vasael.ir

کد خبر: ۵۹۱۱
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۸ - 18 September 2017
معرفی کتاب؛

اسطوره های صهیونیستی سینما

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- میزان تأثیرگذاری سینما این امکان را ایجاد کرده است تا جهان غرب همه ی همّت خود را مصروف به خدمت گرفتن آن در جهت منافع یهودیّت صهیونیستی کند .کتاب اسطوره های صهیونیستی سینما از معدود کتب منتشره ای است که سعی در شناسایی همه ی نشانه ها و نمادهایی دارد که سینمای غرب با وام گرفتن از معتقدات، باورها، تعصّب ها، اهداف و خطّ مشی یهود و صهیونیسم آنها را در آثار سینمایی به تصویر کشیده است.


به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «اسطوره های صهیونیستی سینما» به قلم محمدحسین فرج نژاد، در سال 1388، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
«اسطوره های صهیونیستی در سینما» عنوان اثری است که سعی در شناسایی همه ی نشانه ها و نمادهایی دارد که سینمای غرب با وام گرفتن از معتقدات، باورها، تعصّب ها، اهداف و خطّ مشی یهود و صهیونیسم آنها را در آثار سینمایی به تصویر کشیده است .میدان و میزان تأثیرگذاری سینما و رسانه های سمعی و بصری جمعی و به ویژه بیان غیرمستقیم، امّا نافذ آن این امکان را ایجاد کرده است تا دست اندرکاران وامدار سینمای غرب همه ی همّت خود را مصروف به خدمت گرفتن آن در جهت منافع یهودیّت صهیونیستی کنند . فیلم های یاد شده در این کتاب در بر گیرنده ی تمامی آثار ارائه شده طیّ بیش از یک صد سال فعّالیت سینمایی نیست، بلکه بیان مصادیق و نمونه هایی است که امکان بررسی و تحلیل دقیق تر و دیگرگون را برای علاقه مندان مطالعات فرهنگی فراهم می آورد.
نگارنده در پیش گفتار کتابش می نویسد: با اندکی تأمّل در تاریخ و فلسفه ی هنر، همراهی هنر و اندیشه هویداست. به راستی هیچ اثر هنری را نمی توان از اندیشه ای خاص، خالی دانست؛ از طرفی دقّت در مکاتب مسلّط بر جهان غرب و تفکّر در سیاست های فرهنگی و هنری حاکم بر جهان معاصر، ما را به تأمّلی افزون درباره ی محصولات فرهنگی و هنری آن فرا می خواند. از طرف دیگر نفوذ شرکت های بزرگ صهیونیستی و اندیشه های دنیوی آنها بر سینما، هر مخاطب و منتقد فهیمی را به بازشناسی بن مایه ها و اساطیر و غایات آثار سینمای غرب فرا می خواند. امّا متأسّفانه کمبود منابع محقّقانه در این باره احساس می شود، این مختصر تلاشی است در بررسی برخی وجوه محتوایی سینما. امید که محقّقان و مخاطبان ارجمند، نویسنده را از نقدها و نظرات خود بی بهره نگذارند .این نوشتار، ابتدا به بررسی معنای اسطوره پرداخته و پس از طرح سؤالاتی بنیادین درباره ی تعاریف مرسوم و مفهوم آنها، به اصطلاحات گوناگون اسطوره اشاره و سعی کرده است تا به معنای لغوی و بار فرهنگی این واژه در فرهنگ ها و زمان های گوناگون نیز توجّه لازم را داشته باشد .


اسطوره، در برخی شرایط به معنای داستان های نیمه حقیقی ـ نیمه افسانه ای، در بعضی دوره ها، به معنای داستان های تخیّلی الگوپرداز و در برخی دیگر، به معنای داستان های دروغین و هدف مند است. در این بررسی به اندیشه های عالمان مسلمان نیز توجّه کرده ایم. در بخش دیگری، اسطوره در گذر تاریخ، نیز در هشت دوره، با روش جدیدی تقسیم بندی و در هر مرحله، ویژگی ها و دلایل تمایز آن مرحله بیان شده است .در بخش بعدی، کوتاه و گذرا، دلایلی برای یهودی ـ صهیونیستی بودن هالیوود آورده ایم. در این باره در آثار دیگران به تفصیل بررسی هایی صورت گرفته است. از این رو، به بیان چند منبع مکتوب و دیجیتال در پانوشت اکتفا نموده ایم. تنها برای نمونه، از مهم ترین کارگردانان و تولیدکنندگان و شرکت های رسانه ای یهودی ـ صهیونیستی هالیوود نام برده ایم و اشاره ای کوتاه به نفوذ مسیحیان صهیونیست در صنعت سینما و رسانه ی جهانی داشته ایم .در بخش دیگر، به چگونگی، چرایی و هدف های سینمای غرب و نحوه ی بهره گیری آنها از اساطیر گوناگون، تعامل سینما و اسطوره و نیز مشترکات اسطوره و سینما توجّه کرده ایم. در بخش بعدی، شیوه ی نهادینه شدن فیلم نامه نویسی اسطوره ای در هالیوود، با توجّه به کتاب پرتیراژ سفر نویسنده، مورد بررسی قرار گرفته است .در بخش دیگر، اساطیر صهیونیستی سینما را بررسی و به فیلم هایی اشاره کرده ایم که از اسطوره ها الهام گرفته اند. در این بخش درصدد استقرای تمام فیلم هایی که بر اساس اسطوره ها ساخته شده اند، نبوده ایم، زیرا کار ساده ای نیست؛ اگرچه گاهی نقدهایی کوتاه درباره ی آنها آورده ایم. در اینجا بر پایه ی سخنان و نوشته های سران صهیونیست و یهودی و عوامل و درون مایه ی فیلم ها، اساطیر طرح شده را بررسی کرده ایم.
شایان ذکر است اسطوره های سینمای صهیونیسم، بیش از موارد ذکر شده است و امیداوریم که در آینده موارد دیگر را نیز بررسی نماییم .
نکته ی مهم این است که بخش های گوناگون این نوشتار را باید پیوسته دید، زیرا نگاه جزیی و جدا جدا، ذهن مخاطب را آشفته می سازد؛ برای نمونه، در چندین جا درباره ی آثاری چون ارباب حلقه ها یا ماتریکس یا هری پاتر سخن گفته ایم. در نگاه جزیی شاید در بخشی، دلیل انتساب فلان صحنه ی فیلم به اسطوره ای خاص، قابل تأمّل باشد، ولی با دیدن دیگر زنجیره های به هم پیوسته، این ابهام رفع خواهد شد و شواهد، همدیگر را کامل خواهند کرد. کوتاه سخن آنکه، به دلیل تازگی برخی از بحث های بیان شده، مطالب باید با تأمّل مرور شود تا جایگاه نقدهای احتمالی این نوشتار، دقیق تر گردند.
ضروری است به این نکته هم اشاره شود که سینما ، طیفی پر تنوّع از مخاطبان را دارد که هر کدام به فراخور میزان دقّت و علمشان، برخی از این اسطوره سازی ها را درک می کنند و تأثیر لازم را می پذیرند. به طور قطع همه ی مخاطبان، تمام محتوای فیلم ها را درک نمی کنند، امّا تکرار بُن مایه ها و اساطیر صهیونیستی در فیلم های مختلف، باعث جا افتادن آنها در ناخودآگاه ضمیر آنان می گردد و نوعی همسویی انفاس انسانی با برنامه های صهیونیسم را به وجود می آورد و مقاومت مخاطبان را کم می کند. علاوه بر آن، قوّت اسطوره پردازی های سینمایی و هنری، باعث قوّت قلب و افزایش انگیزه ی همراهان صهیون نیز خواهد بود .

بخش اوّل:اسطوره
نگارنده در اصطلاح شناسی اسطوره می نویسد: از دیرباز تاکنون، دانشمندان گوناگون، از منظر مکتب و زاویه ی دید خود، تعریف های بسیاری از اسطوره داشته اند که بررسی همه ی این گفته ها ممکن نیست، ولی در دسته بندی کلّی، تعریف ها را به دو گروه می توان تقسیم کرد .برخی دانشمندان، اسطوره را داستانی رمزی دانسته اند که در حقیقت، ریشه دارد و الگوپرداز، فرهنگ ساز و تکرارپذیر است. اینان اسطوره را اصول اوّلیه ی مذهب اسرار و نوعی عرفان دانسته و با تأویل آن، جایگاه ویژه ای برایش در نظر گرفته اند .برخی دیگر از اندیشمندان، اسطوره را افسانه پردازی، خرافه گویی و پنداربافی می دانند که وسیله ی بیان رمزی باورها و هدف هاست و از همین رو با هدف های خوب و بد ساخته شده و برای حکمت آموزی یا بهره کشی از انسان، به کار می رود. به نظر گروه پیشین، اینان از شأن اسطوره کاسته و آن را به افسانه تقلیل داده اند .از طرفداران نظر اوّل در میان غربیان، به میرچا الیاده، ژیلبر دوران، دنی دو روژمون و کارل گوستاو یونگ می توان اشاره کرد و از پیروان نظر دوم از پل والری می توان نام برد.
شاید رولان بارت را هم بتوان در این گروه جای داد که در اثر ارزشمندش، «اساطیر»، از برخی دروغ های اسطوره شده، نقاب برداشته و با افشای اسطوره های پنهانِ جوامع، دست رسانه ها را در اسطوره پردازی ها رو کرده است .حتّی روژه گارودی، نویسنده ی کتاب تاریخ یک ارتداد، اسطوره های بنیان گذار سیاست اسرائیل را نیز می توان از این گروه به شمار آورد .البتّه به نظر می رسد، نظر جامعی هم می تواند وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر، مطلق ننگریم و نکوشیم اسطوره را به یکی از معانی تقلیل دهیم، بلکه با توجّه به چند معنایی بودن این واژه و در تعامل با فرهنگ های گوناگون، باید آن را واژه ای مشترک بدانیم.


برخی، اسطوره ها را نیمه تاریخی، ریشه دار، تأویل پذیر، الگو و راهبر و برخی دیگر، آن را خرافه و سخن دروغ می دانند. برای نمونه، شخصیّت هایی واقعی که در دلاوری و جوانمردی، به اسطوره ی ملّت خویش بدل شده اند، از نوع اوّل هستند و جعل تاریخ و انگاره پردازی های صهیونیستی ـ مانند مالکیّت ذاتی یهود بر «فلسطین» و هولوکاست ـ از نوع نگاه دومِ به اسطوره است. در میان این دو گونه اسطوره نیز طیف های گوناگونی از معنای اسطوره، براساس صحّت تاریخی و دروغ های وارد شده، به وجود می آید.
میرچا الیاده که از مهم ترین دانشمندان گروه اوّل به شمار می رود، برای رسیدن به نظر خود، تعریف های گوناگونی از اسطوره در سیر تاریخ را گرد آورده که برای روشن تر شدن بحث ما سودمند است .بر اساس باور وی، در جامعه های ابتدایی، اسطوره را تنها منبع معتبر الهام واقعیّت و نشان دهنده ی حقیقت مطلق می دانستند. الهامی ورای انسانی که در طلوع زمان بزرگ و در زمان مقدّس سرآغاز، روی داده است. از نظر اینان، اسطوره، واقعی، مقدّس و فرهنگ ساز، الگوپرور، تکرارپذیر و توجیهی برای کردارهای آدمی است. در قرن نوزدهم، به هر آنچه با واقعیّت تضاد داشت، اسطوره می گفتند؛ زیرا مسیحیان معتقد، هر آنچه را با کتاب مقدّسشان قابل توجیه نمی دیدند، افسانه می پنداشتند. گروهی، اسطوره را بازگوکننده ی ناممکن ها می دانستند که امروزه این تعریف، رنگ باخته است. گروهی نیز اسطوره را شیوه ی اندیشه ای متفاوت با روش اندیشه ورزی ما می دانند که نباید آن را کج راهه و ناپسند شمرد.
سرانجام نیز، میرچا الیاده این تعریف را می پذیرد که :اسطوره، مهم ترین شکل اندیشه ی گروهی است. از این رو، تاریخ عمومیِ اندیشه، جایگاه ویژه ای دارد و چون تفکّر جمعی همه جا هست، پس هنوز هم، گونه ای رفتار اسطوره ای در جهان نو باقی است؛ مانند بهره مندی از پرچم. تنها چیزی که فرق کرده، جلوه ها و بنیادهای ایدئولوژیک اسطوره هاست. امروز اندیشه ی فردی و فردگرایی، نیرومند تر از پیش است. اسطوره ها مانند گونه ای از رفتار انسانی و هم زمان به مثابه عنصری از تمدّن، در سطح فردی دیده می شوند و در خیال بافی ها و رؤیاها و اشتیاق های انسان به نمایش در می آیند. هرگز اسطوره و نمادهایش به طور کامل ناپدید نمی شوند و تنها، نشانه های خود را عوض می کنند. اسطوره، شیوه ی معیّنی از بودن در جهان است و آفرینش کودکانه و گمراهانه ی انسان ابتدایی نیست، بلکه بیان شیوه ی وجود داشتن در جهان است و تنها انگاره ای فراگیر نیست.
میرچا الیاده همچنین بر این باور است که :اسطوره های جهان نوین مدّت هاست که به لباس مسیحیّت درآمده اند؛ یعنی مسیحیّت از آغاز گسترش قلمروی خود، با اساطیر رومی ـ یونانی آمیخته شده است. الیاده می افزاید :جهان نوین غرب گسستگی ژرفی با مسیحیّت پیدا کرده است و در بحران به سر می برد و در تلاش است اسطوره های نوینی بیابد تا بتواند از منابع روحی تازه ای سیراب شود. اساطیر دنیای نو به دلیل فرآیند پیچیده و طولانی سکولار شدن (دنیوی و عرفی شدن)، به راحتی قابل شناسایی نیستند. برای نمونه، هم دردی انسان و طبیعت که در جهان قدیم به صورت جادویی بود، اکنون جای خود را به احساس زیبایی شناختی و عاطفی داده و ستایش، ورزش، بهداشت و محیط زیست جایگزین آن شده است.


او همچنین می افزاید :مسیحیّت و یهودیّت هم که دین هستند و دین نوعی بودنِ خاص و هستی شناسی معیّن است و از طرف دیگر اسطوره هم نمایه ی شیوه ی معیّنی از بودن است، پس مسیحیّت و یهودیّت ناگزیرند، دست کم رویکردی اسطوره ای داشته باشند. رویکرد نسبت به زمان عبادی و رد کردن زمان نامقدّس و بازگشت ادواری به زمان بزرگ و سرآغاز. برای نمونه یک مسیحی با شرکت در جشن یادبود مراسم تصلیب مسیح، تنها حادثه ای را یادآوری نمی کند، بلکه از نو به رازی تحقّق می بخشد و انگار عیسی(ع) در برابر او تصلیب می شود و رستاخیز می کند .میرچا الیاده بر این باور است که:
حتّی در زمان کنونی که از مسیحیّت تنها نامی مانده است، باز هم به طور کامل اسطوره ها کنار نرفته اند، زیرا قوام رفتار اسطوره ای به سرمشق و تکرار و گسستن از زمان نامقدّس و پیوستن به زمان آفرینش جهان است و دست کم دو عنصر الگوپذیری و تکرارشوندگی، با هرگونه شرایط انسانی سازگارند.
همچنین او بر این باور است که :پس از مسیحیّت، نظام آموزشی همان کارکرد اسطوره در جوامع باستان را دارد، زیرا:
1. در نظام آموزشی مدرن، الگوهایی به ویژه از یونان و روم باستان به افراد ارائه می شود و شخصیّت هایی تاریخ زدا و ازلی و نیک سرشت معرّفی می شوند
2.  نظام آموزشی جدید همچون اسطوره های باستان، نشان دهنده ی آن دسته از سنّت ها و هنجارهایی است که نباید به آنها تجاوز شود. این هنجارهای اسطوره ای دنیای نو، عبارتند از: سکولاریسم، اومانیسم، لیبرالیسم، فمینیسم، ناسیونالیسم و...
3.  بر تکرارپذیری شخصیّت های جهان باستان، در این نظام آموزشی، همچون اسطوره های دنیای قدیم تأکید شده است .در جهان کنونی، از نفوذ و اقتدار تعلیم و تربیت رسمی کاسته شده است و انسان پس از مدرنیته، از اسطوره هایی پراکنده، ولی پرتوان اثر می پذیرد و الگوهای بسیاری برای تقلید در اختیار دارد. هر چند دگرگونی هایی، در معنای اسطوره پیش آمده است، ولی آرمان سازی و الگودهی به یاری قهرمانان تخیّلی، شخصیّت های داستان های پرماجرا، ستارگان سینما، موسیقی، خشونت، سکس، فوتبال، مانکن ها و... در شکل گیری شخصیّت نوجوانان اروپایی، آمریکایی و آسیایی تأثیر به سزایی دارد.
نگارنده در ادامه و درباره اسطوره در نظر اندیشمندان مسلمان می نویسد: برای مقایسه ی تطبیقی و فهم بهتر اسطوره و بهره ای که از حقّانیت می برد و نیز دست یابی به معیارهای واقعی برای نقد آسان تر اسطوره های باستانی، مدرن، پست مدرن و صهیونیستی، باید به نظر برخی اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی در این زمینه اشاره شود .در حکمت صدرالدّین شیرازی، خدای یکتا، آفریننده ی جهان است و فرشتگان با اجازه ی وی در برخی مراحل، واسطه های فیض او هستند. حکمت صدرایی، اندیشه ی دئیسم را نمی پذیرد که خداوند، جهان را آفریده و کناری نشسته باشد و جهان خود به خود بچرخد. در بینش توحیدی، خدایگان و الهه ها جایگاهی ندارند. تنها پروردگار یکتا، خدای متعال است. همچنین، در اندیشه ی عقلانی اسلام، امکان نیل به یقین و تحقّق یقین، قطعی است و هست بودن وجود نیز یقینی است. در اندیشه ی صدرایی، ذات حق، وجود اصیل و جهان امکان، نماد حقیقی ذات باری است، نه وصفی و اعتباری؛ یعنی همه ی ذرّات هستی را در تمام حالت ها، نشانه ی جمال یا جلال حق می داند.
باور حکمت صدرایی، ما را به این سمت رهنمون می کند که دانش پوزیتیویستی، مادّی و اومانیستی، از حق، بهره ای اندک برده اند و همچنین، اسطوره های جهان باستان، التقاطی و شرک آمیز ند و شبه اسطوره های عصر مدرن، لیبرال، سکولار و علم زده اند. اسطوره های دوران پست مدرن نیز اومانیستی، یهودی زده، صهیونیستی، پر از اباحه گری و شکّاکیت پیچیده و سودمحور هستند .بر خلاف نظر برخی اسطوره شناسان غربی و غرب زده، اسطوره، قالب حقیقت نیست، بلکه تقلّب آن است و رواج تقلّب تا زمانی دوام دارد که از حقیقت آن یادی در اذهان باشد .پس التقاط، شرک و خودپرستی نهفته در اساطیر، با حقایق عجین هستند. از این رو، شناخت آنها دشوار است. البتّه بیشتر این نوشته ها در حکمت مشایی، عرفانی و اشراقی دانشمندان مسلمان آمده است، ولی به دلیل اینکه امروزه حکمت صدرایی دامنه ی نفوذ بیشتری در تفکّر اسلامی دارد، در این اثر بیشتر به آن تأکید شده است.

بخش دوم: صهیونیسم و رسانه ها
نگارنده در قسمتی از این بخش می نویسد: اسطوره پردازی سینمایی، صهیونیست ها را به هدف هایشان نزدیک کرده است. به گونه ای که آنها سینما را ساحل نجات خود و مهم ترین وسیله برای حفظ حافظه ی تاریخی یهودیان و گسترش ارزش های مادّی می دانند و برای پشتیبانی و هدایت یاران پراکنده اشان در دیگر کشورها، ابزاری نیرومندتر از سینما نیافته اند. با توجّه به یک¬پارچگی نظام تبلیغاتی غرب، درمی یابیم فیلم¬های سینمایی، بر اساس رمان ها و اسطوره هایی ساخته می¬شوند که مردم به آنها توجّه دارند و همگان اسطوره ها را چون وحی، جاودانه می پندارند .یکی از ویژگی های اسطوره، رازآمیز بودن آن است که بر جذّابیت فیلم سینمایی می¬افزاید و بهره¬گیری از ابهام¬های عمدی، در جای جای فیلم نامه، به دل پذیری و زیبایی این فیلم ها کمک می کند. از این رو اساطیر، برای فیلم¬نامه¬نویسان و کارگردانان و داستان نویسان، جایگاه ویژه ای دارند و آنها به آسانی می توانند از آنها برای خلق آثار نو، سود جویند. با توجّه به ویژگی صهیونیست¬ها که جعل و کتمان تاریخ و فریب انسان است، می توان دلیل دیگر استقبال آنان از اسطوره ها را یافت. با بحث هایی درباره ی اسطوره ها، حقیقت به حاشیه رانده می شود و با تغییر دغدغه های مردم، جایی برای حقایق و دانش های سودمند، نمی ماند و شیّادان از آب های گل¬آلود، برای صید غافلان و دورماندگان از حقیقت بهره می برند.
نگارنده در ادامه و درباره فرمول نوشتن فیلم نامه ی اسطوره ای در هالیوود می نویسد: تولید فیلم های اسطوره ای در هالیوود جایگاه ویژه¬ای دارد، به¬گونه¬ای که تازگی، کتابی به نام «سفر نویسنده» در آمریکا منتشر شده است که بیش از بیست میلیون نسخه ی آن فروخته شده و خواندنش برای تمام کارگردانان و تهیّه کنندگان هالیوودی ضروری است. این کتاب، روش فیلم نامه نویسی با اسطوره را آموزش می دهد. نویسنده از سبک جوزف کمبل، اسطوره شناس ساده نویس آمریکایی، سود جسته است؛ به این معنا که می توان بر اساس سبک دیگر اسطوره شناسان نیز چنین آثاری را پدید آورد. گفتنی است در این کتاب، اندیشه ی «هنر برای هنر» و «هنر برای سرگرمی» رد شده است. نویسنده درباره ی کتابش چنین نوشته است :در این کتاب دو سفر داریم: یکی سفرِ قهرمان ماجرا تا یافتن اکسیر حیات بخش و دیگری سفر و سلوک نویسنده ی فیلم نامه که در مسیر نوشتن، پیمان سلحشوری دارد که اکسیر حقیقت را کشف کند و آن را تبلیغ کند و پاس بدارد.
البتّه قطعاً در فضای هالیوود، حقیقت به نفع سردمداران آن رقم می خورد و در هر صورت تمام آثار هالیوودی متّکی بر این الگو، به سمت ایده ها و منافعِ زرسالاران حاکم، جهت دار می شوند .این کتاب شامل دو دفتر است :دفتر اوّل، نقشه ی سفر و تبیین عوامل مهمّ یک اسطوره که شامل این بخش هاست: ـ راهنمایی های عملی
ـ صورت های مثالی یا کهن الگوها
ـ قهرمان، مهم ترین بخشی است که امکان اسطوره پردازی را می دهد
ـ استاد یا پیرِ راهنما که ممکن است زن یا مرد باشد، در موقعیّت های حسّاس، قهرمان را به شکلی روشن یا مبهم راهنمایی می کند؛ در فیلم هایی چون سه گانه ی ارباب حلقه ها و هری پاتر و جنگ ستارگان، این ساختار آشکار است.
ـ نگهبان آستانه، هنگام به خطر افتادن قهرمان، به شکل هایی چون سگ سه سر یا اژدها ظاهر می شود و از گنج نگه داری می کند
ـ منادی یا پیک که پیام آور است. در این حالت ممکن است دو نقش در یک نفر جمع شود. برای نمونه، منادی و متلوّن یکی شوند
ـ متلوّن کسی است که شکل عوض می¬کند و ممکن است در اساطیر گوناگون، خیر یا شر باشد
ـ سایه که قطب شرور ماجراست و حتّی ممکن است شریک قهرمان باشد. گاهی چون فیلم سکوت برّه ها، استاد و سایه یکی می¬شوند.
در دفتر دوم، مراحل سفر بیان می¬شود و داستان ادامه می¬یابد که شامل این بخش¬هاست:
ـ تصویر کردن دنیای عادی
ـ منادی از قهرمان دعوت می¬کند تا وارد ماجرا شود. گاهی قهرمان، خود را باور ندارد و این دعوت را رد می¬کند و در این شرایط، با راهنمایی استاد به راه می¬افتد
ـ گذر قهرمان از نخستین آستانه
ـ آزمون های گوناگون و معرّفی متّحدان و دشمنان یکی پس از دیگری
ـ نزدیک شدن قهرمان به ژرف ترین غار و سخت ترین گذرگاه
ـ آزمایش ویژه ی قهرمان یا خان. پس از این مرحله قهرمان به رسمیّت شناخته می¬شود. این آزمون¬های دشوار، شبیه هفت¬خان رستم یا دوازده خان هرکول یا گذر سیاوش از آتش است
ـ پاداش
ـ بازگشت قهرمان با اکسیر تجدید حیات. اکسیر، مادّه یا نیرو یا کشفی زندگی¬بخش است که تنها قهرمان می¬تواند به آن دست یازد. در این مرحله با بیابان و خشکی یا پادشاه بی¬فرزندی روبه¬رو می¬شویم که با رسیدن اکسیر، شاهد زندگی دوباره¬ای خواهیم بود.
نگارنده در ادامه و درباره پیوند اسطوره و سینما می نویسد: امروزه، اسطوره چه به معنای الهام های متافیزیکی نیمه حقیقی ـ نیمه شرک آمیز و چه به معنای افسانه و حکایت های تابو شده که ممکن است درصد پایینی از حقّانیت را داشته باشند یا کاملاً دروغین باشند، در مغرب زمین، به شدّت رواج دارد و مهم ترین ابزار انتقال اسطوره ها، سینماست. شاید بتوان اسطوره های هالیوود را داستان هایی دانست که قهرمانش جامع فضایل [ از منظر خودشان] باشد؛ یا می توان چنین تعریفی را برای اسطوره های هالیوود بیان کرد: جعل داستان ها و افسانه های سینمایی که سیاستی خاص را دنبال می کند.
صهیونیست ها بر سینمای هالیوود، نفوذ گسترده ای دارند و از گسترش اسطوره ها، اهدافی را دنبال می کنند که همانا غفلت زایی، پوشاندن حق، انسجام بخشیدن به تمدّن اومانیستی، سکولاریستی و مادّه محور غرب، از مهم ترین آنها است.
در نهایت، با جهانی کردن این اسطوره ها، از راه پخش گسترده ی محصولاتشان در دنیا، می کوشند فرهنگ های بومی را به سمت متافیزیک ناقص یونانی، رومی، مصری، بودایی و دین های جدید و فرهنگ اومانیستی هدایت کنند و در برابر اسلام ولایی، بایستند و برای ادامه ی استعمار و استحمار ملل، راه های جدیدی بگشایند و ثروت ها و منابع ملّت های جهان را بار دیگر به یغما برند. پیش از این گفتیم که منظور ما از اساطیر صهیون¬مآب تنها پنج ـ شش اسطوره ی معروف نیست که در کتاب ها و مقاله ها آمده است، بلکه می کوشیم با بررسی عمیق و موشکافانه ی درون مایه ی اساطیر و دیدن مجریان و عالمان صهیون اندیش، به تاریخ یهودیّت و گرایش مسیحیّت به سمت مادّه گرایی فریسی، حاخامی و پولسی، توجّه کنیم و با نظر به صهیونیسم تاریخی و کارکردها و نتیجه¬های گسترش این اساطیر به اسطوره های سینمایی صهیونیسم دست یابیم. البتّه این تلاش، ناقص و نیازمند تکامل بسیار پیچیده و دقیق است.

بخش سوم: اسطوره های سینمایی
مطالب و مباحث این بخش از کتاب عبارتند از:
1. اسطوره ی عرض موعود، میراث نیاکان، سرزمین مادری، اسرائیل بزرگ و شهر زایان
2. اسطوره ی مادر، قبیله گرایی متعصّبانه
3. اسطوره قوم برگزیده، نژاد برتر
4. اسطوره ی ملت واحد یهود
5. اسطوره ی دولت الهی اسرائیل
6. اسطوره ی سرزمین بدون مردم، برای مردم بدون سرزمین
7. اسطوره ی بهشت زمینی، اتوپی بنی صهیون، آرمان شهر بسته و معاد مادّی
8. اسطوره ی خدای ناتوان، توحید قومی و الوهیّت یهود
9. اسطوره ی شیطان قدرتمند، مقدمه ای بر پرستش شیطان
10. اسطوره ی حمله ی شیطان به سرزمین یهود
11. اسطوره ی بودیسم غربی، لامائیسم صهیونیستی و عرفان های پست مدرن
12. اسطوره ی پیامبران قومی، پادشاهان نژادپرست، رهبران قدرت طلب، پیش گویان قبیلگی
13. اسطوره ی مسیح یهودی
14. اسطوره ی مسیحیّت صهیونیستی، مسیحیت پولسی
15. اسطوره ی هولوکاست، اتاق های گاز، کشتار شش میلیون یهودی، کوره های یهودی سوزی

کتاب «اسطوره های صهیونیستی سینما» تالیف محمدحسین فرج نژاد درسال 1388، شمارگان پنج هزار نسخه و به بهای سه هزار و پانصد تومان از سوی مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما منتشر شده است./924/ص
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳