vasael.ir

کد خبر: ۵۹۸۱
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۲ - 13 August 2017
اقامه حکومت در عصر غیبت؛ آیت الله علم الهدی/ جلسه 41(96-95)

قاعده‌مند شدن بحث ولایت فقیه اوّل بار توسط ملا احمد نراقی صورت گرفت

وسائل- آیت الله علم الهدی در بررسی تحول نظرات فقها گفت: مرحله سوم مرحله‌ قاعده‌مندی بحث ولایت فقیه است و مرحوم ملا احمد فرزند ملا مهدی نراقی کسی است که اولین بار این بحث را قاعده‌مند کرد.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سید احمد علمالهدی، نماینده‌ی ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه شهر مقدس مشهد در چهل و یکمین جلسه‌ درس خارج فقه حکومتی که دوشنبه بیستم و هفتم دی‌ماه سال جاری در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد مقدس برگزار شد، در ادامه‌ تبیین بحث «جواز اقامه الحکم فی عصر الغیبه»، به بررسی نظرات فقهای عصر سوم پیرامون ولایت فقیه پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله علم الهدی در مورد اشکالی که درباره بعضی از علما مطرح شده است گفت: بعضی گفته‌اند هرچند برخی فقهاء در کتبشان به ولایت عامه استدلال نموده‌اند، لیکن در مقام عمل قائل به حسبه شده‌اند، این اشکال در خصوص علامه مجلسی رحمه الله و مرحوم میرزای قمی و سید حسین کشفی رحمه الله بوده است. چنانچه گفته شد، این حرف بسیار نادرست و ادعای باطلی است. وقتی می‌خواهیم نظر فقیهی را بررسی کنیم بایستی به کتب فقهی او و استدلالات وی مراجعه نماییم.

وی افزود: در رابطه با مرحوم میرزای قمی به عباراتی از ارشادنامه‌ ایشان استناد کرده اند البتّه استناد این مطالب به ارشادنامه دارای اشکال است و همچنین کتاب فقهی مرحوم میرزای قمی جامع الشتات بوده است و عبارات  ارشادنامه دلالت ندارد بر اینکه سلطنت سلاطین به عنوان محافظت دنیای مردم مشروعیّت دینی دارد. همچنین مکمّل بودن فقهاء و شاهان اتّفاقاً تبیین نظریه‌ ولایت فقیه است و ایشان در کتاب جامع الشتات مدیریت را از آن امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و در دوران غیبت ایشان با فقهاء دانسته و می‌گویند که فقها به واسطه‌ نصب امام تمام اختیارات ایشان را دارند.

امام جمعه مشهد گفت: در مورد مرحوم سید کشفی هم آقای حائری عبارتی از کتاب تحفة الملوک ایشان را نقل کرده و مدّعی اعتقاد ایشان به جدایی عرفیات و شرعیات شده است در حالی که در این عبارت به این که هر دو رکن بایستی در یک فرد (علماء) جمع شود تصریح شده است، لکن چون سلاطین با علماء معارضه نمودند، لذا علماء دست از رکن سیفی برداشتند و به قلم پرداختند.

 

خلاصه درس حاضر

آیت الله علم الهدی در بررسی تحول نظرات فقها گفت: مرحله سوم مرحله‌ قاعده‌مندی بحث ولایت فقیه است و مرحوم ملا احمد فرزند ملا مهدی نراقی کسی است که اولین بار این بحث را قاعده‌مند کرد.

وی افزود: مسأله‌ تحوّل ولایت فقیه در مرحله‌ سوم از زمان روی کار آمدن قاجاریه بوده است که آن اقتدار روحانیت شیعه که در زمان صفویه بود، کم شده بود. بعد از روی کار آمدن رضاخان و با جنایات او، جریان روحانیّت از دستگاه حکومت دور شدند و این دوری و تهذیب روحانیّت موجب تحوّل در روحانیّت و نیز نزدیک‌تر شدن ایشان با مردم شد و روحانیت به اقتدار برگشت و این باعث شد که آقایان در مسأله‌ ولایت فقیه دقّت بیشتری کنند. فکر تشکیل حکومت برای فقهاء همیشه برای همه‌ فقهاء بوده است، لیکن زمینه‌ اجرایی آن را پیدا نمی‌کردند و موفّق نمی‌شدند.

امام جمعه مشهد گفت: در بیان انگیزه‌‌ مرحوم ملا احمد نراقی باید بگوییم که انگیزه‌ی اول این بوده که فقهاء در بسیاری از ابواب فقهی، امور را ارجاع به ولی فقیه داده‌اند، در حالی که سزاوار بود ایشان ابتدائاً روی اصل ولایت فقیه بحث کنند و بعد از اثبات آن، مسائل مختلف را به آن ارجاع دهند.

 وی ادامه داد: انگیزه‌ دوم ایشان این بوده است که می‌دیدند در جامعه ولایت فقیه مسأله‌ منقّحی نبود تا مردم بتوانند فقیه جامع الشرایط را شناخته و به او مراجعه کنند، لذا این باعث شده بود که هر عمامه به سری در امور شرعی مردم تصرّف نامشروع نماید. به همین دلیل بعد از ایشان مسأله‌ مرجعیّت به وجود آمد و مردم آگاه شدند که تصرّف افراد را به صِرف این که عمامه‌ای داشته باشد نپذیرند.

 آیت الله علم الهدی افزود: ایشان برای بحث ولایت فقیه ابتدائاً تمامی روایات مربوط به بحث را جمع‌آوری و نقل نموده و سپس از مجموعه‌ این روایات، مسأله‌ ولایت فقیه را استخراج نموده به آن می‌پردازند. البتَه روش ایشان این است که روایات را از نظر سند و دلالت بحث نمی‌کنند و بعد از نقل تمامی روایات می‌فرمایند که میان این همه روایت اگر در اسناد بعضی روایات هم ضعفی باشد، آن ضعف با کثرت روایات هم‌مضمون دیگر و نیز عمل اصحاب –که اصل ولایت فقیه را پذیرفتند- جبران می‌شود.

 

مقدّمه

بررسی تحوّل نظرات فقهاء مرحله‌ دوم تمام شد و به مرحله‌ سوم رسیدیم. بایستی توجّه داشت که این تتبّعی که می‌کنیم در نظرات مشهورین است؛ این نبوده که هیچکس قائل به ولایت حسبه نبوده، لیکن نظرات مشهورین یا اعاظم آن دوره‌ها ولایت مطلقه بوده است؛ مثلاً کسی در عِدل مرحوم وحید بهبهانی نبوده که قائل به ولایت حسبه باشد.

 

تتبّع آراء فقهاء مرحله‌ سوم

مرحله‌ سوم، مرحله‌ قاعده‌مندی بحث ولایت فقیه است. تا قبل از این مرحله، بحث ولایت فقیه در ضمن سایر مباحث فقهی مطرح می‌شد، لیکن در این مرحله که از زمان مرحوم نراقی شروع می‌شود، نظریه‌ ولایت فقیه قاعده‌مند شده و بابی مستقل برای ولایت فقیه باز می‌شود؛ نیز این مسأله جزء قواعد شده و تبدیل به یک اصل می‌شود و ولایت فقیه یک اصل قطعی و حقیقت ثابت شده است که در جزئیات آن اختلاف است.

کسی که اولین بار این بحث را قاعده‌مند کرد، مرحوم ملا احمد فرزند ملا مهدی نراقی رحمهما الله است.

ایشان در کتاب «عوائد الایام» که در فقه نوشته‌اند، یک فصل آن، یعنی عائده‌ 54 را مخصوصاً برای ولایت فقیه نوشته و مستقلّ از احکام دیگر فقهی به آن پرداخته‌اند. بسیاری از فقهاء قبل و بعد از ایشان –حتّی کسانی مانند حضرت امام خمینی رحمه الله- ضمن ابواب فقهی دیگر بحث ولایت فقیه را مطرح کردند، لیکن ایشان مستقلاً در این باب بحث کردند.

 

چرایی مستقل شدن نظریه‌ ولایت فقیه

جریانات و حوادث سیاسی در توجّه علماء به ابواب فقهی تأثیر داشته است. مسأله‌ ولایت فقیه نیز از مسائلی بوده که ارتباط مستقیمی به مسائل سیاسی جامعه‌ شیعی داشته و به مرور تاریخ و تحوّلات سیاسی باعث می‌شد که این بحث بیشتر مورد توجّه قرار گیرد.

مسأله‌ تحوّل ولایت فقیه در مرحله‌ سوم از زمان روی کار آمدن قاجاریه بوده است که آن اقتدار روحانیت شیعه که در زمان صفویه بود، کم شده بود.

بعد از سقوط صفویه توسط افاغنه و بعد از افاغنه، کسانی روی کار آمدند که اعتقاد قوی و صحیحی نداشتند. بعد از افاغنه که نادرشاه حکومت تشکیل داد، آدم متدیّنی نبوده و بیشتر ناسیونالیست بود؛ بعد از او هم کریم خان زند عنصری مردمی و ملّی بود که هرچند از نادرشاه تدیّن بیشتری داشته، ولی آدمی نبوده که با علماء ارتباطی قوی همانند دوران صفویه بگیرد.

بعد از زندیه که محبوبیّت زیادی در میان مردم داشتند، حکومت به دست قاجاریه افتاد که با سفّاکی‌های زیاد مانند کور کردن شصت هزار نفر، مورد نفرت عمومی مردم قرار گرفتند. مشهور است که آغا محمد خان قاجار به خاطر کینه‌ای که از کریم خان -که او را خواجه کرده بود- داشت، آن انتقام سخت را از زندیه گرفت.

خونریزی‌ها و سفّاکی‌های قاجاریه، باعث ایجاد نفرت در میان مردم شد و ایشان برای جبران این منفوریّت به سمت علماء آمدند تا با ژست تدیّن، آن نفرت عمومی را از بین ببرند. اتّفاقاً این ترفند مؤثّر هم واقع شد و سلاطین قاجار در عین این که افرادی بی‌لیاقت و جنایتکار بودند، محبوبیّتی نسبی به دست آوردند.

بعد از روی کار آمدن رضاخان و با جنایات او، جریان روحانیّت از دستگاه حکومت دور شدند و این دوری و تهذیب روحانیّت موجب تحوّل در روحانیّت و نیز نزدیک‌تر شدن ایشان با مردم شد.

حوزه‌های علمیه‌ قبل از شهریور 1320 با حوزه‌های علمیه‌ بعد از شهریور 1320 کلا متفاوت شدند؛ قبل از روی کار آمدن رضاخان، عموم روحانیون از جانب مردم مطعون بودند و افراد فاضل و پاکدامن کم بودند و اگر بودند هم در میان مردم شناخته‌شده نبودند.

بهرحال در دوران قاجاریه روحانیت به اقتدار برگشت و این باعث شد که آقایان در مسأله‌ ولایت فقیه دقّت بیشتری کنند.

آرمان ولایت فقیه همیشه بوده است و این فکر تشکیل حکومت برای فقهاء همیشه برای همه‌ فقهاء (غیر از اخباریین) بوده است، لیکن ایشان زمینه‌ اجرایی آن را پیدا نمی‌کردند و موفّق نمی‌شدند.

در بیان انگیزه‌‌ مرحوم ملا احمد نراقی که این تحوّل را انجام دادند می‌شود گفت که[1]: انگیزه‌ی اول این بوده که فقهاء در بسیاری از ابواب فقهی، امور را ارجاع به ولی فقیه داده‌اند، در حالی که سزاوار بود ایشان ابتدائاً روی اصل ولایت فقیه بحث کنند و بعد از اثبات آن، مسائل مختلف را به آن ارجاع دهند.

انگیزه‌ی دوم هم این بوده است که می‌دیدند در جامعه، هر طلبه‌ای که در بعضی مسائل صاحب‌نظر است، به سبب نفوذ اجتماعی که پیدا کرده است در مسائل مختلف مالی مردم و وجوهات شرعی تصرّف می‌کند که البتّه ممکن است بعضی زد و بندها را هم با دستگاه حکومتی انجام داده باشد. این به خاطر این بود که ولایت فقیه مسأله‌ منقّحی نبود تا مردم بتوانند فقیه جامع الشرایط را شناخته و به او مراجعه کنند، لذا این باعث شده بود که هر عمامه به سری در امور شرعی مردم تصرّف نامشروع نماید.

به همین خاطر بعد از ایشان مسأله‌ مرجعیّت به وجود آمد و مردم آگاه شدند که تصرّف افراد را به صِرف این که عمامه‌ای داشته باشد نپذیرند. این روال تا به امروز هم ادامه دارد و اکنون هرکس که بخواهد تصرّف و دخالتی در این امور بنماید، بایستی از مراجع اجازه داشته باشد.

ایشان برای بحث ولایت فقیه ابتدائاً تمامی روایات مربوط به بحث را جمع‌آوری و نقل نموده و سپس از مجموعه‌ این روایات، مسأله‌ ولایت فقیه را استخراج نموده و مستقلّ از این که مربوط به کدام ابواب فقهی هستند، به آن می‌پردازند. البتَه روش ایشان این است که به خود روایات کاری ندارند و از نظر سند و دلالت بحث نمی‌کنند و بعد از نقل تمامی روایات می‌فرمایند که میان این همه روایت اگر در اسناد بعضی روایات هم ضعفی باشد، آن ضعف با کثرت روایات هم‌مضمون دیگر و نیز عمل اصحاب –که اصل ولایت فقیه را پذیرفتند- جبران می‌شود. نیز درباره‌ دلالت این روایات هم می‌فرمایند بر فرض این که در دلالت بعضی از این روایات خدشه‌ای باشد، در مفهوم مجموع این روایات نمی‌شود خدشه‌ای وارد کرد.


[1] . ایشان انگیز‌ه‌شان را چنین می‌فرمایند: فإنّی قد رأیت المصنّفین یحیلون کثیرا من الأمور إلى الحاکم فی زمن الغیبة و یولّونه فیها، و لا یذکرون علیه دلیلا، و رأیت بعضهم یذکرون أدلة غیر تامّة، و مع ذلک کان ذلک أمرا مهمّا غیر منضبط فی مورد خاص.و کذا نرى کثیرا من غیر المحتاطین من أفاضل العصر و طلّاب الزمان إذا وجدوا فی أنفسهم قوّة الترجیح و الاقتدار على التفریع، یجلسون مجلس الحکومة و یتولّون أمور الرعیة، فیفتون لهم فی مسائل الحلال و الحرام، و یحکمون بأحکام لم یثبت لهم وجوب القبول عنهم، کثبوت الهلال و نحوه، و یجلسون مجلس القضاء و المرافعات، و یجرون الحدود و التعزیرات، و یتصرّفون فی أموال الیتامى و المجانین و السفهاء و الغیّاب، و یتولّون أنکحتهم، و یعزلون الأوصیاء، و ینصبون القوّام، و یقسّمون الأخماس، و یتصرّفون فی المال المجهول مالکه، و یؤجرون الأوقاف العامة، إلى غیر ذلک من لوازم الرئاسة الکبرى.و نراهم لیس بیدهم فیما یفعلون دلیل، و لم یهتدوا فی أعمالهم إلى سبیل، بل اکتفوا بما رأوا و سمعوا من العلماء الأطیاب، فیفعلون تقلیدا بلا اطّلاع لهم على محطّ فتاویهم، فیهلکون و یهلکون، أ أذن اللّه لهم أم على اللّه یفترون؟!.فرأیت أن أذکر فی هذه العائدة الجلیلة وظیفة الفقهاء، و ما فیه ولایتهم، و من علیه ولایتهم على سبیل الأصل و الکلّیّة. عوائد الأیام فی بیان قواعد الأحکام، ص: 530

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶