vasael.ir

کد خبر: ۵۴۰۵
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۸ - 10 June 2017
گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر یوسف زاده:

سینما بهترین ابزار برای تبلیغ معارف ناب شیعی است

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل- دکتر یوسف زاده با بیان اینکه در دنیای امروز، وسایل ارتباط جمعی با توجه به میزان تاثیرشان نقش مهمی در توسعه و تغییر فرهنگ و تمدن بشری ایفا می کنند، اظهار داشت: در میان رسانه ها، سینما به دلیل دسترسی آسان و میزان مخاطب، تأثیرگذاری بیشتری دارد و به عنوان یک ابزار مهم در حفظ و ترویج فرهنگ اسلامی مخصوصاً فرهنگ شیعی، محسوب می شود.

 

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، در سالهای اخیر، مسئله هنر و سینما و رابطه آن با دین همواره یکی از دغدغه‌های مهم دینى، فرهنگی و اجتماعی بوده که گاه مورد توجه هنرمندان و پژوهشگران عرصه دین و هنر قرار گرفته و گاه نیز مورد بی مهری قرار گرفته است. در این میان، سینما می تواند نقش انکارناپذیری در ترویج یا تضعیف دین و مفاهیم دینی در سطح عموم جامعه داشته‌ باشد. مقام معظم رهبری نیز در اظهاراتشان بیان داشته اند که نگاه به هنر اسلامی و سینمای دینی باید نگاهی بلند مدت با بهره گیری از ابزار هنر برای تأثیرگذاری حداکثری باشد.

دکتر یوسف زاده از فعالان حوزه دین و رسانه و استاد دانشکده صدا و سیمای قم می باشد. به ‌منظور آگاهی از چگونگی احیایِ سینمای دینی و ترویج دین در سینما با دکتر یوسف زاده، پژوهشگر ارشد دین و رسانه به گفت‌و‌گو نشستیم. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

 

وسائل- به عنوان اولین سوال خواهشمندم بفرمایید، تعریف شما از سینما چیست؟

مهم این است که منظور شما از سینما، سینمای داستانی باشد یا سینمای بطور مطلق، یعنی فیلم، بنظر بنده اگر فیلم باشد ما باید بگوییم که در واقع رسانه ای است که از طریق صوت و تصویر پیامش را ارائه می دهد.

 

وسائل-  آیا نسبتی بین دین و سینما وجود دارد یا نه؟

این سوال مقداری پیچیده است کما اینکه تعریف سینمای دینی سهل و ممتنع می باشد. چند نکته را باید مدنظر داشت.

اول اینکه سینما آیا رابطه ای با دین دارد؟ مسلما دارد، شاید بهتر باشد ابتدا دین را معرفی کنیم، دین چیست؟ دین مجموعه ای از آموزش ها در مورد باورها، اخلاق، رفتار و آیین هاست، البته این تعریف دقیقی از دین نیست، برای مثال در اسلام منظور یکسری باور، ارزش های اخلاقی و یکسری احکام است، اگر این می شود دین، دین در واقع یک مکتب فکری است، ما به این می گوییم دین، بنده مسلمانم یعنی چه؟ یعنی یکسری باورهایی دارم به یکسری ارزشهایی معتقدم، به یکسری شریعت التزام دارم، این می شود متدین و و این هم می شود دین.

مسیحیت چیست؟ مسیحیت هم یکسری باورهایی دارد مثل باور به تثلیث، الوهیت مسیح، یکسری اخلاقی دارد و یک سری هم آیین هایی دارد، مثلا یکشنبه باید بروند به کلیسا، آیا کمونیزم غیر از این است؟ یکسری باورهایی دارد، به یکسری اخلاق پایبند است یعنی باورش این است که جهان مادی است، سکولاریسم هم نوعی یک دین است یعنی در واقع ما می خواهیم بگوییم که ما یکسری ادیان الهی داریم که مشخص است، یکسری ادیان بشری داریم، پس من در این تعریف دین را به معنای مکتب فکری می توانم بگیرم، حالا شما ممکن است بگویید دین یعنی دین الهی یعنی چیزی که اعتقاد به خدا نداشته باشد دین نیست ولی ممکن است ما بگوییم که دین در این معنا یعنی یک مکتب فکری است که الهی است، و ما یک چیزهایی داریم که شبیه دین است که مکاتب فکری بشری است.

 

وسائل- با این تعریف آیا می توان گفت سینما با مکاتب فکری بشری مثل لیبرالیزم، کمونیزم رابطه دارد؟ با مکاتب بشری غیر الهی و مکاتب اخلاقی چطور؟

به نظر بنده هرکس سینما را نگاه بکند متوجه می شود که اساسا رابطه دارد، مگر نمی گوییم که فلان فیلم سکولار است؟ این فیلم ضد اخلاق است، یا این فیلم اخلاق گراست، پس رابطه دارد که می گوییم. یعنی مگر می شود فیلمی بسازیم و رابطه ای با مکتب اخلاقی نداشته باشد؟ بالاخره هر فیلمی بر یک سری باورهایی استوار است، از اینجا ما گرچه بیشتر فیلم را به معنای وسیع خودش گرفتیم که مستند را هم شامل می شود ولی معمولا سؤال که می شود سؤال از سینمای داستانی است، یعنی این سؤال در مورد مستند کمتر می شود.

حال نوبت به این سوال می رسد که آیا گزارش دینی و غیر دینی داریم؟ این کمتر می شود، ولی محل سؤال ما، اینجا این است که بین سینما و دین رابطه وجود دارد؟ معمولا معنای صنعت سینما، سینمای داستانی است کما اینکه در واقع آن چیزی که از سینما در اذهان متبادر می شود، همان سینمایی است که صنعت سینما نام دارد، تا اینجا فهمیدیم که رابطه بین سینما و مکتب فکری وجود دارد، چه این مکتب فکری، مکتب فکری بشری باشد یا غیر بشری. علاوه بر اینکه ما گفتیم اگر بعضی از فیلم ها سکولار است خب بعضی از فیلم ها دینی است، آیا ما هیچ سینمایی نداریم که بخواهد آموزه های مسیحیت را ترویج بدهد؟ آیا ما سینمایی نداریم که مبانی فکری اش از اسلام گرفته شده باشد؟ مانند فیلم محمد رسول الله، پس جواب اینکه آیا سینمای دینی داریم یا نه اگر کسی درست سینما را و دین را بفهمد خیلی بدیهی است که ما سینمایی دینی داریم، آن کسی که شک می کند، اگر شما قضیه را درست تصویر کنید، تصدیق می کنید. این که کسی شک می کند، مشخص است که مسئله را درست تصور نکرده است یا حتی می خواهم جرأت کنم بگویم که درست سینما را نشناخته است، کسی که سینما را درست بشناسد متوجه می شود که سینمای دینی داریم، سینمای سکولار هم داریم، سینمای مسیحی هم داریم، سینمای اخلاق گرا هم داریم، کمااینکه سینمای غیر اخلاقی و سینمای فمنیستی هم داریم.

مگر فمنیسم چیست؟ یک مکتب فکری است، چطور ما می گوییم سینمای فمنیستی داریم اما نمی توانیم سینمای اسلامی داریم، چرا حاشا می شود؟ مگر اسلام مثل فمنیسم یک مکتب فکری نیست؟ نمی خواهم بگویم که فمینیسم دین است، از جهت سینمایی می گویم، به عنوان یک سری آموزه ممکن است به عنوان یک فیلم سینمایی باشد، اسلام، مسیحیت، بودیزم، سکولاریزم، تمام این مکاتب فکری که یا مکتب فکری کلان یا خرد هستند می توانند مبنای یک فیلم سینمایی باشند، مگر نه اینکه در دوران شوروی سابق فیلم هایی می ساختند با اندیشه کمونیستی؟ پس سینمای دینی داریم؟ بدیهی است که داریم.

 

وسائل- ظاهرا این نظر غالب در غرب که هنر را برای هنر در نظر می گیرند دینی بودن هنر سینما را رد می کند، نظر شما چیست؟

هنر برای هنر یک تجویز است نه تنها فقط یک توصیف، یعنی آنها می گویند هنر باید برای هنر باشد نه اینکه می گویند هنر صرفا فقط برای هنر است، پس سینمای دینی را نمی توانند رد کنند، یعنی می خواهند بگویند که شما زمانی هنرتان هنر فاخر است که صرفا هنر باشد، هیچ آموزه ای را ترویج نکند، پس اگر شما آموزه اخلاقی را ترویج کردید، اگر هنر شما هنر اجتماعی شد و برای تحولات اجتماعی بکار رفت، اگر هنر شما تعلیمی شد، اگر هنر شما در خدمت تعلیم یا ترویج یک دین قرار داده شد آن هنر ناب نیست، طبق این نظر اینگونه است؛ پس بین هنر برای هنر و هنر اسلامی تضادی نیست، آن ها می خواهند بگویند که هنر فاخر، هنر برای هنر است، البته در این کلام ابهام است، بنده با توضیحش دارم این را می گویم، حال ممکن است آنهایی که مدعی هستند چیز دیگری بگویند، مثلا بگویند هنر برای هنر است و هنری که برای هنر نباشد هنر فاخر نیست یا اساسا هنر نیست، خب ما نمی پذیریم، اگر می خواهند بگویند هنر فاخر نیست روی آن بحث نمی کنیم، این که هنر برای هنر فاخر است یا فاخر نیست این سر جای خود باید بحث بشود ولی اگر می خواهند بگویند که هنری که صرفا هنر نباشد هنر نیست این درست نیست. شاهدش چیست؟ شاهدِ آن تاریخ هنر است، اساسا هنر پیش از این که این آقایان بیایند این نظریه را بدهند، در خدمت دین بوده است، شما وقتی باستان شناسی می کنید هنری که به جا مانده است را هنر ادیان قدیم می یابید، اگر بگوییم این هنر ادیان، هنر نیست، اگر کسی بخواهد بگوید که این هنر دینی هنر نیست یا هنر نمی تواند رابطه ای با دین داشته باشد اساسا بخش اعظمی از تاریخ هنر را باید قیچی کند و دور بیندازد.

 برای مثال هنر اسلامی را در نظر میگیریم، خب ما مسجد داریم، در مسیحیت کلیسا داریم، این هم می تواند یک دلیل بر باشد که ما هنر دینی داریم، از این جهت بعضی ها می گویند هنر دینی است و غیر دینی نمی تواند باشد، تاریخ هنر را نگاه کنید هشتاد درصد آن هنر دینی است، پس اینکه هنر برای هنر، هنر دینی را رد کنید اصولا درست نیست، هنر دینی را اساسا نمی تواند رد کند، علاوه بر اینکه سر جای خودش باید بحث بشود، چندان حرف درستی نیست.

 

وسائل- اگر حقیقت سینما با حقیقت دین منافاتی ندارد پس آیا تقسیم سینما و کلا هنر به دینی و غیر دینی چه ضرورتی دارد؟

درست است که سینما با دین منافاتی ندارد ولی گاهی از اوقات با دین جمع می شود و گاهی از اوقات هم نمی شود، باید سؤال شود آیا سینما با اخلاق منافاتی دارد؟ خیر، حال آیا چون منافاتی ندارد پس ما نباید سینمای اخلاقی و غیر اخلاقی داشته باشیم؟ سینما گاهی وقت ها به اخلاق و هنجارهای مورد مقبول در جامعه ملتزم می شود و گاهی هم ملتزم نمی شود، گاهی وقت ها می آید مرزها را  می شکند، خط قرمزها را می شکند، چه خط قرمزهای ما باشد چه خط قرمزهای دین مسیحیت باشد، چه حتی دنیای مادی گرا، مثلا در آنجا می گویند که خط قرمزمان این است که پلیس را نباید نفی کنیم، در سینماییشان پلیس را نفی می کنند، یا مثلا حریم خانواده را آنها مقدس می شمارند، شما حریم خانواده را شکستید، اینها ضد اخلاقی است پس همانطوری که سینمای اخلاقی و غیر اخلاقی داریم سینمای دینی و غیر دینی هم داریم، مشکلی ایجاد نمی کند.

 

وسائل- سینما از منظر دین اسلام چه حکمی دارد؟ آیا اسلام بطور مطلق سینما را نفی می کند یا خیر؟ اگر جواب منفی است اسلام چگونه سینمایی را می پسندد؟

باید این را از فقها بپرسیم، و این بر می گردد به تعریف سینما، اگر ما رسانه ای داشته باشیم که با تصویر و صدا پیامی را ارسال کند حرمتی دارد؟ مسلماً خیر، در واقع این از نظر فقهای شیعه امری بدیهی است، صنعت سینما، یعنی فیلمی یا رسانه ای که با تصویر و صوت داستانی را ارائه کند. حال آیا این اشکال شرعی دارد؟ قطعاً خیر آیا اگر ما تصویری بدهیم که نگاه به آن تصویر حرام باشد اشکال دارد؟ اینجا جواب مثبت است. بله اشکال شرعی دارد. پس سینما ذاتاً به آن تعریفی که ما کردیم، یعنی رسانه ای که با تصویر و صدا کار می کند از جهت اسلام مباح است، حال اگر ما این رسانه را در خدمت اسلام قرار بدهیم که با آن آموزه های اسلامی را ترویج دهیم، فقها می گویند نه تنها حلال است بلکه مستحب است، اگر با آن امر به معروف و نهی از منکر کنیم، واجب کفایی است، واجب کفایی است که کسانی بروند سینما را یاد بگیرند تا امر به معروف و نهی از منکر کنند، چرا؟ بخاطر اینکه امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است.

 

وسائل- سینما در چه صورتی می تواند در خدمت اهداف اسلام قرار بگیرد و سینمای اسلامی چه ویژگی ها و مشخصه هایی دارد؟

در جهان معاصر، سینما در خدمت اهداف مختلف دینی قرار گرفته و می گیرد، در اینجا دین را هم اگر یک مکتب فکری در نظر بگیریم، باز هم می بینیم که سینما در خدمت مکاتب فکری مختلف قرار گرفته و می گیرد، چه چه الهی باشد چه بشری، ولکن باید بدانیم که سینما آن چیزی که تا الآن از خودش بروز داده در خدمت اهداف زمینی و پست واقع شده است تا الهی و معنوی. یعنی شما اگر می خواهید توحید را بیان کنید ممکن است مشکل داشته باشید ولی اگر می خواهید فساد جنسی را با سینما ترویج کنید خیلی ساده تر است. به عبارت دیگر اگر شما الآن بخواهید برای مسئله ی توحید یک سناریو بنویسید گیر می کنید، ولی اگر کسی بخواهد یک فیلمی بسازد که برای مثال رابطه جنسی را داشته باشد شما هرکس را بگویید ظرف نیم ساعت یک سناریو در این باره می نویسد و به شما تحویل می دهد چون پیش از این که سناریو اش را بنویسد هزار بار این سناریو را در ذهنش دیده است، پس سینما تا اینجا که خودش را برای ما برملا کرده معمولا بیشتر آن طرف می رود ولی طرف آموزه های دینی هم می تواند بیاید، یک استادی که فکر کنم از آلمان آمده بود در یک همایش می گفت، مردم موقعی که می روند فیلم مصائب مسیح را می بینند به عنوان یک مراسم مذهبی و آیین مذهبی می روند می بینند، به قول ما قصد قربت می کنند و مصائب مسیح را تماشا می کنند. خودِ کلیسا الآن ، یک لجنه ای دارد که فیلم ها را ارزیابی می کنند و فیلم های ارزشی را به اصطلاح خودشان حمایت می کنند، پس سینما می تواند در خدمت اهداف اسلام واقع بشود ولی مقداری سخت است.

 

وسائل- تعریف ما از سینمای دینی چیست؟

مقداری در اینجا یعنی برای اینکه سینمای دینی را تعریف کنند مشکل پیدا شده است ، به اصطلاح من تعریف درست و درمانی ندیده ام هرکس برای خودش تعریفی می کند و بعد آن تعریف را می گیرد و یک حکمی صادر می کند. مثلا بعضی ها می گویند، هنر چون ریشه های دینی داشته است، اساساً دینی است و هنر غیر دینی نداریم.

 بعضی ها هم از آن طرف بام افتاده اند. میگوئیم اگر منظورتان این است که سینمای پورنو هم سینمای دینی است. می پرسیم فیلم هایی که شیطان پرستی را ترویج می کنند آنها هم دینی اند؟ سینمای کمونیستی آن هم دینی است؟ آن هایی که خدا را مسخره می کنند آن ها هم دینی اند؟ با این معنا که نمی سازد، یک عده این گونه اند، ولی یک عده سینمایی را سینمای دینی می گویند که یک تجربه دینی القا کند، این ناشی از بعضی از مکاتب فکری غربی است که مثلا می گویند دین همان تجربه و همان حسی است که می گیریم. یعنی اگر من یک فیلم پورنو ببینم ولی آنقدر آن فیلم بر من تأثیر بگذارد که در آخر فیلم گریه کنم و از تمام کرده های خودم پشیمان بشوم و توبه کنم این یک فیلم پورنو را شما می گویید دینی است؟

فقها که می گویند دیدن این فیلم خلاف شرع است، هرچند برای این باشد که بیننده توبه کند. مثلا حکایتی داریم که یک عابدی در یک غاری نماز می خواند، عابدی دیگری آمد و گفت: اجازه می دهی من هم در اینجا و در کنارت نماز بخوانم؟ سپس شروع کرد به نماز خواندن، عابد اولی خسته شد ولی دومی که شیطان بود و می خواست او را به گناه بیندازد خسته نشد و پشت سر هم خواند و خواند، سپس به او گفت: تو این نشاطی را که پیدا کردی و عبادتی که می کنی از کجا پیدا کرده ای؟ گفت: من هم اوایل مثل تو بودم تا اینکه گناهی کردم و رفتم رابطه نامشروع با کسی پیدا کردم و آن رابطه نامشروع و آن پشیمانی و آن آتشی که به جانم افتاده اینگونه مرا تغییر داده است، اگر می خواهی مانند من بشوی باید ابتدا گناه کنی و اینگونه او را منحرف کرد.

 حال اگر من فیلم پورنو ببینم و تجربه دینی هم پیدا بکنم، اصلاً پشیمان هم بشوم، آیا این فیلم، یک فیلم دینی است؟ خیر، پس این که تجربه دینی داشته باشیم، این سینما به شواهدش نمی شود، بعضی ها می گویند اگر کسی خودش متدین باشد، فیلمش دینی است، خب ما گاهی می بینیم که یک فردی خودش متدین است و یک شعری می گوید چرند و پرند، فرض کنید الآن اشعار و رباعیات خیام معلوم نیست برای خیام بزرگ باشد ولی فرض کنید برای اوست، چون برای اوست پس اشعار درست است؟ اگر او هم گفته باشد لابد و بالاخره این دینی نمی شود، به صرف اینکه آن خیام بزرگ است، اگر سعدی انسان اخلاق گرایی است، اگر شعری گفت، پس تمام شعرهایش اخلاقی است؟ اگر مولانا عارف بزرگی است پس هر شعری گفت شعر اخلاقی است؟ خیر بعضی از جاها به خاکی زده اند. اگر یک شخصی هم هنرمند بود و تا بن دندان به هنر دینی اعتقاد داشت و مسلمان متشرعی هم بود و بعد یک فیلمی ساخت و آن فیلم یک جنبه غیر شرعی داشت آیا می توان گفت فیلمی که او ساخته دینی است؟

سوال دیگر این است که اگر در فیلمی مناسک دینی نشان داده شود آیا آن فیلم دینی می شود؟ ممکن است مناسک دینی را نشان بدهد و آنها را مسخره کند، شخصیت های دینی را نشان بدهد و از کنارشان رد بشود، مانند فیلم، مارمولک، یا فیلم عمر، یا فیلم حسن و حسین و معاویه که به نفع خودشان بهره برداری کرده اند، آیا هرکس اِلِمان های دینی را نشان داد، مسجد و نماز در آن بود دینی است؟ خیر، گاهی اینها را می گویند تا بگویند که ضد ارزش است، مهم پیام است ولی واقعا گاهی فیلم پیام خوبی می دهد ولی کلاً فیلمی خراب است، برای مثال سینمای فارسی قبل از انقلاب معمولا پیام هایش اخلاقی بود، فرضا می خواست بگوید که زن روستایی اگر وارد شهر بشود فاسد می شود، هفتاد درصدش فساد بود و بعد یک درس اخلاق هم می داد، ولی آن کسی که نگاه می کرد می گفت: قربون اون فسادش بروم.

 مثلا شما فرض کنید که می خواهید ضد اعتیاد کار کنید، اعتیاد را نشان می دهید و اعتیاد را به قدری خوشمزه نشان می دهید، که طرف می گوید: من هم امتحان بکنم ببینم چه لذتی دارد، یا فیلم های پورنو، می خواهد بگوید که دختر با رابطه اش و با یک اشتباه از حریم خانواده خارج بشود دچار سرنوشت شومی می شود ولی تمام این پروسه را نشان می دهد و سپس می گوید این سرنوشت شوم است، پس صِرفِ پیام مهم نیست. پیام باید با اندیشه دینی منطبق باشد ولی تجربه ای که می دهد تجربه درستی نیست، آن چیزی که من به آن رسیده ام این است که اگر می خواهیم ببینیم که آیا فیلم دینی داریم یا نداریم باید بگوییم که هویت یک متن به چیست؟ اساس آن بر چیست؟ فیلم محمد رسول الله چرا اسلامی است؟ چون در خدمت این مطلب است که بگوید حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر است، فیلم بودای کوچک چرا می گوییم یک فیلم با رگه های بودیسم است؟ بخاطر اینکه این فیلم آرام آرام القا می کند که بودیسم هم یک دین خرافاتی نیست بلکه حتی در جوامع مدرن امروز هم قابل بحث و بررسی است و حتی هم قابل پذیرش، پس تا اینجا فهمیدیم که هویت یک فیلم به مبانی فکری آن است.

همان طوری که مسلمان، بودیسم و مسیحی مطرح می شود، در واقع انسان مانند یک متن است و سینما هم همین گونه است یعنی یک متن هویت دارد، هویت آن به اعتقاداتی است که بروز می دهد، به آن مبانی فکری است، مبانی فکری را چگونه می توانیم درک کنیم؟ بنده در کتاب خودم، درآمدی بر روایت دینی گفته ام و اعتقادم این است که یک متن سینمایی دارای روساخت و ژرف ساخت است، روساخت آن چیزی است که می بینیم و عبارت است از صوت و تصویر و داستانی که می بینیم، ژرف ساخت عبارت است از پیامی که ما استنباط می کنیم و مبانی فکری، مبانی فکری عبارت است از آن مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، ارزش شناسی درون فیلم است. آن مبانی را چگونه می توانیم استنباط کنیم؟ از نشانه هایی که در روساخت وجود دارد، اگر ما از آن نشانه هایی که در روساخت وجود دارد فهمیدیم که این آموزه ها را درک کردیم، ما می گوییم هویت این فیلم به این مبانی است، مثلا فیلم می گوید که من و فیلم ساز معتقد به تثلیث و الوحیت مسیح هستم، این مهمترین فاکتور و شاخصه فیلم مسیحی است مثلا در بودای کوچک، فیلم نزدیک می شود که بگوید تناسخ را قبول دارم، چون فیلم این را می گوید و بودا را با یک شخصیت ماوراء زمینی معرفی می کند ما آنجا می گوییم فیلم بودایی است. فیلم فمنیستی، فیلمی است که در مبنایش دارد می گوید که زن مساوی مرد است و زن در جوامع امروزی مظلوم است و اگر می خواهد ظلم را بر طرف کند باید هنجارهایی که مرد ها بر او تحمیل کرده اند را بشکند یعنی مبنای فیلم این است، در اینجا مشخص می شود که فقط صرف پیام فیلم کافی نیست بلکه تمام آن نشانه هایی که لازم است تا از آن نشانه ها ما به مبنای فکری بپردازیم باید آنها باشند. پس اگر فیلمی مثلا هفتاد دقیقه اش را دارد تصاویر مستهجن نشان می دهد و آخرش یک پیام اخلاقی دینی دارد آن فیلم دینی نمی شود. البته ما فیلم دینی به این معنای دینی عام نداریم، ما، فیلم مسیحی، اسلامی، بودایی داریم، هویت یک متن سینمایی و یک متن هنری به مبانی فکری است.

 

وسائل- به نظر شما فرم در اسلامی کردن یک فیلم نقش دارد؟

ما در اینجا به جای فرم و محتوا گفتیم روساخت و ژرف ساخت، هویت یک فیلم به ژرف ساخت آن است و ما ژرف ساخت را از نشانه هایی که از روساخت وجود دارد استنباط می کنیم، هر مبنای فکری یک روساخت خاص و یک فرم خاص را اقتضا می کند. مثلا اگر شما فیلمی را می خواهید در مورد تأملات فکری بسازید، نباید تدوین آن تند باشد، تدوین باید آرام باشد تا بتواند آن تأمل فکری را برساند، اگر مبانی شما مبانی دینی شد، فرم شما باید متناسب با دین مذکور باشد، ولی این معنایش این نیست که بعضی فرم ها دینی و بعضی فرم ها دینی نیست، خیر این نیست، برای مثال بعضی ها می گویند سینمای دینی، سینمای واقع گرا است، پس اگر فیلمی غیر واقع گرا بود نمی تواند دینی باشد، خیر بنده این را نمی پذیرم. روساخت می شود تغییر کند اما اینگونه نیست که هر روساختی روی هر ژرف ساختی بیاید یعنی شما اگر بخواهید فیلم ترسناک بسازید چطور فرم خاص خودش را می خواهد، یا اگر می خواهید فیلمی بسازید برای آخر شب، که آرامشی به مخاطب بدهید، چطور فرم خاص می خواهد، پس اگر شما می خواهید توحید را ترویج کنید و در قالب فیلم عرضه کنید این هم فرم خاص خودش را می خواهد، پس فرم متناسب با محتواست ولی اینگونه نیست که فرم را به جایی دادید آن دینی می شود.

 پس نتیجه می گیریم که شاخصه های فرمی که برای سینمای دینی می گویند درست نیست، فقط می توانند بگویند که اقتضا دارد، مگر اینکه یک فرم واقعا خلاف شرع باشد، مثلا ژانرهای موزیکال که تماما رقص هستند، بله با این فرم نمی شود یک فیلم دینی ساخت، البته با فرم موزیکال می شود فیلم هندی ساخت، زیرا رقص جزء آیین هایشان است. پس خلاصه کلام اینکه سینمای دینی و حتی سینمای غیر دینی هویتشان به این است که مبانی شان بر آن باشد، سینمای سکولار مبانی فکری اش سکولار است و همینطور اسلامی و غیره. فیلم مختار، فیلم یوسف پیامبر و... فیلم هایی کاملا اسلامی هستند. لذا کشورهای اسلامی از آن استقبال می کنند، چرا؟ چون می گویند: طبق آموزه های ما آن تصویری که از پیامبران الهی داریم در این فیلم متجلی شده است.

 

وسائل- ویژگی ها و شاخصه های اصلی یک سینمای دینی چیست؟

بر اساس آن چیزی که من گفتم، ویژگی سینمای اسلامی، این است که مبانی اش باید اسلامی باشد، بر مبنای توحید، نبوت خاص پیامبر و بر مبنای معاد، ولی به معنای این نیست که هر فیلمی باید تمام اینها را داشته باشد، خود سینمای دینی طیف دارد، از پر رنگ گرفته تا کم رنگ، باید مبانی آن دینی باشد، مثلا فیلم رنگ خدا فیلمی اسلامی است چون توحید را نشان می دهد و طبیعت را به معنای آیات الهی نشان می دهد.

 

وسائل- آیا سینمای دینی، سینما درباره دین است یا سینمای انسانی با ویژگی های اسلامی است؟

الآن مشخص شد سینمای درباره دین شاخصه نیست چون ممکن است درباره دین باشد و زیرآبش را بزنند، اسلام از آن نگاهی که بنده دارم، انسان بودن را، پله اول برای مسلمان بودن می داند، نمی شود که مسلمان بود و انسانیت نداشت، امام حسین (علیه السلام) فرمودند: شما اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید یعنی انسان باشید. پس سینمای اسلامی حتما انسانی هم هست.

وسائل- با توجه به گذشت سالها از انقلاب اسلامی و تبدیل ایران به کشوری دینی و اسلامی و انقلابی تغییر نگاه در سینما از مبتذل به دینی به وجود آمده است یا خیر؟

تا حدودی بوجود آمده است. اینکه میگویم تا حدودی بخاطر این است که سینمای ما در همان اول انقلاب از سینمای مبتذل طاغوتی فاصله گرفت و خیلی از چیزها را کنار گذاشت تا جایی که بعضی از فیلم ساز ها گفتند نمی توانیم فیلم بسازیم، اینکه می گوییم تا حدودی یعنی جنبه های سلبی رعایت شد ولی از جنبه های ایجابی، سینمای ایران گاهی یک نمونه های شاخصی از خودش نشان داد. برای مثال فیلم رنگ خدا یک فیلم شاخص در این زمینه به شمار می آید.

 پس ما یک چشمه هایی را نشان دادیم ولی اینکه جریان شده یا نه؟ باید بگویم خیر و یکی از موانع آن این است که به سمت تئوری سازی نرفته ایم و به همین جهت شکست خوردیم، و جریان نشد. اکنون نه تنها جریان نیست بلکه دغدغه هم نیست، یک زمانی دغدغه بود ولی الآن دیگر ولش کرده اند، از آن مهمتر اینکه جریان اساسی سینمای ما بخاطر اینکه بخشی از سینمای جهانی است روز به روز از دین فاصله گرفته است، نتیجه اش شده فیلم فروشنده، گرچه ندیده ام ولی شنیده ام، نمی خواهم قضاوت کنم، یا فیلم هایی از این دست یا سینمایی که رفته سراغ همان فیلم ها و بحث های عاشقانه ولی در چارچوبی که بشود آنرا پخش کرد، همان آش و همان کاسه است ولی با ممیزی هایی که بشود پخشش کرد، اگر این ممیزی ها برداشه بشود، خود اینها دوباره همان ها را می سازند.

باید توجه داشت که فیلم سازان ما در دانشکده های ما چیزی خارج از جریان سینمای جهانی نیستند، به چه دلیل؟ متونی که تدریس می کنند همان متون است، اساتید همان ها هستند، بستری که سینمای ایران دارد در آن زایش پیدا می کند همان است، اگر هم می بینید که یک اشخاصی یک فیلم هایی می سازند این در واقع پتانسیل فردی اش است، مانند آوینی، چرا آوینی جریان نشد؟ چون خودش تک بود.

هنرمندان ما باید مراقب باشند که استحاله نشوند مانند مخمل باف که استحاله شد. باید مراقب بود واقعا در این جریان خیلی از نیروهای انقلابی که وارد می شوند استحاله می شوند، خیلی افراد کمی هستند در این جریان که استحاله نمی شوند یا استحاله می شوند و خنثی می شوند و یا از آن طرف می افتند، یا منزوی می شوند، آوینی به وسیله رهبری آوینی شد، تا موقعی که بود کسی او را تحویل نمی گرفت، مجید مجیدی هم تک است البته آدم هایی هم هستند، امیدواریم که این آدم ها که وارد شده اند و فیلم های ارزشی می سازند استحاله نشوند.

این که سینمای ما مانند شعر ما نتوانسته است پا به پای انقلاب برود حتی رمان ما هم نتوانسته است پا به پای انقلاب برود، باید بررسی بشود. البته رمان خیلی جلوتر است بخصوص در زمینه دفاع مقدس خیلی جلوتر رفته، چون وابستگی اش به آن فضای کلی که گفته شد کمتر بود، سینما وابستگی اش بیشتر است، یعنی موقعی که شما می خواهید در کلاس تدریس کنید، یا می خواهید تدوین یاد بدهید، و یا می خواهید فیلم برداری یاد بدهید و غیره باید تمام آن سینما را حذف کنید. مگر نه اینکه دانشجوهای ما این کار را می کنند، حذفش می کنند، بعد از یک مدتی یادشان می رود، برای چی آمده اند یعنی ما آرام آرام در جریان سینمای جهانی مضمحل می شویم ، البته مقداری اش را هم گفتم، ما تئوری نداریم، اگر تئوری داشتیم می توانستیم محکم تر بایستیم، شاخص نداریم، و چون شاخص نداریم یک فیلم را می گیریم و یک فیلم بدتر را رها می کنیم. ولی از آن مهمتر جریان سینمای جهان است، بخاطر اینکه جریان غیر دینی و جریان درستی نیست ما همپای این جریان می شویم.  فرض کنیم یک فیلم ایرانی در اسکار برنده می شود ما چقدر خوشحال می شویم، یعنی ما انقلاب کردیم که فیلم مان اسکار بگیرد؟ اگر بیگانگان فیلم مان را تشویق کردند این خیلی مهم است؟ شاید گل به خودی زدیم که تشویق مان می کنند.

 

وسائل- راهکار شما برای اینکه در سینمای جهانی مضمحل و استحاله نشویم چیست و چگونه می توان فیلمی ساخت که واقعا دینی باشد؟

راهکار ها در سطح کلان یکی این است که بیاییم:

  1. برای تئوری سازی بودجه بگذاریم
  2.  پژوهش سینما را جدی بگیریم، نه اینکه دانشکده بزنیم، ما دانشکده به قدر کافی داریم، دانشکده که می زنیم همان مطالب را می آییم به خورد دانشجو می دهیم و تهش هم مدرک می دهیم دست دانشجو، اینکه چیزی نشد.
  3. پژوهشکده بزنیم و خروجی های دانشگاه ها را بگیریم و از آنها بهره ببریم. بعد از 39 سال از انقلاب هنوز آن سؤال اول انقلاب وجود دارد که سینمای دینی چیست؟ سینمای دینی داریم یا نداریم؟ معلوم است که یک قدم جلو نگذاشته ایم، ما الان باید می گفتیم که بر اساس تعریف سینمای دینی ما چه ژانرهایی وارد بشویم، باید وارد اینها می شدیم، بخاطر این است که در الفبایش مانده ایم، به جای اینکه صد تا فیلم بسازیم بودجه پنج فیلم را بگذاریم و یک پژوهش کده بزنیم بهتر است، بجای اینکه ده سریال بسازیم پول یکی را بدهیم و پژوهش کده بزنیم، در پژوهش کده هم باید مأموریت داده شود، نمی خواهیم تنها در مورد فرم بحث شود، می خواهیم تکلیفمان در جمهوری اسلامی مشخص بشود، اجازه بدهید پنج یا شش سال کار کنیم، یک درصدی از بودجه را به پژوهش بدهیم و آن هم پژوهش هدفمند نه پژوهش الکی، خیلی از پژوهش های دانشگاه ها الکی است، این پژوهش بخشی از آموزش است، پژوهش واقعی یعنی اینکه کسی استاد شده است و مسلط شده بر همه چیز و شاخصه های روز را داراست و از حالا شروع کند و یک گام جلوتر بگذارد

در پژوهشی که برای دانشجوی کارشناسی ارشد است و می خواهد بگیرد پژوهش کند، دغدغه حل مسئله وجود ندارد، دغدغه مدرک دارد، دانشجو می رود موضوعی را بر می دارد که بتواند در ظرف زمانی محدود نوشته و پاس کند، اگر دانشجو منابع کافی نداشت آن را بر نمی داشت، خیلی از این معضلات منابع درستی ندارند، باید فکر کنند و باید لجنه بگیرند، باید گروه بگیرند، فکر نکنید آنها پژوهش است، پژوهش این است که شما پژوهشکده بزنید، پول بدهید و بنشیند و بعد از یکسال، دو سال و ده سال بگویند فلان مسئله را حل شد، خروجی داشتن مهم است و الا من می توانم پژوهش کنم، تطبیق بین سینمای فلانی با سینمای فلانی، ثم ماذا؟ بعد پژوهش کنم در اینکه فلان ژانر رابطه اش با فلان فرم چیست؟ یا پژوهش کنم در اینکه میزان نگاه سینمای ایران به زن و مرد چگونه بوده است، این خوب است ولی معضلی را حل نمی کند، هنوز در الفبای سینمای دینی مانده ایم، در شاخصه هایش مانده ایم، کسی بیاید پول بگذارد و اینها را مشخص کند، سؤالی که یک وزارتخانه در آن درگیر است آن سؤال را حل کند نه اینکه اسم پژوهش باشد./924/ص

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰