vasael.ir

کد خبر: ۵۸۴۵
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶ - 01 August 2017
بازخوانی یک مقاله

امنیت فرهنگی از منظر فقه شیعه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- نجف لک زایی و همکاران در راستای مبحث «امنیت فرهنگی» آورده است که امروزه جهان اسلام، تحت سایه سنگین ناامنی و بحران های متوالی و متتابعی چون تروریسم مذهبی، تفکرات تکفیری و اشغال نظامی به سر می برد که بیانگر انحطاط در حیات سیاسی-اجتماعی مسلمانان می باشد. این انحطاط در حوزه های نظری امنیت نیز تبلور یافته است که ضرورت تاملات فقهی راجع به امنیت و تولید دانش اسلامی امنیت با ابتنای بر ظرفیت های فقه شیعه را آشکار می سازد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ یکی از چالش ­های عمیق و گسترده در جوامع، حفظ و امنیت هویت فرهنگی می ­باشد . با این حال، با توجه به ظرفیت ­های دانش فقه، یکی از علومی که می­ تواند در جهت تأمین امنیت فرهنگی در جامعه و نظام اسلامی نقش مؤثر ایفا نماید، دانش فقه است. نجف لک زایی و همکاران در مقاله­ ای با محوریت موضوع « امنیت فرهنگی از منظر فقه شیعه»، سعی دارند با ترسیم  چارچوب نظری تلفیقی و منسجم، گزاره ­های مختلف فقهی راجع به امنیت فرهنگی را در قالبی منطقی و بر مبنای مطالعات امنیتی جدید، استخراج و استنتاج کرده و تحلیل و بررسی نمایندکه در ادامه گزارشی از آن تقدیم می­گردد.

پرسش اصلی مقاله مورد گزارش، «اصول و ضوابط حاکم بر امنیت از منظر فقه چیست؟» است. از حیث روش، نویسندگان با تمسک به خصائص و ظرفیت­ های فقه شیعه سعی کرده ­اند احکام متقاربی را با محوریت امنیت فرهنگی تجمیع و اصول و ضوابط فقهی امنیت را استنتاج نمایند و زمینه تکوین «فقه امنیت فرهنگی» را در چارچوب مطالعات اسلامی امنیت، فراهم سازند. در این راستا از سه دانش اسلامی، سه نظریه و مبحث را اقتباس کرده و با متناسب ­سازی با سپهر بحث که دانش فقه است، در جهت نیل به هدف پژوهش، سامان داده ­اند که عبارتند از : علل اربعه از دانش فلسفه اسلامی ، مصاالح خمسه از دانش فقه و مبحث دلالت­ها از دانش اصو ل فقه.

نویسندگان در مقدمه مقاله آورده ­اند که به نظر حکما و فلاسفه، هر امر حادثی نیازمند چهار علت است: علت مادی ، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. بر این اساس، وقتی پدیده­ ای نظیر امنیت حادث می­شود، از این چهار علت پرسش می­شود؛ حال اگر این پرسش­ها فلسفی را با ادبیات رایج در مطالعات امنیتی باز تعریف کنیم، این سؤالات مطرح می­شود:پرسش­های علت مادی: مبانی امنیت چیست؟ منابع امنیت چیست؟ پرسشهای علت صوری: سطوح امنیت چیست؟ انواع امنیت چیست؟ پرسش­های علت فاعلی: شرایط کارگزاران )اشخاص یا نهادها و سازمان­ها (تولید و حفاظت کننده از امنیت و نقش مردم و اقشار مختلف چیست؟ پرسش­های علت غایی: مرجع امنیت چیست؟ هدف از تولید امنیت چیست؟

نویسندگان در ادامه آورده ­اند: «در این مقاله از علل اربعه جهت قالب ­بندی و سامان­دهی مقاله استمداد جسته­ایم؛ یعنی سعی کرده­ایم مبانی، انواع امنیت، کارگزاران امنیت و مرجع امنیت فرهنگی را با استفاده از متون و آثار فقهی بررسی نماییم. مبانی فقهی امنیت (فرهنگی) عبارتند از گزاره­های فقهی شامل آیات، روایات، احکام، مقررات، آرا و قواعد فقهی که مولد امنیت فرهنگی می­باشند. سطوح و انواع امنیت را با استفاده از مطالعات جدید احصا نموده­ایم که یکی از انواع امنیت، امنیت فرهنگی می­باشد. در ادامه کارگزاران امنیت فرهنگی و نقش و شرایط آن­ها را مورد بحث و بررسی قرار داده­ایم».

نویسندگان معتقدند در فقه، علت فاعلی همان «مکلف» است که ممکن است فرد یا نهاد باشد. غایت امنیت فرهنگی در واقع همان، «حفظ دین» است که جزو «مقاصد خمسه شرعی» (حفظ نفس، حفظ دین، حفظ عقل، حفظ نسب و حفظ مال).

نویسندگان مقاله، در قسمت اصلی نوشتار خویش در چهار بخش به بحث پرداخته­اند: الف) امنیت فرهنگی و تهاجم فرهنگی از منظر فقه؛ ب) عوامل تهدید کننده امنیت فرهنگی از منظر فقه؛ ج) عوامل و سازوکار­های تامین امنیت فرهنگی از منظر فقه؛ د) کارگزاران یا عاملان امنیت فرهنگی که به تناسب، بحث از عاملان تهدید فرهنگی نیز به میان آمده است؛ در ادامه طبق همین چینش گزارشی از مطالب آنان ارائه می­گردد.

الف) امنیت فرهنگی و تهاجم فرهنگی از منظر فقه

 امنیت فرهنگی را از منظر فقه می­توان به این صورت تعریف کرد: « مکلفین (افراد، نظام اسلامی و عموم مسلمین) با انجام دادن یا ندادن تکالیفی مانند تقید به آداب شرعی نظیر حجاب و تعظیم شعائر اسلامی و تحریم محرماتی چون ارتداد، کتب ضاله و بدعت، برای خود مصونیتی تولید می­کنند تا از آسیب، تعرض و تهدید­هایی مانند استحاله دین و ارزش­های دینی، بسط مفاسد اخلاقی و اجتماعی و... در امان بمانند تا به وضعیت مطلوب مورد نظر اسلام دست یابند».

در مقابل امنیت فرهنگی می­توان به مقوله هجوم فرهنگی یا تهاجم فرهنگی پرداخت. آن­چه در تهاجم فرهنگی آماج حملات قرار می­گیرد، باورها، ارزش­ها و رفتارهای جامعه است و فرهنگ مهاجم تلاش می­کند تغییرات بنیادین در فرهنگ و باورهای آن جامعه را به وجود آورد. تهاجم با آسیب­پذیری جامعه هدف، رابطه نسبتا مستقیمی دارد ؛فرهنگ در هر جامعه دارا ویژگی­هایی همچون اکتسابی بودن، داشتن جنبه پذیرندگی و هویت­دهنگی به جامعه است که آن را برای پذیرش تهاجم آماده­تر می­کند؛ تهاجمی که معمولاً نامرئی و نا­محسوس، درازمدت، ریشه دار و عمیق ،فراگیر، دارای برنامه و ابزارهای گسترده، آرام و بطئی است.

مهم­ترین مبحث فقهی که به مسئله تهاجم فرهنگی می­پردازد «تشبه به کفار» است، فقها از تشبه در باب­های مختلف همچون صلاة، حج ، جهاد، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته­اند .برخی از مصادیق تشبه حرام است، مانند استفاده از صلیب  به عنوان شعائر مذهبی.

ب) عوامل تهدید کننده امنیت فرهنگی از منظر فقه

در تعالیم اهل­بیت (ع) همواره دو دسته از نخبگان معرفی شده­اند که هم به عنوان عامل تامین کننده امنیت فرهنگی شناخته می­شوند و هم تهدید کننده آن: زمامداران و علما، زیرا این دو با در دست داشتن قدرت و علم، ظرفیت و تواناییِ اعتلا و تعالی فرهنگ در جامعه اسلامی یا تخریب و تباهی فرهنگ را دارند. نویسنگان اعتقاد دارند در واقع، عوامل تهدید کننده و تولید کننده امنیت فرهنگی که در ادامه می­آید نیز به این دو علت فاعلی بر­می­گردند. برخی از عوامل تهدید امنیت فرهنگی که از مباحث فقهی قابل استنتاج می­باشند عبارتند از:

 1. ارتداد: ارتداد از نظر فقهی، بر دو قسم است : ارتداد فطری و ارتداد ملی . مرتد فطری کسی است که از والدین مسلمان متولد شده و از اسلام برمی­گردد که توبه­اش مقبول نیست و مرتد ملی یعنی کسی که ابتدا مسلمان نبوده و مسلمان شده و سپس، از مسلمانی  برگشته است. یکی از مباحث مهم در ارتداد، معیار ملاک ارتداد است و آن انکار یکی از ضروریات دین: از رو عناد، اعتقاد و یا ریشخند است. هر فعلی که بر آن عقاب مترتب شود، عامل نا­امنی است، چون بر مرتد، هم عقاب دنیوی و هم عقاب اخروی مترتب می­گردد بی­شک عامل تهدید امنیت فرهنگی می­باشد و مقصد شرعیِ «حفظ دین» را به مخاطره می­اندازد، در واقع، احکام شدید فقهی علیه ارتداد بیانگر تاثیر ویرانگر آن بر دین و فرهنگ دینی است؛

 2. بدعت: بدعت نو­آوری در دین است، به طوری که در عین حالی که در دین نیست، به عنوان طریق شرعی وا­نمود می­شود؛ به عبارت دیگر، بدعت عملی با دو ویژگی است: اول آن که اصل و اساسی در شریعت ندارد، دوم آن که به عنوان طریق شرعی وا­نمود می­شود.

بدعت سه پیامد بسیار منفی بر دین و جامعه اسلامی دارد: 1. موجب ترک سنت­هاست؛ 2.چهره­ای مغشوش از دین ارائه می­کند؛ 3. با روندی آرام موجب استحاله دین می­شود، مانند تجربه استحاله دین مسیحیت. از احادیث می­توان راه­کار­هایی برای کاهش تاثیرات فرهنگی بدعت استخراج نمود؛ از جمله: بیزاری جستن و بایکوت بدعت­گذار، عدم مصاحبت و همراهی با بدعت­گذار و تایید او. به علت نقش تخریبی بدعت­گذار است که پیامبر اکرم (ص)، امنیت را در اعراض از بدعت­گذاران دانسته­اند. نگاهی به روایات، نشان دهنده عمق تبعات فرهنگی بدعت حتی در مورد خود بدعت­گزار می­باشد، برخی از این تبعات عبارتند از: نابودی دین، استحاله دین، مخالفت با خدا و قانون و پیامبر (ص) و منشأ فتنه­ها و... ؛

3. کتب ضلال: در مورد حکم حفظ کتب ضلال، سه قول در میان فقها وجود دارد: حفظ کتب ضلال مطلقاً حرام است؛ حفظ کتب ضلال حرام نیست اگر حفظشان عنوان اِضلال پیدا نکند؛ اگر بر حفظ این کتب مفسده یا ضلالتی مترتب شود، حرام است.

نویسندگان در این قسمت، این نکته را خاطر نشان می­سازند که حکم حرمت کتب ضلال بر موضوعات متعددی مترتب می­شود: تالیف و تقریر و نگارش، حفظ و نگهداری، خرید و فروش و... . وقتی حرمت کتب ضاله اثبات شده باشد و مراد از ضاله، اضلال و گمراهی باشد، به حتم آموزش گمراهی و به تعبیر دقیق­تر، گمراه­سازی از طریق آموزش، روشن­تر می­تواند مصداق اضلال قرار گیرد. در این بحث، صرف کتاب مضوعیت ندارد و هر مکتوب مختصر یا مفصلی حتی یک صفحه اطلاعیه، روزنامه، نشریه و مانند آن را هم شامل می­شود. همچنین امروزه فقها با تنقیح مناط اضلال، مواردی مانند فیلم، ویدئو، برنامه­های کامپیوتری، اینترنت و ماهواره را نیز مصداق این عنوان کلی دانسته­اند. نگاهی به احکام و آرای فقهای در خصوص کتب ضاله و مقاصد شریعت، بیانگر آن است که شارع مقدس با تکلیف مومنان به حکم حرمت، در وهله اول، سعی کرده از نقش­آفرینی کتب ضاله پیش­گیری کند و در وهله دوم، عمق و گستره تاثیر­گذاری آن­ها را کاهش دهد.

ج) عوامل و سازوکار­های تامین امنیت فرهنگی از منظر فقه:

نویسندگان معتقدند با امعان نظر در آرا و مباحث فقها و قواعد فقهی می­توان سازوکار­های متعددی در جهت تامین امنیت فرهنگی و مقابله با تهاجم فرهنگی استنتاج کرد که برخی از آن­ها عبارتند از:

 1. تعظیم شعائر اسلامی: هم­چنان که تعظیم شعائر الهی واجب است، نابودی و محو شعائر و مظاهر شرک و بت­پرستی نیز واجب است. بر همین اساس فقها هر گونه معامله در ارتباط با مظاهر شرک مانند خرید و فروش بت و صلیب و وجه حاصل از آن را حرام و پلید می­دانند. شعائر دارای کارکرد­­های ویژه­ای همچون ایجاد همبستگی و انسجام، هویت­سازی مذهبی، روشنگری و ایجاد تغییرات مطلوب در عرصه اجتماع و پاسخ­گویی به نیاز­های ثابت انسانی، نظیر نیاز­های تربیتی، سیاسی (قدرت بسیج­کنندگی)، اجتماعی ( ایجاد روح تعاون و تفاهم) می­باشد.

یکی از عوامل باز­دارنده تهاجم فرهنگی و تامین امنیت فرهنگی، تعظیم شعائر الهی و اسلامی است. شعائر دارای ویژگی­ها و کارکرد­هایی است که جمعیت­های زیادی را حول یک ارزش یا حکم مذهبی تجمیع کرده و آن­ها را با هویتی مذهبی و به سمت انسجام و همبستگی سوق می­دهد. شعائر دینی و مذهبی را می­توان به سه قسمت تفکیک کرد: شعائر زمانی نظیر نماز­های یومیه، نماز جمعه و... ؛ شعائر مکانی مانند: مساجد، مشاهد ائمه­اطهار و... ؛ شعائر مناسبتی مانند: شعائر حسینی ( دهه محرم و اربعین)، یادمان­های معصومین (ع) و... .

2. قاعده نفی سبیل: مراد از قاعده نفی سبیل این است که خداوند سبحان در تشریع احکام اسلامی، حکمی را که به واسطه آن سلطه و برتری کافر بر مسلمان تثبیت گردد، جعل نکرده است. یکی از مصادیق بارز سلطه کفار بر مسلمانان، سلطه فرهنگی است که مستلزم سیطره و هژمونی ارزش­ها، باور­ها و اعتقادات آنان بر جامعه اسلامی و به حاشیه رفتن ارزش­های دینی می­باشد. بنا بر این قاعده، باید تمام ظرفیت جامعه و نظام اسلامی به کار گرفته شود تا جلوه تهاجم فرهنگی و به تبع آن سلطه فرهنگی و سیاسی سد گردد و اساساً امنیت فرهنگی جامعه اسلامی در این فضا، امکان بروز می­یابد.

3. تقید به آداب اسلامی: از آداب اسلامی که بستر­ساز و عامل تامین امنیت فرهنگی است، محرمات جنسی می­باشد به ویژه عوامل پیش­گیری کننده­ای مانند: حرمت نگاه به نا­محرم و وجوب حجاب از احکام اجماعی بین فقهاست. فقها به این حکم، رویکردی پیش­گیرانه و به علت خوف از افتادن در زنا و فتنه دارند، به طوری که حتی در موارد جواز نگاه، یعنی صورت و دست­ها نیز مقید به عدم خوف از ریبه و فتنه شده است. تحقیقات میدانی در جوامع بزرگی مثل شهر تهران نیز مبین نقش برجسته و پیش­گیرانه حجاب در امنیت اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی زنان می­باشد. مسئله لباس و پوشش جزئی از فرهنگ مادی هر جامعه­ای است که بر اساس فرهنگ دینی، تفکرات و آگاهی­ها انتخاب می­شود بنابراین نهادینه کردن پوشش و حجاب اسلامی در جامعه از سازوکار­های مقابله با تهدید تهاجم فرهنگی است و به همین علت، قدرت­های غربی، علیه حجاب مبارزه گسترده­ای را در کشور­های اسلامی انجام داده­اند؛ مانند: کشف حجاب در ایران عصر پهلوی، افغانستان عصر امان­الله خان و ترکیه دوره آتاتورک در اوایل قرن بیستم میلادی.

4. اصل دعوت به اسلام: دعوت به سبب نقش موثرش در فقه، به عنوان قاعده فقهی شناخته می­شود. بر اساس نظر فقها، بر حاکم مسلمانان دعوت غیر­مسلمانان قبل از شروع جنگ واجب کفایی است و بر این رای اجماع دارند. دعوت به معنای درخواست مسلمانان از افراد غیر مسلمان برای پذیرش اسلام و یا حکم حاکمیت اسلامی است که در واقع یکی از ساز و کار­های تبلیغ اعتقادات و ارزش­ها است. اصل دعوت در فقه را می­توان نوعی دیپلماسی عمومی تلقی کرد. دیپلماسی عمومی نیز یکی از شیوه­های کشورها در دفع تهاجم نرم دشمن و زمینه­سازی ذهنی و فکری در مردم برای تامین اهدافی است که با شیوه­های سخت مانند جنگ نظامی تحقق نمی­یابد یا هزینه­بر است. غالب فقها جهاد ابتدایی را نوعی دعوت تلقی کرده­اند. نکته مهم این که دعوت بر مسئله جهاد، حاکم است و نظام اسلامی موظف است در روابط با دیگر دولت­ها این اصل را حاکم گرداند و حتی فقها جهاد بدون دعوت را نا­مشروع دانسته­اند.

 به عقیده نویسندگان امعان نظر در قاعده فقهی دعوت، نشان می­دهد اساساً جهاد و دعوت در یک مسیر قرار دارند و آن حفظ دین و ارزش­های الهی و نیز نظام اسلامی و در نتیجه، صیانت از امنیت فرهنگی جامعه اسلامی است.

5. پشتیبانی مالی: در فقه شیعه منابع مالی متعددی جهت حفظ دین، تبلیغ اعتقادات و ارزش­های دینی-به عنوان مبنای فرهنگ در جامعه اسلامی- تعریف شده که برخی تکلیفی هستند نظیر خمس و زکات و بعضی تشویقی­اند نظیر وقف. این منابع در اختیار امام معصوم یا نماینده خاص یا عام ایشان قرار می­گیرد تا بخش معین آن را در جهت تامین اهداف فوق به کار گیرد. از کار­ویژه­های اصلی خمس و زکات، حمایت از دین و تبلیغ آن است؛ به طوری که بخش عمده نصف خمس تحت عنوان سهم امام زمان (عج) به مصارف علمی، فرهنگی و دینی اختصاص دارد و با استفاده از آن حوزه­های علمیه متعدد و کتابخانه­ها تاسیس شده است. همچنین وقف یکی از منابع مالی تشویقی در فقه است که بیشترین سهم را در تبدیل مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی و توسعه مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگی در جهان اسلام داشته است.

د) کارگزاران امنیت فرهنگی

نویسندگان در این بخش به نکته تصریح کرده­اند که برای استنتاج مباحث مربوط به کارگزاران و متولیان امنیت فرهنگی از متون فقهی و آرای فقها، بحث را در سه قسم اشخاص، نهاد­ها و عموم مسلمین ارائه می­کنند.

 1. اشخاص (عاملان نا­امنی فرهنگی):

 1-1. حاکم جائر و کارگزاران او: درباره نقش موثر حاکم جائر در استحاله فرهنگی جامعه اسلامی و جایگزین کردن ارزش­های جائرانه و ظالمانه روایات زیادی وارد شده است. حکام و ملوک با توجه به اهمیت نقش بنیادین فرهنگ در جهت مشروعیت­بخشی و تامین مقبولیت لازم برای حکومت آن­ها، سعی می­کنند فرهنگ را در راستای منافع جائرانه خود جهت دهند. نمونه بارز این­گونه سیاست­های فرهنگی حکام جائر، سیاست بنی­امیه در تاسیس و بسط و ترویج تفکر جبریه بود که در پس آن، تمام اعمال ظالمانه آن­ها در سایه فرهنگ جبر­گرایی در جامعه توجیه، تحمل و پذیرفته می­شد. به همین دلیل است که خداوند در قرآن کریم از زبان ملکه سبأ، ملوک را به تولید نا­امنی و فساد توصیف می­کند: « قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُون‏[1]». به علت این نقش مخرب حاکم جائر، در روایات و آثار فقهی، مساعدت و همکاری با حاکم جائر بسیار تقبیح شده است. حتی روایات، همراهی با جائر را خروج از اسلام تلقی کرده­اند. حفظ دین از جمله مقاصد و مصالح شرعی است، در حالی که حاکم جائر به عنوان علت فاعلی، سعی در تبدیل و استحاله دین و ارزش­های آن دارد و پیامد آن نا­امنی در عرصه فرهنگی است؛

 2-1. مرتد: بحث آن گذشت؛ 3-1. بدعت­گذار: بحث آن گذشت؛ 4-1. فرهنگ مهاجم: در تهاجم فرهنگی، دو علت فاعلی تاثیر گذارند: فرهنگ مهاجم و مکلفانی که فرهنگ مهاجم را می­پذیرند. با توجه به این که فقه غالباً احکام مربوط به مکلفان ر ارائه می­کند، در فقه شیعه بیشتر علت فاعلی دوم ( مکلف پذیرنده فرهنگ غیر­دینی) مورد توجه قرار گرفته و فقها نسبت به تشبه به کفار و فرهنگ آنان توصیه­ها و تکالیفی را بیان نموده­اند؛ البته فقهای معاصر بیشتر به قسم اول علت فاعلی تهاجم فرهنگی به عنوان عامل نا­امن کننده توجه کرده­اند.

2. اشخاص ( عاملان امنیت فرهنگی):

 1-2. حاکم عادل و کارگزاران او:  نقش حاکم عادل و کارگزاران او در حفظ دین، اعتقادات مردم و ارزش­های دینی در جامعه انکار نا­پذیر و بی­بدیل است. او با توجه به دسترسی­اش به منابع قدرت و ثروت می­تواند در راستای حفظ و تقویت دین و اعتقادات مردم سیاست­گذاری کند و فرهنگ دینی را تعمیق بخشد. حاکم عادل با توجه به این که هم دین و ارزش­های دینی را می­شناسد و هم حفظ و صیانت از دین و ارزش­های آن را تکلیف خود تلقی کرده و در این راستا گام بر­می­دارد، نقش برجسته­ای در تامین امنیت فرهنگی دارد و به همین دلیل است که در فقه، برای حاکم عادل شرایط ویژه­ای وضع شده است.

2-2. علما، فقها و مفتیان: مسئله اصلی در امنیت فرهنگی از منظر فقه، حفظ دین است و علما و فقها با توجه به شئون تبلیغ، افتا، قضا، و تصدی امور حکومتی دارای ظرفیت­ها و قابلیت­های متعددی برای تاثیر­گذاری بر امور فرهنگی جامعه و تامین امنیت آن می­باشند. از جمله شئون فرهنگی-دینی عالم و فقیه، اقامه نماز جمعه است. نقش تبلیغی و تاثیر­گذار نماز جمعه در ترویج ارزش­ها و سوق دادن مردم به سمت فرهنگ دینی پوشیده نیست و وجود دو خطبه به جای دو رکعت نماز، در نماز جمعه در این جهت قابل توجیه می­باشد. همچنین در روایات بر نقش علما و فقها در رفع تهدید­های فرهنگی همچون ارتداد و بدهت تاکید شده است.

3. نهاد­ها (تهدید کننده امنیت فرهنگی): 1-3. حکومت جائر: حکومت جائر از این حیث که مأذون از طرف معصوم (ع) نیست مرتکب جور می­شود و جور و ستم، منشأ نا­امنی می­باشد؛ 2-3. نهاد­های فرهنگی و آموزشی متاثر از فرهنگ غیر­اسلامی: ثمره تاسیس این نهاد­ها و موسسات به خطر افتادن دین و حفظ دیانت در میان مردم است.

4. نهاد­ها(تولید کننده و حافظ امنیت فرهنگی): 1-4.حکومت عادل: دولت­­ها از توجه به حوزه امنیت فرهنگی دو انگیزه مهم دارند: اول این که هویت فرهنگی ملی در هر کشور بخش مهمی از بنیاد­ها و ساختار­های حکومت را شکل می­دهد.انگیزه دوم، کسب مقبولیت و مشروعیت است. به تعبیر حضرت آیت­الله خامنه­ای: «اگر زمام امور در دست حاکمان شایسته و صالح باشد، بنای حکومت اسلامی این می­شود که مردم را از ظلمات به نور ببرد؛ ایشان به عنوان یک فقیه برجسته معاصر، حفظ دین را از وظایف حکومت اسلامی می­داند؛

 2-4. نهاد حسبه: امور حسبیه به برخی از مصلحت­­هایی اطلاق می­شود که به افراد، واجب (عینی یا کفایی) نمی­باشند، اما به اندازه­ای مهم هستند که از مذاق شارع فهمیده می­شود که به هیچ وجه راضی به ترک آن­ها نیست؛ مانند: تصرف در اموال یتیم یا موقوفات عامی که متولی ندارد و... . فقهای متاخر برداشت متفاوتی از معنای رایج حسبه در گذشته ارائه کردند که در واقع معادل امر به معروف و نهی از منکر است. امور حسبه می­تواند نقش تعیین کننده­ای در امنیت فرهنگی و حفظ دین داشته باشند؛

 3-4. نهاد مرجعیت و روحانیت و نهاد تعلیم و تربیت: شئون و مناصب و اختیاراتی که برای فقیه احصا شده و تکوین ابعاد اجتماعی نهاد مرجعیت به ویژه در سده­های اخیر، جایگاه رفیعی را برای نقش­آفرینی آن در عرصه­های مختلف اجتماعی به خصوص فرهنگی و علمی تدارک کرده است. نهاد مرجعیت و روحانیت با دارا بودن ویژگی­هایی چون ایدئولوژی، استقلال مالی، شخصیت کاریزماتیک مراجع، اعتقاد به مهدویت و تلقی فقها به عنوان نائبان آن حضرت، در اختیار داشتن تشکیلات و شبکه گسترده مساجد و... توانسته در حفظ دین و بسط تعالیم آن و تامین امنیت اعتقادات مردم گام بردارد؛

 4-4. صدا و سیما: ز نهاد­های تاثیر­گذار بر امنیت فرهنگی در نظام اسلامی، سازمان صدا و سیماست. نقش موثر این نهاد در فرهنگ­سازی چنان است که امام خمینی (ره) آن را دانشگاه عمومی خواندند. اهمیت این نهاد سبب شده است در قانون اساسی جمهوری اسلامی، فصل دوازدهم و اصل یکصد و هفتاد و پنجم به آن اختصاص یابد؛

 5-4. مسجد:  با توجه به نقش بسیار مهم و تاثیر­گذار مسجد در اسلام از همان آغاز رسالت، به تدریج مسجد به نهادی اجتماعی تبدیل گشت و در آن علاوه بر عبادت، فعالیت­های فرهنگی، آموزشی، بسیج روحی، و... بین مردم انجام می­شد.

6-4. هیئات مذهبی: اساس شکل­گیری هیئت­ها، تعظیم شعائر مذهبی (شیعه) بوده است.

 7-4. نهاد وقف: که بحث آن گذشت، اما نویسنده در این بخش به این نکته مهم توجه داده است که نقش وقف در حیات جوامع انسانی آن­چنان گسترده است که باید از آن به عنوان نظام نام برد؛ نظام به این عنوان که وقف تمام ابعاد و جنبه­های مختلف جامعه انسانی را شامل می­شود.

5. عموم مسلمین: مهم­ترین سازوکاری که عموم مسلمین با تمسک به آن می­توانند در حفظ دین، اعتقادات و فرهنگ دینی تاثیر­گذار باشند، امر به معروف و نهی از منکر است.

نتیجه­گیری:

در این مقاله سعی شده احکام متقاربی با محوریت امنیت فرهنگی را تجمیع نموده و اصول و ضوابط فقهی امنیت استنتاج گردد تا زمینه تکوین «فقه امنیت فرهنگی» در چارچوب مطالعات اسلامی امنیت را فراهم کرد؛ از این­رو بحث در سه قسمت ارائه گردید: 1. «عوامل تهدید کننده فرهنگی( مانند: ارتداد، بدعت، تهاجم فرهنگی و کتب ضلال)؛ 2.عوامل و سازوکار­های فقهی تولید و حفاظت امنیت فرهنگی (نظیر تنظیم شعائر دینی و مذهبی، تقید به آداب اسلامی، اصل دعوت و اصل نفی سبیل)؛ 3. «کارگزاران امنیت فرهنگی از منظر فقه» در سه قالبِ اشخاص، نهاد­ها و عموم مسلمین( نظیر حاکمان، فقیهان، نهاد مرجعیت، نهاد حسبه، نهاد مسجد و عموم مسلمین). همچنین به عاملان نا­امن کننده فرهنگ مانند: حاکم جائر، مرتد، بدعت­گذار و فرهنگ مهاجم نیز پرداخته شد.

مقاله « امنیت فرهنگی از منظر فقه شیعه» نوشته نجف لکزایی و همکاران است که در فصل­نامه «مطالعات راهبردی»، سال شانزدهم، شماره 62، در زمستان 92انتشار یافته است.

 


[1] . نمل (27)، آیه 34.

120/204/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳