vasael.ir

کد خبر: ۶۱۵۷
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۳ - 31 August 2017
گزارش مقاله؛

جایگاه اعلان برائت از مشرکان در سیاست خارجی حکومت اسلامی از منظر فقه اسلامی

وسائل ـ اعلان تبری از دشمنان دین مسأله‌ای است که تا حد زیادی در طول تاریخ اسلام مغفول مانده و با شروع انقلاب اسلامی بخصوص با رویکرد امام خمینی(ره) جان تازه‌ای گرفت؛ بدین جهت هر چند برائت از شرک فردی و اعتقادی از لوازم توحید است؛ ولی در بحث اعلان تبری از مشرکان، مراد از مشرک، نظام و دولت شرک به معنای جبهه تقابل با اسلام است، ضمن اینکه اعلان برائت به عنوان وظیفه ای فراتر از نپذیرفتن ولایت کفار و مشرکان مطرح است.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ اعلا ن برائت دارای پشتوانههای فقهی متعددی برگرفته از آیات قرآن است که در این راستا میتوان از آیات سوره برائت، اجتناب از طاغوت، لزوم آمادگی در برابر دشمنان، به خشم در آوردن آنها و فریاد تظلم خواهی نام برد.

به اعتقاد مؤلفین گرچه، برائت از مشرکین در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و در روایات فریقین از آن سخن رفته است، اما این حکم اسلامی از نگاه فقهی به ویژه فقه حکومتی تحلیل چندانی نشده است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) ضمن اعتقاد به تعامل سازنده با دولتهایی که با نظام اسلامی دشمنی ندارند، اعلان برائت از مشرکان هم از ناحیه حکومت و هم آحاد مردم را یکی از جنبههای مهم سیاست خارجی نظام اسلامی می دانند.

در ادامه مؤلفین، به تبیین دقیق از «برائت» و «مشرک» می پردازند که منشأ شبهات و سؤالات زیادی در این زمینه شده است.

 

اقسام شرک

اقسام شرک در قرآن از دیگر مباحث این مقاله می باشد. در قرآن کریم از جهت مواجهه و مقابله با اسلام به دو نوع شرک و به تبع آن مشرک برمیخوریم. شرک نوع اول، شرک فردی است که شرک به عنوان یک گناه بین عبد و خدای خودش می باشد و به مثابه یک نظامی که قصد براندازی جامعه توحیدی و اسلامی را دارد به شمار نمیرود.  بسیاری از آیات مربوط به برائت از شرک ناظر به چنین شرکی است.

شرک نوع دوم، دولت شرک است که منظور از آن، جبهه تقابل در برابر اسلام و دشمنی با موحدان است. چنین شرکی با شرک فردی متفاوت است؛ گرچه میتوانند ریشههای مشترکی داشته باشند. آیات مربوط به سوره برائت را میتوان ناظر به دولت و نظام شرک دانست.

آنچه در آیات برائت برجسته میشود و مهم است اظهار تبری و اعلام موضع صریح در مقابل دشمن استکبار خوی عهد شکن است که در صورت تسلط بر مسلمانان هیچ عهد و پیمانی را رعایت نخواهد کرد و ممکن است امروز جبهه تقابل با اسلام، جبهه شرک به معنای بت پرستی نبوده؛ بلکه جبهه تقابل، مسیحیت آمریکایی و یهودیت صهیونیستی باشد.

چنانکه برخی فقها با ذکر آیاتی که محور آنها دشمنی با خدا و دین اوست به این مطلب تصریح نمودهاند که وجوب برائت و حرمت موالات بر عنوان کافر، مشرک، یهودی یا مسیحی جعل نشده است، بلکه چنین برائتی بر عنوان دشمن خدا و رسول قرار داده شده است حتی اگر ظاهر اسلامی داشته و شعار اسلام سر دهد.

به اعتقاد مؤلفین، مشرک یا دولت معاندی که تنها بر شرک خود تعصب دارد و توحید را نپذیرفته، ولی به تقابل با اسلام نمیاندیشد، در عنوان دولت شرک داخل نمیشود و حکومت نسبت به آنان قطع رابطه نداشته و از آنان تبری نمیجوید، اما در مقابل، دولتهایی که بنای دشمنی با نظام اسلامی دارند مورد تبری جامعه و حکومت اسلامیاند که این امر مورد توجه ایده پردازان اصلی برائت از مشرکان نیز همچون امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بوده است.

در مجموع مؤلفین معتقدند  شرک و مشرک در عنوان بحث، عنوان مشیر به دشمنی با اسلام است و لذا تفاوتی بین مشرک، کافر و حتی کسانی مانند داعش که به ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی با اسلام راستین دشمنی تمام دارند، نیست.

 

ارتباط شرک فردی با دولت شرک

بی شک شرک فردی آثاری دارد که میتواند یکی از نتایج آن، تشکیل جبههای علیه اسلام باشد. نظام شرک به معنای جبهه تقابل با اسلام، اگر نگوییم در همه موارد، در بسیاری از موارد زاییده شرک فردی است.

برخی از محققان بر این باورند که مشرک، گاه «خود»، گاه «جماد»، گاه «زورمداران جهان» را مى‏پرستد و گاه «هرسه» را. خطر بزرگى که جهان اسلام را تهدید مى‏کند شرک به مفهوم سوم است که منشأ آن شرک به مفهوم اول ـ خودپرستى ـ مى‏باشد.

به نظر میرسد تنیده شدن آیات ناظر به تبری از شرک فردی با آیات مربوط به برائت از نظام شرک در کلام بسیاری از فقها و مفسران، ناشی از تأثیر شرک فردی در تشکیل نظام و دولت شرک است.

در فقه اسلامی به تبع آیات قرآن، قبول ولایت دشمنان دین و همراهی و کمک به آنان حرام مسلم است و آیات و روایات زیادی در این زمینه وجود دارد؛ چرا که دوست گرفتن دشمنان دین تنها به معنای دوست داشتن قلبی نیست بلکه برقراری یک رابطه دوسویه در جهت تقویت یکدیگر است.

به اعتقاد مؤلفین، آیات بیانگر ولای منفی که بدین معنا است که یک مسلمان همواره در مواجهه با غیر مسلمان بداند با اعضاى یک پیکر بیگانه مواجه است و نباید روابط مسلمان با غیر مسلمان در حدّ روابط مسلمان با مسلمان باشد.

مؤلفین معتقدند این بیان هر چند ناظر به فرد مسلمان است ولی بیانگر وظیفه حکومت اسلامی نیز خواهد بود. از سوی دیگر، فقهای امامیه همچون فقهای اهل تسنن، نه تنها احسان به کافر غیر حربی را جایز دانسته، بلکه در صورت تألیف قلوب و ایجاد رغبت به اسلام، آن را مطلوب تلقی کردهاند.

در ادامه مؤلفین می افزایند آیا بر حکومت اسلامی واجب یا راجح است علاوه بر عدم همراهی با دشمنان و عدم اعانه بر دشمنی آنان، نسبت به دشمنان دین خدا اعلان تبری نیز داشته باشد؟

 

ادله اعلان برائت از مشرکان دینستیز

 دلیل اول: آیه برائت

آیات ابتدایی سوره برائت که به شکل مستقیم سخن از برائت از مشرکان دارد که ناظر به دولت شرک و تبری از دشمنان دین و اسلام است نه شرک فردی و اعتقادی.

مؤلفین درباره دلالت آیات برائت بر وجوب تصریح می کنند که وجوه مختلفی برای استفاده وجوب از آیات برائت بیان شده است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.

مسأله دیگر، مخاطب حکم اعلان برائت در این آیات است که آیا حاکم اسلامی چنین تکلیفی دارد یا عموم مردم مخاطب این آیهاند؟ مؤلفین معتقدند در برائت که از ناحیه خدا و رسول اعلان شده است، رسول به عنوان ولی امر مسلمین مطرح است و ایشان باید در گام اول از عهد و پیمان پیمان شکنان برائت جوید و چون ایشان به عنوان ولی مسلمین چنین وظیفهای دارد، تمام مسلمانان نیز موظف به تبری هستند و این حکم اختصاص به رسول ندارد.

 

شمول آیه برائت نسبت به همه اعصار

مسأله دیگر خارجی یا حقیقی بودن قضیه اعلان تبری است؛ به اعتقاد مؤلفین، هرچند برخی از فقیهان عامه بر این عقیدهاند که مسأله برائت مربوط به سال نهم هجری بوده و تمام شده است، اما چنین برداشتی نادرست است و در واقع، تکالیفی که در قرآن کریم و یا روایات بیان شده مربوط به همه مکلفین است.

 

دلیل دوم: اجتناب از طاغوت

یکی دیگر از آیاتی که در بحث اعلان تبری از دشمنان میتوان مورد استناد قرار داد، آیه اجتناب از طاغوت است. گرچه در آیات متعددی تعبیر طاغوت آمده ولی تنها در آیه 36 سوره نحل امر به اجتناب از طاغوت شده است.

با توجه به معنای طاغوت و عبادت، میتوان گفت در آیه مد نظر، اجتناب از طاغوت و هر چه غیر خدا است، به معنای نهی از هر گونه وابستگی و خضوع و انقیاد در برابر غیر خداست، اجتناب از طاغوت، طرد کردن آن و جدایی تامّ از آن است و بدون اعلان تبری، اجتناب کامل از طاغوت رخ نخواهد داد. بنابراین دست کم در مواردی تنها با اعلان تبری از دشمنان اجتناب صادق خواهد بود.

 

دلیل سوم: شدت بر کفار و غلظت در برابر آنان

دسته دیگری از آیات که میتوان از آن برای حکم اعلان تبری از دشمنان از آن بهره برد آیاتی است که به شدید و غلیظ بودن در مقابل کفار و دشمنان امر نموده و یا آن را به عنوان وصفی از مؤمنان مورد مدح قرار داده است که از جمله آیه  «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» است.

آیات دیگری نیز در همین راستا وجود دارد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین» (توبه(9): 123)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) و آنها باید در شما شدت خشونت (و قدرت) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.

 

دلیل چهارم: لزوم آمادگی در برابر دشمنان

در برخی آیات دیگر تهدید کردن و ایجاد ترس در دل دشمن، خود یک هدف و مقصد برشمرده شده است که برخی با استناد به این آیات تصریح کردهاند مؤمنان باید علاوه بر جنگیدن، قدرت ارهاب و ترسانندهای داشته باشند که باعث ترس دشمنان خدا باشد.

 

دلیل پنجم: مطلوبیت به خشم آوردن کفار

در برخی آیات شریفه قرآن به خشم در آوردن کفار و دشمنان به عنوان یک نتیجه مطلوب بیان شده است:‌ به طور مثال آیه 120 سوره توبه خداوند می فرماید: سزاوار نیست که اهل مدینه و بادیه ‏نشینانى که اطراف آنها هستند از رسول خدا تخلف جویند و براى حفظ جان خویش از جان او چشم بپوشند.

این به خاطر آن است که هیچ تشنگى به آنها نمى‏رسد و نه خستگى و نه گرسنگى در راه خدا و هیچ گامى که موجب خشم کافران شود برنمى‏دارند، و ضرب‌ه‏اى از دشمن نمى‏خورند، مگر اینکه به واسطه آن عمل صالحى براى آنها نوشته مى‏شود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‌‏کند.

با توجه به این نکته قطعا اعلان برائت از دشمنان نیز بهویژه وقتی به صورت جمعی انجام گردد، مایه ناخشنودی و غیظ دشمنان دین خدا خواهد بود؛ بنابراین میتوان گفت لااقل استحباب شرعی دارد.

 

دلیل ششم: آیه صد و چهل و هشتم نساء (فریاد تظلم خواهی)

یکی از ادلهای که به خوبی بر مشروعیت اعلان تبری از دشمنان اسلام دلالت دارد، این آیه است:‌ «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً» (نساء(4):‌ 148)؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.

 

نتیجه­ گیری

مؤلفین در نتیجه گیری معتقدند که هر چند برائت از شرک فردی و اعتقادی از لوازم توحید است؛ ولی در بحث اعلان تبری از مشرکان، مراد از مشرک، نظام و دولت شرک به معنای جبهه تقابل با اسلام است، ضمن اینکه اعلان برائت به عنوان وظیفهای فراتر از نپذیرفتن ولایت کفار و مشرکان مطرح است.

با توجه به این نکات، آیات متعددی از قرآن کریم بر وجوب، رجحان یا مشروعیت اعلان برائت از مشرکان به مفهوم نظام شرک و دشمنی با اسلام دلالت دارند؛ آیات برائت، اجتناب از طاغوت، شدت بر کفار از جمله این ادلهاند؛ اعلان تبری از دشمنان به معنای اعلان قطع ارتباط با دشمن، در کنار جهاد و به عنوان مرحلهای از مبارزه از اصول سیاست خارجی نظام اسلامی محسوب میشود و همانگونه که آحاد مسلمانان باید به چنین وظیفهای عمل نمایند، حکومت اسلامی نیز باید بدان توجه داشته باشد و به عنوان یک وظیفه بر حاکم اسلامی لازم است؛ هم خود نسبت به دشمنان اسلام اعلان برائت نماید و هم زمینه اجرای این حکم را برای عموم مسلمانان فراهم آورد.

نویسندگان: حمید کمالی اردکانی و سیدعلی اصغر موسوی رکنی، محمدعلی راغبی و محسن ملک افضلی اردکانی

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 81

/205/823/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶