vasael.ir

کد خبر: ۶۰۸۱
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۲ - 22 August 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 33

تبیین جهاد برای اقامه احکام اسلامی در سیره امام حسین

وسائل - خلاف حکمت هدف اولیه امر به معروف معتقدیم متعلق تاثیر و هدف از قیام در نهضت حسینی، متاثر ساختن شخص یزید و عبیدالله و دوری منکرات و انجام اعمال خلاف شرع نبوده است. در نهضت امام حسین(ع) مخاطب حکومت بنی امیه بود که باعث رشد منکر و مانع معروف شده اند که باید این مانعه ازاله شود و مهم بیدار ساختن جامعه اسلامی بوده است.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبحسه شنبه ، شانزدهم آذر ماه 1395 در جلسه سی و سوم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ،در ادامه بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی به تبیین سیره حضرت سیدالشهدا(ع) در ارتباط با تلاش در جهت اقامه حکومت اسلامی پرداخت.

مرحوم صاحب جواهر(ره) و امثال ایشان معتقدند کار امام حسین(ع)، تکلیف خاص بوده و ما مکلف به آن نیستیم. حال ببینیم آیا چنین است یا خیر؟

استاد عالی حوزه علمیه قم در پاسخ به پرسش قبل ضمن تبیین ادله نتیجه گرفت که: اینکه عمل آن حضرت استثنا و خلاف ضوابط عامه کتاب و سنت است. چنین ادعایی بسیار دشوار است و کسی مدعی آن نیست. بله نوع شهادت و حوادث و خصوصیات واقعه، مخصوص خود ایشان است. اما اصل قیام مانند فداکاری، شهادت طلبی و ... خصوصیتی ندارد.

عضو عالی جامعه مدرسین در ادامه بحث به این پرسش پرداخت که قیام سید الشهداء(ع) قابل تمسک هست یا خیر؟

نماینده خوزستان در مجلس خبرگان ضمن تبیین ادله نتیجه گرفت که عمل امام حسین(ع) مبتنی بر ادله امر به معروف و بوده و بر همین اساس قابل تمسک برای ما نیز می باشد. ایشان در این زمینه می گوید: از نظر کبروی، شرایط و اطلاقات، امر به معروف و نهی از منکر موجود است و صغرای آن هم که یزید باشد، فاسق و فاجر است. حضرت نیز معتقدند این امر به معروف و نهی از منکر ویژه ای که من بر قیام آن اولویت دارم.

بررسی شبهات و اشکالات وارد به این امر بخش پایانی این درس را تشکیل داده است.

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت، و سعی در اقامه حکم اسلامی

1- بررسی نهضت سید الشهداء(ع)

بحث درباره سیره سید الشهداء(ع) بود که آیا می توان به سیره ایشان تمسک کرد یا به فرمایش برخی نمی توان تمسک کرد؛ چون دستور خصوصی و سری از اسرار الهی بود. مرحوم صاحب جواهر(ره) و امثال ایشان معتقدند کار امام حسین(ع)، تکلیف خاص بوده و ما مکلف به آن نیستیم. حال ببینیم آیا چنین است یا خیر؟ آیا می توان تمسک کرد و آن را نوعی امر به معروف و نهی از منکری دانست که به شهادت منجر می شود یا خیر؟ آیا می توان نفس را تا این مرحله در خطر قرار داد یا خیر؟

قیام امام مبتنی بر ادله فقهی

به نظر می رسد، حتی اگر تکلیف خاص باشد، این تکلیف مبتنی بر ادله است. یعنی تکلیف خاص که خلاف ادله و شرع مقدس نیست. بلکه بر پایه فقه است. مثلا اگر پیامبر(ص) تکلیفی بر نماز شب داشته باشد، در مطلوبیت آن شکی نیست. پس تکالیف خاص نمی تواند خلاف قرآن و سنت باشد.

ثانیا، اصل در سیره ائمه(ع) اقتدا به سیره است. ما مامور به اقتدا به سیره ایم و ادله بسیاری بر آن داریم. از جمله حدیث متواتر ثقلین که فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏»[1] یعنی اگر به عترت من تمسک کنید، هیچگاه گمراه نمی شوید. تمسک هم به قول است، هم فعل. بنابراین تمسک به سیره امام حسین(ع) در قیام، اگر شرایطش پیش بیاید، طبق حدیث ثقلین، باید جایز باشد.

همچنین می توان نهضت امام حسین(ع) را بر پایه ادله فقهی نیز بحث کرد و اشکالات آن را پاسخ داد. قضیه فی الواقعه که می گویند، بیشتر در موارد قضایی و احکام حکومتی است. امام حسین(ع) که حکم حکومتی نکرده که قیام کنم و خود را شهید کنم. بلکه مطلبی با این اهمیت که خود شهید شوند و 27 – 28 نفر از اهل بیتشان شهید شوند و خانواده شان اسیر شوند، چنین واقعه ای، اگر تکلیف خاص باشد، در امتداد تکلیف عمومی است. «اسرار کونی» از بابت آثار عجیب آن است؛ نه اینکه عمل آن حضرت استثنا و خلاف ضوابط عامه کتاب و سنت است. چنین ادعایی بسیار دشوار است و کسی مدعی آن نیست. بله نوع شهادت و حوادث و خصوصیات واقعه، مخصوص خود ایشان است. اما اصل قیام مانند فداکاری، شهادت طلبی و ... خصوصیتی ندارد.

به هر حال، بر اساس ضوابط فقهی می خواهیم ببینیم قیام سید الشهداء(ع) قابل تمسک هست یا خیر؟

قیام امام بر اساس اطلاقات امر به معروف و نهی از منکر

اولا به اطلاقات و عمومات امر به معروف و نهی از منکر نگاه می کنیم که این مشروط به شرط خاصی نیست. صغرویا هم کسی شک نمی کند که یزید(لع) مرتکب منکرات خیلی زیادی شده است. از نظر کبرای کلی، قیام بر علیه این منکرات هم به دلیل اطلاقات و عمومات امر به معروف و نهی از منکر صحیح است و قابل خدشه نیست.

اما صغری، فرمایشات امام حسین(ع) خطاب به والی مدینه که در واقع سبب امتناع از بیعت امام است. چرا که درباره یزید گفته شده است: و یزید فاسق، فاجر، شارب للخمر قاتل للنفس المحترمه معلن بالفسق و الفجر. یا امام حسین(ع) می فرماید: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[2] یا اینکه در مورد اینکه نه فقط یزید، بلکه نظام بنی امیه فاسد است. می فرماید: «قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»[3]

یا می فرماید: «أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ وَ إِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»[4] که در تاریخ طبری آمده است: « لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا شهَادَةً».

در این روایت، صغری و کبرای قضیه باهم آمده است: صغرای آن « الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ» و کبرای آن « لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ». یعنی مومن آماده فداکاری در راه خدا بشود. در تصمیم شخصی، حضرت می فرماید: من می خواهم این را انجام دهم و موت در این حالت سعادت و شهادت است.

اما درباره کبرای قضیه، علاوه بر این روایت، چنمد روایت دیگر نیز بیان می فرمایند که اصلا از سنخ امر به معروف و نهی از منکر حسینی است. مانند این روایت معروف رسول گرامی اسلام(ص) که در تاریخ طبری و کامل ابن اثیر نیز آمده است که امام حسین در ملاقات با سپاه حر فرمود: «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏»[5] یعنی اگر حاکم ستمگری باشد که حلال را حرام کند و شریعت را نکث و عکس کند، و با بندگان با گناه و دشمنی رفتار کند، و تلاشی در قول و فعل برای تغییر اوضاع نکند، برخداست که او را به سرنوشت ظالم مبتلا کند. (این کباری قضیه). اما صغرای آن: همانا اینان طاعت شیطان می کنند و از اطاعت خدا سرباز می زنند. فساد را آشکار کردند و حدود را تعطیل کردند و بیت المال را ضایع کردند. حرام خدا را حلال و حلال او را حرام کردند و من شایسته ترین فرد بر تغییر اوضاع هستم.

به فرمایش شیخ زهیر یکی از زندانیان آل خلیفه که در زندان سخنرانی می کرد و آن را با عنوان «التغییر فی سبیل الله» منتشر کرد. یعنی قیام برای تغییر که از همین حدیث گرفته است.

روایت دیگر که این قیام مخصوص سید الشهدا(ع) نبود، و حضرت با صدای بلند نصرت طلبید، یعنی وظیفه عمومی است: «و نادى هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله ص هل من موحد یخاف الله فینا هل من مغیث یرجو الله بإغاثتنا هل من معین یرجو ما عند الله فی إعانتنا»[6]

ممکن است کسی بگوید، خب آن در لحظه درگیری و اضطرار بوده، نه همیشه. پاسخ این است که در زیارت ویژه سید الشهدا(ع) که سند صحیحی هم دارد، از ائمه(ع) نقلب شده که مستحب است هفت مرتبه گام بردارد، متناسب با گامهای نهضت حسینی، در هر مرحله تکبیر بگوید و بگوید: «لبیک یا داعی الله لبیک یا حجه الله». در زیارت امام حسین نیز آمده است: «یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما».[7]

در روایت تحف العقول در نامه ای که به اهل کوفه نوشته است، و به سمت آنان حرکت کرد و دید بیعت را شکستند،  فرمود: « أما بعدّ فَتَبَّا لَکُم أیَتُها الجَماعَة و تَرَحَا حِینَ استَصرِختُمُونا وَلَهِینَ فَأصرَخنَاکُم مُوجِفیِنَ سَلَلتُم عَلَینَا سَیفَا کانَ فِی أیمَانِنَا وَ حَشَشتُم عَلَینَا نَارا اقتَدَحَناهَا عَلى عَدُوِنا وَ عَدوِکُم فَأصبَحتُم ألَبَا لَفَا عَلى أولیائِکُم وَ یَدا لأعدائَکُم بَغِیرِ عَدل أفشَوهُ فِیکُم وَ لا لأمَل أصبَحَ لَکُم فِیهِم وَ عَن غَیرِ حَدَث کَانَ مِنّا وَ لا رَأی تَفیِلَ عَنا»[8]

یعنی: وای بر شما ای جماعت. باید بر شما تاسف خورد. از ما فریادخواهی خواستید، با عجله و شوق و خوشحالی، و ما نیز به سرعت به سمت شما حرکت کردیم. اما شما شمشیری بر علیه ما کشیدید که برای ما بود(کنایه از اینکه شما باید قدرت ما باشید) و آتشی را برپا کردید که ما باید آن را (بر علیه دشمنان) شعله ور می کردیم. تبدیل به جمعیتی شدید که همراه دشمن شدید، در حالی که دشمنان نه عدالتی در میانتان انجام دادند و نه امیدی که بخواهند آن را محقق سازند و نه ما جرمی مرتکب شده بودیم.

بنابراین از نظر کبروی، شرایط و اطلاقات، امر به معروف و نهی از منکر موجود است و صغرای آن هم که یزید باشد، فاسق و فاجر است. حضرت نیز معتقدند این امر به معروف و نهی از منکر ویژه ای که من بر قیام آن اولویت دارم.

اشکالات فقهی بر قیام امام حسین(ع)

اینجا چند اشکال فقهی مطرح شده است.

اشکال نخست: احتمال تاثیر

اشکال اول اینکه شروط امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین(ع) جمع نشده است. از جمله شروط آن، احتمال تاثیر در مرتکب منکر است و در تاثیر در یزید و جماعت یزیدی است که اصلا امکان پذیر نبود. پس امام چرا قیام کرد؟

البته در مورد شروط بحث خواهیم کرد که آیا واقعا یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر است؟ و منظور از احتمال تاثیر چیست؟ ممکن است کسی از نظر مبنایی نپذیرد کما اینکه اختلاف فقهی نیز وجود دارد. اما فعلا جواب مبنایی نمی دهیم.

ما معتقدیم آن متعلق تاثیر در نهضت حسینی، این نبود که جماعت یزید و اموی، متاثر شوند و از منکرات دست بردارند. اینهایی که این اشکال را مطرح کرده اند، قیاس باطلی کرده اند. آنجایی که فقها احتمال تاثیر را بیان می کنند، نسبت به شخص مرتکب منکر است. مانند شرابخواری که می خواهند نهی کنند و او شراب نخورد. گفته می شود اگر می دانید تاثیر ندارد، چه فایده؟ واجب ساقط می شود. اما در نهضت امام حسین(ع) چنین نبود. فقط یزید و عبید الله مطرح نبود، بلکه مخاطب نهضت امام حسین(ع) حکومت بنی امیه بود که باعث رشد منکر و مانع معروف شده اند و باید این مانعه ازاله شود. در واقع دفع المنکر کالرفع است. اینها باید از بین بروند و دیگر احتمال تاثیر مطرح نیست. بلکه باید سوال این باشد: «نهضت امام حسین(ع) در همان زمان، چقدر می توانست مانع منکرات شود و معروف را در جامعه اسلامی محقق سازد؟» پاسخ ما این است که در زمان خود نیز موثر بود. این اندازه که با خطبه های زینب کبری(س) اهل کوفه منقلب شدند. نهضت توابین بلافاصله شکل گرفت. قیام مختار صورت پذیرفت. و حکومت یزید بعد از فاجعه حره، در سه چهار سال بعد نابود شد و جامعه از همان روزهای اول نهضت حسینی بسیار متاثر شد. بنابراین بحث احتمال تاثیر از اساس اشتباه مطرح شده است. نه مبنایی نه بنایی، اشکال احتمال تاثیر وارد نیست؛ چراکه احتمال تاثیر درباره اشخاص جاری است نه جامعه.

مثلا اگر منکری متوقف بر این باشد که پنجاه نفر نهی از منکر کنند، اما یکی بعد از دیگری. اولی و دومی و سومی که بگوید تاثیر ندارد، اما اگر پشست سرهم تا پنجاه نفر بیان شود و مرتکب منکر تحت فشار قرار بگیرد، فقها می گویند اینجا نهی از منکر واجب است. چون احتمال تاثیر نه در یک نفر، بلکه در پنجاه نفر است. حال اگر به جای پنجاه نفر یک منکر اجتماعی باشد به گونه ای که رفع نشود، مگر به کار فرهنگی و اجتماعی و سیاسی. اصلا حزب امر به معروف و نهی از منکر تشکیل دهیم و در گذر زمان این اتفاق رخ دهد. مثلا احتمال تاثیر در ده سال با تعاون و همکاری مجموعه مومنین محقق شود و وضعیت فرهنگی و تهاجم فرهنگی به فضای ایمان و تقوا تبدیل شود. فقها چه می گویند؟ آیا احتمال تاثیر مطرح است یا خیر؟ بله احتمال تاثیر وجود دارد و امر به معروف و نهی از منکر ترک نمی شود. در عین حال احتمال تاثیر در مسایل شخصی است؛ نه اجتماعی و عمومی.

این مطلب علی المبنا مد نظر باشد. تا انشاء الله جلسه بعد.

 

پایان جلسه سی وسوم

***

 


[1] . وسائ ل‏الشیعة، ج27 ، ص204.

[2] . اللهوف، ص24  - بحارالأنوار، ج44، ص326.

[3] . بحارالأنوار، ج44، ص381.

[4] . اللهوف، ص 79  - بحارالأنوار، ج44، ص 192.

[5] . بحارالأنوار، ج44 ، ص381.

[6] . اللهوف، ص115.

[7] . کامل الزیارات، ص200.

[8] . تحف‏العقول، ص 240 - به همین مضمون: اللهوف، ص96: تبا لکم أیتها الجماعة و ترحا حین استصرختمونا والهین فأصرخناکم موجفین سللتم علینا سیفا لنا فی أیمانکم و حششتم علینا نارا اقتدحناها على عدونا و عدوکم فأصبحتم ألبا لأعدائکم على أولیائکم بغیر عدل أفشوه فیکم و لا أمل أصبح لکم فیهم‏.

120/904/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱