به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «کارکرد رسانه در نهادینه سازی اخلاق سیاسی» به قلم سیده صدیقه حسینی، در سال 1392، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
ارتباط میان اخلاق سیاسی و رسانه و نحوه تعامل آنها از جمله موضوعات محوری است که در چند دهه اخیرذهن محققان بسیاری را به خود معطوف داشته است. امروزه تعامل میان این دو عنصر، دستمایه بررسیهای علمی و تأمّلات محققانه واقع شده و نقطه تلاقی این دو، از منظرهای گوناگون، جامعهشناسی، سیاست، ارتباطات، اخلاق، فرهنگ و... مورد بحث قرار گرفته است. در باب تعامل اخلاق، اخلاق سیاسی و رسانه، کمتر آثار معتبر و یا متعددی میتوان یافت. در واقع، فقر منابع در این زمینه موجب شده است که نتوان قواعد اخلاقی و معیارهایی در باب اخلاق سیاسی ارائه نمود که رسانههای ارتباط جمعی بدان پایبند باشند. مراد از معیارهای اخلاق سیاسی، اصول اخلاقی و ضرورت اجرای آن، رعایت موازین اخلاقی، اعتمادسازی بین حکومت، شهروندان و مخاطبان رسانهها و انجام بهتر فعالیتهای حرفهای، و پایبندی شهروندان به اخلاق سیاسی، عمومی و اجتماعی از یک سو، و پایبندی ارباب رسانهها به اخلاق و نهادینه شدن اخلاق سیاسی در رسانهها از سوی دیگر است. تبیین اخلاقِ سیاسی رسانه و جایگاه شایسته اخلاق در رسانه، گامی اساسی است که از یک سو، وظیفه رسانهها و از سوی دیگر، وظیفه نظام سیاسی را در اشاعه اخلاق در رسانهها و پایبندی آنان به اخلاق اجتماعی و سیاسی میباشد. همانگونه که میدانیم رسانه های عمومی تنها اطلاعات لازم برای زندگی در جامعه متمدن را به ما نمی دهند بلکه تعیین می کنند جامعه چه آگاهی هایی را لازم است داشته باشند و چه چیزهایی ارزش است. بنابراین در راستای رسالت آگاهی رسانی رسانه ها،وظیفه آموزش دهی از اهداف اصلی آنان میباشد .
رسانهها کارکردهای متفاوتی همانند انتقال ارزشها و میراث فرهنگی را برعهده دارند، از سوی رسانه آنها با وابسته کردن افراد از نظر اطلاعات و دانش و سرگرمی، میتوانند ارزشها و هنجارهای مورد نظر خود را بر ذهن افراد تحمیل نمایند و از این رو از نقش اساسی در نهادینه کردن موضوعات مختلف از جمله اخلاق سیاسی در جامعه و در بین نخبگان سیاسی و غیر سیاسی برخوردار می باشند. از این رو نباید کارکردهای اساسی رسانهها را در عرصه آموزش و اطلاع رسانی و ترویج دانشهای نوین و نقش آنها را در توسعه جوامع نادیده گرفت. باید با شناخت جایگاه رسانهها در جامعهپذیری و ارائه و انتقال محتواهای فرهنگی به جامعه، به تدوین و سیاستگذاری مناسب در جهت استفاده مناسب از آنها پرداخت؛ و درجهت تقویت فرهنگ و پالایش عناصر فرهنگی برای ارتقای فرهنگی جامعه و انتقال میراث فرهنگی به نسل آینده کوشش کرد تا از این طریق بتوان اخلاق و فرهنگ را در جامعه نهادینه سازی کرد.
از سوی دیگر یکی از معماهای پیچیده در جهان سیاست، رابطة اخلاق و سیاست در صحنة عمل سیاسی بوده است. جایگاه اخلاق در نظام اجتماعی و رابطة اخلاق نظری و سیاست عملی در تاریخ فلسفة سیاسی در جهان دارای قدمت زیادی است. یکی از دغدغههای مهم اندیشهپردازان سیاست در عصر مدرن تبیین رابطه و حدود نفوذ اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی و اقناع حکمرانان به رعایت اصول مزبور در تصمیمگیریهای سیاسی است. از سوی دیگر لازم است همچنین به تفاوت اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی نیز توجه شود چراکه در برخی نوشتهها اصطلاح اخلاق سیاسی دارای بار منفی است. در این برداشت، اصالت و ترجیح با حفظ قدرت سیاسی است هر چند به بهای زیر پا نهادن اصول اخلاقی و بیاعتنایی به اصول مزبور باشد. در این نگرش اخلاق در صحنه عمل کمرنگ و گاه حذف میشود و آنچه قدرت و سیاست اقتضا میکند مورد استفاده قرار میگیرد .به این ترتیب، همان گونه که عنوان شد رسانه ها وظیفه انتقال ارزشها و هنجارها در جامعه و از نسلی به نسل دیگر دارند؛ بنابراین این کتاب در صدد بررسی نقش رسانهها در نهادینه سازی اخلاق سیاسی می باشد.
توصیف کتاب:
این کتاب با این سوال اصلی آغاز میشود که رسانهها چگونه میتوانند اخلاق سیاسی را در جامعه نهادینه سازند؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت، رسانهها میتوانند زمینه لازم برای تثبیت فرهنگ مسلط را از طریق ساده سازی ادراک فراهم آورند. در این ارتباط مهم ترین کار ویژه رسانه آن است که از قالبهای ادراکی و تحلیلی استفاده کند که منجر به شکلگیری رفتاری یکسان در جامعه شود. به عبارت دیگر رسانه ها می توانند از طریق ساده سازی مطالب اخلاقی و سیاسی باعث نهادینه شدن آنها در جامعه و بین مردم گردند.
مباحث اساسی این کتاب که به آنها در فصول مختلف پرداخته شده عبارتند از:
1. دیباچه
2. کلیات
3. اخلاق و اخلاق سیاسی در اسلام
4. نقش فرهنگ در تثبیت هنجارهای سیاسی و اجتماعی
دیباچه:
نگارنده معتقد است: جایگاه اخلاق در نظام اجتماعی از دیرباز مورد توجه و امعان نظر متفکران و اندیشمندان اجتماعی و مکاتب گوناگون الهی و بشری قرار داشته است و اخلاق به مثابه چارچوب هنجارهای بنیادین حیات بشری از جمله مقولاتی است که انسان متفکر از آغاز حیات خود دل مشغول آن بوده است و آموزههای اخلاقی در حسن سلوک و تعامل آدمیان با یکدیگر، بخش مهمی از دغدغههای اندیشههای اندیشوران و خردورزان را به خود اختصاص داده است. رهنمودهای اخلاقی ادیان نیز با مباحث و گفتمان مربوط به حوزههای اخلاق اعم از اخلاق فردی و اجتماعی پیوندی دیرینه و دیرپای دارد. بنابراین اخلاق را میتوان یکی از سرچشمههای معنایی زندگی انسان و از جمله مؤلفههای تمایزبخش از زندگی دیگر موجودات دانست.
در اندیشه سیاسی اسلام از جهتی اخلاق بخشی از تعالیم الهی و یکی از اجزای سهگانه و مهم شریعت الهی شمرده شده است. چنانچه دین اسلام را به اعتقادات، اخلاقیات و احکام تقسیم کردهاند و از جهتی دیگر میتوان گفت اخلاق تمام تعالیم شریعت را شامل شده است و به اصطلاح «مخ شریعت» محسوب میشود. ازاینرو اخلاق نه تنها در خدمت سیاست نیست و تابعی از سیاست به حساب نمیآید بلکه سیاست زیر مجموعه اخلاق است و تابعی از اخلاق به شمار میرود .و از آنجا که اسلام برای تهذیب انسانها آمده است و هدف اسلام و همه انبیا این است که آدمها را تربیت کنند بر اساس چنین تفکری خاستگاه هر رویکرد سیاسی باید اخلاق باشد و توجه به معنویت اجتنابناپذیر است و سیاست امتداد اخلاق و تلاشی برای تحقق آرمانها و اهداف دینی است و با پیوند سیاست و اخلاق نتایج بزرگ معنوی به دست میآید ازاینرو امام راحل= اخلاق و سیاست دینی را یگانه میشمارد و میفرماید :اسلام احکام اخلاقی اش هم سیاسی است، همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است... علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یک حکم بزرگ اجتماعی و نتایج بزرگ اجتماعی دارد.
امروزه با توجه به وقایع ناخوشانیدی که در عرصه سیاسی به چشم میخورد ارتباط میان اخلاق و سیاست حداقل در رسانهها مورد کنکاش است البته در این میان گروههای مختلف سیاسی نیز فصلی از انتقاد خود به وضع موجود را به بی اخلاقی در میدان سیاست اختصاص میدهند بدون آنکه مشخص کنند رعایت اخلاق سیاسی چه ضرورتهای ارزشی و عقلانی دارد و اینکه هویت انسان در جامعه به اخلاق سیاسی اوست .بر همین اساس سیاستمداران باید موازین اخلاقی تعریف شدهای را در رفتارهای اجتماعی خود مدنظر قرار دهند تا به سبب آن مردم نیز درس گرفته در راه صحیح حرکت کنند. پرآوازهترین رهبری که در اسلام به اخلاق سیاسی توجهی ویژه نشان داد امام اول شیعیان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است آن حضرت برای حاکم ساختن نظام اخلاقی به مدد کارگزاران سیاسی خود به اخلاقی کردن سیاست همت گماشت تا مردم را به سعادت ابدی رهنمون سازد .بنابراین صداوسیما بیش از هر رسانهای به عنوان یک نهاد فرهنگساز در ترویج و تعمیق اخلاق سیاسی کارگزاران میتواند نقش به سزایی داشته باشد همچنین صداوسیما به عنوان یک رسانه عمومی در رشد و تعالی اخلاق سیاسی مردم از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است.
فصل اول: کلیات
مباحث این بخش از کتاب به ترتیب عبارتند از:
1. مقدمه
2. مفاهیم
3. کاربرد پژوهش در صدا و سیما
4. پیشینه پژوهش
5. پرسش اصلی و فرعی پژوهش
6. هدف پژوهش
7. فرضیه پژوهش
8. روش پژوهش و شیوه های تجزیه و تحلیل اطلاعات
9. سازماندهی پژوهش
نگارنده می نویسد: هدف این پژوهش، رسیدن به این پاسخ است که رسانه، چگونه میتواند اخلاق سیاسی را در جامعه نهادینه سازد. به عبارت دیگر، رسانه صداوسیما چگونه میتواند اخلاق سیاسی را در جامعه فرهنگسازی کند. نقش اصلی صداوسیما در تولید و پخش برنامههایی با محتوای دینی، به منظور نهادینهسازی اخلاق سیاسی در میان مردم و مسئولان حکومتی چیست و صداوسیما چه فعالیتها و کارهایی را برای تحقق این هدف، میتواند انجام دهد؟
فصل دوم: اخلاق و اخلاق سیاسی در اسلام
نویسنده در قسمتی از این فصل نوشته است: از موضوعهای مهم و پیچیده در جهان سیاست، رابطه اخلاق و سیاست در صحنه عمل سیاسی است. جایگاه اخلاق در نظام اجتماعی و رابطه اخلاق نظری و سیاست عملی در تاریخ فلسفه سیاسی در جهان، پیشینهای طولانی دارد. از دیگر سو، آنچه تاریخ شاهد آن بوده، بیتوجهی به اصول اخلاقی یا کمرنگ شدن این اصول در صحنه رفتار سیاسی، به ویژه هنگام بروز جنگها و کشمکشهاست. در تاریخ اجتماعی و سیاسی انسانها و جوامع، این سیاستهای غیراخلاقی بسیار است. از دغدغههای مهم اندیشهپردازان سیاست در عصر مدرن، تبیین رابطه و حدود نفوذ اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی و اقناع حکمرانان به رعایت این اصول، در تصمیمگیریهای سیاسی است. گفتنی است، مهمترین مؤلفههای حسن و قبح عقلی که دین بر آن صحه نهاده و در میان پیروان ادیان و مکاتب گوناگون، پذیرفته شده است، هم در حوزه عمل سیاسی و هم در حوزه اخلاق، با یکدیگر مشترک است. این مؤلفهها عبارتند از: ناخوشایند بودن ستم، کذب، مکر و فریب، خیانت در امانت و نقض پیمان؛ و خوشایند بودن عدل، راستگویی و صداقت، پایبندی به عهد و مانند آن، هدف اصلی در این بخش، تببین اخلاق و سیاست از دیدگاه اسلام و رابطه میان اخلاق و سیاست با توجه به منابع اسلامی است.
نگارنده در ادامه می نویسد: ارتباط مستقیم بین اخلاق و سیاست وجود دارد. در واقع سیاست بدون اخلاق و اخلاق بدون سیاست، بدون یکدیگر معنی نمیدهند. در این فصل، در مورد اخلاق، سیاست و جایگاه اخلاق در اسلام و در میان اندیشمندان اسلامی توضیحاتی ارائه شد. در دین اسلام، هدف نهایی حکومت، رسیدن به سعادت اخروی و قرب الهیست. اخلاق و سیاست بزرگان دین کاملاً آخرت گراست، به همین دلیل است که در گستره اخلاق، امامان هیچگونه مصالحهای را نمیپذیرند. پایبندی پیامبران و امامان الهی به اخلاق در امور سیاسی، بخش جداییناپذیر اندیشه اخلاقی آنهاست. اگر امامان در زندگی فردی خویش کاری غیراخلاقی مرتکب نمیشوند در سیاست نیز قادر به چنین کاری نخواهند بود.
فصل سوم: نقش فرهنگ در تثبیت هنجارهای سیاسی و اجتماعی
مباحثی که در این فصل مورد نقد و بررسی نگارنده قرار گرفته، عبارتند از:
1. مقدمه
2. مفاهیم
3. رسانه ملی و فرهنگ سازی
4. برجسته سازی گروه های مرجع به وسیله رسانه ملی
5. نقش فرهنگ در تثبیت هنجارهای جامعه
6. نتیجه
نگارنده در ابتدای این فصل می نویسد: امروزه رسانه¬ها بخش جداییناپذیر زندگی مردمند. مردم در طول شبانه¬روز، از محتواهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانه¬ها استفاده می-کنند. نسل کنونی جامعه از آغاز زندگی، با رسانه¬ها بزرگ می¬شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش¬ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانه¬ها دریافت می¬کند. به عبارتی، در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، برخی نظریه¬پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه¬ها، اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می¬کنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می¬آموزند. بر همین اساس، با توجه به نقش اثرگذار رسانه بر تمامی اعضای جامعه، به ویژه نسل جوان، هدف اصلی این بحث، بررسی و تبیین نقش رسانه¬ها، به عنوان یکی از دستگاه¬های فراگیر و گسترده و در دسترسی همگان، در انتقال محتوای فرهنگی و انتقال ارزش¬ها و هنجارهای نسلی و تأثیر آنها در شکل¬ گرفتن یا نگرفتن پدیده گسست نسلی است.
نویسنده در ادامه می نویسد: رسانههای دیداری و شنیداری غیرخصوصی، در تمایزی آشکار از رسانههای تجاری، مسئولیت اجتماعی و فرهنگی سنگینی در برابر جوامع بر عهده دارند. آنها ایدهها و اندیشهها و برنامههای خویش را برای تحقق شایسته این مسئولیت اجتماعی، ساماندهی میکنند. با توجه به توانایی اثرگذاری این رسانهها (در مقایسه با دیگر رسانهها)، مسئولیت هدایت افکار عمومی بر عهده آنان گذاشته شده است. بر این اساس، کارگزاران این رسانهها، الگوهای قابل قبول اندیشهای را در قالب برنامههای گوناگون عرضه میدارند. آنان در پی اثرگذاری بر چارچوبهای اندیشهای مخاطبان و نیز جلب و جذب افزونتر آنان، با بهرهگیری از عناصر صوتی، تصویری و گاه نوشتاری با نظم موضوعی مناسب، پیامها و اطلاعات را در کنار یکدیگر مینهند تا مقصود اصلی از فعالیتهای این دسته از رسانهها به دست آید.
سازمانهای رسانهای یاد شده، به مخاطبان خود میآموزند که به چه چیزهایی بیندیشند. در حقیقت، به گزینش، انتخاب و گاه برجستهسازی اخبار، موضوعها و رویدادهای مهم و شایسته میپردازند و برخی دیگر را براساس کم اهمیت بودن آنها، رها میکنند. بدین سان ساختار فکری جوامع را در هر زمان، نظم و ترتیب تازهای میبخشند و در جهتدهی به افکار عمومی و تغییر رفتار و فرهنگ آنان، نقشی بس مؤثر و کلیدی ایفا میکنند.
رسانه میتواند به فرهنگ شکل دهد و فرهنگ، موجب اقتدار ملی و سدی در برابر تهاجم فرهنگی دشمن خواهد بود. بنابراین، بر اساس مطالب گفته شده، فرهنگ، در جامعه و تحولات آن نقش اساسی دارد. بدون داشتن فرهنگی پویا، جامعه و ملتی نیز وجود ندارد. این فرهنگ است که هویت و اقتدار ملی را میسازد و نقش تعیینکنندهای در تثبیت هنجارهای سیاسی و اجتماعی در جامعه دارد.
فصل چهارم: نقش رسانه ها در تثبیت هنجارهای نظام سیاسی
نگارنده در این فصل از کتاب مباحث زیر را مورد تحلیل قرار داده است:
1. مقدمه
2. وسایل ارتباط جمعی
3. رسانه و آگاهی بخشی به مردم
4. رسانه، ارتباطات سیاسی و هنجارسازی
5. نقش رسانه ها در افزایش مشارکت سیاسی
6. رسانه ها و تثبیت هنجارهای نظام سیاسی
نویسنده در بخشی از این فصل نوشته است: این پژوهش در مورد نقش رسانه در نهادینه سازی اخلاقی سیاسی میباشد که در قالب 5 فصل ارائه شد. همانگونه که بیان شد اخلاق در حوزه رسانه، به ویژه اخلاق رسانهای، از جمله موضوعاتی است که در محیطهای علمی، درباره آن بحث علمی چندانی نشده و دستمایه پژوهشی روشمند قرار نگرفته است. این کوتاهی در انتشار مقالهها و کتابها به روشنی دیده میشود. این در حالی است که اخلاق رسانه، میتواند در ابعاد وسیعی گسترش یابد، به گونهای که همه رفتارهای فردی و جمعی و همه رسانههای سمعی، بصری و مکتوب را پوشش دهد. این پوشش گسترده، به خوبی اهمیت و ضرورت پرداختن بیشتر به موضوع را نشان میدهد.
اخلاق رسانهای، حوزهای فرعی از اخلاق عملی است. این اخلاق، عناوین و بخشهای گوناگونی مانند اخلاق روزنامهنگاری، اخلاق رسانههای سمعی و بصری، اخلاق در محتوای فیلم، اخلاق در نمایش تئاتری، اخلاق در نقاشی و هنرهای تصویری، اخلاق در تألیف و انتشار کتاب و اخلاق در فضای مجازی (اینترنت) را در بر میگیرد. در باب تعامل اخلاق و رسانه، کمتر آثار معتبر یا متنابهی میتوان یافت. در حقیقت، فقر منابع در این زمینه، موجب شده است نتوان قواعد اخلاقی و معیارهایی درباره اخلاق در نظر گرفت که رسانههای ارتباط جمعی به آن پایبند باشند. مراد از معیارهای اخلاقی، اصول اخلاقی و ضرورت اجرای آن، رعایت موازین اخلاقی، اعتمادسازی میان حکومت، شهروندان و مخاطبان رسانهها و انجام دادن بهتر فعالیتهای حرفهای و پایبندی شهروندان به اخلاق عمومی و اجتماعی از یک سو و پایبندی ارباب رسانهها به اخلاق و نهادینه شدن اخلاق در رسانهها از دیگر سوست.
تبیین اخلاقِ رسانه و جایگاه بایسته اخلاق در رسانه، گامی اساسی است که از یک سو، وظیفه ارباب رسانهها و از سوی دیگر، وظیفه نظام سیاسی را در گسترش اخلاق در رسانهها و پایبندی آنان به اخلاق اجتماعی نشان میدهد. این مهم میتواند مبنای درست تعامل اخلاق رسانه باشد. امروزه تبیین و تدوین اخلاق حرفهای و جایگاه بایسته اخلاق در رسانه، ضرورت جامعه ماست. این کار، در محدوده اخلاق کاربردی و جامعهشناسی ارتباط جمعی، تا حدی به فقه، اخلاق و تا اندازهای به فلسفه اخلاق، دانش ارتباطات وعلوم وابسته باز میگردد.
لازم به ذکر است کتاب «کارکرد رسانه در نهادینه سازی اخلاق سیاسی» به قلم سیده صدیقه حسینی، در سال 1392، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است./924/ص