به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، ملااحمد نراقی فرزند مرحوم حاج مهدی نراقی، در سال 1185 هجری قمری در نراق، یکی از قصبات اطراف کاشان دیده به جهان گشود.
معروفترین آثار علمی نراقی در زمینههای فقه، اصول، اخلاق، شعر و متفرقات عبارتند از: معراجالسعادة در علم اخلاق.
سیفالامه و برهان الملة: کتابی است فارسی که در رد شبهات هانری مارتین مسیحی در در مورد اسلام، نگارش یافته و مؤلف تلاش کرده تا ضمن رد شبهات مسیحی مذبور به دفاع معقول از اسلام مبادرت ورزد.
عوائد الایام من امهات الاحکام: که مشتمل بر 88 عایده در مسائل مختلف فقهی است و یک عایده آن به بحث ولایتفقیه اختصاص داده شده است.
مناهج الاحکام: در اصول فقه و دارای دو بخش است،بخش نخست مفاهیم و الفاظ و بخش دوم مباحث ادله شرعیه است.
طاقدیس: مجموعه اشعار نراقی و شامل اشعار عرفانی و اخلاقی به سبک مثنوی مولوی و به زبان فارسی است.
افخر دین: مجموعه گوناگون شامل مباحث علمی، ادبی، و دارای مطالب مهم در زمینههای فقه، تفسیر، حدیث، تاریخ، نجوم، هیأت، ریاضی، عرفان و ...
علاوه بر موارد یاد شده که آثار چاپی محقق نراقی است؛ برخی مورخین تا حدود 29 عنوان دیگر را به عنوان آثار علمی نراقی نام بردهاند.
مفهوم و جایگاه سیاست
مهمترین کارآیی و وظیفه سیاست و سلطنت در نظر محقق نراقی، عدالت و اجرای آن در جامعه اسلامی است؛ بنابراین میتوان مشروعیت و مطلوبیت حاکمیت سیاسی را به آزمون گذاشت.
سیاست در اندیشه محقق نراقی دارای مفهوم مملکتداری، انتظام زندگانی جمعی افراد، و اداره جامعه است که توسط دستگاه سلطنت صورت میگیرد؛ با توجه به این نکته که سیاست عادل ، اساس و قوام کلیه امور و شؤون فردی و اجتماعی بوده به قسمی که انتظام و سامانیابی جامعه به سیاست عادل میگردد.
در اندیشه سیاسی محقق نراقی، منصب حکومت یکی از مناصب پیشوایان معصوم بوده که در عصر غیبت به فقیهان جامعالشرایط واگذار شده است.
در این نوشتار اندیشه سیاسی محقق نراقی با طرح این پرسش اصلی که اندیشه سیاسی نراقی چگونه سامان مییابد؟ طرح گردیده و در پاسخ بدان این فرضیه به آزمون گذاشته شده که اندیشه سیاسی نراقی در چارچوب تفکر دینی، سیاسی شیعی و تحت شرایط و الزامات زمانه محقق شکل گرفته و به سامان میرسد.
جایگاه سیاست در اندیشه نراقی، غایت و منشأ حکومت، انواع حکومت، حکومت مطلوب در نظر نراقی، مشروعیت سیاسی، مشارکت و جایگاه مردم و بالاخره قلمرو و گسترده حکومت دینی و... مجموعه پرسشهای فرعی این نوشتار را تشکیل میدهد.
مفهوم عدالت به عنوان مفهوم کلیدی در مباحث انیدشه سیاسی نراقی در ارتباط با بحث حکومت طرح و تبیین گردیده است، محقق نراقی به دلیل آنکه سیاست را در زمره منصب رسالت امامت مورد توجه و تأکید قرار میدهد، نوعی تلفیق میان دین و سیاست برقرار میکند.
مقوله حکومت دینی در عصر غیبت با انتقال حاکمیت و ولایت رهبران معصوم به فقیهان جامعالشرایط تبیین میگردد؛ در این مبحث مرحوم نراقی ضمن آنکه با توجه به شرایط و الزامات زمانهاش از سلطنت و حکومت سلطان عادل یاد میکند، به دو دسته از حاکمان عادل و جابر اشاره نموده و حکومت مطلوب خویش را بر بنیان عدل استوار کرده و آن را تحت عنوان حاکم عادل تشریح میکند.
بحث مشروعیت سیاسی در اندیشه نراقی در گفتمان رایج حاکمیت دینی طرح میشود و در این زمینه ایشان مشروعیت حکومت دینی را بر این دو ولایت دینی معصومین(ع) در عصر حضور تلقی کرده و مشروعیت حکومت در عصر غیبت را در قالب ولایت فقیهان جامعالشرایط ارائه میدهد.
نگرش دینی نراقی به حکومت و تلقی او از انسان به عنوان یک موجود مسؤول در قبال سرنوشت همنوعانش موجب میگردد که محقق نراقی مبحث مشارکت سیاسی را ذیل بحث امر به معروف و نهی از منکر، نه به عنوان یک حق که به عنوان یک مسؤولیت و تکلیف دینی عرضه نماید.
بدین ترتیب در اندیشه سیاسی نراقی بر جایگاه مردم به عنوان مجموعهای از افراد بازتاب اصل مسؤولیتپذیری انسان بوده و او را تا سرحد نظارت بر امور عمومی و حکومت ارتقا میبخشد.
در بحث انواع حکومت، محقق نراقی هرچند از حکومت فقیهان جامعالشرایط به عنوان الگوی مطلوب حکومت دینی یاد میکند، اما با توجه به شرایط و احوال زمانه خویش تلاش میکند تا حکومتهای موجود را نیز در دایره تفکر دینی تبیین نماید؛ در این راستا ایشان با تقسیم عدالت به انواع سهگانه، حکومت سلاطین پاسبان شرعیت را که تحت نظارت و هدایت فقیهان قرار دارد، مشروع دانسته و در نهایت بدان جا میرسد که در صورت عدم امکان حاکمیت فقیهان جامعالشرایط، حکومتهای موجود در چارچوب شریعت مصطفوی و با انفاذ فقیه اسلامشناس امر حکومت در برقراری نظم و ساماندهی امور جامعه خواهد بود.
از اینرو مباحث عمده علامه نراقی در مبحث فقیهان عادل که مهمترین کارویژه آن انتظام امور جامعه از طریق اجرا و گسترش عدالت اجتماعی است، تمرکز مییابد.
علامه نراقی در عایده 54 از کتاب عواید الایام در بحث ولایت فقیه ضمن مفروض گرفتن اصل ولایت با استناد به احادیث و روایاتی که در این باب وارد شده، درصدد است تا گسترده ولایت فقیهان را مورد بحث و بررسی قرار دهد. وی در این زمینه میفرماید: «ما برآنیم تا از میان اقسام ولایت، ولایت فقیهان را را روشن سازیم و احکام بقیه را به کتب فقهی مربوطه احاله دهیم.
در این بحث مقصود ما بیان ولایت فقیهان است که در عصر غیبت امام زمان(عج) به عنوان حاکم جامعه اسلامی و جانشین ائمه(ع) میباشند و اینکه آیا ولایت این فقها همان ولایت عام و شاملی است که در مورد امام معصوم(ع) مطرح بوده یا نه؟ و سرانجام برآنیم تا ولایت فقیه را درست همانگونه برای او یقین شده بررسی کنیم.»
عوائدالایام نراقی گام تازهای در مبحث ولایتفقیه برداشته و حوزه ولایت را از دایره امور برجسته مربوط به مسائل دینی جامعه به مسائل دنیوی جامعه تسری میدهد؛ در این راستا علامه نراقی ولایت ائمه معصومین(ع) را با تمام کم و کیف آن به فقیهان جامعالشرایط انتقال داده و به نوع ولایت مطلقه در فقیهان منتقل میشود.
در دهمین وظیفه فقیه تحت عنوان تمامی اموری که امام(ع) مستقیماً انجام میداده است، میفرماید: «همچنین در تمام امور جامعه که امام مستقیماً در آنها ولایت داشته و اعمال ولایت میکرده، فقیه نیز حق ولایت دارد... البته فقیه باید در تمام این موارد جستوجو کرده و در زندگی حاکم و امام معصوم(ع) تحقیق کند و مواردی که در محدوده اختیارات امام(ع) یا حاکم قرار دارد باز شناسد؛ آنگاه او در هریک از این موارد که ثابت شود، تحت اختیار و تصرف فقیه نیز در میآید و او هم ولایت و سرپرست خواهد داشت.»/205/825/م
سیدعبدالقیوم سجادی