vasael.ir

کد خبر: ۵۰۳۳
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۱ - 26 April 2017
مقاله اقتصادی:

تحلیلی برعلمی نبودن اقتصاد اسلامی از نظر آیت الله صدر2

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_شهید سیدمحمدباقر صدر نابغه ی علمی جهان اسلام بود که نظریات بنیادینی در زمینه اقتصاد اسلامی ارائه کرد. شخصیتی که محل رجوع دغدغه مندان عرصه اقتصاد دینی و اسلامی است.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل بخش اول مقاله زیر درباره شخصیت این نابغه ی علمی عصر حاضر پرداخت. بخش دوم به فضای اقتصادی حاکم بر جهان عصر ایشان می پردازد و در بخش سوم درباره نگرش آن اندیشمند فرزانه درباره اقتصاد اسلامی اشاره می شود.


 ب - فضای علمی زمان آیت الله صدر
همانطور که اشاره شد دهه 1950 میلادی (1330 شمسی)، زمانی بود که دیدگاه آیت اله صدر در مورد اقتصاد اسلامی و بویژه مساله علمی نبودن آن تنظیم شد. حداقل شناخت فضای عمومی این بحث در آن دوران برای ارزیابی دقیق لازم به نظر می رسد. همانطور که قبلا اشاره شد، عنوان علمی داشتن هر معرفت هنوز نیز نوعی اعتبار برای آن به همراه دارد. اما در دهه مورد نظر و چند دهه قبل از آن که علم اقتصاد در حال شکل گیری بود، این موضوع، بسیار جدی و ساسیت بر انگیز بوده است. اگر چه، ریشه های تدوین علم اقتصاد به زمان هایی از قرون وسطی و حتی قبل از آن بر می گردد، اما بطور رسمی، علم اقتصاد مدرن، از اواخر قرن 18 پدید آمد و نقش اساسی فیزیوکراتها و بزرگترین اقتصاد دان از مکتب کلاسیک و خصوصا کلاسیست مشهور آدام اسمیت را در تدوین آن بوضوح می توان دید. زمینه های اصلی بحث از تئوری های علمی در اقتصاد و اهمیت علمیت آن هر چند از زمان کلاسیک ها آغاز شده است ولی تاثیر فراگیر خود را در قالب نئوکلاسیک بجا گذاشته است. بنابراین جهت شناخت دقیق فضای علمی دهه 1950 باید قدری به عقب بازگردیم. لذا سیر تحولات مساله علمی شدن نظریه ها را در مورد کلاسیک و نئو کلاسیک; مورد بررسی اجمالی قرار می دهیم.


1 - علمی شدن اقتصاد در زمان کلاسیک و نئو کلاسیک
از میان صاحب نظران مشهور اقتصاد کلاسیک که در شناخت شیوه های علم اقتصاد، نقش قابل توجی داشتند، مهمترین آنها ریکاردو (1823-1772) و جان استوارت میل (1873-1806) هستند. ریکاردو بیشتر از یک قالب قیاسی، فرضیه ای و الگوسازی به مطالعه اقتصاد می پرداخت. وی در بیان جنبه قیاسی افراطی در عمل با دشواری هایی مواجه شد. (1) جان استوارت میل از یک طرف گرایش علمی مانند ریکاردو داشت و از سوی دیگر به شیوه استقرا گرایی به امور علمی، بسیار پای بند بود. لذا اینکه چگونه وی این دو شیوه را با هم جمع می کرد یک بحث مهم بود. اصولا استوارت میل عقیده داشت که مطالعه علمی اقتصاد، تنها در یک قالب قیاسی متصور است. زیرا عناصر بسیار زیادی روی پدیده های اقتصادی، مؤثر هستند که عملا سنجش و آزمون تجربی آن ممکن نیست. بنظر او ابتدا باید از روش استقرا یک سری قوانین (مانند قانون بازدهی نزولی)، استخراج و جمع آوری شود و پس از آن اقتصاد دان با تعریف شرایط معینی، به استنباط کاربرد اقتصادی آنها بپردازد. سپس برای اثبات و یا عدم اثبات نتایج و استنباطات مربوطه لازم است از آزمون تجربی کمک گرفته شود.

اقتصاددانان نئوکلاسیک در دیدگاه علمی، مجموعا ذهن گرایی بیشتری نسبت به اقتصاد دانان کلاسیک دارند البته همگی آنها یکسان فکر نمی کردند. مثلا یکی از چهره های نئوکلاسیک که خصوصا بخاطر نظراتش درباره علمی بودن نظریه ها مشهور شد «فون مایزز» می باشد. وی از یکسو، در مورد جدایی امور اثباتی از امور ارزشی، تاکید می کرد و آن را زمینه ای برای علمی شدن اقتصاد می دانست. اما از سوی دیگر وی روش انتزاع گرایی را در بررسی علمی، قبول داشت.

تصور بسیاری از این صاحب نظران، از علم اقتصاد، بیشتر علمی مشابه علوم طبیعی بود. یعنی در واقع آنها علمی بودن اقتصاد را همانند علمی بودن فیزیک، بسیار دقیق تصور می کردند. اما برخی از آنان (مانند فرانک نایت) عقیده داشت که تصور اقتصاد، همانند علوم طبیعی اشتباه است و موارد زیادی از عدم اطمینان و بروز اشتباه در برسی های علمی اقتصاد وجود دارد.

2 - تاثیر اثبات گرایان منطقی و ابزارگرایان
در آستانه دهه 1940 به بعد، تاثیر افکار اثبات گرایان منطقی، باعث شد که برخی اقتصاد را نیز همانند سایر علوم تجربی، تلقی کنند. یعنی بایستی در مورد اقتصاد نیز داده های تجربی مورد آزمون، قرار گیرد و از طریق آن قوانین کلی، استخراج شود. خلاصه تاثیر این دیدگاه، بر گروهی از اقتصاد دانان باعث شد که بر ضد روش های «فرضیه ای » در مطالعات علم اقتصاد، حملات شدیدی صورت گیرد و مبنای علمی شدن آن جمع آوری داده های مربوط به رفتار های فردی گردید. (2)

انتشار دیدگاه ابزارگرایانه فریدمن در اوایل دهه 1950 نیز تقویت جدیدی در روند اثبات گرایی علم اقتصاد، محسوب می شود. بر اساس این دیدگاه، فرض های مطالعات اقتصادی، صرفا ابزارهایی هستند که برای پیش بینی تئوری اقتصادی بکار می روند و واقعی و یا غیر واقعی بودن آنها از نظر علمی اهمیتی ندارد. اما در هر صورت وسیله قضاوت نهایی درست و یا غلط بودن تئوری اقتصادی از دید فرید من نیز، آزمون تجربی است. وی تصریح می کند که تنها شواهد خارجی و آزمون تجربی است که اعتبار فرض ها را نیز نشان می دهد. (3) اندیشه اثبات گرایی خاص فریدمن، حداقل تا 20 سال پس از انتشار آن به نوعی، حاکم بر مطالعات و تحقیقات علمی اقتصاد بود. (4) ضمنا دهه 1960 و پس از آن نیز در برگیرنده تحولاتی در فلسفه علم بود که چون پس از انتشار کتاب اقتصادنا است، اشاره نمی شود.


3 - جمع بندی تحولات حاکم بر اندیشه علمی دوره مورد بحث
با بررسی چارچوب کلی حاکم بر تفکر علمی و اندیشه اقتصادی در زمان آیت اله صدر، به چند مطلب اساسی می توان دست یافت. یکی این است که در بحبوحه شکل گیری دیدگاه اقتصادی ایشان، فضای مربوطه تحت تاثیر شدید دیدگاه اثبات گرایی بود. البته منظور حاکم بودن اثبات گرایی منطقی نیست (5) ،اما در هر صورت جنبه اثباتی بودن حرف اول را در علمی بودن اقتصاد می زده است; یعنی اقتصاد جنبه تجربی داشته است و مبتنی بر تجزیه و تحلیل های کمی از داده های اقتصادی بوده است; دوم اینکه در این دوره بر جدایی گزاره های اثباتی از دستوری (ارزشی) تاکید زیادی می شده است; سوم اینکه فکر حاکم بر چگونگی علمی بودن اقتصاد، همانند علمی بودن سایر علوم طبیعی تلقی می شده است، و اما با اینکه روش خاص علمی بودن بر فضای تحقیقات اقتصادی، حاکم بوده است، اما در عین حال اختلاف نظر بسیاری در میان صاحب نظران اقتصادی، وجود داشت و هیچ اندیشه ای بدون مخالفت پیش نمی رفت.. بعضی از موارد اختلاف نظر عبارتند از تشابه علم اقتصاد با علوم طبیعی، جدایی امور اثباتی و ارزشی، علمی بودن و یا نبودن نظریه ها که این اختلاف نظر ها بسیار جدی تر از سایر زمینه ها بود.


پ - نقد و بررسی
حال با کمک مباحث مطرح شده در بخش های قبلی، مبادرت به توعی تحلیل منتقدانه از اندیشه آیت اله صدر، در مورد علمی نبودن اقتصاد اسلامی می نمائیم. عقیده کلی ما این است که ایشان به نوعی به اندیشه خاصی از اثبات گرایی معتقد بوده است و یا انیکه تحت تاثیر برخی از نظریات آن در دهه 1950 قرار گرفته است و لذا علمی بودن اقتصاد اسلامی را نیز منوط و مشروط به این روش دانسته است. در اینجا این مطلب را تاکید می کنیم که منظور از این امر، صرفا گرایش ایشان به روش های شناخت علمی بوده است واصلا مقصود این نیست که وی عقاید اثبات گرایان منطقی را پذیرفته است. بلکه برعکس مبانی ترسیم شده از تفکر ایشان، با اصول فکری اثبات گرایان منطقی، تعارض آشکاری دارند. زیرا ایشان بر حاکمیت افکار دینی و اندیشه معنوی بر تار و پود اجتماع تاکید دارند و حتی دین را تنها حلال مشکلات اقتصادی و اجتماعی می دانند. واین با افکار اثبات گرایان منطقی که اصولا امور متافیزیکی (عقیدتی و ارزشی) را بی معنا تلقی می کنند، تعارض ریشه ای دارد. اما تنها از نظر روش، شاید بتوان نظرات آیت اله صدر در این موارد را مشابه اثبات گرایی امثال فرید من دانست اما باز می بینیم مبانی نگرش فلسفی ایشان، با فکر ابزارگرایی فریدمن نیز تفاوت دارد. (6) چند مطلب در تفکر آیت اله صدر، وجود دارد که ما را وادرا می کند که یک سری تشابهات روبنایی بین ایشان و متفکران اقتصادی مشهور بیابیم. یکی همان تاکید ایشان بر جدایی امور اثباتی از امور ارزشی در بررسی های علمی است; دوم قائل شدن تشابه بین علم اقتصاد با علوم طبیعی است و سوم تاکید ایشان بر انحصار علمی بودن اقتصاد در عمل به آزمون داده های واقعی رفتاری مردم می باشد. (7) مطالب در چند زیر بخش خلاصه می شوند. ابتدا چند تذکر خواهد آمد. سپس به امکان تاثیر پذیری اندیشه آیت اله صدر و نهایتا امکان علمیت اقتصاد اسلامی اشاره می شود.

1 - چند موضوع قابل ملاحظه
قبل از ورود به بررسی دیدگاه آیت اله صدر اشاره به چند مطلب بسیار ضروری است. عدم توجه به این مطالب، ممکن است نوعی خلط اسای بر مطالعه این مقاله حاکم نماید. به عبارت دیگر، آیت اله صدر برخی از تمایزات بین علم و دین را مطرح می کند که ما هم آن را تایید می کنیم و اصولا اختلاف نظر ما با ایشان از این قسم نمی باشد. یکی از مطالب تاکید وی بر جدایی قلمرو علم و دین می باشد. مثلا در جایی تصریح می کند که وظیفه اصلی دین، این نیست که با مسائل علم اقتصاد سر و کار داشته باشد. این نکته پیامی بسیار مهم دارد و مورد تاکید ما نیز هست. به عبارت دیگر، برخی از موارد مورد تاکید آیت اله صدر در مورد علم اقتصاد اسلامی مورد توجه ما نیز هست. مثلا در جایی تصریح می کند که «اقتصاد اسلامی مانند علم اقتصاد نمی باشد، بلکه دین اسلام انقلابی است برای متحول ساختن واقعیات تلخ و فاسد بسوی یک جهان سالم » (8)

نکته دیگری که در این مورد دارند اینست که، وظیفه دین آوردن علم اقتصاد یا علم هیئت و یا علم ریاضیات نمی باشد. (9) ما اصولا (همراه آیت اله صدر) با توجیه ظاهری و علمی نما جلوه دادن اسلام مخالفیم. البته یک نگرش، در میان محققان و صاحب نظران اقتصاد اسلامی وجود دارد که سعی می کنند، همه چیز اسلام را کاملا هماهنگ با علوم بشری جلوه دهند. مثلا دنبال این هستند که بگویند فلان آیه قرآن، منطبق بر زیست شناسی است و یا حرکت ابرها و بادها که در ضمن آیات و روایات آمده، نشانه همراهی قرآن با علم فیزیک و امثال آن می باشد. این نگرش به عقیده ما اسلام را بسیار محدود می نماید و در واقع اینها که ندانسته با چنین روشی، بدنبال عزت و اعتبار بخشیدن به دین هستند در واقع در راستای کوچک کردن عظمت آن خواهند بود; در صورتیکه وظیفه و رسالت دین، بسیار بالاتر از اینها است. دین پدیده ای است ریشه دار که در فطرت انسانها سرشته شده و برای انسان سازی و یکتاپرستی و دوری از شرک و نفاق و انحراف و فساد آوزده شده است. (10) دین حتمی ترین و ناب ترین و صادق ترین پیامی است که در تصور می گنجد. (11) اما علم در بهترین وضعیت یک امر احتمالی و با درصد بالایی از عدم اطمینان است. (12) بنابراین اختلاف نظر ما با آیت اله صدر در این مورد نمی باشد.
در جایی دیگر ایشان در مورد عدم توانایی کلی علم در حل مشکلات تاکید دارند. که مورد تاکید ما نیز هست. مطلب دیگری که ایشان بر آن پافشاری می کنند، علمی نبودن اقتصاد اسلام بر اساس یک تعریف خاص می باشد. به این صورت که ایشان عملا، روش قابل قبول برای توجیه علمی اقتصاد اسلامی را مبتنی بر تحلیل داده های واقعی مربوط به رفتار های مردم می دانند. و استدلال می کنند که چون مردم، رفتارهای کامل اسلامی ندارند، لذا آزمون داده های واقعی و استخراج قوانین ناشی از آن را نمی توان اقتصاد اسلامی نامید. اینجا باید گفت اگر ما تعریف ایشان را از علمی بودن اقتصاد می پذیرفتیم، نتیجه گرفته شده را نیز قبول می کردیم. زیرا ما نیز عقدیه داریم که رفتار مسلمانها در جوامع اسلامی، منطبق با اسلام نمی باشد. اما همانطور که خواهیم دید، ما این تعریف خاص از علمی بودن را قبول نداریم.
خلاصه اشکال مساله به چند امر مربوط است که به جدا کردن امور اثباتی و دستوری از یکسو، ایجاد تصور خاصی از علمی بودن در دیدگاه ایشان از سوی دیگر و تا حدی کلی و عمومی دانستن علم اقتصاد متعارف از نظر وی منجر شد. ما عقیده داریم این نظرگاه، بخاطر تاثیر پذیری وی از فضای خاص علمی زمان خود می باشد.

2 - امکان تاثیر پذیری از دیگر اندیشه ها
اینکه متفکران هر عصر ممکن است از نتایج علوم و معارف و پیشرفت های علمی متفکران دیگر مکاتب، تاثیر و بهره گیرند; تا حدودی یک امر طبیعی است. چنانکه تغییرات زیادی در نگرش های اندیشمندان بخاطر ره آوردهای جدید علمی و تحقیقاتی، در تاریخ علوم و معارف، روی داده است; که این امر گاهی بصورت پذیرش یک فکر جدید، بروز می کند و زمانی در راستای تکامل و اصلاح یا تعدیل اندیشه قدیم، جلوه کرده است. در این تاثیر و تاثر درست و یا غلط بودن، معتبر یا غیر معتبر بودن اندیشه منتقل شده مطرح نمی باشد; یعنی هم یک اندیشه غلط و هم یک فکر درست ممکن است بر اندیشمندان دیگر، تاثیر بگذارد. ما احتمال میدهیم که اصرار آیت اله صدر در ارائه تعریف خاصی از روش علمی بصورت اثباتی، بخاطر تاثیر افکار حاکم در دهه 1950 می باشد. در آن دهه این تفکر به گونه ای حاکم بود که علمی بودن روش ها به چند مساله بستگی داشت. یکی اینکه داده های کمی، در اطراف موضوع مورد مطالعه جمع آوری شوند; دیگر اینکه امور اثباتی از امور ارزشی جدا شوند; سوم اینکه اهمیت این روش و تبلیغ وسیع در علمی بودن و خطا ناپذیری آن باعث شده بودکه علم اقتصاد پدیده ای کلی و جهانشمول تصور گردد; که می تواند برای مکاتب مختلف اقتصادی (سرمایه داری سوسیالیسم و حتی اسلام) کاربرد داشته باشد. یعنی این تصور تثبیت گردد که اصولا علم اقتصاد یکی است و آنچه متفاوت است، مکتب و اندیشه اقتصادی است.

در مورد تاثیر و تاثر اندیشه بر هم در تاریخ اندیشه های عمومی فلسفی مواردی میتوان نام برد: تاثیر پذیری فلاسفه اسلامی و مسیحی از افکار فلاسفه یونان، تاثیر گزاری حقوق دانان روم بر اندیشه مالکیت در قرون وسطی و پس از آن، تاثیر فضای رقابتی حاکم در انقلاب صنعتی بر اندیشه اقتصادی دست نامریی از آدام اسمیت، تاثیر و تاثر دیوید هیوم و اسمیت بر یکدیگر در طراحی اقتصاد کلاسیک، تاثیر اندیشه عاطفه گرایی روسو بر کانت، تاثیر قوانین طبیعی بر مکاتب فیزیوکرات و کلاسیک، تاثیر حاکمیت لیبرالیسم افراطی اقتصادی بر مارکس و انگلس در طراحی مانیفست کمونیسم، تاثیر بحران کبیر دهه 1930 بر اندیشه دخالت گرایی جان مینارد کینز، تاثیر اثبات گرایی منطقی بر اقتصادانان دهه های 1940 و 1950، تاثیر افکار فلسفی پوپر، کوهن، لاکاتوش، فای رابند، رالس بر گروهی دیگر از صاحب نظران اقتصادی. (13)

لازم به ذکر است که با وجودی که فرایند تاثیر و تاثر در هر دو مورد معاف دین و غیر دینی و متفکران آن وجود دارد، اما روی امور ثابت و لا یتغیر دینی جاری نخواهد بود. و به عقیده ما، هر نوع تحلیلی که لازمه اش ورود به حریم ثابتهای دینی باشد، قابل اشکال است. لذا در ارزیابی تاثیر پیشرفت های علوم و معارف بشری روی برداشت ها و تفسیر های دینی نیز باید به این نکته توجه داشت که دامنه ادعاهای آن از محدوده ثابتها عبود نکند. (14)

اشاره به یک نقل تاریخی در مورد تاثیر پذیری برخی افکار دینی از فضای مطالعاتی حاکم، مناسب به نظر می رسد. مرحوم مطهری نقل می کند که در تابستان 1322 شمسی (1943 میلادی) در خدمت مرجع اعلم زمان، آیت اله بروجردی بودیم. ایشان در بررسی افکار «اخباری ها» (15) اشاره کردند که این افکار تحت تاثیر اندیشه های حسن گرایی اروپا قرار گرفته است. زمینه این اسناد به نظر می رسد از اندیشه استرآبادی باشد که علوم بشری را دو قسم می داند، یک قسم آنکه قضایایش حسی است (وی ریاضیات را از این نوع تلقی می کرد) و لذا به عقیده وی می توان به آنها اطمینان داشت. اما قسم دیگر علومی است که قضایای آنها استوار بر حس نبوده و نیاز به بررسی عقلی دارد و لذا به گفته وی قابل اعتماد نمی باشد. (16) از سوی دیگر تفکرات «حس گرایی » در اروپا نیز درستی کلیه عقاید و اندیشه ها را مبتنی بر تجربه و حس می دانند. (17) در هر صورت آیت اله مطهری می گوید، که آیت اله بروجردی به منشا این استناد، اشاره ای نکردند. البته ما این نقل قول را صرفا به عنوان وجود زمینه های تاثیر گذاری ذکر کردیم و بر این امر خاص اصراری نداریم.

جالب است که یکی از علمایی که احتمال این تاثیر گذداری را پذیرفته است، آیت اله صدر می باشد. و حتی ایشان توجیه خاصی برای این موضوع مطرح می کنند. آیت اله صدر می گوید با توجه به اینکه مکتب حسی اروپا پس از درگذشت آقای استر آبادی شکل گرفته است، می توان اعتبار قضیه را به تاثیر پذیری وی از فرانسیس بیکن دانست که تا حدی معاصر مرحوم استر آبادی بوده است. (18) در هر صورت، پذیرش این موضوع از طرف آیت اله صدر، خود می تواند زمنیه مناسبی برای قبول امور مشابه تاثیر افکار علما بر یکدیگر محسوب گردد. لذا اگر ادعا کنیم که آیت اله صدر در ترسیم علمی بودن اقتصاد متعارف و عدم علمی بودن اقتصاد اسلامی، تحت تاثیر افکار گروهی از اثبات گرایان (البته منظور اثبات گرایان منطقی نیست) قرار گرفته اند، می تواند قابل قبول باشد (بقول اهل اصول، اقرار العقلا علی انفسهم جائز. و یا حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد).



پی نوشت:


1-ر.ک: De Marchi Neil the Emprical contents and longevity of Ricardian economics economica 1970.

2- از اقتصاد دانانی که - به هر صورت - تحت تاثیر اثبات گرایان منطقی قرار گرفتند برای نمونه می توان از هوچیسون و ساموئلسون نام برد.

3- ر.ک: Milton Friedman, the Methodology of positive economics the university of chicago, press, 1953.

4-ر.ک: Blug Mark, Methodology of economics. camobridge university press second ed, 1992.

5- هر چند که منشا روش شناختی اقتصادی اثباتی را همان اندیشه اثبات گرایی منطقی می دانند.

6- برای نمونه فریدمن در واقع دیدگاه ابزارگرایی را پذیرفته است که آیت اله صدربه این امر عقیده ندارد.

7- بایستی توجه کرد که با وجود وارد بودن نقد به او حتی در صورت اثبات بر اثر پذیری آیت اله صدر از اندیشه علمی حاکم بر زمان، این امر را نمی توان نشانه ضعف علمی و یا عقیدتی ایشان دانست بلکه ممکن است به نحوی بیانگر پویایی فکر این عالم آگاه باشد.

8- بخشی از کلام ایشان چنین است: الاسلام دین یتکفل الدعوة الی تنظیم الحیاة الاقتصادیه ... و ثورة لقلب الواقع الفاسد و تحویله الی واقع سالم.

9-الاسلام بوصفه دینا لیس من وظیفته ان یتکلم فی علم الاقتصاد او الفلک او الریاضیات ...

10- فاقم وجهک للدین حنیفا و لا تکونن من المشرکین »، سوره یونس / آیه 105.

11-انما توعدون لصادق و ان الدین لواقع »، سوره ذاریات / آیه 6.

12-نگارنده در جای دیگری به نقد نوعی دیدگاه علم نمایی از اقتصاد اسلام پرداخته است.

13-بدیهی است اینها را به عنوان نمونه ذکر کردیم و اصولا امکان بر شمردن حتی بخش اعظم تاثیر ها و تاثرهای افکار و اندیشه ها بر یکدیگر معمولا وجود ندارد.

14-اخیرا برخی دیدگاهها با فرض اینکه معرفت دینی نوعی معرفت بشری است، درصدد تبیین این موضوع برآمدند که فهم های دینی بخاطر تحول و تکامل معارف بشری متفاوت هستند. به نظر ما در درون این دیدگاه بطور بالقوه امکان ورود اندیشه ها به منطقه خطر وجود دارد یعنی می شود نتیجه گرفت که دامنه تغییرات و تحولات که از پیشرفت علوم بشری سرچشمه گرفته است، شامل ثابت های دینی هم بشود. با وجود این ما عقیده داریم که هر نوع برخورد غیر منطقی و تنگ نظرانه با این گونه اندیشه ها، نه تنها غیر عقلایی است، بلکه ممکن است منجر به پوشانده شدن برخی اشکالات مهم این گونه نظرگاهها گردد.

15-علمای اخباری با اصرار بر این دیدگاه که آنچه از پیامبر و ائمه رسیده قطعی است و آنچه از بشر حاصل می شود غیر قطعی، لذا نیازی به استفاده از عنصر عقل در استنباط و بررسی های دینی نمی بینند. شاید بتوان اوایل قرن یازدهم هجری ابتدای این فکر تلقی کرد. میرزا محمدامین استر آبادی را می توان بنیان گذار این فکر دانست. وفات وی سال 1023 هجری (مطابق 1616 میلادی) می باشد. وی کتاب مشهوری بنام فواید مدنیه نیز دارد. بعلاوه برخی از علمای بزرگ دیگر چون سید نعمت اله جزائری، شیخ یوسف بحرانی (صاحب حدائق الناصره) ملامحسن فیض کاشانی و شیخ محمد حسن حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه) نیز تحت تاثیر این فکر (البته به میزانی کمتر از خود میرزا امین استرآبادی) بوده اند.

16-ملا امینی استرآبادی و حتی بقیه اخباری ها اصولا برای نتایج و استنباطات ناشی از عقل بشری ارج نمی گذارند. البته در نقل آقای مطهری آمده است که آقای بروجردی، تاکید کرده اندکه علمای حس گرای اروپا ماوراء حس را قبول ندارند، اما اخباری ها که در هر حال به ماوراء حس نیز عقیده دارند چگونه از علمای حس گرا پیروی می کنند.

17-می توان جان لاک (1704-1632) و بعد از وی دیوید هیوم (1776-1711) و قبل از وی فرانسیس بیکن (1626-1561) را از مشهورین علمای اروپا درباره حس و تجربه گرایی تلقی نمود. البته مکتب حس و تجربه گرایی در واقع در زمان جان لاک و هیوم شکل گرفت. ولی زمینه های آن دیدگاه را می توان مرتبط به بیکن و دیگران نیز داشت.

18-زیرا بیکن، در سال 1626 از دنیا رفته است و سال وفات محمد امین استرآبادی نیز حدود سال 1616 میلادی است. این بحث در تحقیق انجام شده پیرامون کتاب تاریخ حصر الاجتهاد آغاز بزرگ تهرانی و معالم جدیده آمده است.

 

یدالله دادگر دکتری رشته اقتصاد از دانشگاه تهران

منبع : فصلنامه نامه مفید، شماره 13


323/701/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۲ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۰۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۸:۴۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۵۹
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۵۹