به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل هدف این مقاله، تبیین روش کشف نظام اقتصادی اسلام از دستورها و تعالیم اسلامی است. پیش از بررسی این موضوع ، باید به این سؤالی – که زیر بنای کلامی این بحث را متزلزل میکند – پاسخ دهیم: آیا اسلام دارای نظام اقتصادی است تا در صدد کشف آن برآییم؟ البته، این سؤال به طور کلی نسبت به نظام اجتماعی اسلام مطرح است، ولی به تناسب بحث، فقط از نظام اقتصادی اسلام بحث خواهد شد؛ هر چند دلیلهای اقامه شده، عام است. برای پاسخ به این سؤال، به تبیین مفهوم نظام اقتصادی از دیدگاه خود نیاز داریم تا نفیها و اثباتها، بر یک مفهوم معین و مشترک قرار گیرند.
بر این اساس، ابتدا مفهوم نظام اقتصادی را با الهامی که از کتاب تحلیل و مقایسة نظامهای اقتصادی، نوشتة وکلاوهالسوسکی، گرفتهایم، تبیین میکنیم. آنگاه، بر این مطلب استدلال میکنیم که اسلام، نظام اقتصادی ثابت و جهانشمول دارد. سپس، نظر شهید آیت الله صدر(ره) را که معتقد است اسلام فقط مذهب اقتصادی ثابت دارد و نظامات اجتماعی در هر زمان و مکان باید براساس اصول مذهب بنا شوند، ردّ میکنیم. در ضمن اثبات این مطلب که اسلام نظام اقتصادی دارد زمینههای بحث از روش کشف نظام اقتصادی اسلامی نیز فراهم میشود.
مفهوم نظام و نظام اقتصادی
واژة نظام به مفهوم خاص آن، سابقة زیادی ندارد. این واژه در سالهای 1950 – 1956 م با مطرح شدن «تئوری عمومی نظامها» به وسیله برتالانفی، زیستشناس آلمانی، مفهوم خاص خود را یافت. بعد، با کاربرد این تئوری در رشتههای مختلف علوم، واژههایی مانند: نظام اقتصادی، نظام ارتباطات و نظام اطلاعات متداول شد. (مدنی، 1373، ص 221). در تعریف نظام آمده است (چرچمن، 1369، ص 26):
«نظام در تئوری عمومی نظامها، به مجموعهای از اجزای به هم وابسته گفته میشود که در راه نیل به هدفهای معینی، هماهنگند.»
به اختلاف اهداف، اجزاء و روابط بین آنها، نظامها متفاوت میشوند و نظامهای تکوینی مانند نظام آفرینش، نظامهای ساختة دست بشر همچون نظام حاکم بر یک اتومبیل یا هواپیما، و نظامهای اجتماعی به وجود میآیند. اجزاء نظامهای اجتماعی، مردم، رفتارها و روابط آنان است که برای اهداف از پیش تعیین شده، سامان مییابند. در اینجا، مقصود از نظام اجتماعی، نظام حاکم بر زندگی انسانها با همة ابعاد آن است، که زیر نظامهایی همچون: نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را شامل میشود.
از آنجا که اجزاء نظام اجتماعی را انسانها و رفتارها و روابط بین آنها تشکیل میدهد و از سویی، رفتارها و روابط در انسان براساس بینشها و ارزشها شکل میگیرد، مقولة دیگری با عنوان: «مبانی اعتقادی و ارزشی» در تعریف نظام اجتماعی وارد میشود. در نظام اجتماعی با دیدی کلان، رفتارها و روابط گروههای مردم براساس مبانی اعتقادی و ارزشی خاصی به سمت اهداف معینی نهادینه میشوند.
بر این اساس، نظام اقتصادی نیز یکی از زیرنظامهای نظام اجتماعی است. واژة «اقتصادی» ، اشاره به بعد خاصی – و نه قسم خاصی – از رفتارها و روابط مردم دارد، که براساس محاسبة هزینه و فایده، برای تأمین معاش انجام میشود. اهداف کلان نظام اقتصادی، میتواند اموری همچون: عدالت اقتصادی، استقلال، رفاه عمومی، و رشد و توسعة اقتصادی باشد. البته ، تفسیر و رتبه بندی این اهداف در نظامهای مختلف، به اختلاف مبانی اعتقادی و ارزشی آن متفاوت است.
اجزاء نظام اقتصادی چیست؟ وکلاوهالسوسکی در این باره میگوید(Holesovsky,1977,pp.14-36):
« چهار دستة اصلی از عناصر وجود دارند که یک سیستم اقتصادی را تشکیل میدهند: منابع، شرکت کنندگان، فرآیندها و نهادها.»
سپس، وی دربارة هر یک از این عناصر چهارگانه، توضیحات مفصلی میدهد که به دلیل نیاز ما به این بحث، خلاصة آن را با اضافاتی نقل میکنیم.
1. منابع
دربارة منابع، فهرست متنوعی از منابع را میتوان برشمرد، که برخی از آنها عبارتند از: زمین، منابع طبیعی خام، آب و هوا، خصوصیات: فیزیکی، شیمیایی و زیستی اشیاء ، ابزارهای تولید، ساختمانها، کارخانهها، وسایل حمل و نقل و ارتباطات، رایانهها، کتابها، ذخیرة پولی و دیگر داراییها، سرمایة انسانی، مهارتها، اطلاعات انباشته شده و فن آوری.
به طور کلی، مجموعة داراییها و ثروتهای طبیعی و غیر طبیعی یک ملت، در این فهرست قرار میگیرند. اقلام منابع با گذشت زمان تغییر میکند و با پیشرفت کشفیات و اختراعات، بر آنها افزوده میشود.
2. شرکت کنندگان
طبیعتاً، شرکت کنندگان همان مردم به شمار میروند، که ممکن است به صورت افراد یا گروهها ملاحظه شوند. برای اغراض تحلیلی، معمولاً مردم را به صورت گروههایی که اهداف مشترک دارند در نظر میگیرند. در ادبیات اقتصادی، شرکت کنندگان یک سیستم اقتصادی را به سه زیر مجموعه تقسیم میکنند:
اول، بنگاهها، که عمدتاً داده را به ستاده تبدیل میکنند.
دوم، خانوارها که از سویی مصرف کنندة نهایی ستادههایند و از سوی دیگر، عرضه کنندة کار و سرمایه به شمار میروند.
سوم، دولت که مکاتب مختلف در تعریف و ماهیت آن، با هم اختلاف دارند. به طور مثال، میتوان دولت را مجموعهای نامید، که پاسدار منافع افراد و تولید کنندة کالاهای عمومی است همچنین، به نظر برخی صاحبنظران، دولت پاسدار منافع و مصالح اجتماعی است، که علاوه بر تولید کالاهای عمومی، در مواردی که مصلحت ایجاب کند تولید کالاهای دیگر و نیز صادرات و واردات را نیز به عهده میگیرد و نکتة دیگر آنکه، این تقسیم، تقسیم اشخاص نیست، بلکه تقسیم شخصیتهاست. در واقع، همة تولید کنندگان، مصرف کنندهاند و اغلب مصرف کنندگان – به غیر از سالخوردگان، معلولان و امثال آنان -، تولید کننده به شمار میروند. همچنین ، کارمندان دولت را مردم تشکیل میدهند، که همگی مصرف کنندهاند.
البته، این تقسیم به اغراض تحلیلی صورت میگیرد و در صورت لزوم، میتوان آن را تغییر یا گسترش داد.
3. فرآیندها
فرآیندها، عملکرد نظام اقتصادی را توضیح میدهند. عناصر فرآیند، ترتیبی منطقی را تشکیل میدهند. این ترتیب با اطلاعات شروع میشود، که زمینة تصمیمات قرار میگیرد. تصمیمات اجرا میشوند و نتایجی را میآفرینند:
اطلاعات ____> تصمیمات _____> اجرا ______> نتایج
نتایج، میتواند رشد تولید، کیفیت توزیع درآمد، تغییر قیمتها، انباشت موجودی انبار، درجة بیکاری، گسست محیطی، اختراعات و اکتشافات جدید باشد. بدین ترتیب، در یک سیستم اقتصادی میتوان از فرآیند تولید، فرآیند توزیع، فرآیند تغییر قیمتها و امثال آن نام برد.
4. نهادها
مقصود از نهادها، الگوهای خاص روابطیاند، که شرکت کنندگان را به یکدیگر گره میزنند. همچنین نهادها، شکلها و الگوهای عناصر فرآیند در عمل میباشند. « نهادها» در این معنا، انتزاعات تحلیلیاندکه نباید آنها را با ساختمانها – از قبیل: ادارهها، کارخانهها یا مراکز مبادلة سهام و کالاها- که در آنها بعضی از این الگوهای تثبیت شدة رفتاری رخ میدهد، اشتباه گرفت. برای مثال، « بازار» یک نهاد اقتصادی، به معنای الگوی تثبیت شده خرید و فروش است. مالکیت خصوصی، یک نهاد است؛ به طوری که استفاده از اشیاء خاص را نهادینه میکند، و حق استفاده از آن را فقط برای افراد خاصی قرار میدهد. همچنین، قرض دادن و گرفتن، هدیه و مالیات بندی، نهادهای اقتصادی به شمار میروند. این الگوها از طریق قواعد قانونی، مجازاتهای اجتماعی، و نظامهای اعتقادی و فرهنگی، در جوامع تثبیت (نهادینه) میشوند.
از آنچه که از وکلاوهالسوسکی نقل شد، پیداست که این تحلیل، دربارة نظامهای موجود در خارج کاربرد بیشتری دارد؛ بویژه فرآیندها که عملکرد نظام را توضیح میدهند، بیشتر در این رابطهاند. برای آنکه بتوانیم از این مطالب برای تحلیل نظامی نظری که به وسیله مکتبی بشری یا الهی ارائه شود، استفاده کنیم، به تعدیلاتی نیاز است. بر این اساس، ما بین دو مفهوم از نظام تفکیک میکنیم:
یکی، نظام اقتصادی به مفهوم نظامی که در خارج موجود است و عمل میکند، و نتایجی را در یک محدودة زمانی و مکانی خاص میآفریند.
دوم طرح نظری نظام اقتصادی، که میتواند دستاورد یک مکتب فکری بشری یا یک دین باشد. آنچه موضوع بحث ما در این نوشتار است، طرح نظری اقتصادی است. نظام اقتصادی در این اصطلاح، عناصر سه گانة زیر را دارد:
1 و 2. منابع و شرکت کنندگان که تفسیر آن بیان شد.
3. نهادها، که مقصود همان الگوهاییاند که روابط بین شرکت کنندگان و منابع، و نیز روابط بین شرکت کنندگان را با یکدیگر بیان میکنند و بین آنها پیوند میزنند. این الگوها میتوانند به روش پیشگفته، در جامعه تثبیت شوند.
بدین ترتیب، در یک نظام اقتصادی، دو نوع نهاد مشخص شدهاند:
1.نهادهایی که نوع ارتباط بین شرکت کنندگان و منابع را بیان میکنند؛ الگوی مصرف، سرمایهگذاری و پس انداز
2.نهادهایی که بیانگر نوع ارتباط شرکت کنندگان در نظامند؛ همچون: الگوی خرید و فروش، الگوی اجاره، قرض ، صدقه و هدیه که بیانگر نوع ارتباط بین مردمند، و مالیات ستانی و صرف مخارج دولت که نوع ارتباط بین دولت و مردم را بیان میکنند.
در این اصطلاح ، به فرآیندها اشارهای نکردیم، زیرا فرآیندها با مرحلة تحقق خارجی طرح نظری نظام اقتصادی ارتباط دارند. یعنی، پس از آنکه طرح نظری نظام اقتصادی طراحی گردید یا به وسیلة مکتبی فکری ارائه شد، مرحلة اجرای این طرح نظری در شرایط زمانی و مکانی خاص فرا میرسد. در این مرحله، فرآیندهای گردآوری اطلاعات، تصمیمگیری، اجرا و بررسی نتایج به کار میآیند. البته، در این مرحله نیز بعید نیست که بتوان اصولی را از منابع اسلامی استخراج کرد. ولی در این مقاله نمیخواهیم به آن بپردازیم، بلکه قصد داریم بحث خود را بر نظام اقتصادی به عنوان یک طرح نظری متمرکز کنیم. بر این اساس، میتوان نظام اقتصادی را چنین تعریف کرد:
« نظام اقتصادی، عبارت است از مجموعهای از الگوهای رفتاری، که شرکت کنندگان در نظام را به یکدیگر و به منابع پیوند میدهد و براساس مبانی اعتقادی و ارزشی مشخص، در راستای اهداف معینی به صورت هماهنگ سامان یافتهاند.»
1.تعریف الگوی رفتاری
در این تعریف، مقصود از« الگوی رفتاری» مبهم است وکلاوهالسوسکی نیز تعریف مشخصی از آن ارائه نکرده است. در علم اقتصاد اثباتی برای درک و پیش بینی رفتار انسانها، روشی به کار میرود که اصطلاحاً به آن «الگوسازی» یا «مدل سازی» گفته میشود. الگو یا مدل در این اصطلاح، عبارت است از نمایش سادة آن چیزهایی که تصور میشود، مهمترین عوامل موثر در رفتار مورد مطالعه میباشند. الگوها با نادیده گرفتن عمدی برخی عوامل، میخواهند بر برخی عوامل دیگر تأکید کنند. برای نمونه، یک الگوی ساخته شده برای مطالعة عوامل موثر در پسانداز، میتواند بر متغیرهایی همچون: سطح درآمد و نرخ تورم تأکید کند، و عامل مقدار داراییهای افراد را نادیده بگیرد. معمولاً، الگوهای اقتصادی به زبان توابع و اتحادهای ریاضی بیان میشوند. و گاهی، الگوهای مزبور را به صورت هندسی یا جدولهای آماری، نمایش میدهند. (لیپسی، 1378، صص 71 –75 ؛ تفضلی، 1376 ، صص 18 – 20).
از آنجا که موضوع بحث ما طرح نظری نظام اقتصادی است، لذا مقصود از الگوی رفتاری، الگویی نیست که عوامل مؤثر در رفتار خارجی انسانها را آن گونه که هست و نه آن گونه که باید باشد – بیان میکند. بلکه، مقصود الگوئی است که رفتار انسانهایی را توضیح میدهد که تربیت یافتة آن مکتب فکری یا دین به شمار میروند. بنابراین ، به هنگام بیان الگوی مصرف، پس انداز و امثال آن، مقصود ما شرح سادهای از انگیزهها، قواعد و محدودیتهای مصرف و پس انداز فردی است، که تربیت یافتة آن مکتب میباشد. همچنین، وقتی از الگوی صدقه، قرض یا مانند آن سخن میگوییم، مقصود الگویی است که به وسیله آن مکتب ارائه میشود و مکتب مزبور در صدد تثبیت آن الگو در جامعه است. در صفحات بعد، این مطلب را بیشتر توضیح میدهیم، و درون این الگوها را بیشتر میشکافیم.
1.اسلام و نظام اقتصادی ثابت و جهانشمول
بی تردید، دین اسلام جهان بینی و ارزشهای خاصی را معرفی کرده است که با تغییر زمان و مکان، تغییر نمیکنند. میتوان به صورت منطقی اثبات کرد که جهانبینی و ارزشهای خاص، اهداف خاصی نیز به همراه دارند. افزون بر این، در منابع اسلامی (قرآن و احادیث) نیز به صراحت این اهداف بیان شده است.
بر این اساس، میتوان گفت که اسلام، مبانی اعتقادی و ارزشی نظام اقتصادی اسلام و نیز اهداف آن را بیان کرده است. این مطالب را چون کمتر مورد اختلاف است، مفروض میگیریم و بر آن استدلال نمیکنیم. اما آیا اسلام الگوهای رفتاری – یا نهادهای – خاصی را که جهانشمول و ثابت باشند، ارائه کرده است؟ یا آنکه این الگوها باید در هر زمان به تناسب شرایط تعریف و تثبیت شوند؟
آیت الله صدر (ره) پس از تعریف و بیان تفاوت علم و مذهب اقتصادی، اثبات میکند که اسلام، فقط مذهب اقتصادی دارد. وی، مذهب اقتصادی را چنین تعریف میکند (صدر، 1408ق، ج1، ص384):
« مذهب اقتصادی، مجموعهای از نظریات اساسی است که مشکلات حیات اقتصادی را حل میکند »
آیتا… صدر (ره) در جای دیگر میگوید؛ (صدر، 1408ق، ج1، ص 381):
«مذهب اقتصادی، هر قاعدة اساسی در حیات اقتصادی را که به عدالت اجتماعی مربوط گردد، شامل میشود.»
ایشان در کتاب خود، هیچ بابی را برای بحث از نظام اقتصادی اسلام نمیگشاید. ابتدا، به نظر میرسد که وی فرقی بین مذهب و نظام اقتصادی نمیگذارد. ولی با تفحص در کتاب اقتصادنا، روشن میگردد که وی نیز درکی شبیه ما از مفهوم نظام اجتماعی دارد، و نظام اجتماعی را مقولهای مشتمل بر تحدید روابط مردم تعریف میکند. درعین حال، شهید صدر (ره) معتقد است که نظام اجتماعی، در تاریخ انسانی شکلی ثابت نداشته، بلکه به اختلاف شرایط و تغییر آنها، رنگهای گوناگون به خود گرفته است. ایشان در بحث: «علاقات التوزیع منفصلة عن شکل الانتاج» میگوید:
« مردم در حیات اجتماعی خود، دو کار انجام میدهند؛ یکی تولید و دیگری توزیع… در عمل توزیع، بین آنها روابط معینی برقرار میگردد که ارتباط بعضی افراد را به بعضی دیگر در شئون مختلف حیات تحدید میکند. و این روابط، همان است که آن را « نظام اجتماع» مینامیم. در ضمن این روابط، روابط توزیع ثروتی که جامعه تولید کرده است نیز میباشد.»
و نیز، وی یادآوری شود (صدر، 1408ق، ج1، ص 335):
« بدیهی است که عمل تولید، در حال تطور و تحول اساسی و دائم است… همچنانکه نظام اجتماعی که روابط افراد را با یکدیگر تحدید مینماید… شکل ثابتی را در تاریخ انسانی به خود نگرفته است بلکه به اختلاف ظروف وتغییر آنها، رنگهای مختلف به خود گرفته است.»
بر این اساس، شهید صدر (ره) به سؤال ما پاسخ منفی میدهد و معتقد است که اسلام، الگوهای رفتاری ثابت و جهانشمول که روابط بین مردم را تحدید کند، ندارد.
ما میخواهیم از طریق بررسی دستورهای اخلاقی و حقوقی اسلام در قرآن کریم وکتب معتبر حدیثی، نظریة شهید صدر (ره) را رد کنیم و اثبات نماییم که اسلام، نظام اجتماعی و اقتصادی ثابت و جهانشمول دارد. خلاصة استدلال ما – که در صفحههای بعد به تفصیل آن را بیان میکنیم- از دو مقدمه و یک نتیجه تشکیل شده است:
مقدمة اول: اسلام، فقه مدون ثابت و جهانشمول دارد.
مقدمة دوم: فقه اسلام، چهرة دستوری الگوهای رفتاری است
از دو مقدمة فوق، بخوبی میتوان نتیجه گرفت که اسلام، الگوهای رفتاری ثابت و جهانشمول دارد. با توجه به اینکه الگوهای رفتاری بیان کنندة روابط مردم با اموال و با یکدیگر است، این ادعا ثابت میشود که اسلام نظام اقتصادی ثابت و جهانشمول دارد. در ادامه، به استدلال تفصیلی میپردازیم و برای سهولت فهم، ابتدا مقدمة دوم را توضیح میدهیم.
فقه اسلام چهرة دستوری الگوهای رفتاری
اسلام افزون بر بینشها، ارزشها و اهداف خاص، فقه مدوّن نیز دارد مقصود از فقه مدون، همة احکام شرعیهای است که از آیات و روایات استنباط میشود (صدر، 1978م، الحلقة الثانیة، ص 13):
« حکم شرعی، قانونی است که به وسیلة خداوند متعال برای تنظیم و توجیه حیات انسان صادر میشود.
حکم شرعی به دو نوع تقسیم میشود:
1. احکام تکلیفیه: موضوع این احکام، فعل مکلّفان است که وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه را شامل میشود. وجوب و حرمت الزام آورند، ولی سه حکم تکلیفی دیگر الزام آور نیستند: استحباب، رحجان فعل و کراهت، رحجان ترک فعل را بیان میکند و اباحه، به معنای عدم رحجان فعل و ترک است.
2. احکام وضعیه:موضوع آن، به طور مستقیم فعل مکلفان نیست، ولی میتواند مشنأ حکم تکلیفی دیگر باشد. در حوزة اقتصاد، موضوع این احکام، قراردادهای مالی بین افراد است. برای نمونه، صحت و فساد، دو حکم وضعیاند که موضوع آن، قراردادهایی همچون: بیع ، اجاره و صلح است. شرطیت، مانعیت، و خیار فسخ، نمونههای دیگری از این احکام در معاملات به شمار میروند.
برخی از احکام شرعیه، ضمانت اجرای دولتی دارند و برخی ندارند؛ مثلاً ، ربا خواری حرام و معامله ربوی فاسد است، و ضمانت اجرای دولتی نیز دارد. یعنی، دولت موظف به منع رباخواری است. اما اسراف با اینکه حرام است، ولی تا هنگامی که به مصالح عمومی کشور آسیب جدی نیاورد، ازضمانت اجرای دولتی برخوردار نیست.
در علم حقوق، احکام حقوقی فقط به قواعد الزام آوری گفته میشود که برای ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند، و اجرای آن از طرف دولت تضمین میشود.(کاتوزیان، 1376، صص60-62). قواعد الزام آوری که ضمانت اجرای دولتی ندارند یا الزام آور نیستند، جزء احکام اخلاقی شمرده میشوند. ولی در فقه به همة احکام، اعم از اینکه الزام آور باشند یا نباشند و ضمانت اجرای دولتی داشته یا نداشته باشند، حکم شرعی گفته میشوند و دربارة آنها بحث میشود. در حقیقت، فقه اسلام مشتمل بر همه احکام حقوقی و اخلاقی است. این، همان است که حضرت امام (ره) آن را تئوری واقعی و کامل ادارة انسان و اجتماع از گهواره تا گور خواندند (امام خمینی(ره)، ج21، صص 98 – 99).
این احکام، برای تنظیم روابط چهار گانة ذیل تشریع شدهاند:
1.رابطة انسان با خداوند متعال
2.رابطة انسان با خود
3. رابطة انسانها با جهان طبیعت
4. رابطة انسانها با یکدیگر
در فقه اسلام، احکام مربوط به تنظیم روابط فوق با توجه به هدف غایی، کمال و تقرب به خداوند، که در همه ادیان الهی بوده، براساس بینشها و ارزشهای اسلامی تشریع شده است. احکام حقوقی و اخلاقی در شریعت اسلام با توجه به همة ابعاد مادی و معنوی و نیز تأثیر و تأثر روابط چهارگانة فوق در یکدیگر، در عرصههای گوناگونی همچون: اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تشریع شده است.
در حوزة اقتصاد، رابطة انسانها با جهان طبیعت و رابطة آنها با یکدیگر، در قالب دستورها و احکام تکلیفی و وضعی بیان شده است. این احکام، منبع خوبی برای استخراج الگوهای رفتاری پیشگفته به شمار میروند. بنابراین، میتوان از طریق مطالعة فقه اسلام، با توجه به بینشها و ارزشهای اسلامی و اهداف تعیین شدة آن و با استمداد از برهان عقلی، این ادعا را بخوبی اثبات کرد. که اسلام نظام اقتصادی به مفهوم پیشگفته دارد.
اسلام و فقه مدوّن ثابت و جهانشمول
برای اثبات وجود نظام اقتصادی « ثابت و جهانشمول» در اسلام، باید ثابت کنیم که اسلام فقه مدوّن «ثابت و جهانشمول» دارد. پس، اگر ثابت شود که احکام حقوقی و اخلاقی اسلام که در ضمن آیات و روایات بیان گشتهاند احکامی مخصوص ومحدود به زمان صدور آیات و روایات مزبورند و احکامی ثابت و جهانشمول نیستند، در این صورت آنچه را ما فقه مدوّن اسلامی مینامیدیم، نمیتواند دلیل بر نظام اقتصادی «ثابت و جهانشمول» اسلام باشد. در این صورت، الگوهایی که از آیات و روایات مزبور استخراج میشود، الگوهایی متناسب با عصر پیامبرص و امامان معصوم ع خواهند بود و قابل تعمیم نیستند. فقط وقتی الگوهای مزبور ثابت و جهانشمولند، که از دل احکام ثابت و جهانشمول استخراج شوند. بنابراین، برای اثبات مدعای خود، باید به این سؤال نیز پاسخ داد که آیا اسلام، دارای شریعت ثابت و جهانشمول است؟
پاسخ این سؤال، مثبت است. دلیل آن نیز آیات و روایاتیاند که شریعت اسلام را بیان میکنند. اینها چند دستهاند:
یک دسته، آیات و روایاتیاند که حکمی را در قالب قضیة حقیقیه به صورت عام یا مطلق بیان میکنند، بدون آنکه به زمان یا مکان خاصی مقید باشند؛ مانند:
(انّما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها…) (توبه/9)
و (یسئلونک عن الانفال قل الانفال لله و الرسول) (انفال/ 1)
همچنین، در روایتی از امام صادق آمده است (عاملی، ج18، ص 337):
«الامام یقضی عن المؤمنین الدیون ماخلا مهور النساء»(امام ]ولی امر مسلمین[ دیون مؤمنان را به غیر از مهر زنان میپردازد.)
و نیز، امام باقرع فرمود (عاملی، ج18، ص 344):
«اذا کان علی الرجل دین الی أجل و مات الرجل حلّ الدین» (هنگامی که فرد بر عهدهاش دینی است که مدت معین دارد و بمیرد دین حالّ میشود.)
این گونه آیات و روایات، در همة ابواب زیادند و احکام و قوانین ثابت و جهانشمول اسلام را بیان میکنند.
دستة دیگر، روایاتیاند که در آنها، مسئلهای کلی از امام ع سؤال شده است؛ بدون آنکه زمان یا مکان خاصی در سؤال مفروض باشد؛ و امام ع نیز حکم آن را بیان کردهاند. برای نمونه، از امام صادق ع چنین سؤال میشود (عاملی، ج18، ص 385):
«مردی مالی را به رهن میگذارد و سپس رهسپار میشود، به گونهای که دستیابی به او ممکن نیست. در این صورت، آیا میتوان رهن را فروخت؟ حضرت میفرمایند: نه تا وقتی صاحب رهن برنگشته است، نمیتوان آن را فروخت.»
دسته سوم، روایاتیاند که در آنها برای حکم علتی ذکر شده است، که آن علت را نمیتوان مختص به زمان خاصی دانست (عاملی، ج18، ص 339). در برخی روایات پس از آنکه حضرت جواب سؤال را به صورت موردی میدهند، قاعدة کلیهای را که بر مورد تطبیق کردهاند و قابل تخصیص به زمان معینی نیست، ذکر میکنند (عاملی، ج18، ص153).
کسی که در کتابهای روایی جستجو کند، ملاحظه خواهند کرد که در اکثر روایات، حکم به گونهای بیان شده است که قابل تخصیص به زمان صدور روایت نیست. و فقط، تعداد قلیلی از روایات چنین نیستند؟ و احتمال اختصاص آنها به زمان صدور وجود دارد.
البته، این بحث بسیار عمیق، دقیق و فنی است و به نظر میرسد لازم است پس از بحث و بررسی دربارة روش تفکیک روایاتی که بیان کنندة حکمی ثابت و جهان شمولند از روایاتی که چنین نیستند، همة روایات را برای تفکیک این دو از یکدیگر بازبینی کنیم. همچنین، لازم است با این دید، به آیات قرآن بنگریم و ثابتات را استخراج نماییم. در حقیقت، این کار اولین قدم برای کشف و استخراج نظامهای اسلامی و از جمله نظام اقتصادی آن از آیات و روایات است.
سیدحسین میر معزی، عضو هیئت علمی و مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
روش کشف نظام اقتصادی اسلام ”رابطه فقه و نظام
323/401/ع