به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، در ادامه بررسی نظریه امنیت اسلامی نویسنده با تبیین مقدمات مورد نیاز اقدام به تبیین لایه های انسانی موثر در شکل گیری چارچوب ها و روش های امنیتی اسلامی پرداخت که توجه شما را به این بخش از مقاله جلی می نماییم.
همانطور که گفته شد، انسان از سه لایه وجودی برخوردار است: لایه عقلی، لایه قلبی و لایه ظاهری.
1- لایه عقلی، نظام باورها را شکل میدهد؛
2- لایه قلبی، نظام گرایشهای انسان را دربردارد؛
3- لایه ظاهری، ظرف ظهور رفتارهاست.
این سه لایه ارتباط وثیقی با هم دارند. همین مسئله باعث میشود رفتارهای انسان، که متعلق به لایه ظاهری است، نشاندهنده وضعیت گرایشها و باورهای وی باشد؛ از این رو اگر دیدیم در یک جامعهای مردم و حاکمان، واجد رفتارهایی هستند که نتیجه اش در پذیرش ظلم و سلطه و در نتیجه تولید ناامنی خود را نشان داده است، باید بدانیم که در نظام باورها و گرایشهای خود با باورها و گرایشهایی خو گرفته اند که چنین رفتارهایی را صحه میگذارد؛ از این رو در روش های تحصیل امنیت، حرکت بیدارسازی مردم باید در این سه لایه صورت گیرد. کاری که در سیره رهبران الهی از پیامبر اسلام(ص) تا امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری قابل مشاهده است. اصلاحِ نظامِ باورهای ملت ایران از سوی امام خمینی به معنای عمل به آیاتی از قبیل «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا؛ هیچ گاه خداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است» (نسا، آیه141) بود. از توحید تا معاد و از نبوت تا امامت زنده شدند و ولایت فقیه امری شد که تصورش موجب تصدیق میشود.
در حوزه فضائل و رذائل، حضرت امام در مباحث اخلاقی خود براین مطلب پافشاری کردهاند که اگر میخواهید انسان کامل بشوید، باید با موانع کمال مبارزه کنید. موانع یا درونی است و یا بیرونی. موانع بیرونی عبارت است از استبداد و استکبار. بنابراین همانطور که نظام باورها از طریق لزوم اجتناب از طاغوت مبارزه با نظام سلطه را واجب میساخت، نظام گرایشها هم از طریق لزوم مبارزه با موانع بیرونی کمال، به وجوب مبارزه با نظام سلطه و تولید امنیت برای امت اسلامی میرسید.
حوزه رفتارها حوزه و قلمروی است که فقه تکلیفش را مشخص میکند. امام خمینی در مقام فقیه جامعالشرایط، در این حوزه پیشتاز بود؛ از فتوای به حرمت اطاعت از نظام طاغوت تا وجوب امر به معروف و نهی از منکر، از فتوای به مبارزه با ظالمان تا وجوب تلاش برای تأسیس حکومت اسلامی.
با توجه به آنچه آمد، روشهای تأمین امنیت، در تمامی سطوح ملی، جهان اسلام و نظام بینالملل از مسیر تربیت انسان میگذرد. در اینجا برای هر یک از سطوح توضیح مختصری داده میشود.
الف) در سطح ملی لازم است از فرهنگ اسلامی در سه سطحِ نظام باورها، نظام گرایشها و نظام رفتارها، اولاً حفاظت کنیم، ثانیاً آن را به نسلهای جدید منتقل کنیم، ثالثاً در بهروز کردن و ارائه آن در قالبهای مختلف بکوشیم و رابعاً در برابر ناتوی فرهنگی دشمن به تهاجم فرهنگی دست بزنیم.
ب) در سطح جهان اسلام شایسته است این راهبرد فرهنگی را در اولویت قرار دهیم و در سطوح سهگانة باورها، گرایشها و رفتارها، با تکیه بر مکتب حیات بخش اسلام، مشترکات فراوانی را که داریم برجسته سازیم. وحدت امت اسلامی و راهبرد همزیستی مذاهب اسلامی از پیششرطهای مبارزه موفقیتآمیز با نظام سلطه و تأمین امنیت امت اسلامی است. مبارزه با طاغوت در حوزه باورها، مبارزه با موانع کمال در حوزه گرایشها و تکلیف شرعی نفی ظلم و ستم در حوزه رفتارها نقاط مشترک تمام مسلمین است.
ج) در سطح جهانی، تولید امنیت، بنا به دلایلی که روشن است، سختتر به نظر میرسد. اما آنچه این مبارزه را آسان میکند، عبارت است از عمل به تکلیف، امید به خدا، توکل و اعتقاد به اینکه همه چیز در ید قدرت اوست. در سطح باورها همچنان شایسته است بر مبدأ و معاد و رهبری الهی، به عنوان باور جهانی، که مورد تأکید همه ادیان الهی است، تأکید شود. در ساحت گرایشها باید بر رعایت اخلاق و مبارزه با ظلم و ستم و بیعدالتی پافشاری کنیم و در سطح رفتارها، باید رفتارهای ظالمانه را تبیین کنیم. بیداری مردم جهان، یگانه راه مبارزه با نظام سلطه و تولید امنیت از نظر اسلام است که «إنّ الله لایغیّر ما بقومٍ حتی یغیّروا ما بأنفسهم؛ (رعد، آیه 11) خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمىدهد مگر اینکه آنها تغییراتى در خود ایجاد کنند»
آنچه گفته شد راهبردی است که خروجی آن «انسان دیندار»، «خانواده دیندار»، «جامعه دیندار» و «حکومت دیندار» میشود. رسیدن به این نتایج و تداوم آنها در گرو راهبرد دیگری است که به زبان دینی میتوانیم نام آن را «راهبرد زندگی جهادی» بنامیم. «راهبرد زندگی جهادی» در چهار سطح و لایه به ترتیب زیر باید نهادینه شود:
1- جهاد اکبر:
موضوع جهاد اکبر نفس انسان است. جهاد اکبر به مبارزه با بنیادها و ریشههای تولید ناامنی، یعنی خودخواهی، روحیه استکباری و سلطهگری میپردازد.
از نگاه اسلام، تهدید و ریشههای آن، تماماً در وجود و درون خود انسان لانه کرده است، پس ایمنسازی هم باید از آنجا شروع شود. خداوند متعال در قرآن میفرماید : «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْیَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهمُ الأَمن» (انعام، آیه 82) با توجه به این آیه «ایمان» در کنار پرهیز از «ظلم» از روشهای اصلی تحصیل امنیت است.
این ظلم انواعی دارد که تمامی انواع ناامنیها را دربر میگیرد. از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودهاند: «الظلم ثَلاثَةٌ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لا یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لا یَدَعُهُ اللَّهُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لا یَغفِرُهُ فالشِّرْکُ وَ أَما الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لا یَدَعهُ فالْمُدَایَنَةُ بَیْنَ الْعِبَادِ». (کلینی، 1365، ج2: 331)
چنان که از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل شده که دین حق، شرط لازم تأمین امنیت است:
محَمَّدُ بْنُ یَحْیَى رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) مَنِ اسْتَحْکَمَتْ لِی فِیهِ خَصْلَةٌ منْ خصَالِ الْخَیْرِ احْتَمَلْتُهُ عَلَیْهَا وَ اغْتَفَرْتُ فَقْدَ مَا سوَاهَا وَ لا أَغتَفِرُ فقْدَ عَقْلٍ وَ لا دِینٍ لأَنَّ مُفَارَقَةَ الدِّینِ مُفَارَقَةُ الأَمنِ فلا یَتَهَنَّأُ بِحَیَاةٍ مَعَ مَخَافَةٍ وَ فَقْدُ الْعَقْلِ فَقْدُ الْحَیَاةِ وَ لایُقَاسُ إِلاّ بِالأَمْوَات؛ (همان، ج1، کتاب العقل و الجهل: 28 و 27) کسی را که آگاه شوم بر یکى از صفات خوب استوار است، بپذیرم و از نداشتن صفات دیگرش بگذرم، ولى از نداشتن عقل و دین چشم نمی پوشم، زیرا جدایى از دین جدایى از امنیت است و زندگى با هراس گوارا نیست و فقدان عقل فقدان زندگى است (زیرا بىخردان) فقط با مردگان مقایسه شوند.
ریشه سلطهطلبیها برمیگردد به نزاعی که در درون انسان وجود دارد. در صورتی که بر مملکت وجود انسان هواهای نفسانی حاکم شود، بر مملکت بیرون هم طاغوت حاکم میشود و اگر انسان بخواهد از شرّ طاغوتهای بیرونی رهایی یابد، باید اول با طاغوت درون مبارزه کند. این پیام همه انبیای الهی بوده است که: «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید» (نحل، آیه 16) و این تنها موعظه خداوند متعال به بشر است که «قل إنما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی؛ به آنها بگو: من تنها شما را به یک چیز اندرز مىدهم، و آن اینکه براى خدا قیام کنید، دو نفر، دو نفر، یا یک نفر، یک نفر». (سبا، آیه 46) چاره بحران معنویت حاکم بر جهان کنونی، که پیوسته از سوی نظام سلطه و با ابزارهای رسانهای و نیمه رسانهای فراوان تشدید میشود، جهاد اکبر است.
انسان تنها موجودی است که به خود صدمه میزند، ولی به دنبال دشمن بیرونی میگردد. حدیثی هست که امام معصوم از غیر معصوم نقل کرده است:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی ذَرٍّ یَا أَبَاذَرٍّ أَطْرِفْنِی بِشَیْءٍ مِنَ الْعِلْمِ فکَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ الْعِلْمَ کَثِیرٌ وَ لَکِنْ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ لا تُسِیئَ إِلَى مَنْ تُحِبُّهُ فَافْعَلْ فَقَالَ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یُسِیئُ إِلَى مَنْ یُحِبُّهُ فَقَالَ نَعَمْ نَفْسُکَ أَحَبُّ الأَنْفُسِ إِلَیْکَ فَإِذَا عَصَیْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فقَدْ أَسأْتَ إِلَیْهَا؛ (دیلمی، 1389، ج1: 184) حضرت اباعبداللَّه امام صادق(ع) فرمود: مردى به ابوذر نوشت که چیزى از علم خداشناسى براى من حدیث کن. سپس ابوذر به سوى او نوشت: دانش فراوان است، ولى اگر تو قدرت داشته باشى به کسى که دوست دارى به او بدى نکنى این کار را انجام ده. سپس عرض کرد: مگر کسى را که به دوستش بدى کند دیدهاى؟ ابوذر فرمود: آرى، نفس تو دوستترین نفسهاست براى تو، پس هر گاه نافرمانى خدا را کنى، مسلم به نفست بدى کردهاى.
در قرآن کریم می خوانیم کسی که ایمان آورده است و بر اصلاح امور خود مراقبت دارد، خوف و حزن از او برداشته شده است: «فمن آمن و أصلح فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون». ( انعام، آیه38)
اگر مردم الهی باشند، هیچ کس نمیتواند برای آنها ناامنی درست کند؛ نه شیطانهای جنّی و نه شیطانهای اِنسی و نه همه مردم، بلکه یک گروه اندک مؤمن هم میتواند برای اکثریت جامعه تولید امنیت عمومی کند: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّه» (بقره، آیه249) هر چند تولید امنیت فردی را هیچکس غیر از خود فرد نمیتواند برایش ایجاد کند. پرچم اسلام را کسی میتواند بر دوش بگیرد که حاضر باشد از مال و حتی جان خود به خاطر اسلام بگذرد.
2- جهاد کبیر:
این جهاد عبارت است از رساندن پیام الهی به گوش جهانیان و دعوت کافران به سوی حق. به جهاد کبیر در قرآن تأکید شده است و جای شگفتی و تأسف است که چرا کمتر مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. تنها جهادی که اصطلاح آن در قرآن آمده «جهاد کبیر» است: «فَلا تطِعِ الْکافرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً» (فرقان، آیه52) و جهاد کبیر در این آیه به معنای مبارزه و اقدامات فرهنگی است، یعنی ای پیامبر(ص) با این قرآن با مشرکان جهاد کن. اصل دعوت در جهاد کبیر است: «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبکَ بالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن». (نحل، آیه125) دعوت به روش فرهنگی است. در واقع تنها راه رسیدن به امنیت، خروج از تاریکی و ورود به نور است که آن هم در سایه سار هدایت الهی تحقق مییابد.
«الله ولیّالّذین آمنوا یخرجهم منالظّلمات الیالنّور و الّذین کفروا اولیائهم الطّاغوت یخرجونهم منالنّور الی الظّلمات؛ (بقره، آیه257) خداوند فرمانروای کسانی است که ایمان آورند؛ آنها را از تاریکیها به سوی نور خارج میسازد، و کسانی که کفر ورزیدند، فرمانروایانشان طاغوت و سرکشان است؛ (که) آنها را از نور به سوی تاریکیها بیرون میبرند.»
«وعدالله الّذین آمنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فیالأرض کما استخلف الّذین من قبلهم و لیمکننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننی ولایشرکون بی شیئاً؛ (آلعمران، آیه19 و 85) خداوند به آنان که از شما ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده داده است که آنها را جانشین خود در زمین قرار خواهد داد و البته دینی را که برای آنها برگزیده، مستقر خواهد ساخت و حتماً به آنها پس از بیم و هراس و ناامنیشان، امنیت خواهد بخشید که از آن پس تنها خدا را پرستش کنند و غیرخدا را شریک خدا قرار ندهند.»
3- جهاد افضل:
پس از فردسازی (که با جهاد اکبر انجام میشود) و فرهنگسازی (که با جهاد کبیر انجام میشود)، نوبت مبارزات سیاسی و تشکیل نظام سیاسی اسلامی است. جهاد افضل، مبارزات و اقدامات سیاسی است: اصل حدیث از پیامبر اعظم(ص) نقل شده است که فرمود: «إِنَّ أَفضَلَ الْجهَادِ کَلِمةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ». (کلینی، 1365، ج5: 60) مضمون این فرمایش از دیگر ائمه اطهار (ع) نیز نقل شده است.
4- جهاد اصغر:
اگر همه انسانها به دستورهای خدا عمل میکردند، نیازی به این نوع از جهاد نبود، اما مسئله این است که همه انسانها به آنچه خدا گفته است عمل نمیکنند و امنیت دیگران هم توسط آنها تهدید میشود. تهدیدهایی از قبیل فتنه و سرکشى داخلى، بغى و خروج، قطع طریق(راهزنى)، نفاق، تجاوز به اراضى مسلمانان، جنگ غذایى، اقدامات جاسوسى، بر هم زدن آگاهىامنیتى (با شایعات و دروغها)، شعلهور کردن روح نافرمانى داخلى و... در اسلام براى مقابله با منابع تهدید یاد شده راهکارهایی تعبیه شده است. مهمترین راهکار، جهاد اصغر است که در برابر تهدید خارجی مطرح میشود.
مظاهر متعددى نشان مىدهد که جوهر سیاست دینى، امنیت است. سیاست دینى از راه ترکیب میان مبانى اصلى، یعنی آفریدگار به عنوان مدبّر، سیاستگذار هستى به لحاظ ربوبیت و الوهیت خود، دین الهى به عنوان عنصر تشریعى، و انسان به عنوان موجودى دارای جسم و روح و همآغوش با دین براى اجراى اراده خدا، و اهداف به عنوان مقاصد تلاش انسان، بهترین تضمین تحقق امنیت در حیات انسان است، زیرا سیاستى که مبتنى بر این مبانى باشد انسان را مدیریت و تدبیر مىنماید و به زندگىاى پاک رهنمون مىشود.
همچنین از آنجا که سیاست شرعى، زندگى را بر مبناى عدالت سامان مىبخشد، اجازه برترىیابى باطل و رواج فساد را نمىدهد و در سایه چنین سیاستى منزلت والاى اجتماعى از آن کسانى است که در پى برترىجویى و فساد در روى زمین نیستند. عدالتِ برآمدة از سیاست شرعى همان امنیت است و این امنیت هم نتیجه چنان سیاستى است و هم موجب قوام آن. همچنین سیاست شرعى مقتضى نفى سلطه است و هیچ کس حق ندارد مدعى سلطه بر کس دیگرى شود و یا سلطه دیگرى را تحمل کند؛ زیرا چنین سلطهاى تنها از آن خداست. خلاصه سخن اینکه سیاست شرعى از آن رو که انسان را از همه سلطهها جز سلطه شرع مىرهاند، ضامن امنیت اوست. جهاد اصغر جهادِ مسلمانان با ابزارهای نظامی در برابر کسانی است که با دین مسلمانان میجنگند یا به سرزمین مسلمین طمع میورزند. جامعه اسلامی موظف است این آمادگی را در خود ایجاد کند که اگر نظام سلطه به نظام اسلامی تهاجم کرد، بتواند دفاع کند: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوّه». (آلعمران، آیه 103)
راهکارهای استراتژیک امنیتی
تغییر وضع موجود با تحقق حکومت جهانی اسلامی در سایة ظهور حضرت مهدی (عج)، حاصل خواهد شد؛ اما تا آن زمان وظیفه داریم به مطلوب مقدور بیندیشیم. مطلوب مقدور با توجه به میزان قدرت در هر عصر و زمانی از سوی رهبر جامعه اسلامی تعیین میشود: «لایکلّف الله نفساً الاّ وسعها». (بقره، آیه 286) در اینباره در جای دیگری با عنوان گفتمانهای تقیه، اصلاح و انقلاب سخن گفتهام. روشن است که مکتب اهل بیت(ع) از وضعیت کنونی عالم و بهویژه روابط سلطهآمیزی که بر آن حاکم است راضی نیست و تائتحقق حاکمیت عدالت بر سراسر جهان نمیتواند آرام و قرار داشته باشد. تفصیل این بحث باید در مکتوب دیگری پیگیری شود.
نتیجه گیری
محور اصلی مقاله حاضر تشریح مؤلفهها و ویژگیهای مکتب امنیتی متعالیه و توضیح مبانی نظری آن است. مکتب امنیت متعالیه، به مثابه یک نظریه اسلامی امنیت، مورد توجه است. در این مقاله با رویکرد نظریهپردازی و روش استنباطی استنادی، پاسخ چیستی نظریه اسلامی امنیت بررسی و ارائه شد. از نظریه «دو فطرت» به عنوان مبنای مفهومی و نظری مقاله استفاده شد و بر اساس همین نظریه، ویژگیهای نظریه امنیت متعالیه در محورهای مفهوم امنیت، ابعاد امنیت، مرجع امنیت، سطح امنیت، دوست و دشمن، روشهای تحصیل امنیت و راهکارهای استراتژیک امنیتی تشریح گردید. در جدول ذیل خلاصه پاسخهای مکتب امنیتی متعالیه در مقایسه با پاسخ دیگر مکاتب آمده است.
120/204/د