به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، تأملات جدی و اساسی درباره دو مقوله «اخلاق» و «سیاست» از زمانی آغاز شد که مطالعات روشمند درباره «سیاست» و «اخلاق» آغاز شد و دانشی به نام «فلسفه سیاسی» پا گرفت.
این مسأله بیش از هر جایی در میان فلاسفه مسلمان مورد بحث و پژوهش بوده است؛ زیرا آنان از یکسو متأثر از حکمت یونانی بودهاند که مبنایی عقلانی برای اخلاق در نظر گرفته و به اراده او انتخاب انسان در فضلیتمند بودن یک عمل اهمیت فراوان میدادند و از سوی دیگر به تبع اخلاق منبعث از دین که برای تمام زوایای زندگی انسان راهبرد ارائه میکند، خود را در حیطه احکام شریعت میدیدهاند.
به نظر میرسد به همین دلیل نیز حکمت عملی در میان مسلمانان بسط چندانی نیافت و در تنظیم حیات عمومی سهم چندانی نداشت؛ به منظور تبیین اندیشه امام خمینی(ره) در رابطه با «اخلاق» و «سیاست» و رابطه این دو مفهوم،در ابتدا شناخت مرزهای مفهومی «اخلاق» و «سیاست» ضرورت دارد.
اخلاق
اخلاق در لغت، جمع «خُلق» و «خُلُق» به معنای سرشت و سجیه، اعم از سرشت نیکو و پسندیده یا سرشت ناپسند و زشت است؛ اخلاق، دانشی دستوری و هنجاری است که به تعیین و ارزیابی هنجارهای رفتاری پرداخته و برای کسب فضایل و دفع رذایل توصیههایی را ارائه میکند.
موضوع دانش اخلاق، فعل و سلوک عملی انسان است و مقصود از رفتار انسانی، کاری است که انسان عاقل به فرمان عقل و برای رسیدن به هدفی که عقل دارد، آزادانه انجامدهد؛ بنابراین کاری میتواند موضوع اخلاق قرار گیرد که به آزادی انجام گرفته باشد؛ اعمال غیرارادی، غریزی و اجباری، صفت اخلاقی را ندارد.
کالبد شکافی مفهومی سیاست
سیاست در لغت عربی از ماده «ساس، یسوس، سیاسه» میباشد که به معنای اداره کشور، حکومت کردن، حکم راندن، اصلاح امور خلق و تدبیر جامعه و ملت آمده است.
در این نوشتار سیاست به مثابه «علم سعادت» (دنیوی و اخروی) ارزیابی میشود که از «علم قدرت» بیان شده از سوی عرفیگراها کاملاً متمایز است.
مفهوم سیاست از منظر امام خمینی(ره)
امام(ره) سیاست را در معنای ایجابی و سلبی آن به کار بردهاند، ایشان سیاست در معنای ایجابی را چنین تعریف میکند: «مگر سیاست چیست؟ روابط بین حاکم و ملت، روابی بین حاکم و سایر حکومتها، جلوگیری از مفاسدی که هست، همه اینها سیاست است.»
ایشان معنای سلبی سیاست را دروغ، خدعه و نیرنگ میداند؛ از دیدگاه امام خمینی(ره) سیاست به معنای ایجابی بر پایه عدل و عقل استوار است و غایت آن، هدایت و اصلاح جامعه است.
در رویکرد امام(ره) معنویت مدخل و محمل سیاست است؛ از این جهت، او حج را مسألهای عبادی، سیاسی میداند: «حج، سیاستی نیست که ما درست کرده باشیم، حج سیاست اسلامی است.»
امام خمینی(ره) حکومت را فلسفه عملی فقه میداند: «حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است؛ حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.»
نگاه امام(ره) به سیاست در مفهوم ایجابی آن معنوی و اخلاقی است؛ ایشان اخلاق را پایه سیاست و آن را باعث مشروعیت و کارآمدی سیاست میداند.
ایشان جدایی اخلاق از سیاست را هلاکتبارتر از موشکها و سرنیزهها میداند: «آن چیزی که دنیا را تهدید میکند، سلاحها و سرنیزهها و موشکها و امثال ای نیست، آن چیزی که دارد سیاره ما را در سراشیبی انحطاط قرار میدهد، انحراف اخلاقی است... آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط میکشاند، این انحطاط هایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومتها از انحطاط اخلاقی دارد تحقق پیدا میکند.»
بنیادهای پیوستاری اخلاق و سیاست نزد امام خمینی(ره)
1.هستیشناسی امام خمینی(ره)
نگاه امام(ره) به دنیا، نگاه اجتماعی است، چنانکه اخلاق، عرفان و فقه او سیاسی، اجتماعی است؛ بنابراین اخلاق توحیدی و سیاست توحیدی در نگرش امام(ره) در همبستگی و پیوستاری کامل قرار دارد، ایشان مسأله نه شرقی و نه غربی را که مسألهای کاملاً سیاسی و برخاسته از توحید است، کاملاً اخلاقی میداند: «اگر توانستیم نظامی بر پایههای نه شرقی و نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم، انقلاب پیروز شده است.»
2. انسانشناسی امام خمینی(ره)
از دیدگاه امام(ره) چون برنامههای سیاسی و علمی در اسلام، با ایمان و اخلاق مزین است، مایه صلاح بشر در دنیا و آخرت است؛ پیوند اخلاق و سیاست در انسانشناسی امام خمینی(ره) به عنوان پشتوانههای نظری و عملی بحث، از منظرهای زیر قابل بررسی است:
الف. معرفت
در اندیشه امام(ره) شناخت جنود عقل و جهل و مهلکات و منجیات نفس انسان و طرق طرد اخلاق فاسده (مهلکات) و کسب فضایل اخلاقی(منجیات)، مقدمه کسب معارف الهی و توحیدی است؛ این معرفت منحصر در زندگی انسان نیست.
از آنجا که نگاه امام(ره) به مسائل دنیوی نگاه اجتماعی است، معرفت در عرصه زندگی اجتماعی جلوه و نمود بیشتری دارد؛ وی معتقد است انگیزه بعثت انبیاء بسط معارف دینی به منظور کسب فضایل اخلاقی است و چون حکومت اسلامی در اندیشه ایشان استمرار خط انبیا است، این امر از انگیزههای حکومت دینی نیز میباشد.
ب. اکتسابی بودن فضایل
در اندیشه امام(ره) نفس انسان خوپذیر و قابل انعطاف است؛ به باور امام(ره) بعثت انبیاء دلیلی است؛ بر این که اخلاق نفسانیه قابل تغییر و اصلاح است: «به موجب حدیث منقول از رسولاکرم(ص)«بثت لأتمم مکارمالاخلاق»، غایت بعثت و نتیجه دعوت خاتمالأنبیاء(ص) اکمال مکارم اخلاق است.»
3. اسلامشناسی امام خمینی (ره)
در نگاه امام(ره) پیوند اخلاق و سیاست در اسلام، فرع بر پیوند اسلام و سیاست است: «اسلام احکام اخلاقیاش هم سیاسی است، همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است.»
جمعبندی
حکمت عملی در تمدن اسلامی به دلایل متعدد، رشد چشمگیری نکرد؛ اما در این میان فیلسوفانی بودند که به اقبال زمانه، تلاشهای ماندگاری در این حوزه انجام دادند، امام(ره) از جمله این فلاسفه است؛ اما با یک ویژگی منحصر به فرد و آن هم عملیکردن فکر فلسفی خویش در حوزه عمل است.
ویژگی مهم دیگری که در مباحث اخلاقی امام(ره) وجود دارد، توجه ایشان به معرفت دینی است؛ امام(ره) در همگام نمودن دین و فلسفه به ویژه در عرصه اخلاق، گامی مهم برداشت؛ جمع برهان و عرفان و قرآن و کلام، امکانات خوبی در اختیار امام(ره) قرار داد تا این مسأله معرفتی را حل کند.
به گونهای که در بحث از اخلاق میتوان بحث قوای چهارگانه آدمی و اندیشه اعتدال و حد وسط را که در فلسفه مشاء مورد بحث است، ملاحظه نمود و در عین حال تفسیری از اعتدال این قوا را در سایه شریعت مشاهده کرد؛ این تلفیق به گونهای است که نمیتوان میان اجزای آن جدایی و انفصال دید و در عین اینکه تفسیری فلسفی و عقلانی است با آموزه دین نیز کاملاً همخوان است./205/م
روحاله فرهادی