به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه سی و نهم درس خارج ولایت فقیه که یکشنبه 28 آذر 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی نظریه مرحوم آیت الله بروجردی در اثبات ولایت فقیه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
آیت الله مقتدایی در ابتدای درس بعد از بیان نکات اخلاقی به تبیین نظر مرحوم آیت الله بروجردی پرداخت و گفت: طبق نظر مرحوم آیت الله بروجردی در هر اجتماعی اموری است که انجام آن وظیفه هر انسانی نیست مانند حفظ جامعه که نظم متوقف بر آن است؛ یا نظم داخلی کشور یا جمعآوری مالیاتها و زکوات و اخماس یا تعیین استاندار، فرماندار و غیره به عهده رئیس اجتماع است که این کارها را انجام دهد و وظیفه آحاد مردم نیست.
این استاد درس خارج در ادامه بیان داشت: از نظر مرحوم بروجردی اسلام منحصر به نماز و دیگر عبادات نیست بلکه اعم از عبادی و سیاسی و امور دیگری مانند سیاست مدن، نظم امور جامعه، اجرای حدود و دیات است که اجرای آن بر عهده ولی امر است.
وی افزود: علمای شیعه و سنی بالاتفاق قبول دارند که احکام اسلام به گونه ای است که برای اجرای آن رئیس و زعیم لازم است و این مطلب از ضروریات اسلام تشخیص داده شده است؛ چون احکام اسلام دو دسته است؛ یک دسته فردی است که افراد مسلمان اجراء میکنند و دسته دیگر اجتماعی است که تک تک افراد نمیتوانند اجراء کنند و باید زعیمی باشد که آنها را اجراء کند.
خلاصه درس حاضر
آیت الله مقتدایی در ابتدای درس با تبریک میلاد پیامبر و امام صادق علیهما السلام به بررسی نظر مرحوم آیت الله بروجردی درباره اثبات ولایت فقیه پرداخت و گفت: از نظر ایشان در هر اجتماعی اموری ثابت است که امور عامه اجتماعی است و حتماً باید در اجتماع رئیسی باشد که این موارد مهم را به عهده بگیرد و می دانیم احکام اسلام منحصر به امور عبادی نیست و احکام عامه اجتماعی را نیز شامل میشود که حفظ نظام به آن امور بستگی دارد.
وی در ادامه گفت: از این جهت وقتی انسان به احکام اجتماعی مراجعه کند می بیند بین شیعه و سنی اتفاق است که در اسلام وجود زعیم برای اداره امور ضروری است، گرچه در شرائط چنین زعیمی اختلاف دارند اما در اصل حضور زعیم در نظام اسلامی همگان اتفاق دارند.
این استاد حوزه اظهار داشت: مرحوم بروجردی می فرمایند: اجرای امور سیاسی به دست همان کسی است که امور عبادی در دست اوست و جدای از هم نیستند و به اعتقاد شیعه در زمان ائمه اطهار علیهم السلام، زعامت تمام امور اجتماعی سیاسی عبادی با امام بوده است.
آیت الله مقتدایی افزود: ایشان می فرمایند: از طرفی ائمه اطهار اخبار زمان غیبت را هم مطرح میکردند و این تصور غلطی است که بگوییم شاگردان ائمه علیهم السلام از چگونگی مراجعه برای اتفاقات روزانه در عصر غیبت هیچ گونه سوالی مطرح نکرده باشند و یا خود ائمه معصومین علیهم السلام مطلبی در این باره نفرموده باشند، بدیهی است که این سوالات به ذهن راویان میآمد و قطعاً پرسیدهاند و اما به ما نرسیده است.
تقریر درس
مقدمه
مرحوم آقای منتظری در دراسات فی ولایة الفقیه بعد از اینکه مطالب امام را با تجلیل نقل میکند و توضیح میدهد و مناقشاتی مطرح میکند، ایشان در پایان میگوید در درس آقای بروجردی در بحث صلاة مسافر به مناسبت این مقبوله عمر بن حنظلة و دلالتش را بر اثبات ولایت فقیه مطرح کردند و از راه دیگری ولایت فقیه را اثبات کردند و گفتند که این مقبوله و امثال آن فقط شواهد هستند و الا ما راه دیگر و بهتری برای اثبات ولایت فقیه داریم.
مرحوم آیت الله بروجردی معتقد است در هر اجتماعی اموری است که انجام آن وظیفه هر انسان نیست مانند حفظ جامعه که نظم متوقف بر آن است، به عهده رئیس اجتماع است که این کارها را انجام دهد. یا نظم داخلی کشور بر عهده رئیس اجتماع است یا جمعآوری مالیاتها و زکوات و اخماس بر عهده رئیس جامعه است. آن کسی که زمام امر کشور را در دست دارد باید این کارها را انجام دهد. تعیین استاندار، فرماندار و غیره بر عهده این شخص است و وظیفه آحاد مردم نیست.
ایشان در ادامه می گوید: «لا یبقی شک لمن تتبع قوانین الاسلام»؛ شکی نیست که اگر کسی در قوانین اسلام تتبع کند و آن را بررسی کند مییابد که اسلام منحصر به نماز و دیگر عبادات نیست بلکه اعم از عبادی و سیاسی و امور دیگری مانند سیاست مدن، نظم امور جامعه، اجرای حدود و دیات وجود دارد که اجرای آن بر عهده ولی امر است.
علمای شیعه و سنی بالاتفاق قبول دارند که احکام اسلام به گونه ای است که برای اجرای آن رئیس و زعیم لازم است و این مطلب از ضروریات اسلام تشخیص داده شده است. چون احکام اسلام دو دسته است یک دسته فردی است که افراد مسلمان اجراء میکنند و دسته دیگر اجتماعی است که تک تک افراد نمیتوانند اجراء کنند و باید زعیمی باشد که آنها را اجراء کند.
تبریک میلاد پیامبر اکرم و امام صادق علیهما السلام
عید بسیار با عظمت و عیدی که در اثر مولود این روز ذات مقدس پروردگار برای این نعمت به گردن امت، منت نهاد و فرمود: «قد منّ اللهُ علی المومنین» این مولود با سعادت، پیامبر رحمت رحمة للعالمین کسی است که سرتاسر زندگیشان به فکر امت بود و غم امت را داشت به گونهای که ناراحتی و مشکلات امت، پیامبر را ناراحت می کرد. و نیز ولادت رئیس مذهب شیعه حضرت امام صادق علیه السلام که احیاگر اسلام بود و کسی که با بیانات خودشان و علومی که منتشر کردند علمش سراسر عالم را فرا گرفت و تا ظهور حضرت مهدی (عج) نیز استفاده از علومشان برای همه معتبر و راهگشا است. این عید سعید را خدمت همه شما عزیزان تبریک می گویم و امیدوارم بتوانیم به وظایفمان عمل کنیم.
دیدگاه آیت الله بروجردی در استدلال به روایت
در جلسه گذشته عرض شد که مرحوم منتظری در دراسات در مورد ولایت فقیه از مرحوم بروجردی نقل میکند که ایشان استدلال به مقبوله عمر بن حنظله را برای اثبات ولایت فقیه قبول دارد و مقبوله را مورد استدلال قرار میدهد.
اصل این مطلب مهم است که آیة الله بروجردی بر اساس مقبوله به ولایت فقیه معتقد است؛ منتهی مرحوم آقای بروجردی راه دیگری برای اثبات ولایت فقیه در تمسک به مقبوله عمر بن حنظله مطرح میکند و میفرماید:
«قطع داریم که ائمه علیهم السلام، فقیه عادل را برای زعامت مسلمین و ولایت امر منصوب کردهاند و احتیاج به روایات نیز نداریم بلکه مقبوله را شاهد بر اعتقاد خودمان قرار میدهیم. آنچه که ایشان از آن طریق بدان قطع پیدا کرده اند باید بررسی شود که ما نیز بدان خواهیم رسید یا خیر؟
برای توضیح مطلب میفرماید ابتدا چند امر را مطرح میکنیم تا به مدعایمان برسیم.
1.بلاشک در هر مجتمعی اموری ثابت است که اجرای آن به دست اشخاص نیست و این موارد امور عامه اجتماعی است و حفظ نظام بر آنها متوقف است و اینها اموری عادی نیستند که هر کسی بتواند انجام دهد. مانند قضاوت کردن در بین مردم، ولایت بر غُیّب و قُصّر (کسانی که سرپرست ندارند مانند ایتام و سفها) و یا مثل حفظ نظام داخلی کشور، نگهبانی از مرزها و یا امر جهاد و دفاع که اینها امور عامهای است که در اختیار اشخاص نیست و حتماً باید در اجتماع رئیسی باشد که این موارد مهم را به عهده بگیرد.
2.کسی که در قوانین و احکام اسلام تتبع کند، میفهمد و میداند که احکام اسلام منحصر به امور عبادی نیست.
ما دو دسته احکام داریم: 1- احکام عبادی که تشریع شده برای تکامل افراد که اُنس با خدا پیدا کنند و به سعادت آخرتی برسند. 2- دسته دیگر احکام عامه اجتماعی است که حفظ نظام به آن امور بستگی دارد و عمده احکام اسلام هم این دسته می باشد مثل امور جزائی، حدود، قصاص، دیات، تعزیرات یا مالیاتهایی که لازم است اخذ شود و حفظ دولت به آنها بستگی دارد. (مانند خمس و زکات و غیره)
از این جهت وقتی انسان به احکام اجتماعی مراجعه کند می بیند بین شیعه و سنی اتفاق است که در اسلام وجود زعیم برای اداره امور ضروری است گرچه در شرائط چنین زعیمی شیعه و سنی اختلاف دارند.
شیعه می گوید چنین زعیمی باید معصوم باشد و در نصب مستقیم و یا در نیابت از معصوم باید عادل باشد و نیز دیگر شرائط که برای زعیم مطرح میکند؛ ولی در بین عامه اینگونه شرائط مطرح نیست. اما در اصل اینکه نظام اسلامی در هر زمانی نیازمند یک زعیم است همگان اتفاق دارند.
3.مخفی نیست که سیاست مُدُن و تأمین جهات اجتماعی در دین اسلام از امور عبادی جدا نیست و به دست همان کسی است که امور عبادی در دست اوست.
همانگونه که از مرحوم مدرس نقل میکنند که فرمود «سیاست ما عین دیانت ماست» این فرمایش را مرحوم بروجردی هم دارند و میفرمایند «سیاسة المدن لم یکن منحازة عن الجهات الروحانیة»؛ اجرای امور سیاسی به دست همان کسی است که امور عبادی در دست اوست و جدای از هم نیستند.
مرحوم منتظری میفرماید «بل کانت السیاسه فیه من الصدر الاول مختلطة بالدیانة و من شؤونها فکان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بشخصه یدبر امور المسلمین»؛ بلکه از صدر اول در اسلام سیاست و دیانت با هم بوده اند.
«فکان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بنفسه (بشخصه) یدبر امور المسلمین و کان ینصب الحکام و العمال للولایة یطلب الأخماس والزکواة و کذا سیرة الخلفاء»
یعنی مسئول دینی مردم، که پیامبر بود هم تبلیغ دین میکرد و هم والی تعیین میکرد، هم قضاوت میکرد. ایشان امور سیاسی و امور جزائی را اداره میکرد و در این موارد خودشان نظارت داشتند و یا انجام میدادند. اگر بنا بود به جنگی نیز بروند از همان جا لشگر تنظیم می کردند و می رفتند.
ایشان می فرمایند سیره خلفای بعد از پیامبر صلی اله علیه و آله و سلم نیز چنین بود؛ حتی امور سیاسی و امور عبادی را در یک محل یعنی در مسجد بیان میکردند و کم کم سیره بر این شد که در کنار دارالاماره مسجد جامعی بسازند و همان رئیس و امیر، امام جماعت نیز بود و نماز جمعه و نماز عید را اقامه میکرد.
از طرفی نیز امور حج را اداره میکرد، امور جنگ و تهیه لشگر از همانجا مشخص میشد و این روش دین اسلام از صدر بود که بین احکام عبادی و اجتماعی و سیاسی فرق نمیگذاشتند و همه به دست زعیم اسلام و با نظارت او انجام میشد.
4-بعد از بیان این سه امر، اکنون می گوئیم گرچه بعد از پیامبر سیره خلفا نیز همین بود و کارهائی انجام می دادند اما به اعتقاد شیعیان، زعامت با ائمه علیهم السلام بود که از طرف پیامبر منصوب شده بودند. هر چند که ائمه علیهم السلام معسور بودند و عملاً نمیتوانستند حکومت تشکیل دهند؛ اما اصحاب ائمه علیهم السلام عقیدة شان این بود که تدبیر امور با امام است (خواه قائدا خواه قائما) که ادامه همان ولایت پیامبر و ولایت الله است و به علماء تفویض شده است با یک فرق که ولایت الله ذاتی است و ولایت پیامبر تفویضی است.
بنابراین به اعتقاد شیعه در زمان ائمه اطهار علیهم السلام، زعامت تمام امور اجتماعی سیاسی عبادی با امام است و به امامان ما مراجعه هم میشد. به طور خلاصه ما یقین داریم که فقیه از طرف ائمه علیهم السلام منصوب است و امثال زراره، محمد بن مسلم و غیره بر این باور بودند که زعامت مسلمین به دست امامان معصوم علیهم السلام است و به آنان مراجعه می کردند و هیچ گونه مراجعه ای به اصحاب طاغوت نداشتند.
سوال: با این نکاتی که بیان فرمودید اما عملاً می بینیم که مرحوم آیت الله بروجردی هیچ تلاشی در این زمینه برای احقاق ولایت فقیه انجام ندادند.
پاسخ: این سخن دیگری است. این که نظر مرحوم آیت الله بروجردی چنین بوده است شکی نیست. زمانی که آیت الله بروجردی با کمال قدرت تدریس می کرده این مطلب را تصریح نموده است. ایشان می فرماید ما یقین داریم که فقیه عادل از طرف ائمه علیهم السلام منصوب است. باید علت مماشات ایشان بررسی شود اما فعلاً بحث دیگری مطرح است.
خود پیامبر صلی الله علیه و آله خودشان زعیم تمام این امور بوده اند و همین روش به ائمه علیهم السلام منتقل می شود. اصحاب ائمه علیهم السلام در آن عصر مرجع امور را ائمه علیهم السلام می دانستند.
مرحوم آقای بروجردی روایتی نیز نقل میکند که معلوم میشود شبهه ای در ذهنشان بوده و میفرماید: شخصی با نفری در سفر رفیق شدند و او فوت کرد و کسی را نداشت و اموالی نیز داشت. بعد از بازگشت خدمت امام علیه السلام رسید و عرض کرد یابن رسول الله! من رفیقی داشتم که با من همسفر بود و فوت کرد و اموالی از او باقی مانده است. من تحقیق کردم که فرزندان صغیر و کبیر دارد. اموالش نزد من باقی مانده است. آیا این اموال را به فرزندان کبیر او دهم یا اینکه باید به قاضی و زعیم تحویل دهم؟
این روایت نشان دهنده مطلب فوق است که این موارد مورد سوال مردم بوده است و می پرسیدند. اصحاب ائمه که دارای مراتب علمی بودند، مرجع تمام امور عبادی و سیاسی را ائمه علیهم السلام می دانستند و به آنان مراجعه می کردند.
آقای بروجردی از اینجا نتیجه میگیرد که در اسلام امور عامه اجتماعی و سیاسی داریم که از امور عبادی جدا نیست. این موارد نیز از هم جدا نیستند که هر یک بر عهده شخص خاصی باشد.
اکنون پرسش این است که آیا اصحاب ائمه به ذهنشان نمیآمد و یا میشود تصور کرد که این اصحاب از امام این سوال را بپرسند«شیعیانی که در بلاد مختلف هستند و دسترسی به شما ندارند چه کنند؟» حتی افرادی که در مدینه هستند نیز دسترسی به شما ندارند.
از طرفی ائمه اخبار زمان غیبت را هم مطرح میکردند و حتی اصحاب را برای این قضیه آماده می کردند و ماجرای انتظار و وظایف آنان را بیان می فرمودند.
آیا این اصحابی که اعتقاد به غیبت نیز دارند، به ذهنشان نمیآمد که از امام سوال کنند شیعیان در امور روزانه در عصر غیبت به چه کسی مراجعه کنند؟
آیا میشود تصور کرد که ائمه نیز این مسائل را مبهم گذاشته باشند؟
مرحوم آقای بروجردی می فرماید: شک نداریم این سوالات از ائمه علیهم السلام پرسیده شده و آن بزرگواران نیز پاسخ دادند منتهی مع الأسف این سوال و جوابها به دست ما نرسیده است.
بدیهی است که این سوالات به ذهن راویان میآمد و قطعاً پرسیدهاند و اما به ما نرسیده است.
از طرفی نیز نمیتوانیم بگوییم امام علیه السلام در این مسائل کوتاهی کرده است منتهی ممکن است در آتش سوزی کتابخانه های علما این مسائل و روایات به دست ما نرسیده باشد. بنابراین آیت الله بروجردی از راه دیگری میخواهد وارد شود و مقبوله را به عنوان موید میآورد. می فرماید این روایات شاهد مطلب ماست.
سوال: اهل سنت در این مسائل بحث ضرورت عقلی را مطرح می کنند؟
پاسخ: آیا در اینجا می شود ضرورت عقلی را تصور کرد که امر به این مهمی از امام علیه السلام سوال نشده باشد و ایشان نیز مطرح نکرده باشند!
ایشان می گوید ما معتقدیم که بالضروره این مطالب پیش می آمده و این اشخاص نیز می پرسیدند، پس این سوال و جواب ها کجاست؟
ان شاء الله بقیه بحث را در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./904/926/ر
تقریر: محسن جوادی صدر