به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل، علامه طباطبایی، قدر مسلم محیی و مجدد حکمت در دوران معاصر به ویژه در شهر، حوره علمی و مکتب شیعی قم و معلم و مروج حکمت میباشد؛ ایشان از برجستگان حکمت اجتماعی اسلامی نیز بوده و بلکه برجستهترین چهرگان شالودهساز و شاخص آن میباشد؛ چنانکه میتوان از ایشان به عنوان حکیم محض و نظری و حکیم اجتماعی و معرفتشناسی یاد نمود.
فرضیه: نگاه، نظریه و نظام حکمت متعالی محض علامه طباطبایی ظرفیت بازتولید سیاسی و تأسیس نگاه، نظریه و نظام حکمت مدنی و سیاست متعالی را داراست.
پیش درآمد
در این قسمت سه نکته شایان ذکر است؛
1.در یک تقسیمبندی حکمت را میتوان به حکمت محض و حکمت مدنی دستهبندی کرد؛ در این نگاه، حکمت محض، معطوف به مدنیت و مبادی یا نبیاد حکمی آن بوده و شایسته است باشد؛ کما اینکه مدنیت و سیاست یا حکومت منعطف از حکمت و بُروز و برآمد عمومی و راهبردی آن بوده و بایسته است که باشد.
حکمت مدنی، اجتماعی و سیاسی و عملی و به اعتباری حکمت حکومت و بلکه حکومت حکمت، بُروز و برآمد حکمت محض بوده و اکمال آن است.
2. حکمت مدنی اعم از حکمت اجتماعی و حکمت سیاسی است.
3. حکمت سیاسی به نوبت خود فراگیر و فراهم آمده از: نخست حکمت نظری سیاسی یا حکمت سیاسی نظری و دوم حکمت عملی سیاسی یا حکمت سیاسی عملی میباشد.
درآمد
سیر و ساختار نمونه و روش بازتولید حکمت محض ـ حکمت مدنی، اجتماعی و سیاسی براساس سیر و ساختار بدایت حکمت علامه طباطبایی به ترتیب زیر ارائه میگردد:
الف. مبادی(راهبرد سیر و ساختار) حکمت محض و مدنی؛ اجتماعی و سیاسی متعالی
1. مقدمه بدایت حکمت و تحت عنوان پیشگفتار ترجمه شده است شامل تعریف حکمت، موضوع حکمت و غایت حکمت میباشد؛ علامه، حکمت را یک فن تلقی و تعبیر میسازند.
2. بدین سان بازتولید و کاربست سیاسی همین عنوان و عبارت یا گزاره میتواند بدین ترتیب باشد: «پیشگفتار: اول تعریف فن حکمت (فلسفه) سیاسی و دوم، موضوع(حکمت سیاسی) و سوم، غایت(هدف) آن (حکمت سیاسی)».
اول، تعریف فن حکمت محض و مدنی، اجتماعی و سیاسی
فلسفه مدنی، اجتماعی و سیاسی بحث از وجود مدنی، اجتماعی و سیاسی میکند و علمی است که از موجود مدنی، اجتماعی و سیاسی بماهو موجود مدنی، اجتمعی و سیاسی بحث میکند.
دوم، موضوع(مسائل) حکمت محض ـ مدنی
موضوع فلسفه سیاسی باید از عوارض ذاتی آن(پدیده و پدیدهشناسی سیاست و سیاسی) در فلسفه سیاسی بحث شود، همان موجود سیاسی بماهو موجود سیاسی است.
سوم، غایت (هدف) حکمت محض و مدنی
هدف فلسفه سیاسی شناخت موجودات سیاسی به طور کلی و امتیاز آنها از خرافه سیاسی(ظن و پندار یا تفلسف سیاسی) و چیزهایی که وجود حقیقی سیاسی(توهم و کذب یا دروغ و سوفیسم یا سفسطه و مغالطه سیاسی) ندارند، میباشد.
ب. مبانی سیر و ساختار راهبردی حکمت محض و مدنی، اجتماعی و سیاسی متعالی
1. شناسایی احوال مخصوص موجود سیاسی بماهو موجود سیاسی
2. علمی سیاسی که این مسؤولیت را بر عهده میگیرد، فلسفه (و حکمت) سیاسی است.
3. هدف از علم حکمت و فلسفه مدنی، اجتماعی و سیاسی: اول، امتیاز دادن و جدا کردن موجودات سیاسی حقیقی از غیر حقیقی مدنی، اجتماعی و سیاسی است؛ دوم، شناخت: یکی علل عالیه وجود سیاسی و دیگری، به خصوص علت نخستین سیاست که سلسله وجودات سیاسی به او ختم میگردد و سوم، همینطور شناخت اسماء و صفات علت نخستین(سیاسی، اسمای حسنای کمال، جمال و جلال خدایی ـ خدایگونگی سیاسی) میباشد همانند رحمت سیاسی، ربوبیت یا تربیت سیاسی، هادی و هدایت سیاسی، عالم و علم سیاسی، قادر و قدرت سیاسی، مقتدر و اقتدار سیاسی، عزیز و عزت سیاسی و ...
ج. مراحل دوازدهگانه سیر و ساختار راهبردی(ثبوتی ـ اثباتی) حکمت محض ـ مدنی
مرحله نخست:کلیات مباحث هستی سیاسی
مرحله دوم: تقسیم هستی سیاسی به خارجی و ذهنی
مرحله سوم: هستی سیاسی فینفسه و فیغیره
مرحله چهارم: مواد سهگانه ضرورت، امکان و امتناع سیاسی
مرحله پنجم: ماهیت سیاسی و احکام آن
مرحله هفتم: علت و معلول سیاسی
مرحله هشتم: تقسیم وجود سیاسی به کثیر سیاسی و واحد سیاسی
مرحله نهم: تقدم و تأخر ذاتی و زمانی سیاسی
مرحله دهم: قوه سیاسی و فعلیت سیاسی
مرحله یازدهم: علم و عالم و معلوم سیاسی
مرحله دوازدهم: الهیات سیاسی
برآمد
اول، نگاه، نظریه و نظام اعم از سیر و ساختار نهایه حکمت علامه نیز همان نگاه، نظریه و نظام اعم از سیر و ساختار بدایت حکمت میباشد؛ با این تفاوت که بدایت حکمت مبتدیتر و توصیفیتر بوده و حتی تا حدودی خلاصهتر میباشد؛ حال اینکه نهایت حکمت، عالیتر، تحلیلی و استدلالی و برهانیتر بوده و حتی تا حدودی تفصیلیتر میباشد.
به سان شرح مختصر منظومه سبزواری توسط شاگرد و شارح برجسته اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی یعنی علامه شهیر و شهید استاد مطهری نسبت به شرح مبسوط منظومه ایشان که سطح عالیتر و روش علمیتر و شیوه استدلالیتر یا فنیتری دارد.
دوم، بدین ترتیب و بدینسان هریک از اهم مقدمات و مراحل پیشگفته کتاب و در حقیقت نگاه، نظریه و نظام بدایت حکمت یا آغاز فلسفه محض تا نهایت حکمت یا انجام فلسفه محض علامه هم با همین نمونه پیش گفته و همچنین به همین روش ارائه شده در این مقاله، قابل کاربست و بازتولید در روزآمدسازی، نظریهپردازی حکمی سیاسی و بلکه در تولید و تأسیس حکمت و فلسفه مدنی، اجتماعی و سیاسی متعالی میباشند، در این صورت یکایک اشارت این مقاله نیازمند تفصیل و تبیین حداقل در حد متن اصلی بدایت حکمت علامه میباشند.
البته این غیر از روش تحلیل محتوایی و اخذ مفاهیم و قواعد و حتی نظریات حکمی و فلسفه محض و بهکارگیری و بهرهبرداری از آنها در تبیین مبانی حکمت و فلسفه سیاسی متعالی است.
بهسان اصل اصالت وجود سیاسی، اعتباریت ماهیت سیاسی، عروض عوارض سیاسی، تشکیک وجود یا هستی سیاسی و اشتراک هستی سیاسی و نیز هستی اشتدادی سیاسی و یا بهسان اصل وحدت و کثرت سیاسی یعنی اصل وحدت سیاسی در عین کثرت سیاسی و نیز کثرت سیاسی در عین وحدت سیاسی است.
سوم، الف. «حکمت اجتماعی متعالی» یعنی حکمت اجتماعی مدنی یا حکمت مدنی اجتماعی علامه نیز دارای این چنین ظرفیت بازتولید سیاسی البته به تناسب ظرافت خاص خود است.
ب.«حکمت قرآنی و روایی» علامه که حاوی حکمت اجتمعی بوده و در تفسیر کبیر المیزان مندرج است هم از چنین امکان و ظرفیت حکمی و مکتبی سیاسی متعالی برخوردار میباشد.
ج. «معرفتشناسی حکمی متعالی» علامه نیز این چنین ظرفیتی در باتولید و تأسیس معرفتشناسی حکمت سیاسی متعالی دارد.
د. «نگاه و نظریه استخدام متعالی» علامه هم از این امکان و ظرفیت بازتولید سیاسی و به ویژه حکمی سیاسی متعالی مستثنا نیست.
مقاله ظرفیت حکمت سیاسی متعالی؛ حکمت محض علامه طباطبایی (روش و نمونه ظرفیتیابی و بازتولید حکمی محض، مدنی؛ اجتماعی و سیاسی)؛ علیرضا صدرا (دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)/205/م