vasael.ir

کد خبر: ۵۴۹۸
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۲ - 17 June 2017
معرفی کتاب؛

بررسی فقهی فرمانبرداری و نافرمانی مدنی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حجت الاسلام ورعی با اشاره به اینکه نافرمانی مدنی در حکومت مشروع مشروط به پیمودن همه راه های قانونی و پرهیز از هر نوع اقدام خشونت آمیز است، آورده است: حق نافرمانی در حکومت نامشروع نه تنها برای لغو قوانین، سیاست های ناحق مجاز است بلکه با هدف براندازی حکومت و جایگزین کردن حکومت مشروع نیز ثابت و مسلم است.

به گزارش سرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی وسائل، بررسی دلایل و مستندات فقهی «مقاومت و نافرمانی در برابر یک سیاست، قانون یا تصمیم خلاف عدالت و مصلحت حکومت» موضوع اصلی کتاب «بررسی فقهی فرمانبرداری و نافرمانی مدنی» است. این در حالی است که در نظریات رایج فلسفه سیاست و بنابر مبانی مختلف الزام سیاسی، توجیه حق نافرمانی، دشوار و در مواردی ناممکن است.

این کتاب دارای یک مقدمه و ده فصل است.

 

معرفی کتاب:

فصل اول:

در این فصل مفاهیم و کلیات این پژوهش مانند مفهوم فرمانبرداری و نافرمانی مدنی، انقلاب، بغی، تفاوت نافرمانی مدنی و بغی، دولت مشروع و نامشروع مورد بررسی قرار گرفته است.

نویسنده با تشریح نافرمانی به عنوان اقدام قانون­شکنانه، آشکار عمدی با هدف جلب توجه همگان به نامشروع یا نادرست بودن یک قانون از جنبه عقلانی و اخلاقی آورده است: نافرمانی مدنی یعنی سرپیچی از قوانین، مقررات، سیاست­ها و تصممیم­های ناعادلانه یا برخلاف حق و شرع حکومت با هدف لغو یا تغییر آن بدون نقض اصل حاکمیت است.

وی در ادامه به تفاوت اصلی نافرمانی مدنی با بغی اشاره کرد و می نویسد: فرد باغی، اساس دولت اسلامی را هدف قرار می­دهد ولی هدف فرد نافرمان،  مخالفت با یک قانون یا تصمیم یا برخی دولتمردان با حفظ موجودیت و اساس حکومت و نظم حاکم بر جامعه است بدون تهدید اساس حکومت.

 

فصل دوم: مبانی نافرمانی مدنی

حجت الاسلام ورعی پس از شمردن مبانی رایج الزام شهروندان به اطاعت از قوانین حکومت در فلسفه سیاست از قبیل قرارداد اجتماعی، رضایت عمومی، اراده عمومی و عدالت، به تبیین مبنای مورد نظر خویش یعنی اراده خالق انسان و اقامه دلیل عقلی و نقلی برای این مبنا می­پردازد که مطابق این مبنا حق آمریت مختص خداوند است و فقط او می­تواند برای اداره جامعه حاکم تعیین کند و حق امر و نهی به او اعطا نماید.

 

فصل سوم: فلسفه نافرمانی مدنی

از منظر نویسنده توجیه حق نافرمانی مدنی براساس مبانی رایج در فلسفه سیاست به دلیل نقض مبنای اتخاذ شده یا قصور در تعیین محدوده قلمرو حق نافرمانی یا تعارض با ملاک مشروعیت حکومت و قوانین، دشوار است. اما بر اساس نظریه اراده خالق انسان، ملاک مشروعیت حکومت و قوانین، انطباق با خواست و اراده الهی است. از این­رو جلوی امر و نهی بی­ضابطه مسدود می­شود. خروج امر و نهی از چارچوبی که خداوند ترسیم کرده است موجب ایجاد حق نافرمانی برای اقلیت و اکثریت می­شود. بر اساس این دیدگاه تفویض حق ولایت بر مردم به بندگان خاص، مشروط و مقید بوده و مکانیزم مشخصی برای خروج دستوری از چارچوب مذکور وجود دارد.

 

فصل چهارم: قلمرو فرمانبرداری و نافرمانی مدنی

حجت الاسلام ورعی در این فصل به تعریف جرم و گناه و رابطه آن­دو با یکدیگر می­پردازد.

از میان نسب اربعه نویسنده نسبت اعم و اخص من­وجه را موجه­تر می­داند به این معنا که برخی گناهان جرم­اند و افزون بر عقوبت اخروی مجازات دنیوی هم دارند؛ مثل زنا و قتل و متقابلا برخی جرائم نیز گناه­اند مانند مثال­های پیشین ولی برخی گناهان جرم نیستند مثل ترک نماز چنان­که برخی جرائم هم گناه نیستند؛ مثل رعایت نکردن مقررات راهنمایی و رانندگی. در ادامه به بررسی دیدگاه فقیهان در این زمینه می­پردازد.

چنان­که اشاره شد لازمه اثبات رابطه اعم و اخص من­وجه صدق هر دو گزاره « هر گناهی جرم است و مجازات دارد یا نه» و «هر جرمی گناه است و عقاب دارد» به نحوه موجبه جزئیه و سالبه جزئیه است از این­رو هر دو گزاره جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.

درباره گزاره نخست 6 نظریه مطرح شده است. نظریه مقبول نویسنده این است که هر گناهی جرم نیست ایشان معتقد است افزون بر گناهانی که در شرع برای آن­ها مجازات در نظر گرفته شده فقط گناهانی که جنبه عمومی داشته باشند و موجب برهم زدن نظم اجتماعی و اخلال در نظم و امنیت جامعه می­شوند مجازات دارند اما گناهانی که صرفا جنبه شخصی دارند، مربوط به حیطه امر به معروف و نهی از منکر است.

درباره گزاره دوم و ماهیت احکام حکومتی و قوانین و مقررات دولت اسلامی 3 نظریه مطرح شده است. دیدگاه امام خمینی، دیدگاه علامه طباطبایی و دیدگاه آیت اله صافی گلپایگانی. از نظر علامه طباطبایی احکام حکومتی و قوانین دولتی جزو شریعت نیستند مگر در مواردی که قوانین عینا حکم شرعی باشند از این رو سلب کلی شرعی بودن قوانین دولتی و اثبات این گزاره به نحو موجبه جزئیه، نسبت اعم و اخص من­وجه بین جرم و گناه را نتیجه می­دهد که موافق نظر نویسنده است.

اما در مقابل، دیدگاه امام خمینی و آیت الله صافی که احکام حکومتی و قوانینی دولتی را هرچند با اختلاف در تبیین ماهیت ان­ها، شرعی می­دانند نسبت اعم و اخص مطلق حاصل می­شود یعنی هر جرمی گنا محسوب می­شود و عقاب دارد ولی هر گناهی جرم نیست.

نویسنده در بخش پایانی این فصل برای اثبات دیدگاه خود به آیات و رایات متمسک می­شود.حجت الاسلام ورعی پس از طرح 3 نظریه برای اثبات دیدگاه خود به آیات و روایات متمسک می­شود و نسبت اعم و اخص من­وجه میان جرم و گناه را نتیجه می­گیرد.

 

فصل پنجم: بررسی جواز یا عدم جواز مقاومت و نافرمانی در دولت مشروع

فصل پنجم مهم­ترین بخش کتاب است و موضوع آن بررسی جواز یا عدم جواز مقاومت و نافرمانی در دولت مشروع است.

حکومت مشروع در صورتی که در رأسش معصوم قرار گیرد نافرمانی مدنی به دلیل عقلی و نقلی مذکور در این فصل جایز نیست اما در صورتی که حاکمِ غیرمعصوم در راس دولت اسلامی قرار گیرد اصل اولی عدم جواز نافرمانی است مگر در 3 مورد که مقاومت و نافرمانی مدنی از قوانین و مقررات دولتی جایز است.

1. دولت مشروع عمدا یا سهوا قوانینی وضع کند که برخلاف احکام الهی باشد.

2. دولت مذکور به همان کیفیت قوانینی وضع کند که برخلاف حق، عدالت و مصالح مردم باشد.

3. دولت مشروع قوانین منطبق بر حق و عدالت و شرع را زیر پا بگذارد و صرفا از مردم انتظار اطاعت داشته باشد.

نویسنده در این قسمت برای اثبات مدعای خود به دلایل مختلف عقلی و نقلی متمسک می­شود. ادله وجوب نهی از منکر و دلایل جواز نقض حکم حاکم از جمله دلایل نقلی در این بخش هستند.

 

 

فصل ششم: بررسی جواز یا عدم­جواز نافرمانی مدنی در دولت نامشروع

اصل اولی در این نوع حکومت­ها جواز نافرمانی مدنی است.

نویسنده معتقد است در صورتی که عملکرد و قوانین دولتی در حکومت نامشروع غیرعادلانه باشد اختلافی در جواز نافرمانی وجود ندارد ولی اگر عملکرد دولت نامشروع عادلانه باشد محل تردید و سوال است. ایشان با اقامه دلایل عقلی و نقلی مختلف در این بخش نیز به اثبات جواز نافرمانی می­پردازد.

 

فصل هفتم:

وی در این فصل پس از اثبات موارد جواز نافرمانی در حکومت مشروع و نامشروع به دنبال ذکر موارد استثناء جواز نافرمانی مدنی است.

البته در صورتی که نافرمانی مدنی منجر به اختلال نظام اجتماعی شود یا موجب اضرار به غیر گردد و یا موجب تضعیف حکومت اسلامی در برابر دشمنان شود نافرمانی مدنی جایز نخواهد بود.

بررسی معنای فقهی اختلال نظام و موارد کاربرد آن در فقه محور مباحث در بررسی مورد اول از موارد استثناء است. نکته بسیار مهم این بخش این است که به طور کلی نمی­توان نافرمانی مدنی را در هر موردی که منجر به اختلال نظام شد، استثناء از حکم جواز نافرمانی دانست بلکه در مواردی که اقدام حکومت در وضع قانون ناعادلانه منجر به ظلم به عموم مردم شود و اجرای عدالت را به نحو گسترده­ای تحت تحت تاثیر قرار دهد نافرمانی مجاز است ولو موقتا موجب بی­نظمی و اختلال نظام گردد.

تبیین معنای اضرار به غیر و اهمیت آن در فقه و تبیین مراد فقیهان از تضعیف اسلام در ذیل عنوان وجوب حفظ بیضه اسلام سایر مباحث این فصل را تشکیل داده است.

 

فصل هشتم:

دانشیار گروه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این فصل به ساحت دیگری از بحث نافرمانی مدنی پرداخته و وظیفه حکومت اسلامی را در برابر مقاومت و نافرمانی شهروندان تشریح کرده است. در صورت بروز نافرمانی در موارد غیرمجاز، حکومت، وظیفه مجازات نافرمانان را بر عهده دارد. در موارد مجاز نیز باید مدعای نافرمانان بررسی شود در صورتی که نافرمانی حق باشد حکومت موظف به تمیکن است. در صورتی که نافرمانی ناحق باشد، حکومت موظف به اقناع نافرمانان در مرحله اول سپس مدارا و افشاگری در مرحله بعد و در نهایت در صورت مقاومت بیشتر تنبیه نافرمانان با محرومیت­های اجتماعی است.

 

فصل نهم:

فصل نهم این کتاب به بررسی مرجع تشخیص قوانین عادلانه و مشروع از قوانین ناعادلانه و غیرمشروع پرداخته است. آیا مرجع تشخیص فرد است؟ یا دولت و کارگزاران دولتی؟ و یا نخبگان و متخصصان جامعه؟ در میان طرفداران جوازنافرمانی مدنی در غرب کسانی دیده می­شوند که ملاک تشخیص را وجدان آحاد افراد جامعه می­دانند.

نویسنده معتقد است در ساختار حکومت دینی نهادهای مستقلی تعبیه شده است تا سیستم به طور خودکار موارد مخالف را شناسایی کرده و به مقابله برخیزد تا به مرحله نافرمانی نرسد. نهاد شورای نگهبان، دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور و مجمع تشخیص مصلحت نظام از این قبیل نهادها است.

با توجه به موارد مطرح شده در فصل پنجم در مواردی که میان نهادهای قانونی و افکار عمومی نسبت به یک قانون اختلاف نظر باشد و مردم خواهان لغو باشند ولی نهادهای قانونی دفاع کنند از راه­کار دیگری به نام «همه پرسی» استفاده می­شود. اما در مواردی که نهادهای پیش­بینی شده قانونی به منظور رسیدگی به اعتراض­های مردمی پاسخگو نباشند و نتوانند عادلانه، مشروع بودن و منطبق بر مصلحت بودن را اثبات کنند مردم به عنوان آخرین راهکار می­توانند دست به نافرمانی بزنند.

آخرین مطلب در این فصل مربوط به شرایط نافرمانی مدنی است. پیش از نافرمانی باید همه راه­کارهای قانونی و راه­های مسالمت آمیز مانند بحث و گفتگو، نامه سرگشاده، تظاهرات و میتینگ­های اعتراضی طی شده باشد تا نوبت به نافرمانی برسد.

نویسنده برای اثبات مدعای خود در این بخش به ادله امر به معروف و نهی از منکر که شرایط ویژه­ای از جمله مرحله به مرحله بودن امر به معروف و نهی از منکر را لازم می­دانند تمسک می­کند.

 

 

فصل دهم: نتیجه­ گیری و جمع ­بندی

مهم­ترین نتایج این کتاب عبارتند از:

1. مرزبندی روشن میان مفهوم «نافرمانی مدنی» و عناوینی مانند «محاربه و سلب امنیت اجتماعی»، «شورش و آشوب» و «قیام و انقلاب» است.

2. توجیه نافرمانی مدنی بر مبنای اراده خالق انسان.

3. تعیین قلمرو نافرمانی مدنی در حکومت دینی که محدودتر از حکومت­های غیردینی است.

4. مقاومت و نافرمانی مدنی مشروط به شرایطی است که از جمله مهم­ترین آن­ها پیمودن همه راه­های قانونی و پرهیز از هر نوع اقدام خشونت­آمیز است.

5. نافرمانی مدنی در عصر حاکمیت معصوم به دلیل منتفی بودن موضوع، ممنوع است.

6. حق نافرمانی در حکومت نامشروع نه تنها برای لغو قوانین، سیاست­های ناحق مجاز بلکه با هدف براندازی حکومت و جایگزین کردن حکومت مشروع نیز ثابت و مسلم است.

7. تشخیص روایی یا ناروایی قانون، سیاست یا تصمیم دولتی به طور کلی با دولتی که طرف اعتراض است یا مردم نیست بلکه به عهده نهادهای مستقل است و در برخی موارد این تشخیص با افکار عمومی (عرف عام) و گاه نخبگان و صاحب­نظران (عرف خاص) است./ 601/ ف

  

گزارش کتاب

عنوان کتاب: بررسی فقهی فرمانبرداری و نافرمانی مدنی

نویسنده: حجت الاسلام سیدجواد ورعی

سال نشر:1394

ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳