vasael.ir

کد خبر: ۵۳۷۸
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۴ - 06 June 2017
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 3

تعلیمی که برای جامعه ضرر یا مفسده داشته باشد حرام است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در سومین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: تعلیم موارد کذب و خلاف واقع، تعلیم آنچه برای معلم، متعلم و دیگران ضرر داشته باشد و تعلیم آنچه موجب مفسده است از اقسام بیان تعلیمی حرام است که حرمت آن را از آیات و روایات می توان استفاده کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه سوم درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در تاریخ 16 دی 95 در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به بررسی اقسام بیان تعلیمی حرام پرداخت و گفت: درمواردی که خود شارع مصداق فساد یا ضرر را بیان کرده باشد دلیل شارع حاکم بر هر اصل عقلایی خواهد بود و اگر عقلا بگویند این کار ضرر دارد و شارع بگوید این کار واجب است باید انجام داد زیرا دلیل شرعی حاکم بر این مساله خواهد بود.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: گاهی چیزی به حال جامعه ضرر دارد و گاهی مفسده ایجاد می کند مثلاً علم یا گفتاری سبب شود که رابطه شخصی با دیگری خراب شود و ممکن است ضرر هم نداشته باشد اما مفسده ای دارد که مترتب بر این بیان شده است.

وی در پایان گفت: اگر شارع بگوید قطع ید واجب است معلوم می شود که در قانون الهی این مساله ضرر و مفسده ندارد و عین مصلحت است و شارع این را ضرر نمی داند و دلیلی که فرموده است «لا ضرر فی الاسلام» با قانون «السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما» تزاحم ندارد.

متن کامل درس آیت الله اراکی

خلاصه ای از درس گذشته

بحث ما در فقه فرهنگ ابتدا در مورد فقه عقائد و باورهاست که گفتیم حدود آزادی عقیده عقلاً و شرعاً به چه مقدار است. گاهی ممکن است تعلیم چیزی جایز باشد اما ترویج آن جایز نباشد. مثلاً عقائد اهل شرک را شاید وجوب کفایی داشته باشد که عده ای بشناسند تا بتوانند نقد کنند اما ترویج آن جایز نیست. گاهی بیان اظهاری واجب است یعنی تنها یاد گرفتن کفایت نمی کند و مانند شهادتین باید اظهار کرد. مواردی که شهادت واجب است شامل بیان اظهاری می شود و قبول در دل کفایت نمی کند. عقیده توحید علاوه بر قلب نیاز به اظهار دارد.

در بیان تعلیمی بیان شد که اقسامی دارد: واجب، مستحب، مکروه و حرام. بیان تعلیمی مباح به عنوان اولیه داشتیم اما معمولاً هر تعلیم مباح فی نفسه یکی از دو حالت را دارد: یا علم مفید است که مستحب می شود و یا علم غیر مفید است که مکروه است.

بیان تعلیمی حرام ضابطه ای دارد که مخصوص بیان تعلیمی نیست و شامل همه اقسام بیان است. هر بیانی که منشاء فساد یا ظلم بشود محرم است. تفاوت بین فساد و ظلم را قبلاً توضیح دادیم. فساد اخلال در نظم است. اگر نظم ظالمانه باشد به خاطر اقرار نظم عادل که واجب می شود؛ یعنی اگر به هم ریختن در طریق اقرار عدل باشد اشکال ندارد. اگر صرفاً قصد کسی اخلال به نظم باشد افساد است. کسانی که قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کنند به نوعی از درجات فساد را انجام داده اند.

ما نتوانسته ایم جامعه را با تعالیم اسلامی آشنا کنیم. فساد بسیار خطرناک است و از آن نهی شده است. حتی شرع مقدس نظم غیر عادلانه را بر بی نظمی و هرج و مرج ترجیح می دهد زیرا ظلم نظم غیر عادلانه محدود است اما هرج و مرج ظلم نامحدود است.

ظلم این است که انسان حق دیگران را پایمال کند که گاهی حق مالی یا آبرویی و گاهی حق نفسی است.

در فرهنگ لیبرالیستی مساله آبرو مطرح نیست یعنی به عنوان یک حق شناخته شده نیست که  غالباً به این صورت است یا تعریفی

در تبلیغات ترامپ مشاهده کردید که خبرنگار از او تقاضا کرد که اجازه بدهید من موی سر شما را به هم بریزم! این مساله را از امور مثبت می دانند. برخی حاضرند حتی لخت شوند ولی خوشایندی مردم را به دست بیاورند. مشخص است که چیزی به نام آبرو و حیثیت در بین آنان معنایی ندارد.

آبرو و عرض تعریف می خواهد و باید آبرو ارزش داشته باشد تا تبدیل به حق شود. اینکه در فرهنگ غرب بسیاری از افشاگری ها به عنوان مثبت تلقی می شود که رسانه آبروی کسی را بریزد به این دلیل است که برای این نوع از حق ارزشی قائل نیستند و اصلاً می گویند حقی وجود ندارد. حتی مساله توهین به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را از همین قبیل می دانند یا توهین به مقدسات و خدای متعال را از همین باب می دانند. گاهی در بسیاری از فیلم های تولید کلیسا توهین به پروردگار را عادی بیان می کنند تا مردم خوششان بیاید.

این دو ضابطه کلی است که بیان شد. یکی این که بیان تعلیمی حق کسی را پایمال کند و یا فسادی را انجام دهد. منتهی جزئیات این دو ضابطه کلی در شرع اسلام تبیین شده است. ما جزئیات این محرمات را در دوازده مطلب خلاصه کردیم که در مورد مطلق البیان است. بیانی که موجب ظلم و فساد می شود.

  1. بیان دروغ مگر در موارد اصلاح ذات بین؛ در شرع از موارد حکومت موضوعی است.
  2. بیان افترائی
  3. بیان اظهار عیب دیگران و آشکار ساختن نقص او
  4. سخن موجب آزار و اذیت
  5. بیان مهدر حق؛ بیانی که هدر حقی در آن بیان وجود داشته باشد یا لازم آید. گاهی در دادگاه اگر شهادت راست بدهد حق کسی پایمال می شود که در این مساله شهادت جایز نیست.
  6. سخنی که موجب هتک مقدسات شود؛ هتک شعائر
  7. جحد حقیقت؛ حقی را که انسان می دهد حق است منکر شود.
  8. تحقیر و اضلال کسی که صاحب حرمت است..
  9. استهزاء؛ (لا یسخر قوم من قوم)
  10. غناء باطل لهوی؛ مقصود هر صدای خوشی نیست.
  11. سخن چینی و نمامی
  12. فتنه گری و ایجاد اختلاف بین مردم و ستیز بین مردم.
  13. اشاعه فحشاء؛ گاهی فتنه گری در کار نیست منتهی پخش کردن کار زشت دیگری کار نادرستی است.

اشاعه فحشا یعنی پخش کردن خبر مربوط به کار زشت که امر نادرستی است. گاهی در برخی از فیلم ها پدیده های زشتی که در جامعه وجود دارد را نشان می دهند که این عمل نشان دهنده بیسوادی یا کم سوادی است. مگر هر پدیده زشتی را باید در جامعه نشان داد؟ ستر العیب از مهم ترین آداب اسلامی و از دستورات پیامبر اسلام است. انسان باید عیب خویش یا عیب دیگران را پنهان کند. در روایات داریم که بیان کارهای زشت که انجام شده در برابر مردم از کارهای غلط است. نباید انسان از سابقه سوء خودش برای دیگران بگوید.

این مساله مشروع نیست که اگر کسی در جوانی کار خلافی کرده است یا رابطه نامشروعی داشته باشد در انظار مردم این مطالب را بیان کند. اقرار به گناه جزء در برابر خدا جائر نیست حتی کسی که حق مردم را خورده است.  شخصی که حق دیگری را خورده لازم نیست که بیان کند بلکه باید حق او را به دستش برساند. شارع دوست دارد به گونه ای حق مردم را به دستشان برسانی که حتی خودش هم متوجه نشود تا آبروی اشخاص آسیب نبیند.

بیان تعلیمی حرام

ما در مباحث پیشین ملاک های بیان محرم را به طور کلی بیان کردیم. بحث در احکام بیان تعلیمی اعم از موارد وجوب، استحباب و غیره بود. بیان شد ممکن است کسی در حکم اولی قائل به اباحه بیان باشد منتهی معمولاً آن بیان به عنوان ثانوی یا واجب و یا مستحب و یا حرام است و این مساله موردی ندارد که بیانی فی نفسه مباح محض باشد.

بحث در بیان تعلیمی حرام است. ما برای این که به بحث تعلیمی حرام برسیم موارد حرمت بیان به طور کلی را به صورت تیتروار شمردیم که سیزده مورد از عناوین بیان حرام را ذکر کردیم.

حاصل آن چه از این منابع به دست می آوریم این است که هر جا بیانی که منجر به ظلم یا فسادی شود حرام است.

از مجموعه ادله قرآنی و روایی استفاده می شود که موارد ذیل موارد تعلیم محرم است.

  1. تعلیم موارد کذب و خلاف واقع: کسی که منبر می رود و می داند این روایت دروغ است نباید بیان کند.

اگر نسبت به معصوم علیه السلام در آن باشد حرمت شدیدتری دارد. گاهی در برخی مداحی ها یا روضه خوانی ها نسبتهای عجیبی به معصومین علیهم السلام داده می شود که گفتن آن خلاف شرع مسلم است.

  1. تعلیم آن چه برای معلم ضرر دارد؛ گاهی تعلیم مطلبی برای معلم ضرر مادی یا معنوی دارد.
  2. تعلیم آن چه برای متعلم ضرر دارد. مانند تعلیم فن بمب هسته ای به جنایتکاران جنگی که زیان های خسارت باری به جوامع بشری وارد می کنند.
  3. تعلیمی که موجب ضرر به حال دیگران است و موجب مفسده می شود.

(وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُهُمْ وَ لا یَضُرُّهُمْ وَ کانَ الْکافِرُ عَلى‏ رَبِّهِ ظَهیراً) سوره مبارکه فرقان آیه 55

از ادله استفاده می شود که تعلیم مضر به حال جامعه قطعاً حرام است. این گونه نیست که هر علم و هنری مقدس باشد. اگر هنر منشاء ضرر جامعه شود اصلاً قداستی ندارد. اگر علمی منشاء فساد برای جامعه باشد هیچ قداستی ندارد و تعلیم آن حرام است.

  1. تعلیم آنچه موجب مفسده می شود؛ مفسده با ضرر متفاوت است.

گاهی چیزی به حال جامعه ضرر دارد و گاهی مفسده ایجاد می کند مثلاً علم یا گفتاری سبب شود که رابطه شخصی با دیگری خراب شود و ممکن است ضرر هم نداشته باشد اما مفسده ای دارد که مترتب بر این بیان شده است. در آینده این مطلب را بیشتر باز خواهیم کرد.

در مباحث علمی بیان کرده ایم که اساس انحراف بشر از یک دروغ شروع شد و این در منابع دینی مورد تاکید است که کذب منشاء فساد است. همین کذبی که این مقدار بر آن تاکید شده است در مورد اصلاح ذات البین نه تنها حرام نیست بلکه مستحب و در برخی از موارد واجب باشد. باید حکیمانه بودن کذب برای اصلاح ذات البین مورد توجه قرار گیرد. شاید در منطق و فرهنگ شرع این نوع کذب، کذب محسوب نشود.

آنچه حرمت شرعی ذاتی دارد معصیت مولا است و آنچه وجوب شرعی ذاتی دارد اطاعت مولاست. ما سوای اطاعت و معصیت چیزی در شرع حرمت ذاتی ندارد بلکه در عقل نیز به همین صورت است. عدل اگر وجوب ذاتی دارد به خاطر اطاعت از مولی است. ظلم اگر حرمت ذاتی دارد به خاطر معصیت مولی است.

می توان گفت هر ضرری مفسده آور است اما هر مفسده ای الزاماً ضرر آور نیست. مفسده اعم است.

معمولاً ضرر در مورد نقص به جان یا مال بیان می شود.

قبلاً در مورد فساد سخن گفته ایم و به هر چیزی که به نظم اجتماعی یا به انسجام اجتماعی خلل وارد کند.

از منابع شرعی و آیات کریمه قرآن استفاده می کنیم که فساد این مساله است.

(وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ) سوره مبارکه بقره آیه 205

گر چه این موارد نیز مصادیق فساد است اما زمانی که فساد گفته می شود به جهت ایجاد خلل در نظم اجتماعی است.

زمانی که به برادران یوسف گفتند شما سارق هستید این گونه گفتند:

(قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقینَ) سوره مبارکه یوسف آیه 73

به هم ریختن قانون و نظم اجتماعی فساد است و لذا در محل خود گفته ایم که در حکومت طاغوت نیز نمی توان نظم اجتماع را به هم ریخت و اخلال اجتماعی به وجود آورد.

تلاش برای ازاله حکومت جائر واجب است و در طریق آن واجب خواه ناخواه مقدماتی که مقدمه آن واجب باشد از لحاظ اهم و مهم تزاحم پیدا می کند که سخن دیگری است. ولی نمی توان گفت به دلیل این که حکومت جامعه جائر است ما اخلال در این حکومت ایجاد کنیم. کسانی که به کشورهای غربی می روند حق ندارند کاری که موجب فساد جامعه می شود انجام دهند.

نظر مرحوم امام خمینی (ره) نیز همین بود زیرا ایشان فقیه کاردانی بود و رفتار و فتاوای ایشان گواه همین مساله است.

به هر حال این خلاصه مواردی است که در بیان حرمت تعلیمی ذکر شد.

قاعده کلی نیز این بود که اگر بیان تعلیمی به فساد منجر شود یا متضمن کذبی شود حرام است. فساد نیز اعم از ضرر است.

آنجایی که خود شارع مصداق فساد یا ضرر را بیان کرده باشد دلیل شارع حاکم بر هر اصل عقلایی خواهد بود. اگر عقلا بگویند این کار ضرر دارد و شارع بگوید این کار واجب است با این وجود باید انجام داد زیرا دلیل شرعی حاکم بر این مساله خواهد بود زیرا شارع در منطق و قانون خودش این مساله را دارای منفعت می داند و باید برای نفع بیشتری که مدنظر شارع است متحمل چنین ضرری شد.

خلاصه آنجایی که شارع موردی را به عنوان واجب یا مستحب معرفی کرده است در حالی که در نظر عقلا این چیز مفسده یا ضرر دارد حکومت دلیل شرعی بر هر اصل عقلایی ایجاب می کند که آن اصل عقلایی به وسیله دلیل حاکم شرعی تقیید لبی به معنای حکومت پیدا می کند.

پس هر چه عقلا بگویند این ضرر یا مفسده دارد حرام است مگر این که خود شارع بگوید این ضرر یا مفسده نیست که این دلیل حاکم است. اگر شارع بگوید قطع ید واجب است معلوم می شود که در قانون الهی این مساله ضرر و مفسده ندارد و عین مصلحت است و شارع این را ضرر نمی داند و دلیلی که فرموده است «لا ضرر فی الاسلام» با قانون «السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما» تزاحم ندارد.

پس ادله احکام به شکلی حاکم بر «قاعده لاضرر» است. حکومت دلیل «لاضرر» حکومت حکمی است و حکومت ادله احکام موضوعی است. ثمره فرق بین حکومت حکمی و حکومت موضوعی در این مساله ظاهر می شود.

دو دلیل می توانند هر یک نسبت به دیگری حاکم باشند و لذا گفتیم بین دلیل لاضرر و دلیل احکام اولیه اولی به حکومت حکمی بر دیگری حاکم است یعنی هر جا حکم به وجوب یا حکم حرمت است اگر حرمت موجب ضرر باشد، دلیل لا ضرر می گوید حرمت منتفی است. در بسیاری از موارد حکومت احکام اولیه بر دلیل لا ضرر موضوعی است یعنی ضرر در واقع ضرر نیست.

مثلاً وقتی حکم به جهاد می دهد درست که موجب اتلاف اموال است اما درواقع ضرر نیست./926/ص

 

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶