vasael.ir

کد خبر: ۴۸۴۵
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۸ - 15 April 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه8

بررسی فضیلت جهاد دفاعی بر جهاد ابتدایی

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - سنخ جهاد امام حسین(ع)، جهاد حفظ اصل دین است که اگر با خون سید الشهداء(ع) صورت نمی گرفت، اصل اسلام از بین می رفت. لذا جهاد امام حسین(ع) اکمل افراد جهاد است. همین سیره می تواند دلیل مستقلی برای اکملیت جهاد دفاعی در مقایسه با جهاد ابتدایی باشد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح چهارشنبه ، هفتم مهرماه ماه 1395 در جلسه هشتم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، در ادامه درس خارج فقه جهاد خود به بررسی اولویت و فضیلت هر کدام از دو قسم جهاد بر یک دیگر پرداخت.

استاد عالی حوزه علمیه با استناد به قاعده «درء المفسده اولی من جلب المصلحه» حکم به این نکته نمود که جهاد دفاعی چون از باب دفع مفسده تلقی می شود بر جهاد ابتدایی یا همان فتح اسلام برتری و فضیلت دارد. این عضو جامعه مدرسین در ادامه به بررسی نظر صاحب جواهر در برتر دانستن جهاد ابتدایی بر جهاد دفاعی پرداخت و دلیل ایشان را مورد نقد و بررسی قرار داد.

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان در ادامه بحث جهاد به بررسی قیام امام حسین (ع) از منظر فقهی و جایگاه آن در عناوین امر به معروف یا جهاد پرداخت و بر اساس استدلالی پیرامون این نهضت دلیل دوم خود بر برتری جهاد دفاعی بر ابتدایی را ارائه کرد.

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسه گذشته جهاد را به اعتبارات مختلف تقسیم کردیم که البته محدود به آن دسته بندی ها نبوده و نیست اما ما به همین مقدار بسنده می کنیم.

ما به این مساله نیز اشاره کردیم که مرحوم صاحب جواهر می فرمایند: جهاد اصلی ابتدایی است، و جهاد  دفاعی ملحق به آن است. ما هم عرض کردیم که درست نیست و ادله خود را نیز بیان کردیم.

مرحوم کاشف الغطاء در کتاب «کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء» نکته ای دارد برخلاف مرحوم صاحب جواهر(ره) و آورده است: «و هذا القسم أفضل أقسام الجهاد، و أعظم الوسائل إلى ربّ العباد، و أفضل من الجهاد لردّ الکفّار إلى الإسلام، کما کان فی أیّام النبی علیه و إله أفضل الصلاة و السلام».[1] یعنی جهاد دفاعی افضل و بهترین وسیله برای تقرب به خداست و بهترین جهاد برای برگردان کفار به اسلام است. همچنانکه در زمان پیامبر(ص) چنین بود.»

دلیل بر اولویت و افضلیت جهاد دفاعی

حالا ما به ذهنمان رسید که چرا جهاد دفاعی افضل از جهاد ابتدایی است؟ به راستی جهاد هم به آن اطلاق می شود و همه احکام جهاد هم بر آن مترتب است. علاوه بر نکاتی که قبلا گفتیم، قاعده ای به ذهن ما آمد که : «درء المفسده اولی من جلب المصلحه» و دفاع باعث درء مفسده می شود اما جهاد ابتدایی باعث جلب مصلحت بیشتر می شود. جهاد فتح اسلامی است. این مفسده ای که دفع می شود، همان است که در آیات آمده است: «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً»[2] یا فرموده است: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»[3] از جمله مفاسد، تضییع دین و تهدید اساس اسلام و جان و اعراض و اموال مسلمین است. در حالی که جهاد ابتدایی برای نشر دین است. لذا در مقام ترتب و اولویت، اگر امر دائر میان جهاد ابتدایی و دفاعی شود، جهاد دفاعی مقدم است و این به نظر روشن است.

استدلال مرحوم صاحب جواهر(ره) بر افضلیت جهاد ابتدایی

علی رغم اینکه این مطلب روشن است، اما مرحوم صاحب جواهر(ره) در جای دیگری، نکته عجیبی می فرماید و آن اینکه: «و إن کان قد یظهر من خبر یونس الآتی فی المرابطة کون الجهاد هو الابتداء إلا أنه محمول على إرادة کون ذلک الأکمل من أفراده، و إلا فالجهاد أعمّ کما یشعر به تقسیمهم إیاه إلى الابتداء و إلیه» یعنی از خبر یونس در باب مرابطه(که خواهد آمد) می تواند استفاده شود که اصلا جهاد حقیقی همان جهاد ابتدایی است و جهاد دفاعی، ماهیتا جهاد نیست. و جهاد ابتدایی اکمل افراد جهاد است.

ایشان به استناد یک روایت می گوید جهاد، همان ابتدایی است. نهایتا از نهایتا اینکه از آن روایت حمل به اکمل افراد می شود.ن روایت استفاده شود که حمل بر اکمل افراد م

 بحث درباره سخت تر نیست، بلکه درباره افضلیت و ترتّب می فرماید. از مرحوم کاشف الغطا(ره) نقل کردیم که جهاد دفاعی اصل است. ما هم گفتیم به حسب قاعده «درء المفسده اولی من جلب المصلحه». اکثر جهاد پیامبر اکرم(ص) نیز دفاعی بوده است. صاحب جواهر علاوه بر اینکه گفته بود جهاد اصلی، ابتدایی است، اینجا به استناد خبر یونس می فرماید: نه تنها جهاد ابتدایی اصلی است، بلکه اکمل افراد است. از اکثر علما نیز نقل می کنند که جهاد دفاعی، جهاد نیست. ماهیتا دفاع است نه جهاد. مانند شهید اول و دیگران.

می گویند: جهاد ابتدایی ، جنگ پیش گیرانه است. در واقع پیشدستی کردن است و پیشگیری اولی از مفسده است. بحث ما این نیست. بحث این است که زمانی که امر دائر میان جهاد دفاعی که باید دفاع کنی و جهاد ابتدایی توسعه دهیم اسلام را، کدام مقدم و افضل است؟ ما عرض می کنیم جهاد دفاعی به دلیل قاعده: «درء المفسده اولی من جلب المصلحه».

مرحوم صاحب جواهر به استناد خبر یونس می گوید، خیر بلکه جهاد، یعنی ابتدایی. نهایتا آنکه اگر به ابتدایی و دفاعی قائل شویم، خبر یونس را به اکملیت جهاد ابتدایی حمل می کنیم. روایت خبر یونس نیز چنین است: «وَ عَنْهُ(محمد بن الحسین : شیخ الطوسی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَن‏) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ قَالَ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع رَجُلٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا یُعْطِی سَیْفاً وَ قَوْساً فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِیَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِیلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا یَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا قَالَ فَلْیَفْعَلْ قَالَ قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ یَجِدْهُ وَ قِیلَ لَهُ قَدْ قَضَى الرَّجُلُ قَالَ فَلْیُرَابِطْ وَ لَا یُقَاتِلْ قُلْتُ مِثْلَ قَزْوِینَ وَ عَسْقَلَانَ وَ الدَّیْلَمِ وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ قَالَ یُجَاهِدُ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ یَخَافَ عَلَى دَارِ الْمُسْلِمِینَ أَ رَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِینَ لَمْ یَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ یَمْنَعُوهُمْ قَالَ یُرَابِطُ وَ لَا یُقَاتِلُ وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَا لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص»[4]

یونس می گوید: در خدمت امام کاظم(ع) بودم، و من گفتم به حضرت که فدایت شوم، مردی از شیعیان به شخصی شمشیر و کمان (سلاح) برای جهاد فی سبیل الله می دهد ، آن شیعه هم گرفته و برای جهاد حرکت کرد (و نمی دانست جهاد زیر پرچم ائمه جور جائز نیست) یکی از شیعیان او را می بیند و می گوید نمی توان در کنار حاکم جور جهاد کرد و جهاد باطل است و امر به عودت سلاح ها کردند. حضرت فرمود: پس چنین کند.(یعنی حضرت تایید فرمود جهاد زیر پرچم امام جائر، جائز نیست). رفتند که به او بگویند، دیدند آن شخص رفته و به او دسترسی ندارند. (البته روایت اضطراب دارد. اینکه اصحابش به او گفته اند جهاد جائز نیست و دستور به برگرداندن شمش و کمان دادند، خب باید انجام می داند. مگر اینکه اطمینان نداشته باشد و گفته باشد دستور از امام بیاورید و در این فاصله او هم رفته بود. شاهد اینجاست.) حضرت فرمود: اگر واقعا برای جهاد رفته، مرابطه و مرزداری کند اما پیشدستانه با کفار نبرد نکند. آنها عرض کردند رفت تا بحر قزوین یا عسقلان(یکی از شهرهای فلسطین) یا دیلم(شمال) و مانند این مرزها. حالا چه کنیم؟ پس امام فرمود: بله! گفتند: اگر دشمن به این مواضع مرزی رسید، چه کند؟ حضرت فرمود: نبرد کند به عنوان دفاع از کیان و اصل اسلام. گفتند: آیا می تواند جهاد کند؟ حضرت فرمود: خیر!».

استنادی که مرحوم صاحب جواهر(ره) نموده، یا از دیگران نقل کرده این است که واژه جهاد بر جهاد ابتدایی اطلاق شده است و غیر از جهاد ابتدایی، عنوان دفاع دارد. معلوم می شود عنوان جهاد بر جهاد ابتدایی اطلاق دارد و قتال عن بیضه الاسلام عنوان جهاد اطلاق نمی شود.

رد استدلال صاحب جواهر(ره)

اما در ادامه روایت، این استظهار را نفی می کند. اتفاق این روایت به نفع ماست که جهاد دفاعی افضل است. درست برعکس استدلال مرحوم صاحب جواهر. چراکه وقتی می پرسند او مجاهد است؟ حضرت می فرماید: خیر؛ و بلافاصله اضافه می کنند: «إِلَّا أَنْ یَخَافَ عَلَى دَارِ الْمُسْلِمِینَ» یعنی اگر بترسد بر دار الاسلام، مجاهد است. پس جهاد بر دفاعی هم اطلاق شد. این عبارت امام یعنی اگر خوف خطر بر اسلام داشت، مجاهد خواهد بود. در ادامه می فرماید: « أَ رَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِینَ لَمْ یَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ یَمْنَعُوهُمْ قَالَ یُرَابِطُ» اگر بخواهد وارد سرزمین اسلام شود، او نگاه کند و کمک نکند؟ حضرت فرمود: مرابطه کند اما جنگ نکند. چون نباید از حکومت جور دفاع کنند و نباید آن را تقویت کرد. « وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَا لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص» اما اگر بر اساس اسلام و مسلمین بترسد و نبرد کند، قتال برای خود اوست نه برای سلطان؛ چراکه اگر اسلام از بین برود، یاد حضرت رسول اکرم(ص) هم از بین می رود.

مرحوم شیخ صدوق(ره) نیز این روایت را نقل کرده است: «یقاتل عن بیضة الإسلام لا عن هؤلاء لأن فی اندراس الإسلام اندراس ذکر محمد ص»[5] مرحوم کلینی(ره) نیز روایتی از امام رضا(ع) نقل نموده که از نظر سند مشکلی ندارد اما از نظر دلالت به وقتش خواهیم گفت که این روایت در واقع مشکل تزاحم را حل می کند. از یک طرف دفاع از اسلام و کیان اسلامی و سرزمین اسلامی واجب است، از طرفی دیگر تقویت سلطان جائر حرام است. چگونه جمع کنیم اگر تنها راه دفاع از اسلام، زیر چتر جائر باشیم؟ کدام مقدم است؟ فقها به اتفاق می گویند دفاع مقدم است. لذا حتی زیر چتر جائر هم جائز است. اما «جهاد» جائز نیست.

این روایت همین مطلب را می گوید. نه اینکه عنوان جهاد بر ابتدایی اطلاق می شود و دفاع از اسلام و مسلمین جهاد محسوب نمی شود. بلکه انصراف از این مطلب دارد. بلکه به قرینه «وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ» معلوم می شود اطلاق جهاد هم می توان کرد. لذا نسبت به این سخن مرحوم صاحب جواهر(ره) جواب داریم و آن اینکه: امام عنوان جهاد را زیر پرچم حاکم جائر جهاد نمی دانند؛ نه اینکه عنوان جهاد را از دفاع، بردارند. و این اهمیت جهاد را می رساند که زیر چتر جائر هم جهاد دفاعی ترک نمی شود. در حالی که جهاد ابتدایی زیر چتر جائر جائز نیست. اتفاقا اهمیت و اکملیت و افضلیت جهاد دفاعی را می رساند بر خلاف استظهار مرحوم صاحب جواهر(ره) که می گویند اکمل افراد، جهاد ابتدایی است. چون انتهای روایت می فرماید: اگر جهاد دفاعی نکنی، اصل اسلام از بین می رود. بنابراین از ذیل روایت یونس استفاده می کنیم که جهاد دفاعی، افضل است.

شاهد ما نیز ماجرای کربلا و نهضت سیدالشهدا(ع) است. کسی نمی گوید نهضت ایشان که دفاع از اسلام است، جهاد نیست؛ بلکه افضل الجهاد است؛ چراکه اگر اتفاق نمی افتاد، اسلام از بین می رفت. همچنانکه خود ایشان فرمود: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[6].

نکاتی درباره نهضت سید الشهدا(ع)

درباره نهضت سیدالشهداء(ع) که اکمل مصادیق جهاد و دفاعی است، چند نکته باید مد نظر باشد:

نکته اول: جایگاه جهاد بیانی

این روایت از پیامبر(ص) معروف است: «أَفْضَلَ الْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»[7] برترین جهادها، جهاد بیانی و لسانی است که ماهیت دفاعی دارد.

ما بنابر بحثی که داشتیم، امر به معروف و نهی از منکر نیست، بلکه جهاد است. چون سلطان جائر شمشیر و قدرت را دارد و می تواند کسی که حق را می گوید، بگیرد و شکنجه یا اعدام کند. مانند مرتبه جهادی که نامش را جهاد الصبر گذاشتیم. همین جهاد در دراز مدت، باعث جلوگیری از ظلم و ستم می شود.

نهضت سید الشهداء(ع) ابعاد مختلفی دارد. اگر این را با میزان شرایطی که در امر به معروف و نهی از منکر درآورید، یکی از شرایط این است که احتمال مفسده و ضرر جانی و مالی و آبرویی نباشد. در حالی که قیام سید الشهدا(ع) همه این مفاسد بود. جان و مال و آبروی همه یاران و خود سیدالشهداء(ع) از بین رفت. معلوم می شود نوع نهضت با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است. چون مفسده برای اسلام مهمتر از تعرض جان و مال و آبروست. لذا اگر امر دائر بین بذل جان و مال و آبرو، و حفظ اسلام، بذل جان و مال برای حفظ اسلام مقدم است. و این یعنی شرایط سنتی امر به معروف و نهی از منکر نیست. بنابراین سنخ نهضت آن حضرت همچنانکه برخی فقها مانند محقق کرکی در جامع المقاصد می گوید، از سنخ جهاد آنهم افضل جهاد است. در روایات خود آن حضرت نیز آمده که این جهاد است. اما کدام جهاد؟ دفاع از اصل اسلام. چون «لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص»[8] یعنی روایت یونس هم منطبق بر نهضت سید الشهداء(ع) است.

اکمل افراد جهاد دفاعی و همه مراتب جهاد، و حتی معتقدیم به عنوان الگو و اسوه، نهضت سید الشهدا(ع) است. این مورد نظر است. چون برخی علماء و فقهاء می گویند: نهضت سیدالشهداء(ع) قابل الگو برداری نیست؛ چون قضیه فی الواقعه است و اسرار ربانی دارد. ما می گوییم: خیر! بلکه بر اساس معیارهای فقهی از افضل جهاد هاست و به استناد این نهضت می گوییم جهاد دفاعی اکمل انواع جهاد است حتی در مقایسه با جهاد ابتدایی.

در روایت دیگر از سید الشهدا(ع) نقل است که به فرزدق فرمود: «ان  هولاء القوم لزموا طاعه الشیطان و ترکوا طاعه الرحمن و اظهره  الفساد فی الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استعثروا الاموال  الفقرا و المساکین و انا اولی من قام بنصره دین الله و اعزاز شرعه و الجهاد فی سبیله لتکون کلمه الله هی العلیاء»[9] بنابر این روایت، حضرت نهضت خود را از مصادیق جهاد فی سبیله حساب می کنند. نگویید که در آن روایت معروف که می فرماید: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع)‏»[10]، قیام خود را از سنخ امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد.

ما قبلا عرض کردیم بین جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، عموم خصوص من وجه است. بعضی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر، زمانی که متوقف بر قتل و جرح و ید باشد، از مصادیق جهاد دفاعی است و این غیر از تذکرات لسانی است. البته اینها قابل جمع است. و معلوم می شود نهضت آن حضرت از مصادیق جهاد دفاعی است و آن دفاع از اسلام. ولو با بذل جان و عملیات شهادت طلبانه تا جایی که طفل شش ماهه هم شریک باشد.

در روایت دیگری، (تاریخ طبری، ) وقتی حضرت به حر در منطقه بیضه ملاقات می کند، سخنی می فرماید که مشابه آن در نامه به سلیمان بن صرد خزاعی نوشته اند و آن اینکه: «فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏».[11]

محقق کرکی می گوید: «ان نهضت الحسین(ع) هی من مصادیق الجهاد الواجب»[12] علامه مجلسی(ره) در مرآت العقول ضمن حدیثی در مورد تقیه می نویسد: «ان التقیه انما تجب لبقاء الدین و اهله فاذا بلغت الضلاله هدم توجب اضمحلال الدین بالکلیه فلا تقیه حینئذ وان اوجب القتل کما ان  الحسین(ع) لما رای ....راسا ترک التقیه و المسالمه»..

بنابراین اگر گمراهی به اندازه ای شود که اصل دین از بین برود، تقیه جایز نیست. حضرت امام(ره) نیز معتقد بود: تقیه برداشته می شود ولو بلغ ما بلغ. حتی اگر منجز به کشتن شود.

سنخ جهاد امام حسین(ع)، جهاد حفظ اصل دین استکه اگر با خون سید الشهداء(ع) صورت نمی گرفت، اصل اسلام از بین می رفت. لذا جهاد امام حسین(ع) اکمل افراد جهاد است. همین سیره می تواند دلیل مستقلی برای اکملیت جهاد دفاعی در مقایسه با جهاد ابتدایی باشد.

اما مرحوم صاحب جواهر(ره) در بحث هدنه (جواز الهدنه مع الکفار» که آیا جایز است یا واجب؟ بحث مفصلی دارد. می گوید: «جایی که ضعف است و نمی توان کاری کرد، باید سازش کرد. البته می توان عملیات شهادت طلبانه انجام داد و شهید شد. برای عملیات شهادت طلبانه،  دو شاهد ذکر می کند. یکی آنکه ده نفر به دستور پیامبر مامور شدند به طائفه هزیل بروند و جنگیدند و کشته شدند و همه شهید شدند. یک نفر به نام حبیب، اسیر شد. «إذ القتل فی سبیل الله لیکون من الشهداء الذین هم أحیاء عند ربهم یرزقون لیس من الإلقاء فی التهلکة»[13]، یعنی با استناد به این آیه، این عملیات جایز نیست و باید تسلیم شد. اما بعد می گوید نه، سیره سید الشهداء هم چنین است که می توان شهید شد.

عرض ما این است که استناد به آیه تهله صحیح نیست. چون مربوط به انفاق در جهاد است که اگر چنین نکردید، خود را هلاک کردید. مربوط به حفظ جان نیست. غیر از این مطلب، مرحوم صاحب جواهر بحث دیگری می کند و آن اینکه: نمی توانیم به نهضت سیدالشهدا(ع) استناد کنیم چون اسرار باطنی داریم و آن حضرت تکلیف شخصی داشت. عبارت ایشان چنین است: «و ما وقع من الحسین علیه السلام مع أنه من الأسرار الربانیة و العلم المخزون یمکن أن یکون لانحصار الطریق فی ذلک، علما منه علیه السلام أنهم عازمون على قتله على کل حال کما هو الظاهر من أفعالهم و أحوالهم و کفرهم و عنادهم و لعل النفر العشرة کذلک أیضا، مضافا إلى ما ترتب علیه»[14]، چون آنان نهایتا امام را شهادت می کردند و حضرت هم چاره ای جز مقابله نداشت. بعد می فرماید: آن ده نفر نیز جاره ای جز این نداشتند. ما می گوییم: آن ده نفر، رسول الله(ص) آنان را اعزام کرد. امام حسین(ع) نیز خودشان با علم و آگاهی از مدینه به مکه آمد و از آنجا به کربلا به قصد شهادت حرکت کرد. و شهید آگاه بودند و اقدامشان جهادی بود. اما جهادی که متوقف بر شهادت ایشان است. عملیات شهادت طلبانه اما برای حفظ اصل اسلام. بنابر این قابل استناد است.

ایشان در ادامه می فرماید: «من حفظ دین جده صلى الله علیه و آله و شریعته و بیان کفرهم لدى المخالف و المؤالف، على أنه له تکلیف خاص قد قدم علیه و بادر إلى إجابته، و معصوم من الخطأ لا یعترض على فعله و لا قوله، فلا یقاس علیه من کان تکلیفه ظاهر الأدلة و الأخذ بعمومها و إطلاقها مرجحا بینها بالمرجحات الظنیة التی لا ریب فی کونها هنا على القول بالوجوب(مهادنه)»[15]     

 یعنی ما که دستمان کوتاه است با ظنون خاصه و اطلاقات و عمومات استنباط می کنیم، اما آن حضرت عین حق است. ما کجا ایشان کجا؟ ما جواب می دهیم: این سیره را نفی کند. سیره آن حضرت الگوی برای ماست. جهاد دفاعی اکمل مراتب جهاد است و دلیل آن سیره ابا عبد الله است و هر زمان مانند آن زمان رخ دهد، می توان به آن اقدام کرد. به عنوان اعلی مراتب جهاد.

شهید صدر(ره) در مقابل صدام نیز به همین نتیجه رسید. که صدام ساقط نمی شود، مگر اینکه در صحن امیرالمومنین(ع) جمع شوند و علیه صدام اقدام کنند تا آنکه او مجبور شود آنان را در حرم حضرت شهید کنند و باعث فراگیری نهضت عمومی شود. به وقت مبادا ، خود ایشان و اصحابش آمد اما دیگران نیامدند و از این اقدام منصرف شدند.

نکته دوم: وجوب نصرت دین خدا ولو با هزینه

درس دیگر از نهضت سید الشهداء(ع) برای دفاع از اسلام، آنجاست که سخن و قول و حضور ما در صحنه باعث نصرت دین خدا شود. ولو آنکه هزینه داشته باشد. باید برای اسلام هزینه کرد.

نکته سوم:  وجوب حفظ نظام اسلامی

درس دیگر، اینکه حفظ نظام اسلامی و حکومت دینی، و فداکاری برای آن واجب است.

جهاد ابتدایی، مرحله توسعه اسلام است. در مراتب طولیه، آخرین مرحله جهاد ابتدایی است. اما از نظر مراتب فضل و کمال و اولویت و ترتّب در وجوب، جهاد دفاعی مقدم است.

پایان جلسه هشتم


[1] . کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط - الحدیثة)؛ ج‌4، ص: 289.

[2] . حج / 40.

[3] . بقره/ 251.

[4] . وسائل الشیعه، ج 15، ص 30.

[5] . علل‏الشرائع، ج2 ، ص603.

[6] ا. للهوف، ص24 – بحارالأنوار، ج44 ، ص326.

[7] . الکافی، ج5 ، ص59.

[8] . وسائل الشیعه، ج 15، ص 30.

[9] . تذکره الخواص، ص218.

[10] . بحارلأنوار، ج44 ، ص329.

[11] . بحارالأنوار، ج 44، ص381.

[12] . جامع المقاصد ج3، ص467.

[13] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 294.

[14] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 294.

[15] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 295.

 

 

مقرر: هادی قطبی

120/901/د

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶