به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل به تصریح کتاب «مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پایگیری مکتب حله»؛ آنچه در تحقیق حاضر دنبال میشود، بازسازی تصویر تاریخی محافل گوناگون فقه امامی در ایران به خصوص محافل پیرو مکتب متکلمان است که نقش آنان به فراموشی سپرده شده است؛ این محافل در مراکز فرهنگی گوناگون ایران به خصوص در ری و قزوین از نواحی مرکزی ایران و نیز در خراسان و طبرستان وجود داشته، شخصیتهایی موثر را به جهان فقه و اصول عرضه داشته است.
نخستین مروجان فقه شیخ طوسی
1.کوششهای ابوعلی طوسی
ابوعلی حسن بن محمد بن حسن طوسی ملقب به «شیخ مفید» فرزند شیخ طوسی که خود به عنوان فقیهی شناخته بوده، مهمترین مروج فقه شیخ طوسی و انتقالدهنده آن به نسلهای پیسین بوده است.
ابوعلی در طو ل تحصیل خود افزون بر پدرش، از شیوخی از امامیه و اهل سنت چون سلار دیلمی ابوالطیب طبری دانش آموخت.
عمادالدین طبری در یادکردهای مکرر خود و منتجبالدین در الفهرست، بر فقاهت ابوعلی تأکید داشتهاند.(عمادالدین طبری، بشاره المصطفی، 2، 93؛ منتجبالدین، الفهرست، 42)
با وجود آنکه ابوعلی در تاریخ فقه امامیه بیشتر به عنوان مروج و شارح اقوال پدرس شناخته شده، اما باید توجه داشت که او برخی فتاوی خاص خود نیز داشته است.
وی گاه فرعی جدید مطرح نموده و گاه در فرعی باسابقه، فتوایی ویژه صادر کرده است؛ از نمونههای طرح فرعی جدید، باید به دیدگاه او در «منزوحات بئر» اشاره کرد که میان انسان مسلمان و کافر برای نخستین بار تفصیل نهاده و چندی بعد، همین دیدگاه مورد پسند منتقدی چون ابنادریس قرار گرفته است.(شهید اول، الذکری، (10))؛ ابن ادریس، السرائر، ص10-11)
از نمونههای فتاوی ویژه نیز باید قول او به وجوب استعاذه در قرائت را به یاد آورد که در آن ظهور امر در وجوب استناد کرده است.(شهید اول، الذکری، (191))
وی در این فتوا در کنار ظاهریان و مقابل عامه فقیهان از امامیه و اهلسنت قرار گرفته است؛ ابنشهر آشوب در سخن از ابوعلی طوسی، کتاب «المرشد الی سبیل المتعبد» را از او شمرده و آقا بزرگ طهرانی «المرشد» را نامی برای «شرح النهایه» دانسته که در سدههای میانه هجری، در محافل فقهی تداول داشته است.(آقابزرگ، الذریعه، 4/110)
نسخ شرح ابوعلی بر «النهایه» شیخ طوسی، دست کم تا سده هشتم هجری برجای بوده و مورد استفاده مکرر شهید اول در آثارش قرار گرفته است؛ گفتنی است رافعی نیز در «التدوین» به کتابی از ابوعلی طوسی با عنوان «الاحکام» اشاره کرده که توسط ابوسلیمان فامی از شاگردان ابوعلی در قزوین تدریس میشده است و محتمل است مقصود از آن «شرح النهایه» بوده باشد.
مروجان آثار طوسی در ایران
نخستنی موج از انتقال آموزشهای شیخ طوسی به ایران، مربوط به شخصیتهایی از عالمان ایرانی است که مستقیماً در محضر شیخ طوسی دانش آموخته و در بازگشت به میهن، فراگرفتههای خود را به نسل پسین انتقال دادهاند.
در بررسی این طبقه از مروجان فقه شیخ طوسی در ایران، باید به این واقعیت توجه داشت که شخصیتهای مورد نظر افزون بر تحصیل در محفل شیخ طوسی، غالباً محفل دیگر مشایخ امامیه از متکلمان یا اخباریه را نیز دریافتهاند.
از دیگر شاگردان ایرانی شیخ طوسی که تا اندازهای در ترویج کتاب «النهایه» ایفای نقش کردهاند، میتوان محمد بن حسن فتال از حوزه متکلمان خراسان، حسین بن مظفر حمدانی از حوزه متکلمان ری، منتهی بن ابی زید کیابکی از حوزه متکلمان گرگان و شهرآشوب سروی، نیای ابنشهر آشوب از حوزه متکلمان طبرستان را یاد کرد.
شاخص شاگردان شیخ طوسی که به واقع میتوان آنان را پیرو مکتب قلمداد کرد، عبدالجبار بن عبدالله رازی است؛ درباره مروجان آثار طوسی در ایران، بسیار مناسب است از مترجم فارسی کتاب «النهایه» که شخصیتی گمنام است سخن به میان آید؛ زیرا جایگاه او در ترویج فقه شیخ طوسی در میان طبقات گوناگون مردم ایران، انکارناپذیر است.
پیروان شیخ طوسی در ری و نواحی مرکزی ایران
ری به عنوان یکی از برجستهترین مراکز فرهنگی ایران و به عنوان یکی مراکز رواج تشیع در پایگیری مکتب شیخ طوسی نقشی پر اهمیت ایفا نموده است.
با در نظر داشتن این نکته که در طی سده پنجم هجری، دو مکتب متکلمان و اخباریه، نفوذ گستردهای در ری داشتهاند، در عمل ری را با همان شرایطی مواجه ساخته که در اواسط سده پنجم، بغداد با آن مواجه بوده است؛ در حقیقت پیدایی فقه شیخ طوسی حاصل تعامل دو مکتب متکلمان و اخباریه در بغداد بوده که نیاز به مکتب بینابینی را پدید آورده است.
درباره رجال متعلق به این مکتب در این منطقه، باید گفت برخی از آنان چون ابوالفتح رازی و سید فصلالله رواندی، از نظر خاستگاه خانوادگی، از خاندانی پیوسته با مکتب اخباریه برآمدهاند.
1.عبدالجبار رازی
به عنوان برجستهترین شخصیت از میان شاگردان شیخ طوسی که در ترویج فقه او در ایران نقش اساسی داشتهاند، باید از ابوالوفاء عبدالجبار بن عبدالله بن علی مقری رازی سخن آورد.
او در ری همان نقشی را در اشاعه آموزههای شیخ طوسی ایفا نمود که ابوعلی طوسی در نجف ایفا کرد و از همینرو در اسانید امامیه به طو معمول نام آنان به تکرار در کنار یکدیگر نقش بسته است؛ بر اساس دادهها، او را باید در طبقهای جای داد که دوره فعالیت آنان در حدود 485-510 ق بوده است.
نسبت چهاردهی که عالم سنی مؤلف بعض فضائح الروافض درباره او به کار برده است؛ ظاهراً باید ناظر به خاستگاه او در نزدیک ری بوده باشد؛ او از مهمترین کسانی است که در سده ششم لقب «مفید» گرفتهاند؛ کاربرد تعبیر «مقری»در معرفی شخصیت او، حکایت از آن دارد وی به دانش قرائت نیز آگاه بوده و اهتمام داشته است.(مجلسی، بحارالأنوار، 104/33)
در منابع شرح حال به عنوان «فقیه اصحاب» در ری معرفی گشته و گفته شده است که غالب دانشاندوزان شایسته در عهد وی، از محضرش بهره گرفته بودهاند؛ قزوینی رازی یادآور شده است که عبدالجبار در ری، مدرسهای پررونق داشت و بسیاری در آن فقه و کلام آموخته بودند.(قزوینی رازی، نقض، 35)
به تصریح قزوینی رازی، عبدالجبار چهارصد شاگرد بزرگ در فقه و کلام داشته است.(همان، 35،210)
به گفته منتجبالدین، وی دارای آثاری فارسی و عربی در فقه بوده و بدین ترتیب، او یکی از افراد مؤثر در جریان فارسینویسی در فقه امامیه است که از همین دوره آغاز شده بوده است.
توجه به این نکته که نخستین متون بر جای مانده فارسی در فقه امامیه، یعنی ترجمههای کهن «النهایه» شیخ طوسی مربوط به زمانی نزدیک هستند، جایگاه عبدالجبار رازی در جریان فارسینویسی در فقه امامیه را پراهمیت میسازد.
2. ابوالحسن جاسبی
قزوینی رازی و منتجبالدین هردو بر فقاهت جاسبی تأکید کردهاند؛ اما تعبیر ویژه «فقیه دیّن» در «الفهرست» منتجبالدین و هم «اربعین منتجبالدین» و تعبیر «فقیه متدین» در نسخ «نقض» قزوینی رازی، در خور تأمل است.
3. ابوالفتوح رازی
وی از خاندانی اهل دانش برخاسته بود که شخصیتهای برجسته چون مفید نیشابوری از پیشروان آن بودهاند.
شخصیت بازتاب یافته از ابوالفتوح رازی در کتب امامیه، بیشتر شخصیت مفسری با گرایش واعظانه است که بر علوم گوناگون عصر خود از قرائت و حدیث و ادب و فقه و تاریخ چیرگی داشته است، وی بیشتر به سبب تفسیرش «روحالجنان» شهرت گرفته است؛ باید به نکتهای بر روی نسخهای از «روحالجنان» اشاره کرده در اثنای ستایشها، وی را «متفی الطائفه» لقب داده است.
دانستهها از فقه ابوالفتوح رازی، همچون طبرسی معاصر وی در حد مباحثی است که وی به مناسبت تفسیر آیات الاحکام در تفسیر فارسی خود روحالجنان آورده است؛ اگرچه مباحث فقهی مطرح شده در روحالجنان گذراست و غالباً مؤلف از ورود به عمق مباحث پرهیز کرده است، اما نگاهی مقایسهای میان فقه امامیه و مذاهب اهلسنت در سراسر مباحث فقهی «روحالجنان» به گونهای محسوس از «التبیان» شیخ طوسی تأثیر پذیرفته و از برخی جهات، اثری همسان با «مجمعالبیان» طبرسی، البته بدون در دست داشتن آن پدید آورده است.
گفتنی است برخی از فتاوای خاص ابوالفتوح رازی در آثار مقایسهای حوزه حله مورد توجه قرار گرفته و در نوشتههای ایشان به بحث نهاده شده است؛ مهمترین اثر مکتوب گزارش شده از ابوالفتوح جز تفسیر روحالجنان، شرح او بر «شهاب الاخیار» قاضی قضاعی، با عنوان «روح الاحباب و روح الالباب» بوده که هر دو در همان سده، از رونقی بسیار برخوردار بوده است.(قزوینیرازی، نقض، 41،280)
نسخ این اثر تا سده دوازهم هجری باقی بوده و مورد استفاده مجلسی و افندی قرار گرفته است؛ برخی از آثر دیگر با عناین «مکالمات حسنیه» و «رساله یوحنا» نیز به وی نسبت داده شده که انتساب آنها با تردید روبهروست.(افندی، ریاضالعلماء، 2/158، 160)
توجه به دیدگاههای اهل سنت در تفسیر ابوالفتوح رازی دیده میشود؛ اما برخی نقلقولها حاکی از آن است که ابوالفتوح در برخی نوشتههای خود به ستایش از خلفا نیز پرداخته است.([عمادالدین طبری، کامل بهایی، 1/168)
این نه تنها فاصله گرفتن از شاخصههای مکتب شیخ طوسی که مذهب امامیه است.
4. سید فضلالله راوندی
سید فضلالله رواندی برخاسته از راوند کاشان است؛ ارتباط خاندان مادری او با اخباریه و توجه او به حدیث مسند در آثاری چون «النوادر»از شاخصههای اخباریه است، ارتباط نزدیک او با محافل اهلسنت، از شاخصههای مکتب متکلمان است، اگرچه شواهد دیگر پیوستگی امر به مکتب شیخ طوسی را میرساند.
اگرچه در سدههای پسین فضلالله راوندی بیشتر به شعر و حدیث شهرت یافته در عصر خود به عنوان عالمی جامعالأطراف شناخته بوده است؛ افزون بر آثار شیخ طوسی که راوندی در نقل آنها نقش مؤثری ایفا کرده است، او در انتقال کتبی دیگر از پیشیناین چون «الرجال» نجاشی نیز نقش داشته است.
وی مؤلف آثاری گوناگون با زمینههای حدیثی و ادبی است که عناوین آنها از این قرار است: الاربعون فی الاحادیث یا سنه الاربعین؛ ضوء الشهاب فی شرح الشهاب و مقاربه الطیه فی مقارنة النیه و النوادر که بخش مهمی از آن برگرفته از کتاب «الشعثیات یا الجعفریات» از محمد بن محمد ابن اشعث است.
5. شاذان بن جبرئیل قمی
تنها عنوان بر جای مانده از آثار فقهی شاذان بن جبرئیل کتاب «ازاحه العله فی معرفة القبله» در بررسی احکام قبله و نیز روشهای عملی یافتن جهت قبله است.
در مقایسه مضامین این کتاب با منابع فقهی پیشین میتوان گفت که شاذان در این کتاب بخش مربوط به قبله از کتاب «الوسیله» ابن حمزه طوسی را مبنای کار خود قرار داده و به تکمیل و تفصیل مطالب آن پرداخته و به خصوص در روشهای کاربردی و نه احکام فقهی از آن فاصله گرفته است.(قس: ابن حمزه، الوسیله، 85-86)
دومین اثر فقهی نامبرده شده از شاذان، یک تکنگاری دیگر با عنوان «تحفه المؤلف الناظم و عمده المکلف الصائم»، ظاهراً در احکام صوم است که شیخ حسن صاحب معالم از وجود آن خبر داده و امروز اثری نایافته است؛ گفتنی است شهید اول نیز برخی مضامین فقهی را از نوشتههای شاذان نقل کرده است.(نک: حرعاملی، املالأمل، 2/130)
6. حسین بن علی زینوابادی
پیروان شیخ طوسی در خراسان
در رتبهای پس از ری، خراسان به عنوان یکی از اصلیترین مراکز گسترش مکتب شیخ طوسی در ایران مطرح است؛ به هر روی باید توجه داشت که شیخ طوسی خود شخصیتی برخاسته از خراسان است و زمینههای فکری که او را به سوی ساماندهی آموزههایش سوق داده تا اندازهای در ویژگیهای خراسان ریشه داشته است؛ گرایش به تفسیر و برخی همفکریهای دیگر در شاخه خراسانی از مکتب متکلمان خود تأییدی بر این امر است.
1.عمادالدین ابنحمزه طوسی
عمادالدین ابنحمزه طوسی که بیشتر به کتابش «الوسیله» شناخته شده است، از ماندگارترین شخصیتهای پیرو مکتب شیخ طوسی در ایران است.
الفهرست منتجبالدین، در کنار «الوسیله» به آثاری یافت نشده از او اشاره نموده است، این آثار عبارتند از: الرائع فی الشرایع؛ مسائل فی الفقه و الواسطه.
نگرشی بر فقه ابنحمزه طوسی
مقایسهای میان فتاوای ابنحمزه در «الوسیله» و فتاوی شیخ طوسی آشکار میسازد که او چارچوب فقه شیخ طوسی را پذیرفته است.
ابنحمزه در مواردی با آراء شیخ طوسی مخالفت کرده و شاید گاهی سعی در تعدیل فتوای او داشته است؛ از این موارد میتوان به قول او در باب استحباب تقدیم مضمضه بر استنشاق و نیز قول او در تسعیر در فروع تجارت اشاره کرد.(علامه حلی، مختلفالشیعه، 26،346)
ابنحمزه در مواردی به فروع جدیدی نیز پرداخته که در آثار شیخ طوسی مطرح نبوده است؛ مقایشه میان مندرجات «فقه القرآن» راوندی با «الوسیله»، نشان میدهد که راوندی در مباحث خود از ابن حمزه تأثیر پذیرفته است؛ راوندی حتی در موردی چون حکم خون سگ و خوک در لباس نمازگزار در فتوای شاذ از ابنحمزه تبعیت کرده است.(ابن ادریس، السرائر، 35؛ قس: ابنحمزه، الوسیله،77)
ابنادریس حلی در کتاب «السرائر» به تکرار از «الوسیله» ابنحمزه نقل قول کرده و از آن به «بعض کتب اصحابنا» تعبیر کرده است؛ ابن ادریس در این نقلقولها اغلب دیدگاههای ابنحمزه را به نقد گرفته است؛ اما در مواردی نیز موضعی همسو با ابنحمزه اتخاذ نموده است.
رساله «ازاحه العله» شاذان بن جبرئیل را نیز باید تفصیل و تکمیل مندرجات «الوسیله» در باب تعیین قبله دانست.
الوسیله در محافل فقهی حلیان
محقق حلی سبک ردهبندی و ساختار کتاب «الوسیله» را مورد توجه قرار داده و آن را به عنوان مبنای کار در تدوین کتاب «الشرائع» به خصوص در ابواب عبادات به کار گرفته است؛ محقق حلی نه تنها در فصلبندی بخش عبادات از کتاب الشرائع، دقیقاً از ابنحمزه پیروی کرده، بلکه در عناوین بابها، شیوه طرح مسئل و گاه در محتوا نیز تا حد قابل ملاحظهای از او تأثیر پذیرفته است.
در نگاهی به روش ابنحمزه در کتاب «الوسیله» باید گفت وی ابتدا در هر مسأله شقوق مختلف را با قید عدد به طور مجمل بیان میکند و سپس به تفصیل یکایک آن شقوق میپردازد؛ او در این تقسیمات خود واجب و مستحب، حرام و مکروه، فعل و ترک، کمیت و کیفیت را از یکدیگر متمایز ساخته و هرکدام را به تفکیک تبیین کرده است.
فتاوای ابنحمزه در «الوسیله» در حوزه حله مورد توجه قرار گرفته و فتاوای او با تصریح به نام وی، در آثار گوناگون فقه مقایسهای چون «نزهه الناظر» منسوب به یحیی بن سعید حلی، «کشفالرموز» آبی و گستردهتر از همه، در سراسر مختلف «الشیعه» علامه حلی مضبوط گشته است.
برپایه آنچه از نامه وزیر علقمی به تاجالدین ابنصلایا برمیآید، «الوسیله» از رایجترین کتب امامیه در محیط عراق در سده هفتم هجری بوده است.(سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، 8/265)
2. محمد بن حسین شوهانی
3. نصیرالدین ابنحمزه طوسی
شواهد زمانی موجود در متن «الثاقب» نشان میدهد که مؤلف آن حدود نیم قرن نسبت به صاحب «الوسیله» تأخر داشته است.
آثار شناخته شده از نصیرالدین ابنحمزه طوسی عبارتند از: الثاقب فیالمناقب که در معجزات پیامبر(ص) و ائمه(ع) تألیف شده است؛ الوافی بکلام المثبت و النافی؛ قضاءالصلاه.
4. قطب الدین کیذری
کیذر خاستگاه او قریهای از نواحی بیهق بوده است؛ از مهمترین کتاب بازماندهاش «حدائق الحقائق»، به خوبی برمیآید که کیذری عالمی چیره دسدت در فنون ادب، کلام و فقه بوده است.
کیذری در تدوین «حدائق الحقائق»، دو شرح «معارج نهجالبلاغه» از علی بن زید بیهقی و «منهاج البراعه» از قطبالدین راوندی را پایه کار خود نهاده، نشان از آن دارد که وی از نظر طبقه رجالی، به طبقهای پس از راوندی تعلق داشته است.
برخی ویژگیهای کیذری، همچون توجه تخصصی به علم کلام در کنار فقه و اهتمام او به شرح نهجالبلاعه، نشان از ان دارد که وی از جمله شخصیتهایی در میان پیروان مکتب شیخ طوسی است که در برخی جهات از شاخصههای سنتی این مکتب دور شده و به شاخصههای متکلمان اهل تفسیر نزدیک گشته است.
تأییدی در خور توجه بر این امر، مطرح بودن کیذری در محافل زیدی است که از آن جمله باید به یادکرد او در «حواشی الابانه»، اثر ابوجعفر محمد بن یعقوب هوسمی اشاره کرد.
نگاهی به آثار و اندیشه فقهی کیذری
از نظر شخصیت فقهی، نخست باید یادآور شد حرعاملی در عبارتی کوتاه شیخ قطبالدین کیذری را فاضلی فقیه و چیرهدست خوانده است؛ از آثار فقهی کیذری، باید کتاب «الاصباح، یا اصباح الشیعه بمصباح الشریعه را نام برد که با ابهامی در انتساب و به خطا به سلیمان صهرشتی انتساب یافته و از آن پس این اشتباه تکرار شده است.
دیگر کتاب برجای مانده از کیذری، کتاب «حدائق الحقائق» در شرح نهجالبلاغه است که با وجود آن که زمینهای غیرفقهی دارد، نکات مهمی را درباره شخصیت فقهی مؤلف دربردارد.
کیذری با نگاه فقیهانه خود در شرح مضامین نهجالبلاغه به هر مناسبت از گریزی کوتاه به مباحث اصولی و فقهی خودداری نورزیده و مسائلی متنوع و به مباحثی چون اطلاق لفظ و اراده بیش از یک معنا، توضیحی درباره نسخ و عام وخاص، وجود گوناگون تفسیری در قرآن، وجه حجیت اجماع و کشف آن از قول معصوم از مباحث اصولی و وقت مغرب، تفاوت ارتداد و شبهه و شهادت عل الشهاده در حدود پرداخته است که از مباحث فقهی مطرح شده دراین کتاب میباشد.
آنچه در تعیین گرایش فقهی کیذری حتی بیش از کتاب «الاصباح» به روشین تعلق کیذری را گواهی میدهد، توضیحات وی در شرح بندی از خطبه 174 نهجالبلاغه «انتفعوا ببیان الله» است.
کیذری در اینجا بر این نکته تأکید میورزد که دلیل قاطع در شرع چهار است: اجماع، نص کتاب، خبر متواتر، سخن کسی که بر صدق او میتوان اعتماد کرد(ول لمن یوثق بصدقه) و این چهارم، دقیقا همان گونهای از خبر واحد است شیخ طوسی در راستای اثبات حجیت آن کوشش کرده است.
کیذری در ادمه سخن خود، بر نفی پیروی از ظن در امور شرعی تأکید ورزیده و تنها مواردی را مستثنا شمرده که اذن به متابعت ظن در شرع رسیده است.(کیذری، حدائق الحقائق، 2/86)
و این استثنا همان خبر واحد راوی موثق است که شیخ طوسی برخلاف سید مرتضی معتقد بود در شرع امر به متابعت آن وارد شده است؛ این دیدگاه کیذری با مواضع طبرسی درباره خبرواحد قابل مقایسه است.
(خلاصه کتاب مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پایگیری مکتب حله تألیف دکتر احمد پاکتچی)/205/م