vasael.ir

کد خبر: ۵۳۲۲
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۰ - 31 May 2017
در نشست«انباشت مفهومی در ادبیات خانواده در خانش مفسران» عنوان شد:

بدون حضور زنان زمین عرصه کارزار می شد

عضو هیئت علمی مرکز مطالعات زنان گفت: وقتی برتری مردان بر زنان در تفسیر تغلیظ می شود هدف بیان مفهوم قرآن نیست و تحمیل معنای مورد نظر به معنای قرآنی است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی مرکز مطالعات زنان، در نشست زن و خانواده  با عنوان«انباشت مفهومی در ادبیات خانواده در خانش مفسران» در مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا(س) گفت: انباشت مفهومی  از سوی برخی مفسران اینگونه معنا می شود که واژه هایی که در قرآن کریم به کار رفته است گاهی آنقدر مفاهیم دیگر روی آنها انباشته شده است که بعد از گذشت زمان های متوالی ما احساس می کنیم که این متن معنای اصلی خودش را نمی دهد.

 

وی با بیان اینکه بعضی از الفاظ قرآن دچار انباشت مفهومی شدند یا نه، این موضوع نیاز به بررسی داشت، افزود: از آنجا که حوزه بررسی من محدود به ادبیات خانواده و آن دسته از مواردی که مرتبط با مباحث خانواده است  به همین دلیل آنها را در تفاسیر بررسی کردم.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان اینکه کلمه های قوامیت، فضل، نشوز، زوجیت و مباحث دیگر مربوط به حوزه خانواده را  در بیش از 100 تفسیر ازتفسیرهای قرن دوم هجری تا تفسیرهای دوران معاصر بررسی کردم، اظهارکرد: از بین تفاسیر انتخاب کردم و به همین جهت بهترین ها و مطرح ترین ها و یا به عبارتی آنهایی که مبدأ بودند و در نقطه عطف تاریخ بودند را انتخاب کردم.

 

علاسوند ادامه داد: به این نتیجه رسیدم که اتفاقی به نام انباشت مفهومی رخ داده است و این اتفاق در همه تفاسیر وقتی که منصفانه مطالعه داشته باشید معضل آن در تفاسیر اهل سنت است و متوجه شدم که مسئله انباشت مفهومی بیشتر معضل اهل سنت است تا شیعیان.

 

وی با بیان اینکه نمی خواهم بگویم که این موضوع در مسائل شیعه نیست بلکه قابل مقایسه نیست و به دنبال این بررسی که این اتفاق افتاده است یا نه؟ سپس به دنبال علت های رخداد این اتفاق رفتم، تصریح کرد:اولین مفهومی که بررسی می کنیم مبحث زوجیت است و مسائل وابسته به زوجیت مثل سکونت و مودت و رحمت و این واژه زوجیت از واژه هایی است که خیلی دچار تفاسیر گوناگون نشده است و تفاسیر شبیه به هم هستند مگر در موارد خاص که یکی از این موارد خاص شامل این موضوع می شود.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تفاسیر در بحث زوجیت اشاره به خلقت آدم و حوا هم شده است و تفاسیر اهل سنت بدون استثناء روایاتی که هم مضمون با تورات هستند را ذکر کردند( روایات اسرائیلیات) اظهارکرد: روایت درباره آفرینش اینست که حوا از دنده چپ مرد آفریده شده است و این موضوع که از دنده چپ مرد آفریده شده است به خودی خود دلیلی بر هیچگونه ضعف و نقصانی نیست و مانند این موضوع است که بچه های ما از ما متولد می شوند می ماند.

 

وی ادامه داد:  از طرفی اول و دوم خلق شدن هیچ معنایی ندارد کما اینکه بعدی ها می توانند از قبلی ها با شرافت تر و با کرامت تر باشند اما در مضمون تورات اینست که خلق حوا از دنده چپ مرد را با یک دسته از مفاهیمی که آنها دلیل تنقیض زن است قرین کرده است و به خاطر  به وجود آمدن از دنده چپ و دو خلق شدن خصلت هایی دارد که این خصلت ها به دلیل همین تفاوت ها است.

 

براساس روایات اسرائیلیات خلق حوا از دنده چپ مرد سبب کاستی و نقصان در خلقت او شده است

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد:  طفیلی بودن در خلق و لجوج و سرسخت بودن و بعد از اینکه خلق شد خداوند او را مجازات کرد و به درد حیض او را مبتلا کرد به خاطر همان گناه اولیه و به درد زایمان و این درد که نجاست در شکم او باشد و از این حرفا گفتند و این ها کنار آن قصه آمده است و خلق حوا از دنده چپ مرد سبب کاستی و نقصان در خلقت او شده است و این بحثی که در تفاسیر اهل سنت به تکرار آمده است در کتاب های تفسیری روایی ما هم وجود دارد و مرحوم طبرسی در مجمع به این موضوع اشاره می کند و این ها را آورده اند، تصریح کرد: ولی راجع به آن ها قضاوتی ندارند و در عین حال ترجیح هم ندارند و کار به جایی می رسد که تفاسیر متأخر ما مثل تفسیر علامه طباطبایی تببین می کند که ما چند دسته روایت در بحق خلقت زن داریم و روایاتی که می گویند زن از دنده چپ آدم آفریده شد.

 

وی ادامه داد: از طرفی روایاتی که می گویند زن نو ظهور و جداگانه از گل مجزایی آفریده شد و روایاتی که می گویند زن از گلی آفریده شد که کنار دنده مرد بوده است و علامه طباطبایی چند جور بین این روایات جمع می کنند که می گویند زن از دنده چپ آدم آفریده شد که این روایات هم مضمون تورات هستند و اسرائیلیات هستند که در قرآن تأیید نشده اند.  

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان اینکه این روایات در تورات و انجیل وجود دارند و ازهم مضمون آن ها هم ما وجهی داریم که می توانیم آنها را کنار بگذاریم، تصریح کرد: اگر کسی این روایات را کنار نگذارد جمع این سه دسته این می شود که بگوییم منظور از اینکه گفته می شود زن از دنده چپ مرد آفریده است اینست که از گل کنار دنده چپ مرد آفریده شده است و در واقع روایت سوم بین این دو دسته روایت را جمع می کند.

 

وی افزود: اگر بر فرض این روایت باشد دلیلی بر هیچ موضوعی نیست و اینکه زن از دنده چپ مرد آفریده شده است دلیل هیچگونه نقصان و قصوری در خلقت او نیست وبیشتر از این هم در مضامین قرآنی نیست و با تورات فرق می کند که نزدیک به ده گزاره درباره این مسئله مطرح کرده است.

 

علاسوند ادامه داد: ما فقط در قرآن کریم یک منها داریم که خلق منها که یک معنای از این منها بعضیت است و کسانی که ادبیات عرب خوانده اند، می دانند که این حروف اضافه معنا دارند و یک معنای منها بعضیت است و به قول علامه طباطبایی یک من مشریه هم داریم که به این معنا است که منشأ هر دو تا یکی است و هر دو تا از یک حقیقت هستند و نوع و روش خلقت آنها شبیه به هم هستند و هر دو از یک گوهر آفریده شده اند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه درادامه با طرح این پرسش که چرا برخی تفکرات به این مباحث دامن می زنند و چرا این مباحث در اهل سنت بیشتر است، گفت:  از مهمترین دلایل می توان به این موضوع اشاره کرد که اهل سنت تفسیر قرآن را از اهل بیت(ع) نگرفته اند و تفسیر قرآن را چند نفر انجام می داند ک حضرت علی (ع) به همراه شاگردش اینکار را انجام می داد.

 

وی ادامه داد: اینها وقتی درب خانه حضرت علی(ع) را خالی کردند مردم به دنبال معلم بودند و استاد می خواستند که قرآن را بفهمند و اینها با یهود مشهور بودند درحالیکه یهودیان تورات داشتند و تورات سرشار از این قصه ها بود و در واقع این ها از علمای یهود مطالب را می گرفتند و ذیل آیات و شأن نزول آیات می نوشتند و به این شکل این ها وارد تفاسیر شدند ولی در تفاسیر اهل شیعه این مباحث به راحتی وارد نشد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: یکی از دلایل تفاوت های تفاسیر بین شیعه و سنی همین موضوع است و در تفاسیر اجتهادی تر ما مثل تفسیر المیزان این موضوع باز شده است اما در همین رابطه در بحث زوجیت تفسیر فخر رازی گزنده ترین تعابیر را دارد  که در عین حال تفسیر او از بهترین تفاسیر اهل سنت در تفاسیر تحلیلی و کلامی است.

 

وی با بیان اینکه «تفسیر طبری» از بهترین تفاسیر در تفسیر روایی است که  در آن تک جمله هایی وجود دارد که در فهم قرآن راهگشاست ولی تفسیر روایی است، تصریح کرد: اما در تفسیر تحلیلی «تفسیر کبیر» بهترین کتاب آنها است و فخر رازی که مربوط به سده های میانی است درباره «خلق لکم» در تفسیر سوره روم آیه 21 تعبیر عجیب و مشمئز کننده ای دارد.

 

فخر رازی درباره خلقت زن اجتهادی مبحث  را تحلیل کرده است

علاسوند با بیان اینکه فخر رازی درباره خلقت زن اجتهادی مبحث را تحلیل کرده است، اظهارکرد: شبهات مربوط به خلقت زن از دنده چپ را جواب داده است اما به آیه 21 سوره روم که می رسد مفهوم و معنایی را به کار می برد که با قرآن فاصله دارد که در قرآن فقط همین است که از آیات اول شروع می کند و از آیات و نشانه ها بیان می کند و «خلق لکم» را بیان می کند و می گوید «لکم» برای انتفاع و بهره برداری و سود بردن شما است وتعابیری که فخر رازی استفاده می کند اینست که خداوند زن را برای عبادت و یا برای ارتقاء و کمال نیافریده است.

 

 این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فخر رازی اینگونه ادعا دارد که قرآن این موضوع را تصریح می کند که زن را برای مرد آفریده است و به عنوان یک زوج جنسی خلق کرده است، اظهارکرد: و از طرفی زن انسان نیست و اگر به شمائل انسان خداوند او را خلق کرده است و عبادت را بر او فرض کرده است برای اینست که مردان از زنها بدشان نیاید.

 

فخر رازی براین اعتقاد است که زن موجودی سخیف و ضعیف و به سان کودکان است 

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان اینکه فخر رازی بر این اعتقاد است که زن موجودی سخیف و ضعیف و به سان کودکان است که اگر تکلیفی هم شده است برای اینست که بهراسد و به ما مردان خدمت کند، تصریح کرد: درباره همین آیه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید که در آیه قبل خداوند گفته است که شما را آفرید که در زمین تلاش کنید و عمران و آبادی کنید و برای شما همسر آفرید بدین معنا که آرامش بگیرید و در یک همراهی و هم منزلی خانوادگی، انس و الفت و رفتارهای هم معاشرتی را تجربه کنید.

 

وی ادامه داد: اگر خداوند زن را نمی آفرید صحنه کره زمین این بود که یکی حمله کند و یکی فرار کند چرا که مردها اخلاقشان در جنگ و گریز و رقابت است و علامه طباطبایی این را 50 سال پیش نوشته است که درآن زمان به همه مباحث فمنیستی دسترسی نداشته اند و از طرفی در آن زمان این مباحث فمنیستی هنوز مطرح نشده بود.

 

اخلاق زنان، اخلاق مراقبت و اخلاق مردان در جنگ و گریز و رقابت است

 

عضو هیئت علمی مرکز مطالعات زنان با بیان اینکه یکی از مباحثی که فمنیستها در بحث تفاوت های اخلاقی می گویند اینست که مردان اخلاق عدالت دارند و منظورشان اینست که اخلاق اجتماعی رقابت جویانه که همه اش دنبال این موضوع هستند، تصریح کرد: به همین دلیل بین آنها باید یک نفر اخلاق اجتماعی آنان را بالانس کند ولی اخلاق زنان، اخلاق مراقبت است و این دوجور اخلاق است که مکمل یکدیگرند و این موضوع را فمنیست های زن گرای غربی معاصر می گویند و حرف علامه طباطبایی همین است اما در 50 سال پیش.

 

وی ادامه داد: علامه طباطبایی معتقد است که اگر خانواده، زن و این حیات خانوادگی و انس را  خداوند نمی آفرید صحنه دنیا ، صحنه رقابت و جنگ است و همین که مردان تعلقات پیدا می کنند و اهداف خانوادگی و بچه دار می شوند و زنی را که دوست دارند پیدا می کنند اینها باعث می شوند که علایق مردان در زندگی تعدیل شود و به خاطر این مسئله از جنگ دست بردارند؛ چرا که بچه های آنان پدر و همسرانشان شوهر می خواهند و همه آیاتی که درباره ازدواج است در واقع درباره مردان و زنان است و زوج هم برای مرد و هم برای زن به کار می رود و یکی از آیاتی که فقط منظور زن است اینجاست که آیه 21 سوره روم است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه برای جهان پر از صلح و آرامش، زن یک موجود ضروری است و محور صلح و آرامش است؛ چرا که محور خانواده است و همه برای خانواده دنبال صلح و آرامش هستند، تصریح کرد: در حال حاضر در اخلاق مترقی جهان، کسی که مبدأ صلح است انسان برتر است و ما می گوییم داعشی منفور هستند؛ چرا که صلح بهتر از جنگ و امنیت بهتر از بی امنی است و فمنیستها یک تئوری در بحث مدیریت جهانی دارند که این همه جنگ و دعوا و کشتار محصول اخلاق مردانه بر سر پست ها و مقام ها و قدرت های دنیایی است و اگر به دست زنها این مدیریت سپرده شود مدیریت آنها بر مبنای صلح و مراقبت است.

 

علاسوند با بیان اینکه در مقایسه تفسیر« ابن کثیر» تا این موقع در تفاسیر اهل سنت و شیعه چیزی نیست و بیان و تبیین راجع به بحث زوجیت نیست و ما به دنبال واژه هایی می گردیم که سبب انباشت مفاهیم شده اند، اظهارکرد: در جایی زوجیت به معنای اینست که مبنایی برای صلح و امنیت ساخته است و در تفسیر دیگر زوجیت در واقع یک تفسیر جنسی دارد که همان تفسیر فخر رازی را دارد.

 

وی با بیان اینکه تعریف زوجیت در تفسیر «ابن کثیر» متفاوت است، تصریح کرد: وقتی درباره ازدواج صحبت می کند می گوید که بین زن و مرد الفت ایجاد می شود و حتی بیان می کند که هیچ الفتی در بین انسانها مانند الفت بین همسران نیست و در واقع این را طوری توضیح می دهد که علاوه بر رابطه جنسی، به نیازهای عاطفی و روحی هم توجه می کند و این حرف نو و مترقی است که در این تفسیر وجود دارد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در تفاسیر اخیر رویکرد درباره زوجیت متفاوت تر و تحلیلی تر است و در این تفاسیر می گوید که منظورآیه 21 سوره روم رابطه جنسی است که در همه تفاسیر وجود دارد اما اینکه بین این مسئله و تأثیر نیازهای روحی و عاطفی و رابطه جنسی در انس و الفت روحی چه رابطه ای هست در تفاسیر قبلی نیست؛ چرا که نگاه آنها محدود به همان مسئله بوده است و در تفاسیر اخیر رابطه روانشناسانه بین ارضای غرایز و نیازهای عاطفی و روحی هم مدنظر بوده است.

 

وی افزود: در برخی از این تفاسیر که تفسیر «المنار» ، تفسیر «مراغی» شبیه همین مطلب است که تفسیر مراغی از شاگردان عبده بوده که اهل سنت است و اینجا به نقش مرد و زن به اینکه در قبال اغنای هم وظیفه دارند، اشاره شده است و هردو نسبت به هم باید آرامش زا باشند و از آنجایی که این مطلب در سده اخیر بیان شده و این نگاه که زن فقط ابزار آرامشی برای مرد باشد مورد انتقاد قرار گرفته است تفاسیر جدید با توجه به این شبهات نوشته شده است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در قرآن کریم از مفاهیم و کلماتی استفاده شدند که این واژه ها عفیف هستند که به رابطه جنسی هم اشاره شده است که حرف سید قطب است که بیان لطیف و عفیفی است که امر جنسی را کم اهمیت تر و امر روحی و روانی را با اهمیت تر عنوان کرده است، تصریح کرد: برقرار کردن این رابطه جنبه پوشش و حفاظت و سد و پنهان کردن نقائض را دارد و  می خواهد بگوید که اگر کسی از یک ازدواج قوی برخوردار شد عیوبش را می تواند بپوشاند و حفاظت جنسی از طرف مقبل انجام دهد و شخص به این شکل در امنیت روانی قرار می گیرد.

 

وی با بیان اینکه کلمه زوجیت  1400 سال پیش هم بود اما ابعاد فکری انسان های آن زمان به گونه ای نبوده است که بخواهند راجع به آن موشکافی کنند و پرده از معنای کلمات بردارند و اگر 50 کلمه برای ادای یک معنا وجود دارد وقتی قرآن یک کلمه را برای ادای معنایی بیان می کند به این معنا است که بهترین و پر معنا ترین کلمه را انتخاب کرده است، اظهارکرد: مفسران جدید این نگاه موشکافانه را به کلمات دارند.

 

تفسیرهای چندگانه قوامیت در منابع شیعه و سنی

 

واژه قوامیت از آیه « الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ »، و واژه فضل در کنار آن قرار گرفته است، تصریح کرد: این که بیشترین توضیحات راجع به آن داده شده است نیز همین است و در نتیجه به خاطر این حرف زدن های زیاد درباره اش چیزی به نام انباشت مفهومی رخداده است که همین آیه 34 سوره نساء است.

 

وی ادامه داد: از مجموع تحلیل ها به دست آمده است که در تفاسیر اهل سنت این مسئله عمومی است که برای بیان مفهوم قوامیت از ادبیات سلطه استفاده شده است و قوامیت یک معنای سلطه در آن هست و البته اینها از کلمات سلطه و مالکیت و در برخی موارد درباره تعابیر مالک و رعیتی و شاگرد و استادی برای معنای قوامیت استفاده شده است وادبیات آن، ادبیات غلیظ شده سلطه است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در این تفاسیر قوامیت یک معنایی است که بدون آن زن یک موجود مهار نشده است و در مضامین اهل سنت است، تصریح کرد: محمد بن جریر طبری در تفسیر «جامع البیان» قوامون را به اهل قیام بر زن و در تعقیب زن به انجام حقوق الله و حقوق شوهر تعریف کرده است یعنی با ابزار قوام بودن آنها را به رعایت حجاب و روزه گرفتن و نماز خواندن و تعلیم و تربیت آنها وادار سازند.

وی با بیان اینکه فضل را به دادن مهریه و نفقه  تعریف کرده است و از آنجا که مهریه و نفقه می دهد دیگر خدای روی زمین برای زن شده است، اظهارکرد: روایاتی که این تفسیر در بیان این مضمون آورده است از همه کتاب های روایی شیعه و سنی بیشتر است.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان تصریح کرد: روایاتی که آورده است هیچکدام اسناد آنها به پیامبر(ص) نمی رسد و ما معتقدیم که شرایطی برای اثبات درستی روایت داریم که حتما باید روایت به معصوم برسد و این سلسله سند مخدوش نباشد و ضوابطی دارد و حتما باید به معصوم برسد و در اهل سنت این شرط نیست؛ چرا که اگر باشد دیگر روایت ندارند و در نتیجه باید به صحابه برسد که برخی صحابه معروف تر هستند ولی تک تک این روایات را بررسی کردم که هیچکدام به پیامبر نمی رسد.

 

وی با بیان اینکه تفسیر «طبری» بر روند تفسیر اثر می گذارد و وقتی که مرحوم شیخ طوسی ظهور کرد و فقه خودش را نوشت تا چند صد سال فقه هیچ حرکتی نداشت، تصریح کرد:  ابن ابی حاتم در تفسیر قرآن کریم «قوامون» را به امرا معنا کرده است که به معنای حاکم است و همه معانی که در معنای حاکم است به قوامون تسریع پیدا می کند و بار معنایی اقتدار در کلمه امراء بیشتر از قوامون است و این موضوع در تراکم و انباشت معنایی تأثیر می گذارد.

 

سلطه مرد در تعدیل زن همان قوامیت است

 

علاسوند ادامه داد: سمرقندی ار مفسران سده 400 و قرن چهارم در تفسیر «بحر العلوم» می گوید سلطه مرد در تعدیل زن قوامیت است و قوامیت همان سلطه می شود و معنای فضل را تببین می کند که برای مردان فضیلتی وجود دارد و چون عقل آنها بیشتر است سلطه و حق قیامی بر زنها دارند که زنها آن عقل را ندارند و در نفس قدرت های طبیعی مردان قویتر از زنان هستند.

 

وی با طرح این پرسش که چرا این معانی به صورت سلطه و تعدیل داشتن آمده است؟، گفت:آیه 34 سوره نساء  دو تا شأن نزول دارد و به ندرت به شأن نزوم دوم اشاره شده و اغلب به شأن نزول اول استدلال می شود که اینگونه بیان می شود که مردی دخترش را نزد پیامبر(ص) آورد و گفت این دختر خودم را تحویل این آقا دادم که این آقا دخترم را کتک زده است و صورت دخترش را به پیامبر(ص) نشان داد که سیاهی و قرمزی صورتش به خاطر سیلی آن مرد بود و پیامبر فرمودند که این زن می تواند قصاص کند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه همین که این افراد در حال رفتن بودند آیه نازل شد که « الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ» و اینگونه معنا شد که زن نمی تواند مرد را کتک بزند و قصاص بین زن و شوهر اینگونه نیست و پیامبر گفتند که من چیزی خواستم و خداوند چیز دیگری خواستند و اراده خداوند بر اراده من مقدم است و زن باید برگردد و قصاص نمی تواند انجام دهد اما به این موضوع خیلی چیزها اضافه کردند.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان تصریح کرد:  شأن نزول دوم اینست که ام سلمه از پیامبر می پرسد که ارث مردان چطور است و پیامبر منتظر آیه شد و آیه نازل شد که قوّامون که سازمان این آیه جورتر است چرا که وقتی مردان نفقه می دهند ارث مردان و زنان متفاوت است و فخر رازی براساس شأن نزول دوم این آیه را مترقی تعریف می کند.

 

وی ادامه داد: برخلاف شأن نزول اول که بد تعریف شده است و در شأن نزول دوم می گوید خانواده یک سازمان است که در این سازمان تقسیم حقوق و وظایف شده است و اینها یکدیگر را متعادل می کنند و تفسیر متفاوت می شود که برخلاف تفسیر اول که با سلطه و مهار معنا می شود ، در کتاب های شیعه شأن نزول دومی است و به ندرت شأن نزول اول ذکر شده است و شأن نزول ام سلمه موثق است.

 

عضو هیئت علمی مرکز مطالعات زنان اظهارکرد: درتفسیر «طبرانی» قیام به عقل به معنای رسیدگی به امور زن است و بیشتر جنبه تعقیبی و اقتدار آن توضیح داده شده است و اگر قوام به قیام معنا شده به قیام علی معنا کرده است نه قیام به و له بدین معنا که امور خانواده اش را به عهده بگیرد بدین معنا که زنان را باید تعلیم کرد و اصلاح امر آنها را کرد و خداوند این موقعیت را برای مردان قرار داده است.

 

آماری مبنی بر این موضوع وجود ندارد که مردها دیندارترند

 

وی با بیان اینکه «فضلم را اینگونه تعریف کرده اند که مدام بر عقل و زیادت دین مردان اضافه کرده اند در حالی که آماری مبنی بر این موضوع وجود ندارد که مردها دیندارترند، اظهارکرد: ولی آنها این ادعا را درباره مردان دارند که این قضاوت ها و اظهار نظرها غیر عالمانه است و اینها را مردم عادی می گویند و باید شبهات برطرف شوند که کدام حدیث معتبر است.

  

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان اینکه در اصول عقاید هم فقهای بسیاری گفته اند که ادله حجیت خبر شامل روایاتی که در رابطه با اصول دین است نمی شود و اصول دین را شما باید به یقین برسید و روایت خبر کافی نیست، تصریح کرد: اما درباره تک تک احادیث اخلاقی کار مبسوطی صورت نگرفته است و حالا بعد از این که این اصل کلی را نتیجه گرفته شده که شامل نمی شود با این حال یک بحث متن شناسی روی تک تک احادیث در حال انجام است.

 

وی ادامه داد: در حدیث معتبر و در قرآن هرچه بوده است کسی نمی تواند بگوید اجتهاد در برابر نص اگر در حدیث معتبر مطلبی بود اجتهاد در مقابل نص است وقیاس نباید صورت بگیرد چرا که آیه تفاوت عقلانی و جسمانی را نگفته است و فقط به تفاوت های طبیعی اشاره دارد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در حدیث امام رضا(ع) آمده است که مردان و زنان حقوق و تکالیفی شبیه به هم دارند ولی مردان حقوقی مثل حق طلاق دارند که زنان ندارند و یا وجوه نفقه و به تفاوت های حقوقی اشاره شده است، تصریح کرد: در در تفسیر«الباز فی تفسیر القرآن کریم» گفته شده است که یکی از وجوه برتری مردان بر زنان اینست که سهم آنان از غنائم جنگی بیشتر است.

  

وی با بیان اینکه جو ساز در «احکام القرآن » که فهم حداکثری از قوامیت ارائه می دهد، اظهارکرد: در این مبحث  گفته می شود که مرد بر زنان در منزلت و جایگاه برتر هستند و مرد به تعلیم و تعدیل زن قائم است و از این قوامون استفاده می کند که مرد می تواند زن را در خانه حبس کند و او را از بیرون رفتن منع کند و اینکه بر زن اطاعت مرد واجب است و همه اینها را از همین آیه استفاده کرده است.

 

علاسوند ادامه داد: بعد از این شیخ طوسی در سده ششم اولین تفسیری است که به قیام و اقدام امور زن اشاره دارد البته نه اینکه شیخ طوسی کلمات توی جیبی به کار نبرده باشد؛ بلکه آنها را غلیط نکرده است و شیخ طوسی گفته است که قوامون به معنای قیام زن به تأدیب و تعدیل است و در لغت معنا به این کرده است که به کسی که به امور زن در اطاعت از خدا اقدام و قیام می کند و این اقدام و قیام را معنا نکرده است و فضیلت مرد بر زن را در عقل و رأی آنان دانسته است و به همین موضوع اکتفا کرده است.

 

دایره قوامیت در فقه شیعه

 

وی با بیان اینکه در اهل سنت آمده است که همه اموری که خداوند برای زن واجب کرده است را مردان می توانند زنان را مجبور کنند در حالیکه این موضوع در فقه ما نیست و دایره قوامیت در فقه ما این نیست که اگر زن نماز نمی خواند مرد می تواند او را مجبور کند، اظهارکرد: دایره قوامیت دو موضوع است یکی اینکه بحث تمکین خاص است  و بحث خروج زن از منزل است که دلیل خاص دارد که اگر این دلیل خاص نبود این موضوع مطرح نمی شد.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان تصریح کرد:  تفسیر«غشیری»، عرفانی و صوری است و یک مدل دیگر تفسیر کرده اند؛ چرا که لطیف تر هستند و اینگونه بیان می کند که زن و مرد از این جهت که آینه خداوند هستند بین آنها خیلی تفاوت وجود ندارد و اینکه بالاخره ذوق آنها زیبا پسند است و تفاسیر آنها گزنده نیست و قوامیت را باری بر دوش مرد معرفی می کنند و دلیل این بار بر دوش مرد این است که آنها قوت و توانایی روحی بیشتری دارند نه قوت و توانایی جسمی بیشتری داشته باشند و اگر خداوند این مسئولیت را گذاشته است به خاطر این بوده که توان روحی و قلبی مرد بیشتر بوده است که با ذوق عرفانی سازگارتر است.

 

تفسیر «غشیری» به مضامین لطیف تر درباره قوامیت اشاره دارد که اگر زن خودداری از تمکین را کنار گذاشت و معاشرت خودش را درست کرد باید عذرش را قبول کند، گفت:  کلمه ای مثل سلطه و تعدیل در تفسیر «غشیری» نیست و در تفسیر «ماوردی» به سلطه و تعدیل و اطاعت اشاره کرده و فضل را به عقل معنا کرده است.

 

وی ادامه داد: در سده ششم و هفتم برخی از تعابیر لطیف تر می شود اما نه بدان معنا که ما دیگر تعابیر گزنده در تفاسیر نداشته باشیم و از آنجا که سطح فرهنگی جامعه تغییر می کند این موضوع خودش را در تفاسیر نشان می دهد اما نه اینکه اتفاق خاصی بیفتد و خلاصه اینکه اینگونه برداشت شده است که زنها موجوداتی مهار نشدنی هستند که نیازمند تأدیب و تعدیل هستند و در مجموع می شود که سطح فرهنگی، اخلاق و سواد زنها پایین تر بوده است.

 

علاسوند با بیان اینکه ولی ما هیچ شواهد قوی نداریم که زنها سطح فرهنگ آنها بالاتر باشد، اظهارکرد: فقط مفسرین در این تفاسیر قیاس به نفس می کنند بدین معنا که مفسر چون خودش باسواد است و این فاصله را بین خودش و همسرش درک می کند و از طرفی با اهل علم مرتبط است اهل علمی که در کلاس درس آنها شرکت می کنند هم مردان هستند و می گوید این مردان که باسواد می شوند باید زنان خودشان را تأدیب کنند غافل از اینکه این آیه درباره مردان و زنان است.

 

وی با بیان اینکه شما در700 تا 800 سال پیش ملاحظه می کنید که چقدر مردها با فرهنگ تر و باسوادتر از زنان بوده اند که این مردان مأمور تأدیب زنها باید می شدند، تصریح کرد:  وقتی  به این موضوع نگاه می کنیم می بینیم که این برداشت ها نادرست بوده است و خود این مردان هم نیاز به تأدیب و تربیت داشته اند نه اینکه مأمور تربیت زنان شوند.

 

 عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان اینکه  در«درالهدایه الی بلوغ نهایه»  از مکی ابن هموش متوفی 437  این شخص برخی حرفها را زده و به روایت سدی استناد کرده است که از صحابه است، تصریح کرد: فضل به معنای اینست که عقل و قدرت تشخیص مرد عالی است و همه اینها باعث عامل برتری مرد بر زن شده است.

 

وی افزود: در حالیکه وقتی زنی از پیامبر(ص) پرسید که شما جهاد را که اینهمه فضیلت دارد برای مردان قرار داده اید پس ما  زنها چه که ما بچه های همسرانمان را نگه می داریم که برمی گردند و پیامبر فرمود که کسی که ارزش گذاری کرده است و ثواب جهاد تو با جهاد مرد یکی است چرا که جهاد تو اکبر است و زن به خاطر رعایت اخلاق کوتاه می آید و گذشت می کند و کسی  که به خدمت دیگری با حسن  به این امر می پردازد این جهاد اکبر است و فضیلت جهاد اکبر از جهاد بالاتر است و این احادیث در مقابل آنها بوده است و آنها این احادیث را ندیده اند و فقط حدیث سدی را دیده اند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه «جرجانی» در تفسیر خود  قوام را به قیام امور زنان معنا کرده است، تصریح کرد: در«مجمع البیان» که تفسیر حدیثی است و همه احادیث را اعتناء می کند و تحلیلی نیست و به تفسیر روایی نزدیکتر است و در آن آمده است که در آموزش و تعلیم دادن مسلط تر هستند و اینکه چرا رجال توالی و تولیت دارند چرا که فضل آنها بیشتر است و علم آنها بیشتر است.

 

وی با بیان اینکه اما این موضوع نمی تواند درست باشد چرا که علم امری اکتسابی است و در شرایطی ممکن است علم زنها بیشتر از مردان بشود و عقل  را به رأی و تصمیم قاطع معنا کرده اند، تصریح کرد:  از آنجا که« تفسیر المجمع» تفسیر مهمی است در تفاسیر بعد از خودش تأثیر گذاشته است ولی در عین حال این تعابیر در تفاسیر بعد از خودشان می ماند.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان  افزود: ابوالفتوح رازی تفسیر سده ششم که این تفسیر فارسی است و همه حرف های اهل سنت را گفته است و  چون عقل آنها بیشتر است و زنها زمان هایی را نمی توانند نماز بخوانند و شهادت مرد و زن یکی نیست و چرا که جهاد بر مردها واجب است و بر زنها واجب نیست و از طرفی مرد می تواند چهار زن بگیرد و زن بیشتر از یک شوهر نمی تواند داشته باشد و به خاطر نبوت و امامت که در مردان وجود دارد و در زنان نیست  را دلیل برتری مردان عنوان می کند.

 

وی ادامه داد: « تفسیر محرر» گفته است  که در مراقبت بر زن باید مستکبرانه تلاش شود و از کلمات استیلاء و مالکیت بر زن استفاده شده است و اینکه مرد بر زن باید قیام داشته باشد در این حد است و مردان بر زنان مالک هستند و ابن عباس هم گفته است که مردان بر زنان امراء هستند .

 

وقتی برتری مردان بر زنان در تفسیر تغلیظ می شود هدف بیان مفهوم قرآن نیست

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در زمان های بسیاری علمای شیعه و سنی با هم فاصله ای نداشته اند و معاشرت با آنها بسیار بود و شرایط اجتماعی بر تعابیر آنها تأثیر داشته است، اظهارکرد: هر امری که در زمانه آنها دلیل برتری بوده است آنها این موضوعات را مصداق قلمداد کرده اند و حتی تفاوت های ظاهری مثل فرم لباس پوشیدن و ریش گذاشتن را دلیل برتری مردان عنوان می کنند.

 

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان تصریح کرد: وقتی برتری مردان بر زنان در تفسیر تغلیظ می شود هدف بیان مفهوم قرآن نیست و تحمیل معنای مورد نظر به معنای قرآنی است و فخر رازی کارهایش عجیب و غریب است و در جایی شأن نزول اول آیه را می آورد و خودش هم به حدیث اضافه می کند و چیزهایی در احادیث وجود دارد  و برخی اضافه شده اند./934/ص

هیه و تنظیم: فاطمه ترزفان

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳