به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل؛ فهم جایگاه و ارتباط سیاست در اسلام معاصر و علقه ذاتی و نهفته میان اسلام و سیاست امری است که در قالب موضوع کتاب «گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر» دنبال شده است. این کتاب به همت جلال درخشه، در قالب یک پیشگفتار و دو بخش اصلی که در مجموع شامل شش فصل میباشد، تدوین شده است.
نویسنده در این بخش در قالب دو فصل مجزا مباحثی چون «بنیانهای اندیشه سیاسی شیعه» و «تحول اندیشه سیاسی شیعه پس از عصر غیبت» را مورد توجه قرار داده است.
در فصل اول که نویسنده درصدد معرفی اصول اساسی تفکر عقیدتی ـ سیاسی شیعه میباشد. وی شاخصهای اساسی این اندیشه را اینگونه معرفی میکند: اول آنکه در نظر شیعه حاکمیت از آن خداوند است و از سوی او به پیامبر(ص) تفویض شده است. دوم اینکه تعیین جانشینان پیامبر نیز از سوی خداوند و به طریق نصب صورت پذیرفته است. سوم آنکه این جانشینان، دارای عصمت و ولایت میباشند. این دو از اصول اساسی اندیشه امامشناسی تشیع محسوب میشوند. چهارم آن است که این نصب بر اساس قاعده لطف الهی است. پنجمین از مبانی عقیدتی ـ سیاسی شیعه آن است که هیچ حکومتی بعد از پیامبر بدون اذن ائمه مشروعیت ندارد. بر اساس همین اصل است که شیعه همواره در طول تاریخ نگاهی انقلابی داشته و به عنوان یک ضرورت برای حفظ حیاط تفکر سیاسی ـ دینی خود همواره راه مبارزه را در پیش گرفته است. اصل ششم مبانی فکری ـ سیاسی شیعه به وظیفه و اختیارات امام میپردازد. امام مسئولیت عمومی مسلمانان در امور دین و دنیای آنها را بر عهده دارد. از این رو امام هم مرجعیت دینی و هم مرجعیت سیاسی را توأمان داراست.
در فصل دوم از بخش اول، مؤلف به مباحثی که حول تحول اندیشه سیاسی شیعه موضوعیت دارند، میپردازد. وی این مباحث را از آغاز عصر غیبت شروع کرده و تا زمان مشروطه و تحولات فکری علمای بزرگی چون نائینی، مدرس و حائری یزدی میپردازد. یکی از این مسائل مهم، بررسی تأثیر اجتهاد بر اندیشه سیاسی شیعه میباشد. نویسنده توضیح میدهد که با آغاز عصر غیبت و کوتاه شدن دست شیعیان از ائمه معصومین، شرایط دشوار و آشفتگی و بلاتکلیفی در میان شیعیان پدید آمد. این مسئله موجب ایجاد سؤالات مختلفی درباره وظیفه شیعیان و وضعیت جامعه آنان در عصر غیبت به وجود آورد. چرا که شیعیان حکام موجود را نیز مشروع نمیدانستند. تفکر در مورد این مسائل منجر به شکلگیری اندیشه اجتهاد شد که مبانی آن در نظریات و روایات وارده از خود ائمه(ع) وجود داشت. بدین ترتیب و با عنایت به مشکلاتی که برای الگوی فرکی شیعه یعنی امامت به وجود آمد، بتدریج و طی یک حرکت تاریخی و بر اساس دستور خود ائمه معصومین(ع) علمای دینی به تفریع فروع بر اساس اصول بیان شده توسط خود ائمه(ع) پرداختند. این همان «اجتهاد» است که در عصر غیبت راهگشای مشکلات و چالشهای شیعیان گردید.
با گذر زمان و دوری از عصر غیبت، چالشهای اجتهاد بیشتر گردید و مسائل جدیدی پیش رو شیعیان قرار گرفت که موجبات اختلاف آراء و اجتهاد علمای شیعه را فراهم کرد. از جمله این مباحث چگونگی مواجهه با حاکمان و دولتهای زمان و وظیفه سیاسی و اجتماعی شیعیان بود که همگی در قالب فقه قرار میگرفت. پاسخهای ارائه شده به این پرسشها به تدریج به شکلگیری نظریه ولایت فقیه منجر شد.
نویسنده، فقه شیعه را از عصر غیبت تا عصر صفویه به اعتبار تطور فقهی به دو دوره اصلی تقسیم میکند. دوره فقه اقدم و دوره فقه قدیم که در دوران غیبت کبری شکل میگیرد و شامل فقهای بزرگی چون شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، سید رضی و دیگران میشود. خاصیت این دوره غلبه «تقیه» بر نظر و عمل شیعیان بود که در نهایت نتوانستند به صورت مستقل و منسجم، مقولات ولایت فقیه و حکومتداری را تدوین نمایند. نامشروع شمردن حاکمیتهای غیر معصوم در کنار ادامه مبارزات فرهنگی ـ سیاسی و پرهیز از منازعه مستقیم با حاکمان عباسی از خصوصیات این دوره است.
دوره بعدی از عصر صفویه تا مشروطه را شامل میشود. این دوره به این لحاظ که برای اولین بار یک دولت شیعی شکل میگیرد، تحول مهمی را در اندیشه سیاسی شیعه نمایان میسازد. صفویان با پیوند دادن قدرت سیاسی خود به باورهای تاریخی شیعه، بستر اجتماعی مناسبی برای مشروعیت خویش پدید آوردند؛ هرچند از عناصر دیگری چون ملیگرایی نیز بهره میبردند. به هر حال با حمایت حاکمان صفویه از تشیع، مسئله تعامل با حکومت به صورت جدی مطرح شد. لذا بسط و توسعه فقط شیعه در این دوره از ویژگیهای مهم آن است. مسئله دیگر در همین راستا شکلگیری سازمان روحانیت شیعه و استحکام بیشتر آن است. از همین رو امکان تبیین دیدگاههای شیعه در عرصه کلان سیاسی و اجتماعی فراهم شد و نوعی واقعنگری سیاسی را در اندیشههای سیاسی شیعه وارد نمود.
دوره حکومت قاجاریه تا مشروطه، با این مشخصه شناخته میشود که به دلیل از همگسختگی قدرت سیاسی و جدایی نهاد مذهبی از سلطنت، نقش داوری بر عهده نهاد روحانیت قرار میگیرد. این نقش به تدریج به عرصه سیاسی توسعه پیدا کرد. به ویژه پس از جنگهای ایران و روسیه و ورود اندیشههای جدید غربی و انشعابهای انحرافی درون مذهبی، حضور و نفوذ علمار ا به عنوان متولیان دین و پاسداران مرزهای عقیدتی جامعه نمایان ساخت. این نفوذ تا اواخر دوره قاجار، به تدریج به سیاسی شدن روحانیت انجامید. از سوی دیگر در روششناسی فقه و استنباط احکام شرعی نیز تحولات مهمی رخ نمود که در نزاع میان دو مکتب اخباری و اصولی جلوهگر بود و در نهایت با پیروزی مکتب اصولی به پایان رسید. مکتب اصولی با گرایشهای صوفیانه در تعارض قرار گرفت و زمینههای نظری برای فعالیت و سیاستورزی شیعی را بیشتر فراهم نمود. علمایی چون میرزای قمی، ملا احمد نراقی، شیخ جعفر کاشف الغطا، شیخ مرتضی انصاری و ... مورد بررسی مؤلف قرار گرفتهاند.
اندیشه سیاسی شیعه از زمان مشروطه تا پایان حکومت رضاخان آخرین مبحث فصل دوم بخش اول است. مؤلف توضیح میدهد که مشروطه ایران مبین نخستین رویارویی عمیق بین فرهنگ سنتی اسلام و غرب میباشد. این دوره، ایران در آستانه تحولی بزرگ و جدید قرار دارد. در واقع مشروطه انقلاب بزرگی بود که به در پاسخ به بحران آمریت و ساختار سیاسی شکل گرفته بود. آشنایی ایرانیان با مشروطه و اندیشههای جدید، ناشی از ارتباط با غرب و رفت و آمدهای فراوان برخی روشنفکران به آن سرزمین و تمدن بود. این امر به ورود موج گستردهای از اندیشههای غربی انجامید که طیفی از علمای شیعه را در مقابل آنها قرار داد و با رد آن اندیشهها به دنبال اصلاحطلبی دینی برای مشخص نمودن رابطه دین و حکومت رفتند. سؤال اساسی این دوره آن بود که آیا در زمان غیبت، حکومت مبتنی بر رأی مردم مشروع است یا نه؟ نویسنده در ادامه به بررسی آرای علمایی چون نائینی، شیخ فضل الله نوری، مرحوم مدرس و در نهایت شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم میپردازد.
گرچه تلاشهای دولت پهلوی اول در راستای ایجاد یک حکومت و جامعه سکولار برای رسیدن به مدرنیسم توأم با دیکتاتوری تا حدی توانست بنیانهای حمیت مذهبی و تدین را تضعیف کرده و بخشی از اندیشههای غربی را در جامعه ترویج دهد، که حاصل آن نیز تأثیر و نفوذ در حتی برخی از روحانیت بود که باورشان شده بود که سیاست را کاری با دیانت اسلام نیست، اما بیتردید مهمترین دلمشغولی بسیاری از علما در این دوره حفظ هویت و کیان دینی بود؛ همانطور که این مهم در تلاشهای آیت الله حائری یزدی دیده میشود. اما بیتردید فرایند حاصله از مشروطیت و حوادث پس از آن روحانیت را کاملاً منزوی و عزلتنشین ساخت و قدرت رهبری اجتماعی آنان در جنبشهای اجتماعی را کاهش داد. اما شکست استبداد رضاخانی، امکان بروز استعدادهای نیروهای مختلف از جمله مذهبی را فراهم آورد. گرچه در این دوره اندیشههای غیر دینی و حتی ضد دینی نیز امکان فعالیت و رشد را یافتند و مانند آموزههای مارکسیستی توانستند طیف گستردهای از جوانان را جذب نمایند. اما در این دوره به خوبی میتوان دغدغه شناخت جهانبینی اسلام بر اساس نیازهای روز، ایدئولوژی اسلامی، مقوله حکومت از دیدگاه اسلام و غیره را که توسط متفکران دینی مطرح میشود شناسایی نمود. از همین رو میتوان گفت که از ویژگیهای خاص این دوره شکلگیری جریان روشنفکری دینی است که با هدف دفاع از دین و سازگاری مجدد آن با علم و عقل و همچنین عرصه حاکمیت تلاش مینمودند.
جریان روشنفکری دینی در این دوره را میتوان به سه رویکرد نوین تقسیم نمود: 1) رویکرد علمی؛ 2) رویکرد التقاطی؛ 3) رویکرد جامعهشناختی. گروه اول در چارچوب رهیافت علمی ـ تجربی از دین برداشتهایی را ارائه میکردند. نماینده برجسته این گروه مهدی بازرگان و بعدها همکاران وی در نهضت آزادی بودند.
جریان التقاطی، شامل جوانانی میشد که در انتقاد به حرکت آهسته نهضت آزادی و مسامحهکاری و محافظهکاری آنها، در دهه چهل تحت تأثیر آموزههای چپ، به حرکتهای چریکی با الهام از کشورهایی چون ویتنام، کوبا و غیره روی آوردند. این گروه که به شدت تحت تأثیر پانزده خرداد چهل و دو بودند و مارکسیسم را علم مبارزه میدانستند و اسلام را نیز در چارچوب آن تفسیر میکردند. مجاهدین خلق از جمله این جریان محسوب میشود.
جریان سوم که رویکرد جامعهشناختی به دین داشتند، در دهههای چهل و پنجاه فعالیت میکردند. مهمترین نمایندگان این جریان جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی بودند. به نظر آل احمد مشکل عدم موفقیت جنبشهای سیاسی و اجتماعی در ایران ناشی از تنازع میان روشنفکران و روحانیت بود. شریعتی نیز با ایده «بازگشت به خویشتن» علیه روشنفکری ضد دینی تلاش میکرد و در صدد بود با گذر از اسلام سنتی به تعبیر خودش به درد دین بپردازد تا درس دین. لذا به دنبال بازسازی دینی بود.
بعد از بررسی جریان روشنفکری، مؤلف به سراغ تحولات اندیشه روحانیت تشیع پس از دهه 20 میرود. شاخصه اندیشه روحانیت در این دوره تلاش برای طرح مجدد دین و احیای اندیشه دینی پس از یک دوره طولانی فترت بود. در این دوره، مسئله جنگ جهانی دوم تأثیری عمیق بر تحول و عمق تفکر دینی روحانیت داشته است. گرچه اسلام فقاهتی نمایندگی اسلام سنتی را بر عهده داشت، اما این پتانسیل درون آن وجود داشت که شرایط نواندیشی را فراهم آورد. مهمترین نمایندگان ترویج این اندیشه را میتوان فداییان اسلام، آیت الله کاشانی، آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی، امام خمینی، مرتضی مطهری، آیت الله سید محمود طالقانی، دکتر سید محمد بهشتی و... نام برد که ضمن احیای تفکر دینی به دنبال کارآمدی آن نسبت به مقتضیات روز هم بودند.
مؤلف پس از معرفی کلی این جریانهای به سراغ بررسی موردی اندیشههای متفکران برجسته میرود. در این میان بررسی اندیشههای امام خمینی را از دهه بیست و کتاب کشف الاسرار آغاز میکند. وی اشاره میکند که این کتاب در شرایط دینستیزی و ضدیت با دین و مذهب تشیع با هدف دفاع و پاسخ به شبهات مطرح شده از سوی ضددینان و مارکسیستها نوشته شده است.
فدائیان اسلام با اتخاذ رویهای شدیدتر نسبت به رویکردهای ضددینی با تشکیل سازمانی سری توسط سید مجتبی نواب صفوی، به اقدامات عملی و حتی ترور معاندانی چون احمد کسروی روی آوردند. گرچه مشی مسلحانه این گروه مورد تأیید بزرگانی چون آیت الله بروجردی قرار نگرفت، اما تأثیر شگرفی بر برخی روحانیون برجسته چون علامه امینی، آیت الله شیخ حسن طالقانی، شیخ علی اکبر الهیان و حمایت از ایشان گذاشتند. به طور کلی فعالیت فدائیان اسلام به احیای اسلام به مثابه ایدئولوژی سیاسی انجامید.
آیت الله کاشانی نیز در راستای حفظ اسلام و کارآمد نشان دادن آن به فعالیت سیاسی گسترده با هدف اجرای قانون اساسی مشروطیت میپرداختند. ایشان نیز مانند سید حسن مدرس حضور در عرصه عملی سیاست و دولت و تبعات آن را پذیرفت و در راستای استقلال کشورهای اسلامی از استعمار مبارزه مینمود.
آیت الله بروجردی گرچه یک زندگی سیاسی نداشتند و علاقهای هم به سیاست نشان نمیدادند، اما توان علمی و شخصیت منحصر به فرد ایشان شرایط وحدت مرجعیت در شخص ایشان را فراهم آورد و با حضور ایشان در حوزه علمیه قم، سازمان روحانیت شیعه بار دیگر منسجم گردید. اعزام مبلغان مذهبی به شهرها و روستاها و توسعه آموزشهای دینی شبکه بسیج نیروهای مذهبی روحانیت را تقویت نمود که دو دهه بعد اثر سیاسی خود را نمایان ساخت.
به طور کلی تلاشهای فکری علما و اندیشمندان روحانیت شیعه در این دوره باعث آن شده که شبکه مفاهیم درون دینی بازسازی و کارآمد شده و با تأکید بر رابطه میان دین و سیاست، مفاهیمی چون تقیه، انتظار فرج و شهادت در گفتمان اندیشه سیاسی شیعه دوباره مفصلبندی شوند و زمینه لازم برای طرح اندیشه حکومت دینی فراهم گردد. مؤلف در فصل آخر که ناظر بر بررسی تلاشهای نظری علمای شیعه درباره حکومت میباشد، به اندیشه حکومت اسلامی فداییان اسلام، آیت الله طالقانی، دکتر سید محمد بهشتی، علامه طباطبایی، آیت الله مرتضی مطهری و در نهایت امام خمینی در میانه سالهای 1320 تا 1357 پرداخته است.
کتاب «گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر» نوشته دکتر جلال درخشه در سال 1381 به همت دانشگاه امام صادق(ع) با حجم 334 صفحه انتشار یافته است.
602/ 822 جم