vasael.ir

کد خبر: ۵۱۶۳
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۵ - 13 May 2017
در یادداشتی نظرات فقهی آیت الله جوادی آملی تبیین شد؛

واگذاری امور کشور به فرد أصلح واجب است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ براساس نظرات فقهی آیت الله جوادی آملی یکی از مسائلی که در موضوع انتخابات باید به آن توجّه شود، انتخاب أصلح از سوی مردم است، امّا آنچه انتخاب اصلح را بر مردم دشوارتر کرده، کثرت افرادی است که خود را شایسته تصدّی مسؤولیتی می دانند که مردم به خاطر آن می خواهند پای صندوق های رأی بروند.

به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ در میان انبوه مدّعیان تصدّی مسئولیّت، بسیاری از افراد خود را شایسته این منصب نمیدانند ولی به خاطر منافع شخصی و حزبی و برخی نیز برای کسب قدرت و حب جاه، در این عرصه ورود پیدا کردهاند و علم دارند که افراد دیگرِ حاضر در صحنه، لیاقتشان بیشتر و برای اداره امورات مردم کارآمدتر هستند، امّا با این وجود کنار نمیروند و تلاش میکنند تا رقیب أصلح را از میدان خارج کنند و در رسیدن به این غایت، از انجام حرکات غیر شرعی و غیر اخلاقی نیز هیچ إبایی ندارند.

امروز آبروی نظام به عملکرد مسئولین وابسته است و کار به جایی رسیده که اگر خطایی از مسئولین سر بزند به نام نظام تمام میشود و نظام اسلامی هم اینطور نیست که مثل حکومتهای پیشین باشد، قاجار برود و پهلوی بیاید، نظام اسلامی اگر برود آنقدر بدخواه و دشمن دارد که دیگر برگشتی برایش متصوّر نخواهد بود.

خطای فردی یک نامزد نالایق ممکن است به انحطاط نظام اسلامی منجر شود و دردسرهای بزرگی، برای مسئولین و اصل نظام به وجود بیاورد که قابل جبران نباشند، لذا اگر کسی در وجود خود صلاحیّت اداره امور را نمیبیند و میداند که با پذیرفتن مسئولیّت یک بخش از جامعه، نمیتواند با وضع موجود کنار بیاید و مدیریت خوبی ارائه دهد، بر او ضرورت دارد که از پذیرش آن مسئولیت ممانعت کند و کنار بکشد و امر را به افراد لایق و با درایت واگذار کند.

ضرورت کنار کشیدن و رفع پذیرش مسئولیّت منحصر در جایی نیست که انسان خود را نالایق و غیر شایسته برای یک مسئولیت میپندارد، بلکه در مواردی نیز که انسان خود را صالح و لایق میداند و دیگران را لایقتر قلمداد میکند، باز حضور او در عرصۀ پذیرشِ مسئولیت، وجهی نخواهد داشت و در این مورد نیز ضرورتاً باید عرصه را به نفع نامزد أصلح خالی کند، چون اگر انسان صالح بر حسب تکلیف و وظیفه شرعی جلو آمده، با وجود شخص اصلح از او رفع تکلیف میشود و از حیث عقلی نیز أصلح به طور قطع بر صالح ترجیح دارد و با وجود اصلح، عقل حکم به وجوب ترجیح اصلح بر صالح میکند به همین خاطر دیگر حضور شخص صالح شرعاً و عقلاً وجهی ندارد و حضور او تخطّی از حکم شرع و عقل به حساب میآید.

انسان اگر نگاهش به وظیفه و تکلیف شرعی و عقلی و تبعیّت از ایندو مقوله باشد، وقتی شخص دیگری را أنسب به یک مقام تلقِّی کند، باید کنار بکشد و حتّی اگر خود متصدّی منصبی است، آن منصب را با احترام به او تقدیم کند و علاوه بر آن، اگر کمکی نیز از دستش بر می‌آید در حقّ او دریغ نکند؛ امّا اگر کسی نگاه اینچنینی نداشته باشد و برای حبّ جاه و مقام و ترفیع مَنصَب به میدان آمده باشد، از این شخص توقّعی نمیتوان داشت که مقیّد به اصول اخلاقی و شرعی باشد؛ این شخص تا آخر از میدان بیرون نخواهد رفت و به جای اینکه طبق قواعد شرع و عقل، نامزد اصلح را یاری کند، با او وارد مجادله خواهد شد و چون در وجود خود چیزی برای ارائه نمییابد سعی میکند با ترفندهای مختلف شخص أصلح را نالایق جلوه داده و از صحنه مبارزه بیرون کند.

متأسّفانه از دیدن وضع أسفبار فرهنگی و اقتصادی و سیاسی که امروز بر جامعه حاکم شده است، میتوان به خوبی به علّت آن که سوء مدیریت مسئولین باشد پیبرد و سوء مدیریت نیز پدیدهای نیست که بقتتاً حادث شود بلکه حدودث آن مستلزم روندی طولانی است که سرمنشأ آن عدم شایستهسالاری و نصب افراد نالایق به مسئولیتهای کلیدی توسّط مردم است که میتواند وضع را از این نیز بدتر کرده و یک نظام را با همه قدرتش به انحطاط بکشاند.

امیرالمومنین (علیه السلام) در روایتی فرمودند: «عامل سقوط دولتها چهار چیز است: ضایع گذاردن مسائل اساسى، چسبیدن به امور نامهم و تشریفات، پیش انداختن اراذل و فرومایگان و کنارگذاشتن نخبگان و صُلَحاء». در این روایت حضرت علی (علیه السلام) در صدد ترسیم نقشۀ راهی برای نجات یک جامعه از انحطاط با رویکرد شایستهسالاری هستند و روی سخنشان نه تنها با نخبگان بلکه با عموم افراد یک جامعه است که به آنها هشدار میدهند، اگر با وجود افراد فاضل سراغ افراد نالایق و دونمایه بروید، تمامی آرمانهایی را که ممکن است برای آن جان و مال خود را نیز فدا کرده باشید، از دست بدهید و متحمّل ضرری غیر قابل جبران شوید.

امیرالمومنین (علیه السلام) در این روایت به نحوی به مردم گوشزده کردهاند، حتی اگر مسئولین شما به دلیل بی تقوایی و یا هر دلیل دیگری با وجود افرادی افضل، خود را بر آنها مقدّم داشتند و زمام امور را به دست گرفتند، شما به این کار راضی نشوید و اجازه این کار را به آنها ندهید که اگر قدرت و مسائل مدیریتی نظام در دست افراد نالایق قرار بگیرد، این امر باعث متلاشی شدن شاکلۀ نظام شما خواهد شد که در اینصورت ضرر اصلی متوجّه مردم خواهد بود.

با وجود افراد شایسته، اگر ناشایستگان زمامدار مسئولیتها باشند و حاضر نباشند منصب را به افراد اصلح و شایسته واگذار کنند، به جای اینکه جامعه با استفاده از فناوریهای نوین و به کارگیری مدیریت صحیح راهش را به جلو با سرعتی مضاعف طّی کند، روند نزولی خواهد داشت، یأس و ناامیدی در جامعه بالا رفته، بهرهوی پاییین آمده و به جای اجرای عدالت اجتماعی، شاهد ترویج تبعیض و فاصله طبقاتی و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خواهیم بود.

طبع افراد جامعه فطرتاً و عقلاً به سمت انتخاب أصلح گرایش دارد، امّا نکتهای که حضور افراد غیر اصلح در جامعه را خطرناک میکند این است که، چنین افرادی برای رسیدن به مقصد خود چارهای به جز جهتدهی افکار عمومی به سمت خود ندارند، در این مسیر دو راه پیشرو دارند، یا باید خود را اصلح جلوه دهند و خود را به عنوان خیر الموجودین به مرد بشناسانند و یا باید معیارهای أصلح و تعاریف أصلح را در افکار عمومی طوری تغییر دهند که قابل تطبیق بر شؤونات خود باشد، که در هر کدام از این دو راه اتفاقی که میافتد این است که عقل جمعی و خرد جمعی مورد حمله قرار میگیرد و انسان به جای اینکه با آن طبع پاک و فرشته خویِ خود انتخاب شخص اصلح را در برنامه خود قرار دهد با عقلی که دستخوش تبلیغات مسموم شده انتخاب میکند و با گماشتن فرد نالایق در یک مَنصَب مهمّ، جامعهای را که خود یک فردی از آن به حساب میآید نابود میکند، چون بهترین نعمت در یک جامعه آزادی عمومی و حرمت نهادن به خرد جمعی است که اگر این نعمت از یک جامعه گرفته شود، سقوط آن جامعه حتمی خواهد شد.

با این بیان، کلام امیرالمؤمنین در غُرَر که فرمودند: «زوال الدّول باصطناع السّفل» برای ما روشنتر میشود؛ در این روایت حضرت در چرایی انحطاط یک جامعه، زمامداری افراد ناشایست را به عنوان علّت تامّۀ معرّفی میکنند که به خوبی روشن شد یک فرد ناصالح یا غیر اصلح، تأثیرش در به سقوط کشاندن جامعه به چه حدّ است و چگونه با خدشه دارد کردن آزادی عمومی و خرد جمعی میتواند، جامعه را به سمت فناء و ضلالت رهنمون باشد.

برای جلوگیری از این پدیده و بازداری جامعه از رفتن به سوی نابودی ایدئولوژیک و آرمانی، اولاً خود نامزدهای متصدّی امور باید اهل رعایت باشند و از به دستگیری مسئولیتی که در خود، قدرتِ مدیریت آن را نمیبینند خودداری کنند و اگر شخص لایقتری را سراغ دارند، مسئولیّت را به او واگذار کنند و خود به عنوان مشاور و همراه و کمککار در کنار او انجام وظیفه کنند و ثانیاً مردم باید بصیر باشند و از سپردن سرنوشت خود به دست افراد ناکارآمد و غیر اصلح استنکاف کنند.

انسان ممکن است در بسیاری از مسائل مثل بسیاری از جزئیات علوم مادّی و معنوی اطلاع کافی نداشته باشد، اما انسان بما هو انسان به گنجینهای که در خود دارد آگاهی کامل دارد و خود را خوب میشناسد. انسان شاید نتواند آنچه را که در درون دارد خوب تبیین کند، امّا به خوبی بر عیوب و نقائص خود واقف است و خدا نیز در آیه 14 سوره قیامت او را به این آگاهی تنبّه داده و فرموده است: ﴿بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ﴾، به این معنا که انسان عمیقاً از نهان و نهاد خود با خبر است، لذا آن کسی که خود را به عنوان نامزد به مردم معرّفی میکند، صرف نظر از اینکه خود را چگونه به مردم میشناساند، خود از قصد و منظور خویش و کارآمدی برای تصدّی مسئولیت برای پا گذاشتن در عرصه انتخابات با خبر است، پس اوّلین کسی که میتواند خود و مردم را از افتادن در ورطه سقوط نجات دهد در مرحله اول خود نامزدها هستند.

انسانی که ضعیف النفس است و با کوچکترین تغییری در او تحوّلی بزرگ ایجاد میشود و جنبه قدرت و مقام ندارد و به این عیب خود واقف است، قطعاً نمیتواند بار مسئولیت را تحمّل کند، وجود چنین شخصی بر مسانید زمامداری مردم به هیچ عنوان شایسته نیست، و در صورتی که او شخص بهتری را برای تصدّی سراغ داشته باشد، حضورش به نوعی خیانت به خود، خدا و مردم است.

امّا مردم نیز در این امر، دست بسته نیستند و در آخر تعیین سرنوشت با خود مردم است، چون همان‌طور که در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» آمده است، خداوند تعیین سرنوشت مردم را به دست خود آنها قرار داده است، لذا اگر مسئولی قصد خیانت داشت و یا با وجود افراد صالحتر و افضل، از نامزدی خود انصراف نداد، این مردم هستند که باید با بصیرتی که دارند با رأی خود و انتخاب خود کاری کنند که چنین افرادی نتوانند پُستهای کلیدی را در کشور به دست بگیرند./401/825/م

محرم آتش افروز(آرام)

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰