vasael.ir

کد خبر: ۵۰۴۳
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۶ - 27 April 2017
مقاله اقتصادی:

تحلیلی برعلمی نبودن اقتصاد اسلامی از نظر آیت الله صدر3

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_شهید سیدمحمدباقر صدر نابغه ی علمی جهان اسلام صاحب نظریات بنیادینی در زمینه اقتصاد اسلامی است.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل بخش اول و دوم مقاله زیر درباره شخصیت این نابغه ی علمی عصر حاضر پرداخت. در بخش سوم و پایانی این مقاله درباره نگرش آن اندیشمند فرزانه درباره اقتصاد اسلامی اشاره می شود.


3- مصادیقی از فرایند تاثیر یا تشابه مطالعاتی
در اینجا بحث را روی چند مطلب متمرکز می سازیم که به عقیده ما همراهی اندیشه آیت اله صدر با فضای علمی زمان و یا تاثیر پذیری از آن فضا را می رساند. یکی تاکید ایشان بر جدایی امور اثباتی و دستوری است. که به نظر ما دفاع از آن در قالب یک مطالعه دینی و اسلامی، بسیار دشوار است. البته در صورتی که امکان این جدایی باشد ما از آن استقبال می کنیم. از دیگر اشکالاتی که به تفکر ایشان وارد می دانیم فراگیر دانستن علم اقتصاد متعارف (حداقل برای مکاتب اقتصادی مشهور) و اصرار ایشان روی جمع آوری داده های واقعی برای تحلیل علمی بودن اقتصاد اسلامی است. و سرانجام مشکل دیگر علم اقتصاد را مانند علوم طبیعی تلقی کردن است.
آیت اله صدر در جایی که بین علم اقتصاد و مکتب اقتصادی فرق قائل می شود، به نظر می رسد امور ارزشی و دستوری را در قالب مکتب قرار می دهد و پدیده های اثباتی را در محدوده علم قرار می دهد. مثلا در جایی تصریح می کند که مکتب اقتصادی به ایده عدالت اجتماعی بستگی دارد ولی علم اقتصاد شامل نظریه هایی است که روی داده های عینی اقتصادی را دور از هر اندیشه عدالت خواهانه و پیش ساخته ذهنی تفسیر می کند.
«فالمذهب الاقتصادی ... تتصل بفکرة العداله الاجتماعیه. و العلم یشمل کل نظریه تفسر واقعا ... بصورة منفصله عن فکره مسبقه او مثل اعلی للعدالة ...». 1
و درجایی دیگر بطور صریح، موضوع را بیان می کند. و می گوید مفهوم عدالت به خودی خود جنبه علمی ندارد، و با ابزار علمی قابل دیدن و آزمایش نیست، بلکه یک برداشت اخلاقی است (لان فکرة العداله نفسها لیست علمیه و لا امرا حسیا ...) . وی در مثالی که در مورد خوبی و بدی «بهره » اشاره می کند باز هم در صدد جدا کردن امور ارزشی و اثباتی است. وی می گوید:
«وقتی بحث خوبی و یا بدی بهره را مورد توجه قرار می دهیم، از همان مقیاس های علمی ای که در اندازه گیری حرارت هوا یا درجه غلیان اب بکار می رود، استفاده نمی کنیم (... حرارة الجو، او درجه غلیان فی مایع معین ...)». 2
یعنی عملا ابزارهایی علمی را منحصر در ابزارهای تجربی و حسی می داند. و منحصرا اثباتی ها را علمی تلقی می کند. و تصریح می کندکه موضوعاتی که در صدد بیان خوب و بد نمی باشند دارای جنبه علمی هستند. (فهی قوانین علمیة لانها لیست بصدد تقویم تلک الظواهر الاقتصادیه) 3
در جایی دیگر می گوید که علم اقتصاد مسؤولیت دارد تا پدیده ها را بررسی کند و علل آنها را بیابد. ولی مکتب اقتصادی می خواهد آنچه سزاوار و مطابق عدل است تنظیم کند. (ان العلم یمارس عملیة الاکتشاف ... و المذهب یقیم الحیاة الاقتصادیه و یحدد کیف ینبغی ان تکون...) 4 . در واقع با این خط جدایی کشیدن قاطعانه بین امور اثباتی و دستوری از برخی از اقتصاد دانان معمولی (غیر مسلمان) تندتر پیش رفته است. به عنوان مثال دو تن از اقتصاد دانان در یک تحقیق مشترک موانع و اشکالات زیادی پیرامون این جدایی اثباتی و دستوری مطرح ساخته اند. آنان با استناد به نظرگاههای عده زیادی غیر مفید بودن این جدایی را بیان داشته اند. 5 یکی از اقتصاد دانان در این مورد، نکته ای دارد که بسیار قابل تامل است. و آن اینکه می گوید که شواهد قابل توجهی وجود دارد که خود یادگیری علم اقتصاد، ممکن است مردم را خودخواه و طرفدار منافع شخصی بار آورد. به عبارت دیگر، نوعی درهم تنیدگی خاص بین امور اثباتی و دستوری وجود دارد و اصولا این مسائل با علوم طبیعی تفاوت اساسی دارد. یعنی امور ارزشی حاکم بر کارگزاران اقتصادی (مثل مصرف کننده، تولید کننده) تاثیر خاصی دارد و این تاثیر مانند تاثیر پدیده مثلا باریدن باران روی زمین و یا سایر پدیده های طبیعی نمی باشد.
در معارف بشری، علم اقتصاد و سایر علوم اجتماعی به بیان جدایی اثباتی و دستوری پرداخته می شود. اما وقتی مساله وارد امور دینی و معنوی و مباحث عقیدتی و اخلاقی می شود حالت حساستری پیدا می کند. به هر حال این نقطه نظر آیت اله صدر را ما قابل دفاع (حداقل در قالب اقتصاد دینی) نمی دانیم. علی رغم این، نگرش سیستمی مورد نظر آیت اله صدر در اندیشه اقتصاد اسلامی عملا معارض با این جدایی بین امور اثباتی و دستوری است. زیرا ایشان بارها پیوند ریشه ای قواعد حقوقی، دستورات اخلاقی و عاطفی و حتی امور سیاسی و بهره برداری اقتصادی را مورد تاکید خاصی قرار داده اند که این امور را در قالب مکتب اقتصادی بررسی کرده اند ولی اشاره شد که دشواری جدایی امور اثباتی و دستوری در واقع منطبق بر دشواری جدایی بین مکتب و علم مورد نظر ایشان است. و حتی در مواردی ایشان به نوعی ناچار به عقب نشینی از مواضع خود شده اند. در جایی اشاره می کند که نباید تصور کرد که تفاوت و جدایی بین تحقیقات مکتبی و علمی، ایجاب می کند که مطالعات مکتبی همیشه فاقد ویژگی های بررسی های علمی باشند. بیان صریح وی چنین است:
«هذا الفصل الحاسم بین البحث المذهبی و العلمی، لا یمنع عن اتخاذ المذهب اطارا للبحث العلمی فی بعض الاحیان ...».
و حتی قانون مفرغ دستمزدها و موضوع عرضه و تقاضا را در این رابطه مثال می زند و تصریح می کند که هم جنبه علمی دارند و هم به نحوی در قالب ارزش های مکتبی می گنجند. 6
موضوع قابل نقد دیگر در تفکر آیت اله صدر، تصور ایشان از علم اقتصاد همانند علوم طبیعی است که این امر نیز به عقیده ما افراطی است. وی در یکجا تصریح می کندکه علم اقتصاد و عالم اقتصاد به بررسی نتایج و آثار امور و پدیده های اقتصادی می پردازند، همانطور که دانشمندان علوم طبیعی به بررسی حرارت و آثار مربوط به آن می پردازد. 7 در جای دیگر آیت اله صدر حتی صریح تر از این و تحت عنوان خاصی بنام «علم اقتصاد مانند سایر علوم » به موضوع مذکور می پردازد. در اینجا تاکید می کند که وظیفه کلیه علوم تنها تفسیر و بررسی و اکتشاف است و در این مورد بین علوم و دانشمندان اقتصاد، فیزیک اتمی، روان شناسی، هیئت و امثال آن تفاوتی وجود ندارد. و در مورد علم اقتصاد تصریح می کند که وظیفه اش تنها اکتشاف است و به هیچ وجه ارزش گذاری نمی کند (... انها منحصرة علی الاکتشاف دون التقدیر و التقویم لا یخص علم الاقتصاد محسب ... و لا فرق بین العالم الاقتصادی و علماء الفیزیاء و الذره و الفلک و النفس ...). 8
این تشابه افراطی بین علم اقتصاد و علوم طبیعی نه تنها مورد اعتراض بسیاری از «نهاد گرایان » و دیگر اقتصاد دانها است، بلکه حتی عده ای از خود نئوکلاسیک ها نیز نمی پذیرند. به عنوان مثال «فرانک نایت » تصریح می کند که اگر علم اقتصاد مشابه علوم طبیعی، در نظر گرفته شود خمیر مایه اصلی موضع مورد بررسی، به نحوی فدا می شود. 9 یکی دیگر از صاحبنظران معروف اقتصاد این موضوع را با موضوع ارزش گذاری کردن علم اقتصاد و تفاوت آن با علوم طبیعی به تحلیل کشیده و می گوید: «علم اقتصاد نمی تواند همانند فیزیک و یا شیمی و امثال آن، بدون ارزش گذاری باشد. 10 مک لاپ (اقتصاد دان مشهور) از قول گونارد میردال نقل می کند که تقریبا تمامی اقتصاد دانان از اوایل تشکیل مکتب فیزیوکرات در حقیقت در مواردی از تجزیه و تحلیل خود، مفاهیم هنجاری و ارزشی بکار برده اند.11این امر نیز نشان می دهد که اگر اقتصاد را تحویل شده به فیزیک و یا دیگر علوم طبیعی بدانیم دچار اشکال زیادی می شویم.
درباره دیدگاه آیت اله صدر بحث دیگری مطرح است و آن اینکه ایشان علم اقتصاد متعارف را بگونه ای، ابزاری برای اکتشاف واقعیت های اقتصادی برای مکاتب مختلف تلقی می کند. اما باید توجه کرد که اگر چه علم اقتصاد متعارف کاربرد زیادی برای مکاتب غیر سرمایه داری هم داشته باشد، اما این علم در هر حال زائیده نظام اقتصادی سرمایه داری است. زیرا اولین جرقه های تدوین این علم توسط آدام اسمیت، کنتیلون و برخی از فیزیوکراتها زده شد. بعد ریکاردو از سردمداران کلاسیک با کمک کنتیلون نوعی الگو برای علم اقتصاد تدوین کردند. بعد دوپوئه و اجورث و نهایی گرایان اولین توجیهات ریاضی را در اقتصاد بکار بردند، بعدها، مارشال و پیگو به نحوی، بخش اقتصاد رفاه را به آن افزودند و در زمان کینز نگرش جدیدتری از کلان به آن پیوند داده شد. و در حال حاضر نیز اکثر نویسندگان متون رسمی اقتصاد نئوکلاسیک ها و کینزی ها هستند. و اینها در درون دنیای سرمایه داری اند.
بسیاری از صاحب نظران تصریح می کنند که، اصولا در طول تمامی تاریخ تحقیق خود، دغدغه اصلی علم اقتصاد این بوده است که نشان دهد چگونه نظام اقتصادی سرمایه داری کار می کند. 12فرض های مربوط به علم اقتصاد نیز ریشه مکتبی سرمایه داری دارد. اینکه افراد دنبال حداکثر سود شخصی هستند و اینکه افراد رفتاری عقلانی (به معنای خاصی افراد با توجه به محدودیت ها به گونه ای عمل می کنند که هدف مورد نظر حداکثر شود، مثلا مطلوبیت در مصرف و یا سود در تولید به بالاترین میزان ممکن برسد) دارند نیز ریشه در همان دارد. چنانکه فرض رقابت کامل و تعادل در بازار آزاد عناصری کلیدی، برای تحلیل های علمی هستند که ریشه در تفکر سرمایه داری دارند. و در این قالب است که تجزیه و تحلیل های علم اقتصاد با توجه به یک مبادله فردی آزاد (با حداقل دخالت دولت) بیان می شود.
البته با آمدن «نهایی گرایان » مطلوبیت و ترجیحات مصرفی به الگوی تدوین شده در زمان کلاسیک افزوده شد. چنانکه نقش کینز که نوعی نجات علم اقتصاد، محسوب می شود، به عنوان نجات نظام سرمایه داری نیز تلقی می گردد.
به همین دلیل وقتی مکتب اقتصادی مارکسیسم مطرح شد، مخالفت با کارکرد علم اقتصاد نیز آغاز شد. و همچنین زمانی که تفکر نهادگرایان شکل گرفت بار دیگر کارکرد اقتصاد سنتی را مورد اشکال قرار دادند، و یا مکتب تاریخی آلمان اعلام کرد که علم اقتصاد سنتی ممکن است برای انگلستان مفید باشد ولی برای آلمان کاربرد نداشته باشد. «تودارو» یکی از سردمداران مشهور اقتصاد توسعه کاربر علم اقتصاد را در بسیاری از کشورهای جهان سوم غیر کارآمد تلقی کرد. وی تصریح کرد که «بسیاری از این الگوهای اقتصادی که «عمومی » تلقی می شوند، در واقع مبتنی بر یک مجموعه مفروضات ضمنی درباره رفتار انسانی و روابط اقتصادی هستند که این مفروضات ضمنی ممکن است بسیار کم و یا اصولا هیچ سنخیتی با واقعیات کشورهای جهان سوم نداشته باشد 13
البته گفتیم که منظور این نیست که علم اقتصاد در غیر نظام سرمایه داری کاربردی ندارد، بلکه به عقیده ما مواردی از تئوری های اقتصادی در نظام اقتصادی اسلام قابل استفاده است. اما این گزاره کلی را هم نمی توان پذیرفت که «علم اقتصاد یک ابزار کلی اکتشاف و تفسیر پدیده های اقتصادی برای مکاتب مختلف می باشد.» اما آیت اله صدر چون علم اقتصاد را در ردیف علم ریاضی، علم فیزیک و امثال آن قرار می دهد، در واقع کاربرد وسیعی را برای آن (حتی در نظام اسلامی) در نظر دارد. لذا این نقطه نظر ایشان را قابل تامل و نقد می دانیم 14 و احتمالا این نظریه بخاطر آن ضعیت خاص دهه های 1940 و 1950 حاصل شده است. حتی دفاع خاص ایشان، از روش آزمون و جمع آوری داده ها و مخالفت [عملی] ایشان با روش فرضیه ای - قیاسی در استخراج علم اقتصاد را نیز می توان بخاطر تاثیرپذیری ایشان از فضای اثباتی شدید در آن زمان تلقی کرد. شدت این جو خاص در دهه 1940 می باشد که زمان بروز تاثیر اثبات گرایان منطقی بر اقتصاد است بطوریکه هر نوع استخراج علمی مبتنی بر فروض حداقل از ناحیه برخی از اقتصاد دانان مشهور مردود اعلام می گردید. 15

4 - جمع بندی پایانی و امکان بررسی علمی اقتصاد اسلامی
بطور کلی می توانیم چند نکته را مورد تاکید قرار دهیم. بدیهی است بحث ما تنها متمرکز بر مواضع آیت اله صدر در تشریح علمیت اقتصاد اسلامی می باشد. اولا نقش کلیدی آیت اله صدر در ترسیم پایه ها، اصول و معیارهای برای اقتصاد اسلام روشن می باشد. و به عقیده ما نظر ایشان در بسیاری از موارد نگرش مدرنی در این زمینه، بحساب می آید. ثانیا ایشان دقت خاصی در مشخص کردن محدوده توان مندی های علم اقتصاد و دین بکار برده اند که هنوز هم می تواند کار آمد باشد. ثالثا در مواردی با توجه به پیش فرض های زمان تدوین نوشته های اقتصاد اسلامی ایشان و با دقت در شرایط خاص حاکمیت نگرش خاصی از اقتصاد متعارف، نظرگاههای ایشان قابلیت نقد دارند (البته امکان قابل دفاع بودن دیدگاه وی را در فضای تدوین این نظریات منکر نیستیم). یکی از موارد فوق جدا ساختن قاطعانه امور اثباتی و دستوری است. در حال حاضر نیز این موضوع محل اختلاف شدید صاحب نظران می باشد، چنانکه در محدوده مطالعات و تحقیقات دینی و اقتصاد دینی جدایی مذکور دشواری بیشتری را فراهم می آورد. تلقی خاص ایشان از علم اقتصاد، همانند علوم طبیعی، تاکید ایشان بر فراهم آمدن لوازم تجربی و آزمایشی پدیده ها، جهت ترسیم علمی بودن نظریه ها و تا حدی عمومی تلقی کردن علم اقتصاد برای مکاتب مختلف اقتصادی، از دیگر مطالب قابل نقد او می باشد.
بنظر ما ترسیم علمی نبودن اقتصاد اسلامی از نظر ایشان قدری حاد به نظر می رسد و در مقابل گروه دیگری که علم اقتصاد اسلامی را همانند علم اقتصاد متعارف، تشریح می کنند (و راه افراط را می پیمایند)، آیت اله صدر راه تفریط را پیموده است. به عقیده ما اگر علمی بودن و روش علمی داشتن را معادل روشمند بودن و غیر جانب دارانه و قابل نقد شدن تلقی کنیم، می توانیم مطالعات اقتصاد اسلامی را نیز در یک قالب علمی بگنجانیم. البته بدیهی است، با توجه به ساختار ارزشی اقتصاد اسلامی، این بررسی علمی باید قابلیت در برگرفتن عناصر ارزشی را نیز داشته باشد.
ما در این باره نوعی سنتز (اگر نظر خاص خودمان نباشد) خاص برای بررسی علمی اقتصاد اسلامی بکار بسته ایم که شاید بتوان آن را نوعی راه حل در راستای پاسخ به برخی از معضلات روش شناختی اقتصاد اسلام محسوب کرد. و ادعا کرده ایم که می توان اقتصاد اسلامی را با روش علمی تحلیل کرد که اگر چنین شود; اولا وارد مناطق حاد علمی بودن یا علمی نبودن نشده ایم; ثانیا اعتبار علمی بودن را تنها محدود به روش و نگرش کرده ایم و محدوده بار بیشتری بر آن قایل نشده ایم; ثالثا در طرح آن به سازگاری با اصول و مبانی ارزشی اقتصاد اسلامی توجه کرده ایم; رابعا نشان داده ایم که لزوما تحلیل علمی از اقتصاد اسلامی مخالف اقتصاد متعارف نیست، بلکه در مواردی این دو نگرش علمی می توانند بر یکدیگر تاثیر بگذارند. چون دیدگاه مذکور در مقاله مستقلی به چاپ رسیده است جهت شناخت و بررسی شکلی و محتوایی آن نظر علاقه مندان را به همانجا جلب می کنیم. 16

پی نوشت:
1- محمدباقر صدر، اقتصادنا، ص 381.
2- همان.
3- همان، ص 382.
4- محمد باقر صدر، ماذا تعرف، ص 154.
5-  ر.ک: Marwell G. and Ames R. Economist Free ride. J. of public economics 1981.
6-  محمدباقر صدر، اقتصادنا، ص 382.
7-  کما یدرس العالم الطبیعی نتائج الحراره و آثارها. ر.ک: محمد باقر صدر، «ماذا تعرف »، ص 139.
8-  همان، ص 166.
9-  تصریح وی چنین است:
As soon as one ... attempts to think of economics as if it were a natural science
. one losses sightof the essence of the subject
10- گوشه ای از بیان وی این است: Economics can not be value free in the same sense as, say, physics or chemistry ...
11-  ر.ک: Machlup Fritz "The Methodology of economics and other social sciences academic press 1978 p. 375.
12- گوشه ای از تعبیر یکی از صاحب نظران فلسفه علم اقتصاد هست: Throughout its history, economics has been concerned mainly with understanding how a copitalisteconomic system works.
13- ر.ک: Todaro M, Economic development in the third world Longman 1989 P 11.
14- برخی از دانشگاههای آمریکا، حتی نیروهای محافظه کار و طرفداران «ارتدکس » علم اقتصاد، نگرش های دیگری غیر از نگرش اقتصاد سنتی تدریس شده، مورد کاوش قرار می گیرد. مثلا در مواردی دیدگاههای «نهادگرایان » بطور رسمی، مورد توجه قرار می گیرد و در هر حال عملا عقیده ای به جهانشمولی و بلامنازع بودن اقتصاد متعارف ندارند.
15-  حداقل می توان به افکار «هاچیسون » در این رابطه اشاره کرد. البته دیدگاههای عملیات گرایی ساموئلسون نیز در این رابطه در آستانه دهه 1950 مزید بر علت می باشد.
16- دیدگاه مذکور در شماره 23 مجله معرفت، زمستان 76 به چاپ رسیده است.

فصلنامه نامه مفید، شماره 13 , دادگر، یدالله


323/401/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۲ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۰۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۸:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۵۹
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۵۹