vasael.ir

کد خبر: ۵۴۲۶
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۵ - 25 July 2017
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه34

وجوب اطاعت از ولی فقیه همچون پیروی از معصوم در عصر حضور است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله اراکی با بررسی چهارمین دلیل قرآنی دالّ بر نصب علماء عادل در عصر غیبت برای فرمانروایی گفت: از حیث وجوب متابعت فرقی میان معصوم و فقیه نیست؛ چون هر دو عالمند و علم حجّت است؛ گرچه مناط حجّیت دو علم متفاوت است و علم معصوم به پشتوانه وحی الهی یا الهامات و تسدیدات الهی حجت است؛ ولی علم فقیه بر اساس ادلّه ای است که حجّیت آن شرعاً ثابت شده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در سی و چهارمین جلسه سال تحصیلی 96-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز سه شنبه چهاردهم دیماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد؛ در ادامه بررسی ادلّه قرآنی نصب عام عالم عادل به فرمانروایی دلالت یکی دیگر از آیات قرآنی را مورد کنکاش علمی قرار داد و به طرح نکاتی ارزشمند در این زمینه پرداخت که گزیده آن ذیلاً تقدیم می شود.

1. از ادلّـه قرآنی دالّ بـر نصب عـام علمـای عـادل به فـرمانـروایی آیـه 43 سـوره مریـم است که می فرماید: «یا ابت انّی قد جائنی من العلم ما لم یأتک فاتّبعنی اهدک صراطا سویا»؛ در این آیه شریفه حضرت ابراهیم علیه السلام دیگری را به پیروی از خویش فراخوانده است و دلیل این دعوت را عالم بودن خود به صراط مستقیم دانسته است.

2. در آیه شریفه صراحتاً به تبعیت امر شده است، تبعیت زمانی محقّق است که متبوع و فرمانروایی در بین باشد؛ از این‎رو دلالت آیه شریفه پیرامون فرمانروایی و وجوب اطاعت از فرمانرواست.

3. اسلام جز عدل نیست و رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله مأمور ابلاغ نظام عدل بوده است، آنچه از آن حضرت قولاً و فعلاً سر می زند مطابق با عدل و صراط مستقیم است و آن نظر که بروز خطا را از وجود مقدس حضرتش جایز می داند گزاف است.

4. بنا به دلالت آیه شریفه هر کسی که به شریعت و قانون عدل الهی عالم باشد پیروی از او واجب است؛ چون در این آیه شریفه «امر به تبعیت» متفرّع بر «جائنی من العلم» شده است و مراد از علم نیز علم به صراط مستقیم و قوانین شرع است.

5. از حیث وجوب متابعت فرقی میان معصوم و فقیه نیست، چون هر دو عالمند و علم حجّت است؛ اگرچه مناط حجّیت دو علم متفاوت است و علم معصوم به پشتوانه وحی الهی یا الهامات و تسدیدات الهی حجت است؛ ولی علم فقیه بر اساس ادلّه ای است که حجّیت آن شرعاً ثابت شده است.

6. از آیه شریفه به دلالت التزامی چنین برداشت می‌شود که هادی به صراط مستقیم می‌بایست خود مستقیم السلوک و عادل باشد؛ چون اگر متبوع بر صراط مستقیم نباشد پیرو او بر صراط مستقیم نخواهد بود.

7. بر خلاف آنچه معروف و مشهور است رأی فقیه هیچگاه خطا نیست؛ بلکه همواره مُصیب است؛ منتها مصیب به حکم ظاهری است چون حجّیت حکم ثانوی الهی است و رأی فقیه نیز براساس حجّت است، از سوی دیگر باید دانست قول به وجوب تبعیت از فقیه با قول به هدایتگری فقیه به صراط مستقیم ملازمه دارد؛ چون تبعیت جز از صراط مستقیم جایز نیست؛ بنابراین نمی توان از یک سو فقیه عادل را واجب الاطاعه دانست و از سوی دیگر او را گاه مُصیب و گاه مُخطیء.

8. علم حجّت است ولو از غیر طریق وحی و الهام و تسدید الهی حاصل شده باشد و از طریق تحصیل و اکتساب باشد؛ بنابراین همانطور که پیامبر الهی فرمود: «انّی قد جائنی من العلم ... فاتّبعنی اهدک صراطا سویا» فقیه نیز براساس علم اکتسابی خود می‌تواند چنین مدعایی داشته باشد.

تقریر سی و چهارمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

مطالب درون پرانتز اصافات مقرر است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاة علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین

 

 مقدمه

(در جلسات پیش سه دلیل قرآنی دالّ بر نصب عام الهی مورد بحث و استدلال قرار گرفت.

دلیل اول آیه 43 از سوره مائده بود: «بمستحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء».

دلیل دوم آیه 35 از سوره یونس بود: «افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع ام لا یهدِّی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون».  

دلیل سوم آیه 9 از سوره زمر بود: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون».

در ادامه، چهارمین دلیل از کتاب دالّ بر نصب علمای عادل برای فرمانروایی در عصر غیبت مورد بحث قرار می گیرد.)

 

نصب عام فقهاء؛ ادلّه قرآنی؛ دلیل چهارم

آیه چهارم که می توان به آن برای اثبات نصب عام عالمان عادل در طول تاریخ استناد کرد آیه کریمه 43 سوره مریم است؛ می فرماید: «یا ابت انّی قد جائنی من العلم ما لم یأتک فاتّبعنی اهدک صراطا سویا».

در این آیه شریفه چند مطلب وجود دارد که با التفات به آن استدلال به آیه برای اثبات وجوب اتّباع از عالم عادل واجب است.

 

مطلب اول؛

در آیه مذکور حضرت ابـراهیـم علیه السلام پدرخــوانده خود را به تبعیت از خویش امر می کند و می فرماید: «فاتّبعنی». این تبعیت به معنی اطاعت از فرمان است. پیش از این گفته ایم تابع یعنی پیرو؛ پیرو امر و دستور رهبر و تا دستور و فرمانی نباشد و اطاعت از فرمان فرمانروا نباشد تبعیت تحقق نمی یابد.

حضرت ابراهیم علیه السلام رعایت امر به اتّباع را هدایت به صراط مستقیم یعنی هدایـت به عـدل می شمرد؛ چون صراط سوی همان صراط عدل و صراط امر و نهی الهی است.

 

مطلب دوم؛

در این آیه «فاتّبعنی» با فاء تفریع بر «انّی قد جائنی من العلم» متفرّع شده است. معنای فرمایش آن حضرت این است که اگر من تو را به اتّباع از خویش امر می کنم به دلیل آن است که من به صراط سوی علم دارم و علم و دانش این صراط سوی نزد من است؛ یعنی چون من دانای راه هستم پس باید از من پیروی کنی.

بر این اساس «انّی قد جائنی من العلم» و دارای دانش صراط سوی بودن سبب وجوب اتّباع شده است. چنانکه گفتیم مراد از صراط سوی صراط عدل است و عدل مجموعه اوامر و نواهی الهی است.

 

نکاتی به مناسبت؛ اسلام، عدل، رسول اکرم(ص)

اسلام مساوی با عدل است و آنچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله آن را ابلاغ فرموده است مجموعه نظام عدل است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در قرآن کریم مأمور شده است خود را چنین معرفی کند: «قل آمنت بما انزل الله من کتاب و أمرت لاعدل بینکم»[1]؛ یعنی مأموریت من مأموریت عدل است.

در سوره نحل نیز رسول خدا چنین معرفی می شود: «من یأمر بالعدل و هو علی صراط مستقیم»؛ یعنی کار آن حضرت عدل است و از این رو مجموعه اوامر و دستورات آن حضرت عدل است و هر آنچه رسول خدا به آن دستور فرموده باشد قرآن کریم از آن به عدل تعبیر می کند.

نکته اینکه اگر قرآن کریم تعبیر «علی صراط» دارد و نه «فی صراط» بخاطر این است آن حضرت مطابق صراط است؛ چنانکه در سوره مبارکه یاسین می فرماید: «إنّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم»، در قرآن کریم وصف «علی صراط مستقیم» برای دو موصوف به کار رفته است؛ اول ذات مقدس خدای متعال و دیگری وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله.

در مباحث اصول مبحث دلالت های فعلی گفتیم که «کل ما هو یصدر من الرسول هو عدل»؛ هر آنچه از رسول سر بزند عین عدل است: بخندد، بگرید، عطا کند، دریغ کند، فرمان دهد، نهی کند و غیره؛ رسول خدا کاملاً مطابق این صراط است و از این صراط به هیچ وجه این سو و آن سو نمی رود.

عجیب اینکه در کلام برخی بزرگان اهل سنّت همچون غزالی وارد شده است: «یجوز الخطأ علی رسول الله لکن الله یسدّده» یعنی رسول خدا خطا می کند، ولی خدای متعال تصحیح می کند! این نظر با «علی صراط مستقیم» بودن رسول خدا سازگار نیست؛ هیچگاه از آن حضرت خطا سر نمی زند تا اینکه خدای متعال در مرتبه بعد آن را تصحیح کند و از آغاز چنین بوده است.

نکته دیگر این است که در قرآن کریم امیرالمؤمنین علیه السلام نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله دانسته شده است و از این رو می توان تعبیر «علی صراط مستقیم» را نسبت به آن حضرت نیز تعمیم داد و و نیز نسبت به سایر معصومین علیهم السلام.

در روایات زیادی چنین وارد شده است که «علیٌ هو الصراط المستقیم» یا «علیٌ هو المیزان»؛ واژگان قرآنی صراط مستقیم و میزان و شاهد همگی در یک راستا قرار دارند.

 

مطلب سوم؛

از تفریع «امر به تبعیت» بر «جائنی من العلم» یک قاعده کلی استفاده می شود و آن اینکه از عالم باید تبعیت کرد. علم سبب وجوب اتّباع است؛ البته علم به صراط سوی و مستقیم، گفتیم صراط سوی همان شرع الهی و قانون عدل الهی است؛ پس علم به قانون عدل الهی و قانون شرع الهی وجوب اتّباع را نتیجه می دهد.

 

مطلب چهارم؛

«اهدک صراطا سویا» به مدلول التزامی خود دلالت بر این دارد که عالمی که وجوب اتّباع دارد باید غایت اتّباع او هدایت به صراط سوی باشد؛ یعنی غایت وجوب اتّباع باید صراط سوی باشد؛ به سخنی دیگر «اهدک صراطا سویا» به دلالت التزامی دلالت دارد بر اینکه خود عالم و هادی بر صراط سوی است؛ چون معنی «اهدک صراطا سویا» این است که من در نتیجه این اتّباع تو را به صراط سوی و مستقیم می کشانم.

اگر خود متبوع بر صراط سوی نباشد مُتّبِع بر صراط سوی نخواهد بود؛ بنابراین به دلالت التزامی عدل متبوع نیز از این آیه شریفه استفاده می شود؛ یعنی باید آمری باشد که بر صراط سوی باشد و مستقیم السلوک باشد.

در کتاب القضاء به تفصیل به بحث عدالت پرداخته ایم و عدالت را ملکه راسخه عدل تعریف کرده ایم که در نتیجه رسوخ صفت عدل صدور خطا از عادل استثنایی است؛ یعنی اگر از عادل خطا سربزند یک استثنای خیلی نادر خواهد بود چون طبیعت ثانوی او طبیعت عدل شده است. صفت راسخه عدل در شخص عادل کواشفی دارد؛ به این معنا که کاشف از صفت راسخه عدل در شخص عادل این است که مردم از او در طول یک مدت مدید رفتار بدی نبینند و آنچه ببینند راستی و راستگویی و راستکاری باشد.

 

اشکال و جواب؛ حجّیت علم فقیه

اشکال؛ فرمودید از تفریع «امر به تبعیت» بر «جائنی من العلم» قاعده کلی وجوب تبعیت از عالم به دست می آید، اشکال این است که در آیه شریفه، گوینده «جائنی من العلم» معصوم است و مبنای علم او وحی است؛ نمی توان علم به احکام شرعی توسط فقیه را همانند منبع وحی الهی دانست و وجوب تبعیت از فقیه را نیز به همان ملاک نتیجه گرفت.

جواب؛ اگرچه منبع علم گوینده «جائنی من العلم» وحی است؛ اما باید دانست که مراد از علم در اینجا علم به غیب و علم به آسمانها و زمین نیست بلکه مراد از علم همان علم به شریعت است، علم به شریعت برای انبیاء از طریق وحی است و برای ائمه اطهار از طریق رسول و الهامات و تسدیدات الهی و برای فقیه از طریق کتاب و سنّت است.

اشکال؛ میان این دو فرق است؛ علم معصوم مطابق با واقع است ولی در مورد فقیه چنین نیست.

جواب؛ هر دو علم حجّت است، علم به شیء یعنی علم از طریق حجّت؛ حجّت رسول وحی است و حجّت فقیه ظواهر کتاب و سنّت و ادلّه است، فرق بین رسول و فقیه این است که حجّت در مورد رسول کلام جبرئیل و وحی الهی است ولی حجّت برای فقیه همان ادلّه ای است که برای آنها حجّیت ثابت شده است و خود شارع آن ادلّه را کاشف از واقع دانسته است.

 

اشکال و جواب؛ فقیه، هادی به صراط مستقیم

اشکال؛ در آیه شریفه پیامبر الهی می فرماید: «اهدک صراطا سویا»؛ یعنی پیرو خود را به صراط مستقیـم هدایت می کنـد. بر اسـاس قـول به تخطئـه ممکن است فقیـه دچـار اشتباه شـود؛ از این رو نمی توان گفت آنچه فقیه به آن هدایت می کند همچون معصوم قطعاً و لزوماً صراط مستقیم است.

جواب؛ خیر، آنچه فقیه به آن هدایت می کند صراط مستقیم است چون حجّت بر صراط مستقیم دارد؛ اگر اشکال شما درست باشد در این صورت باید گفت در عصر غیبت همه معذور از تبعیت از خدای متعال هستند (و امتثال اوامر و نواهی الهی مُحال است، مردم مأمور به هیچ امری  و منهی عنه هیچ نهیی نیستند و اوامر و نواهی الهی تعطیل است! ).

باید دانست آنچه واجب است البته عمل به صراط مستقیم است اما عمل به صراط مستقیم از طریق عمل به حجّت شرعی است.

اصول فقه شیعه اصولی بسیار دقیق و منطقی و سامان یافته است و باید آن را خوب فهمید و دریافت کرد، حجّیت، حکم ثانوی الهی است و رأی فقیه همواره مصیب است منتها مصیب به حکم ظاهری است؛ یعنی بر اساس حجّت است.

کسی که بر اساس برائت عمل می کند یا بر اساس استصحاب عمل می کند یا به اصل احتیاط در محل آن عمل می کند عمل او عین صراط سوی است؛ منتها صراط سوی دو مرحله ای است. یک مرحله، صراط سوی واقعی است و مرحله ای دیگر صراط سوی ظاهری است و خدای متعال فرموده است در جایی که به صراط سوی اصلی دسترسی ندارید وظیفه شما صراط سوی فرعی است.

 

 فقیه هادی؛ لابدیّت هدایت به صراط مستقیم

اگر قائل شدیم به وجوب تبعیت از فقیه معنای آن جز این نخواهد بود که رأی او صراط سوی است و او جز به صراط سوی و مستقیم هدایت نمی کند چون تبعیت، جز از صراط سوی جایز نیست؛ منتها همانطور که گفتیم صراط سوی دو مرحله ای است؛ اگر کسی از طریق صراط سوی واقعی مصیب واقع شود فبها و اما کسی که از طریق حجّت به صراط سوی برسد ولو اینکه این حجّت، حجّت مطابق واقع نباشد؛ اما خود حجّـت صـراط سوی است و کسی که بر اساس آن عمل می کند، عمل او بی دلیل و بی حجّت نبوده است.

 

علوم اکتسابی، علوم الهی

هر علمی که شما از طریق تحصیل به دست می آورید مصداق «جاءکم العلم من الله سبحانه و تعالی» است و بر این اساس فقیه می تواند بگوید «جائنی العلم من الله» ولو اینکه علم او از طریق اکتساب و تعلّم است.

خلاصه اینکه «جائنی العلم» در اینجا حیثیت تعلیلی دارد و تقییدی نیست. حضرت ابراهیم علیه السلام می خواهد بگوید علم برای من حاصل شده است و بیش از این نیست، حاصل شدن علم از طریق وحی می تواند باشد یا از طریق حجت؛ اگرچه در هر حال می‌توان آن را از طریق حجت دانست و چنین گفت که این حجّت گاهی از طریق وحی است و گاهی از طریق کلام رسول و معصومین علیهم السلام.

 

مطلب پنجم؛

در آیه کریمه مورد بحث عبارت «اهدک صراطا سویا» غایت «اتّبعنی» قرار گرفته است. این عبارت به طور ضمنی بر لزوم عدل متبوع اشاره دارد؛ چون غایت اتّباع هدایت به صراط سوی بیان شده است. «أمن لا یَهدِّی الا أن یُهدی» آن کس که خود هدایت شده نیست نمی تواند به صراط سوی هدایت کند.

از غایت قرار گرفتن «اهدک صراطا سویا» برای «اتّبعنی» استفاده می شود که آن کس که وجوب اتّباع دارد و حق گفتن «اتّبعنی» را دارد می بایست اتّباع او منجر به صراط سوی شود و چنین کسی باید خودش هم بر صراط سوی باشد. بنابراین آیه شریفه دلالت بر عدل رفتاری متبوع نیز دارد.

 

نتیجه؛ وجوب اتّباع عالم هادی به صراط سوی

از آیه شریفه چنین استفاده می کنیم که آن کس که علم داشته باشد و هادی به صراط سوی باشد اتّباع او واجب است؛ چون وجوب اتّباع متفرّع بر «جائنی من العلم» شده است./223/907/م

تقریر: جلال الدین زنگنه


[1] شوری / 15

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶