vasael.ir

کد خبر: ۴۸۴۱
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۴ - 03 April 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه4

امور فرهنگی نیز در مصادیق تعریف جامع جهاد قرار دارند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - جلوگیری از نفوذ دشمنان درون نظام اسلامی و مقابله با دشمنان، همه مشمول تعریف جهاد می شود. نیروی اطلاعاتی، انتظامی، مدیریتی با رویکرد حفظ نظام و مدیریت جهادی، نیروهای علمی و فکری، نیروهای تبلیغی، مجازی، حتی شعری که سروده می شود، همه از مصادیق جهاد فی سبیل الله است.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح شنبه ، بیست و هفتم شهریور ماه 1395 در جلسه چهارم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، در ادامه بررسی  تعریف جهاد به بررسی فروع چهارم تا هشتم این بحث پرداخت. در این بخش فروع زیر مورد بررسی این استاد عالی حوزه علمیه قم قرار گرفت:

فرع فقهی چهارم: وجوب دشمن شناسی

فرع فقهی پنجم: وجوب به کارگیری قدرت علیه دشمن

فرع فقهی ششم: وجوب دعوت الی الله

فرع فقهی هفتم: وجوب دفع و رفع موانع نشر اسلام

فرع فقهی هشتم: وجوب معرفه الامام و ایمان به و مبایعته و اطاعته و الانتصار له.

با اتمام فرع هشتم بحث فروعات مفهوم جهاد به اتمام رسید

تعریف جامع جهاد

نماینده مردم استان خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پس از اتمام فروع مورد بحث؛ تعریفی جامع از جهاد را ارائه نمودند:

((تعریف مختار ما: «الجهاد هو صناعة القوة و استخدامها فی سبیل مصلحه الاسلام و المسلمین و فی مواجهه الاعداء لصدهم و درء الفتنه و الفساد و الدفاع عن الدین و نشر الدعوه و رفع موانعها تحت رایه القیاده الکفو الشرعیه» یعنی جهاد، تولید و به کار گیری قدرت در جهت تامین منافع اسلام و مسالمین و در برابر دشمنان برای جلوی گریری از آنان و خاموش کردن فتنه و فساد آنان و دفاع از دین در برابر دشمن و توسعه دعوت اسلام و رفع موانع آن، زیر نظر رهبر باکفایت شرعی.))

ثمرات تعرف جامع جهاد

تعریف ارائه شده توسط آیت الله کعبی از نظر ایشان حاوی ثمراتی است که در ادامه بحث مورد اشاره ایشان قرار گرفت

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه بحث گذشته

حقیقت جهاد را با توجه به عناصر چهارگانه آن بررسی می کنیم که خلاصه ای از آن را در جلسه گذشته بیان کردیم. بذل طاقت و وسع، سبیل الله، اعلاء کلمه الله و مواجهه العدو و محاربته، چهار عنصر مورد نظر بودند.

هشت عنوان و مساله شرعی از آن به دست می دهد که سه ثمره را بیان کردیم. وجود تولید قدرت، که از معنای لغوی جهاد یعنی جَهد و جُهد گرفته می شود.

فرع فقهی دوم، نبرد فرصت طلبانه و قدرت طلبانه و در یک کلام دنیاطلبانه، جحرام است و جهاد محسوب نمی شود. چون عنصر فی سبیل الله در آن اخذ نشده است.

فرع فقهی سوم نیز نیت جهاد بود که گفتیم تقرب الی الله لازم نیست. از اعمال قربی هست ولی نیتی غیر از جهاد فی سبیل الله نمی خواهد. به اصطلاح واچجب توصلی است نه تعبدی.

فرع فقهی چهارم: وجوب دشمن شناسی

نمی توان وارد معرکه جهاد شد ولی دشمن را نشناخت.  جهاد متوقف بر این مساله است. در زمان پیامبر اکرم(ص)، چند نوع دشمن قرار داشت. یکی از آنها مشرکین قریش بودند. دشمن شماره دوم، همچیمانان مشرکین قریش از یهود و نصاری بودند. دشمن شماره سه، مشرکین اطراف مدینه و اطراف مکه و مشرکین موجود در جزیره العرب آن زمان بودند که اصل نبودند و وابسته به مشرکین قریش بودند. دشمن شماره چهار، منافقین بودند. هرچند اینان از کفار خطرناک تر بودند، اما پیامبر(ص) منافقین را به گروهی مدیریت کرد که از آنان بر علیه کفار هم استفاده کند.

بنابراین هر زمان که جهاد واقع می شود، باید دشمن شناخته شود. در زمان ما دشمن شماره یک اسلام و مسلمین، امریکا و صهیونیست است و کشورهای امثال حاشیه خلج فارس مثل عربستان که شجره خبیثه هستند، تابع آن ها هستند. دشمن شماره دو مسلمانان، صهیونیست است. چون خودش بدون امریکا چیزی نیست. منظور این است که باید به این دشمنان توجه داشت که بدون این امر جهاد محقق نمی شود.

شناخت دشمنان در «مَن یجب جهادهم» بحث خواهد شد و فعلا درباره حقیقت جهاد بحث می کنیم.

فرع فقهی پنجم: وجوب به کارگیری قدرت علیه دشمن

اینکه در جهاد چه اندازه دنبال تولید قدرت هستیم، این مقدمه به کار گیری قدرت است. جهاد زمانی محقق می شود که قدرت تولید شده، علیه دشمن به کار برده شود. از طریق قدرت باید تلاش کرد تا مکر و فریب و حیله ها و توطئه های دشمن خنثی شود.  شیوه به کار گیری قدرت، در کیفیت جهاد و قتال بحث خواهد شد که چه شرایط و محدودیت هایی دارد. مثلا آیا می توان اماکن غیر نظامی را بمب باران کرد؟ آیا می توان غیرنظامی هایی که دشمن برای خود سپر قرار داده، را کشت؟

فرع فقهی ششم: وجوب دعوت الی الله

عنوان جهاد، برای دعوت الی الله است. همان که گفته می شود جهاد فی سبیل الله، یعنی همین. این خود واجب مستقل و هدف جهاد است. چه در مقابل با کفار و مشرکین باشد برای دعوت به اسلام، چه در مقابله با طاغوت و جائر و برای تشکیل دولت اسلامی باشد، و چه برای توسعه دولت اسلامی باشد. هدف جهاد دعوت الی الله است. و این دعوت، خود عنوان مستقل و واجب است. در شروط جهاد خواهیم گفت که قبل از جهاد، باید دعوت صورت بگیرد و بدون دعوت جهاد باطل است و این متفق بین مذاهب اسلامی است.

فرع فقهی هفتم: وجوب دفع و رفع موانع نشر اسلام

در جهاد هم باید پیشگیری کرد و هم باید رفع مانع از دعوت به خدا کرد. کسانی که صد عن سبیل الله می شوند را باید شناخت و آنان را با جهاد مقابله کرد. جهاد آزادی بخش و تحریری، مراتبی دارد که از مسالمت آمیز و تالیف قلوب تا رفع موانع، همه مشمول عنوان جهاد آزادی بخش است.

فرع فقهی هشتم: وجوب معرفه الامام و ایمان به و مبایعته و اطاعته و الانتصار له.

جهاد بدون امام و رهبر محقق نمی شود. جهاد سازمان یافته، چه جهاد ابتدایی و چه حتی جهاد دفاعی سازمان یافته(نه دفاع شخصی).  اینها بایسد با امام و رهبر صورت بگیرد و بدون آن باطل و ساقط است. لذا اولین مطلبی که برای من مهم است، شناخت همین امام و رهبری است که قرار است زیر چتر او جهاد شود.

بعد از شناخت امام، باید به او ایمان آورد و بیعت کرد. مطلب بعدی، اطاعت از امام و ولایت پذیر بودن است و بعد از این مراحل یاری و کمک به اوست. یکی از مصادیق یاری امام، در میدان جهاد است و این از شروط جهاد است که «ان الجهاد لایتم الا مع الامام العادل بالاصاله او باالنیابه». بالاصاله همان ائمه منصوب با نام مشخص از سوی خداوند است، بالنیابه نیز کسانی اند که از طرف ائمه معصومین(ع) منصوب به نحو عام و خاص شده اند.

تعریف جامع جهاد

بنابراین بر پایه عناصر چهارگانه جهاد(معنای لغوی جهاد، عنوان سبیل الله، اعلا کلمه الله و فی مواجهه العدو) هشت فرع فقهی به دست می آید که اکنون تعریف جامعی برای جهاد باید ذکر کرد. تعریف مختار ما: «الجهاد هو صناعة القوة و استخدامها فی سبیل مصلحه الاسلام و المسلمین و فی مواجهه الاعداء لصدهم و درء الفتنه و الفساد و الدفاع عن الدین و نشر الدعوه و رفع موانعها تحت رایه القیاده الکفو الشرعیه» یعنی جهاد، تولید و به کار گیری قدرت در جهت تامین منافع اسلام و مسالمین و در برابر دشمنان برای جلوی گریری از آنان و خاموش کردن فتنه و فساد آنان و دفاع از دین در برابر دشمن و توسعه دعوت اسلام و رفع موانع آن، زیر نظر رهبر باکفایت شرعی.

این تعریف البته ابعادی دارد که نه آن تعریف بالمعنی الاخص است که در تعریف شهید ثانی و صاحب ریاض و صاحب جواهر آمده بود، و نه آن تعریف بمعنی الاعمی است که شهید اول ذکر نموده بود. چون شهید اول می فرمود: «بذل النفس و المال فی إعلاء کلمة الإسلام، و إقامة شعائر الایمان»[1] یعنی  جهاد، مطلق آن چیزی که باعث اعزاز و تقویت شعائر ایمان شود. در این تعریف امر به معروف و نهی از منکر به نحو مطلق جهاد است. یک حرکت علمی هم جهاد است. تمام کارهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در جهت عزت دین باشد، جهاد است. بحث دشمن مطرح نیست. کسب قدرت مطرح نیست. اما در تعریف ما، اولا اعم از قتال است، و اخص از تعریف شهید اول نیز هست. مطلق اعزاز دین جهاد نیست. بلکه آن امر به معروف و نهی از منکری که تولید قدرت و در مقابل دشمن باشد، جهاد است. اگر مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن باشد، جهاد محسوب می شود. چون این مقابله، تولید و به کار گیری قدرت می خواهد. جنگ نرم نیز همچنین است.  یعنی نسبت تعریف ما با شهید اول عموم خصوص من وجه است. البته متفقیم که قدر متیقن جهاد، قتال است. اما مقدمات و مستلزمات جهاد قتالی، در تعریف ما جزو جهاد است.

ثمرات تعرف جامع جهاد

این تعریف از عناصر چهارگانه اخذ شده که دارای فرعیات شرعی خاصی است. این تعریف، ثمراتی دارد.

ثمره اول تعریف: هر کس در تولید قدرت تلاش کند و آن را در مقابل دشمن به کار گیرد، مجاهد محسوب می شود. هر چند از سلاح جنگی و نظامی استفاده نکند. کسانی که رزمنده جنگی نیستند اما در جبهه هستند، اینان نیز مجاهد محسوب می شوند. مانند کسانی که لجستیک و پشتیبانی و ستاد فرماندهی قرار دارند. همچنین نیروهای خدماتی و تدارکاتی و حمل و نقل و تاسیسات و اطلاعات و دیده بانی و نگهبانی و امنیتی و... همه را شامل می شود و مجاهد محسوب می شوند و ثواب و فضل و اجر مجاهدین در معرکه را دارند. اما اگر جهاد فقط به معنای قتال باشد، از دایره عنوان جهاد خارج می شود و مصادیقی که ذکر کردیم می شود کمک کار مجاهدین.

ثمره این تفاوت، آنجاست که اگر با بمبی همه شهید شوند، شهید معرکه محسوب می شوند که غسل و کفن نمی خواهند. اما تعریف خاص مد نظر باشد، فقط رزمنده اسلحه به دست که با دشمن رو به رو در میدان کارزار می جنگد، اگر شهید شد، غسل و کفن نمی خواهد و غیر او می خواهد.

ثمره دوم تعریف: دفاع عمومی و مرابطه سازمان یافته، مصداق جهادند. مانند دیده بانی و حضور در منطقه و هدایتگران پهباد، از راه دور که در مرز می جنگد و ممکن است دارای اسلحه باشد و شلیک هم انجام دهد در حالی که در میدان خط اول نیست اما هدایت کننده است. دفاع عمومی و همه نیروهای مدافع نه مجاهد، جزو مجاهدین محسوب می شوند و مصداق جهادند؛ برخلاف تعریف جهاد با عنوان قتال.

ثمره سوم تعریف: هر اقدام و گامی که برای پیروزی اسلام در مقابل دشمنان و تقویت اسلام در مقابل دشمنان و به شکست کشاندن توطئه های آنان ، جهاد است. حتی اگر جزو کادر جبهه نباشد. مانند نیروی امنیتی دولت و نظام اسلامی. جلوگیری از نفوذ دشمنان درون نظام اسلامی و مقابله با دشمنان، همه مشمول تعریف جهاد می شود. نیروی اطلاعاتی، انتظامی، مدیریتی با رویکرد حفظ نظام و مدیریت جهادی، نیروهای علمی و فکری، نیروهای تبلیغی، مجازی، حتی شعری که سروده می شود، همه از مصادیق جهاد فی سبیل الله است.

البته اشتباه نشود؛ می نمی گوییم هر کسی در رسانه یا حوزه علمیه و جزو شعرای انقلابی است،  لزوما مجاهد است؛ بلکه این فعالیت ها، با رویکرد مقابله با دشمنان اسلام و مسلمین و نظام اسلامی و جهت حفظ و تقویت نظام اسلامی، جهاد محسوب می شود؛ مثلا اگر طلبه درس بخواند و رویکردش شناخت اسلام، معرفی اسلام و تبلیغ اسلام در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمین و تقویت نظام اسلامی باشد، این جهاد است. این همان حوزه انقلابی است که مطالبه رهبر معظم است. علم، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... اگر رویکردش جهادی باشد یعنی برای تقویت اسلام و در مقابل دشمن باشد، داخل تعریف ماست.

ثمره چهارم تعریف: مبارزه بر علیه حکومت های جائر و طاغوتی، و کسانی که صد عن سبیل الله می کنند، و بر ضد اسلام و مسلمین عمل می کنند، اینان در فقه «بغات» نامیده می شوند. یعنی اگر در مقابل یک نظام اسلامی داشته باشیم، و یک دولت اسلامی، و یک رهبر اسلامی واجب الاطاعه یعنی ولی فقیه، و یک نظام جائری باشد که علیه اسلام و مسلمین و دولت اسلامی و رهبری توطئه کند، این عنوان بغی دارد. لازم نیست عنوان بغی در درون دولت اسلامی باشد. مقابله با اینان نیز جهاد محسوب می شود. اگر بغات نباشند، و اهل بدعت و فساد و گمراهی باشند چطور؟ مثلا علیه حوزه ها و روحانیت فعالیت کنند یا تبلیغات ضد دینی داشته باشند؛ چون صدق عنوان دشمن می کند، اگر رهبر مصلحت بداند، مقابله با این افراد و نظام ها نیز صدق عنوان جهاد می کند.

چند نکته مهم:

نکته اول: جهاد در آیات و روایات، اعم از قتال است. جهاد در مکه و جهاد لسانی را قبلا اشاره کردیم و آیات آن را ذکر کردیم. اما عناصر چهارگانه که عرض کردیم، دایره آن جهاد اعم را (هر عملی که باعث اعزاز و تقویت شعائر ایمان) محدود می کند.

نکته دوم: همچنانکه گفتیم، عنوان جهاد فراتر از عرصه نظامی و شامل عرصه های فرهنگی هم می شود. مانند جنگ نرم. حالا آیا مشمول احکام فقهی جهاد قتالی نیز می شوند؟ در سربازان جنگ نرم، دو گونه اند: عده ای به طور مطلق سربازند، و عده ای واقعا به راستی در میدان جنگ نرم توطئه ها را خنثی می کنند و مجاهد واقعی هستند. آثار شرعی و احکام فقهی خاص جهاد قتالی، فقط بر رزمندگان میدان جهاد نظامی و میدان قتال است. یعنی غسل و کفن لازم ندارند.

اما اگر بخواهیم شک کنیم که آیا احکام فقهی بر مجاهدان غیر نظامی مترتب است یا نه، به سیره و احتیاط مراجعه می کنیم که اصل در بر تغسیل و تکفین است و قاعده عمومی به قدر متیقن اکتفا می کنیم و احتیاط می کنیم و غسل و کفن می کنیم. اما علی القاعده و بنابر این تعریف ما، جهاد سایر عرصه ها نیز با حفظ عناصری که عرض کردیم، لایغسل و لایکفن.

اما در هر حال، عنوان جهاد صدق می کند، و غسل و کفن، حکم خاص است. به روایات مراجعه می کنیم و ممکن است به دست بیاید که فقط کسانی که در عرصه قتال هستند لایغسل و لا یکفن، و حالا شک می کنیم. احتیاط آن است که غسل و کفن کنیم. با این همه، به تعریف ما لطمه ای نمی زند.

نکته دوم:

جهاد را به اکبر و اصغر تقسیم می شود و جهاد نفس از بحث ما خارج است و از تعریف ما خارج است و مجازا به آن جهاد گفته می شود.

نکته سوم:

مطلوب این است که طلبه سرباز امام زمان باشد. که امام صادق(ع) فرمود: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِکَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْکَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ»[2].

علما و طلاب باید مرزبانان اندیشه اسلامی در مقابله با دشمن و تحت لوای رهبری باشند. هر طلبه باید بداند کجا قرار گرفته و چه می کند. مطلق کسانی که معمم اند مجاهد نیستند. بلکه عنوانی که رهبری فرمودند «حوزه انقلابی» جهادی محسوب می شوند که به آن می گوییم «حوزه جهادی».

نکته چهارم:

اکتفا کردن به عنوان مصلحت اسلام و مسلمین، سایر موراد را نخواهد. مقابله با اعدا لازم است هرچند عنوان مصلحت اسلام را در خود دارد. الان در واقیعت میدانی آیا مصلحت مسلمین در معامله با دشمنان است یا مقابله؟! جنگ سخت یا صبر استراتژیک؟ غیر از آن عناوین است. عناوینی که ذکر شد بیشتر مربوط به اهداف قتال است.  عنوان مصلحت، همان عنوان سبیل الله است.

ادله وجوب جهاد فی الجمله

مرحوم صاحب جواهر(ره) اینگونه می فرماید: « و کیف کان فلا خلاف بین المسلمین فی وجوبه فی الجملة بل هو کالضروری»[3].

اولا: نسبت به این فرمایش ایشان که می فرماید: «لاخلاف بین المسلمین فی وجوبه فی الجمله» یعنی بالجمله در مورد تفاصیل و شرایط وجوب و کیفیت قتال و امثال آن قطعا اختلافاتی هست. بلکه درمورد اصل وجوب جهاد اختلافی نیست و بلکه ادعای ضروری دین و اجماع قطعی مسلمین شده است. این فرض قطعی است. برخی علما هم تصریح کرده اند که جزو ضروری است مانند مرحوم یحی بن سعید حلی می فرماید: «أما وجوبه: فمن الکتاب و مما علم من دین النبی صلى الله علیه و آله ضرورة»[4] . از شیعیان کسی را نیافتیم که طرفدار مکتب اهل بیت(ع) باشد و بگوید اصل جهاد واجب نیست؛ بلکه ادعای ضرورت هم کرده اند.

ثانیا اینکه ایشان فرمود: «بل هو کالضروری» چون در میان اهل سنت، تعداد قابل توجهی هستند که می گویند جهاد واجب نیست و منظورشان جهاد طلب و جهاد ابتدایی است. اصل این جهاد را واجب نمی دانند. مانند الحصاص ابوبکر الراضی در «احکام القرآن» تصریح می کند: «ان الجهاد تقوع و لیس بفرض لا فرض عین و لا فرض کفایه». و حکایت می کند از سفیان ثوری و دیگران که «ان الجهاد تقوع و لیس بفرض». استناد اینان، خیلی عجیب است به آیه شریفه «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ»[5] استناد کرده اند و گفته اند جهاد، واجب نیست و بلکه مستحب است؛ همچنانکه خداوند درباره وصیت فرموده است: « کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ»[6] و حالی که وصیت واجب نیست.

از عبد الله بن عمر نیز نقل کرده اند که: «جعفر بن محمد بن الحکم عن میمون بن محران قال کنت عند ابن عمر جاء رجل الی عبد الله بن عمر بن عاص» مردی آمد و از فرائض سوال کرد. عبد الله بن عمر هم می شنید. عبد الله بن عمر بن عاص در پاسخ آن شخص، فرائض را نام برد: «شهادت ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و حج البیت و الصوم و الجهاد فی سبیل الله و کان ابن عمر غضب عن ذلک؛ ثم قال الفرائض و ترک الجهاد». همین که جهاد را نام برد، عبد الله بن عمر ناراحت شد! دوباره که واجبات را نام برد، جهاد را نیاورد. یعنی معروف است که جهاد فرض نیست و ندب است.

 شاید اینکه مرحوم صاحب جواهر(ره) می فرماید: «بل هو کالضروری» به همین دلیل باشد که برخی اهل سنت در وجوب اصل جهاد ابتدایی اختلاف کرده اند و معتقدند مستحب است و واجب نیست.

به هر حال، ادله وجوب جهاد، چند قسم است: یک: ضرورت دین. دوم: اجماع المسلمین. سه: استقلال العقل و حکمه القطعی. چهار: سیره النبی الاکرم(ص). پنج: اطلاقات و عمومات آیات و روایات.

این ادله پنجگانه را انشاء الله مطرح خواهیم کرد. انشاء الله.

 

پایان جلسه چهارم

 


[1] . مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام؛ ج‌3، ص: 7.

[2] . تفسیرالإمام‏العسکری، ص343 - بحارالأنوار، ج2 ، ص5 -  الاحتجاج، ج1 ، ص17.

[3] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌21، ص 8.

[4] . الجامع للشرائع، ص 233.

[5] . بقره/ 216.

[6] . بقره/ 180.

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶