vasael.ir

کد خبر: ۵۹۰۳
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۸ - 08 August 2017
معرفی کتاب؛

آموزه های سیاسی قرآن

وسائل ـ سیاست، بخش مهمی از حیات بشری به شمار می آید؛ اهمیت پردازش و طراحی نظام معرفت سیاسی در کارآمدی آن در معنادهی به رفتارهای سیاسی، تعریف مشروعیت برای ساختار، کارگزاران و رفتارهای سیاسی روشن می شود؛ کتاب آموزه های سیاسی قرآن از معدود کتب منتشره ای است که درآن تلاش شده است با بررسی اجمالی برخی آموزه های سیاسی قرآن کریم، تصویری اجمالی از نظام سیاسی قرآنی ترسیم شود.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل؛ کتاب «آموزه های سیاسی قرآن» به قلم ابوالحسن حسنی، در سال 1387، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.

یکی از پرسش های مهم در تاریخ اندیشه سیاسی معاصر، توجه اسلام به مسائل حیات سیاسی انسان است. به ویژه این پرسش درباره قرآن کریم ـ منبع اصلی معرفت دینی ـ مطرح بوده است که آیا به مسایل حیات سیاسی انسان تدوین کرد یا خیر؟ ریشه یابی تاریخی چنین پرسش هایی آشکار می کند که خاستگاه آنها اندیشه سیاسی غرب بوده است.

اندیشمندان و متولیان امور سیاسی غرب به دلیل جامع و کامل نبودن معارف دینی مسیحیت و نیز به دلیل فساد متولیان دین، از چند قرن پیش به این سو، به جداسازی سیاست از دین پرداخته اند. با سلطه سیاسی نظامی غرب بر جهان اسلام، تلاش بسیاری شد که مسایل و مشکلات نظری و عملی غربیان در زمینه دین، به جامعه مسلمانان نیز گسترش یابد.

با این حال، غنای محتوایی دین اسلام، مانع اصلی در به ثمر رسیدن این توطئه بود. قرآن، کتاب جامع و کامل انسان سازی است که معارف آن تنها به امور فردی و باطنی انسان ها محدود نمی شود. هدف از فرو فرستادن قرآن، هدایت فرد فرد انسان ها و تهذیب نفوس است. با این حال، هدایت سیاسی ـ اجتماعی مردم به دست والیان الهی امکان پذیر می شود. البته مردم نیز نقش محوری در برپایی عدل و قسط را بر عهده دارند.

اگر زمام امور و سررشته تصمیم های سیاسی و اجتماعی در دست دیگران باشد و آموزه های قرآن کریم، ملاک تصمیم گیری در این ساحت از حیات بشری نباشد، این آموزه ها به تدریج فراموش می شود و بشر به ورطه کفر و جاهلیت خواهد افتاد .با ژرف نگری در معارف قرآن، آموزه هایی اساسی را در حوزه های فلسفه سیاسی، علم سیاست و فقه سیاسی می توان یافت.

قرآن، کتاب حق تعالی است که با توجه به نیاز ذاتی انسان مملوک، درمانده، عبد و سراپا نیاز، از مبدأ مالکیت، قهاریت، مولویت، ربوبیت، حکمت و رحمت بی حدّ خود بر بنده اش نازل کرده است. خداوند در قرآن، اصول حیات دینی را در همه پهنه زمین و در همه درازای زمان، به انسان عرضه کرده و در تبیین این نوع از حیات، نکته ای که موجب نقص و نقض باشد باقی نگذاشته است. این نحوه از حیات دینی، همه ویژگی های یک زندگی کامل و منطبق بر فطرت انسانی را داراست.

برای اینکه قرآن کریم از هر گونه ریب و ناراستی به دور بماند؛ حق تعالی هم معنا و هم الفاظ آن را خود معیّن کرده است و برای اینکه انسان ها بتوانند از آن بهره ببرند و با نور آن، حق را از باطل و ناراستی را از راستی جدا کنند؛ فهم قرآن را برای همه انسان ها ممکن گردانده است. با این حال، فهم قرآن، آسان نیست. قرآن از جهت معنا سنگین است و فهم آن به مقدمات معرفتی و شخصیتی کافی نیاز دارد.

سیاست، بخش مهمی از حیات بشری به شمار می آید. اهمیت پردازش و طراحی نظام معرفت سیاسی در کارآمدی آن، در معنادهی به رفتارهای سیاسی، تعریف مشروعیت برای ساختار، کارگزاران و رفتارهای سیاسی و تنظیم حیات سیاسی روشن می شود. نظام معرفت سیاسی، مجموعه ای از نظریه های سیاسی است که با تعریف جامعه سیاسی مطلوب و حیات سیاسی مطلوب و برای شناسایی و تحلیل وضعیت سیاسی موجود، چارچوب نظری مناسبی عرضه می کند.

بر اساس چنین نظامی، مسیر تحول و رشد وضع موجود سیاسی به وضع مطلوب سیاسی و شیوه حرکت در این مسیر طراحی می شود .بنابراین، نظام معرفت سیاسی، معرِّف مؤلفه های هویتی حیات سیاسی انسانی و راهبرد معرفتی نظام مند کردن عمل سیاسی خواهد بود. این نکته مبنای اهمیت پردازش و طراحی نظام معرفت سیاسی بر اساس قرآن کریم است؛ زیرا قرآن، کتاب زندگی برای انسان است و منبع معرفتی کامل برای شناخت معنای حیات انسانی، تعریف مشروعیت برای همه ارکان حیات انسانی و تنظیم حیات انسانی در جهت رشد و کمال است.

 

توصیف کتاب:
نگارنده کتاب معتقد است که پردازش و طراحی نظام معرفت سیاسی بر اساس قرآن کریم، به کار تخصصی و تفصیلی نیاز دارد. در این پژوهش تلاش شده است با بررسی اجمالی برخی آموزه های سیاسی قرآن کریم، تصویری اجمالی از چنین نظامی ترسیم شود. در انتخاب این آموزه ها دو نکته بیشتر مورد نظر بود:

1. اهمیت آموزه در تعریف هویت سیاسی انسان مسلمان
2.  اهمیت آموزه در مسائل سیاسی جهان و ایران در عصر حاضر
با این حال، به دلیل گستردگی موضوع، تقریبا هیچ یک از این آموزه ها به قدر لازم و کافی تشریح نشده و برخی آموزه های بسیار مهم، مانند جهاد نیز حتی معرفی نگشته اند.

مطالب و فصول کتاب به ترتیب عبارتند از:
1. کلیات
2. فلسفه سیاست در قرآن کریم
3. علم سیاست در قرآن کریم
4. فقه سیاسی قرآن
5. با برنامه سازان

فصل اول: کلیات
نگارنده در بخش نخست از این فصل و درباره واژه سیاست می نویسد:  واژه «سیاست»، واژه ای عربی از ریشه «ساسَ،یَسُوسُ» است. در لسان العرب، ذیل ماده «سُوس» آمده است :یعنی فرمان داد و بر او فرمان رانده شد و در حدیث آمده است: «بنی اسرائیل را پیامبرانشان سیاست می کردند؛ یعنی امورشان را سرپرستی می کردند، چنان که امیران و فرمانداران، با رعیت انجام می دهند و سیاست، پرداختن به چیزی بر طبق مصالح آن است.

مفهوم اصطلاحی سیاست، با عبارت های گوناگونی مانند «مبارزه برای قدرت»، «حکومت کردن بر انسان ها» و «توزیع آمرانه ارزش ها» تعریف شده است. یکی از تعریف های پدیدارشناسانه درباره سیاست چنین است :سیاست، رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد، گروه ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور و روابط میان یک دولت با دولت های دیگر در عرصه جهانی است.

نگارنده در مباحث آینده، با محور قرار دادن مفهوم «عزت» در مفهوم «سیاست»، این تعریف را کنار می نهد، ولی با فرض درستی این تعریف، آموزه های سیاسی را این گونه به اجمال و تقریب تعریف می کند: «آموزه های سیاسی، اصول و قواعد حاکم بر روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی، در داخل یک کشور و روابط میان دولت ها در عرصه بین المللی هستند».

موضوع نوشتار حاضر عبارت است از استخراج آموزه های سیاسی موجود در قرآن کریم و تنظیم آنها به گونه ای که هسته اصلی نظام سیاسی اسلام را نشان دهد.

نگارنده در ادامه و درباره ضرورت پژوهش خویش می نویسد: از جنبه های گوناگون می توان ضرورت پرداختن به این موضوع را بررسی کرد. برخی از این جنبه ها عبارتند از:

1.  جنبه دینی
«دین»، بیان شیوه ای از زندگی است که حق تعالی بر بندگانش عرضه کرده و از بندگان خواسته است بر آن اساس زندگی کنند. در حقیقت، از بنده جز بندگی مولا شایسته نیست و بندگی نیز جز تسلیم شدن محض در برابر مولا نیست. سیاست نیز بخش ضروری از زندگی انسان است و وی، در مقام بندگی، در این بخش از زندگی نیز باید تسلیم محض مولایش باشد. بررسی آموزه های سیاسی قرآن کریم، مقدمه ضروری تحقق این امر است.

2.  جنبه معرفتی
یکی از مسائل بسیار مهمی که در سال های اخیر در ایران و جهان اسلام به موضوعی جنجالی در مباحث معرفتی تبدیل شده، مسئله دینی سازی علوم است. نظریه های مطرح شده درباره علم دینی، هنوز مشکلات بسیاری دارند و علم دینی بالضروره، علمی مستنبط از نقل نیست که البته چنین امری امکان پذیر هم نخواهد بود.

با این حال، نمی توان انکار کرد که نقل، اعم از قرآن کریم و سنت شریف، در تدوین علوم دینی نقشی اساسی دارند. این امر به ویژه در علوم اعتباری آشکارتر می شود؛ زیرا در این علوم، ابزار معرفتی عقل و حس کمتر به کار می آید و در مقابل، فعل و سخن اعتبارکننده اهمیت اساسی پیدا می کند.

از آنجا که اعتبار و جعل مقولات اساسی سیاست، به دست حق تعالی است (چنان که در بررسی فلسفه سیاسی در قرآن به اثبات خواهد رسید)، قرآن کریم به عنوان سخن حق تعالی، منبع معرفتی اصلی برای سیاست دینی به شمار خواهد آمد.

3.  جنبه حقوقی
بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظام سیاسی ایران، اسلامی است و اصول و قواعد روابط سیاسی باید با آموزه های اسلامی هماهنگ باشد. در مقدمه و اصول گوناگون قانون اساسی، به این امر توجه و تأکید شده است. برای مثال، در اصل اول قانون اساسی آمده است: «حکومت ایران، جمهوری اسلامی است که ملت ایران بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل قرآن...، به آن رأی مثبت داد.» اصل دوم قانون اساسی نیز جمهوری اسلامی را نظامی بر پایه بنیادی ترین اصول اعتقادی اسلام معرفی کرده است و در اصل سوم، در ضمن اشاره به وظایف دولت، مطالبی آمده است.

4.  جنبه سیاسی
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ایران، امّ القرای جهان اسلام شناخته شد و مسلمانان به این نظام چشم دوختند تا با الگو گرفتن از آن، به اصلاحات اسلامی در کشورهای خود بپردازند. نظام سیاسی ایران، مدعی اسلامیت است و علت گرایش مسلمانان جهان برای الگوگرفتن از این نظام، در همین نکته نهفته است.

ازاین رو، بررسی نظام سیاسی قرآن، ضروری به نظر می رسد. پس نظام سیاسی ایران، باید خود را با اصول آن هماهنگ سازد تا در ادعا و نیز الگودهی اش به مسلمانان جهان صادق باشد.

نگارنده درباره پرسش های اصلی و فرعی پژوهشش نوشته است: همان گونه که گفته شد، هدف این نوشتار، استخراج آموزه های سیاسی موجود در قرآن کریم و تنظیم آنها است، به گونه ای که هسته اصلی نظام سیاسی اسلام را نشان دهد. بر این اساس، پرسش اصلی ما این است که هسته اصلی دانش سیاسی اسلامی به صورت نظام مند چیست؟ این پرسش، پرسش های فرعی بسیاری را در پی دارد. برخی از این پرسش ها عبارتند از:

1. مفاهیم اساسی این دانش کدامند؟
2.  معیار معقولیت این دانش چیست؟
3.  آیا رفتار سیاسی بر پایه مقتضای این دانش، معقول است؟
4.  منابع معرفتی این دانش کدامند؟
5. مفاهیم اساسی سیاسی، مانند دولت، حکومت، مردم و جامعه آرمانی، در این دانش چگونه تعریف و تبیین می شوند؟
6.  جامعه سیاسی اسلامی با چه شاخص هایی شناخته می شود؟
7.  چه عواملی در توسعه و تحدید قدرت سیاسی ـ چه الهی و چه طاغوت ـ مؤثر است؟
8.  سازوکار روابط سیاسی نهادها و گروه های اجتماعی و سیاسی با یکدیگر چگونه است؟
9.  در روابط سیاسی چه اصول و قواعدی و چگونه باید رعایت شود؟
10.  برنامه های سیاسی اسلام چیست و این برنامه ها چگونه باید اجرا شود؟
11.  جهت گیری کلی و نهایی نظام سیاسی قرآن چیست؟
12. نظام سیاسی اسلام چه ویژگی هایی دارد؟

 

فصل دوم: فلسفه سیاست در قرآن کریم
نگارنده در بخشی از این فصل می نویسد: موضوع بحث در بررسی یک نظام معرفتی سیاسی، جامعه سیاسی است. منظور از جامعه سیاسی، همان جامعه انسانی است، به این اعتبار که این جامعه، با اراده و آگاهی افرادش، به مقولات اساسی سیاست؛ یعنی عزت، قدرت، عدالت و حق معطوف است.

فلسفه سیاست به عنوان بخشی از نظام معرفت سیاسی، در پاسخ به پرسش های زیر شکل گرفته است.


1. مفاهیم و مقولات پایه سیاسی که هویت سیاسی جامعه انسانی به آنها وابسته است، کدامند؟
2.  چرا باید در جامعه سیاسی زندگی کرد؟ به عبارت دیگر، چرا باید در جامعه انسانی، حکومت تشکیل داد؟ (دلیل وجودی حکومت)
3. چرا باید سلطه این حکومت را پذیرفت و آن یکی را رد کرد؟ (مشروعیت حکومت)
4. حکومت مطلوب چه ساختاری دارد؟
5.  آیا یک جامعه سیاسی آرمانی محقق خواهد شد؟ (مسئله آرمان شهر) نگارنده سپس در این نوشتار، به اختصار، به سه پرسش اول، دوم و پنجم می پردازد.

نگارنده در ادامه و درباره منشأ حق و عدالت می نویسد: حق و عدالت، هر دو از صفت های کمالی است و شاید بتوان گفت که عدالت، همان حق در مرتبه فعل است. ازاین رو، حق از اسمای «ذاتی» خدای متعال و عادل از اسمای «فعلی» اوست. در دانش سیاسی، کاربرد این دو مفهوم در روابط اجتماعی اهمیت دارد که عبارت است از حقوق میان مردم و نهادهای سیاسی و تضمین عملی این حقوق به دور از افراط و تفریط. این کاربرد حق و عدالت، هویتی اعتباری دارد؛ زیرا هم در زمینه ای اعتباری (روابط اجتماعی) پدیدار می شود و هم میان مردم.

همچنین حقوق تکوینی، میان مردم و نهادهای سیاسی ـ که خود از اعتبارهای اجتماعی هستند ـ وجود ندارد. بر این اساس، این حق و عدالت اعتباری ـ که مسئله اندیشه سیاسی اند ـ مستلزم یک منشأ اعتبارند که باید مصداق حقیقی حق و عدالت باشد .نکته دیگر درباره حق و عدل این است که این مفاهیم، مناط وجوب و حرمت هستند و افعال بشری به اعتبار صدق این مفاهیم بر آنها، به این احکام قابل حکم اند.

می توان گفت از آن رو که در احکام عقلی، حیثیت تعلیلیه، عین حیثیت تقییدیه است، این اعتبارات عام عقلی، موضوع این احکام هستند. به عبارت دیگر، وجوب، در ذات حق و عدالت قرار گرفته است و به واسطه امری دیگر، بر آنها تعلق نمی گیرد. بر همین اساس، حق بودن و عدالت الهی، خاستگاه حق و عدالت در نظام اندیشه سیاسی اسلام و حق و عدالت، مناط رفتار سیاسی مؤمنان است؛ مصداق های حق و عدالت نیز در دین، به روش های عقلانی و وحیانی شناخته می شوند.

نگارنده هم چنین درباره معیار معقولیت در علوم اعتباری نوشته است: یکی از ویژگی های برجسته انسان، بهره مندی از عقل است که به او توان استدلال و شناخت برتر می دهد. عقل انسانی می تواند هم واقعیت ها و هم ارزش ها را بشناسد و افعال انسانی را ارزش سنجی اخلاقی و نیز ارزش سنجی ابزاری کند.

مفاهیم سیاسی، مفاهیم اعتباری هستند. ازاین رو، بایسته است برای معقولیت این گونه علوم، ملاکی تعریف شود. برای این منظور، به سه ویژگی اعتباریات توجه می کنیم:

یک ـ معانی اعتباری هم در تولید شدن و هم در تغییر و تبدل، تابع انگیزه ها و گرایش هاست.
دو ـ معانی اعتباری، منشأ انتزاع حقیقی دارند.
سه ـ معانی اعتباری به قصد ایجاد آثار واقعی تولید می شوند.

انگیزه ها و گرایش ها در احساس نیاز ریشه دارند و معقولیت، احساس نیاز به هماهنگی آن با نیاز حقیقی است. نیازهای حقیقی انسان، در یک دسته بندی کلی، به دو دسته تقسیم می شود: نیازهای ویژه انسان و نیازهای مشترک میان انسان و حیوان، مانند نیاز به آب و غذا و مسکن و نیازهای جنسی.

نیازهای ویژه انسان نیز دو دسته اند: نیازهای ویژه انسان ازآن رو که انسان است، بدون در نظر گرفتن جهانی که در آن زندگی می کند، مانند نیاز به شناخت، امید، محبت و آرامش و نیازهای ویژه انسان به دلیل واقع شدن او در این جهان با کیفیت ویژه ای که دارد. این نیاز نیز خود به دو گونه تقسیم می شود:

الف) نیاز به معنا و جهت زندگی این جهانی.
ب) نیاز به تنظیم و آراستن زندگی این جهانی.

بنا کردن معانی اعتباری بر این نیازها، یکی از پایه های معقولیت در علوم اعتباری است. پایه دوم این معقولیت، به منشأ انتزاع معانی اعتباری مربوط می شود. چنان که گفته شد، معانی اعتباری، منشأ انتزاع حقیقی دارند و معقولیت این انتزاع این است که معنای اعتباری، از فرد بالذات حقیقی انتزاع شود، نه فرد بالعرض.

پایه سوم معقولیت اعتباری به آن آثار حقیقی مربوط می شود که آن علم، به قصد ایجاد آن آثار تولید شود و در این پایه باید به معقولیت اخلاقی آن آثار و معقولیت ابزاری آثاری که مقصود بالعرض هستند، توجه کرد. با معقولیت این سه پایه می توان یک علم اعتباری را معقول دانست.

نویسنده کتاب درباره معناداری رفتار سیاسی می نویسد: در گفتار پیش، سه پرسش مطرح شد که پاسخ آنها معقولیت دانش سیاسی اسلام را نشان می داد؛ پرسش نخست این بود که آیا دانش سیاسی اسلامی بر نیازهای حقیقی مبتنی است؟ پاسخ داده شد که برای نظم بخشیدن به جامعه انسانی بر پایه مبانی معرفتی، به چنین دانشی نیاز است، ولی با این پاسخ، معقولیت این دانش تأمین نمی شود. با توجه به اینکه این دانش، نظام رفتاری ویژه ای را پیشنهاد می کند، برای تکمیل این بحث، بررسی دو نکته دیگر ضروری است:

یک ـ معناداری نظام رفتار سیاسی.
دو ـ جهت نظام رفتار سیاسی.

نگارنده تنها به بررسی نکته اول پرداخته و می نویسد: انسان نمی تواند یک نظام رفتاری پوچ را تحمل کند. وی برای هر نظام رفتاری، دلیلی می خواهد که با ترجیح دادن وجود آن نظام رفتاری بر نبود آن نشان دهد که تن دادن به آن نظام رفتاری و تحمل ناسازگاری ها و دشواری های آن ارزش دارد و به اصطلاح، نظام رفتاری باید معنادار باشد.

به همان دلیلی که زندگی اسلامی معنادار است، نظام رفتار سیاسی اسلامی نیز معنادار است. اسلام به انسان نشان می دهد که در این جهان، بی پناه و بی یاور رها نشده است. خدای اسلام، پناه انسان است. وی را دوست دارد و همواره همراه اوست و هرگز حتی لحظه ای او را رها نمی کند و در هر حالی مراقب اوست.

انسان دین دار، خدای خویش را می یابد و چون خدا را یافت، زندگی را ارزشمند می بیند؛ زیرا پس از یافتن خدا، خود را تنها، بی یاور و رها شده در این جهان نمی داند، بلکه همواره خدا را کنار خود می بیند؛ خدایی که بنده مؤمنش را دوست دارد و تنهایش نمی گذارد و مهمش می شمارد و وی را عزتمند می خواهد. بر همین اساس، مؤمن چون زندگی خود را در پرتو عنایت حق تعالی بامعنا می یابد، عزت عطا شده از جانب او را به جان می خرد و برای به دست آوردن و حفظ آن می کوشد.

فصل سوم: علم سیاست در قرآن کریم
نگارنده در بخشی از این فصل می نویسد: موضوع مطالعات سیاسی، جامعه سیاسی است. پنج پرسش مهم نیز درباره جامعه سیاسی مطرح شد که در فلسفه سیاست به آنها پاسخ داده می شود. علم سیاست نیز مسائل دیگری را درباره جامعه سیاسی مطرح می کند. علم سیاست را به شکل های گوناگونی تعریف کرده اند.

در این نوشتار، برای رعایت اختصار، به بررسی و بیان اقوال دیگر نمی پردازیم و با توجه به تعریفی که پیش از این از جامعه سیاسی بیان شد، علم سیاست را تعریف می کنیم .منظور از جامعه سیاسی، همان جامعه انسانی است، به این اعتبار که این جامعه، با اراده و آگاهی افرادش، به مقولات اساسی سیاست؛ یعنی عزت، قدرت، عدالت و حق معطوف است.

یکی از مسائل بسیار مهم علم سیاست، مطالعه چیستی همین توجه جامعه به مقولات اساسی سیاست و گونه شناسی آن است. همچنین میان افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی، روابطی وجود دارد که منشأ آن، سیاسی بودن جامعه انسانی است؛ یعنی همان معطوف بودن جامعه انسانی به مقولات اساسی سیاست.

مسئله دوم علم سیاست، بررسی این گونه روابط است. پیش از ورود به بحث اصلی، باید گفت آنچه بیان می شود، تنها نمایی کلی و اجمالی از علم سیاست دینی است و از این نوشتار نباید انتظار کارآمدی بیشتری داشت. همچنین این بحث اجمالی نشان می دهد علم سیاست دینی از ساختار مفهومی کاملاً متفاوتی برای توصیف روابط سیاسی بهره می برد.

نویسنده در ادامه و درباره شکل گیری جامعه سیاسی و ارتباطات اجتماعی ـ سیاسی بر اساس تولّی و تبرّی می نویسد: جامعه سیاسی، حاصل ارتباطات میان افراد، گروه ها و نهادهای گوناگون است و گروه ها و نهادها نیز از ارتباطات میان فردی حاصل می شود.

بنابراین، می توان جامعه را حاصل ارتباطات میان فردی دانست. حتی روابط میان دو جامعه گوناگون را نیز می توان با روابط میان فردی تحلیل کرد، اگر چه جامعه یا نهادهای اجتماعی را یک کل با شخصیت حقوقی واحد و مستقل بدانیم. جامعه اسلامی نیز از این امر مستثنا نیست.

اکنون این پرسش پیش می آید که ارتباطات میان فردی در جامعه اسلامی بر چه اساسی استوار است؟ از دیدگاه نظریه پردازان جامعه لیبرالی، انسان ها نیازهایی طبیعی دارند که در زندگی جمعی برآورده می شود. ازاین رو، با قرارداد تاریخی (واقعاً محقق شده) یا فرضی (حاصل شده با رضایت)، زندگی اجتماعی را می پذیرند و جامعه سیاسی پدید می آورند.

بنابر مبنایی که در این کتاب پیش گرفته ایم، انسان به صورت غریزی و طبیعی، اجتماعی است و خود اجتماع، یکی از نیازهای انسان است، چنان که داده های تجربی نیز این مسئله را تأیید می کنند.

با این حال، انسان، خود، شکل اجتماعش را می سازد و در این ساخت وساز، افزون بر نیازهای طبیعی و حتی مقدّم بر آن، به نیازهای ویژه انسانی مانند نیاز به احترام نیز توجه می کند؛ در بسیاری از آیات قرآن کریم به مسائلی اشاره شده است که در ساخت جامعه انسانی باید به آن توجه شود و برای شکل دهی به پدیدهای ناشی از اجتماع انسانی مانند گفت وگو، اختلاف و اتفاق، داوری، گروه ها، فرهنگ، نقش های اجتماعی، نهادها و چرخه های منافع، قوانین اساسی وضع کرده است.

از جمله این قوانین در قرآن کریم، تولّی و تبرّی بر مبنای سنخ شخصیتی افراد انسانی است. سنخ شخصیتی گاه بر اساس حیثیت طبیعی و این جهانی زندگی انسانی تعیین می شود. برای مثال، شخصیتی، مهارت های رهبری دارد؛ شخصیتی، گرم و منعطف است و شخصیتی، دقیق و باریک بین است.

تنوع این شخصیت ها در هر جامعه ای لازم است تا نقش های متنوع در جامعه، به شخصیت های مناسب آن سپرده شود و امور جامعه سامان یابد. سنخ شخصیتی را می توان بر اساس حیثیت انسانی انسان تقسیم بندی کرد. در قرآن کریم به شخصیت انسانی از این جنبه توجه شده است و انسان ها به سه گروه مؤمن، منافق و کافر تقسیم شده اند.

شخصیت مؤمن، حق پذیر است، ولی شخصیت منافق و کافر، حق پذیر نیست، با این تفاوت که منافق وا نمود می کند مؤمن است، ولی کافر چنین نمی کند، خداوند در قرآن کریم، مبنای شکل گیری جامعه سیاسی را همین امر می داند و جامعه سیاسی را اجتماعی عقیدتی، نه سرزمینی می داند.

همچنین نگارنده درباره تداوم دین مداری جامعه با فرآیند جامعه پذیری بر اساس امر به معروف و نهی از منکر نوشته است: بقای هر جامعه ای به این امر وابسته است که بتواند اهداف، هنجارها، ارزش ها و فرهنگ خود را به نسل های آینده منتقل سازد. جامعه ای که در این امر ناتوان باشد، هویت خود را از دست خواهد داد و جامعه ای دیگر خواهد شد، حتی اگر جمعیت آن در جمعیت های دیگر ادغام نشود؛ زیرا مؤلفه های هویت جامعه، با اهداف، هنجارها، ارزش ها و فرهنگ تعریف می شود.

روشن است که مؤلفه های هویت جامعه اسلامی در فضایی دین مدارانه و با نگرشی دینی تعریف می شود و بقای این هویت، به چگونگی و ژرفای انتقال این مؤلفه ها به نسل های آینده و به گسترش و نهادینه سازی آن در نسل کنونی وابسته است؛ در قرآن کریم و سنت امامان معصوم (ع)، از این مؤلفه ها به معروف یاد شده است و هر مؤلفه هویتی که با مؤلفه های هویت جامعه اسلامی مخالف باشد، منکر نامیده می شود. این تفسیر اجتماعی از مفهوم معروف و منکر، به تحلیل معنای لغوی آنها و سنخ نگاه معصومین (ع) به این دو مفهوم وابسته است.

واژه «معروف»، از ماده «عرف» مشتق شده و به معنای «شناخت» است و واژه «معروف» نیز به معنای «شناخته شده» است. همچنین این ماده را به معنای السکون و الطمأنینة؛ آرامش و آسایش خیال دانسته اند.

فصل چهارم: فقه سیاسی در قرآن
نگارنده در بخشی از این فصل درباره ولایت الهی بر قدرت سیاسی می نویسد: یکی از امور مسلّم در فقه سیاسی این است که قدرت سیاسی باید در دست ولیّ الهی باشد، وقتی در نگرش دینی، منشأ اعتبار قدرت سیاسی، قدرت الهی است، مشروعیت نیز باید الهی باشد .بنابراین، وقتی جامعه سیاسی، جامعه انسانی به اعتبار توجهش به قدرت تعریف می شود، جامعه سیاسی اسلامی، جامعه انسانی معطوف به ولایت الهی است.

توجه به ماهیت قدرت سیاسی نشان می دهد که مهم ترین و اصلی ترین وظیفه ولی امر، حفظ مصالح است. این امر مستلزم جعل حکم از سوی ولی امر است. در این باره باید به چند نکته توجه کرد:

یک ـ اگر چه بر جعل حکم از سوی پیامبر و امام معصوم (ع) اشکال چندانی وارد نیست، ولی ممکن است این امر درباره ولی فقیه سنگین به نظر آید. با این حال، باید توجه داشت که مصالح یادشده، اعتبار شرعی دارند و حق تعالی، خود، آنها را معتبر کرده است؛ پس چگونه ممکن است جعل حکم بر اساس این مصالح را از سوی خداوند حکیم مجاز ندانست؟

دو ـ یکی از عواملی که پذیرش جعل حکم بر اساس این مصالح را دشوار می کند، این است که احکام مصلحتی بر اساس مصالح یادشده، بر احکام فرعی حاکم هستند؛ ازاین رو، گمان می رود حکم ولی امر، حکم خدا را کنار می گذارد. این گمان نادرست از آنجا شکل گرفته است که توجه نکرده اند حاکم بودن این مصالح بر احکام فرعی، به جعل شرعی ثابت است و خود خدا چنین خواسته است، اگر چه حکم مصلحتی، حکم بشری دانسته شود.

به ویژه اگر این حکم به دلیل معصوم نبودن ولی فقیه دچار لغزش و اشتباه شود، چنان اهمیتی دارد که اساساً نمی توان حاکمیت آن بر احکام فرعی را نادیده گرفت.

سه ـ چنان که گفتیم، مصالح عامه بیان شده، صورت متعیّنی ندارند و از این نظر، به طور کامل به مقتضیات زمان و مکان وابسته اند. بنابراین، نمی توان گفت اگر این احکام مصلحتی، مهم تر از احکام فرعی بودند، چرا حق تعالی، خود، رأساً به جعل حکم بر اساس آنها نپرداخته است؛ زیرا اساساً چنین امری به دلیل عدم تعیّن صورت این مصالح، ناممکن است.

چهار ـ این بحث نشان می دهد مسئله تأثیر زمان و مکان در فقه، تنها به اموری چون تبدّل موضوع یا احکام ثانوی مربوط نمی شود، بلکه در مرتبه مهم تر، جعل حکم مصلحتی، جریانی عمیق تر دارد.

پنج ـ همچنین از این بحث روشن می شود که احکام حکومتی مصلحتی، حکم اولیه هستند، نه حکم ثانوی؛ زیرا مستند به مناط هستند، نه به قواعدی مانند قاعده لاضرر یا قاعده عسر و حرج و مانند آن.

فصل پنجم: با برنامه سازان
نویسنده در بخشی از این فصل به بحث رسانه، کارگزار جامعه پذیری سیاسی پرداخته و می نویسد:  دراهداف تأسیس رسانه، بر دو امر تأکید می شود؛ سرگرمی برای مخاطب و درآمد برای رسانه گردان .البته این فقط رویکرد سطحی این پدیده اجتماعی ست. هدف اصلی تأسیس رسانه، تسخیر شخصیت و حیات مخاطب از راه بازسازی شخصیت و حیات وی به دست رسانه گردان و برای رسانه گردان است؛ به عبارت روشن تر، به بردگی کشاندن مخاطب، البته بردگی از نوع جدید.

اهمیت چنین هدف گزاری برای رسانه، زمانی آشکار می شود که دریابیم رسانه، به ویژه تلویزیون به تدریج، به عنوان فردی از خانواده به شمار می رود و گاه حتی بانفوذترین فرد خانواده می شود، به گونه ای که رئیس خانواده، نه تنها ناچار است تصمیم ها و برنامه های خود را بر اساس برنامه های رسانه تنظیم کند؛ بلکه اغلب، به طور ناخودآگاه و در حالت تسلیم روانی چنین می کند.

در حقیقت، رسانه به سادگی، دیگر کارگزاران جامعه پذیری را کنار می زند؛ چنین هدفی با اساس اسلامی سازی شخصیت و حیات انسانی تضادی آشکار دارد. آزادی بشر از این گونه بند و زنجیرها، از اهداف مهم بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است؛ سپس نگارنده می نویسد: امام خمینی رحمه الله می فرماید: «این رادیو و تلویزیون باید اصلاح بشود به یک بنگاه تعلیمی؛ آن هم تعلیمات اسلامی.

بالاخره، یک رادیو ـ تلویزیون اسلامی و مربی جامعه باید داشته باشیم .در اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: خط مشی و ترتیب اداره سازمان [صدا و سیما] و نظارت بر آن را قانون معیّن می کند.» در قانون خط مشی کلی و اصول برنامه‌های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (مصوب مصوب 17 / تیر / 1348) نیز در ماده ها گوناگون چنین آمده است:

ماده 4: زمینه سازی برای رسیدن به خودکفایی و تحقق کامل سیاست مستقل نه شرقی، نه غربی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی آن در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی».
ماده 5: صدا و سیما باید به مثابه یک دانشگاه عمومی به گسترش آگاهی و رشد جامعه در زمینه های گوناگون مکتبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کمک نماید.
ماده 10: سازمان موظف است به منظور نفوذ در اندیشه و احساس جامعه، پیامبر خود را حتی الامکان با استفاده از بیان غیرمستقیم و در قالب های جذاب و هنری، متناسب با احوال و روحیات اقشار مختلف جامعه عرضه نماید.
ماده 48: سازمان، موظف است در جهت ایجاد و تقویت زمینه های فکری و اخلاقی برای اجرای کامل قانون اساسی که ترسیم کننده خطوط اساسی نظام جمهوری اسلامی است، تلاش نماید.
ماده 49: تلاش در جهت ایجاد زمینه های استقرار هر چه بیشتر نظم در سایه حاکمیت قانون و نفی هر گونه حرکت غیرقانونی در کشور.
ماده 50: سعی در جهت ارائه بینش سیاسی مکتبی به مردم، شناساندن اوضاع سیاسی بین المللی و موقعیت استکبار جهانی و ملل مستضعف.
ماده 52: آگاه ساختن مردم نسبت به نقشه های شیطانی استعمارگران جهانی و عوامل داخلی آنان در جهت تضعیف یا به انحراف کشاندن انقلاب .این قانون به صراحت، نقش کارگزاری جامعه پذیری سیاسی را برای رسانه می بخشد و به این نقش هم الزام قانونی می دهد و هم آن را از حمایت قانونی برخوردار می کند.

نگارنده در ادامه به ذکر پیشنهاداتی برای گروه های گوناگون برنامه سازی پرداخته و می نویسد: گروه فیلم و سریال: ادبیات آیات و روایات یا حتی عبارت های آنها در دیالوگ های فیلم ها و سریال ها به کار گرفته شود. چنین رویکردی، فیلم ساز را در میان فیلم سازان دینی در جایگاه بالاتری قرار می دهد.

گروه جوان (به ویژه سیمای قرآن): راهبرد کلان برای مجموعه برنامه های گروه جوان: نمایش زیبایی های زندگی دینی به جوان استفاده و از راه کارهای دینی برای نشان دادن شیوه های آسان سازی زندگی و روش های موفقیت. تأکید بر آموزه های سیاسی قرآن به ویژه بر عزت دینی؛ تأکید ویژه بر مصالح معتبره به ویژه مصلحت حفظ عقل، حفظ دین و حفظ عزت و نیز تهیه برنامه هایی به صورت پرسش و پاسخ با حضور جوانان نسل سومی و کارشناسان فرهیخته در مباحث گوناگون سیاسی با رویکرد قرآنی، می تواند مناسب باشد.

البته چنین برنامه ای باید ترکیبی و نیز بهره مند از جذابیت و هیجان لازم باشد .گروه خبر: استفاده مستقیم از آیات و روایات سیاسی در گزارش های خبری، با نظارت کارشناس فقهی بهتر است در خبر، در مصاحبه با مسئولان کشور درباره سیاست کلان یا مسائل اجرایی، پرسش ها بر اساس رویکرد سیاسی قرآنی، جهت دار شوند و نیز از مسئولان به صراحت، از میزان توجه آنان به آموزه های سیاسی قرآن در عمل، پرسش گردد.

گروه سرود و موسیقی: استفاده از واژه های سیاسی قرآنی و ادبیات سیاسی قرآن در سرودها، مانند واژه های عزت، ولایت، عدالت، جهاد، مستضعف، مستکبر، مؤمن، منافق، کافر و مانند آنها. همچنین، ساخت موسیقی هایی که القاگر عزت دینی باشد و جوان را از ذلت پذیری باز دارد.

گروه سیاسی: استفاده از آموزه های سیاسی قرآن در همه سطوح به ویژه مبتنی کردن تحلیل های سیاسی بر رویکرد قرآنی به سیاست. استفاده از رویکرد ارزشی تحلیل های سیاسی به ویژه توجه به مصالح معتبره و قواعد فقه سیاسی و سیاست های کلان فقهی در این تحلیل ها بسیار مفید است و محتوای برنامه های گروه را به صورت خردمندانه ای دینی می کند.

کتاب «آموزه های سیاسی قرآن» تالیف ابوالحسن حسنی درسال 1387، شمارگان یک هزار و پانصد نسخه و به بهای دو هزار تومان از سوی مرکز پژوهش های اسلامی صداوسیما منتشر شده است./504/825/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۶ / ۰۴ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۵:۱۲
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۴۵
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۵
غروب آفتاب
۲۰:۲۲:۳۹
اذان مغرب
۲۰:۴۲:۰۵