vasael.ir

کد خبر: ۵۴۳۱
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۶ - 11 June 2017
دوره فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه33

ادله وجوب عقلی و شرعی امر به معروف

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - شیخ طوسی در الاقتصاد، علامه حلی در قواعد الاحکام، شهید اول، شهید ثانی در لمعه و فاضل مقداد در التنقیح الرائع و برخی از معاصرین مطرح کرده‌اند عقل عملی مستقلاً وجوب امر به معروف و نهی از منکر را ادراک می‌کند. وقتی عقل ادراک لزوم کرد واجب می‌باشد چرا که یکی از منابع تحصیل حکم است اما چطور از آن وجوب شرعی را ثابت می‌کنیم؟

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛  حجت‌الاسلام‌ و المسلمین الهی خراسانی در جلسه سی و یکم سلسله دروس  فقه با موضوع «امر به‌ معروف و نهی از منکر با رویکرد تربیتی ـ حکومتی» به بررسی و بیان ادله عقلی و شرعی در باب وجوب امر به معروف و نهی از منکر پرداخت.

متن کامل این جلسه به شرح ذیل تقدیم می‌گردد.

 بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: وجول عقلی و شرعی امر به معروف

بحث ما به حکم وجوب امر به معروف رسید. و بنا شد که این بحث را در چند مرحله بیان کینم. ابتدا وجوب اجمالی امر به معروف را بیان می‌کنیم که این وجوب عقلی است یا شرعی، اختصاصی است یا عمومی و سایر مباحث مرتبط.

برخی گفته‌اند امر به معروف عام است و خاص. امر به معروف عام یعنی همه آحاد امت وظیفه در قبال ارتکاب گناهان و ترک واجبات دارند و بر هر شخص متلعی واجب است که تارک واجبی را به انجام آن امر کند و فاعل محرمی را به ترک آن نهی کند. اما امر به معروف خاص یعنی گروه ویژه ای در همه جوامع باید این وظیفه را با شرط علم و سایر شروط انجام دهند. ما فعلاً حکم را اجمالاً بررسی می‌کنیم و بعداً به سایر موارد وجوب می‌پردازیم.

در ادله وجوب به ادله مختلفی استناد شده است. دلیل عقلی اولین دلیلی است که طرح می‌شود.. یعنی با این تقریبی که عرض خواهد شد، شیخ طوسی در الاقتصاد، علامه حلی در قواعد الاحکام، شهید اول، شهید ثانی در لمعه و فاضل مقداد در التنقیح الرائع و برخی از معاصرین مطرح کرده‌اند. تقریر استدلال: عقل عملی مستقلاً وجوب امر به معروف و نهی از منکر را ادراک می‌کند. وقتی ادراک لزوم کرداز باب اینکه احکام عقلی متبع است واجب می‌باشد. اما چطور از آن وجوب شرعی را ثابت می‌کنیم؟

یک راه این است که ما حسن و قبح عقلی را برای اتباع کافی میدانیم. میگوییم عقل خودش دلیل است.

دوم این است که بگوییم طبق قاعده ملازمه زمانی که متصف به حسن شد ما کشف می‌کنیم وجوب شرعی را. سوم اینکه ایجاب شرعی امر به معروف واضح است و در متون آمده است، لذا اگر عقل حکم می‌کند این ایجاب شرعی چیست؟ این ایجاب نوعی لطف از جانب شارع است و تذکر به عقل است. یعنی شارع اگر امر به معروف ار واجب کرده نه از باب اینکه نیاز به ایجاب شرعی بوده است، از این بابت است که شارع خواسته است لطف کند و مقرب عباد باشد به سمت حکمی که عقل گفته است.

 

اما در استدلال فقره اول آن مقداری مبهم است یعنی عقل مستقلاً لزوم را درک می‌کند از چه باب است؟

توضیح: همان عقلی که مدرک حسن فعل معروف و قبح فعل منکر است از باب مقدمه ضروری امر به حسن را ضروری می‌داند. در واقع حسن ذی مقدمه، حسن طریقی امر به معروف را هم ثابت می‌کند. لذا از باب حسن طریقی و از باب مقدمیت است.

دوم اینکه اصلاً عقل خود امر به معروف را فعلی حسن می‌داند. یعنی دعوت به خیر، دعوت به نیکی کار حسنی است، معیار حسن را در آن می‌بیند. خود بازداشتن مردم از قبائح کار حسنی است فی نفسه. دلیل عقلی بر وجوب عبارت است از ادراک عقل نسبت به لزوم و حسن امر به معروف و نهی از منکر. از باب مقدمیت و طریقی یا مستقلاً از باب حسن بودن.

دلیل عقلی به این کار می‌آید که اگر در دلاالت شرعی شارع بر امر به معروف شک کردیم که آیا مدلول آن واقعاً وجوب است یا خیر، میگویم وجوب از قبل در دلیل عقلی مطرح شده است.

بر این استدلال اشکاالاتی هم مطرح شده است. یک اشکال کبروی است. و مبنایی که مبتنی بر انکار حسن و قبح عقلی است. این اشکال توضیحش این است که افعال ممکن است که با طبع انسان سازگار یا ناسازگار باشد اما نسبت انسان با افعال به لحاظ حسن و قبح مساوی است و فقط بعد از تعلق احکام شارع و به اعتبار موافقت و مخالفت شارع متصف به حسن و قبح می‌شود.

حال چه استدلالی بر عدم حسن و قبح عقلی دارند؟ یک استدلال معروف منکرین حسن و قبح ذاتی این است که عقل حق حکم بر خدای متعال را ندارد. حق تحکم بر خدا را ندارد.ع چرا؟

به این دلیل که قرآن گفته خداوند «یفعل ما یشاء» است [1]، «لا یسئل عما یفعل»[2]. بنابرین این حسن و قبح مستلزم تحکم بر خدا است. دوم از لحالظ فلسفی مشکل دارد. چون فعل، خود یکی از اعراض است و اگر حسن و قبح که عرض هستند و اگر بر افعال عارض شود لازم می‌آید عارض شدن عرضی بر عرض دیگر که محال است.

 اما جواب اشکال. ظاهراً معنای حسن و قبح به درستی درک نشده است. این به معنای جعل قانون و تحکم نیست که این را بگویم. منظور از حسن و قبح عقلی آن است که عقل صفت حسن و قبح را ادراک می‌کند یعنی یک خصیصه ذاتی و واقعی است که عقل آن را ادراک می‌کند. چگونه؟ عقل شاخصش برای ادراک این است که آنی که هماهنگ با عقل و فطرت خود ببیند حسن می‌داند و آن را که با فطرت خود در ستیز ببیند نسبت به آن تنفر می‌یابد. یعنی طبع انسانی و عقل انسان پسند و تنفر دارد.

این ادراک عقل را میگویم حکم عقل. دوم اینکه این اشکال که حسن و قبح عرض بر عرض است غلط است چون این حرف در اعراض متصله است، در اعراضی است که عرض وجودی هستند، همان اعراض معروف نه گانه. اما حسن و قبح عرض اتصافی است. عرض ذاتی نیست یعنی عقل از یک واقعیت بیرونی امری را انتزاع می‌کند و می‌گوید حسن. لذا یک حال و یا عرضی در آن شیء نیست و اتصاف یک عرض وجودی به یک عرض انتزاعی اشکالی ندارد. پس این اشکال کبروی قدیمی قابل تصدیق نیست.

می‌شود گفت چون خدا فاعل حسن است و تارک قبیح. یعنی خدا هم بالضروره فاعل امر به معروف و نهی از منکر است. اگر اینگونه بود دیگر با مشیت الهی دیگر هیچ معروفی ترک نمی‌شد و هیچ منکری هم انجام نمی‌شد.

اگر هم خدا هم انجام ندهد خللی در واجب ایجاد می‌شود. هر دو هم باطل است. اولی باطل است چون جبر بر تکلیف است و منافی با تکلیف به معروف و ترک منکر است. یعنی خداوند امر تکوینی بر امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. این منافات با جعل احکام تشریعی دارد. دومی هم اخلال در واجب است که خلاف حکمت الهی است. چون حکمت الهی مقتضی است که آنچه که مقتضای ربوبیت الهی است انجام شود. اما جواب به این اشکال این است که امر به معروف و نهی از منکر عقلا واجب است و به حکم ملازمه وجوب شرعی آن کشف می‌شود اما ایجاب امر به معروف و نهی از منکر توسط خدا به معنای ایجاد تکوینی معروف یا ترک منکر نیست. چون معنای ایجاب، ایجاد نیست بلکه به معنای ایجاب تشریعی است.

 پس عقلا امر به معروف و نهی از منکر واجب است. یا از باب مقدمیت و طریقیت یا از باب استقلال که خود عقل این را عنوانی مستقل می‌داند.

 

والسلام

 


[1] آل عمران ۴۰

[2] انبیا ۲۳

 

120/904/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹