سیاسی

در یک دستهبندی میتوان آیات مرتبط با حاکمیت را به دو گروه تقسیم کرد:

1. نفی حاکمیت غیر خدا

از منظر قرآن، حکومت و حاکمیت سیاسی مستقل غیر خدا به دلایل متعدد مردود است:

الف) مفاسد حاکمیت غیر خدا ( آیه 34 نمل و 41 روم)

طبق دو آیة مذکور به سبب حاکمیتهای غیر مأذون از ناحیه حق تعالی، مفاسد و بحرانهای متعدد مادی و معنوی به دنبال دارند که افزون بر انحطاط بشریت و عدم تأمین سعادت دنیوی، عقوبت ابدی را نیز برای بشریت به ارمغان میآورند و در مقابل، حاکمیت سیاسی با اذن الهی تامین کننده سعادت واقعی بشر در دنیا و آخرت است.

ب) مسئول بودن انسان

از منظر آیات قرآن، انسان، مسئول و مکلف آفریده شده و این مسئولیت در تمام ارکان زندگی فردی و اجتماعی او وجود دارد. بنابراین، انسان نباید تن به حاکمیت غیر خدا داده و یا حاکمیت ظالمانه و غاصبانه بر دیگران داشته باشد. از اینرو، آیات بسیاری با تعابیر مختلف به انحصار حاکمیت الهی و نفی حاکمیت غیر خدا پرداختهاند.

ج) نقش نداشتن غیر خدا در آفرینش و تدبیر هستی

مهمترین دلیل انحصار حاکمیت و اطاعت خدا و نفی آن از دیگران، نقش نداشتن غیر خدا در آفرینش و تدبیر هستی است.

د) فقیر و مخلوق بودن غیر خدا

اطاعت از غیر خدا به دلیل مخلوق بودن غیرخدا نفی شده است.

هـ) جهل غیر خدا به هدایت

جهل و نیازمندی غیر خدا به هدایت، محور برخی آیات در جهت نفی حاکمیت غیر الهی و صلاحیت انحصاری خداست.

2. انحصار حاکمیت برای خداوند

در قرآن همانگونه که حاکمیت غیر خداوند نفی میشود، حاکمیت انحصاری برای خداوند در آیات متعدد اثبات میگردد و مراتب مختلفی از حاکمیت تکوینی و تشریعی برای خداوند مطرح میشود.

دلایل انحصار حاکمیت به خداوند

از منظر آیات قرآن، چند محور را میتوان در چرایی انحصار حاکمیت به خداوند برشمرد:

1. مالکیت حقیقی، آفرینش و قدرت خداوند و ناتوانی دیگران؛

آیات متعددی از قرآن، مالکیت انحصاری را از آن خداوند متعال میداند؛ مثل آیه 26 روم که منظور از مالکیت و همچنین مطیع بودن، مالکیت و مطیع بودن تکوینى است؛ یعنى از نظر قوانین آفرینش، زمام امر همه در دست اوست و همه، خواه ناخواه تسلیم قوانین او در جهان تکوینند. دلیل این انحصار در مالکیت، همان خالقیت و ربوبیت اوست.

بر این اساس، یکی دیگر از مبانی حق حاکمیت انحصاری خداوند، توحید در مالکیت است که مستلزم اطاعت و خضوع انحصاری در برابر ذات اقدس الهی است و ادعای حاکمیت که مبتنی بر ربوبیت و الوهیت است، بدون خالقیت و نقش تدبیری در عالم، ظلم و گمراهی است.

2. جامعیت خداوند در کمالات و صفات و اسمای حسنی؛

واجدیت این صفات سبب انحصار در حق حاکمیت میگردد. توحید در ربوبیت خود منشأ انحصار در تشریع و حاکمیت است. بنابراین وحدانیت خداوند در خالقیت، مالکیت، ربوبیت و رازقیت و همچنین دارا بودن قدرت و علم مطلق و سایر صفات کمالیه و جلالیه، دلیل انحصار حاکمیت تکوینی و تشریعی خداوند میباشد.

خصوصیات حاکمیت سیاسی الهی

حاکمیت الهی در عرصه سیاسی دارای خصوصیات و پیامدهایی است که این نوع از حاکمیت را از سایر انواع حاکمیت متمایز نموده و برتری میبخشد.

الف) برآمده از قدرت فائق و علم بیانتهای خداوند است.

ب) حاکی از واقعیتی اصیل و بالذات و مستمر و دائمی است.

ج) حقیقتی مطلق و غیر قابل انتقال و تجزیه است. ولایت تشریعی خداوند، مشروط و مقید به هیچ عاملی نیست و لذا مطلق است و چنین حقیقتی قابل انتقال نیست؛ چراکه اصولاً انتقالِ صفتی نامحدود به موجودی محدود بیمعنا است. همچنین قابل تجزیه هم نیست؛ زیرا تجزیه در «حاکمیت تشریعی» به معنای شریک قراردادن دیگران در ملک خداست و چنین چیزی با توحید مغایر است.

د) حقانیت آن، ریشه در حقیقت ذات باری تعالی دارد؛ چون خدای متعال «حقیقتِ مطلق» در عالم وجود است. پس ولایتش ولایتی برحق و به دور از هرگونه اعتبار و مجاز خواهد بود.

هـ) نتیجه عملی پذیرش حاکمیت و ولایت تشریعی الهی، نه استبداد فردی و نه تفوق اکثریت، بلکه سیطرة خرد سلیم در قبول ضوابط وحیانی در همه ارکان جامعه است.

ابعاد حاکمیت سیاسی در قرآن

مولفین در ادامه، جهت بررسی ضابطهمند این موضوع، ابعاد حاکمیت سیاسی در قرآن را با توجه به شاخصههای حاکمیت، ابتدا در ابعاد سهگانه داخلی (قانونگذاری، اجرا و قضاوت) و سپس در عرصه خارجی (استقلال از بیگانگان) مورد بررسی قرار میدهند.

1. قانونگذاری

از منظر آیات متعدد قرآن، حق قانونگذاری در اصل و بالذات از آن خداوند است و کسی غیر از خداوند نمیتواند برای بشر مستقلاً قانون وضع کند و در آیات متعدد بر این حق انحصاری تأکید مینماید

همچنین در بسیاری از آیات قرآن، به هدایت تشریعی تصریح مینماید که این حق انحصاری ناشی از «تسلط و مالکیت انحصاری خداوند بر انسان» و «شناخت انحصاری خداوند نسبت به انسان» میباشد؛ زیرا او مالک حقیقی و حاکم مقتدر بر جهان است.

ضمن آنکه اغراض، امیال و وابستگیها، از جمله کاستیهای دیگری است که متوجه قوانین بشری است. این امر باعث می‏شود به جای تأمین حق و عدالت، منافع فرد و گروه خاصی رعایت شود. بر این اساس، تنها خداست که در وضع قانون، هیچ نفع یا ضرری متوجّه او نبوده و اوست که بی‏نیاز مطلق است.

بنابراین، غیر خدا، نه خالق و مالک انسان است و نه آگاه به همه ابعاد وجودی انسان و مصالح و مفاسد او تا بتواند برای هدایت و سعادت دنیوی و اخروی وی قانون وضع نموده و انسانها را ملزم به اطاعت از تصمیمات خود نماید. این قاعده عام بوده و از این منظر، تفاوتی میان حکومتهای استبدادی و دموکراسیهای غیر دینی وجود ندارد.

2. برهانهای قرآنی در اثبات حق قانونگذاری برای خداوند

الف) برهان پیوند تشریع و تکوین

پیوند میان تشریع و تکوین در بخشهایی از قرآن تصریح شده است که در آیات متعددی خداوند به تکوین استدلال می کند و آنگاه نتیجه تشریعی میگیرد.

ب) برهان ولایت همه جانبه خداوند

برخی دیگر از آیات به ولایت مطلقه الهی میپردازد. در برخی آیات خداوند شیوه کافران را مورد نقد قرار میدهد که در شناخت قوانین خود به غیر خدا پناه بردهاند و حال آنکه خداوند دارای ولایت همهجانبه نسبت به جهان است؛ اوست که بر همه کار توانایی دارد و از اینرو، حق اوست که برای هر موجود در جهان حریمی قائل شود و برای هر حریم، مقرراتی برنهد.

3. اجرا و مدیریت جامعه

از منظر آیات متعدد قرآن حق مدیریت و سرپرستی جامعه بشری در اصل و بالذات از آن خداوند است و کسی غیر از خداوند نمیتواند بدون اذن الهی بر افراد بشر اعمال ولایت نماید. برخی از محورهای عمده قرآن در این زمینه عبارتند از:

الف) اختصاص حاکمیت، ولایت و سرپرستی همه جانبه (مادی، معنوی، دنیوی و اخروی) برای خدا، رسول و اولیای خاص او.

ب) اثبات امامت و رهبری سیاسی ـ اجتماعی برای پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبان از ناحیه آنان در برخی آیات همچون 58 نساء،

ج) اثبات حکومت و خلافت در زمین برای برخی از پیامبران گذشته مانند حضرت داوود(ع) و سلیمان(ع).

د) فلسفه ارسال پیامبران در برخی آیات، ابلاغ احکام الهی و انحصار عبادت برای خداوند و برحذر بودن از طاغوت دانسته شده است. البته برخی از سکولاریستها شبهههایی مطرح میکنند که چگونه چنین استنباطی صحیح است؛ در حالی که قرآن شأن پیامبر(ص) را ابلاغ وحی و انذار و تبشیر دانسته است، که به اعتقاد مولفین، چنین نگرشی، نگرش ناقص و سطحی به آیات قرآن کریم است؛ زیرا از یکسو به شأن نزول آیات توجه نشده است؛ همچنین در آیاتی که در آنها شأن و وظیفه الهی پیامبر(ص)، منحصر به ابلاغ و رساندن پیام الهی است، باید در تحلیل و تفسیر آنها توجه نمود که حصر در این آیات، حصر اضافی است نه حصر حقیقی؛ یعنی خداوند شأن و وظیفه الهی پیامبر(ص) را تنها در ابلاغ پیام دین و توحید خلاصه نکرده است.

از سوی دیگر در برابر این آیات، دهها آیه دیگر وجود دارد که از شأن «قضاوت و داوری»، «حاکمیت تشریعی» و «صدور احکام ولایی» برای نبی گرامی اسلام(ص) و لزوم اطاعت از دستورات ایشان، حکایت دارند.

همچنین این آیات وظیفه پیامبر(ص) در زمینه رسالت و انذار را به صورت حقیقی حصر نمی‏کند تا با دیگر مقام‏ها و مناصب پیامبر اکرم(ص) منافات داشته باشد.

هـ) افزون بر محورهای فوق، قرآن شرایط حاکم جامعه اسلامی را نیز مشخص نموده است که شامل اسلام و ایمان، عدالت، فقاهت‏ و شناخت دقیق دین؛ کفایت‏ و شایستگی اداره امور جامعه؛ میشود.

و) تحقق حاکمیت الهی و استخلاف انسان؛

4. قضاوت و داوری

سومین حوزه از اعمال حاکمیت سیاسی، مقام قضا و داوری است که از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار و از جمله حقوق الهی است. قرآن، خداوند را «خیرالحاکمین» و «احکم الحاکمین» توصیف میکند. از این منظر، حق داوری اختصاص به خدا و رسول دارد.

البته، حق قضاوت و داوری به طور مطلق، در دنیا و آخرت مخصوص خداوند است. اما خدای سبحان برای پایان بخشیدن به نزاعها و حل اختلافاتی که در زندگی دنیوی مردم رخ میدهد، داوری و فصل خصومت در میان مردم را به بندگان خود از انبیا، اوصیا و افراد واجد شرایط عطا نموده است. لذا پذیرش حکمیتی که به غیر خدا منتهی شود، پذیرش طاغوت است.

5. حاکمیت سیاسی در عرصه خارجی

دومین سطح از حاکمیت سیاسی، اعمال حاکمیت در عرصه خارجی است. آیات متعدد قرآن، چارچوب کلان اعمال حاکمیت سیاسی در عرصه خارجی را به منظور کسب استقلال در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، شکل می‏دهد؛ اصولی نظیر «عزّت مسلمانان»، «نفی سبیل کافران و نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران»، «تبری و عدم میل و اعتماد به کافران»، «اصل جهاد و دعوت»، «پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان»، «اصل پایبندی به معاهدات بین المللی» که مولفین در ادامه برخی این اصول را از منظر آیات قرآن مورد بررسی قرار می دهند.

نتیجهگیری

مولفین در بخش نتیجه گیری با اشاره به اجتماعی بودن انسانها، بر اساس تفکر توحیدی، منشاء حاکمیت را بهصورت طولی، خدا و انسان توصیف می کنند و معتقدند از  منظر قرآن، حکومت و حاکمیت غیر خدا به دلایل متعدد (مفاسد حاکمیت غیر خدا، مسئول بودن انسان، نقش نداشتن غیر خدا در آفرینش و تدبیر هستی، فقیر و مخلوق بودن غیر خدا، جهل غیر خدا به هدایت) مردود است.

بنابراین، اِعمال حاکمیت سیاسی و اقتدار برتر در عرصههای تقنینی، اجرایی و قضایی و سیاست خارجی، تنها در چارچوب ضوابط و احکام دینی، پذیرفته است و حاکمیت مردم و سایر سازوکارهای حکومتی نیز در طول حاکمیت خداوند معنا مییابد.

 

نویسندگان: سیدحسین سیدموسوی و علیرضا محمدی

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 80

/206/823/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳