vasael.ir

کد خبر: ۵۴۷۴
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۲ - 14 June 2017
قانم مقام فرهنگستان علوم اسلامی تصریح کرد؛

سند 2030 از مصادیق بارز پروژه­ نفوذ و عدم توجه به قاعده نفی سبیل است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت اسلام پیروزمند سند 2030 را یکی از مصادیق بارز عدم توجه به قاعده نفی سبیل کفار بر مسلمین و از مصادیق بارز پروژه­ نفوذ فرهنگی خواند و گفت: پروژه­ نفوذ فرهنگی به وسیله­ این سند اتفاق می­‌افتد؛ یعنی راه تسلط کفار بر مسلمانان با این سند هموار می­‌شود؛ به این طریق که در ارزش­ها و مفاهیم اسلامی تصرف می­‌شود و شما را به عقب نشینی وامی­‌دارد و می­‌گوید شما باید از حقوق بشر جهانی دفاع کنید، باید خودتان را در حوزه­ شهروند جهانی تعریف و استانداردسازی کنید.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل، سند 2030  یکی از مصادیق بارز عدم توجه به قاعده فقهی نفی سبیل کفار بر مسلمین و به بیان دیگر یکی از مصادیق بارز پروژه­ نفوذ فرهنگی محسوب می شود که خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل در مصاحبه­ اختصاصی با حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم به بررسی این موضوع پرداخته است.

 

وسائل ـ در ابتدا  خصوص سند 2030 و ماهیت آن توضیح مختصری بفرمایید؟

محور سند 2030 فقط بحث آموزش نیست؛ بحث یک سند جهانی است – به اصطلاح خودشان - برای توسعه­ پایدار؛ یک سندی را از سال 2000 تا 2015 تنظیم کردند و بعد در 2015، سندی را برای سال 2015 تا 2030 تنظیم کردند که به سند 2030 معروف شد که این سند دارای هفده هدف و صدوشصت ونه هدف ویژه است؛ که هفت تا از این­ها به اهداف فرهنگی و آموزشی مربوط می­‌شود؛ این سند در همان سال – شاید 2015 – در ایران ترجمه و منتشر شده است و به شکل مستهجنی هم منتشر شده‌­است یعنی تصاویر آن کتاب به صورت مصوّر ترجمه شده­ است و تصاویری که در آن کتاب درج شده ­است تصاویر مستهجنی است که می خواسته التقاط فرهنگی و تضعیف حریم­های جنسیتی را کاملاً به نمایش بگذارد.

اما این کتاب که ترجمه شده خیلی مهم نیست؛ مهم تر از آن، این است که بنابر توضیحی که دبیرکل ملی یونسکو، جناب آقای سعدالله نصیری ، درپیش گفتار سند ملی آموزش 2030 که در آذر ماه سال 95 منتشرکردند، بنابر توضیحاتی که خودشان دادند در خرداد ماه 95 مسئولین کمیسیون ملی یونسکو 130 کشور جمع شدند و به این مصوّبه رسیدند که هدف چهارم از اهداف هفده گانه­ی 2030 را در اولویت اجراء قرار دهند.

این هدف چهارم عبارت است از به سوی آموزش و یادگیری مادام العمر با کیفیت، برابر و فراگیر برای همه؛ و البته اهداف دیگری از این سند – 1، 3، 5، 8، 12 و 13 – هم به بحث آموزش مربوط بوده و گفته اند که یک سند ملی آموزش با محوریت بند چهار وتوجه به شش بند دیگر توسط همه­ی کشورها، به صورت هماهنگ برای اجرایی شدن این هدف، تنظیم شود؛ بعد از خرداد که این اتفاق افتاده است و بیست کمیسیون برای رویکرد آموزشی طراحی شدند؛ یعنی مقوله­ی آموزش را از بیست زاویه مورد توجه قرار دادند و بیست کارگروه برای برسی زوایای مختلف آموزشی و اجرایی سازی هدف آموزشی این سند طراحی کرده اند.

 

وسائل ـ بنابراین خود سند آموزشی نیست؟

خود سند فقط آموزشی نیست ولی این بیست کمیسیون که عرض کردم فقط آموزشی است و پیرو همان جلسه‌­ای که در چین برگزار شده برای اجرایی سازی مصوّبه­ای که در چین بوده است، هم زمان، بیست کارگروه هم تشکیل داده‌­اند برای اینکه کار محتوایی بر اجرایی سازی این بکنند و لوازم اجرایی آن را ببینند و یک کارگروه اجرایی هم به موازات این کارگروه­ها شکل دادند؛ حتی صبر نکردند که خروجی اینها از نظر محتوایی معلوم شود و بعد کارگروه اجرایی در مورد اجرایی سازی صحبت کند؛ و خودشان گفته اند برای اینکه ما در وقت صرفه جویی کنیم، هم زمان، کمیته­ اجرایی را برای تلفیق این سند، تلفیق این کارگروه­‌ها­ی بیست گانه و خروجی هایشان، به ریاست وزیر علوم، تحقیقات و فناوری پیش بینی کردیم.

چند وزیر ازجمله وزیر آموزش و پرورش، وزیر صنعت و معدن و معاونت علمی ریاست جمهوری و مسئولین ذیربط دیگر هم حضور داشتند؛ از بیستم خرداد این بیست کارگروه و کارگروه اجرایی شکل گرفته است؛ و بعد در شهریور ماه از هیئت دولت برای اجرایی سازی سند ملی آموزش مصوّبه گرفته­اند؛ و حال اینکه هیچ کشوری در دنیا برای اجراء کردن چنین سندی از دولت خودش مصوبه نمی­گیرد و این را تبدیل به یک سند قانونی نمی­کند و نکرده است؛ چون این نوع سندها به خلاف کنوانسیون­ها، در مدار تصویب خواهی قانونی قرار نمی­گیرد.

 

وسائل ـ یعنی اینکه مجلس،  دیگر  نقشی در تصویب این نوع سندها ندارد؟

به عبارت دیگر الزامی ندارد که نقشی داشته باشد؛ الزام قانونی­ای نیست برای اینکه مجلس این را تصویب کند.

 

وسائل ـ آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید در این مورد ورود پیدا می کرد؟

ببینید یک بحث قانونی است و یک بحث مسئولیتی و مأموریتی است؛ به این معنا که مأموریت ذاتی شورای عالی انقلاب فرهنگی اقتضاء می­کند که از این نوع وقایع فرهنگی و آموزشی مطلع باشد، نفیاً و ایجاباً نظر دهد، ورود کند، منتها بناء رده­بندی اسناد بین المللی، اینکه آقایان  توانسته اند به صورت رسمی یا بهتر بگوییم، رسمی غیرعلنی این سند را پیگیری کرده اند به همین علت است.

این قبیل اسنادی که سازمان ملل تصویب می­کند، ظاهرش این است که کشورها اختیار دارند و به عبارتی الزام آور برای کشورها نیست و فقط مصوّبه‌­ای است که ابلاغ می­‌شود و هرکس خواست اجرا می­‌کند و هرکس نخواست اجرا نمی­‌کند؛ چون الزام آور نیست به همین خاطر در مدار قانونی قرار نمی­گیرد.

 

وسائل ـ بنابراین اگر جایی از سند با فرهنگ و اعتقادات ملت­ها در تنافی بود، ملت­ها می توانند آن را اجراء نکنند و دست آنها را در این زمینه باز گذاشته اند؟

بله، دست آنها را باز گذاشته اند؛ البته اگر فرصت شود عرض می کنم که اینها در مستحکم کردن قوانین و معاهدات جهانی ترفندهایی دارند.

تا اینجا آمدیم که دولت مصوّب کرده و جالب است که اگر متن ابلاغیه ی معاون اول ریاست جمهور را ملاحظه بفرمایید در همان سطر اول نوشته است که : با استفاده از تمامی ظرفیت­ها دستگاه­های ذیربط این سند اجراء کنند؛و بعد ذیل آن هم اشاره به اسناد بالا دستی نظام مثل سند ملی آموزش و پرورش و امثال اینها اشاره کرده است و گفته است با در نظر داشتن آنها، همه­ی ظرفیت­ها در خدمت اجرایی شدن این سند قرار بگیرد؛ در آذر ماه هم به نوعی این سند نهایی شده است و در مدار پیگیری قرار گرفته است.

این فرآیند اجرایی است که در مورد این سند اتفاق افتاده است؛ من دو نکته در همین جا عرض کنم و آن اینکه اولاً این سند به طور رسمی غیرعلنی پیگیری شده است؛ یعنی از نظر اجرایی تمام توان را گذاشته اند تا آن را اجرایی کنند ولیکن ابداً آن را رسانه ای نکرده اند، تا حدی که شورای عالی انقلاب فرهنگی هم یا خبر نشده است و یا  این ماجرا را خیلی جدی نگرفته است؛ در مورد مجلس، مراجع معظم و ارباب فرهنگ هم همین طور است؛ یک عده­ی محدودی رصد کردند و بعضاً ظرف چند ماه اخیر در مورد آن صحبت کرده اند تا اینکه به موضع گیری رهبری منتهی شد.

 

وسائل ـ علت این که علنی نبوده، چه بوده است؟

این را من نمی­گویم و مردم باید حدس بزنند؛ نکته­ دوم این که برای توجیه این حرکت تأمل برانگیزی که اتفاق افتاده­ است، آقایان یک استدلال دارند و آن این است که می­گویند این معاهده الزام آور نیست ؛می توانیم به هربخشی که خواستیم عمل نکنیم یا اصلاً عمل نکنیم؛ بنابراین ناراحت نباشید و توبیخ نکنید که چرا رفتید این سند را امضاء کردید و به آن ملتزم شدید؛ به نظرم یک عوام فریبی بدی دارند انجام می دهند.

من سؤال می­کنم که آیا سند تحول آموزش و پرورش الزام آوراست یا نیست؟ ابلاغیه­ رسمی یک مرجع رسمی در کشور است یا نیست؟ ریاست جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی این را ابلاغ کرده است؛ آیا سند مهندسی فرهنگی یک سند الزام آور است یا نیست؟ و دو رئیس جمهور نیز این را رسماً ابلاغ کرده‌­اند؛ آیا سند اسلامی شدن دانشگاه، یک سند الزام آور است یا نیست؟ این سندهای الزام آور از نظر قانونی، با چه وضعیت اجرایی مواجه هستند؟ آنهایی که باید ملزم به اجراء شوند چقدر خودشان را ملزم به اجراء کرده اند؟

حالا این سند را می گویند الزام آور نیست؛ ولی این سندی که الزام آور نیست، با این سرعت زمانی­ای که­عرض کردم – یعنی شش ماه –  آن راعملیاتی­ کرده­اند؛ رفته­اند برای آن مصوّبه­ی هیئت وزیران گرفته­اند؛ و حال اینکه بنابر نظر مطلعین، هیچ کشوری نمی­آید با این سند، دست خودش را ببندد و این سند را که به قول آقایان الزام آور نیست برای خودش الزام آور کند.از نظر شکلی و مدیریتی این اتفاق افتاده است.

 

وسائل ـ از نظر محتوایی چه اشکالاتی در سند 2030 وجود دارد؟

در مورد محتوا باید ابتدا مقدمه ای را عرض کنم تا در مورد محتوا بهتر متوجه شویم که چه می­کند؛ و آن این است که غرب به محوریت آمریکا به دنبال پروژه­ی جهانی سازی غربی است؛ قلب و مغز و روح اصلی جهانی سازی­غربی، جهانی سازی فرهنگی است؛ و نقطه ی ثقل جهانی سازی فرهنگی، صادر کردن سبک زندگی غربی است.

 برای این منظور لازم است که آنها یک ادبیاتی را ایجاد کنند و به همه چیز پسوند جهانی بزنند؛ حقوق بشر جهانی، هویت جهانی، شهروند جهانی...از این کلید واژه­ها استفاده می­کنند برای اینکه ملت­ها را از فرهنگ خودشان منخلع و گسسته کنند و بگویند تعلّق خاطر به فرهنگ­های بومی و دینی، مانع تعاملات جهانی است؛ و ما برای اینکه  زیست بهتر و به قول خودشان توسعه­ی پایدار جهانی  داشته باشیم، به تعاملات جهانی نیاز داریم.

بنابراین باید بیاییم یک مفاهیم، تعاریف، و ارزش‌­های جهان شمولی را تعریف کنیم که فارغ از همه­ ادیان،اقوام و مذاهب، قابل قبول باشد و بر مدار آن، سبک زندگی جهانی را شکل دهیم ؛ بدین ترتیب عموم ادیان به ویژه اسلام، تا برسد به تفکر شیعی، یک مانع می شود و به طور مستقیم یا غیرمستقیم دارند به تمام دنیا از جمله ایران القاء می­‌کنند که اگر شما  می­خواهید دنبال هویت اسلامی و هویت انقلابی باشید و بر طبل اینها بکوبید، از توسعه­ جهانی عقب می­مانید؛ پس باید در این ارزش بنیادین خودتان تجدید نظر کنید تا بتوانید به جامعه­ی جهانی بپیوندید؛ تا بتوانید به توسعه­ی پایدار جهانی نائل شوید.

 

وسائل ـ چند نمونه ازکلماتی  را که در این سند آمده و در ظاهر زیبا به نظر می رسد بیان بفرمایید؟

صلح، نفی خشونت، توسعه پایدار، نفی تبعیض. پشت این واژه­‌ها که در ظاهر می تواند حرف­های  قابل قبولی باشد، دارد این پروژه کلید می خورد؛ طبیعی است که وقتی که معارف دینی و توحیدی عموماً و اسلامی خصوصاً، قرارشد نباشد، امیال بشر می­آید در جای او و  ارزش­ها و معاریف را تعریف می کند؛تا اینجا می­خواستم این را عرض کنم که این سند در مقیاس جهانی چه جایگاهی دارد؟ و در کشور ما که می­آید، چه پروژه ای به وسیله­ی آن دارد تعقیب می­شود؟

این توجه را ما باید داشته باشیم که به دنبال پروژه­ جهانی سازی غربی ، جهانی سازی فرهنگی، در پی آن جهانی سازی سبک زندگی غربی است؛ برای اینکه این جهانی سازی جا بیفتد می­گویند ما باید بیاییم یک معارف فراگیری را معنا کنیم که همه نسبت به آن خاضع شوند و آن در واقع میثاقی شود که بر مبنای آن تفاهم بین ملل اتفاق می افتد؛ ودر بطن این، لادینی را در   دنیا نهادینه کنند.
مقدمه­ی بعد این است که اینها برای جا انداختن این معارف جهان شمول شیوه‌­ای دارند که ما باید آن را بشناسیم.

ترفندشان این است که می آیند اول یک تعداد استاد دانشگاه، شخصیت­های برجسته و نیمه برجسته را در یک نقطه­ی دنیا گرد هم جمع می­آورند و می­‌گویند بیاییم راجع به فلان موضوع گفتگو کنیم؛ گفت‌وگو می­کنند و به عنوان یک عده اندیشمند بیانیه­ پایانی می­دهند؛ چندی بعد سازمان ملل متحد بر اساس آن بیانیه­ی پایانی می­آید مصوّبه­ی غیر الزام آور را– مانند همین سندی که داریم در مورد آن بحث می­کنیم که مربوط به این مرحله است- تصویب می­کند.

بعد که کمی جلوتر رفت و کشورهایی مثل ما آلوده این سند شدند و پذیرفتند و یک مقداری که پایش سفت شد و جا افتاد، قدم سوم را بر می­دارند و آن را تبدیل به یک کنوانسیون جهانی می­کنند؛ و حالا سند قانونی می­شود و کشورهای دیگر برای اینکه از مزایای این کنوانسیون بتوانند استفاده کنند و از عواقب اتّهامات حقوق بشری نپذیرفتن آن مصون باشند، بروند در مجاری قانونی خودشان و این را تصویب کنند؛ ولی می­گویند که شما بروید تصویب کنید ولی حق تحفّظ دارید.

حق تحفّظ یعنی اینکه می­توانید بگویید من بند الف آن را اجراء نمی­کنم ؛مثلاً به­ کنوانسیون حقوق زنان پیوسته اند اما این بندش را حق تحفظ دارند؛ مرحله­ چهارم این است که درست است که شما حق تحفّظ داشتید اما عرصه را ازنظر جهانی و حقوقی بر شما تنگ می­کنند و اتّهامات حقوق بشری را بر شما سنگین می کنند که روز به روز عرصه بر شما تنگ تر شود که بخواهید حق تحفّظ خودتان را حفظ کنید.

این سند در مرحله­ دوم از این چهار مرحله که عرض کردم قرار دارد؛ هرچند خودمان آن را  جلو جلو وارد مرحله­ی سوم کردیم. واز نظر محتوا که عرض کردم دارد سبک زندگی جهانی را دارد تعقیب می­کند؛ من مستنداً از خود سند مواردی را عرض می کنم.

عین عبارت مقدمه­ این سند این است : " کمیسیون ملی یونسکو براساس رهنمودهای فنّی که از سوی یونسکو برای هدایت چهارچوب عمل در سطح ملّی دریافت کرد، ضمن طرح موضوع در کمیته های ...." یعنی کمیسیون ملی یونسکو براساس رهنمودهای فنّی ای که از سوی یونسکو دریافت کرده است این سند را طراحی کرده است.

باز هم در صفحه­ 24 این سندی که پیش من است که خواسته است ساختار و راهبردهای کلان را توضیح دهد یک مقدمه ای دارد که توضیح داده است که " در برنامه­ی آموزش 2030 به منظور هم راستایی با راهبردهای جهانی، مجموعه­ی راهبردهای اساسی از سوی گروه مشاوران یونسکو تدوین و پیشنهاد شده است" یعنی آنها نه تنها به صورت شکلی بلکه به صورت محتوایی در تفصیل و شرح اجرای اهداف سند 2030 هم به شما پیش نویس داده اند و گفته اند این را بروید تصویب کنید و با نهایت تأسف آقایان عین همان پیش‌نویسی را که مشاوران یونسکو تدوین کرده اند را به عنوان سند آورده  و مصوّب کرده‌­اند؛ حتی تا این اندازه به خودشان زحمت نداده اند که حداقل چهار خط نامربوطش را حذف کنند.

 

وسائل ـ چند مورد از این موارد نامربوط در سند 2030 که نشان می دهد غربی ها  به دنبال همان پروژه ی خودشان هستند نام ببرید؟

در صفحه 29 این سندی که من دارم در بند 7/4، هفت بند وجود دارد که مشخص می­کند هدف این سند درفرازهایی از آن، تقویت شهروند جهانی است لذا این تعبیر چند بار تکرار شده است؛

در بند 1 گفته است : " تدوین سیاست­ها و برنامه­هایی برای ترویج آموزش، برای توسعه­ی پایدار و آموزش شهروندی و ادغام آنها در آموزش­های رسمی و غیررسمی و آزاد،  انجام این کار از طریق اصلاح نظام آموزشی، آموزش معلمان و اصلاح موارد درسی و حمایت های آموزشی امکان پذیر می­شود؛ اجرای برنامه­ی اقدام جهانی آموزش برای توسعه­ی پایدار، - پس هدف آنها این است؛ ما داریم ذیل برنامه ی اقدام جهانی آموزش برای توسعه­ی پایدار حرکت می کنیم.- موضوع هایی از قبیل حقوق بشر، تساوی جنسیتی – این کلمه ی تساوی جنسیتی را بارها و بارها در این سند تکرار کرده اند- ، بهداشت،آموزش­های جامع جنسی ...

 

وسائل ـ حتی آموزش های جنسی برای کودکان را هم شامل می شود؟

جامع است و اطلاق دارد؛ چه برای کودکان و چه برای غیر آنها ؛ - حتی غیر کودکان هم لازم نیست که همه، آموزش های جنسیتی ببینند -  بعد از آن عبارت را ادامه داده است و دیگر من نمی خوانم.غرضم یکی تساوی جنسیتی وآموزش­های جنسی بود و یکی هم اینکه به دنبال یک اقدام جهانی برای آموزش است؛ منتها در بند 3 واضح تر گفته است : "  ایجاد و نشر اقدام های بهینه در زمینه­ی آموزش برای توسعه­ی پایدارو آموزش شهروندی جهانی در درون و مابین کشورها به منظور اجرای بهینه ی برنامه­های آموزشی و تقویت همکاری و تفاهم بین الملی "

یعنی می­گوید شما تفاهم بین المللی وقتی می­توانید پیدا کنید که شهروند جهانی بشوید، و ما به شما یاد می­دهیم که چگونه شهروند جهانی بشوید؛ و برای اینکه شهروند جهانی بشوید دیگر نباید از حقوق بشر اسلامی صحبت کنید بلکه باید از حقوق بشر صحبت کنید؛ دیگر نباید از تفاوت جنسیتی و عدالت جنسیتی به معنای تمایز جنسیتی صحبت کنید بلکه باید از تساوی جنسیتی صحبت کنید؛ بعضی از کوته فکرها در تبیین این مفاهیم چنین وانمود می کنند که وقتی ما می­گوییم تساوی جنسیتی یعنی اینکه تبعیض بین زن و مرد نباشد؛ به واسطه­ی زن یا مرد بودن از چیزی محروم نشوند، مثلاً به خاطر اینکه زن هستند از آموزش محروم نشوند، بنابراین تساوی جنسیتی چیز بدی نیست.

 

وسائل ـ از آنجایی که بین تشابه و تساوی فرق است، آیا تساوی جنسیتی که در این سند گفته شده بهتر نیست که به جای آن با توجه به منظور آنها تشابه جنسیتی گفته می شد؟

می خواهم این را عرض کنم که اولاً این تساوی جنسیتی را شما باید در اصطلاح ادبیات جهانی معنا کنید؛ در اصطلاح ادبیات جهانی یعنی هرگونه تمایز به واسطه ی مرد بودن یا زن بودن منتفی شود؛ یعنی همان تفکر فمنیستی؛ و اسلام چنین حرفی را برنمی­تابد؛ درست است در بعضی از زمینه­ها در قوانین موجود کشور ما هم هست که مثلاً به واسطه ی زن بودن کسی نباید از تحصیل محروم باشد و این درست است؛ اما آیا بگوییم که اسلام از هر نظر زن و مرد را یک گونه خواسته است، یک گونه با آنها برخورد کرده است، یک گونه به آنها مسئولیت سپرده است و یک گونه برای آنها حقوق قائل شده است؟ اینگونه نیست؛ بله زن و مرد در طیّ مدارج ایمانی باهم تبعیض نمی­توانند داشته باشند همان اندازه که مرد می تواند کمال پیدا کند زن هم می تواند و بالعکس.

ولی بگوییم  کارهای شاق و خشنی که مردها به طور طبیعی به دلیل فیزیک فطری و طبیعیشان می توانند انجام دهند به خاطر اینکه تساوی رعایت شود، بگوییم که زن ها هم باید انجام دهند؛ این که ظلم به زن است ؛ و مسائلی از این دست که وجود دارد؛ بنابراین این یک جنبه­ی بحث تساوی جنسیتی؛ یک جای دیگر در همین سند یک تعبیر اضافه تری دارد که  مطلب را به نوعی واضح تر کرده است و بیشتر مشخص می­کند که اینها در مسئله­ی تساوی جنسیتی دنبال چه چیزی هستند.

در صفحه ی 26 این سند ذیل کد 3/4  بند6  عبارتی دارد که به اینجا می­ رسد " برای ارتقاء و سازگاری مهارت­هایشان – مهارت های جوانان و بزرگسالان و اینها – با نیازهای موجود با توجه  ویژه به مسأله ی تساوی جنسیتی ( برابری میان زن و مرد) و عبارت اضافی آن این است " و حذف موانع جنسیتی " این عبارت بار اخلاقی، حقوقی و فرهنگی بسیارسنگینی دارد؛ من تقاضا می­کنم مراجع معظّم ما به این تعابیر توجّه مضاعفی بفرمایند و مسئولیتشان را در قبال این مطلب ایفا کنند؛ رفع موانع جنسیتی یعنی اینکه من به واسطه­ی زن بودن، چه کسی گفته که باید چادر بپوشم؛ یعنی جنسیت زن بودن من دارد برای من یک محدودیت ایجاد می کند؛ باید این مانع جنسیتی برداشته شود.

بدتر وسخیف تر از این، اینکه می گویید زن باید با مرد ازدواج کند؛ این یک مانع جنسیتی است؛ اگر یک زنی خواست با یک زن ازدواج کند برای چه نتواند؟ اگر مردی خواست با یک مردی ازدواج کند برای چه نتواند؟ همین که می گویید نمی­تواند این خودش مانع جنسیتی است؛ خوب این آقایان یا باید بگوییم اینها را نمی­فهمند پس اهلیت تنظیم و تصویب این سندها را ندارند ویا اینکه فهمیده این کار را می کنند، بنابراین باید بگوییم عامل نفوذی هستند و دارند در پروژه­ی نفوذ فرهنگی به طور مؤثر نقش ایفا می­کنند.

 

وسائل ـ آیا با توجه به صحبت­ها­ی گفته شده می توان گفت که سند 2030 یکی از مصادیق قاعده نفی سبیل - که در فقه مطرح می شود – است؟

اینکه بنده عرض کردم که پروژه­ نفوذ فرهنگی دارد به وسیله­ این سند اتفاق می­‌افتد یعنی اینکه دارد سبیل کفار بر مسلمین باز می­شود؛ از چه طریقی؟ به این طریق که می‌­آید در ارزش­ها و مفاهیم شما تصرف می­‌کند و شما را به عقب نشینی وامی­‌دارد و می­‌گوید به عبارتی شما باید از حقوق بشر جهانی دفاع کنید، باید خودتان را از حوزه­ شهروند جهانی تعریف و استانداردسازی کنید؛ دیگر حق ندارید که بگویید من مسلمانم و اسلام به من چنین دستوری را داده است؛ دستور محاربه­ با کفار را در یک شرایطی داده است؛ دستور ترویج فرهنگ توحیدی و اقامه­ کلمه­ی لا اله إلا الله را داده است؛  می گوید نه، این دیگر با شهروند جهانی سازگاری ندارد؛ این متعلّق به یک صنفی است؛ بین خودتان اگر می­خواهید این حرف­ها را بزنید، بزنید؛ تازه برای خودتان هم نزنید؛ چون وقتی که برای خودتان هم حرف می­زنید این باعث می شود که جدا شوید و احساس کنید که با بقیه فرق دارید؛ و این همان سبیل و نفوذ است.

در همان صفحه­ی 29 که عرض می­کردم، بند 5 آن به صورت زیرکانه آورده است : " تضمین توجّه آموزش، به نقش کلیدی فرهنگ در تحقق پایداری و نیز ارائه­ی آموزش با توجه به فرهنگ و شرایط ملّی کشورها و ارتقاء آگاهی ها از میراث ، بیان ها و تنوع فرهنگی "؛ تا اینجای عبارت آدم می گوید چقدر خوب است، دارد تنوع فرهنگ­ها را به رسمیت می شناسد؛ و نه تنها از تنوع فرهنگی دست برندارید بلکه به رسمیت بشناسید و آموزش هم بدهید؛ اما بعد از آن نیم سطر ادامه اش را آورده و زهر خودش را آنجا ریخته است: " در عین احترام به حقوق بشر و رعایت آن "

اگر به سر و ته عبارت نگاه کنیم،وقتی که خواسته است تنوع فرهنگی و میراث فرهنگی گذشته را بگوید، گفته است : ارتقاء آگاهی ها از میراث...... یعنی آگاهی داشته باشید که سابقه­ی فرهنگیتان این بوده است؛ ولی وقتی که صحبت از اجراء و عمل است می­گوید نه براساس فرهنگ خودت عمل نکن، به حقوق بشر احترام بگذار و حقوق بشر را رعایت کن؛ حقوق بشر را چه کسی تعریف می­کند؟ من تعریف می کنم؛ و این سبیل می شود؛ یعنی دارد با زبان بی زبانی و زیرکانه می گوید بپذیر که فرهنگ اسلامی تو تاریخی است؛ باید به عنوان یک یادگار تاریخی از آن اطلاع داشته باشی ولی زندگی امروز تو باید براساس قواعد شهروند جهانی صورت بگیرد؛ که با تعریفی که از حقوق بشر، تساوی جنسیتی و حتی عدالت بنابر تعریفی که من می­کنم باید زندگی ات را شکل بدهی ؛ بنده عرض می­کنم که این یعنی نفوذ فرهنگی.

بگذریم که گویا پیوست­هایی این سند دارد و من فرصت نکردم آنها را ببینم، که بعضی از این مفاهیم را تعریف کرده است؛ مثلاً می گویم خشونت نباشد، خشونت یعنی این؛ می­گویم تساوی جنسیتی، تساوی جنسیتی یعنی این؛ می گویم خانواده، خانواده یعنی این.

 

وسائل ـ آیا مفاهیمی مانند جهاد هم براساس این سند جزو خشونت – که در این سند از آن نهی شده - محسوب می گردد؟

بله براین اساس جهاد خشونت است، مثلاً می­خواهید آموزش نظامی در مدرسه بدهید، خشونت است؛عزاداری برای سیدالشهداء می­خواهید بکنید خشونت است.این از نظر محتوا است؛ و چقدر برای اجرایی شدن محتوا الزامات تعریف کرده اند؛ تا حدّ توان و به نحو حداکثری ضمانت اجراء برای آن درست کرده اند؛ من دو بند را بخوانم و عرایضم را تمام می کنم؛

یکی در صفحه ی 28 ذیل 5/4 اقداماتی را که کشورها باید انجام دهند تا این اتفاق بیفتد و شهروند جهانی تربیت شود را فهرست کرده است : " تضمین بازبینی بازبینی کتب، برنامه­های درسی، بودجه و سیاست گذاری­های آموزشی و همین طورآموزش معلّمان، نظارت بر فعالیت­ آنان توسط دولت، به نحوی که موارد یادشده عاری از هرگونه کلیشه­ی جنسیتی باشند و در ترویج تساوی، عدم تبعیض، حقوق بشر و آموزش بین فرهنگی مؤثر واقع شوند؛"چه کسی گفته است که عدالت در فرهنگ اسلامی یعنی تساوی؟ این انحراف و مغالطه است.

اینها را گفته و بعد گفته است که برای اجرای اینها ناظر بگذارید و ناظرانتان را هم ارزیابی کنید؛ در ذیل صفحه ی 31 ذیل بند پ/4 نوشته است که " ایجاد چهارچوبی برای ارزیابی توانمندی­های معلمان، استادان تربیت معلم و ناظران و افرادی که مسئول بازرسی فعالیت­های معلمان هستند."

الحمدلله که اخیراً دولت محترم واکنش مثبتی به فرمایش رهبری نشان دادند و اجرای این سند را معلّق کردند ولی این کافی نیست؛ سؤال ما این است که شما می­دانستید که در درون این سند چه اتفاق محتوایی رخ می­دهد و نفوذ فرهنگی و لیبرالیسم فرهنگی به شکل قانونی دارد در کشور ترویج می شود؟ یا نمی­دانستید؟ اگر نمی­دانستید، بنابراین صلاحیت تصویب، تنظیم و اجرای چنین سندهایی را ندارید؛ اگر می­دانستید، معلوم می­شود که تفکر شما این است که کشور تا فرهنگ مذهبی درآن تضعیف نشود و خودش را به فرهنگ جهانی با قرائت آمریکایی نرساند، به توسعه­ی پایدار دست پیدا نمی کند؛ اگر این اعتقاد را دارید با صراحت و شفافیت بگویید که ما این اعتقاد را داریم؛ اگر اعتقادتان این نیست و دو کارشناس زیرک کلاه سرتان گذاشته اند، بیایید رسماً اعلام کنید اعتقاد ما این نیست و از ملّت عذرخواهی کنید.

 

وسائل ـ حوزه علمیه در برابر ابعاد مختلف این سند و بیان حقایق آن چه نقشی دارد؟

کلام من نسبت به علمای معظّم وبه ویژه مراجع گران قدر و حوزه­ی علمیه این است که کار بالأصالة ما کار فرهنگی است؛ رصد و مراقبت فرهنگی است؛ هدایت فرهنگی است؛ مسئولیت پذیری فرهنگی است. علمای ما به درستی وقتی که یک مظاهر فسقی در جامعه اتفاق می­افتد واکنش نشان می­دهند، باید هم واکنش نشان دهند؛ منتها کلام من این است که وقتی که چنین سندی تصویب می­شود و به این سرعت کشور را وارد اجرایی سازیش می­کنند و بحث تساوی جنیتی و بالاتر از تساوی جنسیتی، تضعیف هویت اسلامی، غیرت اسلامی و پذیرش اینکه این غیرت اسلامی و انقلابی مانع توسعه است؛ از چنین فرآیندی صدها فسق اجتماعی علنی و غیرعلنی در می آید؛ لذا حساسیت ما نسبت به اینها باید چندین برابر باشد. صدای این الآن در نمی­آید؛ ده سال بعد در می­آید؛ یعنی آثار خیابانی خودش را در نسلی که الآن در مدرسه­ی ابتدایی و مهد کودک هستند و ده سال دیگر تبدیل به نوجوانان و جوانان این کشور می­شوند و در خیابان راه می­روند، نشان می­دهد.

همین الآن که این سندها را نداریم و اراده­ رسمی نظام هم بر این نیست بلکه بر علیه این بوده است، علمای ما از وضعیت عفاف و حجاب و فرهنگ عمومی راضی نیستند، وقتی که بیاییم اراده و زور و ظرفیت حکومتی را پشت این بگذاریم، انتظار داریم که چه بشود؟ و در آن ابلاغیه بگویند : با استفاده از تمامی ظرفیت­ها؛ شما به چه حقی و به چه حجّتی ظرفیت­های جمهوری اسلامی را در اختیار تربیت شهروند جهانی با قرائت آمریکایی قرار می­دهید؟

خوشبینانه ترین حالت این است که بگوییم متوجه نشدید؛ بیایید عذرخواهی کنید تا مردم بفهمند که متوجه نشدید و صداقت خودتان را در این تعصّب دینی و مذهبی نشان دهید؛ به هر حال امیدواریم همه­ی ما به ویژه روحانیت و علمای معظّم بتوانند هوشیاری و سپس مسئولیت خودشان را در قبال این قبیل مسائل به خوبی انجام دهند.

وسائل ـ خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار پایگاه وسائل قرار دادید./401/م

رضا صفری

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳