vasael.ir

کد خبر: ۴۸۴۷
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰ - 19 April 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه10

بررسی وجوب جهاد سالیانه در اسلام

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - واجب کفایی به این معنا نیست که هر کسی به تشخیص خود اسلحه بر دوش بگیرد و به جنگ برود، چرا که سازماندهی لازم است لذا تا زمانی که همه موارد مورد نیاز جهاد فراهم نشود واجب کفایی ساقط نمی شود. ممکن است در عرصه پزشکی به پزشک یا بیمارستان نیاز باشد. یا به روحانیت تبلیغی نیاز باشد. ممکن است به پول تجار نیاز باشد. واجب کفایی برای هر مکلفی متفاوت است.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح یکشنبه ، بیست و پنجم مهرماه 1395 در جلسه دهم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، ادامه مسئله معنای کفایت در وجوب جهاد را مورد بررسی قرار داد. 

استاد عالی حوزه علمیه قم با تاکید بر مفهوم (مستلزمات پیروزی بر دشمن) مفهوم کفایت را تعریف نمود و سپس ملزومات پیروزی را مورد اشاره قرار داد.

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان پس از اتمام بررسی ملزومات پیروزی به بحث وجوب جهاد سالیانه و ادله آن پرداخت و نظر فقهالی شیعه پیرامون این مسئله را بررسی کرد و اشکالات وارد شده بر وجوب سالیانه جهاد در کلام فقها را مطرح نمود.

 

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه بحث گذشته

درباره معنای وجوب کفاییِ جهاد صحبت می کردیم و گفتیم که این کفایت به چه معناست. عبارتی از مرحوم صاحب جواهر(ره) می خواندیم که می فرماید کفایت به قدر احتیاج است: «إن الکفایة بحسب الحاجة بکثرة المشرکین و قلتهم و ضعفهم و قوتهم»[1]. این کفایت حسب حاجت است که دشمن قوی باشد ضعیف باشد و... مهم مقابله با مشرکین و دفع خطر است. این از نظر کیفیت است نه کمیت.

همچنین عرض کردیم مخاطب بحث فقهاء، مکلفین است. در حالی که غرض حاصل از جهاد، متوجه حکومت است و حکومت موظف به جهاد است. و این از وظایف مهم حکومت و امام المسلمین است. چراکه غرض بدون حکومت حاصل نمی شود. حال چه کسی باید بگوید کفایت هست یا نیست؟ آیا خود مکلف می تواند تشخیص دهد که من به الکفایه هست یا نیست؟ این ضعف و قوت دشمن را چه کسی تشخیص می دهد که حاضر شویم یا نشویم؟  قطعا این وظیفه امام مسلمین و دولت اسلامی است نه وظیفه مکلفین. لذا تشخیص کفایت و عدم کفایت به عهده دولت و حاکم اسلامی است.

مستلزمات پیروزی بر دشمن

بنابراین نکته بسیار مهمی که باید گفت، این است که اگر همه مستلزمات پیروزی بر دشمن محقق نیست، کفایت حاصل نمی شود. حالا این مستلزمات چیست؟ بخشی از آن به ادوات جنگی مربوط است و فقط به افراد نیست. اگر این قدرت را مسلمانان نداشته باشند، همه مکلفند که این قدرت را ایجاد کنند. چراکه در تعریف جهاد «صناعه القوه» را ذکر کردیم. لذا واجب کفایی متوقف بر ساخت قدرت و تولید قدرت است.

از مسلتزمات پیروزی، آموزش نظامی به قدر کافی است. یعنی نیروی انسانی وجود دارد، اما آموزش نیست. و این نوعی عدم کفایت است. مثلا عملیاتی در شرف وقوع است که نیاز به هزار غواص دارد ولی صد نفر بیشتر آموزش ندیده اند. اینجا آموزش هزار نفر واجب است تا کفایت حاصل شود.

همچنین سازماندهی، برنامه ریزی، کنترل و نظارت، امنیت، جاسوسی، تبلیغات، سیاست و دیپلماسی، بهداشت و درمان، امکانات درمانی، بیمارستان و پرشک، پشتیبانی و خدمات، پول لازم و... از دیگر لوازم پیروزی بر دشمن است. اگر این ابعاد فراهم نشود، آن کفایت مورد نظر محقق نشده است. مثلا برای تحقق واجب کفایی ما باید نیروی مسلح دریایی، هوایی، زمینی و... داشته باشیم. پیش از این می گفتند نیروی داوطلب و اجیر. یعنی نیرویی که حقوق می گرفت و آماده کار بود. بخشی هم نیروهای داوطلب بودند. امروز برای تحقق امر پیروزی در جنگ در همه کشورها، به صورت معقول نیروی مسلح آماده به کار باید باشد. این هم واجب کفایی است. این قبیل واجبات از قبیل واجبات تهیوئی است. آماده باش برای تحقق غرض. از این منظر اگر امام مسلمین بگوید سالانه هر جوان 18 ساله واجب است دو سال خدمت سربازی برود، این واجب شرعی می شود. فرار از این سربازی، گناه است. چون انجام آن واجب کفایی تهیوئی است.

وجود نیروهای مسلح به عنوان واجب تهیوئی محسوب می شود که اگر به وقتش جنگ شد، کشور نیروی مسلح نداشته باشد، شکست می خورد. مقدمات واجب کفایی نیز واجب است؛ هم مقدمات بعیده و مقدمات قریبه.

لذا در این بحث واجب کفایی، عنصر کفایت مهم است که وابسته به حکومت است. اگر دولت آمادگی نداشته باشد، من به الکفایه هم حاصل نمی شود. واجب کفایی این نیست که هر کسی به تشخیص خودش اسلحجه بر دوش بگیرد و بگوید من می خواهم به جنگ بروم! سازماندهی لازم است. عِده و عُده لازم است. لذا تا زمانی که همه این موارد فراهم نشود واجب کفایی ساقط نمی شود. ممکن است در عرصه پزشکی به پزشک یا بیمارستان نیاز باشد. یا به روحانیت تبلیغی نیاز باشد. ممکن است به پول تجار نیاز باشد. واجب کفایی برای هر مکلفی متفاوت است. هدف از واجب کفایی، تحصیل غرض و حاجت است. همه مکلفند اما هر کسی مکلف به وظیفه خودش با توجه به تخصص و استعدادی که دارد.

بررسی نظریه وجوب جهاد سالیانه

برخی از فقها گفته اند برای اینکه واجب کفایی محقق شود، یک حداقلی برای انجام این واجب در نظر می گیریم. آن حداقل این است که سالی یکبار جهاد کند: «ان اقل ما یفعل الجهاد فی السنه مره». چرا سالی یکبار؟ چون ممکن است آمادگی ما از بین برود و دشمن هجوم بیاورد.

مرحوم صاحب جواهر می آورد: « و عن الشیخ و الفاضل و الشهیدین و الکرکی أن أقل ما یفعل الجهاد فی السنة مرة، بل عن الأخیر دعوى الإجماع علیه، و هو الحجة‌ إن تم»[2] یعنی از شیخ طوسی(ره) و الفاضل(یعنی علامه حلی(ره). اگر بگویند فاضلان یعنی علامه و محقق حلی) و شهیدین و کرکی(ره) که گفته اند: جهاد حداقل سالی یکبار واجب است. و مستحضرید که منظور از کلمه جهاد – همچنانکه قبلا گفتیم – جهاد ابتدایی است و این منافاتی با وجوب کفایی ندارد.

در خصوص این نظر باید گفت، مربوط به اوضاع و احوال صدر اسلام و سیره نبوی(ص) است که در عمل دشمنی با اسلام و مسلمانان به گونه ای بود که سالی یک بار بسیج عمومی ضروری بود والا دشمنان غلبه می کردند. این نیست که سالی یک  مرتبه، واقعا یک حکم شرعی یا حکم مستقلی مثل حج باشد. حج در عمر یکبار واجب است و سالی یکبار مستحب است. این نظر درباره جهاد، به معنای شرعی نیست.

محقق کرکی البته ادعای اجماع کرده و فرموده سالی یکبار واجب است.[3] مرحوم صاحب جواهر(ره) درباره اجماع فرموده است: « و هو الحجة‌ إن تم»[4] یعنی اگر اجماع ثابت شود، الزام آور و حجت است.

به نظر ما، اولا این اجماع مورد ادعای محقق کرکی(ره) که جهاد سالی یکبار واجب است، تمام نیست. اولا به دلیل وجود مخالف. برخی فقهاء گفته اند، سالی یکبار لازم نیست. اقل آن ده سال یک مرتبه است و استناد آنان هم به دلیل صلح حدیبیه است. برخی دیگر بیست سال گفته اند. چون پیامبر(ص) در مکه بیست سال نبرد نکرد که البته درست هم نیست. حداقل همان ده سال است.

ثانیا این اجماع اجتهادی است. آنچه در فقه قابل قبول است، اجماعاتی است که یا محصل است یا منقول؛ که معمولا می گویند: «المحصل غیر حاصل المنقول لیس بحجه». اما درباره اینکه اجماع اجتهادی باشد و عده ای آن را اجتهاد  کنند و استنباط کنند، این حجت آور نیست. مانند همین مساله که جهاد سالی یکبار واجب است یعنی بر اساس ماهیت وجوب جهاد، کفایت حاصل نمی شود مگر آنکه سالی یکبار جهاد کند.

ثالثا یکی از مواردی که اجماع حجت نیست این است که مدرکی یا محتمل المدرکی باشد. حالا چرا جهاد سالی یکبار مدرکی یا محتمل المدرکی است؟ چون بعضی به آیه انسلاخ استناد کرده اند: « فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ»[5]

استدلال به آیه شریفه: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ

صاحب جواهر(ره) در ادامه این مطلب به همین آیه استناد می کند. استناد چگونه است؟ اشهر الاحرم چهار ماه است: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم الحرام. این سه ماه اخیر پشت سر هم هستند اما رجب فاصله دارد. ایشان می فرماید: «باعتبار تعلیق وجوبه على الانسلاخ، فیجب کلما وجد الشرط، و لا یتکرر بعد ذلک بقیة العام، لعدم إفادة الأمر المطلق التکرار، إذ هو کما ترى فیه نظر من وجوه.»[6] یعنی اگر این چهار ماه تمام شود، مشرکین را بکشید و چون در این چهار ماه نمی توان نبرد کرد، پس لابد سالی یک دفعه.

ممکن است گفته شود: «فاقتلوا المشرکین»، عملا بیش از یکبار در سال می شود. دوازده ماه، منهای چهار ماه، هشت ما می توان جنگید. چرا می گویید سالی یکبار؟ ایشان می فرماید: « فیجب کلما وجد الشرط، و لا یتکرر بعد ذلک بقیة العام، لعدم إفادة الأمر المطلق التکرار»[7] چون صیغه امر، دال بر تکرار نیست.  درست است که در آن هشت ماه شما مکرر می توانید بجنگید، اما صیغه امر دال بر تکرار نیست. با یک بار نیز واجب محقق می شود و کافی است. بنابراین وجه استدلال صاحب جواهر(ره)، تعلیق وجوب علی الانسلاخ و اینکه صیغه امر مفید تکرار نیست. خود ایشان در ادامه می فرماید: «إذ هو کما ترى فیه نظر من وجوه.» یعنی از جهات عدیده ای اینکه بگوییم جهاد حداقل یکبار در سال واجب است، تمام نیست و نمی توان به این آیه استدلال کرد.

اینکه استدلال کردند صیغه امر قابل تکرار نیست، در اصول فقه هم گفته می شود. هر چند از فلسفه گرفته شده است: «الطبیعه من حیث هی لیست الا هی و توجد بوجود فرد ما» . البته ما در صیغه امر بحثی داریم تحت عنوان اراده مولا. اراده مولا به طبیعت عمل تعلق گرفته که با یک بار انجام محقق می شود. اینکه تکرار لازم نیست، از این باب است. مگر اینکه قرینه ای وجود داشته باشد.

اشکال بر وجوب جهاد سالیانه

بنابراین قتال سالی یکبار واجب است. این فرمایش صاحب جواهر(ره) است. همانطور که ایشان فرمود، در این سخن تامل است.

اولا: این انسلاخ در آیه شریفه، امر نسبی است. همچنانکه در ماه رجب صدق می کند، بر آن سه ماه دیگر نیز صادق است. «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ»[8]، مبنای انسلاخ کجاست؟ رجب است، پس بعد از رجب می توان قتال کرد. ذی القعده است، پس می توان بعد از آن قتال کرد. همچنین دو ماه دیگر. پایان انسلاخ کجاست؟ اگر گفته شود که تفاوتی ندارد، پایان انسلاخ هر کدام باشد، و امر دلالتی بر تکرار ندارد، کافی است. جهاد در سال بیش از یکبار واجب نیست.

پاسخ این است که امر دلالت بر تکرار نمی کند. چرا یک طبیعت واحد را اخذ می کنید؟ ما در انسلاخ طبایع متعدده داریم. به همین دلیل ممکن است از آیه انسلاخ فهمیده شود که جهاد در سال، بیش از یکبار واجب است. اشکال دیگر اینکه امر عقیب حظر یا توهم حظر، مفید اباحه است. یا حداقل مفید وجوب نیست. در این آیه، امر عقیب حظر است که پای بندی به معاهده به مشرکین است. چون معاهده وجود داشته و مشکرنی خیانت کردند، برای مسلمانان این سوال است که آیا می توانیم آنها را بکشیم؟ آیه می فرماید « فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ» یعنی جایز است نه واجب.

اشکال سوم اینکه قتل غیر از قتال و جهاد است و آیه می فرماید «فاقتلوا المشرکین» نه اینکه «قاتلوا المشرکین». یعنی از باب اینکه قتال و جهاد کجا واجب است، ساکت است. یعنی درباره جهاد نیست درباره کیفیت جهاد است. و نمی توان بر انسلاخ مترتب ساخت. حکم آن از آیه فهمیده نمی شود.

اما اشکال چهارم، کیفیت قتال و زمان و نوع آن، بر اساس مصالح عمومی و نقشه های نظامی است. گاه اقتضا می کند شب یا روز باشد. این ماه باشد یا ماهی دیگر. سالی یکبار باشد یا چند سال تعطیل شود. و اینها به تدبیر رهبر و فرمانده جهاد بر می گردد. ممکن است در یک سال بیش از یکبار قتال داشته باشیم یا نبرد طولانی مدت داشته باشیم. به دلیل رعایت مصالح مسلمین. بنابراین نمی توان گفت اقل جهاد سالی یکبار واجب است.

درست این است که بگوییم جهاد واجب کفایی است و تشخیص آن به عهده امام مسلمین است. کفایت حسب قوت و ضعف، کثرت و قلت، زمان و مکان متفاوت می شود. موید سخن ما فرمایش صاحب جواهر(ره) است: « فقد تجب الزیادة علیها مع الحاجة، کخوف قوة العدو مع الاقتصار علیها، و أداؤه إلى ضعف المسلمین عنهم، و یجوز ترکه أصلا فی السنة بل و السنتین للعذر مثل أن یکون فی المسلمین ضعف فی عدد أو عدة أو حصول مانع فی الطریق، کعدم الماء و نحوه، أو لرجاء الرغبة فی الإسلام أزید من القتال و نحو ذلک، بل إن اقتضت المصلحة للإسلام و المسلمین مهادنتهم جاز أو وجب لکن لا یتولى ذلک إلا الإمام علیه السلام أو من یأذن له بالخصوص أو بما یشمله کما صالح النبی صلى اللّٰه علیه و آله قریشا عشرین سنة حتى نقضوا العهد على ما حضرنی من نسخة المسالک، و لکن المعروف أن أقصى»[9] یعنی ممکن است بیش از یکبار در سال جنگ کنیم چون حاجت برطرف نشده است مانند ترس از حمله دشمن و ضعف مسلمانان. و ممکن است جهاد را در سال یا دو سال ترک کنیم چراکه مسلمین در ضعف عَده و عُده هستند یا مانع برطرف شود مانند کمبود آب و... یا جنگ نکنیم و از طریق دعوت به اسلام مسلمان شوند.

ممکن است بیست سال کار فرهنگی طول بکشد تا مسلمان شوند، دیگر ضرورتی به جنگ نظامی نیست. در حالی که با جنگیدن مسلمان نمی شوند، اما با کار فرهنگی می شود. بنابراین از خلال این بحث معلوم شد که طبیعت جهاد، اقتضای کفایی بودن وجوب جهاد را می کند. چون هدف از جهاد، تحقق غرض است و تحقق آن متوقف بر سد الحاجه از هر جهت برای پیروزی بر دشمن و اعلای کلمه الله است. محقق سبزواری(ره)(اگر گفته شود سبزواری، منظور صاحب کفایه الاحکام است و اگر گفته شود محقق سبزواری، منظور مرحوم سید عبدالاعلی سبزاواری صاحب مهذب الاحکام است). ایشان می فرماید: علت اینکه جهاد واجب کفایی است نه عینی، «و أمّا أنّ الوجوب کفائیّ و لیس بعینی فلظهور سیاق جمیع الأدلة الأربعة فی ذلک و إن شئت قلت: هذا القسم من الجهاد من أهمّ الواجبات النظامیة و الأصل فی الواجبات النظامیة الکفائیة إلا ما خرج بالدلیل».[10]  یعنی سیاق ادله اربعه دال بر این است که جهاد واجب کفایی است و جهاد از واجبالت نظامی است و این نوع واجبات، کفایی است مگر با دلیل خارج شود. لذا شما ملاحظه می کنید در بحث اخذ الاجره علی الواجبات شیخ انصاری(ره) در مکاسب، واجبات کفایی را واجبات نظامیه و تهیوئی می داند. و ما عرض کردیم طبیعت این نوع واجبات به گونه ای است که اگر احتیاج برطرف شد و نظم محقق شد، آن واجب ساقط می شود.

شیخ طوسی(ره) در المبسوط می فرماید این واجب کی برطرف می شود؟ : «و القدر الذی یسقط به فرض الجهاد عن الباقین أن یکون على کل طرف من أطراف بلاد الإسلام قوم یکونون أکفاء لمن یلیهم من الکفار و على الإمام أن یغزو بنفسه أو بسرایاه فی کل سنة دفعة حتى لا یتعطل الجهاد اللهم إلا أن یعلموا   خوفا فیکثر‌ من ذلک، و کان الفرض فی عهد النبی صلى الله علیه و آله و سلم فی زمان دون زمان و مکان دون مکان».[11] یعنی زمانی واجب محقق می شود که در داخل دار الاسلام مرزبانان کشور اسلامی در هر جا مستقر و آماده باشند، بگونه ای که اگر کفار بخواهند هجوم کنند، اینان قدرت مقابله داشته باشند. و امام یا خود یا عده ای را مامور نبرد می کند تا سالی یک مرتبه نبرد کنند تا جهاد تعطیل نشود. مگر اینکه از دشمن بترسند و بیش از یکبار جهاد اتفاق بیفتد. در زمان پیامبر اسلام(ص) جنگ در زمانی دون زمانی بود؛ مثلا در ماههای حرام جنگ ممنوع بود. یا در مکانی دون مکانی بود؛ مثلا در بیت الله الحرام جنگ ممنوع بود.

ما از این فرمایش مرحوم شیخ طوسی(ره) نکته مهمی درباره واجب کفایی استفاده می کنیم و آن اینکه واجب کفایی به گونه ای است که مرزبانی وجود داشته باشد. حدود و ثغور اسلامی حفظ شود. این یعنی تحقق واجب کفایی در اصل به عهده دولت و حکومت و امام مسلمین است. یعنی امام مسلمین باید بیان کند که آیا کفایت حاصل شده یا خیر؟ تشخیص اینکه من به الکفایه وجود دارد یا نه، با دولت و حاکم اسلامی است. چون حاکم باید کشور را حفظ کند. فایده این تشخیص ممکن است شخصی باشد یا نوعی. تفاوت این است که در شخصی می گوید من به شما نیاز دارم باید به جبهه بیایی. مثلا کسی فرمانده یا متخصص است، و می گویند باید بیایید. اما گاهی حفظ ثغور به اینها نیست. به سازماندهی، برنامه ریزی، دیپلماسی، تبلیغات، مذاکره، وجود ارتش، مانور نظامی و... است. تشخیص این موارد به عهده فرماندهی کل قوا و امام مسلمین است.

بنابراین معیار و حقیقت کفایت در واجب کفایی است. سایر ادله وجوب کفایی انشاء الله جلسه بعدی.

 

پایان جلسه دهم

 


[1] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 10.

[2] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 10.

[3] . جواهر الکلام، ج21، ص10.

[4] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 10.

[5] . توبه/ 5.

[6] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 11.

[7] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 11.

[8] . توبه/ 5.

[9] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 49.

[10] . مهذب الأحکام (للسبزواری)؛ ج‌15، ص: 82.

[11] . المبسوط فی فقه الإمامیة، ج‌2، ص2و 3.

 

 

مقرر: هادی قطبی

120/901/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳