vasael.ir

کد خبر: ۵۲۷۱
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۳ - 24 May 2017
بازخوانی یک مقاله؛

عقل و خاتمیت

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- اسلام شناسان راستین و زمان شناس و اندیشمندان متفکری چون علامه طباطبایی، شهید سید محمد باقر صدر، استاد شهید مرتضی مطهری بر این باورند که دین اسلام با حفظ جاودانگی، توانمندی و پویایی لازم جهت پاسخگویی به نیازها، در زمان ها و مکان های مختلف و در عرصه‌های گوناگون زندگی را دارد و می تواند قافله ی بشری را تا پایان تاریخ، هدایت و راهنمایی نموده و سعادت دنیوی و اخروی جامعه بشری را تأمین نماید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، مقاله پیش رو چکیده یکی از مقالات برگزیده همایش جهانی حکمت مطّهر است. علی غفارزاده، نویسنده مقاله، از استادان معارف اسلامی و عضو هیأت علمی گروه معارف اسلا می دانشگاه اصفهان، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تربیت مدرس و خارج فقه و اصول از حوزه علمیه می باشد. این مقاله از بین مجموعه مقالات ارسالی به دبیرخانه همایش جزء چند مقاله برتر انتخاب شده است. نشریه معارف ضمن عرض تبریک به این استاد ارجمند امیدوار است این قبیل موفقیت ها فتح بابی در جهت رونق هرچه بیشتر تحقیق و پژوهش در گروه های معارف اسلامی باشد.

 

معارف

مسئله خاتمیت یکی از اصول ضروری دین اسلام به شمار می آید. قرآن با صراحت و روشنی این موضوع را اثبات می کند.1 همچنین روایات منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام در این زمینه فراوان است.2 بر این اساس هر فرد مسلمانی اعتقاد دارد که ماجرای پیامبری و نبوّت با آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم پایان می پذیرد و بعد از او هیچ پیامبری از جانب خداوند به رسالت مبعوث نخواهد شد. این اعتقاد در نزد مسلمانان در ردیف اعتقاد به یگانگی خداوند و ایمان به معاد و یکی از ارکان دین اسلام محسوب می شود. در عین حال پیرامون اندیشه ی ختم نبوّت سؤالات و شبهات زیادی وجود دارد که نیازمند تجزیه و تحلیل نظری و عقلانی می باشد.

 

نویسنده در این مقاله با استفاده از آثار گرانسنگ استاد مطهری دو موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داده است.

 

1- فلسفه و حکمت ختم نبوت تبلیغی:

در این زمینه با سؤالاتی نظیر آنچه در ذیل می آید مواجه هستیم.

الف- چرا امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و ملت اسلام از هدایت و ارشاد پیامبران تبلیغی محروم ماندند؟

ب- بر فرض قبول جامعیت و تمامیت و کمال دین اسلام، پایان یافتن نبوت تبلیغی را با چه فلسفه ای می توان تبیین و تفسیر نمود؟

 

برای پاسخگویی به این پرسش ها نویسنده «دلایل تجدید نبوت» را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین نبوده، بلکه بیشتر معلول نابودی ها و تحریف در احکام و قوانین الهی و کتب آسمانی بوده است، این مشکل با رشد و بلوغ فکری و اجتماعی انسان های زمانِ ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و همچنین با انتصاب امامان علیهم السلام به عنوان جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم منتفی گردید.

استاد مطهری معتقد است تحریف دین، تنها از مختصات انسان های قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نیست، بلکه تحریف لازمه ی طبیعت بشر می باشد و طبیعت بشر نیز عوض نشده است. لذا بدعت، تحریف و انحراف در دین خاتم هم امکان پذیر است. پس احتیاج به مصلح و اصلاح همیشه وجود دارد. ولی تفاوت در این است که در زمان شرایع سابق مردم این مقدار قابلیت و استعداد نداشته اند که افرادی از میان آنها بتوانند جلوی تحریف را بگیرند و با تحریفات مبارزه کنند. لذا پیامبری با مأموریت الهی می آمد و این کار را انجام می داد. در دوره ی خاتمیت، مردم این قابلیت را پیدا کردند و به حدّی از رشد و بلوغ رسیده بودند که این وظیفه بر عهده ی آنان گذاشته شود. قرآن وظیفه ی تبلیغ و ترویج و حفظ میراث دینی را بر دوش امّت می گذارد و می فرماید: وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ. ..؛3 باید گروهی از شما باشند که دعوت به خیر کنند، به نیکی فرمان دهند و از زشتی بازدارند.

بنابراین عقل و علم جانشین نبوت تبلیغی و علماء جانشین انبیای تبلیغی می گردند. به همین دلیل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم علمای این امّت را وارث و همدوش انبیاء بنی اسرائیل یا برتر از آنها می شمارد.4

 

2- فلسفه و حکمت ختم نبوت تشریعی:

در این بخش با شبهات و پرسش های اساسی تری روبرو هستیم:

از این قبیل که چرا شرایع و قوانین الهی یک مرتبه و در یک زمان خاصّ یعنی زمان ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلمم پایان پذیرفت و بعد از قانون اسلام قوانین جدیدی از طرف خداوند نیامد؟

اسلام ضمن اعلام ختم نبوت، جاودانگی خویش را نیز اعلام نموده است؛ حلال محّمد حلال الی یوم القیامة و حرام محّمد حرام الی یوم القیامة؛5

پر سر و صداترین پرسش ها و اشکال ها درباره ی همین موضوع است که دین اسلام با قوانین ثابت و محدود نیازهای متغیر انسان ها را در زمان ها و مکان های مختلف و در عرصه های گوناگون زندگی، به ویژه در عرصه های اجتماعی چگونه پاسخگو باشد؟

بر چه اساسی می توان ادّعا کرد که اسلام می تواند برای همه ی زمان ها برنامه ی زندگی همه جانبه و فراگیر ارایه دهد و بشریت را هدایت کند و در همه ی اعصار آموزه های متناسب و هماهنگ با مقتضیات زمان داشته باشد؟

برخی از نویسندگان معاصر برای حلّ مشکل، منکر جاودانگی احکام اسلا می به ویژه احکام اجتماعی اسلام شده اند6 و برخی دیگر قوانین دینی را ناتوان از پاسخگویی به همه ی نیازهای انسان دانسته و معتقد به محدودیت قلمرو دین شده اند و تز جدایی دین از سیاست را مطرح کرده اند.7

ولی اسلام شناسان راستین و زمان شناس و اندیشمندان متفکری چون علامه طباطبایی، شهید سید محمد باقر صدر، استاد شهید مرتضی مطهری بر این باورند که دین اسلام با حفظ جاودانگی، توانمندی و پویایی لازم جهت پاسخگویی به نیازها، در زمان ها و مکان های مختلف و در عرصه های گوناگون زندگی را دارد و می تواند قافله ی بشری را تا پایان تاریخ، هدایت و راهنمایی نموده و سعادت دنیوی و اخروی جامعه بشری را تأمین نماید. نویسنده همچنین معتقد است ادعای پویایی و توانمندی فرازمانی و فرامکانی بودن آموزه های دینی قابل اثبات است و در دین و سیستم قانون گذاری اسلام عناصر و مکانیسم هایی به کار رفته، که این قابلیت را عملی می سازد و این عناصر و مکانیسم قابل نشان دادن است. البته نویسنده ادعا ندارد که در این صفحات محدود بتواند همه ی زوایا و جوانب موضوع را به صورت کامل مورد تجزیه و تحلیل نظری و عقلی قرار دهد؛ زیرا بررسی چنین موضوعی مرتبط با فلسفه، فقه، تاریخ و جامعه شناسی می باشد و شایسته ی کتابی پر حجم و سال ها مطالعه است. بنابراین نویسنده همه ی شبهات و سؤالات را در دو محور ساماندهی کرده و به راه حل های مشکل، به اختصار می پردازد.

 

الف- هماهنگی یا عدم هماهنگی دین با مقتضیات زمان:

بخش مه می از پرسش ها مربوط به ثابت بودن قوانین اسلام و مقتضیات زمان و نیازهای متغیر انسان هاست. براساس جاودانگی دین اسلام، قوانین دین ثابت و لا یتغیر می باشد، چگونه ممکن است دین اسلام با قوانین ثابت نیازهای متغیر انسان ها را در همه ی اعصار و عرصه ها به ویژه عرصه های اجتماعی پاسخگو باشد؟

به عبارت دیگر؛ چگونه می توان بین امر ثابت و لا یتغیر با امر متغیر و متحوّل هماهنگی ایجاد کرد؟

به عبارت بهتر؛ انسان برخلاف حیوان، موجودی است دارای ابتکار و خلاقیت لذا قادر است شکل تولید و توزیع مایحتاج خود را عوض کند، ابزارها و وسایل جدیدتر و بهتر از پیش اختراع کند. لذا مقتضیات زمان برای انسان وضع متغیری دارد. از همین جا این مسئله پیش می آید که اسلام به عنوان یک دین، آیین، قانون و روش زندگی با مقتضیات متغیر زمان چگونه برخورد می کند؟

مشکل عصر ما این است که بشر امروز کمتر توفیق می یابد میان جاودانگی قوانین الهی و قوانین مبتنی بر فطرت و عدالت با مقتضیات زمان و دگرگونی و تغییرات روابط بشری تفکیک ایجاد کند. یا جمود می ورزد و دین و تجدّد را دو پدیده ی متضّاد قلمداد می کند و هماهنگی دین را با پیشرفت قافله ی تمدن بشر نمی پذیرد و با پدیده های جدید و عوامل تمدن مبارزه می کند و یا جهالت می ورزد و هر پدیده ی نوظهوریرا با نام مقتضیات زمان موجّه می شمارد و آن را بهانه ی انکار جاودانگی و عدم هماهنگی قوانین دینی با این پدیده به حساب می آورد.

استاد مطهری معتقد است برای روشن شدن حقیقت باید مقتضیات زمان را تفسیر کرد. اگر مراد از هماهنگی و همراه بودن با مقتضیات زمان به معنای پذیرفتن پدیده هایی است که در زمان پیدا می شوند و تطبیق دادن خویش با آنهاست، این تفسیر درست نیست و لازم نیست تابع پدیده های جدید و هماهنگ با آنها باشیم. زیرا همه ی پدیده های جدید که در زمان پیدا می شوند از نوع افکار و اندیشه های بهتر و عوامل و وسایل کاملتر برای زندگی سعادتمند نیست. بلکه پدیده های زمان می توانند دو حالت داشته باشند، یکی حالت پیشرفتگی و ترقی و دیگری حالت انحطاط و انحراف.

چون انسان خالق پدیده هاست و آزاد خلق شده و همانگونه که عقل دارد، هوا و هوس نیز دارد، باید بین پیشرفت های زمان با انحرافات آن فرق گذاشت و آنها را از همدیگر تشخیص داد. تشخیص این دو به آسانی ممکن است. هر چیزی که هماهنگی با آن موجب بقا و عزّت و سعادت است، پیشرفت محسوب می شود و هر چیزی که هماهنگی با آن تباهی و عقب ماندگی و ذلّت است انحراف و انحطاط و تنزّل به شمار می آید. از این رو وظیفه ی انسان فقط انطباق و هماهنگی و پیروی از زمان نیست؛ بلکه گاهی وظیفه ی او اصلاح و کنترل زمان است.

اگر مراد از تقاضای زمان به معنای این است که احتیاجات واقعی بشر در طول زمان تغییر می کند و بشر در هر زمان احتیاج و نیاز خاصی دارد، این معنا مورد پذیرش می باشد. استاد مطهری معتقد است نیازهای انسان در حال تغییر می باشد و قوانین اسلام می تواند نیازهای متغیر انسان ها را در طول زمان های مختلف پاسخگو باشد. برای حل این مسئله درباره ی نیازهای متغیر انسان باید به دو نکته توجه کرد:

1- همه ی احتیاج ها و نیازمندی های بشر متغیر نیست بلکه نیازهای انسان به دو دسته تقسیم می شود:

1-1- نیازهای اولی و ثابت

نیازهای ثابت، نیازهایی است که از عمق ساختمان جسمی و روحی بشر و از طبیعت زندگی اجتماعی سرچشمه می گیرد. این دسته از نیازها عبارتند از:

نیازهای جسمانی؛ مانند نیاز به غذا، پوشاک و مسکن

نیازهای روحی؛ مانند پرستش، علم، زیبایی، احترام، تربیت.

نیازهای اجتماعی؛ مانند معاشرت، مبادله، عدالت، امنیت، آزادی و مساوات.

 

2-1- نیازهای ثانوی و متغیر

نیازهای ثانوی و متغیر، نیازهایی است که هر چند از نیازهای اولیه انسان منشأ می گیرد، اما در زمان های مختلف شیوه ی ارضای آنها تغییر می کند. این نیازها مربوط به توسعه ی زندگی و ضرورت های اجتماعی است. تغییر نیازها و نو و کهنه شدن آنها مربوط به نیازهای ثانویه است.

نیازمندی های اولی نه تغییر می کند و نه از بین می رود بلکه همیشه زنده و ثابت می ماند. بنابراین همه ی احتیاج ها و نیازهای بشر در حال تغییر نیست بلکه اکثر آنها ثابت است. در نظام قانون گذاری اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین ثابت و برای نیازهای متغیر، قوانین متغیر در نظر گرفته شده است و قوانین ثابت به منزله ی روح قوانین متغیر است.8

 

2- توسعه ی عوامل تمدن، تغییر قوانین حقوقی و جزایی و مدنی را ایجاب نمی کند.

درست است که توسعه ی عوامل تمدن، نیازهای جدیدی به وجود می آورد و احیاناً یک سلسله قراردادها و قوانین فرعی را ایجاب می کند؛ مثل قوانین راهنمایی و رانندگی قوانین بین المللی در روابط خارجی و امثال اینها؛ اما این توسعه ایجاب نمی کند که قوانین حقوقی و جزایی و مدنی مربوط به داد و ستدها، وکالت ها، غصب ها، ضمان ها، ارث و ازدواج و... تغییر کند. چه رسد به قوانین مربوط به رابطه ی انسان با خودش یا با طبیعت؛ زیرا قانون، راه و روش عادلانه و شرافتمندانه ی ارضای نیازمندی ها را مشخص می کند. تغییر و تبدیل وسایل و ابزارهای مورد نیاز سبب نمی شود که راه تحصیل و استفاده و مبادله ی عادلانه آنها عوض شود مگر اینکه معتقد باشیم مفاهیم حق و عدالت و اخلاق تغییر می کند و نسبی است. بنابراین چه شکل عوض شود و چه نیازهای جدید در گذر زمان به وجود آید، در پرتو قوانین ثابت حق مدار و عدالت گستر و اخلاق پرور قابل پاسخگویی هستند و نیازی به تغییر قانون نیست؛ چون قوانین ثابت دینی خط سیر کلی زندگی را در نظر گرفته و جمودی نسبت به شکل و ظاهر زندگی ندارد.

 

ب- ویژگی های سیستم قانون گذاری در اسلام و عناصر پویایی آن:

بحث پیرامون مقتضیات زمان و نیازمندی ها به تنهایی مشکل جاودانگی دین را حل نمی کند، زیرا به طور یقین یک قانون جاودانه اگر بخواهد برای تمام صورت های متغیر زندگی برنامه داشته باشد و راه حل مشکلات را ارایه دهد و هر مشکلی را به صورت خاص حل نماید باید از نوعی دینامیسم و تحرک و نوعی انعطاف بهرهمند باشد. مسلماً باید در سیستم قانون گذاری اسلام راز و رمزی نهفته باشد تا بتواند بر این مشکل فایق آید. بنابراین ویژگی های سیستم قانون گذاری اسلام که تضمین کننده ی جاودانگی آن می باشد عبارتند از:

1- ورود عقل در حریم قانون گذاری

2- اجتهاد، قوّه ی محرکه ی اسلام

3- مبتنی بودن احکام اسلا می بر مصالح و مفاسد واقعی

4- توجه به احکام اولی و ثانوی

5- عدم توجه به شکل و صورت ظاهری زندگی

6- قوانین کنترل کننده

7- اختیارات حکومت اسلامی

 

پی نوشت ها:

1. سوره احزاب/20.

2. ر.ک: جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج 3، ص 179-148.

3. آل عمران/ 104.

4. ر.ک: مجموعه آثار، ج 3، ص 177-173 و ختم نبوت، ص 40-34.

5. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 29، با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی.

6. مجتهد شبستری، محمد، ایمان و آزادی (چاپ سوم، 1379)، ص 87.

7. ر.ک: آثار مرحوم بازرگان و دکتر سروش.

8. ر.ک: مجموعه آثار، ج 3، ص 182-181 و ختم نبوت، ص 48-47.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۲ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۰۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۸:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۵۹
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۵۹