vasael.ir

کد خبر: ۶۱۱۹
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۹ - 27 August 2017
تقیه/ آیت‌الله موسوی‌ جزائری/ جلسه 2

تقیه منجر به انحراف و بدعت در دین حرام است

وسائل ـ آیت‌الله سید‌ محمد‌ علی موسوی‌ جزائری به بررسی مستثنیات تقیه پرداخت و گفت: اگر تقیه موجب فساد در دین شود، یعنی انحراف و بدعت در دین ایجاد کند؛ حرام است؛ چنان که روایات تصریح دارد که در زمان قیام امام معصوم(عج) دیگر عذری برای تقیه وجود ندارد.

به گزارش پایگاه تخصصی وسائل، آیت‌الله سید‌ محمد ‌علی موسوی ‌جزائری در جلسات جلسات چهل و نهم و پنجاهم درس خارج بانکداری اسلامی که در تاریخ 13 و 16 بهمن ماه 95 در حوزه علمیه اهواز برگزار شد مستثنیات تقیه که تقیه کردن در آنها حرام می باشد را مورد بررسی قرار داد و مستندات روایی آن را بررسی کرد.

استاد درس خارج حوزه علمیه اهواز در ابتدا تقیه را در جایی که موجب فساد، انحراف و بدعت در دین شود را حرام دانست و در ادامه تقیه در دماء را نیز جایز ندانست و افزود:  اذا بلغت الدم فلا تقیّة یعنی اگر حاکم جور دستور به کشتن مسلمان بدهد تقیه نداریم اما اگر سیلی زدن یا ناسزا گفتن باشد اشکال ندارد.

حرمت تقیه در شرب مسکر، مسح خفین و متعه حج در ادامه مورد بررسی قرار گرفت و نظر حضرت آیت الله مکارم مبنی بر خروج تخصصی این سه مورد از موارد مشروعیت تقیه به بحث گذاشته شد.

تقریر این دروس در ادامه می آید:

 

 مستثنیات تقیه

یعنی چیزهایی که تقیه کردن در آنها حرام است.

  1. اگر تقیه موجب فساد در دین شود، یعنی انحراف و بدعت در دین ایجاد کند.

مارواه فی الکافی عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَظْهَرَ الْإِیمَانَ- ثُمَّ ظَهَرَ مِنْهُ مَا یَدُلُّ عَلَى نَقْضِهِ- خَرَجَ مِمَّا وَصَفَ وَ أَظْهَرَ وَ کَانَ لَهُ نَاقِضاً- إِلَّا أَنْ یَدَّعِیَ أَنَّهُ إِنَّمَا عَمِلَ ذَلِکَ تَقِیَّةً- وَ مَعَ ذَلِکَ یُنْظَرُ فِیهِ- فَإِنْ کَانَ لَیْسَ مِمَّا یُمْکِنُ أَنْ تَکُونَ التَّقِیَّةُ فِی مِثْلِهِ- لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ ذَلِکَ لِأَنَّ لِلتَّقِیَّةِ مَوَاضِعَ- مَنْ أَزَالَهَا عَنْ مَوَاضِعِهَا لَمْ تَسْتَقِمْ لَهُ- وَ تَفْسِیرُ مَا یُتَّقَى مِثْلُ أَنْ یَکُونَ قَوْمُ سَوْءٍ- ظَاهِرُ حُکْمِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ عَلَى غَیْرِ حُکْمِ الْحَقِّ وَ فِعْلِهِ-این فراز محل بحث است  فَکُلُّ شَیْ‌ءٍ یَعْمَلُ الْمُؤْمِنُ بَیْنَهُمْ لِمَکَانِ التَّقِیَّةِ- مِمَّا لَا یُؤَدِّی إِلَى الْفَسَادِ فِی الدِّینِ فَإِنَّهُ جَائِزٌ.

مرحوم امام در اعلامیه سال 42 این جمله را نوشت که چون بیضة الاسلام در خطر است تقیه حرام است این بیان رسید به مرحوم بهبهانی در اهواز که از این جمله استشمام حکم می کنم، مجتهد وقتی حکم کرد اتباعش واجب است ولو بر مجتهد.

مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْکَشِّیُّ فِی کِتَابِ الرِّجَالِ عَنْ نَصْرِ بْنِ الصَّبَّاحِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِیِّ  عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْهَمَذَانِیِّ  عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ عِنْدَهُ الْکُمَیْتُ بْنُ زَیْدٍ- فَقَالَ لِلْکُمَیْتِ أَنْتَ الَّذِی تَقُولُ-

فَالْآنَ صِرْتُ إِلَى أُمَیَّةَ

 

وَ الْأُمُورُ لَهَا مَصَایِرُ

 

- قَالَ قُلْتُ: ذَاکَ وَ اللَّهِ مَا رَجَعْتُ عَنْ إِیمَانِی- وَ إِنِّی لَکُمْ لَمُوَالٍ وَ لِعَدُوِّکُمْ لَقَالٍ- وَ لَکِنِّی قُلْتُهُ عَلَى التَّقِیَّةِ قَالَ- أَمَا لَئِنْ قُلْتَ ذَلِکَ إِنَّ التَّقِیَّةَ تَجُوزُ فِی شُرْبِ الْخَمْرِ.

خلیفه اموی دستور داد بود که متخصصین ادبیات عرب اشعار کمیت بن زید را بخوانند که همه حماسی و هاشمی بود و کمیت در جلسه این شعر را خواند

فَالْآنَ صِرْتُ إِلَى أُمَیَّةَ

 

وَ الْأُمُورُ لَهَا مَصَایِرُ

 

امام کاظم(ع) اعتراض کرد که اگر خلیفه می گفت شرب خمر کنی انجام می‌دادی؟(چون یکی از مستثنیات، شرب خمر است) و امام در حال تقیه بودن کمیت را نپذیرفت؛ در آن زمان رسانه نبود و همین اشعار در فکر مردم اثر گذار بود خود شخصیت کمیت هم جایگاهی داشت حضرت میخواهند بفرمایند که این کار ضربه به عقائد مردم میزند.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِیُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ یَعْقُوبَ یَعْنِی ابْنَ یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْشُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمْ  تَبْقَ الْأَرْضُ إِلَّا وَ فِیهَا مِنَّا عَالِمٌ- یَعْرِفُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ- قَالَ إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ- فَإِذَا بَلَغَتِ التَّقِیَّةُ الدَّمَ فَلَا تَقِیَّةَ- وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ دُعِیتُمْ لِتَنْصُرُونَا- لَقُلْتُمْ لَا نَفْعَلُ إِنَّمَا نَتَّقِی- وَ لَکَانَتِ التَّقِیَّةُ أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنْ آبَائِکُمْ وَ أُمَّهَاتِکُمْ- وَ لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ- مَا احْتَاجَ إِلَى مُسَاءَلَتِکُمْ عَنْ ذَلِکَ- وَ لَأَقَامَ فِی کَثِیرٍ مِنْکُمْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ حَدَّ اللَّهِ.

این روایت دلالت براین می‌کند که یکی از زمان‌هایی که تقیه باطل است در زمان قیام امام معصوم است که دیگر عذر پذیرفته شرعی نداریم.

 

تقیه در دماء:

اذا بلغت الدم فلا تقیّة یعنی اگر حاکم جور دستور به کشتن مسلمان بدهد تقیه نداریم اما اگر سیلی زدن یا ناسزا گفتن باشد اشکال ندارد

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ- فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَیْسَ تَقِیَّةٌ.

پُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِیُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ یَعْقُوبَ یَعْنِی ابْنَ یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْشُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمْ «1» تَبْقَ الْأَرْضُ إِلَّا وَ فِیهَا مِنَّا عَالِمٌ- یَعْرِفُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ- قَالَ إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ- فَإِذَا بَلَغَتِ التَّقِیَّةُ الدَّمَ فَلَا تَقِیَّةَ- وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ دُعِیتُمْ لِتَنْصُرُونَا- لَقُلْتُمْ لَا نَفْعَلُ إِنَّمَا نَتَّقِی- وَ لَکَانَتِ التَّقِیَّةُ أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنْ آبَائِکُمْ وَ أُمَّهَاتِکُمْ- وَ لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ- مَا احْتَاجَ إِلَى مُسَاءَلَتِکُمْ عَنْ ذَلِکَ- وَ لَأَقَامَ فِی کَثِیرٍ مِنْکُمْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ حَدَّ اللَّهِ.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ (فِی مَسْحِ الْخُفَّیْنِ) تَقِیَّةٌ- فَقَالَ ثَلَاثَةٌ لَا أَتَّقِی فِیهِنَّ أَحَداً- شُرْبُ الْمُسْکِرِ وَ مَسْحُ الْخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ- قَالَ زُرَارَةُ وَ لَمْ یَقُلِ الْوَاجِبُ عَلَیْکُمْ أَنْ لَا تَتَّقُوا فِیهِنَّ أَحَداً.

این روائت مضمره است یعنی تصرح به اسم امام نکرده است؛ هرجا مضمره زراره است مستقیم از امام میباشد زراره افقه است ومعنا ندارد از غیر امام سوال کند وبه عنوان حکم بیان کند چرا ضمیر می‌آوردند؟

به خاطر تقیه بوده است چون نمیخواستند متوجه کسی شود ضمیر می‌اوردند؛ بعضی هم عناوین دیگر ذکر کرده اند مثل سلطان عالم فقیه رجل در مورد موسی بن جعف (ع) العبد الصالح هم داریم.

متعة الحج که در روایات آمده است منظور همان حج تمتع است نکته دیگر اینکه خود جناب زراره برداشتی وفهمی دارد از این مطلب امام که میفرمایند لَا أَتَّقِی فِیهِنَّ أَحَداً زراره در این نکته تمرکز کرده وگفته که حضرت نگفته دیگران تقیّة نکنند

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّیْنِ تَقِیَّةٌ قَالَ لَا یُتَّقَى فِی ثَلَاثَةٍ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ قَالَ شُرْبُ الْخَمْرِ أَوْ قَالَ شُرْبُ الْمُسْکِرِ وَ الْمَسْحُ عَلَى الْخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ.

برای این روایت جناب خوئی موید آورد که این همان روایت اول است واین دو یکی هستند و وافی عبارت روایت را عوض کرده است .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ إِخْوَتِی عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْنَا إِنَّا نُرِیدُ الْحَجَّ وَ بَعْضُنَا صَرُورَةٌ فَقَالَ عَلَیْکُمْ بِالتَّمَتُّعِ فَإِنَّا لَا نَتَّقِی فِی التَّمَتُّعِ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ سُلْطَاناً وَ اجْتِنَابِ الْمُسْکِرِ وَ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّیْنِ.

عَنْ أَبِی عُمَرَ الْأَعْجَمِیِّ  عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ: لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ- وَ التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ شَیْ‌ءٍ- إِلَّا فِی النَّبِیذِ وَ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّیْنِ

عَنْ حَبَابَةَ الْوَالِبِیَّةِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَ سَمِعْتُ مَوْلَایَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَانَشْرَبُ الْمُسْکِرَ وَ لَا نَأْکُلُ الْجِرِّیَّ وَ لَا نَمْسَحُ عَلَى الْخُفَّیْنِ 1 فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا فَلْیَقْتَدِ بِنَا وَ لْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِنَا.

حبابه والبیه عمرش طولانی بوده است از زمان امیرالمومنین تازمان امام رضا علیه السلام. ظاهرا امام زین العابدین علیه السلام ایشان را جوان کرده است.

در اینجا جناب مکارم شیرازی در قواعد فقهیه بیانی دارند این روایات را اینگونه توجیه کرده‌اند که این سه تقیه ندارند اما نه از باب تخصیص بلکه از باب تخصص چون در مورد اینها آیات قرآنی موافق مذهب شیعه داریم وآنها آیات قرآنی را نمیتوانند رد کنند ومتوجه ضرر و خطر نمی باشد وما میتوانیم استناد به آیات وروایات کنیم.

درخمرآیه داریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ .

روایت دارد فی صحیحة علی بن یقطین عن أبی الحسن الماضی قال: «إن اللّه عزّ و جلّ لم یحرم الخمر لاسمها و لکن حرمها لعاقبتها»  پس تعدی میکنیم که هر چه حالش مسکر باشد بالاخره همان تبعات را دارد و الّا اسم خمر اهمیت ندارد.

در اینجا هم که میگوید سه چیز تقیه دارد در جایی خمر آمده است و در جایی مسکر دیگر این مستند قرآنی دارد و در جایی ما اگر استناد به آیه قرآن کردیم دیگر این حل می‌باشد.

مسح علی الخفین خلاف آیه میباشد قرآن گفته بشره یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ

چهار نفر به کسر گفته است و سه نفر دیگر که عاصم هم جز آنها است این را به فتح خوانده اند که اشکالی ندارد وعطف بر محل است حالا اهل سنت چگونه معنی میکنند که خودشان گفته اند این خلاف ظاهر است که مشهور بین آنهاست.

بعضی که تعصباتی داشته اند میگویند ارجلکم عطف بر وجوهکم وایدکم است وفعل آنها اغسلوا است یک جمله معترضه آمده است دوباره ارجلکم که تتمه اغسلوا است بیان شده است این که یک جمله به این شکل بیاید معقول نیست ومتعارف در استعمالات نمی باشد مقصود این است وقتی قرآن ظاهر است در مذهب ما دیگر دراینجا تقیه نمیباشد.

متعة الحج هم در قرآن آمده است فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ؛ این صریح در حج تمتع است متمتع یعنی کسی که محل میشود ومیتواند تمتعات داشته باشد ودوباره در روز هشتم محرم میشود که این هم در آیه آمده است.

جناب مکارم این طور توجیح کرده اندکه در روایات اگر گفته ماتقیه نمیکنیم به خاطر این است که ما توجیح قرآنی داریم کسانی که فاصله داشتند وظیفه شان حج تمتع است در آخرش میفرمایند بل النصاف انّ الروایات ناظرة الی ماذکرناه

خود عمر گفت: المتعتان کانتا فی مدة من الزمن فی عهد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله حلالا و صار بعد ذلک حراما و انا أبین حرمتها در باب جواز مسح بر خفین دو یاسه روایت دارند و نیز درباب مسح علی البشره نیز روایاتی دارند

جناب مکارم میفرمایند به حسب متعارف دیگر تقیه ای پیدا نمی‌شود، چون ما استناد به قرآن می‌کنیم دیگر نمی‌توانند مخالفت کنند، حالا اگر گرفتار یک گروه بیسواد شدیم و خطر پیش آمد آن وقت می‌توانیم تقیه کنیم، پس علت استثناء این نبوده که اهمیت دارند؛ بلکه به خاطر این است که تخصصا خارج هستند.

جناب خوئی هم یه شرح مفصلی وارد شدند در آخر می‌رسند که این تخصصا خارج است، اما نسبت به آنچه آقای مکارم گفته اینکه منشاء این باشد اینکه می‌گویند ما دلیل  قرآنی داریم آنها هم دلیل دارند دلیل قرآنی هم دارند انّ القرآن حالة ذو وجوه؛ هرکسی تفسیری دارد، از این جهت چیزی که جناب مکارم گفته است نیاز به بررسی بیشتری دارد./825/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰