vasael.ir

کد خبر: ۵۶۰۶
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۲ - 05 July 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 25

احتمال شکست مانع وجوب جهاد نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - اگر تکلیف ثبات و مقاومت و قیام بر ضد ظالمین است در صورت وجود احتمال شکست قیام ساقط نمی شود. گو اینکه قیام شرایطی دارد که یکی از آنها احتمال معقول پیروزی است. هر مبارزه ای ممکن است پیرزوی یا شکست داشته باشد بنابراین اخبار و پیش بینی غیبی از شکست اسقاط تکلیف نمی کند. مانند علم غیب معصومین(ع) نسبت به نحوه شهادتشان.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح  سه شنبه ، هجدهم آبان ماه 1395 در جلسه بیست و پنجم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، به ادامه بحث پیرامون منع ملازمه بین اقامه دولت و اقامه احکام اسلامی پرداخت.

بحث درباره نقد روایات باب 13 از ابواب جهاد العدو وسایل الشیعه بود. حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم.اولین روایت صحیحه عیص بن قاسم است که بررسی شد.

فقیهان ناقد بر روایات نهی از قیام

استاد عالی حوزه علمیه قم پس از بیان روایت به تبیین کلام فقهای ناقد بر این روایت پرداخت

آیت الله منتظری در کتاب «فقه دوله الاسلامی» و آیت الله میرزا جواد تبریزی در کتاب «ارشاد الطالب فی شرح المکاسب» این روایات را نقد کردند ولی از جمله فقهایی که این روایات را بحث مفصل کرده و پاسخ داده آیت الله مومن است.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه به تبیین نگاه آیت الله مومن در ارتباط با این روایت پرداخت.

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

مایحصل به التمکین:

الثالث: السعی لاقامه حکم الله

بررسی ادله منع ملازمه بین اقامه دولت و ریاست دولت و سعی در اقامه حکم اسلامی

روایات منع از قیام در عصر غیبت - 2

بحث درباره نقد روایات باب 13 از ابواب جهاد العدو وسایل الشیعه بود. حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم.اولین روایت صحیحه عیص بن قاسم است که بررسی شد.

فقیهان ناقد بر روایات نهی از قیام

البته این روایات را تقریبا همه مراجع در زمان ما نقد کرده اند. از جمله مرحوم آقای خوئی(ره)، امام (ره)، شاگردان ایشان از جمله آیت الله میرزا جواد تبریزی، آیت الله مکارم، صافی گلپایگانی، جوادی آملی، سبحانی،منتظری، علوی گرگانی، و دیگران هر کدام به صورتی این روایات را نقد کردند. کمتر فقیهی سراغ داریم که بگوید این روایات درست و بتوان به آن برای نهی از قیام اخذ کرد.

برخی از فقها حتی گفته اند برخی روایات مربوط به جهاد ابتدایی است نه دفاع از امر اهل بیت. حتی از جماعت منسوب به شیرازی ها، خود سید محمد شیرازی در کتاب های مختلف درباره ولایت فقیه و حکومت اسلامی و فقه سیاسی، این روایات را نقد مفصل کرده است.

آیت الله منتظری در کتاب «فقه دوله الاسلامی» این روایات را نقد کردند. از ما هم بحثی در مجله فقه اهل بیت(ع) منتشر شده با عنوان: «مسئولیه الامه فی عصر الغیبه» این روایات را مفصل نقد کردیم.

اکنون در واقع داریم برای بیان قاعده ملازمه دولت اسلامی و ولایت فقیه و لزوم سعی برای اقامه حکم الله و تشکیل حکومت، تکرار می کنیم.

آیت الله میرزا جواد تبریزی در کتاب «ارشاد الطالب فی شرح المکاسب» می فرماید: «لایخفی ان ما ورد فی بعض الاخبار من الامر بالزام البیت و الصبر الی خروج السفیانیو غیرهم من العلامات لخروج بقیه الله(عج) لا ینافی ما ذکرنا فان المراد من تلک الروایات امر الناس بعدم الاستجابه لمن یدعوا من اهل بیت النبی خلافا لنفسه...و من یدعوا الناس الی الخروج انما یدعوا خروج لنفسه لا للامام»». این که اگر کسی از اهل بیت(ع) ادعای خلافت برای خود کند، کسی دعوتش را اجابت نکند. مانند همان محمد بن عبد الله بن حسن(ع) که ادعای امام زمانی کرد. ائمه هم متصدی امر خلافت نمی شوند مگر صاحب الزمان(ع).. و هر که از اهل بیت(ع) مردم را به قیام دعوت کند،؛ او به خودش دعوت می کند نه اهل بیت(ع). و خروج او زمان خاصی دارد که باید منتظر ماند.

سپس مرحوم میرزا می فرمایند: «اما قضیه الدفاع عن الحوزه الاسلامیه فی زمان الغیبه و تصدی لامور العامه للمسلمین تحفظا علی اعراضهم و اموالهم و التمکین الناس من الامر بالمعروف و نهی عن المنکر و اسقاط الفسقه و الفجره عن القدره و ایکالها الی من هو صالح لتصدی لها حسبه من غیر ان یدعی المتصدی الوصایه و الخلافه لنفسی فلیس فیها نظر الی ذلک».[1] یعنی: دفاع از کیان اسلام در زمان غیبت، و مسئولیت های مختلف سیاسی اجتماعی برای امور مردم را به عهده بگیریم، برای حفظ اموال و اعراض اینان، تا اینکه مردم برای امر به معروف و نهی از منکر توانمند شوند،و مبارزه کنند با فاسقان و فاجران و از قدرت کنار بزنند، قدرت بدهیم به کسی که لیاقت داشته باشد به نحو امور حسبیه، بدون آنکه آن متصدی بگوید من خلیفه و صی خدا هستم، این روایات دال بر این مطلب نیست. منظور این است که هر کدام از آقایان علما به گونه ای جمع بندی کرده اند.

از جمله فقهایی که این روایات را بحث مفصل کرده و پاسخ داده آیت الله مومن است.[2] اولین روایتی که ایشان ذکر می کند، عیص بن القاسم است که توضیح آن را دادیم. وجه عدم دلالت را هم بیان کردیم. و گفتیم بلکه بالعکس، صحیحه عیص بن القاسم می توانیم ضابطه گیری کنیم برای قیام جایز بلکه واجب. و آن ویژگی هایی که برای قیام زید بن علی ذکر کرده است، عالما صدوقا، دعوت به خود نمی کرد و اگر پیروز شود وفادار است و علت شکست نبود شرایط پیروزی قیام بود،  دستور به احتیاط در مورد اموال اقتضا می کند که از حکام جور و انسان های احساسی و قدرت طلب پیروی نکند. این سخن خوبی است.

ادامه بررسی روایت اول

آیت الله مومن وجهی که ذکر می کند برای اینکه این روایت دال بر مقصود آنهایی است که می گویند قیام جایز نیست، می گوید: «بیان الاستدلال بها، بملاحظه الجمیع الحدیث» اینکه کل حدیث را از اول تا آخر، مخصوص آنجا که می فرماید «من اجتمعت بنو فاطمه معه» امام زمان است، پس دست روی دست بگذارید تا زمان امام زمان،(ع). چون می فرماید: «و کفاکم فی السفیانی علامه». پس از ذیل صحیحه عیص بن القاسم می گوید ممکن است برخی این استفاده را ببرند که نهی از قیام تا زمان خروج سفیانی است و شامل انقلاب اسلامی هم می شود: «ان خروج کل احد لاقامه الحکومه غیر مجاز شرعا فتدل الصحیحه علی عدم جواز اقامه الدوله الاسلامیه للناس قبل قیام صاحب الزمان فمن الواضح ......فی وجه السلاطین و الحکام.....».این خروج علی الحکام را روایت اجازه نمی دهد چون می گوید تنها با امام زمان خروج کنید و سفیانی علامت آن است.

آیت الله مومن می فرماید این استدلال تمام نیست. اگر خوب تامل شود «یوتی بوضوع ضعف هذا الاستدلال بل به یتضح ان الصحیحه نفسها دلیل تام علی جواز اقامه الدوله الاسلامیه بید المومنین المتعهدین بالاسلام». بلکه عکس مطلب است. از این روایت می توانیم استفاده کنیم اقدام برای اقامه حکومت اسلامی به دست انسان های متعهد به اسلام، جایز بلکه واجب است.

اما نسبت به ضعف استدلال به این روایت، از این بابت است که:

یک: قیام زید بن علی را استثنا کرده است و برای آن ویژگی هایی ذکر کرده است. استفاده می شود از قداست قیام زید که امام آن را تحسین می کند به این دلیل است که زید به حکم اسلام عالم بوده است و موارد جایز و عدم جایز در قیام ها را می داند. یعنی احکام فقه را خوب می داند. علاوه بر علمش، اهل عمل هم بود. صدوق و صادق و وظیفه شناس بود. ویژگی سومی در مقابل ائمه شان و شئونی برای خود قائل نبود. این قیام برای برچیدن حکومت سلطان ظالم، و آماده کردن برای امام باقر(ع)، او صادق بود. ادعای امامت نداشت.

بنابراین اگر در زمان غیبت،فردی عالم باشد، صادق باشد، دعوت به خود نکند، برای خود در مقابل امام شانی قایل نباشد، و اگر امام زمان(ع) هم بیاید حکومت را تسلیم ایشان می کند؛ این قیام مانند قیام زید است و مورد تایید خواهد بود. امام خمینی(ره) بارها می فرمود این مملکت امام زمان(ع) است و هر وقت بیاید تحویل صاحبش می دهیم..

ما از فقها از آغاز غیبت کبری تا کنون کسی را سراغ نداریم که به این روایات اخذ کرده باشد. بلکه یک شهرتی است که کاد ان یکون اجماعا. اون شهرت قائل است که جهاد ابتدایی در عصر غیبت از آن امام معصوم است.و ممکن است این روایات را بر بحث جهاد ابتدایی حمل کرده باشند. اما در دوران انقلاب و مبارزه، در واقع در افواه عموم و مبارزین این شبهه را می انداختند که منسوب به انجمن حجتیه است و به افرادی که از مبارزه خسته داند و وظیفه خود نمی دانند وگرنه از نظر سیر تاریخی هر چه تحقیق و تامل شد، کسی نبود که قایل به این روایات باشد. ولی چون بدون تحقیق به زبان آورده می شود، اذهان مشوه می شود.

روایتی هم که اشاره می کند به تکامل نرسید شکست می خورید، اشاره به اهل بیت است که از ایشان اگر قیام کنند شکست می خورند. روایت می گوید ائمه (ع) به جز امام زمان(ع) هیچکدام ماموریت قیام برای تشکیل دولت ندارند. نه اینکه اگر در یک قطعه زمانی و مکانی بتوان قیام کرد، بر اساس ادله عمومات جهااد و اطلاقات دفاع از اسلام، این روایت بگوید خیر جایز نیست. اینکه علامت قیام سفیانی است، وظیفه ما اهل بیت نیست. و بیشتر به قصد کنترل احساسات برانگیخته شده است.

روایت دوم

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیٍّ رَفَعَهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ وَ اللَّهِ لَا یَخْرُجُ أَحَدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ إِلَّا کَانَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَکْرِهِ قَبْلَ أَنْ یَسْتَوِیَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْیَانُ فَعَبِثُوا بِهِ».[3]

همینطور که تصریح شده، روایت مرفوعه است. امام سجاد می فرماید: به خدا قسم هیچ کس از ما اهل بیت(ع) خروج نمی کند قبل از ظهور قائم، مگر اینکه وضعیتش مانند گنجشکی باشد که پرواز کند در حالی هنوز بال درنیاورده،  و کودکان این گنجشک را می گیرند و با آن بازی می کنند. یعنی قیام سرکوب می شود. پس امام پیش بینی کرده که هر قیامی محکوم به شکست است. هیچ قیامی پیروز نمی شود. همین که مبارزین خود را آماده می کنند برای پیروزی، همان لحظه شکست می خورند! حالا که امام پیش بینی کرده، نباید به انقلاب اسلامی کمک کنیم. چه داعی داریم که قیام کنیم و شکست بخوریم؟!

جواب: از نظر سنی که مرفوع است و سند تمام نیست. از نظر دلالت نیز، فرموده است: از اهل بیت(ع) کسی قیام کند شکست می خورد. ممکن است شخص دیگری قیام کند و شکست هم نخورد. قرینه دیگر هم اینکه فرموده: بچه ها می گیرند و بازی می کنند، اشاره به حکومت بنی امیه بود که دست سفها و جوانان افتاده بود و رسالت امام سجاد(ع) رسالت دعا و سکوت بود. به ایشان فشار می آوردند، ایشان به بچه ها مثال می زنند که کودکان اموی و بعد از اینها، بر اوضاع مسلط اند و قیام ما برای خونخواهی امام حسین(ع) نتیجه نمی دهد. خونخواه حقیقی صاحب الامر است. امام نمی خواهد بگوید بخشی از شیعیان در گوشه ای از جهان بتوانند بر ظالمین پیروز شوند، پس حتمن شکست می خورند! و این مطلب روشنی است.

مطلب دیگری هم از روایت استفاده می شود که این روایت اخبار است نه انشاء. در واقع می گوید اگر قیام کنید شکست می خورید. امام نمی گوید مشروع نیست یا باطل است. بلکه می فرماید نتیجه بخش نیست. نه اینکه تکلیفتان قیام نیست. «الاخبار لا ینشی حکما تکلیفیا و لا یلزم». در پیشگویی غیبی، اگر تکلیف قیام باشد، حتی اگر منجر به شهادت شود، این روایت در صدد بیان این جهت نیست.

موید این مطلب، قیام زید بن علی است.هیچکدام نفرمودند مشروع نیست. حتی پیش بینی کردند «انک مسلوب فی هذه الکناسه».

ممکن است گفته شود این مطلب که قیام منجر به شکست شود، مشمول آیه شریف «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة»[4] باشد. اما باید گفت این آیه در جایی است که انسان در صدد خودکشی است و به خطر انداختن است بدون تکلیف. اما جایی که تکلیف به خطر انداختن جان است، شامل نمی شود. مانند جهاد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ».[5]

پس بکشید و کشته شوید. مصداق آن «وجوب الثبات فی القتال و حرمت الفرار من الزحف حتی اذا غلب علی ظنه  الهلاک» کسی که در معرکه است و می داند مقاومت فایده ندارد. بالاخره کشته می شود. آیا حق دارد تسلیم شود تا خود را از کشتن نجات دهد؟ یا حق دارد فرار کند؟ فقها می گویند به دلیل وجوب ثبات در آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[6].

علاوه بر اینکه القاء نفس در تهلکه در آیه، در مورد عدم انفاق برای جبهه است.« وَ أَنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»[7] تهلکه منظور جهنم و عذاب آخرت است نه از دست دادن جان. چون موضع آن انفاق در راه جنگ است.

بنابراین اگر تکلیف ثبات و مقاومت و قیام بر ضد ظالمین است، قیام ساقط نمی شود. گو اینکه قیام شرایطی دارد که یکی از آنها احتمال معقول پیروزی است. هر مبارزه ای ممکن است پیرزوی یا شکست داشته باشد: «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ»[8]

بنابراین: اخبار و پیش بینی غیبی از شکست اسقاط تکلیف نمی کند. مانند علم غیب معصومین(ع) نسبت به نحوه شهادتشان.

موید این مطلب: در روایات آمده است: «کفاکم بالسفیانی علامه» اگر ما بدانیم سفیانی مسلط بر شام و فلسطین و لبنان و عراق می شود، حتی بر این مناطقی که الان جنگ است، آیا می توانیم بگوییم چون این سفیانی است، و بالاخره پیروز می شود، و مقاومت ما فایده ندارد، پی عقب نشینی کنیم؟ آیا کسی می تواند چنین اشتباهی را مرتکب شود؟ این اتکای به علامات برای رفع تکلیف جهاد و امر به معروف و و مقاومت باعث شکست مسلمین می شود. فرهنگ شکست و ذلت و عقب ماندگی را باب می کند. ممکن است با مقاومت و ایستادگی اصلا بداء حاصل شود و سفیانی در خاستگاهش شکست بخورد و اصلا خروج نکند. اتفاق در روایتی از امام جواد(ع) سوال می کنند که آیا ممکن است در سفیانی بداء حاصل شود. امام می فرمایند بله. می پرسند ممکن است در مورد امام زمان(ع) هم بداء حاصل شود. اممام جواد می فرمایند: خیر. چون امام موعود است و سنت الهی است و سنت محقق است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[9]

بنابراین نسبت به امام زمان(ع) بداء حاصل نمی شود و نسبت به سفیانی بداء حاصل می شود . چون محتوم است. چگونه بداء حاصل می شود؟ یکی از ملاکهای بداء عمل صالح است. همانطور که صله رحم کند عمرش طولانی می شود و صدقه بدهد رفع بلا می شود. با جهاد هم بداء حاصل می شود و سرنوشت تغییر می کند. با جهاد نصرت الهی حاصل می شود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»[10]

این قاعده حاکم بر علائم و غیبیات است.

بنابراین ما با روایتی روبه رو هستیم که شکست می خوریم. و یک حکم تکلیفی داریم که قیام واجب است. این حکم تکلیفی مقدم بر پیش بینی است«الاخبار لا ینشیء حکما تکلیفیا». دوم اینکه آن ادله و سنن الهی بر این ملاحم و غیبیات حاکم است. ما باید به «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» عمل کنیم. بر فرض شامل شود، مسقط تکلیف نیست.

ادل دلیل علی شیء ، وقوعه. قبل از انقلاب کمونیستها می گفتند «دین افیون توده هاست». انقلاب که پیروز شد، این افسانه شکست خورد. معلوم شد دین می تواند مبنای انقلاب شود. داستان اینها که می گویند شکست می خوردی و نتیجه نمی گیرید، این است که انقلاب نزدیک به چهل سال است هست. و منظور از نتیجه گرفتن، پیروزی بر طاغوت است نه اینکه تحقق اهداف اسلام محقق شود. ما یک پیروزی در نظر داشتیم و ان سقوط طاغوت در ایران بود که محقق شد. پس قیام شکست نخرود. پیروزی کامل در زمان بقیه الله اپتفاق می افتد. و این پیروزی انقلاب اسلامی ناقض این روایت است.

 

پایان جلسه بیست و پنجم

***

 


[1] . ارشاد الطالب فی شرح المکاسب، کتاب البیع جزء چهارم، ص217.

[2] . ر.ک: «حکومت الاسلامیه» ج3، ص90 به بعد

[3] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص50.

[4] . بقره/195.

[5] . توبه/111.

[6] . انفال/ 45.

[7] . بقره/ 195.

[8] . نساء/ 104.

[9] . نور/ 55.

[10] . محمد/ 7.

120/904/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳