vasael.ir

کد خبر: ۵۴۵۴
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۵ - 12 June 2017
معرفی کتاب؛

رسانه و حقوق شهروندی

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- ارزش نهادن به انسان، از ادیان الهی، سرچشمه می گیرد و اسلام، بیش از همه بر آن تأکید کرده و به همین دلیل حقوق شهروندی جزو قوانین جداناپذیر اسلامی است. کتاب رسانه و حقوق شهروندی پژوهشی میان‌رشته‌ای است که به موضوع حقوق شهروندی و رسانه پرداخته و پس از تبیین هریک از این دو موضوع، ارتباط میان این دو و حقوق شهروندی در قوانین جمهوری اسلامی ایران و رسانه ملی را بررسی می کند.

 

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «رسانه و حقوق شهروندی» به قلم محمدخلجی – میثم امیدعلی، در سال 1393، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.

ارزش نهادن به انسان و تکریم برترین مخلوق هستی، از آیین و ادیان الهی، سرچشمه گرفته است و دین اسلام که کامل‌ترین آیین‌ها و آخرین دین است، بیش از همه بر آن تأکید کرده است. به دلیل اهمیت ویژه‌ای که اسلام برای انسان قائل است، حقوق شهروندی جزو قوانین جداناپذیر این دین الهی است .شهر، شهروندی و حقوق شهروندی هرچند موضوع‌هایی مدرن و اصطلاحاتی جدید هستند و در دولت و ملت معنا پیدا می‌کنند، اما آنها از متون دینی سرچشمه‌ گرفته‌اند. حقوق و آزادی‌های فردی و مدنی، آزادی عقیده و بیان، حق زندگی و حق مالکیت، حقوق اجتماعی، قضایی و سیاسی، بخشی از حقوقی است که در مفهوم حقوق شهروندی می‌گنجد.

رسانه در جایگاه ابزار انتقال معنا و در راستای تحقق زندگی آرمانی یا شیطانی، می‌تواند به حقوق حقه انسان، خدمت یا خیانت کند. رسانه‌ها نقشی بسیار پررنگ در تأمین این حقوق دارند. رسانه‌ها همچون ابزاری برای آگاهی‌بخشی، نظارت بر محیط و آموزش شهروندان عمل می‌کنند؛ بدین ترتیب تصدیق‌کننده وظایف شهروندی همچون مشارکت، نقد و رأی دادن هستند. شهروندان آگاه می‌توانند بهتر و فعالانه‌تر در فرآیندهای تصمیم‌گیری جوامع شرکت کنند .همان‌گونه که حضرت امام خمینی رحمه الله رسانه را به عنوان دانشگاه عمومی می‌داند، وسایل ارتباط جمعی با آگاه‌سازی و تسهیل فرآیند آموزش شهروندان جامعه به صورت دائمی، آنان را توانمند می‌سازند. آموزش از طریق رسانه، یکی از راه‌های مهم برای گسترش مهارت‌های ارزش‌مندی است که می‌تواند در جلب مشارکت شهروندان در مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. رسانه‌ها می‌توانند شهروندان را به تحصیل حقوق شهروندی و آشنایی با مباحث مرتبط با مسائل جاری تشویق کنند .

 

توصیف کتاب:

مطالب و عناوین اصلی کتاب به ترتیب عبارتند از:

  1. شهروندی
  2. حقوق شهروندی
  3. رسانه و حقوق شهروندی

 

بخش اول: شهروندی

نگارنده درباره مفهوم اصطلاحی شهروند می نویسد: در اصطلاح، شهروند عضو جامعه‌ای سیاسی است که دارای حقوق و وظایف مرتبط با این عضویت است. در واقع، شهروند از وجود رابطه و پیوند متقابل فرد و جامعه سیاسی حکایت می‌کند. البته باید توجه داشت که برخی الزامات این واژه در غیر شهر، کمتر معنا می‌یابد؛ زیرا بیشتر شهرها محل ظهور روابط پیچیده سیاسی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی‌اند، اما بدان معنا نیست که روستاییان یا افرادی که در غیر شهر زندگی می‌کنند، شهروند محسوب نمی‌شوند، بلکه از باب تغلیب، به همه افراد سرزمین یا کشوری، شهروند گفته می‌شود. در واقع، شهروند، فردی است که در ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه حضور دارد و در تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و شکل‌دهی آن به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اثرگذار است. در یک کلام، شهروند بر عضویت یک فرد در جامعه سیاسی دلالت دارد و حاکی از آن است.

نگارنده در ادامه و درباره جایگاه انسان در تفکر اسلامی و سکولاریستی می نویسد: برای فهم دقیق­تر شهروندی در اسلام، بهتر است نگاه اسلام و دیدگاه‌های سکولاریستی را درباره انسان بدانیم. دین اسلام آیینی الهی است که دربردارنده رهنمودهایی برای رفع نیازهای مادی انسان‌هاست و مجموعه آموزه­هایی را برای تعالی روحی و سعادت اخروی بشر در بردارد. بنابراین، فرهنگ پدید آمده از این آیین نیز به صورت طبیعی، از یک طرف ناظر به رفاه، خوش­بختی و رفع نیازهای زیستی و این جهانی بشر است و از سوی دیگر، شامل ارشاداتی برای تکامل معنوی و رستگاری اخروی اوست. البته در این فرهنگ، تکامل معنوی و رستگاری اخروی به عنوان هدف نهایی تعریف می­شود. مجموعه رهنمودهای اسلام برای زندگی دنیوی نیز در پیوست با آرمان­های اخروی تعریف شده است. ازاین‌رو، فرهنگ اسلامی با فرهنگ سکولار فرق دارد. فرهنگ سکولار بر اساس اندیشه انسان­مداری، آرمان­هایش را دنیوی تصویر می­کند. ارزش‌ها و هنجارهایی که در این فرهنگ تعریف می­شود، همه به تأمین خواست­های مادی و لذت­های دنیوی بازمی­گردد، در حالی که فرهنگ اسلامی، دنیا را گذرگاهی به سوی آخرت تعریف می­کند و ارزش­ها و الگوهای رفتار ارائه شده در این فرهنگ، بیشتر برای تأمین رستگاری اخروی است.

برای سکولاریسم، تعریف­های متعددی گفته شده و شاخص­های چندی برای آن شمرده­اند، اما به طور کلی سکولاریسم را می­توان دیدگاه یا ایدئولوژی دانست که دین را در عرصه­هایی که ادعای حضور در آنها را دارد، به حاشیه می­راند، مرجعیت دین را در امور فردی و اجتماعی کنار می‌گذارد و مدعی است می­توان بدون دین، امور انسان را در وجه فردی و جمعی­اش سامان داد. بر اساس ادعای ادیان درباره حضور در عرصه­های انسانی و چگونگی و ماهیت این حضور است که سکولاریسم در نسبت با ادیان گوناگون، تفاوت دارد. برای نمونه، در وجه مسیحی یا اسلامی­اش ویژگی­های خاص خود را دارد. همواره چنین تلقی­ای، ضدیت با دین را در پی ندارد، ولی غیریت و بدیل بودن را در خود خواهد داشت. این در حالی است که دین­داران معتقدند، دین در اینجا منظور اسلام است که اِنَّ الدِّینَ عِندَالله الاِسلامُ نه راهی در کنار دیگر راه­ها، که تنها راه است و سامان یافتن امور و راه یافتن انسان، جز با دین تحقق نمی­پذیرد.

در بحث سکولاریسم، مهم بنیان­های فکری آن است که با تکیه بر آن، سکولاریسم در حیطه­های گوناگون معرفت‌شناختی، تعلیم و تربیت، اخلاق، سیاست و نیز ارتباطات و رسانه، دیدگاه­ها و راه­هایی را پیشنهاد کرده است؛ بنیان­هایی همچون اثبات­گرایی (پوزیتیویسم)، انسان­گرایی (اومانیسم)، عقل‌گرایی (راسیونالیسم)، آزادی­گرایی (لیبرالیسم)، علم­گرایی (ساینتیسم)، مارکسیسم و فرویدیسم که اندیشه غرب را در چند سده اخیر شکل داده­اند. چنان­که از این فهرست پیداست، سکولاریسم جریان­های متضاد فکری را در خود جای داده است. البته هرچه هست، این‌ها در حیطه­های گوناگون، مباحث را بدون ارجاع به دین و در نظر گرفتن دین پیش می­برند.

سکولاریسم می­گوید انسان‌ها می­توانند سعادت این جهان را با ابزارهای این جهانی به دست آورند. به بیان دیگر، می­گوید انسان برای رسیدن به خوش­بختی یا راه درست زندگی در جهان، می­تواند از معرفتی که به کمک ابزارهای دنیوی به دست می­آورد، بهره برد. در حقیقت، عناصر اصلی و اساسی سکولاریسم از دو چیز تشکیل شده است:

الف) دست‌یابی به سعادت این جهانی

چرا ما انسان‌ها در این جهان زندگی می­کنیم؛ چون همه دنبال نوعی از سعادت هستیم. سکولاریسم در مرحله نخست، این سعادت را معنا می‌کند؛ معنایی کاملاً دنیوی. این درست در برابر آن سعادتی است که از تعریف­ها و آموزه­های ادیان ابراهیمی به دست می­آید؛ زیرا آنها سعادت حقیقی انسان‌ها را در دنیایی دیگر دنبال می­کنند.

ب) امکان‌پذیر بودن دست یافتن به این سعادت در همین دنیا

سکولاریست­ها منکر وجود سعادت در دنیای دیگر نمی­شوند، ولی معتقدند می­توان آن را در همین دنیا به دست آورد. بدون آن‌که نیاز باشد انسان را به دنیایی دیگر حواله داد. از طرفی، آنها می­گویند می‌توان این سعادت را با ابزارهای دنیوی به دست آورد و به ابزارهای فراانسانی یا آسمانی نیازی نداریم. به بیان دیگر، سکولاریسم به ما می­گوید، شما دنبال یک منشأ یا منبعی فراتر از عقل بشری نباشید. در اینجا عقل به معنای مفهوم بسیار عامی است که خیلی چیزها را دربرمی­گیرد.

گستره شهروندی در اسلام

گستره شهروندی به چگونگی باز یا بسته بودن برخورداری از حقوق شهروندی در جامعه‌ای و قلمرو آن برمی­گردد. در جامعه اسلامی امکان بهره‌مندی از حقوق شهروندی برای همه شهروندان وجود دارد و در این زمینه، میان شهروندان ـ از هر قشر که باشند ـ هیچ تفاوتی وجود ندارد.

 

بخش دوم: حقوق شهروندی

این بخش از کتاب دارای مباحث زیر می باشد:

  1. معنا و مفهوم حقوق شهروندی
  2. شهروندی و حقوق آن در قوانین جمهوری اسلامی
  3. ابعاد و انواع گوناگون حقوق شهروندی

نگارنده در رابطه با تفاوت حقوق بشر و حقوق شهروندی نوشته است: مقصود از حقوق بشر، حداقل حقوقی است که همه افراد باید از آن بهره‌مند شوند و این حقوق به تابعیت، مذهب، جنس نژاد، قومیت، عضویت در گروه اجتماعی و امثال آنها ربطی ندارد و خارج از دایره دولت ـ ملت خواهند بود. این نوع حقوق، حقوقی هستند که هرکس به دلیل آنکه انسان است؛ باید از آنها برخوردار باشد. از طرفی، نهاد دارنده حقوق بشر، «جهانوند» و نهاد دارنده حقوق شهروندی، «شهروند» است. رویکرد حقوق بشر، انسان و اجتماع‌های انسانی است، رویکرد حقوق شهروندی، اجتماعی است که فرد به عنوان شهروند به آن تعلق دارد و عضو آن جامعه است.

ممکن است در بسیاری موارد، موضوع‌ها و محتوای حقوق شهروندی و حقوق بشر مثل هم باشند و تفکیک آن دو از این جهت کاری بسیار دشوار است، اما آنچه آن دو را از هم جدا می‌کند، این است‌ که حقوق شهروندی در چارچوب دولت ـ ملت مطرح است و اینکه فردی به اعتبار شهروند بودن و عضویت در یک جامعه سیاسی حقوقی دارد، اما حقوق بشر در افق جهانی و فارغ از محدوده جغرافیای خاص و عضویت در قلمرویی سیاسی مطرح است .به هر حال، حقوق شهروندی به حقوق و آزادی‌هایی گفته می‌شود، که دولت اجرای آن را بر اساس قوانین داخلی، برای اتباع خود تأمین و تضمین می‌کند و محتوای آن ممکن است از یک کشور تا کشور دیگر کمی متفاوت باشد. حال آن‌که حقوق بشر در سطح بین‌المللی مطرح است و منحصر به چارچوب دولت ـ کشور نیست.

حقوق بشر ناشی از حیثیت و کرامت ذاتی انسان است. گفته می­شود حقوق بشر عام و جهان‌شمول است و برای تثبیت حقوق فطری و طبیعی انسان است. حقوق بشر به هر انسان، صرف‌نظر از زندگی در جامعه یا جدا از جامعه و در انزوا و به تنهایی تعلق دارد. در حالی که حقوق شهروندی حقوق انسان، به دلیل زندگی در اجتماع معیّن است و با توجه به مقتضیات جوامع و شرایط زمانی و مکانی می­تواند متفاوت باشد. بخش اساسی حقوق شهروندی، ناشی از حقوق داخلی کشورهاست، اما حقوق بشر و حقوق شهروندی دو مقوله کاملاً جدا نیستند .اجرای حقوق بشر به حقوق شهروندی بستگی دارد؛ حقوقی که انسان به دلیل حیثیت و کرامت ذاتی خود دارد (حقوق بشر) با حقوقی که انسان مقیم اجتماعی باید داشته باشد (حقوق شهروندی)، مقوله‌های متضاد نیستند.

به طور خلاصه می­توان گفت، نسبت میان حقوق شهروندی و حقوق بشر، عموم و خصوص من وجه است. حقوق شهروندی و حقوق بشر در بسیاری موارد به جای یکدیگر استفاده می­شوند و بسیاری از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دو میثاق مربوط به آن، حقوق شهروندی است و بسیاری از حقوق شهروندی، در حقوق بشر ریشه دارد، اما تمییز بین آنها امکان‌پذیر است. برای نمونه، حقوقی مثل حق زندگی (ماده 3 اعلامیه)، منع شکنجه (ماده 5)، حق مالکیت (ماده 17)، حق آزادی بیان و عقیده (ماده 19)، منع حبس و تبعید خودسرانه (ماده 9) مذکور در اعلامیه جهانی حقوق بشر، ناشی از حیثیت و کرامت ذاتی انسان و حقوق بشر است، اما موادی در اعلامیه جهانی حقوق و دو میثاق مربوط به آن وجود دارد که به نظر نمی­رسد ناشی از حیثیت و کرامت ذاتی انسان باشد و ابزار اجرا و محافظت از حقوق بشر و در واقع حقوق شهروندی است، نه حقوق بشر به معنای دقیق کلمه، مانند ماده 8 اعلامیه، درباره حق رجوع مؤثر به محاکم ملی صالحه، ماده 10 اعلامیه درباره رسیدگی در دادگاه مستقل و به طور علنی، ماده 20 اعلامیه در آزادی تشکیل مجامع و جمعیت­های مسالمت‌آمیز، ماده 21 اعلامیه در حق نایل شدن به مشاغل عمومی کشور و بند 3 همین ماده در انجام انتخابات به نحو عمومی و با رأی مخفی و موارد بسیاری مانند آن وجود دارد که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است، ولی به نظر می­رسد حقوق شهروندی است، نه حقوق بشر. همچنین در میثاق حقوق مدنی ـ سیاسی 1966 نیز موادی مانند ماده 10 آن، در نگه‌داری جداگانه متهمان از محکومان، ماده 11 آن، منع زندانی کردن افراد به دلیل نداشتن قدرت به اجرای تعهدات قراردادی، ماده 14 آن، در حق سؤال متهم از شهود، به نظر می­رسد از حقوق شهروندی است، نه از حقوق بشر. در مقابل، مواردی وجود دارد که بین حقوق بشر و حقوق شهروندی مشترک هستند؛ یعنی هم ناشی از حیثیت و کرامت ذاتی انسان است و هم اینکه به دلیل زندگی در اجتماعی معیّن است و تحت تأثیر امکانات جامعه­ای که شخص در آن زندگی می­کند، می­تواند از جامعه­ای دیگر متفاوت باشد، مثل ماده 12 اعلامیه جهانی در منع مداخله در زندگی خصوصی، امور خانوادگی و اقامتگاه و مکاتبات اشخاص، بند 1 ماده 25 اعلامیه جهانی درباره تأمین سطح زندگی، سلامتی و رفاه شخص و خانواده­اش و حمایت در مواقع بی‌کاری، بیماری، نقص اعضا و از کار افتادگی، بند 2 ماده 25 اعلامیه، درباره حق بهره­مندی ویژه مادران و کودکان از کمک و مراقبت و بهره­مندی از حمایت اجتماعی و نیز ماده 24 آن در حق استراحت و فراغت و تفریح برای اشخاص و محدودیت معقول ساعات کار.

همچنین نگارنده در رابظه با ابعاد و انواع گوناگون حقوق شهروندی می نویسد: اندیشمندان و پژوهشگران فقه و حقوق، در دسته‌بندی عناصر و اقسام حقوق شهروندی، رهیافت‌های متفاوتی تدوین کرده‌اند، که هر کدام درخور توجه‌اند، اما هیچ‌یک از دسته‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها خالی از اشکال نیستند؛ زیرا عناصر و مؤلفه‌های این حقوق، تفاوت‌هایی با هم دارند، اما در عین حال ارتباط تنگاتنگ بسیاری از آنها با مسائل اجتماعی و سیاسی و در نتیجه، دو یا چند وجهی بودن برخی از این حقوق و ناتوانی انسان در تعریف دقیق از آنها و نیز به دلیل اعتباری بودن مفهوم آنها، همگی سبب شده‌اند هیچ‌یک از طبقه‌بندی‌ها دقیق نبوده و با دشواری‌هایی روبه‌رو باشند. ازاین‌رو، شیوه‌ای که در این نوشتار در تقسیم‌بندی حقوق مزبور، انتخاب شده است، خالی از اشکال نیست، اما سعی بر آن است وجه غالب حقوق مزبور در دسته‌بندی حاضر، ملاک قرار گیرد. در این نوشتار، مؤلفه‌ها و عناصر حقوق شهروندی با عناوین حقوق و آزادی‌های فردی و مدنی، قضایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بررسی خواهند شد.

 

بخش سوم: رسانه و حقوق شهروندی

نگارنده در این بخش، پس از بررسی جایگاه رسانه در تفکر اسلامی و تفکر سکولار، به جایگاه آن در نظام جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد و در ادامه به طور مفصل از جایگاه مخاطب، به بررسی سواد رسانه­ای شهروندان در مواجهه به حقوق شهروندی ارائه‌شده در رسانه­ها اشاره می کند؛ چراکه سواد رسانه­ای به شهروندان، فهم انتقادی درباره رسانه­ها می‌دهد و آنها را به رمزگشایی، فهمیدن، برقراری ارتباط و تولید محصولات رسانه­ای، قادر می­کند. سواد رسانه­ای توانایی افراد را در گفت‌وگوهای آگاهانه و آزاد افزایش می‌دهد .نگارنده در ادامه با توجه به اینکه رسانه، نقش آموزش­دهنده و آگاه­کننده دارد و می­تواند با پرداختن و آموزش حقوق شهروندی، گروه­های به حاشیه رانده شده را توانمند سازد و بیشتر شهروندان را به مشارکت در زندگی عمومی تشویق کند، به نقش رسانه در آموزش حقوق شهروندی می پردازد.

لازم به ذکر است که مطالب این بخش از کتاب به ترتیب عبارتند از:

  1. مقدمه
  2. رسانه در تفکر اسلامی و سکولاریستی
  3. شهروند و سواد رسانه ای
  4. رسانه و آموزش شهروندی

نگارنده در قسمتی از این بخش می نویسد: رسانه­ها همچون ابزاری برای آگاهی­بخشی، نظارت بر محیط و آموزش شهروندان عمل می­کنند. بدین ترتیب، تصدیق­کننده وظایف شهروندی همچون مشارکت، نقد و رأی دادن هستند. شهروندان آگاه می­توانند بهتر و فعالانه­تر در فرآیندهای تصمیم­گیری جوامع شرکت کنند.
تحولات تاریخی رسانه­ها، بیانگر وابستگی شدید رشد تفکر و آگاهی انسان به ابزارهای ارتباطی است. چنانکه گسترش معرفت و تفکر، سبب توانمندی­های متعددی می‌شود که امروزه شاهد آن هستیم. انسان‌ها در کسب، گسترش و انتقال معرفت از راه پیام، مدیون رسانه­ها بوده و هستند. هدف اساسی رسانه­ها در کنار دیگر پدیده­های اجتماعی، ایجاد زمینه­های تسلط انسان بر سرنوشت خویش در استفاده بهینه از امکانات موجود است .رسانه­ها در جامعه امروز، با توجه به تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، در افزایش آگاهی­های گوناگون و ضروری نقش زیادی را به عهده می­گیرند و جامعه را در رسیدن به رشد و ترقی همه‌جانبه یاری می­کنند. رسانه­ها در زمینه توسعه فرهنگی می­توانند عامل آمیختگی، توازن و پیوند دادن به باورهای اصیل اعتقادی و سنت­های بارور جامعه باشند و باعث پویایی افکار شوند. در دنیای امروز، سیاست، حکومت و جوامع، بیش از گذشته رسانه­ای و حیات بشری به شکل شگفت­آوری با رسانه­ها، عجین شده است.

گستره و حوزه شمول رسانه­ها هر روز فراگیرتر می­شود و به شیوه­ها و شکل­های گوناگون، در عرصه خبر و اطلاع­رسانی، ظهور و بروز داشته و نسبت به بازتاب رویدادها و اخبار گوناگون اقدام می‌کنند. با توجه به پیچیدگی و گستردگی وظایف دولت‌ها در برابر شهروندان و نقشی که در حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه دارند، ضروری است که میان شهروندان و نهادهای مدنی و کارگزاران عرصه مدیریت شهری، تعامل و هم­فکری بیشتری وجود داشته باشد تا از دانش، توان و تجربه گروهی، در ساماندهی و حل و فصل امور و مشکلات شهروندی استفاده شود .عملکرد رسانه­ها نسبت به مسائل شهروندی، از یک‌سو بازتاب‌دهنده نیازها و تقاضاها و مطالبات مردم است و از دیگر سو، عامل اطلاع­رسانی فعالیت­های انجام گرفته از سوی مسئولان است که سبب آگاهی مردم از این فعالیت­ها و بهره‌مندی از خدمات ارائه‌شده یا مشارکت آنها می­شود.

رسانه­های جمعی در عصر جدید، قدرت شگرفی را در فرآیند ساخت و بازتولید افکار عمومی و تبدیل آن به گفتمان مسلط جامعه ایفا می­کنند. بر کسی پوشیده نیست که امروزه همه افراد جامعه، افزون بر زندگی عادی و روزمره خود با رسانه­های جمعی سر و کار دارند. بنابراین، رسانه­ها می­توانند در تعامل دوسویه با شهروندان جامعه به عنوان ابزار توسعه و پیشرفت و حتی در سطح وسیع­تر، رشد تفکر انتقادی جمعی جامعه، مؤثر و در پیشبرد و هدایت امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه، کمک حال حکومت­ها باشند. از جنبه‌ای دیگر، اگر رسانه­ها آن جایگاه مطلوب خود را در خدمت­رسانی به شهروندان نداشته باشند و ارزش­های تجاری بر نظام رسانه­ای حکم­رانی کند، آن‌گاه رسانه­ها به عنوان آلتی در دست صاحبان قدرت­های سیاسی و اقتصادی، برای منافع خاص خودشان درمی­آیند.

رسانه­های جمعی موجود در جامعه امروز ایران به نوعی توانسته­اند پل ارتباطی میان شهروندان و دولت باشند و ما شاهد بازتاب افکار عمومی از راه رسانه­های جمعی در سطوح گوناگون تصمیم­گیری­های دولتی باشیم .

نگارنده درباره جایگاه رسانه در تفکر سکولار و اسلامی می نویسد: به طور کلی، هر رسانه­ای برای تحقق اهداف جامعه خویش، که از راه پیام‌رسانی جذاب و اثرگذاری بر مخاطبان، جامه عمل می­پوشد، شیوه معیّنی را برمی‌گزیند. در دنیای معاصر، سازمان­ها و بنگاه­های بزرگ رسانه­ای در پس فعالیت­های خود اساس­نامه­ها، هدف‌ها، سیاست­ها، استراتژی­ها و ضوابط خاصی دارند که به فعالیت­های گوناگون آنان جهت می­بخشد، گرچه استراتژی­های مشخص، مبتنی بر شناخت اوضاع محیط و قدرت­ها و ضعف‌های سازمان، تکمیل می­شوند، این استراتژی‌های رسانه­ای، در کلی­ترین سطح سازمان و در شکل عام خود، یعنی فارغ از وضعیت زمانی و محیطی خاص ـ از نظر تأثیر دو بینش و مکتب کاملاً متفاوت (دینی و سکولار)ـ قابل مقایسه­اند.

در وصف وضعیت کنونی جهان، می­توان گفت که دنیا عرصه رویارویی میان تفکر اسلامی، از یک‌سو (که در انقلاب اسلامی ایران بیشترین تجسم را یافته­) و تفکر سکولار، از سوی دیگر (با محوریت استکبار جهانی) است. یکی از قلمروهای بسیار مهم و بلکه مهم­ترین قلمرو این ستیز در دوره کنونی، همانا عرصه جنگ رسانه­ای است و تلویزیون، رادیو و شبکه­های تعاملی، به عنوان صورت مهم رسانه دیداری ـ شنیداری روزگار ما، به ویژه در وضعیت خاص فرهنگی و سیاسی ایران، باید فعالانه در این جنگ رسانه‌ای، به نفع آرمان­های انقلاب اسلامی و جنبش جهانی ضد استکباری (به ویژه ضد اغراض سلطه­گرانه امریکا) در پرتوی آموزه‌های اسلامی عمل کند.

برای تحقق این امر مهم باید در گام نخست، در قلمروهای نظری و زمینه­های عینی و عملی و برای بهره‌مندی از این رسانه در مسیر پیشبرد هدف‌ها و آرمان­های اسلام و انقلاب اسلامی و مقابله علیه تهاجم فراگیر استکباری، صورت­ها و فرمول­های اجرایی و عملی مشخص، طراحی، تنظیم، تدوین و اجرا شود.
روشن است با توجه به تضاد بین آرمان­های انقلاب اسلامی و نظام سلطه جهانی، باید تئوری اداره رسانه در انقلاب اسلامی از کپی­برداری و اتکا بر مبانی فرضیات رایج، مبرا باشد و مبتنی بر شریعت مقدس اسلام و جایگاه رسانه در جمهوری اسلامی، طراحی و ارائه شود.

نویسنده در ادامه درباره رسانه در تفکر سکولار می نویسد: رویکرد کلی رسانه به جذب مخاطبان از راه پاسخ­گویی امیال و لذت‌بخشی به آنان از هر طریق ممکن، رویکردی است که بیشتر با شعار مخاطب­محوری (مشتری‌مداری) و در حقیقت، در جهت تأمین اهداف و منافع صاحبان و گردانندگان به دست بسیاری از رسانه­ها، اعمال می­شود و در بینشی سکولار و دنیاگرایانه ریشه دارد؛ چراکه در این بینش (سکولار) ارزش اصلی و یگانه، بهره­مندی یا لذت است و چنانچه دین و خداپرستی را از نظام ارزشی حذف کنیم، چیزی برتر از لذت نمی­ماند. در این استراتژی بسیار عام، لذت بردن مخاطبان از دیدنی­ها و شنیدنی­ها، مقصود اصلی مخاطبان فرض می­شود و رسانه در پی ایجاد جذابیت­ها، پاسخ­گویی به امیال یا تحریک آنهاست. به همین دلیل، بهره­گیری هرچه بیشتر از انواع جذابیت­های مادی، مانند سکس آشکار و پنهان، خشونت و ترس، به گونه­ای روزافزون اعمال می­شود و این حقیقت را آشکار می­سازد که این رسانه­ها بنا بر اصل، نه تنها مسئولیت و رسالتی در برابر تعالی و کمال مخاطبان برای خود قائل نیستند، که درباره گسترش ناهنجاری­های اخلاقی و اجتماعی نیز دغدغه­ای ندارند.

البته پاسخ­گویی به تمایلات مخاطبان، سرگرم­سازی یا تحریک هوس­ها و امیال در آنها، نه به انگیزه لطف یا خدمت، بلکه تنها وسیله­ای برای تأمین منافع گردانندگان آنهاست که باید در دیدگاه سکولار به جز منافع خود به چیز دیگری نیندیشید. این‌گونه رسانه­ها ناچارند برای حفظ یا جذب مخاطبان، بیشتر جذابیت‌های غلیظ­تری را طرح کنند و مرزهای جدیدی را درنوردند و برخی هنجارها و ساختارهای پیشین را زیر پا گذارند. نتیجه طبیعی این مرزشکنی‌های مداوم، ابتذال اخلاقی، فساد و گسترش جرائم و تخریب اصالت فرهنگی است.

نگارنده در ادامه به بحث رسانه در تفکر دینی پرداخته و می نویسد: رسانه در جوامع اسلامی و به ویژه جمهوری اسلامی، مفهومی فراتر از ابزاری ارتباطی دارد. کارکرد رسانه­ها در این‌گونه جوامع، به دلیل ارزش‌ها و هنجارهای دینی حاکم، از یک‌سو، و نوع ارتباط آنها با منابع پیام و حتی نوع پیامی که منتقل می­کنند، از سوی دیگر، با دیگر جوامع متفاوت است. به عبارت دقیق­تر، مفهوم رسانه در جوامع اسلامی با دیگر جوامع ـ که البته منظور ما جوامع غربی است ـ تفاوت و تشابه دارد. تفاوت مفهوم آنها به این دلیل است که جوامع اسلامی، رسانه­هایی مانند مسجد، حسینیه و تعزیه در اختیار دارند که دقیقاً در جوامع دیگر به همان شکل و شمایل وجود ندارد. تشابه آنها نیز ازاین‌روست که رسانه­های جدید ارتباطی، مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، موبایل و اینترنت، امروزه در همه جوامع وجود دارند.

در جوامع اسلامی نیز رسانه­های مرتبط با مسائل دینی، اهمیت و احترام خاصی دارند و کارکرد آنها فراتر از رسانه­هایی است که مشروعیت­شان، خاستگاه دینی ندارد. بنابراین، هنگامی که رادیو یا شبکه‌ای تلویزیونی، برنامه­ای با محوریت دین پخش می­کند، قطعاً نزد مخاطبان اهمیت بیشتری می‌یابد.
رسانه در جامعه‌ای دین­محور مانند جامعه اسلامی، می­تواند بهترین فن‌آوری و ابزار ارتباطی برای فریضه امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ زیرا با بهره‌مندی از قابلیت­های خود این امکان را دارد، معروف را طراحی کند، به تصویر بکشد، معرفی کند و حتی امر به آن را نیز انجام دهد؛ یعنی هر دو نقش ساخته شدن و مشهور شدن، و همچنین نقش اعمال کنترل غیر­رسمی را در کنار هم ایفا کند. گذشته از این، رسانه دینی در آگاهی­بخشی و دانش‌آموزی، باید ضوابط دینی و اخلاقی میان خود و مخاطب را رعایت کند. با توجه به این مباحث می­توان گفت، رسانه­های اسلامی در مقایسه با دیگر رسانه­ها، کارکردهای مشابه، با مبنایی متفاوت ـ که همان آموزه اسلام است ـ دارند.

 بدین معنا که در رسانه­های اسلامی، مبنای همه کارکردها آموزه­های دینی است و اگر دین را به معنای راه و رسم زندگی بدانیم، هیچ امری خارج از دین معنا ندارد. در این معنای اعم، اگر علوم اسلامی را به معنای علوم مورد نیاز جامعه اسلامی بدانیم، آن‌گاه نشریه­های هنری و ورزشی را نیز می­توانیم در معنای عام علوم دینی، جای دهیم و بگوییم در کشوری اسلامی، هدف­ها و برنامه­ها باید حول محور دین ـ به معنای عام آن ـ شکل بگیرد. از سویی، دین معنای خاصی نیز دارد؛ مانند مناسک، احکام، معارف و اخلاق دینی. رسانه در این بخش هم می­تواند با پژوهش‌ها، اولویت­بندی­ها و سیاست­گذاری­های مناسب، پاسخ­گوی نیازها و سلیقه­های گوناگون مخاطبان خود باشد. برای نمونه، اگر در جامعه­ای، تقاضای آشنایی عمیق­تر با آموزه‌های دینی وجود داشته باشد، رسانه باید به آن بپردازد؛ چه در قالب شبکه اختصاصی دینی، چه در قالب برنامه­های متفاوت در شبکه‌های عمومی .بدین صورت، به نیازهای تخصصی مخاطبان و نیازهای عمومی آنها در قالب شادی، غم، داستان، سریال و نظایر آن، پاسخ داده می‌شود.

نگارنده درباره رسانه‌های شهروندی نیز نوشته است: با ظهور فن‌آوری‌ها و ابزار جدید ارتباطی، حوزه عمل رسانه­های شهروندی، گسترده­تر و بیش از هر زمان دیگر بر عنصر زمان و مکان چیره شده است. هم­گرایی رسانه­ای کمک کرده تا گونه­های مختلفی از رسانه­ها در بستر اینترنت کنار یکدیگر قرار گیرند. جامعه ما سرشار از بار اطلاعاتی سنگینی است و ابزارهای رسانه­ای مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست‌ الکترونیک و تلفن همراه، همگی بر این سنگینی می­افزایند. از سوی دیگر، شکل زندگی در عصر حاضر به ویژه در جوامع شهری، ناگزیر همراه با پذیرش حقوق شهروندی، آموزش­های شهروندی و انبوهی از کارهای الزام‌آور روزمره است.

عبارت «رسانه­های شهروندی» نخستین بار به وسیله کلمنکیا رودریگز در اثری به نام مدیا اسکیپ: مطالعه بین­المللی رسانه­های شهروندی در سال 2001 به کار رفت. دانش‌نامه بین­المللی ارتباطات برای اشاره به رسانه­هایی که شهروندان در آن نقش دارند، عبارت «رسانه­های شهروندی» را به کار برده است. بر اساس تعریف دانش‌نامه بین­المللی ارتباطات، رسانه­های شهروندی عبارتی است که در مقاله­های علمی ارتباطات و رسانه، برای ارجاع به رسانه­های الکترونیکی مانند رادیو و تلویزیون و فن‌آوری­های ارتباطی و اطلاعاتی نظیر پیام کوتاه، تلفن همراه و اینترنت، استفاده می­شود که در این رسانه­ها به وسیله شهروندان و گروه­هایی که به دنبال تأمین اطلاعات و ارتباطات خودشان هستند، کنترل و استفاده می­شوند. این عبارت به عنوان واژه‌ای علمی به خانواده بزرگی از مفاهیم تعلق دارد؛ مفاهیمی نظیر رسانه­های جماعتی، رسانه­های مشارکتی و رسانه­های رادیکال. همه این واژه­ها کم و بیش بر واقعیت مشابهی که از رسانه­های تحت کنترل شهروندان و گروه­ها تعلق دارند، اما هر کدام از آنها در چارچوب مفهومی متفاوتی ظهور یافته­اند.

 

لازم به ذکر است که کتاب «رسانه و حقوق شهروندی» در سال 1393 به همت مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما منتشر شد/924/ص.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۹:۲۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۶:۱۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۱۹:۵۹:۴۲
اذان مغرب
۲۰:۱۸:۱۳