vasael.ir

کد خبر: ۵۵۴۵
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۵ - 25 June 2017
گزارش از مقاله؛

مبانی حقوق بشر از دیدگاه شهید مطهری

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- رسول آقاداداشی در خصوص اندیشه شهید مطهری پیرامون عدالت اجتماعی آورده است: بین تساوی در حقوق و تساوی در برابر قانون فرق است که تساوی در حقوق الزاما به معنای عدالت نیست اما تساوی در برابر قانون عین عدالت است و در اجرای قانون نباید بین افراد فرقی گذاشت.

به گزارش سرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی وسائل، در مورد اینکه هر انسان فطرت جویی خواستار رعایت حقوق بشر است شکی نیست و قابل انکار نیست که در جنبش حقوق بشر و حقوق زن در اروپا نیز چنین افرادی حضور داشتند اما این جنبش ها بعدا به مانند بسیاری از جنبش های دیگر غرب مسیر انحراف را پیمودند. ریشه اصلی این انحراف را باید در فهم نادرست اندیشمندان غربی از جایگاه انسان و منشا ایجاد حق برای انسان، دانست که برای درک بهتر این انحراف، لازم است مبانی حقوق بشر اسلامی را به شکل مقایسه ای با مبانی اندیشمندان غربی مورد بررسی قرار داد از این رو رسول آقاداداشی در مقاله ای با محوریت «حقوق بشر از دیدگاه شهید مطهری(ره)» به بررسی «مبانی حقوق بشر» پرداخته است که در ادامه گزارشی از آن تقدیم می گردد.

 

گزارش مقاله

نویسنده در ابتدا، بحث خود را با یک سؤال شروع می کند و آن اینکه در مواجهه با حقوق بشر غربی چه نوع رفتاری باید اتخاذ کرد آیا باید اهل تعامل باشیم یا تقابل؟

رسول آقاداداشی در جواب می نویسد: نحوه برخورد با حقوق بشر غربی سه نوع رفتار می توان اتخاذ کرد: نفی کامل، پذیرش کامل و تعامل منطقی.

وی در تبیین آن سه نوع رفتار آورده است: گروهی به نفی کامل حقوق بشر پرداخته و این امور را ساخته ذهن انسان می دانند که هیچ حجیتی نداشته و نباید وارد این گفتمان گردید. این گروه از همان ابتدای کار، حکم به باطل بودن حقوق بشر داده و گوش شنوایی برای شنیدن این مباحث باقی نگذاشته اند.

گروهی دیگر آن چنان شیفته گفتمان حقوق بشری گردیده اند که حقوق بشری را دین انسان مدرن می دانند و هرچه که با اعلامیه حقوق بشر مخالف باشد را رد کرده و توجه به این امر ندارند که «اعلامیه حقوق بشر» نیز توسط انسان ها تهیه شده و امکان اشتباه در آن وجود دارد، اما گروهی سومی نیز هستند که معتقدند در برخورد با مسائل حقوق بشری باید با تعامل رفتار نمود، هر چه که مطابق با حقوق واقعی انسان ها و اسلام است را پذیرفت و آنچه که مخالف حقوق انسان هاست را رد نمود .

 نویسنده بعد از بیان این سه گروه، استاد مطهری را در دسته سوم جای می دهد و دلیل این ادعا را این گونه بیان می کند که ایشان حقوق بشر غربی را مورد تجزیه و بررسی قرار داده اند و مواردی که صحیح و منطقی می دانند را قبول نموده و در جاهایی که مواد اعلامیه مغایر با مبانی اسلام تشخیص دهد، به صراحت رد کرده و منطق اسلام را بالاتر از اعلامیه معرفی می کند.

 

مبانی حقوق بشر اسلامی از دیدگاه استاد مطهری

گفتار اول: حقوق طبیعی

مسأله اول: رابطه حقوق طبیعی با حقوق بشر

استاد مطهری معتقد است، بین پیدایش ادبیات حقوق بشری در غرب و مباحث حقوق طبیعی رابطه تنگاتنگی وجود دارد بنابر این باید موضع اسلام را نسبت به حقوق طبیعی مشخص نماییم در غیر این صورت نمی توانیم اسلام را حامی حقوق بشر بدانیم .

 

مسأله دوم: اسلام و حقوق طبیعی از دیدگاه استاد مطهری

مبنای حق

وی در مورد مبنای حق قائل بر این است که در فلسفه حقوق اسلامی نیز در مورد منشاء پیدایش حق دو دیدگاه اصلی وجود دارد . گروهی معتقدند که منشاء ایجاد حق برای انسانها تنها خداوند بوده و او نیز از طریق تشریع، حقوق را برای انسان وضع نموده است. این گروه به غیر از تشریع منشاء حقوق دیگری را به رسمیت نشناخته و حقوق الهی را مساوی با حقوق تشریع می دانند.

در مقابل این دیدگاه گروهی دیگر معتقدند درست است که خداوند تنها منشا حق برای انسان است، اما این حق را تنها از طریق تشریع بیان ننموده بلکه در طبیعت و تکوین نیز حقوقی را برای انسان ها قرار داده است . پس با این بیان حقوق الهی اعم است از حقوق تشریع و حقوق طبیعی. استاد مطهری در این جا قائل به نظریه دوم بوده و به صراحت بیان می کند که اسلام به حقوق فطری و عدالت تکوینی قائل است. لازم به ذکر است که آن حقوق طبیعی که استاد مطهری برای انسان قائل است، مبنای متفاوتی با مبانی اندیشمندان غربی داشته و از این رو دارای آثار متفاوتی نیز می باشد.

 

اصل غایت و استعدادهای طبیعی

صاحب مقاله دیدگاه استاد مطهری  در این موضع را این گونه بیان می کند که طبیعت برای رسیدن به غایتش در افراد خود استعدادهایی را قرار داده است که همین استعدادها خود دلالت بر وجود حق می نمایند. طبق این اصل ما استعداد را بررسی و از رابطه آن دو به وجود یک حق پی می بریم. وی برای واضح شدن مطلب بر مخاطبانش این مثال را بیان می کند که انسان استعداد تکلم دارد و غایت این استعداد نیز این هست که انسان بتواند با دیگران ارتباط برقرار کرده و نظرات و دیدگاه های خود را بیان کند پس می توان گفت برای انسان حق بیان به وجود می آید که در ادبیات حقوق بشری به آزادی بیان تعبیر می گردد.

 

اصل غایت و تناسب بین موجودات

بر طبق اصل تناسب اگر بین دو موجود یا دو شیء یک رابطه غایی و محتاج و محتاج الیه ای برقرار شود، همین رابطه موجب حق می گردد و یا به عبارت دیگر هر چیزی که برای چیزی به وجود آمده باشد، منشاء حق است. بنابراین در مورد حقوقی که انسان ها نسبت به اشیاء خارجی دارند اصل تناسب که یکی از مصادیق اصل غایت است مبنا قرار می گیرید.

وی خاطر نشان کرد که استاد مطهری معتقد است انسانها نسبت به همه ی موجودات و اشیاء خارجی از حق بالقوه برخوردار هستند و دلیل این سخن را این گونه بیان می کنند که همه موجودات برای انسان خلق شده است. «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» و اگر در تقدیر خلقت، انسان وجود نداشت این موجودات نیز وجود نداشتند.

به اعتقاد استاد شهید اگر اصل غایت را انکار کنیم و قائل به تصادفی بودن خلقت شویم حتی نمی توانیم به حقوق طبیعی استناد کنیم زیرا ناچاریم که محصولات طبیعت را به منزله یک ثروت باد آورده ای تلقی کنیم که تصادفا مواد زمین برایش خوب است  مبنای حقی بر جهان و بر عالم نمی شود. بنابراین طرفداران حقوق طبیعی غربی که منکر خداوند و هدفمند بودن جهان خستند تمی توانند از حقوق طبیعی سخن به میان آوند. تنها به وسیله حقوق الهی است که حقوق طبیعی قابل توجیه است.

 

اصل غایی و علت فاعلی

نویسنده در این موضوع سوالی را ابتدای بحث ذکر می کند و آن این که آیا علت غایی برای بهرمند شدن از حق کافی است یا علت فاعلی نیز لازم است ؟ وی در ادامه جواب می دهد که در این مورد بین حقوق مثبت و منفی باید فرق گذاشت. در حقوق مثبت که متعلق حق، اشیاء خارجی یا اعمال انسان است. علاوه بر علت غایی یک علت فاعلی نیز لازم است. از دیدگاه استاد مطهری در مقابل این حق بالقوه یک تکلیفی نیز بر عهده انسان گذاشته شده است .

اما در مورد حقوق منفی مانند حق و آزادی، حق مساوات، حق حیات و ... علت فاعلی شرط نیست؛ زیرا برای بهره مندی از این حقوق، عقل و اراده شرط نیست.

 

اصل عدالت

دومین اصلی که استاد مطهری برای شناخت حقوق فطری لازم می دانند عدالت ذاتی است. البته ایشان معتقدند قائل بودن به عدالت به معنای اعتراف به حقوق طبیعی نیست اما لازمه آن بوده و اگر کسی قائل به عدالت ذاتی نباشد نمی تواند به حقوق طبیعی قائل شود .

از دیدگاه استاد شهید بحث عدالت در فقه اسلام آن گونه که شایسته بود، توجه نشده است. هرچند که در جهان بینی اسلامی و کلام شیعی عدالت یکی از مسائل اساسی بوده به نحوی که عدالت را جزء اصول مذهب می دانند. اما در حوزه فقه اصل عدالت مورد بی مهری واقع شده است.

 

حقوق تشریعی

پس از انکه با مبنای حقوق طبیعی آشنا گشتیم لازم است بدانیم که آیا اسلام حقوقی به نام حقوق تشریعی دارد؟

آقاداداشی در ادامه پاسخ می دهد که در جهان بینی اسلامی تشریع تنها توسط خداوند صورت می گیرید و خود انسان ها حق تشریع ندارند. تشریع خداوند نیز بر مبنای تکوین است پس حقوق تشریعی افراد نیز یا مستقیما از حقوق تکوینی آنها اخذ شده یا با توجه به حقوق تکوینی افراد به آنها عطاء شده است . به عنوان مثال حق نفقه یک حق تشریعی است که خداوند برای زن به رسمیت شناخته است .اما این حق تشریعی با توجه به جایگاه و وظیفه زن در عالم تکوین به او اعطاء شده است و امری مستقل از سایر امور تکوینی نیست.

 

حق یا تکلیف

استاد مطهری در این مقاله معتقدند همان قدر که تکلیف در اسلام ارزشمند است حق نیز دارای ارزش است. اینکه خداوند در قرآن می گوید همه زمین و آسمان را برای انسان آفریدیم اثرش این است که انسان به این حقوقی که برایش قرار داده شده است آشنا گردد. اگر در سلام مواردی چون دفاع از مال، ناموس و جان ارزشمند تلقی شده است به علت اهمیت دفاع از حقوق است . استاد مطهری در ادمه با بیان احادیثی همچون « و لا یمنع الضیم الذلیل و لا یدرک الحق الا بالجد »  و «لن تقدس امه حتی یوخذ للضعیف حقه من القوی غیر متعتع » و آیه کریمه « لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم » سعی دارند ارزش حق و  دفاع از حق را در اسلام به اثبات برسانند .

 

مسئله قابل سلب بودن حقوق فطری

حق فطری از دیدگاه استاد مطهری به معنای غیر قابل سلب بودن و ثابت بودن نیست بلکه به این معناست که اقتضاء دائمی بودن دارد، یعنی اگر مانعی به وجود نیاید این حقوق دائمی خواهند بود اما اگر با مانعی چون حق اجتماع برخورد نمود، حق اجتماع مقدم می شود.

 

گفتار دوم : انسان

نویسنده قصد بر این دارد که بعداز بحث حقوق طبیعی به عنوان یکی از مبانی حقوق بشر، مبنای دوم حقوق بشر یعنی انسان و حیثیت ذاتی او را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص شود که اندیشمندان غربی چه تعریفی از انسان داشته و چگونه حیثیت ذاتی او را منشا حقوق بشر می دانند و استاد مطهری چه نظری در ارتباط با این موضوع دارد که این گفتار را در دو مسئله مورد بررسی قرار می دهد.

 

مسئله اول: انسان و حیثیت ذاتی او در حقوق بشر غربی

نویسنده در این قسمت از مقاله هدف انسان در ادبیات حقوق بشر را محدود به همین دنیای مادی می داند و قائل به این است که اگر به صلح و امنیت دست یابد، گویی به هدف خلقت خود دست یافته است. در ادبیات حقوق بشری انسان اصالت داشته و اصالت انسان، از مبانی مهم حقوق بشر غربی است.

 

مسئله دوم : انسان و حیثیت ذاتی او در حقوق بشر اسلامی

از نظر قرآن انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر وشر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود . اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد و ... » هدف انسان در اسلام عبادت و قرب الی الله است .

مسئله دیگری که نویسنده به آن می پردازد و در ارتباط با حیثیت ذاتی انسان می توان بررسی نمود، مسئله مجازات هاست و سوالی که در ادامه بیان می کند، آیا مجازات انسان با حیثیت ذاتی او منافات دارد؟ وی جواب سوال را این گونه مطرح می کند که مجازات های اسلامی نیز منافاتی با کرامات ذاتی انسان ندارد. البته ممکن است از دیدگاه حقوق بشر غربی برخی از مجازت های اسلامی در تضاد با کرامت انسانی تلقی شود که این نوع برداشت به خاطر تفاوت در مبنای حیثیت ذاتی و تعریف انسان است.

 

گفتار سوم : برابری و عدالت

نویسنده در ادامه مقاله سومین مبنا را در گفتمان حقوق بشری بحث عدالت و برابری  است . از این رو لازم است تا معنا و مبنای عدالت را نیز از دیدگاه اسلامی مورد بررسی قرار داده و به دست بیاوریم که آیا عدالت همان تساوی است یا نه؟ آیا هر تبعیضی مذموم است یا تبعیض مثبت نیز داریم؟ آیا لازمه عدالت تشابه در حقوق است؟

 

مسئله اول : تعریف عدالت

استاد مطهری چهار تعریف از عدالت را بیان می کنند:

الف: عدل به معنای موزون بودن

ب: عدالت به معنای تساوی و عدم تبعیض

ج : عدالت به معنای اعطاء هر حقی و ذی حقی

د : یک نوع تعریف عدل که بیشتر در مورد عدل الهی به کار می رود این است که عدالت اقتضاء می کند تا خداوند فیض وجود را به موجودی که این استحقاق را دارد عطاء کند که این تعریف از عدالت مورد بحث ما نیست.

 

مسئله دوم : مبنای عدالت

صاحب قلم در قسمت دیگر از این مقاله سوالاتی را مطرح می کند که عدالت چرا باید رعایت گردد؟ اجراء عدالت حاصل توافق اعضاء جامعه است یا اینکه مبنای دیگری وجود دارد؟ عدالت بعداز اجتماع به وجود می آید یا قبل از تشکیل هر گونه اجتماعی نیز عدالت مفهوم پیدا می کند؟

استاد مطهری معتقدند که عدالت قبل از اجتماع نیز مفهوم دارد؛ زیرا عدالت یعنی حق دیگران را دادن و به آن تجاوز نکردن و حق نیز همچنان که گفتیم قبل از اجتماع وجود دارد. این رو است که در اسلام ظلم و عدالت نسبت به حیوان و طبیعت نیز مفهوم پیدا می کند.

 

مسئله سوم : عدالت اجتماعی

به اعتقاد استاد شهید تساوی در مزایا منجر به عدالت اجتماعی نمی شود بلکه برای ایجاد عدالت اجتماعی باید شرایط مساوی را برای همه افراد به وجود آوریم تا هر کس متناسب با توانایی های خود در این میدان به مسابقه با دیگران بپردالزد و هرکس نتیجه ای به دست آورد مناسب با آن برخوردار از حق گردد. که استاد این تعریف از عدالت را از سخن امیرالمؤمین(علیه السلام) که فرمود «اعطاء کل ذی حق حقه» برگرفته است.

 

مسئله چهارم : راهکارهای اسلام برای اجرای عدالت

اسلام علاوه بر وضع قانون و آگاهی بخشی، به پشتوانه این دو یعنی ایمان نیز توجه کرده است

 

مسئله پنجم : تساوی در برابر قانون

بین تساوی در حقوق و تساوی در برابر قانون فرق است که تساوی در حقوق الزاما به معنای عدالت نیست اما تساوی در برابر قانون عین عدالت است و در اجرای قانون نباید بین افراد فرقی گذاشت.

 

گفتار چهارم: آزادی

نویسنده در اواخر گفتار خود قائل به این است که آزادی از دیدگاه اندیشمندان غربی مبتنی بر تفکرات اومانیستی است. یعنی چون انسان احترام دارد، باید خواست و اراده او نیز مورد احترام قرار بگیرد. هیچ مانعی نباید در اراده او باشد. اما شهید مطهری شدیدا با این دیدگاه مخالفت نموده و معیار دیگری را ارائه می دهد. اگر خواستن و اراده را ناشی از هدفی در طبیعت ندانیم منشاء حقی نمی شود این خواست هم در حیوان هم هست. شهید مطهری در بحث آزادی نیز به معیار غایت، و کمال انسانی رجوع کرده و از دل این اصول حق آزادی را توجیه می کند.

  وی در ادامه بحث آزادی، برای روشن شدن تکمیل این عنوان برای پژوهشگران  مطالب( تعریف آزادی ، حق یا تکلیف ، مبنای آزادی، محدوده آزادی، آزادی عقیده، آزادی بیان و آزادی اعمال مذهبی ) را ذکر می کند.

استاد مطهری آزادی را مافوق حق می داند و آن را یک تکلیف برای مردم قلمداد می کند که مانع آزادی دیگران نگردند.

استاد شهید معتقد است که بین آزادی فکر و آزادی عقیده باید فرق گذاشت اسلام در مسأله تفکر نه تنها آزادی تفکر داده است بلکه یکی از واجبات و عبادت ها در اسلام تفکر است اما اسلام در برخورد با عقیده به منشأ آن عقیده توجه می نماید اگر آن عقیده بر مبنای تفکر بنا نشده و تنها صرف تقلید و تعصب و لجبازی باشد آن عقیده از نظر اسلام هیچ حرمتی و احترامی ندارد در آزادی بیان نیز ماننده آزادی عقیده عمل می شود.

 

گفتار پنجم: اعلامیه حقوق بشر

اهم بیانات استاد مطهری در ارتباط با اعلامیه حقوق بشر عبارتند از:

۱ـ تعارض فلسفه و مبانی غرب با اعلامیه حقوق بشر: استاد معتقد است سخن گفتن از حیثیت ذاتی برای انسان با مبانی فلسفی غرب که معتقد است انسان همین جسم مادی بوده و هدفی جز لذت مادی ندارد تطابق ندارد.

۲ـ لازمه حیثیت ذاتی انسان احترام به حقوق انسان است نه احترام به همه خواسته های او

۳ـ این اعلامیه ضمانت اجرایی ندارد.

۴ـ اعلامیه حقوق بشر تساوی حقوق را هم معنا با تشابه حقوق می داند. اما این دو به یک معنا نیست./208/ف

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳