به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «رسانه ملی و مفاهیم ماورائی، آسیب ها و بایسته ها» با تحقیق و پژوهش مرتضی قاسمیخواه و سفانه الهی، در سال 1391، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
بی¬شک، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آگاهیبخشی و به دنبال آن، تربیت مخاطب را جزو اهداف راهبردی خود در تولید و پخش برنامه¬ها و سریال¬های مناسبتی قرار داده است؛ هدفی که تحقق آن، عملکردی با دانش کافی و بینش متعالی نیاز دارد .در سینما، ژانر ماوراء، بیشتر به موضوعهایی درباره فرشته، روح، جن، بهشت و جهنم، برزخ و مسائلی از این دست می¬پردازد. سناریو در این ژانر، به ویژه در آثار خارجی ـ که تا حد زیادی الگوی آثار داخلی هستند ـ از قالب فاصله می¬گیرد و گاهی حتی به سبک رئالیسم جادویی نزدیک می¬شود. این ژانر در سینمای ایران، با پیشینه¬ای حدود ده سال، هماکنون در مرحله آزمون و خطاست و در تلویزیون بیش از سینما مورد توجه قرار گرفته است.
چند سالی است که رسانه در سریال¬های مناسبتی خود، با رویکردی معناگرایانه، به جهان غیب می-پردازد. با نگاهی آسیبشناسانه درمی¬یابیم که این سریال¬ها در مقوله دین و دینداری، گاه به بیراهه میروند و از وظیفه رسانه¬ای خود فاصله می¬گیرند. این بیراهه رفتن¬ها و کاستیها، در بدفهمی مخاطب یا انتقال پیام نادرست، نقش مؤثری دارد. با مثبتاندیشی می¬توان گفت پیامی که در نظر تولیدکنندگان است، در فاصلهای بسیار دور از مخاطب قرار می¬گیرد و گاهی هم به او منتقل نمی¬شود .مادی کردن یک مقوله معنوی، البته امری ناشایست نیست؛ زیرا در اسلام، بهشت و جهنم، با تشبیهات دنیوی و ملموس توصیف و تجلی خداوند برای حضرت موسی علیه السلام در کوه طور، به شکل آتش ترسیم شده است. جذاب ساختن معانی دینی و مادی کردن آنها کاری بس حساس، طاقتفرسا و ـ البته ـ ستودنی است، ولی باید به آثار مادی کردن معنویت دینی و ماوراء نیز توجه داشت. باید دقت کرد که جذابیت بخشیدن به فیلم، سبب ضعف مفهوم نشود و مفاهیم کژ و ناراست به ذهن مخاطب تلقین نگردد.
به هر حال، ساخت این نوع سریال¬ها در کشورهای اسلامی مانند ایران، باید با عقاید و متون اسلامی هماهنگ باشد و این هماهنگی از ساخت خود سریال، بسی مهمتر است .بنا بر همین ضرورت، و در فضایی که به نظر می¬رسید ـ متأسفانه ـ بیشتر سازندگان این سریال¬ها در زمینه تحقیق در این موضوع، ضعیف عمل میکنند، نیاز اساسی به یک مرجع تحقیقی ملموس بود؛ مرجعی که بتواند پاسخگوی سؤالاتی در مفاهیم روح، فرشته، شیطان، برزخ، ملکوت، مرگ، جن، و یا رابطه فقه و احکام با این مسائل باشد .پرداختن به شخصیت¬های خارج از دایره محسوسات، مثل فرشته و شیطان، به تبیین و تعریفی جدید نیاز دارد که منطق حاکم بر آن، بیشتر متأثر از عالم معنا و روحانی است. در آموزه¬های اسلامی، ارواح، فرشتگان، جنیان و شیاطین، ویژگی¬ها و مراتب و جایگاه¬های خاص خود را دارند و دایره اختیارات و تصرفات آنها محدود و مشخص است، در حالی که در سریالهای ماورایی رسانه ملی، محدوده اختیارات و تصرفات این موجودات، گاه بسیار فراتر از آنچه در واقع وجود دارد، به تصویر کشیده می-شود.
در این سریال¬ها، ویژگی¬های موجودات یادشده و تصویری که از آنها نمایش داده می¬شود، با واقعیت این موجودات، فاصله زیادی دارد. بنابراین، مهمترین موضوع در این زمینه، میزان هماهنگی یا ناهماهنگی این سریالها با آموزههای اعتقادی ما درباره عالم معناست .با توجه به حساسیت موضوع و ضرورت پرداختن به آن، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما تصمیم به تهیه و ارائه پژوهشی در این زمینه گرفت که کتاب حاضر حاصل این تلاش می باشد.
توصیف کتاب:
نگارنده می نویسد: دهه هشتاد، اوج پرداختن به مفاهیم ماورایی در رسانه ملی است. در این سال¬ها، برنامه¬سازان متعددی با بهره¬گیری از فرصت ماه مبارک رمضان، سریال¬هایی با مضامین ماورایی همچون جهان پس از مرگ، روح، برزخ، فرشته و شیطان ساختند و فضای جدیدی را در طرح این گونه مباحث در قالب برنامه¬های نمایشی گشودند .تولید و پخش سریالهای ماورایی به ویژه در نخستین تجربه¬های رسانه ملی در این زمینه، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد و خیل گستردهای از بینندگان را در ساعات افطار ماه مبارک رمضان پای تلویزیون¬ها نشاند. افزون بر این، سریال¬های یادشده، مدیران و برنامه¬سازان رسانه ملی را متوجه ظرفیت بسیار بالای مفاهیم معنوی و ماورایی برای تولید برنامه¬های نمایشی کرد. البته جریان تولید این گونه سریالها که در دهه هشتاد با قدرت و سرعت آغاز شد، دیری نپایید و پس از کمتر از یک دهه فروکش کرد و دیگر نه مدیران و نه برنامه¬سازان به تولید و پخش برنامههای نمایشی با مضامین ماورایی رغبتی نداشتند.
یکی از دلایل افول زودهنگام تولید و پخش این گونه برنامهها، نبود پشتوانه علمی و پژوهشی لازم و انتقادهای گستردهای بود که هنگام پخش این سریال¬ها متوجه رسانه ملی شد. انتقادهایی که هم ناظر به قالب و هم ناظر به محتوای آنها بود .مهم¬ترین انتقادهای مطرح در آن زمینه این بود که در ساخت این سریالها، به منابع اسلامی، اعم از قرآن و روایات کمتر توجه شده است و تصاویری که از روح و برزخ و فرشته و شیطان در آنها ترسیم می¬شود، چنانکه بایسته است با تصاویر ترسیمشده در کتاب و سنت هم¬خوانی ندارد.
تهیه¬کنندگان این گونه سریال¬ها هم، در دفاع از خود، کمبود زمان و شتابزدگی برای تولید و پخش آنها و همچنین در دسترس نبودن منابع پژوهشی لازم در این زمینه را بهانه می¬کردند. البته برخی هم بیان می¬داشتند که بر اساس برداشت شخصی¬شان از منابع دینی یا با الگوگیری از آثار سینمای غربی و با توجه به ویژگی¬های یک اثر دراماتیک، مفاهیم ماورایی را به تصویر کشیده¬اند .با توجه به مطالب یادشده، اداره کل خدمات رسانه¬ای مرکز پژوهش¬های اسلامی صدا و سیما، از چندی پیش، مطالعه و پژوهش در چگونگی ترسیم مفاهیم ماورایی در برنامه¬های نمایشی را در دستور کار خود قرار داد و پژوهش¬های متعددی را در این زمینه سامان داد که از جمله می¬توان به این موارد اشاره کرد:
1. تحلیل و جریانشناسی سریالهای ماورایی سیما
هدف از تحلیل و جریان¬شناسی سریالهای ماورایی سیما، شناسایی موارد ناهماهنگی آنها با متون و منابع اسلامی و همچنین آسیب¬ها و مشکلات این سریالها بود. برای تحقق این هدف، کارگروه¬های پژوهشی برای تحلیل و بررسی سریال¬های «ملکوت»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «سی¬امین روز»، «اغما»، «کمکم کن» و «روز حسرت» تشکیل شد که در برخی از آنها، عوامل سازنده سریال¬های یادشده نیز حضور داشتند.
2. پاسخگویی به مهمترین پرسشها و ابهامها درباره موضوعهای ماورایی
در این زمینه نیز با همکاری صمیمانه مؤسسه تحقیقاتی اسراء، کارگروهی تشکیل و بر اساس دیدگاه-های حضرت آیتالله جوادی آملی، به مهم¬ترین پرسش¬ها و ابهام¬های موجود در این زمینه پاسخ داده شد. در این حوزه نیز به این مباحث پرداخته شد:
الف) شخصیتهای ماورایی در متون اسلامی؛ شامل ابلیس، شیطان و جن.
ب) عوالم ماورایی در متون اسلامی اعم از عالم خواب، رویا و برزخ. مباحث مطرح شده در کارگروه اخیر نیز به قلم جناب آقای مرتضی قاسمیخواه تنظیم و نگاشته شد .کتاب حاضر، حاصل مطالعات و پژوهش¬های انجامشده در دو کارگروه یادشده است که سرکار خانم سفانه الهی هماهنگسازی آنها را بر عهده داشته است .گفتنی است، افزون بر کتاب حاضر، در مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما پژوهشهای دیگری نیز با هدف تبیین برخی مفاهیم ماورایی براساس آموزههای اسلامی، انجام شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یک ـ بازنمایی فرشتگان الهی در رسانه (1): جبراییل و میکاییل، محمود مطهرینیا، 1390
دو ـ بازنمایی فرشتگان الهی در رسانه (2): عزراییل و اسرافیل، رسول نادری، 1390
سه ـ جایگاه روح در معارف اسلامی با رویکرد رسانهای، ابوذر رجبی، 1391.
3. تدوین آیین برنامهسازی درباره مفاهیم ماورایی
افزون بر دو سرفصل یادشده، برای روشنتر شدن چگونگی پرداختن رسانه ملی به مفاهیم ماورایی، پژوهشی دیگر نیز ضروری است .در این پژوهش باید بر اساس یافتههای مطالعات و پژوهشهای پیشین و با توجه به ویژگیهای ساختارهای برنامهسازی رسانه ملی، آیین برنامهسازی در این زمینه تدوین گردد، تا برنامهسازان محترم با اشراف بیشتری به برنامهسازی در این حوزه وارد شوند .مطالعات اولیه برای تدوین این اثر هم آغاز شده است که امیدواریم بتوانیم در سال آینده آن را به سامان برسانیم .یکی از موضوعهای مهمی که در این آیین برنامهسازی باید به آن پرداخته شود، تبیین و بررسی ظرفیت فیلم و تصویر برای پرداختن به موضوعات ماورایی است.
مطالب کتاب:
رسانه ملی و مفاهیم ماورایی؛ آسیبها و بایستهها (بر اساس دیدگاههای حضرت آیت الله جوادی آملی) دارای سه فصل اصلی شامل نگاهی به سریالهای ماورایی سیما، شخصیتهای ماورایی در متون اسلامی و عوامل ماورایی در متون اسلامی است.
تحلیل و جریانشناسی سریالهای ماورایی سیما، پاسخگویی به مهمترین پرسشها و ابهامها درباره موضوعهای ماورایی، تدوین آیین برنامهسازی درباره مفاهیم ماورایی، پیشینه تولید سریالهای ماورایی، مسئلهشناسی سریالهای ماورایی، تصویر شیطان، تصویر فرشتگان و تصویر روح از جمله موضوعات فصلهای این کتاب است.
تکیه بر دریافتها و تجربههای شخصی، بیتوجهی به اثرات منفی سریالها، استفاده نکردن از کارشناسان خبره مذهبی، سخن گفتن فرشتگان، عصمت و اختیار فرشتگان، منزلگاه فرشتگان، اقسام فرشتگان، رسالت و وظایف فرشتگان، بال و پر فرشتگان، سیر روح در خواب، سنجش خواب و ضرورت تنظیم خواب از دیگر موضوعات مطرح شده در این کتاب است.
نویسنده این کتاب معتقد است: بدون تردید صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آگاهیبخشی و به دنبال آن، تربیت مخاطب را جزو اهداف راهبردی خود در تولید و پخش برنامهها و سریالهای مناسبتی قرار داده است. هدف از تحلیل و جریانشناسی سریالهای ماورایی سیما در این کتاب شناسایی ناهماهنگی آنها با متون و منابع اسلامی و همچنین آسیبها و مشکلات این سریالها است. برای تحقق این هدف، کارگروههای پژوهشی برای تحلیل و بررسی سریالهای «ملکوت»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «سیامین روز»، «اغما»، «کمکم کن» و «روز حسرت» تشکیل شد که در برخی از آنها عوامل سازنده سریالهای یادشده حضور داشتند.
همچنین کارگروهی با همکاری مؤسسه تحقیقاتی اسراء بر اساس دیدگاههای آیتالله جوادی آملی در زمینه پاسخگویی به مهمترین پرسشها و ابهامها درباره موضوعهای ماورایی برای تدوین این کتاب تشکیل شده و این کتاب بر طبق نظرات این حکیم و عارف الهی سامان یافته است.
فصل اول: نگاهی به سریالهای ماورایی سیما
نگارنده در رابطه با پیشینه تولید سریال های ماورایی می نویسد: در سال¬های پیش¬تر، رگه¬های کمرنگی از ماوراء در مضامین بهشت و دوزخ و موجودات متافیزیکی، به صورت جسته و گریخته در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی ایران به چشم میخورد؛ از جمله می¬توان به «مرگ دیگری»، «استعاذه»، و «زنگها» از محمدرضا هنرمند، و «روز فرشته» از بهروز افخمی اشاره کرد. آثار ماورایی به طور مشخص از طریق تلویزیون و در دهه هشتاد به میدان آمدند. «او یک فرشته بود» از علیرضا افخمی و «اغما» از سیروس مقدم، مشخص¬ترین و شناخته شده¬ترین سریال¬های ماورایی رسانه ملی در آن دهه هستند که نقطه آغازین این حرکت به شمار می¬روند. «پنج کیلومتر تا بهشت» از علیرضا افخمی، «سقوط یک فرشته» از بهرام بهرامیان و «سی¬امین روز» از جواد افشار نیز آخرین این سریال¬ها هستند؛ مجموعه¬هایی که دستمایه¬های مختلفی از درام و طنز گرفته، تا حوزه معنا و ماوراء را در خود گنجانده¬اند. در این میان، «کمکم کن» ساخته قاسم جعفری در رمضان1383، برای نخستین بار موضوع برزخ و ارتباط با عالم غیب را مطرح کرد؛ مبحثی که مورد توجه جدی تصمیم¬گیران ارشد سیما قرار گرفت و سال¬های بعد نیز ساخت مجموعه¬هایی با همین حال و هوا ادامه یافت.
«او یک فرشته بود» ساخته علیرضا افخمی در سال1384، نخستین بار، تجسم فیزیکی شیطان را در زندگی انسان امروزی روایت کرد. این سریال در زمان خود بسیار پرطرفدار بود. «اغما» از سیروس مقدم در سال 1386، باز هم نمایش تجسم فیزیکی شیطان بود. در «سقوط یک فرشته» ساخته بهرامیان نیز ظهوری خاص از شیطان، به مخاطب عرضه شد. «روز حسرت» از سیروس مقدم در سال 1387 و «ملکوت» از محمدرضا آهنج، احوال برزخی افراد را در حالت کما و پس از مرگ، به نمایش گذاشت .پنج کیلومتر تا بهشت» نیز به همین موضوع پرداخت. «سی¬امین روز» هم مانند «ملکوت»، تمثل فرشته¬ای را به نمایش گذاشت و همه اینها در ادامه همان مجموعه «کمکم کن» بود که حالات روح انسان را در کما نشان می¬داد.
فصل دوم: شخصیت های ماورایی در متون اسلامی
نگارنده در این فصل از کتاب به بررسی شخصیت های ماورایی مانند ابلیس، شیطان، جن و فرشتگان می پردازد و درباره مرگ ابلیس می نویسد: اصل مرگ و همچنین زنده شدن در قیامت، برای ابلیس، مانند دیگر شیاطین انس و جن قطعی است، اما در مورد زمان مرگ ابلیس، میان مفسران اختلاف است. پس از آنکه ابلیس از سجده بر آدم سرپیچی کرد، از خداوند مهلت خواست.
پاسخ خداوند چنین بود که «إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ» و «فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.» پس به این علت که زمان آن روز نزد خداوند مشخص است، از آن با عبارت «یوم الوقت المعلوم» یادشده است، اما در مورد اینکه مراد از آن، چه روزی است، نظرهای متفاوتی بین مفسران وجود دارد:
یک ـ مراد از «یوم الوقت المعلوم»، روز قیامت است.
دو ـ به نظر بعضی دیگر از مفسّران، به قرینه تقابل بین «یوم بَعث» و «یوم الوقت المعلوم» میتوان احتمال داد که «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، غیر از قیامت است؛ هر چند در آستانه آن باشد.
در مجموع می توان اینگونه نتیجه گرفت که:
1. ابلیس تا روز قیامت نمیتواند زنده باشد.
2. ضرورتی برای زنده بودن ابلیس از زمان ظهور تا زمان رجعت وجود ندارد؛ هرچند احتمال «زنده بودن» یا «مرگ»ش در دوران رجعت وجود دارد.
3. در مورد اینکه ابلیس تا زمان ظهور زنده است، اما در آن زمان و در دوران رجعت هلاک خواهد شد، دلیل¬های بیشتری [بر اساس احادیث و روایات] وجود دارد.
همچنین نگارنده در رابطه با وجود وسوسههای شیطان و سربازان رحمانی نکاتی را متذکر می شود که عبارتند از:
الف) خداوند، شناخت و علم به خوبی و بدی را در نهاد همگان قرار داده است؛ یعنی هر فردی با رجوع به فطرت خود میداند فلان کارِ مورد نظر خوب است یا بد.
ب) انگیزه و گرایش انسان نسبت به خوبی و بدی یکسان نیست، بلکه میل درونی و فطری انسان به خوبی¬ها و تقواست. بنابراین، سربازان شیطان نمیتوانند خود را به نام سرباز رحمان معرفی کنند .البته باید توجه داشت ابلیس مستقیماً به فریب همه افراد نیازی ندارد، بلکه درصدد فریب افراد بسیار قوی است. سربازان جنی و انسی ابلیس، مأموریت فریب نوع افراد جامعه را بر عهده دارند. از آنجا که شیطان-ها مستقیماً انسان را فریب نمیدهند، بلکه به وسیله «هوای نفسِ» خود افراد، مشغول فریب آنها میشود، نفس هر فردی، همان فرد را به خوبی میشناسد. بنابراین، راهی که برای فریب او پیشنهاد میدهد، کاملاً با فرد تطابق دارد. برای نمونه، اگر فردی، اهل مسجد و مؤمن است، هوای نفس او هیچ-گاه در ابتدای امر او را به کفر یا از دیوار مردم بالا رفتن دعوت نمیکند، بلکه او را به وسیله ریا میفریبد. به عبارتی، افراد ضعیف را با ضعف آنان به زمین میزند و افراد قوی را از جایگاه قوّت آنان. «شیطان با صراحت گفت: «من بر سر راه راست مینشینم و انسانها را از جلو میرانم و از پشت تعقیب میکنم و از طرف راست و چپ گرفتارشان میسازم.
منظور از جلو، پشت سر، طرف راست و طرف چپ، جهات چهارگانه جغرافیایی نیست؛ زیرا حوزه وسوسه شیطان، دل آدمی است و دل نیز از اقلیم جغرافیایی منزّه است .شیطان از راه القای باطل، گاهی انسان را از آینده میترساند، گاهی نسبت به گذشته، اندوهگین میکند و گاهی از جهت «یمین» و قوّتش و گاهی از جهت «شِمال» و ضعفش، وی را ¬فریب می¬دهد. کسی که مقام و منزلتی در جامعه پیدا کند، که نقطه قوّت اوست، شیطان از همین راه او را میگیرد. قوّت هیچ کسی نباید وسیله غرور او را فراهم کند. گاهی شیطان، انسان را از نقطه ضعف او میگیرد؛ مثلاً میگوید: تو که ضعیف هستی، چرا امر به معروف و نهی از منکر میکنی؟ در پایان این پاسخ ـ و با استفاده از کتاب تسنیم ـ تذکر این نکته لازم است که: «هرچند در دنیا، «انبیا، فطرت و عقل» به خدا دعوت میکنند و «شیطان» به معصیت خدا، اما تفاوت بسیار مهمی میان این دو دعوت و عوامل آن وجود دارد. دعوت به خیر و خوبی از سوی خداوند، «هدایت» نام دارد و دعوت به شر و معصیت، «اضلال». اضلالِ خداوند، فقط یک نوع دارد و آن هم «کیفری» است. در صورتی که هدایت خداوند دو نوع است: ابتدایی و پاداشی.
فصل سوم: عوالم ماورایی در متون اسلامی
این فصل از کتاب دارای دو بخش است که عبارتند از:
1. خواب و رویا
2. برزخ
بخش برزخ از این فصل دارای مطالب مهمی است که به ترتیب عبارتند از:
1. مفهوم برزخ
2. بدن برزخی
3. بهشت و جهنم در برزخ
4. رشد و کمال در برزخ
5. دیدار با زندگان
6. عذاب در برزخ
7. شیفتگان دنیا در برزخ
8. سوال های برزخی
9. خواب نوعی برزخ
دیدار با زندگان
نگارنده در بخشی از این فصل می نویسد: اصلی بنام «امکان ارتباط زندگان با ارواح» یا «ارتباط ارواح با زندگان» وجود دارد. آیتالله جوادی آملی در قرآن در قرآن مینویسد: «ثبوتاً ممکن است که انسان با ارواح مردگان و زنده¬ها ارتباط برقرار کند، زیرا اینها مجرّد هستند و انسان هم دارای روح مجرّد است و مجرّد میتواند با مجرّد دیگر ارتباط برقرار کند.
«آیتالله جوادی در مورد احضار «روح» به عنوان یک موجود مجرد، در قرآن در قرآن مطالبی فرمودهاست که؛ گوشهای از آن به طور خلاصه، به این مضمون است: سؤال می¬شود که چگونه روح را با اینکه امر مجرّدی است، در خانهای حاضر میکنند؟ یا این شبهه مطرح است که چگونه روح شخص دیگری را در حالی که مشغول کار خود است، احضار میکنند؟ یا اینکه روح بعد از رها کردن بدن و ورود درعالم آخرت، دروغ نمیگوید. پس چرا فلان روح دروغ گفت؟ یا چرا این دو روح که ما احضار کردیم، دو گونه حرف زدند؟ «این شبهات بر اساس این توهّم است که: این اشخاص با خودِ روح خارجی در ارتباط هستند و آن را احضار میکنند؛ در حالی که هیچ کدام از این امور، ارتباط با واقع نیست، بلکه این¬گونه از ارتباطها در «خیالِ متّصل» است، نه «مثالِ منفصل»؛یعنی در نهان خود آدم است.» همان طور که این نهان، در خواب ظاهر می¬شود و به صورت خواب¬های پریشان یا به صورت خواب خوب درمیآید، در بیداری هم اگر کسی، این نهان را تقویت کند، یا به صورت اضغاث احلام یا به صورت رؤیاهای صادقه درمیآید. ما هر چیزی را بپنداریم و آن را تقویت کنیم، اراده، آن را میسازد؛ اگر اراده، چیزی را ساخت، ما آن را میبینیم یا میشنویم. ممکن است انسان، در عالم خواب یا بیداری، به عنوان احضار روح، شخصی را در اتاق خود حاضر کند که خود یا دیگران هم او را ببینند، امّا این دیدن مربوط به مثال و خیال متصلِ اینهاست و ابزار دیدن هم قوه بینایی درونی است، نه بیرونی؛ وگرنه هر کسی که از چشم سالم برخوردار باشد، باید بتواند آن را مشاهده کند.
به عبارتی روشن¬تر، اثرگذاری سحر و اراده ساحر، دلیل بر مطابق با واقع بودن آن نیست. اگر ساحر یا کاهنی ادعا کند که من با ارواح موکَّل آسِمانها یا فرشتگان یا جنیان یا روح مردگان یا روح زندهها ارتباط دارم و به همین جهت، اثر خاصی را به وجود آوردهام، این ادّعا ـ حتی برای خود وی نیز ـ راه اثباتی ندارد؛ گرچه ـ واقعا ـ ممکن است چنین ارتباطی برقرار شود؛ زیرا ارواح کامل ـ مانند فرشتگان ـ مجرّدند و انسان هم از روح مجرّد برخوردار است و ارتباط مجرّد با مجرّد، مانعی ندارد. به بیان دیگر، کسی که ادعای دیدن فرشته یا جن یا روحِ انسانِ معیّنی را دارد، هم احتمال دارد که با خود واقع تماس گرفته باشد و هم احتمال دارد که با مثال متصل و خیال مطلق خویش ارتباط برقرار کرده باشد و به اصطلاح، «لازم، اعم از مدّعا»ست.
پس راه اثباتِ خصوص واقع و مثال منفصل، مسدود است. ادامه این مطلب در تسنیم در مورد اثر حواس انسان بر خواب و رؤیای او چنین است: «انسان افزون بر حواس ظاهری، حواس باطنی هم دارد، چنانکه افزون بر حس بینایی بیرونی، حس بینایی درونی نیز دارد. [برای]، مثال گاهی در یک مجلس، فقط عدّهای خاص از حاضران میتوانند چیزی را ببینند؛ با آنکه همه از قوه بینایی ـ سالم ـ بیرونی برخوردارند. این نشان می¬دهد که بینندگانِ آن صورت، آن را از طریق حسّ درونی مشاهده کردهاند. این همان حسی است که سبب دیدن برخی صورتها در خواب میشود.
به بیان دیگر، در درون انسان، چشم، گوش، حس چشایی، بویایی و لامسه وجود دارد که در عالم رؤیا ـ چه در رؤیاهای راستین، چه در خوابهای پریشان ـ فعّال است و علت اینکه در عالم بیداری فعّالیتی ندارد، این است که حواس بیرونی انسان، نفس را طوری مشغول میکند که به خدمت قوای درونی در نمی¬آید. نفس بیشتر اوقات نمیتواند همزمان بر بیرون و درون مسلط باشد و از هر دو نوع حواس (بیرونی و درونی) یکجا بهره بگیرد. به همین علت، در خواب که حواس بیرونی کار نمی¬کند و نفس انسان درگیر آن نیست، حواس درونی فعّال میشود. نفس انسان درستکار که در بیداری، گزارشهای خوبی دریافت کرده است، با حواس درونی، صحنههای خوبی را میبیند. اما نفس انسان تبهکار که در بیداری، گزارشهای بدی دریافت کرد، یا خائن یا دروغ¬گویی که نفسش به خیانت یا دروغ عادت دارد، خواب راستین نمیبیند؛ مگر آنکه خداوند بخواهد با ارائه حقیقتی بر آنها اتمام حجّت کند.
شایان ذکر است که حواس درونی روح¬های ضعیف، فقط در عالم خواب فعّال میشود. اما اگر کسی با ریاضت، روح خود را تمرین دهد و آن را تقویت کند و در بیداری ـ مانند عالم خواب ـ از اشتغال به افکار مزاحم پرهیز کند، با تمرکز حواس و به وسیله حواس درونی میتواند چیزی را در بیداری ببیند که دیگران نمیبینند. روحهای قوی میتوانند به خوبی، بر حواس درونی و بیرونی مسلط باشند و از حالات و شرایط مربوط به خواب، در حال بیداری هم برخوردار شوند .اگر انسان بتواند افکار مزاحم و مشغله-های اضافی را از بین برده یا کاهش دهد، حواس درونی¬اش آزاد میشود، تحت تربیت روح مجرّد قرار میگیرد و به عنوان ابزاری در خدمت روح درمیآید. در این حالت، روح مجرد میتواند هر آنچه را در حدّ تجرد عقلی درک کرده است، به حواس درونی بدهد تا بر اساس آن تصویر بسازند. به این ترتیب، قوه خیال نیز که تحت فرمان روح مجرد است، تصویر مطلوب می¬آفریند.
خلاصه آنکه گرچه روح از جهان تجرّد و غیب است و در رهن زمان و مکان نیست، ولی اگر اشتغال آن به عالم طبیعت کم شود، میتواند از جهان غیب ـ به اجازه خدا ـ مطلع شود و اگر در راه درست تربیت شده و از راه درست، از عالم طبیعت منصرف گردد، میتواند به غیب آشنا شده و از آن خبر دهد. افزون بر این، اگر کسی از راه باطل هم روح خود را تقویت کند و برای رسیدن به جاه و مقام و کسب شهرت، ریاضتهایی را تحمل کند، باز هم میتواند به برخی از حقایق عالم مثال برسد و از آینده جهان طبیعت در محدوده عالم مثال باخبر گردد. «گرچه بر اثر غیر معصوم بودن، روحش ممکن است گاهی خطا کند و گزارش نادرست بدهد.
باید توجه داشت که بازگشت ارواح به دنیا در قالب «جسم مثالی» صورت میگیرد. «همانا مؤمن، اهل(خاندان) خود را زیارت میکند؛ پس آنچه او را خشنود میسازد میبیند و آنچه که بر او ناپسند است، از او پوشیده میشود و همانا کافر، اهل(خاندان) خود را زیارت میکند؛ پس آنچه را بر او ناپسند است، میبیند و آنچه او را خشنود میسازد، از او پوشیده میماند. به تعبیری برخی هر جمعه زیارت میکنند و برخی به مقدار عمل خویش زیارت میکنند.
بر اساس روایت بالا، دو نکته میتوان فهمید:
یک ـ بازگشت روح به بدنِ خود در دنیا ممکن است.
دو ـ مضمون این روایت، بیانگر به نوعی پاداش و بهجتِ روحی برای مؤمن و کیفر و عذاب روانی برای کافر است.
مراد از «زیارت» میتواند سر زدن و بازگشت با جسم مثالی باشد».بنابراین، مردگان توان شنیدن و فهمیدن را دارند؛ گرچه گوش و مغز مادّی آنان از کار افتاده است. از این رو، آنان را تلقین میکنند. در جنگ بدر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر سر چاهی که کشتههای مشرکان را در آن ریخته بودند، آمد و چنین فرمود: خداوند به آنچه به من وعده داده بود وفا کرد و من آن را یافتم. آیا شما وعیدهای الهی را یافتید؟ عمر گفت: یا رسولاللّه، با مردگان سخن میگویی؟ فرمود: ای پسر خطاب، ساکت شو که تو از آنان شنواتر نیستی. (همچنین) امیر مؤمنان علی علیه السلام پس از فرو نشستن گرد و غبار جنگ جمل فرمان داد کعب بن سوره، قاضی بصره (در زمان حکومت عمر و عثمان) را در میان کشتگان یافتند و او را نشاندند. آنگاه به کعب فرمود: «یَا کَعْبَ بْنَ سُورَه قَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِی رَبِّی حَقّاً فَهَلْ وَجَدْتَ مَا وَعَدَکَ رَبُّکَ حَقّاً؟». سپس همین کار را با «طلحه» تکرار کرد. مردی از یاران گفت: این دو کشته چیزی نمیشنوند. فرمود: به خدا سوگند، این دو نفر سخنم را شنیدند، آن گونه که اهل چاه حفر شده در بدر کلام رسولاللّه صلی الله علیه و آله را شنیدند.
لازم به ذکر است که کتاب «رسانه ملی و مفاهیم ماورایی؛ آسیبها و بایستهها» توسط مرتضی قاسمیخواه تحقیق و پژوهش شده و محمد صادق دهقان ویراستاری این اثر را بر عهده داشته است. این اثر به همت مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما با شمارگان هزار و 200 عدد و قیمت 36 هزار ریال منتشر شد./924/ص