vasael.ir

کد خبر: ۵۹۰۰
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۰ - 25 November 2017
معرفی کتاب؛

نظم اجتماعی در اسلام

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- اجتماعی زیستن و زندگی در قالب گروه های اجتماعی با پذیرش هنجارهایی ملازم است که امکان تداوم زندگی جمعی را فراهم می آورد. هر نظامی برای انسجام اجتماعی ناگزیر از برقراری نظم است. مهم ترین عامل در تحقق و تنظیم نظم اجتماعی عامل فرهنگی است و نظم اجتماعی در پرتو آموزه های اسلام بهتر و آسان تر تحقق می یابد، کتاب نظم اجتماعی در اسلام از معدود کتب منتشره ای است که نگاهی نو به اینگونه مباحث دارد.


به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ کتاب «نظم اجتماعی در اسلام» به قلم عبدالله جوان، در سال 1383، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
اجتماعی بودن انسان ها یکی از جنبه های مهم و اساسی در حیات بشر است. چنین به نظر می رسد که از آغاز، زندگی انسان ها به صورت اجتماعی بوده و گرایش به اجتماعی زیستن در نهاد بشر وجود داشته است. تا جایی که عبارت ارسطویی «انسان مدنی الطبع است» به عنوان یک اصل، از سوی اندیشمندان پس از وی تکرار شده است .ولی اجتماعی زیستن و زندگی در قالب گروه های اجتماعی، با پذیرفتن نقش ها، هنجارها و رویّه هایی ملازم است که امکان تداوم زندگی گروهی و جلوگیری از تزاحمات را فراهم آورده است که نوعی نظم و قاعده را بر اجتماع حاکم می سازد. به این ترتیب، مفهوم «نظم اجتماعی» در میان مفاهیم قابل بررسی در علوم اجتماعی، رخ می نماید. ناگفته نماند که مباحث مربوط به نظم اجتماعی، عمدتا ناظر به اجتماعات و جوامع بزرگ است و هدف اصلی در این گونه مباحث، تبیین عوامل تحقق و تحکیم نظم اجتماعی و دلایل استمرار آن در جامعه است.
یکی از جنبه هایی که در مورد نظم اجتماعی قابل بررسی است، رابطه دین و به ویژه دین اسلام با نظم اجتماعی است. اگرچه برخی تلاش دارند که دین را از تمام جنبه های اجتماعی خود تهی ساخته و آن را به حاشیه برانند، ولی کسی نمی تواند انکار کند که اسلام دارای ابعاد و جنبه های اجتماعی است. توجه به این واقعیّت پرسش هایی را به وجود خواهد آورد. از جمله این که: در جامعه اسلامی عقاید، احکام و اخلاق اسلامی چه تأثیری در نظم اجتماعی دارد؟ آیا اسلام نظمی متفاوت از نظم اجتماعی حاکم در دیگر جوامع را توصیه می کند؟ اهداف اجتماعی و اصول و برنامه های اجتماعی اسلام کدام اند؟ آیا اسلام می تواند مبنا و محور نظم اجتماعی در سطح کلان باشد؟ ویژگی ها و برتری های نظم اجتماعی اسلامی نسبت به دیگر مکتب ها و ایدئولوژی ها چیست؟ و...
ناگفته پیداست که اهمیّت پاسخ به این پرسش ها، در جامعه ما که اسلام را به عنوان هویت جمعی خود پذیرفته است و در تحقق جامعه اسلامی در تمام جنبه ها می کوشد، تا چه اندازه است.
از سوی دیگر، مهم ترین عامل در تحقق و تنظیم نظم اجتماعی، عامل فرهنگی است. و با توجه به این که رسانه ها و به ویژه صدا و سیما از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل فرهنگ ساز در جامعه می باشند، آشنایی برنامه سازان محترم این رسانه ملی با نظم اجتماعی اسلامی و اهداف و مؤلّفه ها و ویژگی های آن برای جهت دهی صحیح جامعه و زمینه سازی برای تحقق و تقویت نظم اجتماعی اسلامی ضرورتی انکارناپذیر است .
اجتماعی زیستن و زندگی در قالب گروه های اجتماعی با پذیرش نقش ها و هنجارهایی ملازم است که امکان تداوم زندگی جمعی را فراهم می آورد. هر نظامی برای انسجام اجتماعی ناگزیر از برقراری نظم است و نظم اجتماعی در پرتو آموزه ها انسان ساز و تعالی بخش اسلام بهتر و آسان تر تحقق می یابد. مهم ترین عامل در تحقق و تنظیم نظم اجتماعی عامل فرهنگی است .انسان ها بنا به دلایلی زندگی اجتماعی دارند و با هم نوعان خود روابط متقابل ایجاد می کنند. این روابط با توجه به نیازهای انسان ها و اهداف زندگی اجتماعی آنان، چارچوب های ویژه ای می یابد و نظم و نظامی پدید می آورد .در این زمینه پرسش های زیر، در پژوهش حاضر بررسی شده اند: این نظم اجتماعی چرا و چگونه دوام می یابد، اهداف اجتماعی اسلام کدام است، نقش آموزه های اسلام در تشکیل، تنظیم و تقویت نظم اجتماعی چگونه است و مزیّت های نظام اجتماعی اسلام نسبت به دیگر نظام های اجتماعی چیست؟

توصیف کتاب:
تحقیق حاضر چهار فصل دارد.
در فصل اول مباحث عمومی نظم اجتماعی، مانند: اهداف تشکیل نظم اجتماعی، عوامل اصلی در حفظ و بقای نظم اجتماعی و ویژگی های نظم اجتماعی در سطح کلان بیان شده و دیدگاهی کلّی نسبت به مسائل مطرح در مورد نظم اجتماعی، در میان جامعه شناسان، به خوانندگان ارائه می شود.
فصل دوم، درباره تبیین رابطه اسلام با نظم اجتماعی است و این که آیا اساسا اسلام ابعاد اجتماعی دارد یا نه؟ و در صورت اول، ابعاد اجتماعی اسلام کدام است؟ و آیا اسلام، نظم اجتماعی خاص و متمایزی را در جامعه پدید می آورد یا نه؟ و این نظم در چه سطحی می تواند باشد؟ در این فصل، ابعاد مختلف اجتماعی اسلام، با استفاده از راه های مختلفی بررسی می شود و مطالب سودمندی در این زمینه ارائه خواهد شد.
در فصل سوم نیز اهداف، اصول و ویژگی های نظم اجتماعی در اسلام و نیز نقش عناصر اصلی آموزه های اسلام، در تشکیل و حفظ نظم اجتماعی اسلامی بررسی می شود و در کنار آن مناسبات اجتماعی اسلام و مباحث دیگری که با نظم اجتماعی اسلامی مرتبط بوده اند، بیان خواهد شد.
فصل چهارم نیز به نقش و وظایف رسانه در تحکیم و تقویت نظم اجتماعی اسلامی و نیز موانع پیش روی آن و پیشنهادهایی در این زمینه، اختصاص یافته است .یادآور می شود که با توجه به گستره موضوع تحقیق، در آن امکان زیادی برای بررسی کامل و جزئی موارد و پیشنهادهای صددرصد کاربردی به برنامه سازان وجود ندارد. اگر چه در بعضی موارد، از پیشنهادهای جزئی و موردی نیز دریغ نشده است.
در پژوهش حاضر کوشش شده است تهیه کنندگان و برنامه سازان محترم صدا و سیما با مقوله نظم اجتماعی و جنبه های اجتماعی اسلام و تأثیر آن ها در نظم اجتماعی بیشتر آشنا شوند و در این راستا، به پرسش هایی که درباره رابطه اسلام با نظم اجتماعی و ویژگی های نظم اجتماعی مطلوب اسلام مطرح می شود، پاسخ داده شده است . این پژوهش با بهره گیری از منابع اسلامی و همچنین اشاره به دیدگاه های جامعه شناسان و اندیشمندان اجتماعی فراهم آمده است، و با ارائه دیدگاهی به نسبت جامع درباره نظم اجتماعی اسلام و نیز راهکارهایی به دست اندرکاران رسانه ملی، می تواند گامی اندک در راستای استقرار نظم اجتماعی مطلوب در جامعه اسلامی بردارد.
بر اساس یافته های این پژوهش، ارزش ها و احکام دینی موجب تنظیم روابط اجتماعی می شود. ازاین رو، دین تنها امری شخصی نیست، بلکه جنبه های اجتماعی فراوان دارد. اسلام، دینی همه جانبه نگر است که تمام جنبه های فردی و اجتماعی زندگی انسان ها را در نظر دارد و تمام امور آنها را در راستای توحید و عبادت خداوند هدایت می کند و تمامی شئون حیات بشری را تنظیم می نماید. تحقق کامل اهداف اسلامی، جز با وجود یک نظم اجتماعی فراگیر، در همه سطوح، امکان پذیر نیست. به همین دلیل، اسلام مسلمانان را به تشکیل جامعه اسلامی و سامان دهی چنین نظمی در جامعه فرا خوانده است .
مطالب و فهارس کتاب به ترتیب عبارتند از:
1. کلیات
2. مباحث عمومی نظم اجتماعی
3. رابطه نظم اجتماعی با اسلام
4. چشم اندازی از اصول و ویژگی های نظم اجتماعی اسلامی
5. همراه با برنامه سازان

بخش اول: کلیّات
نگارنده در قسمتی از این بخش و درباره مفهوم شناسی نظم اجتماعی می نویسد: نظم: واژه نظم به معنای آرایش، ترتیب و توالی است، ولی برای شناخت بهتر مفهوم نظم، ویژگی ها و شرایط یک شی ء منظم را بررسی می کنیم. هر شی ء منظم باید دارای سه ویژگی باشد:
1. مجموعه و مرکّب از اجزاء باشد؛ هیچ گاه چیزی را که دارای اجزاء ـ هر چند اجزای اعتباری ـ نباشد، نمی توانیم منظّم بنامیم.
2. اجزاء با هم ارتباط داشته باشند؛ اگر چیزی دارای اجزایی باشد، ولی اجزا با هم رابطه ای نداشته باشند، باز به آن شی ء منظّم گفته نمی شود.
3. تعامل و ارتباط اجزاء در راستای هدف واحدی باشد؛ اگر چیزی دارای جز باشد، ارتباط اجزا را در راستای هدف و نتیجه واحدی نتوان ارزیابی کرد، نظمی وجود ندارد .پس برای تحقق نظم، سه ویژگی ضروری است: 1. مرکّب بودن؛ 2. ارتباط اجزاء؛ 3. هدف. البته لزومی ندارد که شی ء منظّم از هدف خود آگاه باشد و همین که بتوانیم اجزاء را در یک راستای مشخّص در نظر بگیریم، کافی است .نظام: وقتی برای یک هدف معین، یک سلسله امور را با ترتیب خاصّی به هم متّصل کنیم، وسیله این ارتباط و پیوند خاصّ را «نظام» گویند. برای نمونه، نخ تسبیح یا رشته گردن بند مروارید را نظام می گویند. پس، نظام وسیله ایجاد نظم است.
اجتماع و جامعه: در تاریخ تفکر اجتماعی، تمایز میان مفهوم جامعه و اجتماع دیده نمی شود؛ یعنی جامعه و اجتماع به یک معنا به کار می رفته اند، ولی پس از انقلاب فرانسه، به تدریج دو مفهوم جامعه و اجتماع در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. نخست، این تمایز به این صورت بود که ارزش های مثبت و روابط گرم را در اجتماع و ارزش های منفی و روابط سرد را در جامعه در نظر می گرفتند. در واقع، بیشتر جامعه شناسان کلاسیک قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نوعی بی سازمانی اجتماعی را خصلت اصلی جامعه می دانستند. حدود اواسط قرن بیستم، برخی جامعه شناسان درصدد برآمدند تا این دو مفهوم را در تقابل با یکدیگر نبینند، بلکه اجتماع و روابط صمیمانه را یک بعد اساسی جامعه دانستند. به هر حال، «به مجموعه ای از افراد که دارای علقه اجتماعی مشترک و تعهّدات مشترک و به نسبت پایدار، همراه با تعاملاتی گرم باشند، اجتماع گفته می شود.» از این تعریف برمی آید که نوع اجتماع به نوع عُلْقه اجتماعی و تعهّد بستگی دارد و اندازه هر اجتماعی به تعداد افراد آن وابسته است. برای نمونه، در اجتماع های اقتصادی، علقه مشترکی در بده بستان وجود دارد که تعهّدات مشترکی در برابر کنترل منابع اقتصادی ایجاد می کند و به همین صورت می توان انواع دیگر اجتماعات را تشخیص داد.
بر همین اساس، برخی جامعه شناسان اجتماعات را به چهار نوع اصلی تقسیم کرده اند:
1. اجتماع اقتصادی
2.  اجتماع اخلاقی
3. اجتماع طبیعی (مانند خانواده)
4.   اجتماع سیاسی.
افزون بر این چهار نوع اجتماع اصلی و ناب، می توان از یک اجتماع تلفیقی و ترکیبی در سطح جامعه نام برد که پارسونز آن را «اجتماع جامعه ای» یا «اجتماع عام» می نامد. این اجتماع، اجتماعی تعمیم یافته است که در نتیجه نفوذ متقابل چهار نوع اجتماع یاد شده، در سطح کلان می تواند به وجود بیاید.
بیشتر جامعه شناسان، تعریف مشخصّی از جامعه بیان نکرده اند. گروهی ملاک های بسیار متفاوتی برای جامعه ارائه داده اند و بعضی دیگر، مانند دورکیم و هابز، به صورت مبهمی از تعریف جامعه گذشته اند. معیار جامعه واحد چیست؟ سرزمین واحد؟ زبان واحد؟ آداب و رسوم واحد؟ دین واحد؟ حکومت و قوانین واحد؟... برخی جامعه شناسان، مانند باتومور، وجود نظام سیاسی مستقل را معیار تمایز جامعه دانسته اند، اگر چه خود آنها هم به نسبی بودن این ملاک اقرار می کنند. به هر حال، تبیین حقیقت جامعه و حدود دقیق آن کار آسانی نیست و به بررسی زیادی نیاز دارد. ولی در یک تعریف اجمالی ـ از باب تعریف لفظی نه حقیقی ـ می توان جامعه را این گونه تعریف کرد: «جامعه، مجموعه ای بزرگ و خود بسنده از افراد انسان است که روابط گوناگون مشترک و متقابل و به نسبت پایداری آنها را به هم پیوند می دهد.» هر چند در این تعریف حد نصاب بزرگ بودن، استقلال و روابط متقابل به نسبت پایدار، ابهام دارد، در حد یک تعریف لفظی پذیرفتنی است.
نظم در اجتماع: با توجه به شناخت اجمالی از نظم، اجتماع و جامعه، مفهوم نظم اجتماعی بهتر شناخته شد. اصولاً اجتماع و یا جامعه، مجموعه ای منظم است؛ زیرا به طور خلاصه، همه شرایط شی ء منظّم (ترکیب، ارتباط اجزاء و هدف) را دارد. در هر اجتماعی افراد و گروه هایی وجود دارند که آن اجتماع را تشکیل می دهند. افراد، اجزای حقیقی و گروه ها، اجزای اعتباری اجتماعات هستند. این اجزا در راستای هدفی واحد که همان علقه های مشترک است، با یکدیگر تعامل و همکاری دارند و در اجتماع های مختلف، متفاوت است. هر گروه هم به نوبه خود اجتماعی کوچک تر است. در مورد جامعه که اجتماعی تعمیم یافته و بزرگ است، اجزای جامعه در تعاملاتی که با یکدیگر دارند، هر کدام پایگاه و موقعیّتی در جامعه دارند و هر پایگاهی در جامعه دارای نقش خاصّ خود است.
مجموعه ثابتی از ارزش ها، هنجارها، پایگاه ها، نقش ها و گروه هایی که حول محور یک نیاز اجتماعی و اساسی به وجود آیند، یک «نهاد اجتماعی» را پدید می آورند؛ مانند نهاد آموزش و پرورش، نهاد قضایی، نهاد خانواده و... که در راستای رفع نیازهایی، مانند تعلیم، رفع مرافعات و زندگی زناشویی ایجاد شده است. پس پایگاه ها، نقش ها، گروه ها و نهادها را می توان به نحوی اجزای اعتباری جامعه دانست.
تعاملات اجزاء و عناصر تشکیل دهنده جامعه با یکدیگر برای رسیدن به اهداف جامعه، ساختارهای اجتماعی آن جامعه را مشخص و ایجاد می کند. «ساختار اجتماعی» به مجموعه روابط و پیوندهایی گفته می شود که میان افراد، گروه ها و طبقات مختلف یک جامعه برقرار است و نهادها یا رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه، بر اساس این روابط ترتیب و تنظیم می یابد.
در مورد هدف جامعه هم به اجمال می توان پذیرفت که هر جامعه ای دارای هدف یا اهدافی است؛ وگرنه انسان ها با وجود اختیار و قدرت انتخاب، خود را به قرار گرفتن در یک چهارچوب مشخّص اجتماعی ملزم نمی دیدند. این که هدف اجتماعات و جوامع چیست و یا چه می تواند باشد را در مباحث بعدی بررسی می کنیم. ولی به طور خلاصه می توان گفت که هدف جامعه، بر آوردن نیازهای افراد جامعه است که آن نیازها به صورت انفرادی، یا به هیچ رو و یا به خوبی مرتفع نمی شوند. تا این جا به صورت فشرده با مفاهیم نظم و نظام، اجتماع و جامعه، عناصر تشکیل دهنده نظم در اجتماع، نقش، پایگاه، گروه، نهادها و ساختارهای اجتماعی آشنا شدیم.
برای تبیین چگونگی ارتباط اجزای اجتماع و عوامل مؤثر در حفظ و بقای نظم اجتماعی مفاهیم دیگری را نیز باید تعریف کرد که در این جا تنها به اختصار این اصطلاحات را تعریف می کنیم و توضیح بیشتر را در ضمن بحث درباره ارتباطات اجتماعی می آوریم.
کارکردهای اجتماعی: به نتایج و آثار عینی پدیده ها یا ساختارهای اجتماعی اطلاق می شود. هر گروه یا نهاد اجتماعی عهده دار کارکرد و پروژه ای است.
فرهنگ: شیوه های کلّی زندگی مردم در جامعه که انسان آن را بر اساس تعقّل و بینش و اختیار، برگزیده است؛ بر خلاف حیوانات که چنین شیوه های مبتنی بر تعقّل و اختیار را ندارند و تسلیم طبیعت هستند. فرهنگ از عناصر مختلفی تشکیل می شود که دو عنصر اساسی آن ارزش ها و هنجارها هستند.
ارزش های اجتماعی: عوامل و عناصری که اکثریّت یک جامعه به اهمیّت و اعتبار آن پی برده اند. همچنین هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی، مورد نیاز، محترم، مقدّس، خواستنی و مطلوب باشد.
هنجارهای اجتماعی: شیوه های رفتاری معینی که بر اساس ارزش های اجتماعی جامعه شکل گرفته و رعایت آنها موجب نظام جامعه است. در واقع هنجارها، الگوهای استاندارد شده رفتار و کردار هستند.
جامعه پذیری :کیفیتی که در نتیجه آن، انسان شیوه زندگی در جامعه را می آموزد و شخصیتی کسب می کند تا عضو رسمی جامعه به شمار آید؛ یعنی با هنجارهای جامعه خود آشنا می شود و آنها را درونی می کند (سازگاری با هنجارهای جامعه دو جنبه دارد: یکی ساده، سطحی و صوری و دیگری ژرف و پیچیده. نوع اول را «جامعه پذیری» و نوع دوم را «فرهنگ پذیری» می نامند.
کنترل اجتماعی: ادامه جامعه پذیری است؛ یعنی اگر جامعه پذیری اختیاری نباشد یا ناقص انجام شود، مکانیزم های کنترل اجتماعی، برای انتقال، تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات به کار می روند. در واقع، مجموع عوامل محسوس و نامحسوسی که یک جامعه برای حفظ معیارهای خود به کار می برد و موانعی که به قصد جلوگیری از کج روی های اجتماعی در راه افراد قرار می دهد، کنترل اجتماعی را ایجاد می کند.
آخرین مفهومی که در این قسمت تعریف می کنیم، «نظام اجتماعی» است. گفتیم که به وسیله ایجاد نظم، نظام گفته می شود. در نتیجه، در مورد جامعه (نظام در اجتماع بزرگ جامعه) می توان گفت:
به رژیمی که افراد جامعه را به یکدیگر پیوند داده و عهده دار اداره امور آن جامعه از جنبه های مختلف است و با هدفی مشخّص و جامع، برتر از هدف های شخصی و عادی، تمام نیروهای انسانی و غیر انسانی را زیر نفوذ قرار می دهد، نظام آن جامعه گفته می شود .از این تعریف روشن می شود که برای بررسی نظم اجتماعی و ویژگی ها و امتیازهای نظم اجتماعی، در یک اجتماع خاص و مقایسه آن با دیگر اجتماع ها، باید نظام اجتماعی را در آن اجتماع خاصّ بررسی کنیم و ویژگی های نظام اجتماعی در جامعه مورد نظر را شناسایی کنیم تا ویژگی های نظم اجتماعی که از آن نظام پدید می آید، آشکار شود.
نگارنده درباره اهمیّت و اهداف تحقیقش می نویسد: اگر بپذیریم که اسلام، نظام اجتماعی ویژه خود را دارد، تحقق بسیاری از اهداف اسلامی، بدون استقرار نظم اجتماعی خاص و بر اساس اصول اسلامی در جامعه یا اساسا ممکن نیست و یا بسیار دشوار و پر هزینه است، ولی اگر در جامعه ای نظم اجتماعی بر مبنای مبانی اسلام پدید آمده و هنجارهای اجتماعی آن بر اساس اسلام تعریف شده باشد، تحقق اهداف اسلامی بسیار آسان تر و کم هزینه تر می شود و انحراف جزئی از مسیر اسلام، روند کلّی حرکت جامعه را بر هم نخواهد زد. با توجه به این مطلب، اهمیّت شناخت ابعاد نظم اجتماعی در اسلام و اصول، مبانی و روش های آن، که زمینه را برای تحقق نظم اجتماعی اسلامی فراهم می کند، روشن و آشکار است. در مباحث بعدی روشن می شود که مهم ترین عامل حفظ و بقای هر نظم اجتماعی، عامل فرهنگی است و این مطلب در نظم اجتماعی اسلامی بسیار روشن تر است. رسانه ها در دنیای امروز یکی از عوامل مهم فرهنگ سازی و جامعه پذیری اند. به ویژه صدا و سیما نقش به سزایی در این زمینه دارد. ازاین رو، توجه دست اندرکاران این رسانه به این بحث ضروری است. در این مورد نیز راه های تحکیم و تقویت نظم اجتماعی اسلامی و چالش های فراروی تشکیل و تقویت نظم اجتماعی اسلامی در جامعه ایران و وظیفه رسانه در این باره به اجمال بررسی می شود.

بخش دوم: مباحث عمومی نظم اجتماعی
نگارنده در قسمتی از این فصل و درباره نظم اجتماعی در سطح کلان نوشته است: چنان که پیش از این دانسته شد، نظم اجتماعی دارای سطوح مختلفی است و به تعداد «ما»های موجود در اجتماع، خرده نظام های اجتماعی وجود دارد، ولی نوعی اجتماع گسترده وجود دارد که از تلفیق اجتماعات مختلف، در سطح کلان پدید می آید که پارسونز آن را «اجتماع عام» یا «اجتماع جامعه ای» می نامد. همچنین در مقدمه گفته شد که نظر دقیقی درباره حد نصاب و تعریف جامعه وجود ندارد، ولی برخی وجود نوعی استقلال نسبی از جنبه های مختلف، به ویژه استقلال سیاسی را شرط لازم برای وجود یک جامعه دانسته اند. به هر حال، بعضی از جامعه شناسان تصریح می کنند که نظم اجتماعی مداوم و مستمر در سطح کلان، به چهار مسئله اساسی نیاز دارد:
تفاهم شناختی و نمادی: برای ایجاد نظم اجتماعی، افراد در یک جامعه باید در شناخت ها و بینش های اساسی دارای نوعی تفاهم باشند تا بر اساس آن، تفاهم ارزشی و اخلاقی، تفاهم اجتماعی و هنجاری و تفاهم قانونی و حقوقی، به وجود آید و زمینه برای تحقق نظم اجتماعی فراهم شود. از سویی، مشترکاتی مانند دین مشترک، تفکر فلسفی مشترک و یا زبان مشترک ـ افزون بر تأثیر در ایجاد تفاهم شناختی و یا تسهیل در ارتباطات ـ تفاهمی نمادی را موجب می شود که از اسباب ایجاد نظم اجتماعی در یک جامعه به شمار می روند.
تنظیم سیاسی و نظارت بیرونی: افزون بر مشترکاتی که موجب هم بستگی های اجتماعی می شود، حفظ و بقای نظم اجتماعی در سطح یک جامعه، به نظارت بیرونی و قدرت سیاسی نیاز دارد که از بروز بی نظمی ها جلوگیری و با هنجارشکنان برخورد کند و بر تنظیم روابط و اجرای وظایف، نظارت داشته باشد. در این زمینه پرسش های زیر مطرح است: قدرت چگونه تمرکز و تراکم پیدا می کند؟ چه کسانی و در چه سطحی می توانند این قدرت را اعمال کنند؟ نقش پذیرش اکثریت و اعتماد آنها به حاکمان و قواعد تنظیم سیاسی چگونه است؟ و...
تنظیم اجتماعی: در یک جامعه گروه ها و اجزای مختلف با هم روابط و تعاملاتی دارند که بر اساس نیازها و هنجارها تنظیم می شود و هر جامعه ای برای برقراری نظم در آن، باید این ارتباطات و تعاملات را سازماندهی کند. تنظیم اجتماعی ابعاد مختلفی دارد، مانند: تعاملات بین گروهی، رقابت بین گروهی، تفاهم بین گروهی، تعاملات درون گروهی و... .

بخش سوم: رابطه نظم اجتماعی با اسلام
نگارنده در ادامه و درباره اهداف نظم اجتماعی اسلامی می نویسد: در فصل اول گفته شد که هدف هر اجتماعی، برآوردن نیازهای افراد آن اجتماع و رساندن آنها به مطلوب و خواسته شان است. سعادت واقعی هر فرد در این است که بتواند به بیشترین کمالی که با وجودش مناسب است و ظرفیت بالقوّه آن را دارد، دست یابد. در بینش های مادّی گرا و الحادی، رسیدن به حداکثر لذت و نفع مادی، بالاترین چیزی است که بشر توان دسترسی به آن را دارد، ولی در بینش توحیدی، تنها یک ارزش اصیل در عالم وجود دارد که انسان را آفریده و زندگی او را تا آخرت امتداد داده است و زندگی انسان به دنیا خلاصه نمی شود و انسان هر چه بتواند خود را به خدا نزدیک تر کند و به او معرفت یابد و به صفات الهی آراسته شود، بیشتر به کمال می رسد و زندگی آخرت او هم وابستگی کاملی به اندازه قرب او به خداوند دارد که آن را از مسیر کسب معرفت و عبادت در این دنیا به دست می آورد. پس هدف آفرینش به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه بشر برای درک رحمت های بی نهایت الهی و نزدیکی بیشتر به خداوند، از راه معرفت و عبادت است.
در بینش اسلامی به دلیل این که خداوند هم خالق بشر است و هم وضع کننده قوانین زندگی، هدف تکوین و تشریع یکی است. در نتیجه، هدف اصلی اجتماع اسلامی نیز، فراهم کردن زمینه ای است که افراد بیشتری به حدّاکثر کمال و نزدیکی به خداوند و سعادت دنیا و آخرت برسند. همچنین می دانیم که اصلاح افراد، ارتباط ویژه ای با جامعه دارد؛ در نتیجه، اسلام توجه خاصی به ساختن جامعه نمونه دارد. چون زمینه کسب کمالات در همین دنیا فراهم می شود، باید زندگی دنیا به صورتی که بستر لازم را برای رشد انسان فراهم آورد، تنظیم شود. بدیهی است، تأمین نیازهای مادّی، امنیت، نظم، عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم، زمینه و بستر مناسب تری را برای بندگی و کسب معرفت پدید می آورد. مقتضای بندگی خداوند در تمام شئون فردی و اجتماعی، حاکمیت احکام الهی و نظام دینی در جامعه است. فراهم آوردن زمینه گسترش علم و معرفت در انسان ها و نیز کسب فضایل و صفات پسندیده اخلاقی و نظام تربیتی اسلامی نیز برای رسیدن جامعه اسلامی به هدف خود ـ یعنی قرب الهی و کمال و سعادت دنیا و آخرت ـ ضروری است. در این مسیر، حفظ استقلال جامعه اسلامی و تحت سلطه یا نیازمند نبودن جامعه اسلامی به کافران و مشرکان و نیز توانایی رویارویی با دشمنان، از لوازم رسیدن به هدف مطلوب نظم اجتماعی اسلامی است. اموری مانند: عدالت اجتماعی، رواج مکارم اخلاق و تزکیه، گسترش علم و معرفت، ایجاد زمینه های عبادت و بندگی خدا در تمام عرصه های فردی و جمعی زندگی، اجرای احکام الهی، تأمین امنیت و استقلال جامعه اسلامی و تأمین نیازهای مادی افراد جامعه، جزو اهداف میانی نظم اجتماعی اسلامی به شمار می رود. خداوند در قرآن می فرماید :ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند.
در جای دیگر می فرماید پیامبر را فرستادیم تا دین حق بر همه ادیان و روش های دیگر غلبه کند و فراگیر شود و نیز در آیاتی مأموریت انبیاء علیهم السلامرا تلاوت آیات الهی و تزکیه روحی و اخلاقی مردم و نیز تعلیم کتاب و حکمت و معارف به آنها بیان می کند .پیامبر صلی الله علیه و آله نیز، هدف بعثت خود را تکمیل اخلاق حمیده (مکارم اخلاق) می داند و امیرالمؤمنین علیه السلام، هدف خود از حکومت را نشر آموزه های دین، اصلاح در بلاد، امنیت مظلومان و اجرای حدود الهی در جامعه معرفی می فرماید .هنگامی که در زمان یزدگرد ساسانی، سپاه اسلام با سپاه ایران روبه رو شد، نماینده سپاه ایران، علّت آمدن سپاه اسلام را پرسید. در پاسخ به او، نماینده سپاه اسلام، اهداف اسلامی را چنین بازگو کرد: «برای این که بندگان را از پرستش بندگان به سوی عبادت خدا خارج کنیم و از تنگی و سختی دنیا (زمین)، به گشایش در دنیا (زمین) برسانیم و آنها را از ظلم و جور ادیان و روش های باطل به عدل اسلام منتقل کنیم.
البته همه این اهداف میانی، در راستای رسیدن به هدف اصلی و حداکثر کمال مطلوب بشر ـ یعنی قرب به خداوند و سعادت دنیا و آخرت ـ تعریف می شوند .هدف اصلی تمام اجتماعات بشری، حفظ منافع افراد و رفع اختلافات است، ولی اسلام با واقع بینی و بر اساس شناخت صحیح از جهان و کمال انسان ها، پایه جهان بینی و روش خود را بر توحید گذاشته و سپس اخلاق متناسب با عقیده توحید را بر مبنای آن بنا نهاده است و سپس احکام متناسب با اخلاق را وضع کرده است. این مجموعه اعتقادی، ارزشی و هنجاری منطبق با فطرت بشر و واقعیت زندگی او، هم منافع حقیقی افراد را تأمین می کند و هم موجب رفع اختلاف می شود.

بخش چهارم: چشم اندازی از اصول و ویژگی های نظم اجتماعی اسلامی
نگارنده درباره میزان انطباق اهداف اسلامی با نیازهای واقعی انسان و مقایسه برخی از اهداف و روش ها در جامعه اسلامی با جوامع غیر دینی می نویسد: در مباحث گذشته آشکار شد که مهم ترین مزیت نظم اجتماعی اسلامی، بر نظم اجتماعی بر پایه مادّی گرایی، این است که اسلام به نیازهای حقیقی انسان و سعادت واقعی او در دنیا و آخرت توجه دارد و با واقع بینی و آینده نگری زندگی دنیا را بدون توجه به آخرت در نظر نمی گیرد و این با فطرت بی نهایت خواه و توحیدگرای انسان هماهنگ است. در حالی که نیازهای انسان در زندگی دنیوی را هم به طور کامل در نظر گرفته است و همان طور که پیش تر دانستیم، در اسلام، استفاده از نعمت های حلال و خوب دنیوی نه تنها منع نشده، که مطلوب دانسته شده است. اسلام، بر خلاف مسیحیت، از رهبانیت و ترک دنیا نهی و به ازدواج، داشتن مسکن و مرکب و لباس مناسب و... تشویق کرده است و می کوشد جامعه را به گونه ای تنظیم کند که افراد به صورت عادلانه و متناسب با نیازهایشان، از مواهب و نعمت های مادی بهره مند شوند. البته اسلام به انسان ها یادآوری می کند که نعمت های دنیا زودگذر و فانی است و زندگی اصلی انسان در آخرت است.
برای ذکر نمونه ای از توجه اسلام به نیازهای واقعی انسان و رشد و کمال او، حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام را بیان می کنیم که فرمود :برای مؤمن سه ساعت است (اوقات مؤمن به سه قسمت تقسیم می شود)؛ ساعتی که در آن با پروردگار خویش راز و نیاز می کند و ساعتی که به تأمین معیشت خود می پردازد و ساعتی که نفس خویش را به برخورداری از لذّت های حلال و نیکو وامی گذارد. برای خردمند شایسته نیست که جز در پی این سه کار رود: تأمین معاش، یا بهره گیری برای آخرت، یا برخورداری از لذّتی که حرام نباشد .در برخی روایات نیز ساعت چهارمی برای تعلیم معارف و احکام دین سفارش شده است و تصریح شده که برخورداری از لذّات حلال، انسان را در کارهای دیگرش یاری می کند. به هر حال، اهداف نظم اجتماعی در اسلام، با واقع بینی و همه جانبه گرایی تنظیم شده است و فرد و جامعه را به بالاترین حد از کمال و سعادت دنیا و آخرت می رساند .مزیّت دیگر نظم اجتماعی اسلامی نسبت به نظامات مادّی گرا، این است که بر اساس بینش اسلامی، توحید پایه اخلاق است و صفات حمیده، همه به صفات الهی باز می گردند. افزون بر این، خداوند به انسان امر کرده است که اخلاق را مهم بداند و فضیلت های اخلاقی را در خود رشد دهد. در نتیجه، اخلاق از نسبی و قراردادی بودن ـ که موجب ضعف و شکنندگی آن می شود ـ نجات می یابد و دارای پشتوانه و مبنایی مستحکم می شود. پیش تر گفته شد که اخلاق نقشی اساسی در رعایت هنجارهای اجتماعی و تنظیم و حفظ نظم اجتماعی دارد.
مزیّت دیگر نظم اجتماعی اسلامی این است که چون هنجارهای اجتماعی را خداوند مقرّر فرموده است، کامل ترین و بی عیب ترین نظم اجتماعی، نظم اجتماعی بر اساس ارزش ها و هنجارهای اسلامی است. مشکل اساسی جوامع مادی گرای امروز این است که از یک سو، هدف آنان منفعت مادی و لذت است و از سویی با وضع قوانین، آزادی مردم در حدّاکثر کردن نفع و لذّت را محدود می کنند و این، نوعی تناقض و ضعف قوانین است. البته آنها می کوشند برای حفظ هنجارها، به نحوی بعضی از اصول اخلاقی را در جامعه رواج دهند و یا قانون را مقدّس بشمارند، ولی چون اخلاق نزد آنها مبنای حقیقی و ثابت و ضمانت اجرای واقعی ندارد، بیشتر حالت امور توهمی را خواهد داشت، تا واقعی. ازاین رو، استحکامی ندارد و اساسا دعوت به لذت جویی، نفع پرستی و خودخواهی، با دعوت به اخلاق در تعارض است. در نتیجه، هر جا پلیس و مأمور نظارت بر اجرای قانون نباشد، دلیلی ندارد که افراد، قانونی را که مانع از آزادی آنها و رسیدن به نفع بیشتر می شود، رعایت کنند و محترم بشمارند.
اسلام از سویی برای اخلاق مبنای واقعی قرار می دهد و دوری از اخلاق رذیله را موجب رشد و کمال حقیقی، اتّصاف به صفات الهی و در نهایت قرب به خدا می داند. در نتیجه، اخلاق همانند یک پلیس باطنی که همه جا با انسان همراه است، عمل می کند و او را از نقض قوانین و هنجارها باز می دارد و دوم این که، دنیا و لذت های دنیوی را بالاترین کمالات و منافع ممکن برای انسان نمی داند، بلکه نعمت های آخرت و رضای الهی را بسیار بالاتر می داند و ملاک برتری انسان ها را تقوا معرفی می کند. با توجه به نامحدود بودن این نعمت ها، تعارض و اختلافی برای کسب این منافع بین افراد پدید نمی آید، برخلاف منافع دنیوی و امتیازات مادی که محدود و اختلاف انگیز است. سوم این که، برای اخلاق و هنجارها یک ضمانت قوی در نظر می گیرد و آن پاداش و عقاب آخرت است. به گونه ای که برای تمام اعمال و رفتار انسان ها در دنیا، حساب و کتاب و جزایی مقرر می کند و نظارت همیشگی خداوند و ملائکه بر اعمال و رفتار انسان را یادآوری کرده است و این که همه کارهای او، در آخرت موجب سود و زیان واقعی او خواهند شد که این با روحیه معامله گری انسان هم هماهنگ است.
اسلام به جز از پلیس درونی (یعنی اخلاق و تقوا) و توجه دادن درباره آخرت، عوامل نظارت بیرونی، مانند امر به معروف و نهی از منکر و نظارت عمومی را نیز در نظر گرفته است. البته نظارت دولت و قوّه قهریه هم برای نظارت بر رعایت قوانین و هنجارهای اجتماعی پیش بینی شده است. بنابراین، نظم اجتماعی اسلامی از جنبه های گوناگون بر دیگر نظم های اجتماعی برتری دارد. این نظم بر پایه واقعیات استوار و اهداف آن با نیازهای حقیقی و فطری بشر هماهنگ است. اخلاق، ارزش ها و هنجارها ـ که عوامل اصلی حفظ نظم اجتماعی به شمار می آیند ـ پشتوانه واقعی و مستحکم دارند و ضمانت اجرای هنجارها در جامعه اسلامی نسبت به دیگر جوامع قوی تر است.

بخش پنجم: همراه با برنامه سازان
نگارنده درباره موضوع های برنامه سازی نوشته است: با توجه به این که موضوع نظم اجتماعی بسیار عامّ و کلّی و دارای ابعاد گوناگون است و از طرفی، این نظام کلّی با تحقق خرده نظام هایش در جامعه تحقق می یابد، چند موضوع برای برنامه سازی پیشنهاد می شود:
1. بررسی سیره معصومین علیهم السلام به ویژه سیره نبوی صلی الله علیه و آله بهترین راه برای شناخت هنجارهای اسلامی در تمام زمینه ها، آشنایی با سیره معصومین علیهم السلام است. به ویژه سیره پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که در تمام زمینه های فردی و اجتماعی و نیز جنبه های حکومتی، به عنوان اسوه حسنه و الگوی مناسب برای جامعه اسلامی قابل دقّت و توجه است. شناسایی و تبیین این سیره در قالب برنامه های مختلف علمی، داستانی و... می تواند سوژه مناسبی برای برنامه سازی در راستای تحقق نظم اجتماعی مطلوب و اسلامی در جامعه باشد.
2.  بررسی تفاوت های اسلام و مسیحیت، از نظر ابعاد اجتماعی با توجه به این که تلقّی عدّه ای ـ به ویژه گروهی از روشن فکران ـ از دین و ابعاد اجتماعی آن، منطبق بر تلقّی جوامع اروپایی از مسیحیت است، نشان دادن تفاوت های اسلام و مسیحیت در ابعاد اجتماعی، برای تصحیح ذهنیت مخاطبان رسانه، مفید خواهد بود.
3.  نظام آموزشی، از وضع موجود تا وضع مطلوب می توان در برنامه ای قوّت ها و ضعف های نظام آموزشی موجود در سطوح مختلف آموزشی را از جنبه های مختلف محتوایی و شکلی، مانند روش های آموزشی، برنامه های آموزشی، ساعات درسی، محتوای آموزشی و... بررسی کرد و با کمک کارشناسان، وضع مطلوب را در هر مورد تصویر کرد و راه کارهای تحقق نظام آموزشی مطلوب را بررسی کرد.
4.  نظام اداری اسلام و اخلاق و مسئولیت پذیری در آن.
5. نظام رفتار جنسی در اسلام و تفاوت ها و مزیّت های آن نسبت به نظام رفتاری موجود در جهان غرب: در قسمت های پیشین درباره اهمیت این موضوع صحبت شده است.
6. بررسی نظام تأمین اجتماعی در اسلام و عوامل مؤثر در آن: در بخش نظام اقتصادی اسلام، این موضوع را بیان کرده ایم.
7. نظام ترافیکی و عوامل تنظیم مطلوب آن، با توجه خاص به روحیه نظم پذیری، تعهّد و قانون گرایی و نقش اخلاق اسلامی.
لازم به ذکر است که کتاب «نظم اجتماعی در اسلام» به قلم عبدالله جوان، در سال 1383، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است./924/ص

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶