vasael.ir

کد خبر: ۵۱۵۱
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴ - 20 May 2017
فقه نکاح ستاد حق پناه/ جلسه 12

عدالت و نقش آن در تعدد زوجات

پایگاه وسائل ـ حجت الاسلام و المسلمین حق پناه: آن مقداری از عدالت که بر مردان واجب است این است که در عمل و رفتار بین زنان مساوات را حفظ کند، اگر حق یکی را می دهد حق دیگری را هم بدهد و دوستی و علاقه مندی به یکی از آنان وادارش نکند که حقوق دیگران را ضایع کند، این آن مقدار واجب از عدالت است

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین حق پناه در جلسه دوازدهم از درس فقه زنان ( نکاح)  در مرکز تخصصی زن و خانواده درادامه مبحث قبل به مساله عدالت در رابطه با همسران پرداخت.
وی گفت:
عدالت در این آیه به معنای رعایت حقوق همسران و اعتدال در زندگی است و حد وسط عدل در اینجا، حد وسط بین افراط و تفریط است.
استاد سطوح عالی حوزه گفت:
آن عدالتی که واجب است مرد در حق زن ها رعایت بکند، نفقه و امور رفتاری خارجی و اعمال بیرونی است، عدالتی که مراعات آن از قدرت انسان خارج است عدالت در تمایلات قلبی است و عدالت در امور قلبی از شرایط تعدد زوجات نیست.
وی در پایان گفت:
شاید مردم و فرهنگ ما که می گویند: نمی توان عدالت را بین زن ها برقرار کرد، فکر می کنم علتش این باشد که این عدالت و محبت قلبی را با عدالت خارجی و رفتاری مخلوط کرده اند، زیرا می بینند که مرد نسبت به یکی از همسرانش علاقه بیشتر دارد، همسر دیگر خیال می کند که حق او ضایع شده است و این یک تصور باطل است.


اهم مباحث استاد حق پناه به شرح ذیل می باشد:
خلاصه مطالب گذشته

الاستحباب لایزول بالواحداً بل التعدّدُ مستحبٌ
ایشان (صاحب عروه) در اینجا صراحتا حکم به استحباب فرموده اند و دلیل بر این استحباب را اولاً از قرآن کریم آیه شریفه: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» قرار داده اند.
ظاهر آیه شریفه از آن استحباب فهمیده نمیشود بخاطر اینکه عور را در اینجا به معنای تخییر قرار داده اند ولی ایشون استفاده استحباب فرموده است، ما خواهیم گفت که این آیه کریمه با قطع نظر از روایات و فتوای فقها ترغیب و اصل جواز را می گویند در مقابل کسانی که قائل به حرمت هستند.
شهید مطهری فرموده اند: اصل در ازدواج داشتن یک همسر است و اگر شرایطش را هم داشته باشد می تواند همسر دیگری هم بگیرد.


منظور از عدالت درباره همسران چیست؟
بارها شنیدید که ما یک عدالت از نظر محبت داریم یکی هم از نظر رعایت امور ظاهری و مادی، باید بپرسیم «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً»،اگر بترسید که رعایت نکنید عدالت را در حق همسران یک زن بگیرید، «أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا»
عدالت اشاره شده در این آیه به چه معناست؟
عدالت در این آیه به معنای رعایت حقوق همسران و اعتدال در زندگی است، از قبیل هم خوابگی، وسائل زندگی مثل همان شعاری که برخی منحرفین داشتند، خوراک و پوشاک و مسکن چون آنها تنها هدفشان از زندگی همین بود ولی اسلام چیزهای دیگری هم دارد، یعنی نفقه ای که مرد باید به زن بدهد همین است. اما عدالت به معنای محبت در این آیه نیست، چون عدالت در محبت های قلبی خارج از اختیار انسان است، کسی ممکن است چند زن داشته باشد و یکی را بیشتر از دیگری دوست بدارد، ما نمی گوییم رسول اکرم نعوذ بالله در این زمینه عدالت را رعایت نکرده اند، ولی شنیده اید که حضرت رسول تا آخر زندگیشان هر وقت یاد حضرت خدیجه می افتادند، احترام زیادی برای ایشان قائل بودند، برای ایشان گاهی گوسفند قربانی می کردند، صدقه می دادند، عجیب است این اظهار علاقه به «حضرت خدیجه سلام الله علیها» به گمانم عایشه گفت: چقدر اسم این زن پیر را می برید، خدا در عوض او به شما زن جوانی داده است، حضرت فرمودند هیچ کس برای من مانند حضرت خدیجه نخواهد شد، وقتی همه مرا تکذیب کردند او ایمان آورد، از اینجا معلوم می شود این عدالت در محبت، اختیاری انسان نیست و بعضی ها خصلت هایی دارند که ممکن است این بیشتر مورد توجه آنها قرار بگیرد.


علامه طباطبایی فرموده است: حد وسط عدل، حد وسط بین افراط و تفریط است، تشخیص این حد وسط بسیار دشوار است، قدما می گفتند: حالتی است که انسان ها سه تا استعداد یا قوه دارند که هر کدام حالت افراط و حالت تفریط و حالت حد وسطی دارد که برای تحقیق کتابی هست به نام اخلاق اسلامی نوشته خانم زهرا گواهی که در یک صفحات به صورت خلاصه نشان داده است، مثلا قوه فکریه را نوشته است که سه حالت افراط و تفریط و حد وسط دارد، حالت افراطش می شود سفسطه، حالت تفریطش می شود بلاهت و کودنی و حد وسطش می شود حکمت، قوه دوم قوه غضبیه است، حالت افطارش می شود انتحار، حالت تفریطش می شود جبن و ترس و حد وسطش می شود شجاعت، قوه شهویه حد افراطش می شود شرح و بی بند و باری و خارج از شرع و عقل عمل کردن، حالت تفریطش می شود خمودی که حاضر نیست شهوت را از راه صحیح هم ارضا بکند و حد و سطش می شود عفت و همه انبیاء آمده اند که انسان حکیم و شجاع و عفیف بسازند.
ایشان فرمود عدل حد وسط افراط و تفریط است، تشخیص این حد وسط بسیار دشوار است چون با قلب ارتباط دارد، از آنجا که رعایت دوستی عادلانه در بین زنان و اینکه مرد به اندازه مساوی زنان خود را دوست بدارد امری ناشدنی است و خارج از اختیار اوست، هر قدر در تحقق آن حرص بورزد قادر برآن نیست، پس بر مرد واجب است که از حد وسط به طرف افراط و تفریط منحرف نشود و تا ممکن است عدالت را رعایت کند و مخصوصا مراقب باشد به طرف تفریط یعنی کوتاهی در ادای حق همسر خود منحرف نشود و زن خود را بلا تکلیف و مانند زن بی شوهر نگذارد که نه از شوهر بهره مند شود و نه بتواند همسری دیگر اختیار کند، پس از عدالت در بین زنان آن مقداری که بر مردان واجب است این است که در عمل و رفتار بین زنان مساوات را حفظ کند، اگر حق یکی را می دهد حق دیگری را هم بدهد و دوستی و علاقه مندی به یکی از آنان وادارش نکند که حقوق دیگران را ضایع کند، این آن مقدار واجب از عدالت است و اما مستحب از عدالت این است که به همه آنان احسان و نیکی کند، از معاشرت با هیچ یک از آنان اظهار کراهت و بی میلی نکند و به هیچ یک بد اخلاقی روا ندارد همچنان که سیره و رفتار رسول اکرم «صلی الله علیه و آله و سلّم» با همسرانش اینگونه بوده است.
یک جمله هم از منابع عامه نقل شده است که: سمعت علیّ بن ابی طالب «علیه السلام» یقول: و إن امرئة خافت من بعلها نشوذا، گاهی زن ناشذه هست و گاهی مرد، نشوذ مرد به این است که گاهی بد اخلاقی کند، نفقه ندهد، حال اگر زنی بترسد از شوهرش نشوذی یا اعراضی را، این یعنی چه؟ حضرت امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» فرمودند: هو الرّجل تکونُ عندهُ إمرأتان، کسی که دو تا زن دارد، فتکونُ إحداهما قد عجزت، یک خانوم از کار افتاده و عجوزه شده، أو تکونُ دمیمه، یعنی بد قیافه است، فیُریدُ فَراقَها، می خواهد از این زن جدا بشود، بعد آن زن که از کار افتاده است می گوید شما کم به ما رسیدگی کن ولی ما را رها نکن، فتُصالحهُ أن یکونَ عندها لیلةً عندَ الاُخرَی لَیالی، چون اگر در فقه نگاه کنید قَسم واجب است یعنی اوقاتش را بین زن ها تقسیم کند، ولا یفارقُها فما تابت بهی نفسها فلا بعثَ بِه، هرچه که این زن دوست داشت و بعد شرط کرد با شوهرش آن دیگر اشکالی ندارد، فإن رجعت سوا بینهما، اما اگر آن زن از حرفش برگشت بر مرد واجب است بین این دو زن و لو اینکه یکی از کار افتاده است باید بینشان مساوی رفتار کند.


آیه «وَ وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ» آیا خلاف تعدد زوجات است؟
ما دو آیه در سوره مبارکه نساء داریم، آیه سوم سوره نساء این است که «فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» و بعد فرمود: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً» اگر بترسید که عدالت را رعایت نکنید یک زن، در آیه 129 فرموده است : «وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ» هرگز، چون لن نفی ابد را میرساند یعنی شما نمی توانید عدالت بین زنان را برقرار کنید هر چند که حریص بر این امر باشید، برخی در اینجا آمده اند نتیجه گرفته اند که این دو آیه را کنار هم می گذاریم، می گوید: 1- اگر عدالت را نتوانستید رعایت کنید 2-هرگز هم نمی توانید این عدالت را رعایت کنید، نتیجه این می شود که از همان ابتدا کلا تک همسری و تعدّد زوجات ممنوع است، برخی از مفسرین هم این را گفته اند، در آیه دوم عدالت را در این مورد برای مردان امر محال دانسته، آیا این آیه شریفه خلاف تعدد زوجات است؟ علی الظاهر والله العالم این اشتباه است بخاطر اینکه گفتیم آن عدالتی که مرد نمی تواند بین زن ها برقرار کند به آن مکلف نشده، چون بحثی داریم که تکلیف به امور مقدور و اختیاری تعلق می گیرد و این عدالت قلبی چون مقدورش نیست چون مکلف به آن نشده است، علامه طباطبایی فرمود: آن عدالتی که واجب است مرد در حق زن ها رعایت بکند، نفقه و امور رفتاری خارجی و اعمال بیرونی است، عدالتی که مراعات آن از قدرت انسان خارج است عدالت در تمایلات قلبی است و عدالت در امور قلبی از شرایط تعدد زوجات نیست، آنچه از شرایط تعدد است عدالت در جنبه های عملی یعنی قَسم و نفقه است.
و لذا علامه طباطبایی جمله «فلا تمیلوا کل المیل فتضرح کالمعلّقه» را فرموده اند: دلیل بر این است که منظور از جمله «وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ» این نیست که قدرت بر عدالت را بطور مطلق نفی کند تا نتیجه اش این باشد که به انضمام جمله «فَإِنْ خِفْتُمْ» تعدد زوجات در اسلام ملغی شود چون جمله «فلا تمیلوا کل المیل» می فرماید: چنان نباشد که یکی از زن ها بطور کلی مورد اعراض واقع شود مثل زنی بشود که اصلا شوهر ندارد و این خود دلیل بر این است که جمله «لن تستطیعوا بین النساء» می خواهد عدالت واقعی و قلبی را نفی کند.
شاید مردم و فرهنگ که می گوید نمی توان عدالت بین زن ها برقرار کرد، فکر می کنم علتش این باشد که این عدالت قلبی و محبت قلبی را با عدالت خارجی و رفتاری مخلوط کرده اند، چون معمولا می بینند که مرد نسبت به یکی از همسرانش علاقه بیشتر دارد، همسر دیگر خیال می کند حق او را از نظر نفقه و قسم و... ضایع می کند، این تصور باطلی است، یعنی اگر مرد وظایف ظاهری خود را در حق همه همسران انجام داد و لو نسبت به یک همسر بیشتر علاقه داشته باشد، این مانع از این نخواهد بود که چند همسر داشته باشد.
پس عدالت یعنی اعطاء کل ذی حق حقه، نه اینکه به هر که هر چه داد به زن دیگر هم دقیقا همان را بدهد و اینکه منشا اختلاف بشود یک بحث است و این که حرف اسلام چیست یک بحث دیگری است البته اینکه دقیقا خرج ها را مساوی قرار داده کار خوبی است تا نزاعی پیش نیاید.
قران کریم دقیق حد و مرز را مشخص کرده، زن هایی که شوهر ندارند بتوانند ازدواج بکنند، فلسفه اش را هم عرض می کنیم و این که چرا در اسلام تجویز شده، چقدر این تجویز را سفت و سخت گرفته که تمام حقوق رعایت بشود، نه اینکه هر کس هر غلطی کرد بگوییم اسلام اجازه داده مثل اینکه بعضی مرد ها آیه «الرجال قوامون علی النساء» را گرفته و هر بلایی می خواهند سر زن می آورند، آیا معنای آیه همین است؟
پس در کل باید عدالت و شأنیت زوجات را رعایت کند.
دلیل دوم بر استحباب تعدد زوجات: اگر بپذیریم روایات است که روایات را مطرح کردیم، استحباب نکاح اعم از دائم و منقطع و حرّه می باشد./924/ص

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰