vasael.ir

کد خبر: ۴۹۲۲
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۳ - 10 April 2017
در هفتاد‌وپنجمین جلسه درس خارج آیت‌‌الله مکارم‌‌شیرازی مطرح شد :

قسمت، از باب بیع و معاوضه نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی در جلسه هفتادوپنجم درس خارج فقه خود به بررسی قسمت اموال بعد از اتمام شرکت پرداخت و نظر برخی از علما را نیز بیان کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی در جلسه هفتادوپنجم درس خارج فقه خود که در تاریخ 9 بهمن 95 برگزار شد، ضمن بررسی مسئله قسمت اموال بعد از اتمام شرکت به نظر برخی از علما و دلایل آن‌ها نیز اشاره کرد.
وی با تمسک به تعریف حضرت امام (ره) از تقسیم گفت:‌ امام قدس سره ابتدا قسمت را تفسیر می کنند و آن اینکه به معنای جداسازی حصّه های شرکاء بعضی از بعض دیگر است.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم سپس در ادامه افزود: این بحث را غالبا در دو باب عنوان می کنند: یکی در کتاب الشرکة است و دیگری در کتاب القضاء. البته بیشتر در کتاب القضاء مطرح شده است.
آیت‌الله مکارم‌شیرازی کتاب الشرکة را مناسب‌تر برای مطرح کردن قسمت دانست و خاطر نشان کرد: مناسب تر این است که آن را در ضمن کتاب الشرکة بحث کرد زیرا کتاب القضاء خاص است ولی بحث شرکت عام می باشد.


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
قسمت و تعریف آن
بحث در قسمت است و امام قدس سره در مقدمه می فرماید:
(بخش اول) القول فی القسمة وهی تمییز حصص الشرکاء بعضها عن بعض (امام قدس سره ابتدا قسمت را تفسیر می کنند و آن اینکه به معنای جداسازی حصّه های شرکاء بعضی از بعض دیگر است.)، بمعنى جعل التعیین بعد ما لم تکن معینة بحسب الواقع، لا تمییز ما هو معین واقعا ومشتبه ظاهرا، (یعنی قسمت به معنای جعل و ایجاد تعیین است نه اینکه در واقع تعیینی وجود داشته باشد و ما با قسمت آن را آشکار ساخته باشیم بنا بر این مانند غنم موطوئه نیست که در واقع مشخص است کدام غنم بوده است و ما بخواهیم با قرعه آن را کشف کنیم. ما نحن فیه حتی در علم الله هم مشاع و غیر معین است و شریکین یا شرکاء در کوچک ترین جزء آن سرمایه با هم سهیم هستند.) (بخش دوم) ولیست ببیع ولا معوضة (بلکه خود تعیین یک عنوان مستقل است و تحت عنوان بیع و یا معاوضه قرار نمی گیرد.) (نتیجه اینکه:) فلا یجری فیها خیار المجلس ولا خیار الحیوان المختصان بالبیع، (زیرا این دو خیار مخصوص بیع می باشند. بنا بر این اگر در تقسیم، حیوانی از بین برود نمی توان قسمت را بر هم زد) ولا یدخل فیها الربا (که اگر یکی در موقع تقسیم اضافه بر دارد و شرکاء راضی شوند ربا در آن محقق نمی شود. بنا بر این اگر کسی که سهم او یک سوم است نصف را تقاضا کند و ما بقی راضی شوند، اشکال ندارد.) وإن عممناه لجمیع المعاوضات (یعنی حتی اگر بگوییم که ربا علاوه بر بیع در صلح معوض و معاوضات دیگر نیز راه دارد ولی در ما نحن فیه راه ندارد زیرا در قسمت فقط دو چیز با هم مخلوط بوده است و ما با قسمت آنها را از هم جدا کردیم. بنا بر این احتیاج به صیغه هم ندارد و فقط در مقام عمل، کاری انجام گرفته است).[1]
نکته ی اول: این بحث را غالبا در دو باب عنوان می کنند: یکی در کتاب الشرکة است و دیگری در کتاب القضاء. البته بیشتر در کتاب القضاء مطرح شده است. ولی محل حاجت در کتب مختلف است و شرح آن را فقط در این دو کتاب ذکر کرده اند.
    • یکی از محل حاجت ها بیع است مثلا کسی ما یملک و ما لا یملک را فروخته است مثلا کسی کل خانه را فروخته است و حال آنکه نصف آن را مالک بوده است. در این صورت باید آن را قسمت کنند.
    • همچنین در مسأله ی حجر اگر کسی مالی را بفروشد که نصف آن مال خودش باشد و نصف آن مال صغیر، باید قسمت کرد.
    • در باب ارث که اموالی به فرزندان رسیده است که باید قسمت کنند.
    • در باب نکاح اگر کسی چیزی مانند نکاح را مهریه قرار دهد و قبل از دخول طلاق واقع شود باید نصف مهر را بدهد در نتیجه خانه را باید تقسیم کرد.
    • در باب زکات، زمینی است که گندم آن را جمع کرده اند و دو سوم آن مال زید و یک سوم آن مال عمرو است. در دو سوم که مال زید است زکات تعلق می گیرد زیرا به حد نصاب رسیده است ولی سهم عمرو به نصاب زکات نرسیده است. باید تقسیم کرد و زکات زید را داد.
    • در فصل خصومات، قاضی می خواهد بین شریکین فصل خصومت کند که باید به سراغ قسمت رود.
    • در باب مضاربه که درآمد را می خواهیم تقسیم کنیم باید به سراغ قسمت رفت.
در اکثر ابواب فقه به قسمت و شرایط و احکام آن نیاز داریم. در عین حال، همان گونه که گفتیم احکام آن را در ضمن کتاب شرکت و قضاء بحث می کنند.
مناسب تر این است که آن را در ضمن کتاب الشرکة بحث کرد زیرا کتاب القضاء خاص است ولی بحث شرکت عام می باشد. ولی در عین حال، علماء غالبا آن را در کتاب القضاء بحث کرده اند. حتی صاحب جواهر که در جلد چهلم جواهر در کتاب القضاء و در جلد بیست و ششم در بحث شرکت مطرح کرده است، در شرکت حدود ده صفحه بحث می کند و در کتاب القضاء حدود چهل صفحه و البته این دو بحث به شکل عموم و خصوص من وجه است.
محقق در شرایع کتاب الشرکة را به سه فصل تقسیم می کند. در فصل اول احکام شرکت و در فصل دوم احکام قسمت و در فصل سوم «ما یلحق بهذه الباب» را بحث می کند.
ما مقدمه ای که امام قدس سره در بحث قسمت را بیان می کند به دو فرع تقسیم کرده ایم:
فرع اول در مورد تعریف قسمت است:
صاحب جواهر در دو جا عبارتی در این مورد دارد که در آن ادعای اجماع کرده است:
در یک جا می فرماید: القسمة تمیز أحد الحقین أو الحقوق عن الأخر ولیست بیعا عندنا (که ادعای اجماع است) ولا معاوضة ، فتصح فیما فیه الربا ولو أخذ أحدهما الفضل (هرچند اگر یکی از آن بیشتر بگیرد) للأصل والإطلاقات وفی المسالک دعوى الوفاق علیه (که ادعای اجماع است)، ومن جعلها بیعا (که عده ی قلیلی که گفته شده است از عامه هستند قائل شدند که قسمت بیع است.) مطلقا ، أو مع اشتمالها على الرد (یا در جایی که احتیاج به رد دارد مثلا خانه ای از پدر به ارث رسیده و دو طبقه است و یک طبقه را به این و طبقه ی دیگر را به دیگری می دهند ولی این دو طبقه یک قیمت نیستند و طبقه ی بالا پنجاه میلیون بیشتر است در اینجا می گویند که طبقه ی پائین با پنجاه میلیون یک طرف و طبقه ی بالا طرف دیگر و قرعه می کشند. این از باب قسمتی که است که احتیاج به رد دارد یعنی باید علاوه بر مال چیز دیگری هم مانند پول به آن ضمیمه شود.) یثبت فیها الربا (این گروه ربا را در قسمت جاری می دانند. البته اصحاب ما قسمت را از باب بیع نمی دانند و ربا را در آن محقق نمی دانند.)[2]
صاحب جواهر در جای دیگر می فرماید: وهی تمییز الحق لکل شریک من غیره ولا ریب فی أنها أمر برأسه لیست بیعا ولا صلحا ولا غیرهما سواء کان فیها رد أو لم یکن کما لا خلاف أجده فیه، بل ولا إشکال، ضرورة عدم اعتبار قصد شی‌ء زائد على مفهومها فی صحتها (یعنی اگر فقط قسمت را قصد کنند کافی است و لازم نیست بیع و مانند آن را نیّت کرد.).[3]
همین بحث را شهید ثانی در جامع المسالک[4] آورده است. هکذا در جامع المدارک آیت الله خوانساری (جلد ششم، صفحه ی 360)
 
اما علت اینکه قسمت، از باب بیع و معاوضه نیست:
دلیل اول: اجماعی که ادعا شده است.
دلیل دوم: قسمت، احتیاج به صیغه ندارد و به شکل معاطات هم نیست وقتی دو مال تقسیم می شود و یا برای تقسیم قرعه می کشند و شریکان راضی هستند و اگر راضی نبودند، حاکم شرع آنها را وادار به رضایت کرد دیگر چیز دیگری احتیاج ندارد.
معاطات از باب انشاء فعلی است و حال آنکه در ما نحن فیه انشائی وجود ندارد.
دلیل سوم: تبادر.
وقتی سخن از قسمت به میان می آید امر مستقلی که همان قسمت است به ذهن می آید نه بیع و نه معاوضه ی دیگری.
 
در اینجا باید به نکته ای دقت کرد و آن اینکه در بحث قرعه گفته می شود که قرعه بر دو قسم است: گاه قرعه برای کشف مجهول است که روایاتی در مورد آن وجود دارد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیْسَ مِنْ قَوْمٍ تَنَازَعُوا ثُمَّ فَوَّضُوا أَمْرَهُمْ إِلَى اللَّهِ إِلَّا خَرَجَ سَهْمُ الْمُحِقِّ[5]
این علامت آن است که قرعه اماره است البته در جایی اماره است که هیچ اماره ی دیگری و اصل و هیچ راه حلی برای آن نباشد زیرا قرعه در هر امر مشکل است.
نوع دیگر از قرعه، برای حل تنازع و رفع نزاع است مانند جایی که ورثه با هم در مالی شریکند. در اینجا امر مجهولی در کار نیست ولی برای رفع خصومت که یکی طبقه ی اول را می خواهد و دیگری طبقه ی دوم را قرعه می کشند.
 
ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه می دهیم.

پی‌نوشت
[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص627.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج23، ص390.
[3] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج26، ص309.
[4] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج4، ص318.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج27، ص258، ابواب کیفیة الحکم و الحاکم، باب13، شماره33714، ح5، ط آل البیت.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲