vasael.ir

کد خبر: ۵۴۲۰
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۳ - 11 July 2017
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 31

علمای عادل حاکمان منصوب الهی در تورات و قرآن هستند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله اراکی به نصب عام علمای عادل به عنوان حاکمان منصوب الهی در بنی اسرائیل و در اسلام اشاره کرد و گفت: اگر در بنی‌اسرائیل، نبیّون، ربّانیون و احبار حاکمان به تورات بودند؛ در جامعه اسلامی نیز حاکمان به کتاب همین سه دسته یعنی رسول خدا(ص)، اوصیاء آن حضرت و بعد از آن عالمان و عاملان به قرآن کریم هستند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در جلسه سی و یکم سال تحصیلی 96-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز شنبه یازدهم دیماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد؛ در ادامه بحث پیرامون نصب عام علمای عادل در عصر غیبت به بررسی تفصیلی نخستین دلیل قرآنی دالّ بر این مدعا پرداخت که گزیده آن تقدیم می شود.

1. نخستین دلیل از کتاب الله دالّ بر نصب عام علمای عادل آیه 43 سوره مائده است؛ در این آیه شریفه سه دسته از بنی اسرائیل به عنوان فرمانروایان منصوب الهی معرفی شده اند: انبیاء، اوصیاء انبیاء و علمای یهود.

2. در آیه مذکور دلیل نصب عام الهی استحفاظ نسبت به کتاب خدا و شاهد بودن بر آن اعلام شده است، استحفاظ کتاب به معنی حفظ  معارف و حقائق کتاب است و شاهد بر کتاب بودن نیز به معنی عامل بودن به کتاب است.

3. از تعلیل موجود در آیه شریفه تعمیم حکم را می توان نتیجه گرفت؛ به این معنا که نصب عالم عامل به کتاب برای حکمرانی در میان مردم اختصاص به بنی اسرائیل ندارد بلکه  در امت اسلام نیز این قانون الهی جاری است.

4. بر تعمیم حکم نصب عام در بنی اسرائیل نسبت به امت اسلام، روایات وارده از معصومین علیهم السلام نیز می تواند قرینه مؤیّده باشد. این روایات بر این نکته مهم دلالت دارند که بر امت اسلام نیز به طور قطع سنن الهی جاری در بنی اسرائیل حاکم و جاری است.

5. بر اساس دلالت آیه شریفه و روایات مؤیّده می توان گفت حاکمان منصوب الهی در امت اسلام همان سه دسته حاکم منصوب بنی اسرائیل هستند؛ یعنی رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله، ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان اوصیاء آن حضرت و علمای عامل به کتاب خدا در غیاب امام معصوم.

تقریر سی و یکمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین

 

مقدمه

بحث در ادلّه قرآنی دالّ بر جعل و نصب عام فقیه و عالم عادل برای ولایت امر در همه ادوار تاریخ است. خدای متعال در یک نصب عام کلی عالم به احکام خویش را که عادل و پایبند به احکام باشد به مقام ولایت امر منصوب کرده است.

گفتیم علاوه بر نصب عام نصب خاص نیز وجود دارد که بر اساس آن اشخاص معین یعنی انبیاء و اولیاء برای ولایت امر تعیین شده اند. هرگاه دست ما از منصوب خاص کوتاه شد مرجع، منصوب به نصب عام خواهد بود.

 

ادلّه قرآنی؛ دلیل اول؛ ادامه بررسی

آیات دالّه بر این مطلب چند آیه بود. اولین آنها آیه 43 سوره مائده بود: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی‏ ثَمَناً قَلیلاً وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُون‏».

برای تبیین استدلال به این آیه به پنج نکته و مطلب در این آیه اشاره می کنیم.

مطلب اول؛

در این آیه به صراحت سه دسته از بنی اسرائیل را به عنوان حاکم مقرر فرموده است. دسته اول نبیّون و دسته دوم ربانیّون که اوصیاء نبیّون هستند و دسته سوم احبار هستند که عالمان به کتاب هستند.

 مطلب دوم؛

عبارت «یحکم بها» مطلق است و اختصاص به حکم در زمینه خاص ندارد؛ بلکه در هر زمینه ای که جامعه نیاز به حکم دارد یعنی در همه زمینه های حکومتی، این افراد به کتاب خدا حکم می کنند. در این آیه شریفه حکم به معنی فرمانروایی است؛ یعنی این افراد فرمانروا بودند و طبق کتاب خدا فرمانروایی می کردند.

سیاق آیاتی که این آیه شریفه در ضمن آن ذکر شده است نیز بیان حدود و احکام کیفری است که اجرای آن از جمله اختیارات فرمانروا و حاکم است؛ مثلاً «ان النفس بالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن والسن بالسن و الجروح قصاص».

بنابراین این آیات مربوط به قضاوت به معنی فصل بین متخاصمین نیست بلکه قصاص و احکام کیفری است که از اختیارات حاکمیت است.

 مطلب سوم؛

در جمله «بمااستحفظوا من کتاب الله» باء، باء تعدیه نیست چون قبل از آن در عبارت «یحکم بها» باء تعدیه به کار رفته است. باء در «بمااستحفظوا» متعیناً باء تعلیل است.

بر این اساس عبارت چنین معنی می شود: چرا این سه دسته حکم به تورات می کنند؟ به دلیل آنکه «استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء». «ما» در «مااستحفظوا» ما مصدری است؛ یعنی «لاستحفاظهم کتاب الله و شهادتهم علیه». به دلیل اینکه مستحفظ کتاب و شاهد بر آن هستند آنها را حاکم قرار دادیم. مراد از حافظ کتاب نیز حافظ معارف و محتویات و حقائق کتاب است؛ هم حافظ هستند و هم به آن علم دارند. غیر از این معنا که برای عبارت بیان کردیم معنای دیگری برای آن متصور نیست.

العلة تُعمّم و تُخصّص. چون باء، باء تعلیلی است تعلیلی بودن آن افاده تعمیم می کند؛ بنابراین چنین استفاده می شود که کسانیکه مستحفظ بر کتاب و شاهد بر آن هستند حاکمان به کتاب هستند.

 مطلب چهارم؛

(1) «استحفظوا» در اینجا قطعاً به معنی حفظ و ضبط معانی و مفاهیم و حقایق کتاب است؛ چون آنچه با حکم به کتاب مناسبت دارد این است که تنها کسی که دانش کتاب را دارد مستحفظ است نه کسی که فقط لفظ کتاب را ازبر کرده باشد.

به عبارت دیگر مناسبات حکم و موضوع قرینه بر این است که مراد از «استحفظوا» استحفاظ لفظ کتاب نیست بلکه استحفاظ معانی و معارف و حقائق کتاب است؛ چون می فرماید: «یحکم بها» یعنی این سه دسته به تورات حکم می کردند و- معلوم است که - استحفاظ این سه گروه باید استحفاظ علمی و مبتنی بر دانش و دانایی باشد یعنی احاطه دانشی بر محتوای کتاب خدا داشته باشند.

(2) بکارگیری صیغه مجهول در این آیه شریفه اشاره به یک میثاق است. این میثاق را خدای متعال در آیات دیگر بیان فرموده است و آن اینکه از دانشمندان و عالمان به کتاب پیمان گرفته شده است که حقایق کتاب را آنچنانکه در آن است برای مردم تبیین کنند و حقایق را دگرگون نسازند و معانی آن را تحریف نکنند.

درباره این میثاق در آیه 187 سوره آل عمران می فرماید: «و اذ اخذ الله میثاق الذین اوتوا الکتاب لتبیننه للناس و لاتکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلاً». خدای متعال از اهل کتاب میثاق گرفت تا حقایق کتاب را بیان کنند و آن را کتمان نکنند لکن دانایان به علم کتاب از بنی اسرائیل به تدریج کتاب خدا را تحریف کردند و این میثاق را شکستند. این آیه شریفه بیان می کند که از بنی اسرائیل میثاق گرفته شد که کتاب خدا را حفظ کنند.

در آیه مورد استناد یعنی آیه 43 سوره مائده نیز مانند آیه 187 سوره آل عمران فرموده است: «بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء فلاتخشوا الناس واخشون ولا تشتروا بایاتی ثمناً قلیلاً». در این آیه نیز فقره «ولا تشتروا بایاتی ثمناً قلیلاً» قرینه است بر اینکه استحفاظ مورد اشاره استحفاظ مضمونی، محتوایی و معارفی است و نه فقط استحفاظ لفظی؛ اگرچه استحفاظ لفظ و نصّ هم هست اما صرف استحفاظ بر نصّ هم نیست.

 

سوال و جواب؛ استحفاظ کل و نه بعض

سوال؛ آیا «مِن» در «استحفظوا مِن کتاب الله» مِن تبعیضی نیست؟

جواب؛ خیر، «مِن» بیانی است؛ چون در ابتدا می فرماید: «انا انزلنا التوراة یحکم بها» یعنی به تمامی تورات حکم می کردند. همچنین پس از «استحفظوا مِن کتاب الله» می فرماید: «کانوا علیه شهداء» یعنی بر تورات – تمامی آن – شاهد بودند.

«مِن» تبعیضی با «انا انزلنا التوراة» سازگار نیست. در آیات دیگری از قرآن کریم نیز خدای متعال بنی اسرائیل را مذمت کرده است از اینکه به بعض کتاب عمل کنند و به بعض دیگر آن عمل نکنند: «أفتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض». این موارد خود قرینه منفصله ای است که مراد از استحفاظ، استحفاظ به کل کتاب است نه بعض آن. یا اینکه می فرماید: «و من لم یحکم بما انزل الله» متوقف بر استحفاظ کل کتاب است.

با این حال اگر من، تبعیضی هم باشد به نتیجه بحث ما خللی وارد نمی شود و تأثیری در استدلال ندارد.

 

نکته؛ قدرت شرط امتثال است و نه شرط تکلیف. استحفاظ، استحفاظ بر کل کتاب است و بنی اسرائیل بر کل کتاب امین شدند ولی در عمل به اندازه علم خود وظیفه استحفاظ را انجام می دادند. به عبارت دیگر استحفاظ و پیمان بر استحفاظ نسبت به کل کتاب است: «واذ اخذ الله میثاق الذین اوتوا الکتاب لتبیننه»؛ یعنی میثاق عدم کتمان بر همه کتاب است.

در همه تکالیف امر به همین منوال است؛ یعنی در مقام عمل و امتثال تنها به اندازه توان انجام می شود ولی خود تکلیف یک تکلیف کامل است. به عنوان مثال وقتی می فرماید: «اقیموا الصلاة»، مراد اقامه نماز کامل است ولی در خارج کدامیک از ما نماز کامل می خواند؟! هر کس به اندازه توان خود می خواند.

بنابراین در مقام امتثال، امتثال در حد قدرت است ولی در مقام تکلیف، تکلیف به ذات متعلق و به کل آن تعلق پیدا می کند.

 مطلب پنجم؛

باید دید شهادت در این آیه به چه معنی است، شاهد در قرآن کریم به معنی عامل به کتاب است. شاهد اصولاً به معنی کسی است که معیار و مقیاس حق قرار می گیرد؛ لذا بر دیگران شاهد قرار می گیرد، یعنی وقتی می خواهند دیگران را قیاس کنند و ببینند تا چه میزان برحق هستند با شاهد قیاس می شوند. شاهد یعنی شاهد عملی و قولی.

وقتی می فرماید: «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشرا و نذیرا»؛ یعنی ای رسول تو معیار و مقیاس عملی حقانیت هستی و در خارج اگر کسی بخواهد بداند چه کسی برحق است و به چه میزان برحق است باید او را با تو بسنجند. تو شاهدی بر اینکه دیگران چقدر به حق پایبند هستند و چه میزان در راه حق قرار دارند.

بر همین اساس می فرماید: «هو الذی انزل علیک الکتاب بالحق و المیزان» یا «انا ارسلنا رسلنا بالبینات انزلنا معهم الکتاب و المیزان». کتاب حق نظری است و میزان حق عملی و رفتاری است. مراد از میزان عملی نیز همان عصمت و مصونیت انبیاء از خطا است. چون انبیاء الهی در عمل به موازین پایبند هستند لذا شاهد قرار می گیرند.

آیه کریمه «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» هم قرینه بر این است. «امة وسط» یعنی امت عدل، یعنی امتی که در رفتار عدل است؛ در واقع آیه کریمه می فرماید چون ما شما را امت عدل قرار دادیم لذا شما شاهدان بر سایر امم می شوید یعنی اگر بخواهیم در مورد سایر امم داوری کنیم تا معلوم شود چه میزان بر حق هستند و در راه مستقیم هستند باید با این امت قیاس شوند.

از سوی دیگر مقیاس و معیار حقانیت امت نیز رسول است چون می فرماید: «یکون الرسول علیکم شهیدا»؛ پس ما یک رسول داریم که معیار نخستین و بالذات است. امتی که همراه رسول است و تابع اوست نیز مقیاس برای سایر امم خواهد بود به شرط اینکه شهادت رسول همراهی امت را با خود گواهی کند.

 

نکته ای قابل تعریضیه آآآآ

 در روایت وارد شده است که «امة» در این آیه شریفه «ائمة» است. این تفسیر، تفسیر درستی است. اما همچنانکه قبلاً در مورد  روایاتی که در تفسیر برخی آیات کریمه می فرمود: «هکذا نزلَت» یا «هکذا اُنزل» گفتیم مراد روایت این نیست که لفظ آیه چنین نازل شده است بلکه منظور این است که «شما را ائمه قرار دادیم»؛ یعنی چون شما تابع امامان هستید «ائمه و امت وسط» هستید. امام هویت امت را تشکیل می دهد لذا بین امام و امت اتحاد وجود دارد.

بنابراین باید دانست که بین «امة وسطا» و «ائمة وسطا» تفاوتی نیست بلکه محتوای امة وسطا و حقیقت آن، امتی است که بتواند تابع ائمه باشد و سیره و رفتار ائمه را در خود پیاده کند.

 

نتیجه؛ نصب عام عالم عامل

از پنج مطلب مقدماتی چنین نتیجه می گیریم که خدای متعال سه دسته مذکور را به این خاطر حاکم به تورات قرار داد که عامل تام به آن بودند. از این تعلیل معلوم می شود که یک نصب عام از سوی خدای متعال وجود دارد که بر اساس آن عالم عامل به کتاب برای حکم به کتاب نصب شده است.

 

روایات زیاد؛ قرینه مؤیّده

قرینه ای نیز برای تایید این نتیجه وجود دارد و آن روایات زیادی است که وارد شده است دالّ بر اینکه همه سنّت هایی که بر بنی اسرائیل جاری بود بر امت اسلام هم جاری بود؛ یعنی هر آنچه بر آنها جاری شد بر امت اسلام نیز جاری می شود.

این روایت را علی بن ابراهیم قمی در کتاب تفسیر خود در تفسیر آیه شریفه «لترکبن طبقا عن طبق» سوره انشقاق آیه 19 ذکر کرده است.

«قال رسول الله – صلی الله علیه و آله -  لترکبن سنة من کان قبلکم حذو النعل بالنعل و القذة بالقذة و لا تخطئون طریقتهم شبر بشبر و ذراع بذراع و باع بباع حتى أن لو کان من قبلکم دخل جحر ضب لدخلتموه قالوا الیهود و النصارى تعنی یا رسول الله قال فمن أعنی لینقض عرى الإسلام عروة عروة فیکون أول ما تنقضون من دینکم الإمامة و آخره الصلاة» تفسیر قمی، جلد 2، صفحه 413.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این روایت فرموده است که امت اسلام همان راه بنی اسرائیل را خواهد رفت و در دنباله روی از آنها به خطا نمی روید حتی اگر آنها در سوراخ یک موش صحرایی وارد شده باشند شما نیز چنین خواهید کرد. گره های اسلام را یک به یک باز خواهند کرد – از بین می برند –  اولین گره، امامت است و آخرین گره ای که می گشایند نماز خواهد بود.

نظیر این روایت را بخاری در صحیح خود دارد: «لَتَتْبَعُنَّ سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ شِبْرًا شِبْرًا وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ حَتَّى لَوْ سلکوا جُحْرَ ضَبٍّ لسلکتموه قُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى قَالَ فَمَنْ» صحیح بخاری، حدیث 3456.

این روایات تایید این مطلب است که قانونی که در بنی اسرائیل جاری بود در جامعه اسلامی نیز جاری است؛ بنابراین اگر در بنی‌اسرائیل نبیّون و ربّانیون و احبار حاکمان به تورات بودند؛ در جامعه اسلامی نیز حاکمان به کتاب همین سه دسته هستند؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سپس اوصیاء آن حضرت و بعد از اوصیاء نیز عالمان به قرآن کریم و عاملان به آن./223/907/م

تقریر: جلال الدین زنگنه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۹:۲۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۶:۱۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۱۹:۵۹:۴۲
اذان مغرب
۲۰:۱۸:۱۳