vasael.ir

کد خبر: ۴۹۱۴
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴ - 10 April 2017
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 47

بررسی نظریه فقهی مرحوم فیض کاشانی در مورد غنا

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در چهل و هفتمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: علی رغم مباحثی که صورت گرفت بسیاری از موسیقی هایی که پخش می شود چون قید تطریب و اطراب ندارد و تحریک کننده نیست ولو شاناً و اقتضائاً حرام نیست اما اگر نظر فیض کاشانی بخواهد اثبات شود دلیل قوی می خواهد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه چهل و هفتم درس خارج فقه رسانه که در روز یکشنبه مورخه 15 اسفند سال 95 در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید به بررسی برخی ادله مرحوم فیض کاشانی در مورد عدم حرمت غنا پرداخت و گفت: مرحوم فیض برای اثبات نظریه شان به چند روایت تمسک کرده اند که برخی از آنان از نظر سند نیز صحیح هست اما دلالت بر مقصود مورد ادعا ندارد که با بررسی دقیق می توان به این حقیقت پی برد که به طور مثال در روایت مرسله ای که ایشان بدان تمسک کرده اند بحث خرید جاریه مطرح است و اصلاً مربوط به غنا نیست.
ایشان در ادامه گفت: اگر غنا بنفسه حرام نباشد، روایاتی که دال برحرمت رقص بود کافی بود یا روایتی که می گوید خوانندگی زن برای مرد حرام است کفایت می کرد یا روایات شرب خمر برای این مساله کافی بود.
وی در پایان به روایت دیگری که مرحوم فیض بدان استناد کرده و از ابی بصیر نقل شده است اشاره کرد و گفت:  در دلالت روایت بحث است و باید تامل کرد، می توان گفت همه فقها که این بحث را مطرح کرده اند و به مرحوم فیض کاشانی پاسخ داده اند که این روایت مربوط به بحث شما نیست و نهایت چیزی که استفاده می شود این است که اجرت مغنیه در مجالس عروسی اشکال ندارد به شرط این که مردان صدای او را نشنوند.


اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل می باشد:
خلاصه ای از درس گذشته
در رابطه با حرمت غنا پاره ای از روایت را مورد بررسی قرار می دهیم.
1- عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَعَمَّدُ الْغِنَاءَ یُجْلَسُ إِلَیْهِ قَالَ لَا. أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَى ذَلِکَ هُنَا فِی عِدَّةِ أَبْوَاب وَ فِی الْقِرَاءَةِ فِی غَیْرِ الصَّلَاةِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ وَ یَأْتِی مَا یَدُلُّ عَلَیْهِ وَ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَى حُکْمِ الْغِیبَةِ وَ النَّمِیمَةِ فِی أَحَادِیثِ الْعِشْرَة»
2- «وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّاطَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ بَیْعِ الْجَوَارِی الْمُغَنِّیَاتِ فَقَالَ شِرَاؤُهُنَّ وَ بَیْعُهُنَّ حَرَامٌ وَ تَعْلِیمُهُنَّ کُفْرٌ وَ اسْتِمَاعُهُنَّ نِفَاقٌ
3- « عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ عِنْدَهُ جَوَارٍ مُغَنِّیَاتٌ قِیمَتُهُنَّ أَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ قَدْ جَعَلَ لَکَ ثُلُثَهَا فَقَالَ لَا حَاجَةَ لِی فِیهَا إِنَّ ثَمَنَ الْکَلْبِ وَ الْمُغَنِّیَةِ سُحْتٌ.» باب 16 حدیث 4 وسائل الشیعه
4- « وَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ نَضْرِ بْنِ قَابُوسَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الْمُغَنِّیَةُ مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَکَلَ کَسْبَهَا.» باب 15 حدیث 4 ج 12 وسائل الشیعه
مرحوم امام می فرماید: بهترین روش را شیخ انصاری در پاسخ به فیض کاشانی در نظر گرفته است که با برهان و استدلال پاسخ داده است و نباید به این انسان اخلاقی و اخباری نسبت نادرست داد.
5- «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَخَّصَ فِی أَنْ یُقَالَ جِئْنَاکُمْ جِئْنَاکُمْ حَیُّونَا حَیُّونَا نُحَیِّکُمْ فَقَالَ کَذَبُوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلِینَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ- ثُمَّ قَالَ وَیْلٌ لِفُلَانٍ مِمَّا یَصِفُ رَجُلٌ لَمْ یَحْضُرِ الْمَجْلِسَ.» حدیث 15 باب 99 وسائل الشیعه
پس روایات متواتری در این زمینه داریم که بر فرض سند  برخی نیز صحیح نباشد می توانیم به صورت کلی نتیجه بگیریم که غنای مصطلح با قیودی که بیان کردیم حرام است. عرف غنا را همان طور که در لغت آمده است معنا کرده اند و این کار را دشوار می کند و باید موارد خاص را استثنا زد.
بررسی ادله مرحوم فیض کاشانی در مورد غنا
در مباحث گذشته به این مساله رسیدیم که غنا، موسیقی با آن تعریفی که عرض کردیم حرام است و رسانه هایی که همراه با القای پیامشان غنای حرام داشته باشند این برنامه نیز حرام است. تولید چنین برنامه ای که همراه با حرامی است حرام خواهد شد.
ادله را در این مساله حرمت غنا بیان کردیم.
برخی دوستان پیشنهاد دادند که نظر مرحوم فیض کاشانی مورد مداقه و بررسی قرار گیرد تا ببینیم آیا می شود دلیلی پیدا کنیم تا نظر ایشان تقویت شود. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد در مباحث علمی و فقهی، گشایش زیادی در برنامه های رسانه مجاز اتفاق می افتد.


علی رغم مباحثی که صورت گرفت بسیاری از موسیقی هایی که پخش می شود چون قید تطریب و اطراب ندارد و تحریک کننده نیست ولو شاناً و اقتضائاً حرام نیست اما اگر نظر فیض کاشانی بخواهد اثبات شود دلیل قوی می خواهد.
از سخن مرحوم فیض کاشانی نمی توان فهمید که غنا اگر همراه با حرامی باشد فی نفسه حرام نیست.
مرحوم شیخ می فرماید اگر به جای جای عبارت فیض دقت کنیم می توانیم نظر ایشان را بر نظر خودمان حمل کنیم که غنایی حرام است که متناسب با مجالس فسق و فجور است. اما یک جای عبارت فیض را نمی توانیم با سخن خود تطبیق دهیم؟
چه این نسبت به مرحوم فیض و محقق سبزواری صاحب کفایه الاحکام درست باشد یا خیر؟ می خواهیم ببینیم آیا طبق چنین قولی می توان فتوا داد و استدلال کرد که قابل دفاع باشد؟
آنچه از عبارت مرحوم فیض کاشانی به دست می آید یک استدلال بیشتر ندارد اما ما اگر بخواهیم بگوییم به فیض کاشانی کاری نداریم و بگوییم می خواهیم ببینیم چنین قولی را می شود تقویت کرد یا خیر؟ باید هر گونه قولی که در این باره وجود دارد بیاوریم.
باید این استدلال را تقویت کنیم لذا سعی می شود که بتوانیم سه دلیل را بیاوریم.
دلیل اول
از روایات در رابطه با حرمت غنا و مسیقی به صورت مطلق استفاده نمی شود. اگر این روایات اطلاق داشت به اطلاق می توانستیم استدلال کنیم. در این باره اطلاق نداریم.
دلیل دوم
دلیلی است که در کلمات مرحوم فیض آمده است. برفرض روایاتی داشته باشیم که اطلاق دارد اما روایاتی داریم که استفاده می شود غنا بنفسه حرام نیست و غنای حرام غنای متداول در دربار بنی امیه و بنی عباس است که آن غنای مشئون به فعل حرام است.
غنای همراه با رقص و مشروب خواری باشد. این مهم ترین دلیل است که در کلمات مرحوم فیض آمده است. ما دلیل سومی نیز بحث خواهیم کرد.
بررسی دلیل اول
روایاتی که در بحث گذشته خواندیم که تعبیر می کرد غنا از مواردی است که خدا وعده آتش جهنم داده است و آیا از مصادیق قول زور یا لهو الحدیث است. یا تعابیر مختلف سنگینی که تعبیر به باطل کرده است و در کفه باطل قرار گرفته است.
طوائف مختلف روایات حرمت غنا که تواتر معنوی دارد می تواند کسی در اطلاق آن خدشه وارد کند.
فرض این است که دوستان روایات را در جلسات گذشته به روایات مراجعه کرده اند و ما بر آن اساس بحث را دنبال می کنیم.
یا تعابیر سنگینی که در رابطه با شخصی بود که بحث ترخیص امام رضا علیه السلام در مورد غنا را مطرح کرده  بود که حضرت آن شخص را زندیق معرفی کرده  بود.
سوال: زندیق فحش است یا شتم و یا جزء مسائل دیگر است؟
پاسخ: اگر به معنای دیوث باشد فحش است. اگر به معنای ملحد باشد شامل فحش نیست ولی تکفیر شخص است که از فحش نیز بالاتر است.
حضرت آشفته می شوند که چگونه به او جواز غنا را نسبت می دهند. حضرت می فرمایند که من برای شخص روایتی را بیان کردم.
اصلاً نمی توان در اطلاق این موارد تردیدی داشت که به صورت مطلق حرام باشد. البته این که غنا چیست قبلاً بیان شده است ولی اگر چیزی موضوع برای این حکم قرار گرفت مطلقا حرام است چه همراه با محرمات دیگر باشد چه همراه با محرمات دیگر نباشد.
پس دلیل اول را مرحوم فیض نفرموده است و ما به او کمک می کنیم. می گوییم روایاتی که دال بر حرمت غنا آمد اطلاق ندارد.  وقتی اطلاق نداشته باشد نمی توانیم تمسک به اطلاق لفظی کنیم ولی حقیقت این است که به روایات متواتره معنوی در رابطه با نهی از غنا و حرمت آن مراجعه می کنیم و می فهمیم که اطلاق دارد و استفاده می شود چه اختلاط باشد و چه نباشد غنا حرام است. چه در آن رقص باشد و چه نباشد غنا حرام است. چه زن بخواند و چه مرد بخواند حرام است. لذا استفاده می شود که یکی از محرمات فی نفسه غنا  است. قطع نظر از اقتران به سایر محرمات وموید این است که اگر به این صورت نبود، دراین روایات غلاظ و شداد معنا نداشت.
روایاتی که وعده عذاب جهنم داده است و می گوید در حد کفر پیش برده است و قائلین به جواز غنا زندیق لقب گرفته اند.
ثالثاًً اگر روایات اطلاق نداشته باشد نیازی به این روایات نداریم. اگر غنا بنفسه حرام نباشد، روایاتی که دال برحرمت رقص بود کافی بود. یا روایتی که می گوید خوانندگی زن برای مرد حرام است کفایت می کرد یا روایات شرب خمر برای این مساله کافی بود.
آن مقداری که درباره غنا روایت داریم درموارد دیگر روایت نداریم. اگر نسبتی که به مرحوم فیض می دهند درست باشد که غنا بنفسه حرام نیست و اقترانات آن حرام است دیگر نیازی به این روایات نبود.
پس این دلیل اول را نمی توان اثبات کرد.

 

بررسی و رد دلیل مرحوم فیض
اما دلیلی که خود مرحوم فیض آورده است این است که از یک سری روایات استفاده می کنیم که حرمت غنا به جهت اقترانات آن است که در حواشی آن موجود است و از حواشی استفاده می کنیم که غنا بنفسه حرام نیست. در این زمینه چند روایت را بیان کرده اند.
مرسله ای که مرحوم صدوق نقل می کند به شرح ذیل است:
1- « مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ عَلِیَّ بْن‏ الْحُسَیْنِ ع عَنْ شِرَاءِ جَارِیَةٍ لَهَا صَوْتٌ فَقَالَ مَا عَلَیْکَ لَوِ اشْتَرَیْتَهَا فَذَکَّرَتْکَ الْجَنَّةَ یَعْنِی بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ- وَ الزُّهْدِ وَ الْفَضَائِلِ الَّتِی لَیْسَتْ بِغِنَاءٍ فَأَمَّا الْغِنَاءُ فَمَحْظُورٌ»
مردی از امام سجاد علیه السلام در رابطه با جاریه ای سوال کرد که صدای زیبایی داشت  این کنیز تو را با صدای خوبش به یاد بهشت بیندازد.
نحوه استدلال این است که این کنیز را می خرد و شعرهای عرفانی و توصیف بهشت برای مولا می خواند و مولا به یاد بهشت می افتد.
پاسخ به روایت
اولاً این روایت مرسله است و به آن نمی توان اعتماد کرد.
ثانیاً این روایت اجنبی از بحث حلیت و حرمت غنا است و بحث خرید و فروش جاریه است.
ثالثاً معنایش این نیست که غنای محرم انسان را یاد بهشت می اندازد.
شاید به دلیل خوش صدایی انسان را به یاد بهشت بیندازد و داشتن چنین کنیزی که خوش سیما و خوش صوت باشد انسان را به یاد بهشت می اندازد؛ یعنی لازم به خواندن نیست و حوریه های بهشتی خوش صدا هستند و این یادآوری بهشت را به همراه دارد. حضرت نفرمودند که خوانندگی این زن اشکال ندارد.
این بحث خرید جاریه است و دلیل نمی شود که غنای او نیز حلال باشد.
این اطلاق به معنای لا بشرط است و به شرط لا نیست. زمانی که لا بشرط شد یعنی هیچ قیدی نیست. در این صورت حرف مرحوم فیض رد می شود. پس مرحوم فیض باید زیراب اطلاق را  بزند. این سبب نمی شود که فرمایش فیض تقویت شود.
زمانی که به بحث قدر متیقن اکتفا می کردیم در مواردی بود که اطلاق داشتیم که در این مساله اصل حرمت آمده است. تردید نداریم و باید به اصل لفظی تمسک کنیم. زمانی که ما اطلاق را پذیرفتیم و گفتیم که این روایات اطلاق دارد مگر بگوییم  اطلاق را نمی پذیریم که گفتیم روایات اطلاق دارد اما در بحث دوم زیراب اطلاق را می زنیم و می گوییم این موارد انصراف ایجاد می کند. این روایات  انصراف ایجاد نمی کند زیرا اولاً مرسله است ثانیاً برای این مورد استثنا شده است که ما و مشهور استثنا را قبول می کنیم.
استثنا شدن از مواردی از حرمت غنا دلیل نمی شود که بگوییم غنا فی نفسه حرام نیست.
2- روایت دوم از ابی بصیر نقل شده است.
«وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَیْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَجْرُ الْمُغَنِّیَةِ الَّتِی تَزُفُّ الْعَرَائِسَ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ لَیْسَتْ بِالَّتِی یَدْخُلُ عَلَیْهَا الرِّجَالُ
تمام حرف محروم فیض را در این روایت باید پیاده کرد و اگر کسی بخواهد تقویت کند باید روی این مساله پیاده کند.
اجرتی که مغنیه مخصوص مجالس عروسی می گیرد اشکالی ندارد.
در این مساله چرای آن به ما نشان می دهد که مغنیه بخواند اشکال دارد یا خیر؟
این زن که غنا را در مجلس عروسی می خواند برای خانم ها می خواند. در مجلسی که زنها آرایش کرده اند مردان داخل نمی شوند و این مساله آن غنایی نیست که مردها داخل مجلس زنان گردند.
پس مرحوم فیض می فرمایند به دلیلی که در ذیل آمد غنایی حرام است که مردها داخل در مجلس زنانه گردند.
این نیز استدالال به روایت بود.
بررسی سند و دلالت روایت
این روایت از حیث سند صحیحه یا موثقه است و مشکل سندی ندارد.
در دلالت روایت بحث است و باید تامل کرد. می توان گفت همه فقها که این بحث را مطرح کرده اند به مرحوم فیض کاشانی پاسخ داده اند که این روایت مربوط به بحث شما نیست. نهایت چیزی که استفاده می شود این است که اجرت مغنیه در مجالس عروسی اشکال ندارد به شرط این که مردان صدای او را نشنوند.
نهایت استدلال به روایت مذکور این است که غنا در زف عرائس اشکالی ندارد. اما مربوط به موارد دیگر نیست.
در ثانی « وَ لَیْسَتْ بِالَّتِی یَدْخُلُ عَلَیْهَا الرِّجَالُ» بیان علت نیست بلکه بیان شرط حلیت اجرت است که مردان در آن مجلس وارد نشوند پس روایت قابل استدلال نیست. روایات دیگری نیز هست که در جلسه آتی بدان می پردازیم./926/ص
تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱