vasael.ir

کد خبر: ۵۵۹۵
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۴ - 03 July 2017
گفت‌وگو با نویسنده کتاب/ بخش اول

کارآمدی روش اجتهادی امام خمینی در تولید اندیشه سیاسی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ مقیمی به روش اجتهادی امام خمینی اشاره کرد و گفت: روش اجتهادی امام خمینی فراتر از روش حسبه، روش منطقه الفراغ شهید صدر و روش علامه طباطبایی است که ثابت را به متغیر تبدیل می‌کند؛ در واقع روش اجتهادی امام چیزهای اضافه‌تری دارد و در نهایت به پاسخگویی مسائل و فقه حکومتی و نهادی می‌رسد.

اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی غرب سال‌هاست که با روش‌های انتقادی، هرمنوتیک و پوزیتیویستی، اندیشه‌های سیاسی اجتماعی تولید می‌کنند؛ در صورتی که ما از روش اجتهاد پویا برخوردار هستیم که دارای هزار سال سابقه دیرینه در متن حوزه است، تجربه شده و مطمئن‌ترین روش برای تولید اندیشه سیاسی اسلامی است.

در همین زمینه خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، گفت‌وگوی تفصیلی با غلامحسین مقیمی، عضو هیأت علمی جامعه المصطفی و نویسنده کتاب «کارآمدی روش اجتهادی امام خمینی در تولید اندیشه سیاسی» داشته است که متن آن در سه بخش تقدیم خوانندگان می‌شود.

عنوان کار من همانطور که مستحضر هستید کارآمدی روش اجتهادی امام خمینی در تولید اندیشه سیاسی است، همانطور که از عنوان آن پیداست روش کار من روش علم درجه دومی هست.

اگر بخواهم به عنوان مقدمه وارد بحث شوم شاید این جمله خوب باشد که «همواره در طول تاریخ پیچ‌های تاریخی با تغییر روش شروع می‌شوند» یعنی پیچ‌های عمده تمدنی و فرهنگی و تاریخی معمولاً با تغییر روش شروع می‌شود.

مثلاً در غرب وقتی که تغییر روش قیاسی به علمی تبدیل می‌شود، یعنی از قیاسی به نقلی تبدیل می‌شود، از قرون یونان باستان به سمت قرون وسطی چرخش پیدا می‌کنند در واقع یک تغییر روش اتفاق می‌افتد، یعنی روش قیاسی افلاطونی ارسطویی به سمت روش نقلی تغییر پیدا می‌کند و ما شاهد قرون وسطی هستیم.

یا وقتی در قرون وسطی تغییر روش ایجاد می‌شود؛ یعنی از نقلی به سمت علوم تجربی و ساینس می‌روند، ما شاهد ظهور یک عصر جدیدی به نام عصر مدرن هستیم یا وقتی که در عصر مدرن یک تغییر روش و معرفت‌شناسی نسبی‌گرایانه ایجاد می‌شود؛ ما شاهد یک تغییر و پیچ تاریخی هستیم از مدرن به پست مدرن.

در جهان شیعه هم این اتفاق افتاده است؛ در جهان شیعه ما وقتی اخباری‌گری آقای استرآبادی را داشتیم عمدتاً فقه ما ظاهرگرایی بوده است و اندیشه سیاسی هم خیلی محدودیت‌های خاصی پیدا کرده بود؛ از این‌رو خیلی شاهد تحول در اندیشه سیاسی نبودیم تا اینکه بحث بهبهانی و بحث اصول‌گرایی پیش می‌آید که آهسته آهسته بحث عقل‌گرایی و بحث‌های بنای عقلا و بحث‌های اندیشه سیاسی هم رونق پیدا می‌کند.

اما وقتی که ما شاهد یک اجتهادی تحت عنوان اجتهاد صاحب جواهری هستیم که معروف به اجتهاد مصطلح است، دیگر می‌بینیم که یک تحول خیلی جدی‌تری در عرصه اجتهاد و فقه سیاسی ایجاد می‌شود.

اما اتفاقی که در زمان ما می‌افتد یک تغییر روشی بود که امام خمینی ایجاد کرد، یعنی یک پیچ تاریخی که اتفاق افتاده است و آن این است که روش اجتهاد مصطلح را امام خمینی ارتقاء می‌دهد و به روش اجتهادی پویا تبدیل می‌کند.

از اینجاست که ما شاهد تحولی بسیار جدی هستیم که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی هم بر مبنای همین اجتهاد پویا شکل می‌گیرد.

یعنی اگر شما اجتهاد پویا را از اندیشه سیاسی امام خمینی جدا کنید نه انقلابی به نام انقلاب اسلامی دارید، نه فقه سیاسی پویا دارید و نه حکومت جمهوری اسلامی دارید، هیچکدام از این‌ها را ندارید.

یعنی اساس و پایه همه تحولات حکومتی و اندیشه سیاسی در عصر ما که معروف به عصر امام خمینی شده است، اساس و پایه‌اش به روش اجتهادی امام خمینی باز می‌گردد که معروف به اجتهاد پویا هست؛ بنابراین می‌شود ادعا کرد که چرخش تاریخی که امام خمینی ایجاد کرده است چرخش روشی بوده است؛ یعنی چرخش علم درجه دومی بوده است.

به همین خاطر بحث روش اجتهاد امام خمینی یک اهمیت فوق العاده پیدا می‌کند، یعنی اگر بپذیریم که یک پیچ‌هایی تاریخی با تغییر روش ایجاد می‌شوند، پیچی که امام خمینی در تاریخ ما ایجاد کرده است با تغییر روش اجتهاد مصطلح به اجتهاد پویا بوده است؛ این چه بوده؛ چه اتفاقی اینجا افتاده است، این اجتهاد چه شاخصه‌ها و مؤلفه‌هایی دارد که باعث این همه تحول شده است؟

کار بنده در این راستا هست، من می‌خواستم این مطلب را بشکافم که این روش اجتهادی امام خمینی به عنوان پیچ روشی و تاریخی چه اتفاقی را امام خمینی ایجاد کرده و چه کاری انجام داده و چه مؤلفه‌هایی را وارد اجتهاد مصطلح کرده که توانسته است این تحول عظیم را ایجاد کند.

من به خاطر اینکه بیایم و روش اجتهادی امام خمینی(ره) را به عنوان یک علم درجه دومی مطالعه کنم از فلسفه مضاف استفاده کرده‌ام، در فلسفه مضاف بحث از فلسفه علوم هست، ما دو فلسفه مضاف داریم که یکی فلسفه علوم هست و یکی فلسفه حقایق هست، فلسفه حقایق مانند فلسفه سیاست، فلسفه اجتماع، فلسفه روان‌شناختی، این بحثم نیست.

بحث من فلسفه علوم هست، فلسفه علوم یک دانش فرانگرانه و تماشانگرانه است و کل نگرانه است؛ یعنی من می‌خواستم به شکل کلی از بالا روش اجتهادی امام خمینی را نگاه کنم که این روش دارای چه ویژگی‌هایی هست و چه تحولاتی را در مسیر تاریخی خود ایجاد کرده است؟ شاخصه‌هایش چیست؟

به این خاطر من روش فلسفه مضاف را انتخاب کردم که بتوانم از نگاه فرانگرانه و از نگاه کل نگرانه و از بالا نگاه کنم که این روش به لحاظ مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها و تحولات و تحولات تاریخی و درونی چگونه بوده است.

وقتی که این موضوع را با روش فلسفه مضاف بررسی کردم متوجه شدم که روش اجتهادی امام خمینی یا مکتب اجتهادی امام خمینی چهار عنصر پویا دارد که عبارت است از نص شناسی، موضوع‌شناسی، روش شناسی و فعل مکلف.

در واقع روش اجتهادی امام خمینی که معروف به روش اجتهادی پویا هست چهار عنصر، رکن یا مؤلفه دقیق دارد؛ نص، موضوع، روش، فعل مکلف؛ هر چهارتای این‌ها پویا هستند، یعنی هر چهارتا بحثشان علم درجه دومی است و با نگاه درجه دومی نگاه کردم، یعنی موضوع‌شناسی، روش‌شناسی، فعل مکلف شناسی و نص شناسی

آمدم روی این متمرکز شدم فلذا هر کدام از این‌ها را یکی از فصول کار پایان نامه خودم قرار دادم، تحت عنوان ویژگی‌های نص شناسی از منظر امام خمینی، ویژگی‌های موضوع شناسی از منظر امام خمینی، ویژگی‌های روش اجتهادی امام خمینی  و نهایتاً فعل مکلف.

یعنی خود انسان مکلف را امام خمینی چطور می‌دیده است و این نگاه امام خمینی به این مکلف در درون یک سیستم و نظام به چه شکل بوده است و آن نگاه امام خمینی چه تأثیری روی اجتهاد گذاشته است.

در واقع می‌توان گفت که روش و سبک اجتهادی امام که اجتهاد پویا است با نقادی اجتهاد مصطلح شروع می‌شود و با نگاه جامع و نظام‌وار به دین در پیدایش یک نظریه فقه حکومتی و نهادی می‌شود؛ در واقع فقه امام خمینی بیشتر فقه حکومتی است؛ ما یک فقه حکومتی یا یک حکم حکومتی داریم و یک فقه حکومت داریم؛ نگاه امام خمینی نسبت به فقه، فقه حکومتی است نه فقه حکومت.

یک فقه منطقة الفراغ داریم که برای شهید صدر هست که امام خمینی فراتر از این‌ها می‌رود و یک بحث ثابت و متغیر داریم که علامه طباطبایی در این زمینه مطرح می‌کند که باز امام خمینی فراتر از این می‌رود، یعنی روش اجتهادی امام خمینی فراتر از روش حسبه، روش فقه منطقة الفراغی شهید صدر و روش علامه طباطبایی است که ثابت را به متغیر تبدیل می‌کند و نهایتاً به پاسخگویی به مسائل می‌رسد.

در نهایت خروجی روش اجتهادی امام خمینی فراتر از این‌ها است؛ در واقع افزون بر تمام این‌ها چیزهایی اضافه‌تر دارد، بدین جهت من نام روش اجتهادی امام خمینی را فقه حکومتی و نهادی می‌گذارم.

یعنی نه نهاد حکومت صرف، بلکه نهاد احزاب، نهاد جامعه مدنی، نهاد پارلمان و نهادهای مختلفی که شما درون جامعه دارید اعم از اجتماعی و سیاسی همه این‌ها را شامل می‌شود، فقه امام خمینی را می‌توان فقه حکومتی یا فقه نهادی به طور دقیق اسم بگذاریم.

این چیزی بود که باعث نوزایی اندیشه سیاسی ایران شد که در واقع ریشه آن به این نکته بر می‌گردد؛ این نکته که به عنوان مقدمه و ورود به بحث و نشان دادن چارچوب کار من شاید نیاز بود.

نکته دوم که شاید به فهم کار بنده به عنوان مقدمه کمک کند این است که اصول فقهی که الان در حوزه بیشتر متداول است مبتنی بر اجتهاد مصطلح است که بیشتر ناظر به چیستی حکم فردی الهی است.

اما امام خمینی بحث را از این فراتر می‌برد و به سمت چیستی حکم اجتماعی الهی می‌برد؛ این یک نکته است، یعنی از چیستی حکم فردی به سمت چیستی حکم اجتماعی می‌رود و دوم اینکه یک قدم جلوتر می‌رود به سمت چرایی حکم هم می‌رود، یعنی چیستی حکم اجتماعی و چرایی حکم.

یعنی می‌خواهد اهداف قانونگذار را کشف کند، اهداف خداوند تبارک و تعالی را، یعنی می‌خواهد مقاصد شریعت را کشف کند که این کار در تاریخ فقه سیاسی شیعه در بین فقهای شیعه متأسفانه خیلی مورد توجه قرار نگرفته است.

بعضاً اهل تسنن مقاصد دین را خیلی کار کرده‌اند، مصلحت و مصالح مرسله را خیلی کار کرده‌اند، این‌ها به خاطر اینکه درگیر حکومت بوده‌اند، فقهای شیعه ما چون درگیر حکومت نبوده‌اند در خصوص چرایی حکم و مقاصد شریعه کمتر کار کرده‌اند، اما امام خمینی در این مسأله ورود پیدا کرد.

پس چیستی، چرایی و چگونگی؛ چگونگی یک مرحله جلوتر می‌رود، یعنی حالا ما حکم را کشف کرده‌ایم، چرایی را هم کشف کرده‌ایم، حالا چطور آن را پیاده کنیم؟ چگونگی در واقع به مکانیزم اجرایی و تحقق آن احکام استخراج شده بر می‌گردد و لذا شما با برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری درگیر هستید.

امام خمینی در این زمینه هم ورود پیدا کرد، چون حکومت تشکیل داده بود، لازمه تشکیل حکومت باعث شد که ایشان در این عرصه‌ها ورود پیدا کند و لذا ایشان از چیستی حکم به چیستی حکم فردی، به چیستی حکم اجتماعی می‌رسد؛ یک تحول و نو آوری در اینجا داشته است.

نوآوری بعدی ایشان چرایی حکم بود و نوآوری بعدی ایشان چگونگی بود؛ در واقع در همین هر سه عرصه ایشان نوآوری‌های خاص خود را داشته است.

حالا با این مقدمه من وقتی بررسی کردم کار روش اجتهاد پویا را، با چهار عنصر محوری مواجه شدم که سه تا از آن‌ها خیلی مهم است، نص، موضوع و روش امام خمینی؛ در خصوص نص شناسی امام خمینی وقتی مراجعه کردم شاخصه‌هایی کشف کردم که بعضی را که مهمتر است عرض می‌کنم.

در خصوص موضوع‌شناسی هم وقتی بررسی کردم یک سری شاخصه‌هایی را احساس کردم که وجود دارد، یعنی موضوع‌شناسی امام خمینی خیلی متفاوت است با موضوع‌شناسی اجتهاد مصطلح و صاحب جواهری.

یکی از ویژگی‌های بسیار مهمی که موضوع شناسی امام خمینی(ره) در روش اجتهادی ایشان دارد، تحول و تبدل است؛ یعنی موضوع را در درون تحولات خود و تأخیرات خود مطالعه می‌کند.

مثلاً بحث شطرنج که پیش آمده بود همه فقها می‌گفتند که بازی شطرنج حرام است، اما وقتی از ایشان سؤال می‌کنند، ایشان می‌گوید که این موضوع در گذر زمان و تاریخ متحول شده است و لذا حکمش هم تغییر پیدا می‌کند؛ از این‌رو ایشان حکم بر حلال بودن بازی شطرنج می‌دهند؛ بنابراین یکی از ویژگی‌های موضوع‌شناسی امام خمینی تحول است.

یک ویژگی دیگر سیالیت است، یعنی این تحولش دائماً و دائمی هست و لذا یک موضوع ممکن است که امروز ذیل یک حکمی قرار بگیرد، فردا ممکن است ذیل موضوع دیگر باشد، امروز ممکن است که حلال باشد و فردا ممکن است که حرام شود، امروز ممکن است که مصلحت باشد که این کار انجام شود و فردا ممکن است که مصلحت نباشد و انجام نشود.

یعنی سیالیت موضوع، یعنی موضوع دائماً سیال است و از ضمن یک عنوانی به عنوان دیگر منتقل می‌شود، این یکی دیگر از ویژگی‌های روش موضوع‌شناسی امام خمینی هست.

یک نکته دیگر سیستمی بودن است؛ یعنی امام خمینی موضوعات اعم از سیاسی و اجتماعی و دیگر موضوعات را سیستمی می‌دیدند، یعنی در درون یک کل مرتبط به هم می‌دیدند.

مثلاً مثال بزنم واژه عدالت را فرض کنید، واژه عدالت در درون سیستم سرمایه‌داری به معنای تولید عادلانه است؛ اما همین واژه عدالت وقتی ذیل سیستم سوسیالیستی می‌رود به معنای توزیع عادلانه پیدا می‌کند.

یعنی آنجا در نظام سوسیالیستی خصلت جمع‌گرایانه پیدا می‌کند، وقتی در نظام سرمایه‌داری می‌رود و ورود پیدا می‌کند، خصلت فردگرایانه پیدا می‌کند و لذا تولید عادلانه می‌شود.

اما همین عدالت وقتی در نظام اسلامی می‌آید یک معنی دیگری پیدا می‌کند که اصلاً نه تولید عادلانه و نه توزیع عادلانه است؛ ممکن است که وجهی از تولید و توزیع عادلانه را داشته باشد.

اما فراتر از این‌ها هست و لذا مفهوم عدالت شاید وقتی در نظام فکری و نظام موضوع‌شناسی امام خمینی ورود پیدا می‌کند یک تعریف متفاوتی پیدا می‌کند که شاید بین این دو باشد، شاید بین تولید و توزیع باشد و لذا ایشان هم اندیشه سیاسی و اجتماعی‌اش جمع‌گرایانه است و هم فردگرایانه است، یعنی هر دو را می‌خواهد با هم جمع کند.

حالا این مسأله به مفهوم عدالت اختصاص ندارد، مفهوم آزادی، پارلمان، مجلس و دیگر مفاهیم کلیدی سیاسی و حکومتی همینطور است و وقتی که در درون سیستم موضع‌شناسی روش اجتهادی امام خمینی قرار می‌گیرد معنای دیگری پیدا می‌کند.

لذا امام خمینی پارلمان، مجلس، آزادی، عدالت و همه مفاهیم مدرن را در درون سیستم اندیشه امام خمینی داریم ولی تعریفی که این‌ها می‌شود خیلی متفاوت با تعریفی است که در سیستم سوسیالیتی و یا در سیستم لیبرالی هست.

از این‌رو خود موضوع‌شناسی یکی از ویژگی‌های دیگر اندیشه سیاسی امام خمینی، موضوعات را در درون سیستم می‌بیند؛ یعنی کل مجموعه اسلام، کل مجموعه سیستم اسلام، کل مجموعه حکومت اسلامی می‌بیند، این یکی از ویژگی‌های دیگر آن است،

یکی از ویژگی‌های دیگر موضوع‌شناسی امام خمینی تأثیر انقلاب است، اصلاً خود امام خمینی تأکید هم می‌کند و می‌گوید که انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی روی موضوعات سیاسی اجتماعی روش اجتهاد تأثیر جدی دارند.

مثلاً خودش هم یک بار ازشان وقتی استفتاء درباره موسیقی کردند، فرمودند که همین موسیقی که در صدا و سیما پخش می‌شود اگر از رادیوی عربستان پخش شود آن را حرام می‌دانم.

یعنی همین سرودها و موسیقی که از رادیو ایران پخش می‌شود اگر از رادیو عربستان پخش شود ایشان حرام می‌داند؛ اما چون از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود ایشان می‌گوید که حلال است.

یعنی خود عنوان انقلاب اسلامی و خود عنوان جمهوری اسلامی و خود عنوان حکومت اسلامی تأثیر روی موضوع می‌گذارد و این یکی از نوآوری‌های بسیار دقیق و مهمی است که در اندیشه سیاسی امام خمینی و در روش اجتهادی امام خمینی اگر کسی لحاظ نکند نمی‌تواند خیلی از بحث‌های اجتماعی و سیاسی ایشان را متوجه شود.

یکی از ویژگی‌های دیگری که باز موضوع شناسی امام خمینی دارد نهادی فکر کردن است؛ یعنی موضوع را نهادی می‌بیند، یعنی موضوع را در درون نهادها می‌بیند؛ در واقع به نوعی می‌توان گفت که حکومتی هم هست.

مثلاً فرض کنید که یک کارگری داخل مجموعه‌ای کار می‌کند، سابقاً اینطوری نبوده است و فرد را می‌دیدند، ولی الان شما باید خود این فرد را در درون آن شرکت، کارخانه و مجموعه‌ای که کار می‌کند ببینید یا این فرد را در درون این حکومت ببینید یا این فرد را در درون این پارلمان ببینید، در واقع موضوع را نهادی و ساختاری دیدن.

امروزه ساختارگراها همین بحث‌ها را مطرح می‌کنند و می‌گویند که دو گرایش در مقابل هم هستند، یکی ساختارگراها و یکی کارکردگراها، ساختارگراها می‌گویند که رفتار و نقش فرد در درون ساختارها در حال مضمحل شدن است؛ یعنی فرد همانطور عمل می‌کند که ساختار و نهاد از او می‌خواهد چون این فرد در درون ساختار است و لذا این فرد نیست که در حال انجام کنش است.

این نکته را امام خمینی در روش اجتهادی خودشان کاملاً لحاظ می‌کنند ضمن اینکه ساختارها را به عنوان جبر مطلق نمی‌پذیرد؛ ولی می‌گوید که این ساختارها و نهادها در رفتار و نهاد انسان‌ها در حال تأثیر گذاشتن هستند.

حالا شما نقش و رفتار سیاسی اجتماعی افعال مکلفین را باید در درون ساختارها و نهادها ببینید، چون چه بخواهیم و چه نخواهیم، جبر ساختاری به نوعی در حال القاء کردن است.

این تعبیر را هم در قرآن داریم «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه» این شاکله‌ها هستند که افراد را تعیین تکلیف می‌کنند، یعنی افراد در درون این شاکله‌ها رفتار و کنش از خودشان انجام می‌دهند.

بنابراین ساختارها و نهادها کنش انسان را تغییر می‌دهد، کنش انسان را مطابق با همان اهداف سازمان و نهاد تغییر می‌دهد، این چیزی است که امام خمینی خیلی بهش توجه داشت.

تعبیر قرآن هم داریم که «اذا جاء نصر الله والفتح، یدخلون فی دین الله افواجاً» یعنی فوج فوج وارد می‌شوند چون نهاد عوض شده است؛ مانند انقلاب اسلامی ایران، وقتی انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، مردم فوج فوج به سمت حکومت دینی آمدند؛ یعنی جریانی شد، یعنی عدالتخواهی، اسلامی خواهی، حکومت دینی خواهی، آزادی خواهی از نوع اسلامی یک حالت جریانی و نهادی پیدا می‌کند.

یعنی اگر شما بپذیرید که نهادها نقش اساسی دارند جریان‌سازی هم خود به خود به دنبال آن می‌آید، یعنی این نهادها خود به خود خیلی از مفاهیم و رفتارها و کنش را جریانی می‌کنند و به شکل جریانی حرکت می‌دهند.

ما الان در این دنیا زندگی می‌کنیم، در دنیایی زندگی می‌کنیم که ساختارها و نهادها حکومت می‌کنند، حالا نهادها ملی، منطقه‌ای یا بین المللی هستند مانند سازمان ملل.

فرض کنید که سازمان ملل یک سند 2030 برای آموزش و پرورش نوشته است و در حال تحمیل کردن به همه کشورها است؛ یعنی یک نهاد بین المللی یک برنامه آموزش و پرورشی نوشته است و این را در سراسر دنیا جریان‌سازی می‌کند و به جریان می‌اندازد.

امام خمینی خیلی به نقش ساختارها در موضوع‌شناسی توجه داشتند، یعنی ایشان در موضوع‌شناسی به خلاف مکتب صاحب جواهری که موضوع را ایستا، فردی، منتزع و جدا از اجتماع و نهاد می‌بیند؛ ایشان در درون نهاد می‌دید، این خیلی اهمیت فوق العاده‌ای در فهم موضوع‌شناسی دارد.

چون اگر شما موضوع را خوب بشناسید، حکم را باید بر اساس موضوع بار کنید، اگر موضوع را درست نشناسید حکمی که بر موضوع بار می‌کنید، قطعاً حکم شما هم دچار خطا خواهد شد.

روش اجتهادی امام خمینی(ره) این ویژگی را داشت که موضوع را در درون نهادها، سیستم‌ها و ساختارها می‌دید؛ این یکی از ویژگی‌های دیگر بود که موضوع‌شناسی ایشان داشت که خیلی در این زمینه اهمیت دارد.

یکی از مشخصه‌های دیگر موضوع‌شناسی ایشان مصلحت بود، واژه مصلحت در مکتب فقه سیاسی اهل تسنن خیلی برجسته است، اما در فقه سیاسی ما متأسفانه برجسته نبود، امام خمینی این را برجسته کرد، یعنی واژه مصلحت را وارد حکومت کرد و لذا اصلاً حکومت را حتی ولی فقیه را و حدود اختیارات ولی فقیه را هم در چارچوب مصالح در نظر گرفته است.

و لذا مصلحت و مصلحت سنجی را خیلی اهمیت می‌داد؛ اگر بخواهیم مصلحت سنجی را در اندیشه ایشان دنبال کنیم که در کجاها تصریح داشته است؛ می‌شود این را ردیابی کرد.

پس موضوع‌شناسی امام خمینی موضوع‌شناسی خاصی است، تحولی می‌بیند، سیال می‌بیند، نهادی می‌بیند، ساختاری می‌بیند، در چارچوب مصلحت می بیند، در چارچوب حکومت می‌بیند، این چیزی بود که در فقه سیاسی گذشته ما در فقه صاحب جواهری وجود نداشت.

اما این کار را امام خمینی در عرصه موضوع شناسی انجام داد و لذا ما تغییرات خیلی جدی را در عرصه موضوع‌شناسی می‌بینیم که عملاً در روی حکم شناسی و اندیشه سیاسی هم تأثیرگذاشته است که آثار آن را عرض می‌کنم.(ادامه دارد...)825/م

(بخش اول)

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳