vasael.ir

کد خبر: ۴۹۴۱
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۶ - 15 April 2017
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 49

آیا مرحوم فیض کاشانی قائل به حلیت غنا بوده است؟!

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در چهل و نهمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: برداشتی که برخی از فقها از عبارت مرحوم فیض کرده اند برداشت خوبی است نه این که مرحوم فیض بخواهد بگوید غنا حلال است و فی ذاته حرام نیست بلکه ایشان می خواهد بگوید که غنای حلال و حرام داریم و به نوعی تقسیم کرده است.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه چهل و نهم درس خارج فقه رسانه که در روز یکشنبه مورخه 22 اسفند سال 95 در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید به ادامه ادله سوم مرحوم فیض در عدم حرمت فی نفسه غنا پرداخت و رد آن پرداخت و گفت: مرحوم فیض می گوید در زمان بنی امیه بنی عباس متعارف این بوده که مردان در مجالس زنان وارد می شدند و با مواردی که ملاهی بوده است رقص داشته اند و تنها حرمت به این مورد اختصاص دارد و به غیر آن اختصاص ندارد.
این استاد حوزه در ادامه گفت: علی بن جعفر علیه السلام از برادرش امام کاظم علیه السلام در مورد مردی که در مجالس غنا می رود و گوش می کند سوال کردم که حضرت فرمودند این کار جایز نیست و حضرت امام (ره) می فرماید این روایت ظهور در حرمت جلوس در مجلس غنا دارد و هیچ حرامی مقارن با این نیست پس چگونه می گویید انصراف به غنایی دارد که در دربار بنی امیه و بنی عباس باشد.
وی در پایان به ردیات امام (ره) بر نظر مرحوم فیض اشاره کرد و گفت: روایت عبدالاعلی بقیه روایت غنا را که مرحوم فیض دیده است شرح و تفسیر می کند و ناظر به روایات دیگر است که غنا بنفسه و بذاته امر باطلی است و اگر مرحوم فیض چنین ادعایی داشته باشد، ادعای انصراف با این دفع می شود.


اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل می باشد:
خلاصه ای از درس گذشته
چند روایت داریم که در رابطه با قرائت قرآن به صورت حسن وارد شده است که همراه با ترجیع است. خداوند دوست دارد که قرآن با صورت حسن خوانده شود. برخی از ائمه علیهم السلام به قدری قرآن تلاوت می کردند که افراد میخکوب می شدند و گوش می دادند. معلوم می شود تغنی وآوازه خوانی فی نفسه حرام نیست. آوازه خوانی امام سجاد علیه السلام که مربوط به قرائت قرآن است مورد ترغیب نیز بوده است.
یکی از مرجحات مسلم در باب تراجیح این است که «خذ ما خالف العامه»؛ عامه تغنی در قرآن و اصل غنا را جایز می دانند. اکثر عامه غنا را جایز می دانند. پس ما باید روایت حرمت را اخذ کنیم که مخالف عامه است و آن را ترجیح دهیم نه روایاتی که موافق عامه است. اگر این روایات از لحاظ سندی نیز صحیح بودند نهایتاً در رابطه با قرآن خواندن استثنا شده است و اصل حرمت غنا را از بین نمی برد تا بگوییم غنا حرام نیست. می گوییم غنا حرام است و حکم در این مساله استثنا شده است یعنی حرمت برداشته شده است. بنابراین از این روایات نیز نمی توانیم نظریه و فتوای منسوب به فیض کاشانی و محقق سبزواری را استفاده کنیم.
طبق تحقیقات به عمل آمده فقهای متاخر به ایشان نسبت جواز غنا را نداده اند بلکه به ایشان نسبت داده اند که غنای در قرآن را استثناء کرده است. اگر کسی بگوید در قرائت قرآن غنا حرمت ندارد به این معناست که حرمت غنا را قبول دارد و نمی توان این مساله را به مرحوم سبزواری نسبت داد و این فتوا را به فیض کاشانی نسبت می دهند به خاطر مطالبی که ایشان بیان کرده است.
یکی از روایات دیگری که در این باب هست و از همه روایات به نظر بهتر می تواند مطلب فیض کاشانی را اثبات کند روایتی است که در قرب الاسناد آمده است و مرحوم صاحب وسائل از این کتاب نقل می کند . باب 43 از ابواب تحریم و کسب مغنیه است. این روایت در قرب الاسناد از عبدالله بن حسن نقل شده است که مجهول است و توثیق نشده است و سند دیگری روایت دارد که مرحوم علی بن جعفر برادر امام کاظم علیه السلام در کتاب خویش آورده است اما در سند صحیحه، روایت به صورت دیگری آمده است و ما هر دو روایت را بیان می کنیم تا ببینیم از آن کلام مرحوم فیض استفاده می شود یا خیر؟


ممکن است کسی بگوید اگر معنای «ما لم یزمر به» یعنی صوت مزماری نباشد چرا حضرت کلمه غنا را تصدیق می کند در زمانی که علی بن جعفر این پرسش را انجام می دهد؟ پاسخ این است که از لحاظ عرفی و لغوی بدان غنا می گویند و لذا حضرت می فرمایند که اشکال ندارد زیرا غنای محرم نیست. در فرح و شادی هایی که در عید اضحی است تا این حد اشکال ندارد.
این که گفتم اگر این فتوا منتسب به ایشان باشد خلاف مذهب و اجماع است به این خاطر است که اگر بر فرض شخصی این خدشه ها را وارد کرد و استظهار کرد که غنا حلال است، با توجه به این مساله اگر کسی بگوید هیچ یک از خدشه ها به روایات را قبول نداریم آیا با توجه به این که این فتوا و برداشت از روایات مخالف ضروری مذهب است می توان این روایات را بر روایاتی که اطلاق بر حرمت داشت مقدم کند؟ خیر، اولاً آن روایات بسیار زیاد است و ما روایات متواتر داریم و این چند روایت نمی تواند تعارض با آن روایات داشته باشد. ما گفتیم که هر چه را عرب و لغت غنا می شمرد حرام نیست. ما غنا را حرام می دانیم اما موضوع غنای محرم را محدودتر از فقهای دیگر ذکر کردیم.
چیزی که به مرحوم فیض استناد داده می شود عدم حرمت مطلق غناست و مقارنات غنا را حرام می دانست. مرحوم فیض می خواهد بگوید که غنا فی نفسه حرام نیست. ایشان حواشی و ملزومات آن را حرام می داند و اگر مقرون به این موارد نباشد حرام نیست. مرحوم امام (ره) می فرماید اگر به خاطر رقص و مشروب خواری، غنا حرام باشد که آیات و روایات آن را بیان کرده است. باید دقت کنیم که طبق نظر حضرت امام نسبت صریح به فیض ندهیم. این گونه بگوییم که اگر شخصی بخواهد چنین سخنی بگوید که غنا فی نفسه حلال است، دلیلی بر اثبات این مطلب وجود ندارد. روایاتی مانند روایت ابی بصیر و سایر روایات که برای اثبات مدعای مرحوم فیض بیان شده است هیچ یک دلالت صحیحی بر این مطلب نداشت. اگر کسی گفت سند و دلالت این روایات را می پذیریم باز می گوییم که این روایات تاب مقاومت در برابر آن همه روایات را ندارد. آن همه روایات متواتری که به صورت صحیح السند ذکر شد.

 

دلیل سوم مرحوم فیض در عدم حرمت غنا
دو تا از ادله ای که می توانست کلام مرحوم فیض کاشانی را تایید کند بیان کردیم و رد کردیم.
قبل از آن که دلیل سوم و مهم ترین دلیل ایشان که خود مرحوم فیض اقامه کرده بیان کنیم به دوستان پیشنهاد کردیم که عبارت مرحوم فیض را ببینند که آیا ایشان می خواهد بگوید غنا فی ذاته حلال است یا همان طور که مرحوم شیخ می فرمایند شاید نتوان به ایشان نسبت داد که ایشان بخواهند چنین سخنی بگویند.
از عبارت ایشان نمی توان استفاده کرد که فی ذاته غنا را حلال بدانند اما از بخش هایی از عبارت استفاده می شود که می خواهد بگوید غنا جایز است.
برداشتی که برخی از فقها از این عبارت کرده اند برداشت خوبی است نه این که مرحوم فیض بخواهد بگوید غنا حلال است و فی ذاته حرام نیست. ایشان می خواهد بگوید که غنای حلال و حرام داریم و به نوعی تقسیم کرده است.
از روی کتاب حضرت امام عبارت وافی را بیان می کنم که در جلد 3  کتاب وافی در صفحات 34 و 35 آمده است.
« و الذی یظهر من مجموع الأخبار الواردة فیه، اختصاص حرمة الغناء و ما یتعلّق به من الأجر و التعلیم و الاستماع و البیع و الشراء کلّها بما کان على النحو المعهود المتعارف فی زمن بنی امیّة و بنی العبّاس
از مجموع اخباری که دال بر حرمت غنا هست این گونه فهمیده و استظهار می شود و آن اخباری که مربوط به آموزش و خرید و فروش غنا هست این اخبار به غنایی اختصاص دارد که متعارف و معهود در زمان بنی امیه و بنی عباس دارد.
تا اینجا نمی توان استفاده کرد که نظر مرحوم فیض حلیت غنا است.
بعد توضیح بیشتری می دهد:
... من دخول الرجال علیهنَّ و تکلّمهنّ بالأباطیل و لعبهنّ بالملاهی من العیدان و القضیب و غیرها دون ما سوى ذلک کما یشعر به قوله علیه السلام لیست بالتی یدخل علیها الرجال»
در زمان بنی امیه بنی عباس متعارف این بوده که مردان در مجالس زنان وارد می شدند و با مواردی که ملاهی بوده است رقص داشته اند. تنها حرمت به این مورد اختصاص دارد و به غیر آن اختصاص ندارد.
مرحوم شیخ می فرماید اگر این تکه آخر نبود می گفتیم سخن ما را بیان می کند.
بعد از این کلام، سخن استبصار شیخ را نقل می کند و می گوید از کلام شیخ استفاده می شود
«یستفاد من کلامه أن تحریم الغنا انما هو لاشتماله علی افعال المحرمه»
این نسبت را به شیخ طوسی می دهد که تحریم غنا حرام است زیرا شامل یک سری افعال محرمه است.
«فإن لم یتضمن شیئاً من ذلک جاز»
اگر غنا متضمن چیزی از این مواردی که گفتیم نبود جایز است.
پس غنای محرم اشتمالش بر افعال محرم است و غنای جایز متضمن بر افعال محرمه نیست.
زمانی که غنا را دو قسم کرد نیازی نیست بگوییم مواردی از حرمت غنا استثنا شده است و این همان غناهای جایز است.
«فلا وجه لتخصیص الجواز بزف العرائس»
دیگر وجهی ندارد که بگوییم جواز مختص به زف عرائس است و تخصیص خورده است. از ابتدا می گوییم غنا حلال و حرام داریم.
«ولا سیما قد ورد رخص فی غیره»
به خصوص که رخصت در غیر مورد عرائس نیز وارد شده است به خصوص در مواردی مانند قرآن خواندن و ایام فرح و عید نیز وجود دارد. مگر این که بگوییم برخی از کارها برای بزرگان و صاحب مروت شایسته نیست ولو این که امر مباحی باشد.
پس ضابطه این است ما باید ببینیم این شخصی که می خواند و ما صدای او را گوش می کنیم مانند این است که او را پرستش کرده است. اگر شخصی قرآن یا اشعار عرفانی می خواند کار پسندیده ای است اما اگر اباطیل می خواند پرستش اباطیل است.
در روایت دیگر میزان مشخص شد که اگر اشعار حق باشد در کفه حق است و اگر باطل باشد در کفه باطل قرار خواهد گرفت.
«.. وعلی هذا فلا بأس بسماع التغنی المتضمنه ذکر الجنة و النار...»
اشعاری که متضمن ابتهال است و یا مداحی هایی که ذکر آخرت و بهشت در آن آمده است و به آخرت تشویق دارد مشکلی ندارد.
تا اینجا یک صفحه از عبارت فیض را خواندیم و آن چه به ایشان نسبت داده اند به دست ما نیامد.
در ادامه می فرماید: « و بالجمله لا یخفی علی ذوالحجی بعد سماع هذه الاخبار تمییز حق الغناء من باطله»
نتیجه گیری: اگر واقعاً اهل دقت باشید می توانید غنای حق و باطل را از یکدیگر تشخیص دهید.
همان برداشتی که برخی فقها از کلام ایشان داشتند این است که غنا را به دو صورت تقسیم کرده است و غنای حلال و حرام داریم.
البته عبارت ایشان در برخی موارد موهن این مطلب است.
«و إنّ أکثر ما یتغنی المتصوفه فی محافلهم من قیبل الباطل»
ایشان می فرماید آوازهایی که غالباً متصوفه می خوانند باطل است.
از جمله بالایی ایشان استفاده کردند که نظرشان این است که فی نفسه حرام نیست.
مرحوم امام (ره) از کسانی است که این نسبت را به مرحوم فیض قبول ندارد. ایشان در اظهار نظر نسبت به مطلب فیض می فرماید: و أنت خبیر بأنّ ظاهر هذه العبارة بل صریحها صدرا و ذیلا أنّ الغناء على‌ قسمین: قسم محرّم و هو ما قارن تلک الخصوصیّات بمعنى أنّ الغناء المقارن لها حرام لا أنّ المقارنات حرام فقط، و لهذا حرّم أجرهنّ و تعلیمهنّ و الاستماع منهنّ، و لو لا ذهابه إلى تحریمه ذاتا لا وجه لتحریم ما ذکر، و قسم محلّل و هو ما یتغنّى بالمواعظ و نحوها»
بنابراین ما در بحث های گذشته بارها گفتیم اگر کسی چنین قولی را قائل باشد و بگوید غنا بذاته حرام نیست و حلال و حرام دارد ما چنین قولی را رد می کنیم. کاری به این مساله نداریم که این نظر فیض هست یا نیست.
غنای محرم به غنایی گفته می شود که این خصوصیات را داشته باشد و غنای محلل نیز مربوط به مواعظ و غیره است که بسیاری در رسانه ملی نیز پخش می شود.
پس نظر فیض این بود که غنای محرم مربوط به غنای متعارف معهود در عصر بنی امیه و بنی عباس بوده است.
حال سخن این است که این استدلال درست است؟ یعنی آن غنایی که در زمان بنی امیه و بنی عباس نبوده است حرام نبوده است.
                     خود مرحوم امام (ره) به میدان می آیند و این انصراف را اولاً و ثانیاً و ثالثاً رد می کنند.
اولاً بعضی از روایات مانند روایات صحیحه ای که داشتیم از جمله روایت علی بن جعفر مجالی برای این ادعا باقی نمی گذارد.
علی بن جعفر علیه السلام از برادرش امام کاظم علیه السلام در مورد مردی که در مجالس غنا می رود و گوش می کند سوال کردم که حضرت فرمودند این کار جایز نیست.
ایشان می فرماید این روایت ظهور در حرمت جلوس در مجلس غنا دارد و هیچ حرامی مقارن با این نیست پس چگونه می گویید انصراف به غنایی دارد که در دربار بنی امیه و بنی عباس باشد.
روایت دیگر مانند حسنه عبدالاعلی است که مسلم است غنایی که در آن صورت می گرفته است مقارن با محرمات نبوده است و مربوط به زمان پیامبر صلی الله علیه و آله است. روای این روایت عبدالله بن أعین است که مرحوم شیخ مقید ایشان را از روسای و اعلام شاگردان امام صادق علیه السلام می داند.
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَخَّصَ فِی أَنْ یُقَالَ جِئْنَاکُمْ جِئْنَاکُمْ حَیُّونَا حَیُّونَا نُحَیِّکُمْ فَقَالَ کَذَبُوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلِینَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ- ثُمَّ قَالَ وَیْلٌ لِفُلَانٍ مِمَّا یَصِفُ رَجُلٌ لَمْ یَحْضُرِ الْمَجْلِسَ.
از امام صادق علیه السلام در مورد غنا پرسیدم و گفتم این برادران عامه گمان می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله این ترانه را جایز می داند! ( این ترانه بسیار ساده است و خانواده داماد برای بردن عروس این کار را انجام می دهند.)
حضرت امام علیه السلام فرمودند: این دروغی است که به پیامبر نسبت می دهند. خدا می فرماید ما آسمان و زمین و آنچه بین است را برای بازی نیافریده ایم. اگر بنا بود که همه این ها لهو باشد خودمان تواناتر بودیم.
ظاهراً استشهاد امام علیه السلام برای تلاوت این آیه به خاطر صدر و ذیل آن است. در ذیل آن می فرماید ویل و عذاب جهنم برای شماست که این گونه توصیف می کنید. آیه که تمام شد حضرت فرمودند وای بر فلانی! که این گونه بیان کرده است و نسبت دروغ به پیامبر داده است.
مرحوم امام (ره) می فرمایند از این روایت عبدالاعلی استفاده می شود که این نسبت اهل سنت به پیامبر دروغ و حرام است.
ما نیز به تعبیر مرحوم امام می افزاییم که این غنا در عصر رسول خدا انجام می شده و مربوط به بنی امیه و بنی عباس نیست. همین غنایی که هیچ محرمی با آن قاطی نشده است باز حرام بوده است.
امام (ره) می فرماید: این روایت بقیه روایت غنا را که مرحوم فیض دیده است شرح و تفسیر می کند و ناظر به روایات دیگر است که غنا بنفسه و بذاته امر باطلی است و ارتباطی به اشعار ندارد.
اگر مرحوم فیض چنین ادعایی داشته باشد، ادعای انصراف با این دفع می شود و علت این دفع حکومت روایت است.


ثانیاً این که شما گفتید در دوران بنی امیه و بنی عباس اشتمال بر محرمات دیگر بوده است و سبک غنای آنان با محرمات دیگر بوده است ادعایی است که نمی توان قبول کرد. چگونه این ادعا را انجام می دهید که غنا در این دو عصر همراه با محرمات دیگر بوده است و در همان عصر نیز با اشعار خوب تغنی صورت می گرفته است و همواره اشعار مبتذل و سکسی نبوده است. البته برخی مجالس با این اوصاف حرام برپا می شده است.
در آن عصر تمام تغنی ها در کاخ ها نبوده است و نوع تغنی بین مردم نیز بدین صورت نبوده است. اگر شما بخواهید بگویید این روایات غنا را در عصر بنی امیه و بنی عباس حرام می کند در آن دوران نیز همواره با کارهای حرام مقارن نبوده است و در عین حال روایات تحریم کرده است.
ثالثاً اگر غالب تغنی ها در این دوران مخصوص همراه با مقارنات حرام بوده باشد انصراف منشاء می خواهد و زمانی که انسان می شنود باید انصراف بدان معنا پیدا کند. اما در آن دوران غلبه وجود در خارج سبب انصراف به حکم خاص نشده است. حکم روی طبیعت می رود.
در بحث قمار نیز به همین صورت است. برخی گفته اند انصراف به قماری دارد که با برد و باخت باشد اما فقها رد می کنند و می گویند برخی قمارها نیز مانند پاسور و نرد بدون برد و باخت صورت می گیرد ولی حرام است و کثرت استعمال دلیل نمی شود که بدین موارد قمار نگوییم.
اشکال دیگری نیز مرحوم امام می فرمایند: اگر ما از شما قبول کنیم که غنا بنفسه حرام نیست و باید مقارن آن حرامی باشد، مقارن آن باید جمع این حرام ها باشد. (مزامیر، خوانندگی زن و غیره) و اگر یکی باشد و سایر آن موارد نباشد شما حاضرید بپذیرید که این حرام است؟! در نتیجه نیز همین مطلب را نخواهید پذیرفت./926/ص
           تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱